شهید غروب 27 رمضان

شهید آیت الله سید حسن مدرس در سال 1249ش . در محله دشت زواره به دنیا آمد . او تحصیلات خودرا در قمشه آغاز کرد و در اصفهان پی‏گرفت; پس از اتمام تحصیلات، به عراق رفت و پس از هفت‏سال اقامت در نجف و تایید مقام...
جمعه، 8 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شهید غروب 27 رمضان
شهید غروب 27 رمضان
شهید غروب 27 رمضان

نويسنده: غلامرضا گلی زواره
شهید آیت الله سید حسن مدرس در سال 1249ش . در محله دشت زواره به دنیا آمد . او تحصیلات خودرا در قمشه آغاز کرد و در اصفهان پی‏گرفت; پس از اتمام تحصیلات، به عراق رفت و پس از هفت‏سال اقامت در نجف و تایید مقام اجتهادش از سوی فضلای این شهر، در سال 1318 ق . از راه اهواز و چهار محال و بختیاری به ایران بازگشت; پس از اقامتی کوتاه در قمشه و دیدار با خویشاوندان، این آبادی رابه قصد اصفهان ترک کرد . او صبح‏ها در مدرسه جده کوچک (مدرسه شهید مدرس) درس فقه و اصول و عصرها در مدرسه جده بزرگ منطق و شرح منظومه می‏گفت و روزهای پنج‏شنبه طلاب را با چشمه‏های زلال نهج البلاغه آشنا می‏ساخت . تسلط و مهارتش در تدریس معارف دینی چنان بود که به مدرس شهرت یافت .
مدرس، ضمن تدریس، از مسائل سیاسی و اجتماعی غافل نبود . پس از مشروطیت، وقتی نیابت ریاست انجمن ولایتی اداره اصفهان به وی سپرده شد، در برابر زورگویی و استبداد صمصام السلطنه بختیاری، حاکم اصفهان، ایستاد و فریاد زد: چرا به نام مشروطه مردم را تحت فشار قرار می‏دهید . (1) این حاکم ستم گستر دستور توقیف و تبعید مدرس مبارز را صادر کرد; اما با مشاهده حمایت و مقاومت مردم در تصمیم و رفتار خویش تجدید نظر کرد .
در دوره دوم مجلس شورای ملی سابق، مدرس از سوی فقها و مراجع تقلید مجتهد طراز اول معرفی شد تا همراه چهار مجتهد دیگر به مجلس شتابد و برقوانین مصوب آن نظارت داشته باشد . او پس از یکصد و نود و چهارمین جلسه مجلس دوم در 28 ذی حجه 1328 ق . در مجلس حضور یافت و از جلسه دویستم به ایراد نطق پرداخت . (2)
مجلس دوم میدان مبارزه پارلمانی و سیاسی مدرس بود . این سید لاغر اندام با لباس کرباس ساده و عصای چوبی‏اش وقعیت‏حساس ایران و بی‏کفایتی کارگزاران حکومت و نفوذ کامل بیگانگان را دریافت و در برابر آنچه استقلال و هویت ایران را به مخاطره می‏افکند، مقاومت کرد . یکی از این موارد اولتیماتوم ننگین دولت روس در ذی حجه سال 1329 ق . بود که با همدستی انگلیس خواهان اخراج شوستر، مستشار امور مالی ایران، گردید . شهید محمد خیابانی و شهید مدرس به مخالفت‏با این حرکت پرداختند . این اعتراض با حمایت مردم و سایر روحانیان همراه شد . مجلس نتوانست‏به دولت روس پاسخ دهد و این زورگویی بی‏نتیجه ماند . (3)
در گیرودار جنگ جهانی اول که هنوز یک سال از عمر مجلس سوم نگذشته بود، قوای روس و انگلیس بدون توجه به بی‏طرفی ایران به این سرزمین تجاوز کردند . گروهی از شخصیت‏های سرشناس سیاسی و پارلمانی که مدرس در بین آنان برجستگی خاصی داشت، در شهر قم کمیته دفاع ملی تشکیل دادند و سپس به سوی غرب کشور رفته، در آن جا دولت موقت تاسیس کردند . در این دولت، مدرس مسؤولیت وزارت عدلیه و اوقاف را عهده دار بود . در این موقعیت، تلاش مزدوران انگلیس برای ترور مدرس سبب شد آن شهید والا مقام همراه گروهی از رجال نامی عازم قلمرو دولت عثمانی شود . او در مدرسه ایرانیان استانبول به تدریس علوم دینی پرداخت و وقتی سلطان محمد پنجم، حاکم عثمانی، از وی دعوت کرد برای ملاقات و مذاکره در محل اقامت وی حضور یابد، با اعتماد به نفس و شجاعتی شگفت انگیز از دولت عثمانی خواست از الحاق قسمتی از خاک آذربایجان به کشورش جلوگیری کند . (4)
نمونه دیگر تجلی شهامت و اقتدار مدرس، مبارزه با قرارداد استعماری وثوق الدوله است . تلگراف سرپرس کاکس انگلیسی به سرلردکرزن نشان می‏دهد، مدرس مهم‏ترین مخالف این قرارداد ننگین بود; روحانی وارسته‏ای که بزرگ‏ترین قدرت استعماری آن زمان یعنی انگلستان را به زانو در آورد . (5) وقتی حیله‏گران انگلیس قدرت مبارزه و نفوذ سیاسی - اجتماعی روحانیت متعهد را مشاهده کردند، برای ستیز با آنان کودتای ننگین سوم اسفند 1299 ش . را سامان دادند . مدرس این توطئه را ساخته و پرداخته انگلستان خواند و در برابر آن ایستادگی کرد . پس از چهل سال، اسناد وزارت خارجه انگلستان انتشار یافت و درستی دیدگاه مدرس را به اثبات رساند . کابینه کودتا مدرس و جمعی از شخصیت‏های مشهور را زندانی کرد; ولی چون عمر آن دولت کوتاه بود، دوران حبس از سه ماه تجاوز نکرد .
در دوران چهارم مجلس، رضاخان که در مقام وزارت جنگ بود، پرچم طغیان برافراشت و کوشید امور دفاعی و اقتصادی را در اختیار گیرد . مدرس در تاریخ 12 مهر 1301، در جلسه 148 دوره چهارم مجلس، نطقی علیه رضاخان ایراد کرد و یادآور شد ما قدرت داریم او را برکنار کنیم . (6) طرح موهوم جمهوری خواهی نیرنگ دیگر رضاخان بود که مدرس آن را ضد استقلال و هویت ایران و رهاورد تصمیم انگلستان برای تمرکز قدرت در شخص رضاخان خواند و در جهت نابودی‏اش گام برداشت . سرانجام گروهی از نمایندگان وابسته به نیرنگ روی آوردند، مدرس را به بهانه آشتی با رضاخان در منزل قوام السلطنة نگاه داشتند و در غیاب وی سردار سپه با 92 رای مثبت مجلسیان قدرت را به دست گرفت . در مجلس پنجم، در حالی که مسلمانان و رجال مشهور در فشار و توقیف و تبعید به سر می‏بردند و مدرس در تنگنا قرار گرفته بود، همراه یارانش متن استیضاح ویژه‏ای آماده ساخت و در هفتم مرداد 1303 ش . قرائت کرد که به دلیل جنجال و هیاهوی طرفداران رضاخان و گرهی اراذل و اوباش، مطرح نگردید و به وقتی دیگر موکول گشت .
در دوره ششم، مدرس ریاست‏سنی مجلس را عهده‏دار بود; ولی تحت فشار بیش‏تر قرار داشت . کم‏تر به مجلس می‏رفت و در مدرسه سپهسالار (شهید مطهری) تدریس می‏کرد . معاندان که دیدند فریاد حق‏طلبی مدرس خاموش نمی‏شود، نقشه ترور وی را طراحی کردند; نقشه شومی که ناکام ماند .
با فرا رسیدن دوره هفتم مجلس شورای ملی در سال 1307 ش . رضاخان تصمیم گرفت‏بارگزاری انتخاباتی فرمایش از ورود مدرس و یارانش به مجلس جلوگیری کند .
مدرس در تبعید گاه خواف سخت‏ترین شرایط را می‏گذرانید; به سختی ناتوان گردیده و بینایی یک چشمش را از دست داده بود; ولی روحیه‏ای بسیار شاداب و قیافه‏ای ملکوتی داشت و اغلب اوقات به راز و نیاز با خدا و مطالعه و نگارش می‏پرداخت . یکی از تبعیدیان خواف می‏گوید: سعی کردم تنها و آرام بروم و ببینم سید چه می‏کند . چون نزدیک شدم، دیدم در گوشه باغچه نشسته، ختم امن یجیب می‏خواند . با قدری دقت دریافتم در و دیوار با او همصدا شده، آن آیه را تلاوت می‏کنند . صبر کردم، آقا برخاست، سلام کردم . مرا شناخت و پاسخ گفت و فرمود: این مردک رضاخان به زودی خواهد رفت آماده باشید که مملکت را نجات دهید . (7)
در یکی از روزها که مدرس در خواف خراسان تبعید بود، شخصی آمد تا از سوی حکومت وقت وضع او را بررسی کند . مدرس به وی گفت: به رضاخان بگو جایم خوب است . تو را روزی انگلیسی‏ها کنار می‏گذارند و به جایی تبعید می‏کنند که بسیار دور از این سرزمین است و در آن جا از بین خواهی رفت; ولی من در غربت و سرزمین بیگانه نمی‏میرم; قبرم زیارتگاه مردم می‏شود . (8) سرانجام این پیش بینی به حقیقت پیوست . در شب دوشنبه 16 مهر 1307 عده‏ای مسلح مدرس را دستگیر کرده، به قلعه خواف بردند . آن فقیه فرزانه پس از نه سال اسارت در این مکان به فرمان رضاخان روانه کاشمر شد و حوالی غروب 27 رمضان سال 1356 ق . مطابق با دهم آذر 1316 ش . توسط جنایتکاران خبیثی به نام‏های جهانسوزی، خلج و مستوفیان به شهادت رسید . (9)

گفته‏هایی از شهید آیت الله مدرس(رحمت الله علیه)

1 . دوبال
ترقی و تعالی هر قوم به علم است . اسلام فراگرفتن علم را فریضه دانسته، اما علم به تنهایی کافی نیست . مسلمان باید به دو بال علم و تقوا مجهز باشد . انگلیسی‏ها علم دارند; اما تقوا ندارند . اگر مسلمین علم وتقوا داشته باشند، هیچ کس بر آن‏ها مسلط نمی‏شود . (10)
2 . رمز توسعه
اسلام یک مدت در دنیا ترقی و توسعه پیدا کرد و همان مدتی بودکه [مسلمانان] جامع [وحدت] خودشان را حفظ کردند و بزرگان خودشان را اطاعت کردند، مواسات کردند، برادری کردند و بر اکثر دنیا در زمان کمی مسلط شدند . متاسفانه در قرون اخیر از باب این که آن جامع [وحدت] خودشان را بزرگان و امرا خوب حفظ نکردند، ضعف بر این قوم پیدا شد . (11)
3 . بخوان
اول کلمه‏ای که می‏شود نسبت داد به صاحب شریعت ما علم است; زیرا پس از ذکر نام خدا اولین کلمه‏ای یا دستور که به پیامبر نازل شد، کلمه اقراء یعنی بخوان بوده است . حیوانات در مذهب ما هر کدام [تعلیم دیده] شدند قیمت پیدا می‏کنند . سگ ربیت‏شده دیه دارد . (12)
4 . تاریخ خوانی
باید تاریخ همه سرزمین‏های تاریخ‏دار را بازنویس کرد . کم‏تر سرزمینی است که لایه ضخیمی از گوشت و استخوان‏های انسان‏هایی نداشته باشد که تاریخ نمی‏فهمیده‏اند; ولی قربانی تاریخ سازان خون آشام شده‏اند . (13)
5 . تعصب جاهلانه
علم بدون تقوا خطراتش به مراتب کم‏تر از جهلی است که با تعصب جاهلانه در آمیزد . اولی ابوهریره را می‏پرورد و دومی ابن ملجم را . جامعه را جوشنی (زرهی) باید که در مقابل نیش زهرآگین اولی و آتش هستی سوز دومی مصون ماند . چنین جامه‏ای را تنها دست هنرمند درزی (خیاط) تاریخ می‏تواند براندام بشریت‏بدوزد; آن هم دستی که از آستین داوری تاریخ نگاران لقمانی بیرون آید و با همان صبر و شکیبایی حلقه‏ها را به هم پیوند زند . (14)
6 . ییلاق
دختر مدرس بیمار شد . پزشکان گفتند باید به ناحیه خوش آب و هوا برود . آن شهید گفت: همه فرزندان این مملکت فرزندان من هستند . نمی‏پسندم فرزندم به ییلاق انتقال یابد و دیگران در محیط گرم و فقیرانه تهران یا نقاط دیگر در شرایط سخت‏باشند; مگر این که برای همه آنان چنین شرایطی فراهم شود . (15)

پي نوشت :

1 . گلشن ابرار، گروهی از نویسندگان، ج‏2، ص 564 .
2 . مدرس در پنج دوره تقنینیه، محمد ترکمان، ج‏1، ص 5 .
3 . دو مبارز مشروطه، رحیم رئیس نیاو عبدالحسین ناهید، ص 206 و 207; تاریخ هیجده ساله آذربایجان، کسروی، ص 488 .
4 . مدرس قهرمان آزادی، حسین مکی، ج‏1، ص 140 و 141 .
5 . مدرس، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، ج 1، ص 203 .
6 . مدرس در پنج دوره تقنینیه، ج 1، ص 327 و 328 .
7 . کاروان علم و عرفان، ج 1، ص 265 .
8 . روزنامه اطلاعات، شماره 14941 .
9 . مدرس شهید، دکتر علی مدرسی، ص 365 و 370 .
10 . مدرس، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، ج 1، ص 205 .
11 . همان، ج‏2، ص 291 .
12 . شهید مدرس ماه مجلس، ص 17 .
13 . دوماهنامه مجلس وپژوهش، سال دوم، شماره هفتم، فروردین 1373 .
14 . همان .
15 . شهید مدرس ماه مجلس، ص 82 .

منبع: ماهنامه پرسمان

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط