نویسنده: مطهر امیری
گزارشی تحلیلی درباره پدیده زبان مخفی و مطالعه آن در ایران دهه 70 و 80
اتفاق جالبی در زندگی این روزهای ما قابل مشاهده است. ما با خیل عظیمی از امور غیررسمی سرو کار پیدا کرده ایم. اسم دوم افراد که اسمی متفاوت از اسم شناسنامه آنهاست. اسم دوم خیابان هایی که عمدتا به جای مانده از دوران پیش از انقلاب هستند و در امور رسمی مانند نامه نگاری های اداری، تابلوهای راهنمایی و... از آنها نشانی نمی یابیم. بازارهای غیررسمی را که در آن نسخه غیررسمی از هر چیزی را می توانید بیابید هم به این لیست می توان اضافه کرد. بازار داروهای غیرمجاز، فیلم های غیرمجاز، کتاب هایی که دیگر مجوز نشر آنها باطل شده و بدون اجازه وزارت ارشاد به فروش می رسند، و حتی عضویت درشبکه های مجازی مانند فیسبوک که غیرقانونی هم شمرده می شوند و بسیاری چیزهای دیگر که می توان آنها را در بازار غیررسمی یافت. آنچه به این بازار غیر رسمی هویت و تشخیص متمایز و قابل اعتنا می بخشد، این نیست که مثلا می توان فلان فیلم یا دارو را در این بازار یافت یا این که فلان خیابان را هنوز با نام قدیم آن به کارببرند یا فرضا دوست شما از شما می خواهد از اسمی متفاوت از نامی که تا به حال او را صدا می کردید استفاده کنید. حتی این هم چندان مساله مهمی نیست که تکلیف قانون، به عنوان اساس امور رسمی با این امور به اصطلاح غیر رسمی چیست. آنچه مهم است و ما را ناگزیر می کند که برای فهمیدن زندگی روزمره درحال حاضر به این امور غیررسمی سری بزنیم و ببینیم که در میان آنها چه خبراست، شبکه ای است که میان آنها شکل گرفته است. شبکه ای از معانی و مفاهیم و روابط که میان این افراد و در میان این بازار غیر رسمی عرضه و تقاضا شکل می گیرد و آنها را به گروه ها و شبکه های غیررسمی عرضه و تقاضا شکل می گیرد و آنها را به گروه ها و شبکه های غیررسمی تبدیل می کند. شبکه ای از روابط که به ایجاد هویت های متمایز می انجامد. هویت هایی که ریشه در تمایز امر رسمی از غیر رسمی دارند. هویت هایی که بیش از هرچیز، به اینکه از امر رسمی متمایز هستند شناخته می شوند. دراین حال، داشتن اسم دوم تنها محدود به اضافه شدن نامی دیگر به نام ثبت شده در شناسنامه نیست. نام دوم، تمناها و آرزوها و سرخوردگی هایی است که فرد سعی می کند. با نمادین ساختن آن وارد شبکه و ساحتی شود که درآن بتواند اندکی بیشتر از ساختارهای تحمیل شده (مانند اسم ثبت شده در شناسنامه که به اختیار فرد نبوده) رها شود.نام های غیر رسمی که به در از ساحت امور رسمی ساخته می شوند، مانند زبان مخفی یا درپی پس زده شدن از امور رسمی تقویت شده و در زیر پوست شهر به حیات خود ادامه می دهند. مانند اسامی بعضی از خیابان ها و میادین که تنها نام دومی برای آنها نیستند. ترکیب و تداوم حیات این ها نشان ازروابط نوع دومی هستد که به موازات آن ساحت رسمی وجود داشته اند، به وجود آمده اند و به حیات خود ادامه می دهند. درست مانند روز روشن و آفتابی و شب تاریک، مناسبات ساخته شده و واپس زده شده از ساحت رسمی، زندگی متفاوتی را رقم می زنند که می توان آنن را زندگی زیر پوست شهر نامید. این زندگی زیرپوست شهر اگر چه مناسبات رایج و رسمی را چندان برنمی تابد و اصلا تا حدودی از در مخالفت با آن درآمده، اما مناسبات خاص خود را رقم می زند؛ مناسبات محدود کننده که در ضمن هویت بخش نیز هستند. در میان گروهی زیرزمینی موسیقی همه همدیگر را می شناسند، آنها به راحتی کسی را به خود راه نمی دهند، چه به عنوان مخاطب و چه به عنوان نوازنده، کسانی که از اسم قدیمی خیابان ها استفاده می کنند، عمدتا یا خاطرات مشترکی را با هم زندگی می کنند که دیگران درآنها سهیم نیستند مانند پیرمردان و پیرزنانی که هنوز خیابان های این شهر را به اسم گذشته آن به یاد می آورند، یا کسانی که دارند خود را با استفاده از این نام های قدیمی به جریان یا گروه های خاصی متمسک یا از آنها متمایز می سازند.
در ضمن زیر پوست شهر که زندگی متمایزی درجریان است، زبان محاوره و عامیانه شکل ویژه ای به خود می گیرد.
زبان مخفی پایه اصطلاح زبان شناسان، آرگوت، همیشه وجود داشته است. آرگوت پیش از دوران مدرن اساسا ناظر به گفت و گو میان افرادی بود که می خواستند شناخته نشوند. راهزنان، بازاری ها و گروه های زندانی، گروه های غیرقانونی که تلاش می کردند مقاصد و جزئیات برنامه های شان پنهان بماند، گویا اولین کار برانی بودند که با ایجاد تمایزی معنادار در زبان، از زبان عادی و محاوره معمولی دستاویزی برای انتقال معانی و مقاصد خود در حضور دیگران ایجاد می کرده اند و به این ترتیب برنامه مقاصد خود در حضور دیگران ایجاد می کرده اند و به این ترتیب برنامه مقاصد خود را پیش می بردند. بعدها اگرچه این نوع استفاده از زبان گسترده تر هم شد اما کارکردهای آن دستخوش تغییر شد.آرگوت، یا طبق مصوبه فرهنگستان زبان فارسی، زبان لوطی گری، زبان مردم کوچه و خیابان است که بسیار طبیعی و معمول است که در مناسبات رسمی از آنها استفاده نشود؛ زبانی که مردم به دور از تکلف و در مناسبات غیررسمی از آن استفاده می کنند. زبانی که اگر در آن تامل کنیم و انواع و اقسام نسخه های متفاوت زندگی روزمره یک شهر را می توانیم در آن بیابیم. شاید در شهرهای کوچک و روستاها چندان اثری از این تمایز دیده نشود. به نظر می رسد که این نتیجه مستقیمی است از هجمه و سنگینی فضای رسمی (قانونی) درشهرهای بزرگ و به خصوص درتهران که شیوه خاصی از بودن را بیشتر به رسمیت می شناسد و در آن حمایت های مادی و غیرمادی جایگاه بسیار مهمی پیدا می کنند. این هجمه باعث می شود در شهرهای بزرگ تر که از حمایت ها و محدودیت های بیشتری برخوردار هستند سبک خاصی از روابط و مناسبات با شدت بیشتری کانالیزه شود و دیگر سبک ها به حاشیه کشیده شود. به این ترتیب، اقتضای دنیای مدرن نیاز به تمایز را چنان فراگیر کرد که استفاده کنندگان از آرگوت دیگر تنها گروه های حرفه ای کاری و غیرقانونی نبودند که در پی پنهان کردن خود از دیگران بودند، بلکه این بار گروه های جوانی بودند که برای گریز از یکپارچگی دوران مدرن و برای احیای خرده هویت های متمایز از هویت یکپارچه کننده روح مصرف کننده سرمایه داری دست به ایجاد تمایزهای جدی و ساختن گروه های خرده فرهنگی متمایز از مولفه های اصلی جامعه ای که در آن حضور داشتند، زدند. در این میان، زبان به مساله ای جدی تبدیل می شود. زبان عرصه ای می شود که در آن، تمایزها به جدی ترین حالت ممکن نه تنها خود را با می نمایانند بلکه از طریق آن شرایطی ایجاد می کنند که نه تنها روابط درونی میان خود را مستحکم می کنند بلکه مرزبندی خود را با دیگران به آشکارترین حالت ممکن باز می نمایانند. این تمایز در مولفه های مربوط به هویت در دوران مدرن سایه قدرتمندی در روابط اجتماعی ایجاد کرده است آنچنان که حتی جزئیات رفتار اجتماعی افراد دستخوش دگرگونی دائم و پرسرعتی شده است که گریز از آن را بسیار پرهزینه ساخته و عادت کردن به آن در جریان زندگی اجتماعی را به تنها راه حل خود مبدل ساخته است. دراین میان زبان تبدیل به عرصه کشمکش های جدی میان گروه های قدرت و نیروهای اجتماعی متفاوت در جامعه می شود. زبان مخفی دردوران مدرن نتیجه این شرایط و البته حضور بنیادین مفهوم تمایز درمقوله هویت است، رشد و توسعه زبان مخفی در جوامع به نسبت مدرن، در راستای افزایش نیاز به هویت های چندگونه و دیگرگون از هویت های مطلوب گروه ها و جریان های مسلط قدرت، به بازآفرینی تفاوت در عرصه زبان و چند لایه و پیچیده تر ساختن فهم متقابل اجتماعی عمل می کند، این پیچیده ترشدن ساحت زبان معمولا با هدف پنهان کردن مقاصد درون گروهی از دیگران (هم ارزو هارمونیک ساختن مولفه های درونی هویت) و با هدف به رخ کشیدن این روابط درون گروهی برای احراز هویت متفاوت از دیگر گروه ها و دسته بندی های جامعه (مرزبندی میان مولفه های درونی از دیگر گروه های جامعه) صورت می گیرد و در آن، زبان وسیله ای می شود برای کانالیزه کردن روابط درون گروهی با روابط مسلط قدرت، این کانالیزه شدن درحالی اتفاق می افتد که برحسب مدرن شدن شهرها، همواره سبک زندگی های متفاوت تری امکان رشد و حیات می یابند و از طرفی دردوران مدرن که دسترسی به اطلاعات و مفاهیم جدید با سرعت و ترام بیشتری امکان پذیر شده است سبب شده که اقبال به سبک های مختلف زندگی همواره بیشتر شود. این وضعیت از آشکارا در ساخت زبان هم می توان پی گرفت. هرچه فضای شهری مدرن تر و هر چه این فضا توسط ساحت رسمی کانالیزه شده تر باشد، حوزه نفوذ زبان عامیانه به شدت از پویایی بیشتری از زبان رسمی که همواره موضعی محافظه کارانه در قبال تغییرات زبان اتخاذ می کرده است، برخوردار شده است. حوزه زبان عامیانه که بازتاب انواع سبک زندگی های موجود در زندگی روزمره را می توان در آن مشاهده کرد. سبک های زندگی ای که صرف نظر از حدود رسمی یا اخلاقی درشهر، در زیر پوست شهر زندگی می کنند. در این حال زبان لوطی گری دیگر فقط زبانی نیست که در آن تغییرات و تفاوت های زندگی روزمره بازنمایی شود، بلکه قسمت قابل توجهی از این زبان لوطی گری به زبانی مخفی تبدیل می شود که شاید چندان مجالی برای جولان نداشته باشد. به این ترتیب به نظر می رسد زمانی که داریم از آرگوت درایران سخن می گوییم، نه از زبان لوطی گری یا اصطلاات خودمانی بلکه از زبان مخفی سخن می گوییم. زبانی که واپس زده شده و حوزه نامشروع امر رسمی را حوزه جولان خود دارد. هرچه حوزه و محدودیت های امرنامشروع پروارتر باشد، زندگی زیر پوست شهر پروارتر و در این مورد خاص ،زبان هر چه بیشتر دوگانه تر خواهد شد، درست مانند زبان رسمی و زبان مخفی.
اصطلاح زبان مخفی برای اولین بار توسط سیدمهدی سمائی، زبان شناس و عضو فرهنگستان زبان فارسی ساخته و به کار گرفته شد. این اصطلاح درکتاب وی با عنوان فرهنگ زبان لغات مخفی برای اولین بار ابداع و به کار گرفته شد. این کتاب که در سال 82 برای اولین بار منتشر شد مدتی بعد از انتشار به دنبال پرونده ویژه ای که در مجله چلچراغ برای این کتاب منتشر شد، به سرعت نایاب شد اما مقدمه و آغازی شد برکتابهای دیگری که بعد از آن، با عناوین متفاوت منتشر شدند و نسخه کم و بیش مشابهی بودند از همین کتاب.
منبع: ماهنامه همشهری شماره 88