کتاب ها
1. تفسیر المنار
محمد رشید رضا، برجسته ترین شاگرد و همراه شیخ محمد عبده، از جمله شرکت کنندگان در جلسات تفسیر عبده بود و از محرم سال 1317 تا نیمه محرم سال 1323(هشت ماه قبل از وفات استاد) نکات تفسیری استاد را یادداشت می کرد و پس از این که استاد در مراحل چاپ ملاحظه می فرمود در «مجلّّ المنار» به چاپ می رسانید.بدین ترتیب انشای معانی از عبده بود و املای عبارات از رشید رضا. عبده خود می گوید «صاحب المنار ترجمانِ افکاری. » (نوشته نویسنده المنار بازتاب افکار من است. ) و بدین سان تفسیر عبده تا آیه 126 سوره نساء (نزدیک به پنج جزء) پیش رفت و بر اثر وفات استاد ناتمام ماند.
روش تفسیر گویی عبده این بود که فقط قرآنی در پیش رو داشت و گاهی با مراجعه به بعضی منابع لغوی و صرف و نحو و بدون استفاده از تفاسیر دیگر، قرآن را تشریح می نمود.
وی در تفسیر دو آیه 10 و 11 سوره انفطار می گوید: از امور غیبی که طبق قرآن، ایمان داشتن به آن واجب است، این است که نگهبانانی بر ما گماشته شده اند که اعمال نیک و بد ما را می نویسند. ولی در حد ما نیست که در چگونگی آن بحث و فحص کنیم. یا بگوییم نگهبانی آنان به چه صورتی است. آیا مثل ما کاغذ و قلم دارند؟ یا از خطشان می توان سر درآورد؟! یا لوحی دارند که اعمال و رفتار ما را بر آن می نگارند؟ آیا آنان در هیئت ارواحی هستند که اعمال ما بر آن ها تجلی می کند و بسان اثر جوهر بر کاغذ بر آن ها نقش می بندد؟!
این کار تا روز حشر ادامه دارد و ما هیچ تکلیفی نداریم که همه و همه این ها را بدانیم. تکلیف ما ایمان به صدق و راستی این خبر و واگذاری این گونه امور به خداوند است. و آنچه اعتقادش بر ما واجب است و جزو اعمال ما ثبت خواهد شد، این است که کار و بار ما حساب و کتاب دارد و به اندازه پرپشه و سر سوزنی از آن فراموش یا ضایع نخواهد گردید. (1)
وی درباره سوره فیل این گونه می گوید:
این سوره کریمه برای ما روشن می کند که این آبله و حصبه از سنگریزه های خشکی که بر سر افراد این لشکر باریدن گرفته، سرایت کرده است. و ناقل آن گروه هایی از یک نوع پرنده بوده و همراه با باد توفنده بر آن ها باریدن گرفته است. و می توان این پرندگان را چیزی از جنس پشه یا مگس به شمار آورد که حامل جرثومه های بعضی امراض بوده اند. و آن سنگریزه ها، گِل خشک و آلوده ای بوده که باد آن را آورده و به پای این جانواران چسبیده و داخل بدن آن ها شده و جراحات بسیاری ایجاد کرده است؛ سپس بدن آن ها فاسد شده و پراکنده گشته است. و همانا انبوه کثیری از این پرندگان یا جانوران ریز که عظیم ترین لشکرهای الهی شمرده شده اند، در نابود کردن کسانی که نیستی ایشان مقدر بوده، مؤثر واقع شده اند. این جانوران ریز همان چیزی است که امروزه به آن میکروب می گویند. (2)
شیخ محمد عبده در این تفسیر، اهمیت زیادی برای اخلاق قائل است. و هدف او از این تفسیر، تأکید بر جنبه هدایتی و ارشادی و اخلاقی قرآن است.
از آن جا که مقصود اصلی عبده، تفسیر روح و معانی کلی آیات قرآنی، بدون پرداختن زیاد به الفاظ است، از همان ابتدای تفسیرش مسائل لغوی و صرفی و نحوی را که تعداد زیادی از تفاسیر قرآن آکنده از آن هاست، بی فائده شمرده و مطرح نمی کند.
«عبده بر خلاف بعضی به گردآوری آنچه دیگران گفته اند، روی نیاورده و می گوید: «خداوند در روز قیامت از ما نمی پرسد که خلایق و مردم چه گفته اند یا چه دریافته اند؛ بلکه می پرسد که ما خود از کتاب او چه دریافته ایم و آیا از دستورهای او پیروی کرده ایم یا نه؟
سعی عبده این است که هیچ کدام از مسائل اختلافی مفسران گذشته را مطرح نسازد و همواره کل قرآن را در نظر بگیرد و آیات را به طور مجزا تفسیر نکند. (3)
وی همواره با تفسیر ظاهریه و مشبّهه که نصوص قرآن و حدیث را به معنای ظاهری حمل می کنند و توجهی به عقل نمی کنند، مخالف است. مثلاً در تفسیر سوره کوثر، بعضی مفسرین می گویند «کوثر نام نهر یا چشمه ای در بهشت است که خداوند به پیامبر اهداء کرده است.» اما عبده در این باره می گوید«کوثر در این جا، همان نعمت بزرگی است که خداوند با ارسال رسل به انسانیت بخشیده است.(4)
عبده عقیده دارد که اگر به نصّی برخوردیم که معنی ظاهریش مستلزم تشبیه باشد (انسان انگاری و انتساب صفات مخلوق به ذات الهی) ، واجب است آن را با عدول از معنای تحت اللفظی ظاهریش تفسیر یا تأویل کنیم.
عبده بر خلاف شیوه بسیاری از مفسران که به تکلف می کوشند کم و کیف اشخاص یا مکان هایی که در قرآن مبهم ذکر شده را تعیین کنند، ترجیح می دهد که آن ها در همان ابهامی که دارند باقی بمانند. مثلاً در تفسیر آیه 58 سوره بقره (و اذ قلنا ادخلوا هذه القریه) عبده نمی خواهد دقیقاً مشخص کند کدام روستا مراد آیه است. بلکه بیشتر بر این حقیقت تأکید دارد که به بنی اسرائیل دستور داده شده بود که به شهرها و آبادی های گوناگون وارد شوند و در اطاعت حکم الهی حالت خشوع داشته باشند. (5)
2. شرح بر نهج البلاغه
نوشتن این شرح به برکت حضور وی در بیروت و مناطق شیعه نشین آن بود. وی در بیروت با نهج البلاغه آشنا شد و چنان شیفته این کتاب ارزشمند گردید که تصمیم گرفت شرحی ادبی بر آن بنویسد. خود وی در این باره می گوید:برحسب تقدیر و به طور تصادف با کتاب «نهج البلاغه» آشنا شدم و این تصادف خاطر و افسردگی شده و از کارهایم بازمانده بودم... هر وقت از مطالعه قسمت صرف نظر می کردم و به قسمت دیگر کتاب می پرداختم، تغییر موضوع و مطلب تازه ای را کاملاً احساس می کردم... این کتاب با عظمت همان است که سید رضی علیه السلام از میان سخنان پیشوای بزرگ مسلمانان و مولای ما امیرالمومنین علی بن ابی طالب «کرم الله وجهه» گرد آورده و به «نهج البلاغه» موسوم گردانیده است.
بحقیقت می گویم من اسمی بهتر از نهج البلاغه سراغ ندارم که با مسمّی باشد و بتواند هدف این کتاب گرانقدر را به بهترین وجه برساند. من قادر نیستم این کتاب پر ارج را بیشتر از آنچه از نامش بر می آید تعریف و توصیف کنم و در بیان مزایای آن، بالاتر از آنچه سید رضی مؤلف این کتاب در مقدمه آن آورده است چیزی بنویسم. (6)
شیخ محمد عبده عقیده داشت زبان عربی هر روز دچار تغییرات می شود و جوانان، نثر قدیم و دقیق و بلیغ گذشته عرب را درک نمی کنند؛ به همین خاطر در این شرح، تکیه زیادی بر بلاغت نهج البلاغه نموده است. وی در مقدمه شرح نهج البلاغه می نویسد:
در میان کسانی که به زبان سخن می گویند، کسی نیست مگر آن که اعتراف دارد سخن امام علی بن ابی طالب علیه السلام بلیغ ترین سخنان بعد از کلام خدای تعالی و گفتار پیامبر علیه السلام است؛ و اینکه مایه سخن او از همه افزونتر و اسلوب گفتارش از همه والاتر و در فراهم آوردن معانی بزرگ، سخن او جامع ترین گفتارهاست. پس آنان که جویای واژه های گرانبهایند و می خواهند از نردبان ادب پله پله بالا روند، شایسته است که در حفظ این کتاب بیش از هر چیز دیگر همت گمارند. (7)
وی در این شرح به توضیح متن نهج البلاغه اکتفا کرده و از مطرح کردن مسائلی که باعث تنش میان شیعه و سنی می شود، پرهیز کرده است. شیخ محمد عبده درباره امام علی علیه السلام در مقدمه شرح نهج البلاغه می گوید: و احیاناً کُنتُ اشهد اَنَّ عقلاً نورانیّاً لایُشبِهُ خَلقاً جَسَد انیّاً فَصَلَ عن المَوکَبِ الاِلهی و اتِّصلَ بالروحِ الانسانی فَخَلَعهُ عن غاشیاتِ الطبیعیه النُّور الاجلی و سکن به الی عمار جانب التقدیس ... (8) «و گاه عقل نورانی را می دیدم که با آفریده جسمانی همانندی ندارد؛ از کاروان خدایی جدا شده و با روح انسانی پیوسته و پس از آن که آن را از آلودگی وسوسه ها پاک ساخته، تشریفی از عالم طبیعت بدو پوشانده، سپس آن را با خویش به ملکوت اعلی برده و تا پایگاه تجلی نور الهی رسانده و در کنف قدس ربوی ساکن کرده است....»
3. الواردات
عبده این رساله را در سال های اول آشنایی با سید جمال ( 1290 ه . ق. ) به نگارش درآورد. وی در آن زمان 25 ساله بود. وی در مقدمه این کتاب می نویسد:من به دنبال علوم گوناگون می گشتم و بر آثاری از علوم حقیقی آگاهی یافتم و سخت شیفته آن ها شدم. اما کسی که بتواند این علوم را به خوبی تدریس کند، پیدا نمی کردم. هر چه از دیگران درباره این علوم می پرسیدم جواب می دادند که حرام است! و من در شگفتی فرو می رفتم که علت آن چیست و خود آن هایی هم که حکم به حرمت می دادند، نمی دانستند که این علوم چیست. من در این اوضاع و احوال بودم که خورشید حقایق پرتو افکند و در شعاع آن امور دقیق و باریک بر ما روشن شد. این کار با ورود حضرت حکیم کامل و حق قائم، استاد ما سید جمال الدین افغانی تحقق یافت.... امید به او بستیم تا این دروس را تدریس کند، او نیز قبول کرد... او ما را با کلیاتی آشنا کرد که این رساله به جزئیات آن می پردازد. من این رساله را « الواردات فی سِرّ التَّجلیات» نام نهادم. (9)
شیخ این رساله را به دوازده بخش تقسیم کرده و هر بخش آن را « وارده» نامیده است. این رساله اگر چه کوتاه است اما نکته عمیق زیادی در بر دارد. این رساله از متنی روان برخوردار و در قالب کتب عرفانی نوشته شده است. وی در این نوشته به اثبات واجب الوجود پرداخته و درباره صفات و کمالات حق، چگونگی آفرینش، و غیره بحث می کند. (10)
4. حاشیه بر «العقائد العضدیه»
شیخ محمد عبده در سال 1295 ه. ق. موفق شد حاشیه ای بر شرح جلال الدین دوانی پیرامون « العقائد العضدیه» بنویسد. این اولین اثر وی در مورد علم کلام است که با الهام از درس های سید جمال الدین افغانی نوشته شد. این کتاب در مصر و با مقدمه دکتر سلیمان دنیا و با نام «الشیخ محمد عبده بین الفلاسفه و الکلامیین» به چاپ رسیده است. (11)5. علم الاجتماع و العمران
وی این کتاب را به عنوان متن درسی دانشجویان فراهم آورد و آن را تدریس نمود. این کتاب اکنون نایاب شده و اطلاعی از آن در دست نیست. (12)6. رساله الرد علی الدَّهریین
شیخ محمد عبده این کتاب را در سال 1303 ه. ق. به نگارش درآورد. این کتاب که پیرامون ردّ ادعاهای طبیعیّون و مادّیون بحث می کند، قبلاً به قلم سید جمال الدین اسد آبادی تحت عنوان «رساله نیچریه» به زبان فارسی نگارش یافته بود. و شیخ محمد عبده با کمک ابوتراب که فارسی زبان و مدت زیادی را در خدمت سید جمال بود، آن را به عربی برگرداند. در صفحه اول این کتاب ذکر شده که این کتاب تألیف سید جمال الدین حسینی افغانی است و شیخ محمد عبده با کمک ابوتراب افغانی آن را به عربی بازنویسی کرده است. (13)7. شرح بر کتاب «مقامات بدیع الزمان»
8. رساله التوحید
این کتاب که در مصر به چاپ رسیده، همچنان که از نامش پیداست، پیرامون شناخت خداوند و معرفت به اوست.رشید رضا از شاگردان برجسته شیخ در مقدمه این کتاب می نویسد:
لازم است در بیان اهمیت این رساله یادآور شوم که علم عقائد با انتشار «رساله التوحید» در مصر ترقی کرد و مؤلف آن در جامع از هر این رساله را تدریس نمود. علمای هند نیز آن را به زبان اردو ترجمه کردند تا در دانشگاه علیکره تدریس شود. اکنون هم در ازهر مصر و سایر دانشکده های دینی تدریس می شود. برخی از مستشرقان این رساله را به فرانسه ترجمه کردند و به طبع آن همّت گماردند. علمای نواحی مختلف نیز که بر آن آگاهی یافتند، از مؤلف تمجید کردند و به نظم و نثر، او را ستودند؛ چندانکه ستایش ایشان چند برابر حجم کتاب شد. برخی از علمای مسیحی بر این کتاب تقریظ نگاشتند و برخی از آزاداندیشان مسیحی، نسخه هایی از آن را خریدند و به رایگان تقسیم کردند. و برخی دیگر اظهار داشتند که اگر محتوای این رساله، همان آیین اسلام است، ما نخستین کسانی هستیم که مسلمان می شویم...(14)
9. شرح البصائر النصیریه
اصل این کتاب از زین الدین عمر بن سهلان الساوی است که در علم منطق تدوین کرده است. و از کتب معتبر منطقی به شمار می آید. این کتاب با تعلیقات و شرح شیخ محمد عبده در سال 1316 ه. ق. به چاپ رسید و از کتب درسی الازهر به شمار می رفت. (15)
10. الاسلام و الرَّد علی منتقدیه
11. الاسلام و النصرانیه مع العلم و المدنیّه
12. اصلاح المحاکم الشرعیه
13. تفسیر جزء عمّ
14. تفسیر سوره العصر
15. تقریر مفتی الدیار المصریه فی اصلاح المحاکم الشرعیه
16. مقتبس السیاسه
این کتاب که نشانگر علاقه وافر شیخ محمد عبده به کتاب شریف نهج البلاغه است، پیرامون نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر نوشته شده است. (16)17. التربیه
اصل این کتاب تألیف هربرت اسپنسر، فیلسوف معروف انگلیسی است که شیخ محمد عبده وقتی در سال 1903 به لندن سفرکرد، در بندر برایتون با او ملاقات نمود. چون این کتاب به فرانسه ترجمه شده بود و شیخ محمد عبده هم به این زبان آشنایی داشت، آن را از فرانسه به عربی ترجمه نمود.(17)18. مصر و اسماعیل باشا
متأسفانه کتاب «مصر و اسماعیل پاشا» از بین رفته است. عبده این کتاب را پس از تبعید نوشت. رشید رضا می گوید «یکی از شاگردان قدیمی شیخ به من خبر داده که یک نسخه از آن را در حین « انقلاب عرابی پاشا» دیده است.» (18)19. رساله المدبر الانسانی و المدبر العقلی و الروحانی
این کتاب را درباره دو عنصر روح و جسم نوشته است. (19)20. تاریخ الاحداث العرابیه
این کتابی است که محمد عبده پس از بازگشت از تبعید درباره قیام عرابی پاشا و علل و مقدمات آن، در مصر نوشته است. اما به ادّعای نویسنده «الاعمال الکامله» از آن جا که نگارش این کتاب بر روابط بین او و خدیو خدشه وارد می کرد، از تکمیل آن خودداری ورزید. بعضی از فصول این کتاب بدین شرح است: مصرقبل الافغانی، ظهور الافغانی، شؤون البلاد المصریه فی شهر رجب سنه 1296 ه. ق. (اشاره به عزل اسماعیل پاشا و نصب توفیق پاشا)، الاسباب المباشره للثوره من سیره توفیق باشا، الاجانب و الاصلاح، نفی جمال الدین من مصر، نفوذ الاجانب و اسبابه و غایته.(20)مقاله ها
شیخ محمد عبده از سال 1290 ه. ق. نگارش مقالاتی پر محتوا و جذّاب را در رونامه های مصر آغاز کرد. در این مقالات که با نثری بلیغ و روان نوشته شده بود، سعی می شد از فضای تاریک تقلید اجتناب شود و به مسائل عقلی جامعه آن روز مصر توجه گردد. وی گاهی نیز در مقالاتش مسائل اجتماعی و سیاسی را مطرح می کرد که همه این ها را مدیون سید جمال بود. نوشتن چنین مقاله هایی در شرایط سیاسی آن روز، کار هر کسی نبود. برای این که با اوضاع اجتماعی آن روز بیشتر آشنا شویم، گفتاری از شیخ را با هم مرور می کنیم:مردم مصر پیش از سال 1293 هجری قمری انجام تمام کارهای اجتماعی و حتی امور خصوصی و شخصی خود را در اختیار حاکم اعلای مصر و نوّاب او می دیدند که به هر صورتی که خود تشخیص می داد در امور دخالت می کرد! ... مگر برای کسی ممکن بود که کاری برخلاف فرمان او انجام دهد؟! مگر کسی می توانست اندیشه خود را در راهی جز راه پادشاه به کار برد؟ و آیا می توانست به هدفی جز هدف او فکر کند؟! و اگر به اندیشه سالمی بهتر از آن چه حاکم تعیین کرده بود، می رسید، می توانست آن را به زبان آورد؟ هرگز! زیرا نتیجه ای جز تبعید از وطن، کشتار یا اخذ و مصادره اموال او در بر نداشت.
تنها پس از ورود سید جمال به مصر، پرده های غفلت دریده شد و فضای ابراز عقیده پدیدآمد. (21)
در سال اوّل انتشار روزنامه الاهرام، مقالات عبده در این نشریه، نظر بسیاری را به خود جلب نمود. عنوان بعضی از مقالات وی که در این نشریه به چاپ رسیده، عبارت اند از:
الکتاب و القلم، العلوم الکلامیّه و الدعوه الی العلوم العصریّه، المدبّر الانسانی و المدبّر العقلی الرّوحانی.
متن این مقالات در کتاب تاریخ الاستاذ الامام، ج 2، به چاپ رسیده است.
پی نوشت ها :
1. قرآن پژوهی، ص 239، به نقل از التفسیر و المفسرون، محمد حسین الذهبی، چاپ دوم، قاهره، ج 2.
2. قرآن پژوهی، ص 239 و 240.
3. قرآن پژوهی، ص 236.
4. همان، ص 237.
5. همان، ص 238.
6. شروح نهج البلاغه، ص 24.
7. سیری در نهج البلاغه،شهید مرتضی مطهری، ص 17؛ شیخ محمد عبده مصلح بزرگ مصر، ص 74.
8. شرح نهج البلاغه شیخ محمد عبده، ص 16.
9. این رساله در جلد دوم تاریخ الاستاذ الامام الشیخ محمد عبده به چاپ رسیده است.
10. الاعمال الکامله لامام الشیخ محمد عبده،ج 1، ص 210 212.
11. الاعمال الکامله لامام الشیخ محمد عبده، ج 1، ص 213؛ شیخ محمد عبده: مصلح بزرگ مصر، ص 48.
12. شیخ محمد عبده: مصلح بزرگ مصر، ص 48.
13. الامام محمد عبده رائد الاجتهاد و التجدید فی العصر الحدیث، ص 35؛ شیخ محمد عبده: مصلح بزرگ مصر، ص 71.
14. شیخ محمد عبده: مصلح بزرگ مصر، ص 75.
15. همان، ص 76.
16. ریحانه الادب، ج4، ص 96 98.
17. اطلاعات، 24/1/71، ص 6.
18. الاعمال الکامله لامام الشیخ محمد عبده، ج 1، ص 232.
19. همان، ج1، ص 212.
20. همان، ص 523 609.
21. شیخ محمد عبده: مصلح بزرگ مصر، ص 39 و 40.