نویسنده: اقبال اقدس
اشاره :
طالبان پاکستانى یک واژه و اصطلاح نسبتاً جدید است.پیش از این در توصیف پاکستانى، اغلب از نیروهاى رادیکال و یا مذهبیون استفاده مى شد. اما دو سال پیش هنگامى که این نیروها از دره سوات به قصد تصرف پایتخت به سوى اسلام آباد حرکت کردند، اصطلاح طالبان پاکستانى به واژه رایج در محافل سیاسى،مطبوعاتى،و دیپلماتیک تبدیل شد. از آن زمان به بعد پرسش هاى زیادى درباره "چیستى" طالبان پاکستانى مطرح شد.مقاله حاضر به تأثیر داشتن عوامل متعدد در تکوین طالبان پاکستانى در سه سطح داخلى، منطقه اى و بین المللى اذعان دارد و بررسى این عوامل از آن جهت حایز اهمیت است که طالبان پاکستان یکى از پیچیده ترین نیروهاى اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و امنیتى در این کشور و حتى جنوب آسیا به شمار مى رود، که به عنوان پدیده نسبتاً نوین، درباره آن کمتر گفته و شنیده شده است، اما هم اکنون امنیت داخلى پاکستان، امنیت منطقه اى و بین المللى را تهدید مى کند .در این تحلیل با بهره گیرى از روش توصیفى-تحلیلى عوامل داخلى، منطقه اى و بین المللى موثر در شکل گیرى آن مورد بررسى قرار مى گیرد.
نتایج به دست آمده از مقاله پیش رو نشان داد که :1- ایدئولوژى هاى وهابیت و دیوبندى ، موقعیت خاص جغرافیایى، وضعیت نامساعد سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى پاکستان، بویژه در ایالت سرحد شمال غربى و منطقه قبایلى، از مهمترین عوامل داخلى در تکوین پدیده طالبان پاکستانى محسوب مى شوند؛ 2- طالبان پاکستان کماکان به عنوان ابزار استراتژیک و نیز به عنوان عقبه ى طالبان افغانستان مورد حمایت آى اس آى قرار دارد ؛3- ایجاد مدارس مذهبى و رشد افکار رادیکالیستى با حمله شوروى به افغانستان به همراه حمایت هاى مالى عربستان سعودى از گروه هاى افراطى و تزریق ایدئولوژى وهابیت در ذهن جوانان سنى افغان و پاکستان تأثیر تعیین کننده اى در رشد و گسترش روز افزون افراطى گرایى داشته است؛ 4- حضور غرب و در راس آن ایالات متحده امریکا در افغانستان و پاکستان به بهانه ى جنگ با روس ها و به دنبال آن حمایت از طالبان، در گسترش آن نقش تعیین کننده اى داشته و سپس با تغییر استراتژى و مقابله با طالبان موجد رویکرد هاى خشونت آمیز در منطقه شده است.
باراک اوباما، رئیس جمهور امریکا، معتقد است: منطقه اى که افغانستان و پاکستان در آن قرار دارند، خطرناکترین نقطه جهان است. از دید وى این منطقه بدان دلیل خطرناک است که نیروهاى رادیکال؛ اعم از بومى (پاکستانى،کشمیرى و افغانى) وغیر بومى القاعده،جنبش اسلامى ازبکستان،نهضت اسلامى تاجیکستان،جنبش ترکستان شرقى،حزب التحریر،جریان هاى رادیکال چچن و...) در این منطقه، بویژه در منطقه قبایلى،بخشى از ایالت سرحد شمال غربى،بخشى از ایالت بلوچستان پاکستان و مناطق پشتون نشین جنوب و جنوب شرق افغانستان) حضور دارند. از دید آمریکا، تمامى این نیروها تروریست هستند و در صدد آسیب رساندن به منافع امریکا مى باشند2009 ,Nawaz «.
صر فنظر از اظهارات رییس جمهور امریکا، که ممکن است از یک زاویه دید خصمانه به موضوع نگریسته باشد، اما واقعیت این است که در یکى دو دهه اخیر، بنیادگرایى و فرقه گرایى مذهبى در پاکستان از رشد چشم گیرى برخوردار بوده، به طورى که امروزه این کشور به مرکز بنیادگرایى و به ویژه فرقه گرایى شهرت یافته است. اگر پاکستان در دهه 1980 میلادى، به دلیل حمایت از نهضت مقاومت افغانستان در مقابل تهاجم شوروى و تبدیل آن به مرکز تدارکات و سازماندهى نیروى ضد کمونسیم، مورد توجه محافل جهانى به ویژه غرب واقع شده بود، از دهه 1990 به بعد، به دلیل تمرکز افراطیون در آن، که در جبهه هاى افغانستان، کشمیر، چچن و... در حال مبارزه اند، توجه جهانیان را به خود جلب کرده است . (عارفى، 1380: 262-261). یکى از جلوه هاى افراطى گرایى در پاکستان، شکل گیرى گروهى است که اصطلاحاً طالبان پاکستان، یا تحریک طالبان پاکستان نامیده مى شود. غالب طالبان پاکستان همانند طالبان افغانستان ، پشتون هایى هستند که در مناطق شمال غربى پاکستان، در مرز با افغانستان ، زندگى مى کنند.در واقع ، سیزده جناح طالبان از مناطق مختلف شمال غربى پاکستان در بطن گروهى واحد به نام تحریک طالبان پاکستان یا جنبش طالبان پاکستان گرد هم آمده، فعالیت مى کنند.
سؤالى که در اینجا مطرح مى شود، این است که عوامل و بستر هاى مؤثر در شکل گیرى و گسترش پدیده طالبان پاکستان کدامند؟ که در جواب مى توان گفت عوامل متعددى در سه سطح داخلى، منطقه اى و بین المللى در ایجاد و گسترش طالبان پاکستان تأثیرگذارهستند که در ذیل به آن مى پردازیم:
1. سطح داخلى
براى تجزیه و تحلیل عوامل داخلى مؤثر بر رشد طالبانیسم پاکستان در چارچوب تئورى عمومى سیستم ها، مى توان نظام ملى پاکستان را به عنوان یک سیستم عمومى، تقسیمات کشورى پاکستان را به عنوان زیر سیستم هاى جغرافیایى و سیاسى، و خرده سیستم هاى ایدئولوژیکى، اجتماعى ، اقتصادى و امنیتى آن را به عنوان زیر سیستم موضوعى در نظر گرفت. در پاکستان، آموزه هاى رادیکالیسم در بستر هاى ایدئولوژیک اندیشه دینى اهل سنت شکل گرفته و هماهنگى کاملى میان آن ها وجود دارد، به گونه اى که ایدئولوژى هاى وهابیت و دیوبندى با ترویج دیدگاه افراطى از طریق مدارس مذهبى و رویکرد خشونت آمیز نسبت به سایر مذاهب، نقش شاخصى در ایجاد طالبان ایفا نموده اند.(شفیعى،1388) فرقه هاى اهل تسنن در راستاى گسترش اندیشه هاى خود در میان مردم، به ویژه جوانان پاکستانى دست به ایجاد مدارس مذهبى و تلاش براى توسعه هر چه بیشتر این مراکز پرورش فکرى نمودند، به طورى که در حال حاضر حدود ده هزار مدرسه ى دینى در سرتاسر پاکستان وجود دارد که گفته مى شود احساسات فرقه گرایى را در میان طلاب خویش قوت مى بخشند . روزانه حدود 5/1 میلیون دانش آموز در مدارس مذهبى در خصوص اعمال خشونت و تفکرات ضد غربى، آموزش مى بینند.(2008 ,Kronstadt )از مهم ترین مواردى که در ایجاد و توسعه طالبان موثر افتاده، مسئله قومیت و گروه قومى پشتون مى باشد، به ویژه اینکه طالبان پاکستان از مناطق قبیله اى پاکستان و قوم پشتون برخواسته اند. جنبش طالبان پاکستان به عنوان یک جنبش برخاسته از جامعه پشتون منطقه ى قبایلى فتا، آن هم از دل مردمان روستایى و غیرشهرى که داراى تعلقات سنتى و قبیله اى شدیدترى هستند، نمى تواند از تاثیرپذیرى فرهنگ قبیله اى به دور باشد. اساس تاثیرپذیرى طالبان از فرهنگ قبیله اى پشتون، در نوع تفسیر آنها از مفاهیم و قوانین دینى، کاملاً محسوس است.(عارفى،1378) در حقیقت مى توان گفت که قدرت طلبى طالبان ریشه در مناطق قبایلى پشتون در شمال پاکستان دارد؛ قومیتى که در مناطق شمال و شمال غربى پاکستان خواهان استقلال و تشکیل پشتونستان بزرگ مى باشند. رفتارخشونت آمیز طالبان با مخالفین خود، ریشه در خصلت کینه جویى و انتقام گیرى آنان از دشمنان شان دارد و اگر جنبش طالبان با تأکید بر سیاست نظامى گرى، بررسى راه هاى مسالمت آمیز با مخالفان خود را مردود مى شمارند، تا حدودى متأثر از این ایده است که نظامى گرى، سمبل قدرت و غیرت و شجاعت و مردانگى محسوب مى شود که در سنت پشتون ها معناى بزرگى دارد و گفت و گو و مذاکره نشانه ترس و بزدلى تلقى مى شود.(مصباح،1386)
اوضاع نابه سامان اقتصادى و فقر اقتصادى به عنوان مهم ترین چالش هاى اقتصادى پاکستان به ویژه در شمال این کشور که تا حدودى نیز از سوء مدیریت نظام سیاسى داخلى هم نشأت گرفته است، به عاملى تأثیر گذار جهت نمو رادیکالیسم افراطى تبدیل شده است به گونه اى که شبه نظامیان طالبان بیشتر در مناطق مرزى پاکستان با افغانستان که اکثراً توسعه نیافته اند، مستقرند. فتا به عنوان منطقه اى دور از مرکز کشور، در ناحیه مرزى پاکستان و افغانستان واقع گردیده که این امر بر اوضاع و شرایط اقتصادى این منطقه تأثیر به سزایى گذاشته است چرا که تأثیرات توسعه مرکز و عقب ماندگى پیرامون، باعث نا متوازن شدن رشد این کشور و عقب ماندگى بخش هایى از آن شده است. (عندلیب، 1380 :202) این عقب ماندگى به سهولت به احساس محرومیت و تبعیض، ترجمه گردیده و به پایه هاى حرکت ها و رویکرد هاى قومى رادیکال و تجزیه طلبانه تبدیل شده است. جوانان دردمند و بعضاً عقده اى با انگیزه هاى اقتصادى و انتقام گیرى از صاحبان قدرت و ثروت و یا صرفاً مذهبى به امید پاداش هاى اخروى، به سوى گروه هاى تندرو اسلامى چون طالبان پاکستان کشیده مى شوند.
همچنین شرایط جغرافیایى کوهستانى مناطق شمالى و جدایى از سایر تمدن ها و فرهنگ ها از یک سو و فقدان امکانات به دلیل موانع طبیعى از سوى دیگر موجبات نارضایتى مردم فتا و ایالت سرحد شمال غربى را فراهم نموده و باعث شده تا آنها به اقدامات خشن روى آورند. شکل ناهموارى ها، در جابجایى داخلى جمعیت و امکانات نیز تاثیر مى گذارد و موجبات بروز نابرابرى هاى ناحیه اى ، و در نتیجه افکار جدایى را فراهم مى سازد (عزتى، 89:1377). مناطق شمالى کشور پاکستان، به ویژه در مرز افغانستان و چین به لحاظ وجود کوهستان هاى متعدد، داراى آب و هواى سرد و خشک است که این مناطق به لحاظ روانى اثراتى را بر خلق و خوى انسان ها بر جاى مى گذارد و رفتار هاى خشونت آمیز را در آن ها تقویت مى نماید؛ چرا که شرایط زندگى، آب و هوا و شرایط جغرافیایى زندگى انسان و در تکون شخصیت وى دارد. (خوشحال دستجردى،33:1384 ) بنابراین مى توان وجود کوهستان و شرایط ناشى از آن را در رویکرد و رفتارهاى خشونت آمیز طالبان مؤثر قلمداد نمود.
این که یک اندیشه بتواند در مدت کوتاهى در پهنه ى جغرافیایى و انسانى عمومیت پیدا کند، علاوه بر زمینه هاى ایدئولوژیک، نیازمند شرایط سیاسى مناسب و تسهیل کننده نیز مى باشد. گسترش سریع اندیشه هاى رادیکال در پاکستان بدون وجود بسترهاى سیاسى مساعد داخلى تقریباً غیر ممکن بوده و اگر مناطق قبیله اى به گونه ى خودمختار و فدرال اداره نمى گردید، از آزادى عمل کمترى برخوردار بودند. پشتون هاى ناحیه شمال غربى پاکستان، به ویژه ساکنان سرزمین قبایل، از خودمختارى وسیعى برخوردارند و مانند دیگر قبیله ها - در هر جاى دیگر دنیا - از هرگونه قدرت، به استثناى قدرت سنتى قبیله اى، بیزارند. آنان نظام حقوقى خود را دارند و در حالت خود مدیرى کامل هستند و دولت پاکستان تنها یک مأمور سیاسى به عنوان نماینده خود در آن جا دارد 2006:8 ,Groh «. حضور این فضاها در درون مرزهاى دولتى از یک سو، اقتدار دولت را به چالش مى کشد و از سوى دیگر، این گروه هاى قبیله اى استفاده از خشونت را حق مشروع خود مى دانند.
امنیت انسانى و ملى در استان هاى مرزى کشور پاکستان به ویژه در ایالت سرحد شمالى و مناطق قبیله اى خودمختار(فتا) با توجه به موقعیت حاشیه اى و مرزى آن ها و وجود زمینه ها و بسترهاى موجود در این مناطق، با چالش ها و تهدیدات متعددى روبروست که از مهم ترین آنها مى توان به کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر و قاچاق اسلحه در این مناطق اشاره کرد(پورخسروانى،1387: 225). موادمخدر و ترانزیت آن سبب تمرکز ثروت در سران قبایل و فرماندهان طالبان مى گردد که طبق ساختار قبیله اى به علت نبود امکان سرمایه گذارى در بخش هاى اقتصادى به تمرکز قدرت تسلیحاتى و نیروهاى نظامى منجر مى شود و این تمرکز قدرت نیاز به فضاى اعمال دارد که در این مورد ایجاد ساختارهاى نظامى امنیتى براى تولید، توزیع، فروش و صادرات موادمخدر را فراهم مى آورد. طالبان در پناه سلاح، نیروى مسلح و پول مى توانند جامعه فقیر و وامانده اى را در اختیار بگیرند که براى امرار معاش، راه دیگرى ندارند. مردمى نامراد، ناامید و اصولاً سنتى و کم سواد. از این روى، طالبان قدرت مى گیرد و به خطر تبدیل مى شود.
2. سطح منطقه اى
کشورهاى واقع در یک حوزهى جغرافیایى به حکم مولفه هایى؛ همچون جغرافیا، تاریخ ،اقتصاد و فرهنگ بر همدیگر تاثیر مى گذارند و از یکدیگر تاثیر مى پذیرند و موجد نوعى وابستگى مى شوند، که این دو، داراى دو بعد نیز مى باشد: حساسیت و آسیب پذیرى، که حساسیت، متضمن درجاتى از پاسخگویى در داخل یک چارچوب سیاست گذارى است و مطرح مى کندکه تغییرات حادث در یک کشور با چه سرعت باعث تغییرات پرهزینه در کشور دیگر مى شود و این اثرات پرهزینه تا چه حد عظیم خواهد بود .آسیب پذیرى را نیز مى توان به این صورت تعریف کرد که یک بازیگر تا چه حد در معرض تحمل هزینه هایى است که رویدادهاى خارجى حتى پس از تغییر خط مشى ها بر وى تحمیل مى کنند.(دوئرتى و فالتزگراف، 1372: 226) بررسى و تحلیل تاثیر عوامل منطقه اى در شکل گیرى و گسترش طالبان پاکستان در این چارچوب مى تواند صورت گیرد و بدین منظور به نقش کشور هایى، چون افغانستان و عربستان به عنوان خرده سیستم هاى منطقه اى اشاره مى گردد.الف: افغانستان
فضاى جهانى شکل گرفته بعد از حمله شوروى سابق به افغانستان، کمک شایانى به رشد طالبانى گسترى در پاکستان نمود؛ چرا که جهاد در افغانستان مهم ترین مؤلفه در رشد بنیادگرایى اسلامى در پاکستان بوده است. اشغال افغانستان توسط شوروى سابق، پاکستان را به کانون سد نفوذ امریکا و غرب در برابر نفوذ کمونیسم و مبارزه علیه آن تبدیل کرد.(کاظمى،1389: 133) استدلال سازمان سیا این بود که از این طریق مى توان شوروى را به خروج از افغانستان وادار نمود و نگاه مسلمانان، به ویژه اعراب را نیز از موضوع اشغال فلسطین و اقدامات اسرائیل منحرف ساخت. بر این اساس، روابط سازمان سیا و اى، اس آى مستحکم گردید و ارسال کمک هاى نظامى به پاکستان براى آموزش و سازماندهى مبارزان علیه شوروى و اشغال افغانستان در دستور کار کاخ سفید قرار گرفت. در همین راستا با تزریق ثروت نفتى عربستان و امارات، هزاران مدرسه و محافل مذهبى براى تربیت جهاد گران اهل تسنن در پاکستان تأسیس گردید . لازم بذکر است که شاگردان این مدارس به افغان ها محدود نمى شد، بلکه شهروندان پاکستانى نیز در این مدارس به تحصیل و آموزش مشغول شدند و البته اکثر این مدارس در مناطق قبایلى و ایالت سرحد پاکستان که بیشتر، پشتون نشین بودند، تاسیس گردید و اولین آموزه هاى فکرى طالبان نیز در این مدارس شکل گرفت(ایزد دوست، 1381: 545)این روند از یک سو و اقدامات به ظاهر اسلام گرایانه ضیا ءالحق براى مشروعیت بخشیدن به حکومت نظامى خود از سوى دیگر، باعث ایجاد پیوند مکتب جهادگر دیوبندى شبه قاره هند و مکتب سلفى گرى عربستان از طریق مدارس مذهبى گردید.
جنگ افغانستان فرصت مناسبى براى آشنایى نیروهاى تندرو با یکدیگر فراهم کرد. این جنگ به مجاهدین جوان عرب، پاکستانى، هندى و مسلمانان از آسیاى مرکزى و خاورى فرصتى بزرگ براى آشنایى داد. این جنگجویان که از کشورهاى گوناگون بودند در جریان جنگ با یکدیگر همنشین مى شدند. و همین همنشینى و آشنایى زمینه را براى پیوندهاى شبکه اى میان آنان پس از جنگ فراهم آورد. جنگ افغانستان به جنبش جهادى، دیدگاهها و آرمانهاى جهانى داد، به سخن دیگر،تخم جهاد فراملى در دهه 1980 در خاک بارور افغانستان کاشته شد( روا، 1379 :114). با پایان یافتن جهاد در افغانستان لشکر جهنگوى و سپاه صحابه رویکرد داخلى اتخاذ کردند و به ستیز علیه سایر فرقه ها از جمله شیعیان پرداختند.
ب: عربستان
فعالیت هاى عربستان سعودى در جهت ترویج وهابیت که اوج ظهور و گسترش آن در دوران جهاد افغانستان بود، زمینه راه یابى این جریان در پاکستان را فراهم نمود. عربستان در دوران جهاد به واسطه درآمدهاى نفتى با ارسال کمک هاى مالى و اقتصادى به افغانستان و ایجاد هزاران مدرسه مذهبى در پاکستان که به آیین وهابیت پایبند بودند، زمینه رشد و گسترش هر چه بیشتر این اندیشه را فراهم آورد. عربستان، علاوه بر نگرانى از پیشروى شوروى با حمایت از اسلام گرایان در پاکستان تلاش داشت تا خود را به عنوان رهبر جهان اسلام معرفى نماید(میلى،158:1377).در این دوره که همزمان با وقوع انقلاب اسلامى در ایران بود، ادعاى مذکور تا حدودى دستخوش تهدید گردید و تصور آل سعود هم این گونه بود. همچنین، حمایت ایران از گروه هاى شیعه و مناطق شیعه نشین نیز باعث شد تا عربستان متناسب با تحولات افغانستان، سیاست هاى مذهبى و ایدئولوژیکى خاص خود را در قبال افغانستان اعمال نماید(عصمت اللهى،1388: 117).وهابیان سعودى از شهریور ماه 1368، به بهانه کمک هاى آموزشى و انسان دوستانه به مهاجران افغان ایالات بلوچستان، مراکز متعددى تأسیس کردند و از طریق کمک هاى مالى، فرهنگ ضد شیعى و سیاست هاى خود را تبلیغ مى کردند. همچنین از طریق توزیع کتاب، جلسات سخنرانى، فیلم، نوار و عکس به آوارگان و مهاجران سنى مذهب مقیم این ایالت، آموزش هایى دادند و لذا وهابیان از این راه در پاکستان به ترویج افکار و اندیشه هاى محمد بن عبدالوهاب مى پردازند( مرورى بر افکار وهابیت و جایگاه آن در جهان ،1385: 25). احسان الهى ظهیر که تحصیلات خود را در عربستان و با حمایت هاى مالى وهابیان سعودى طى کرد، یکى از مهره هاى تفرقه انگیز و مبلغ فرقه وهابى و عامل قتل عام تعداد زیادى از شیعیان در مراسم عزادارى در پاکستان و کشورهاى دیگر است(جعفرى،1388: 16).
با نگاهى به سیاست هاى کلى عربستان در منطقه جنوب آسیا، مى توان به این دیدگاه دست یافت که عربستان حامى سیاست هاى امریکا بوده و در این راستا با امریکا در حمایت و تقویت طالبان گسترى همراهى نموده است. مشارکت عربستان با امریکا که از ابتدا براى تولید نسلى از جریان هاى فکرى سلفى و مقابله با ارتش شوروى فعال شده بود، امروزه به شکل آشکارترى براى فرسایش روسیه در قفقاز، آسیاى میانه و علیه انقلاب اسلامى و موازنه سازى در قبال چین مطرح است.(امیدى،1388)
عربستان سعودى علاوه بر ساخت مساجد، دانشگاه ها و مدارس مذهبى، مراکز تبلیغى متعددى نیز ایجاد نموده است که هدف اصلى این مراکز تبلیغ اندیشه وهابیت و مبارزه ایدئولودژیک با شیعیان مى باشد. این مراکز با توجه به امکانات خوبى که در اختیار دارند یکى از مهم ترین عوامل مؤثر گسترش وهابیت در پاکستان مى باشند.
هم اکنون نیز احزاب و گروه هاى سیاسى و مذهبى نسبتاً زیادى در پاکستان وجود دارند، که به دلیل کمک هاى مالى عربستان طرفدار وهابیت مى باشند. از طرفى دیگر، مکتب دیوبندى در پاکستان که ریشه عمیق در سیاست و مذهب این کشور دارد و داراى طرفداران زیادى در میان مسلمانان اهل سنت مى باشد، تاکنون قریب به هزار مدرسه دیوبندى را در پاکستان ایجاد نموده و چندین هزار طلبه نیز فارغ التحصیل این مدارس شده اند.
بنابراین، دخالت هاى عربستان سعودى در منطقه و حمایت هاى مالى از گروه هاى افراطى و تزریق ایدئولوژى وهابیت در ذهن جوانان سنى افغان و پاکستان تأثیر تعیین کننده در رشد و گسترش روز افزون افراطى گرایى داشته است.
3. سطح بین المللى
در سطح بین الملل، نقش غرب به رهبرى ایالت متحده آمریکا در ایجاد و گسترش طالبان مطرح مى باشد. حضور غرب و در راس آن ایالات متحده در افغانستان و پاکستان به بهانه جنگ با روس ها و آزادسازى افغانستان صورت گرفت، اما به نظر مى رسد که آنها اهداف طولانى مدت و بیشترى را در نظر داشتند. ایجاد "بحران مدیریت شده" در نقطه اى که کانون اتصال چین، روسیه و ایران است، مى توانست در بلند مدت براى غرب ابزار مناسبى در جهت کنترل این قدرت ها فراهم آورد. بنابراین، وجود "بحران مدیریت شده" و دولت هاى ضعیف به نوعى تضمین حضور بلندمدت تر غرب در منطقه به حساب مى آمد.آمریکا در دوران ضیاءالحق براى مقابله با نیروهاى اشغالگر شوروى در افغانستان حاضر به کمک به گرو هاى جهادى گردید، که اگرچه در افغانستان علیه شوروى مبارزه مى کردند، اما پایگاه اصلى آن ها در پاکستان قرار داشت و به دلیل تحصیل در مدارس دینى از نظر آبشخور فکرى متأثر از مکتب دیوبندى و وهابیت بودند. لذا در این مقطع غرب، به ویژه آمریکا، مشوق رفتار خشونت آمیز در میان گروه هاى با تفکر طالبانیستى در پاکستان بودند2004:8 ,Rashid ) )
نکته ى حائز اهمیت دیگر این است که بلوک غرب به مدت چندین سال با دشمن مشترکى به نام کمونیسم روبرو بود واز "غیریتى" به نام کمونیسم براى شکل گیرى "هویتى" واحد به نام بلوک غرب بهره مى برد، اما با شکست و فروپاشى شرق، مهم ترین عاملى که کشورهاى مختلف غربى را با هم در یک جبهه قرار داده بود از بین رفت و بدین ترتیب، مساله ى بنیاد گرایى اسلامى به عنوان غیریتى جدید مطرح گردید.
پس از حمله انتحارى به ساختمان تجارت جهانى در سپتامبر 2001 و نشانه رفتن انگشت اتهام آمریکا به سوى القاعده به عنوان مقصر اصلى و تصمیم این کشور مبنى بر مقابله با این گروه در افغانستان و پاکستان، میزان دخالت آمریکا در پاکستان را افزایش داد و استراتژى اعلامى ایالات متحده، مبارزه با بنیادگرایى اسلامى وطالبان نام گرفت. با افزایش حضور نظامى ایالات متحده در منطقه، در پاکستان همانند بسیارى دیگر از مناطق جهان رویکرد به اقدام خشونت آمیز توسط گروه هاى بنیادگرا به عنوان واکنشى در قبال افزایش نفوذ غرب، اعم از فرهنگى و سیاسى، بوده است . لذا به هر اندازه که مداخلة غرب در پاکستان افزایش یافته، به همان نسبت نیز انجام اقدامات خشونت آمیز توسط گرو ه هاى بنیادگرا نیز افزایش یافته است. (2008 ,Yen )در واقع، یکى از زمینه هاى گسترش طالبانیسم در پاکستان همین احساسات ضدآمریکایى و ضد غربى است، که .با تحریک این احساسات در میان عموم هیچ جریانى به اندازه ى گروه هاى تندرو در منطقه احساس خرسندى نمى کنند ،چراکه هرچه بیشتر مى توانند از میان مردم عضوگیرى کنند.
در این نوشته، عوامل متعدد دخیل در شکل گیرى و نمو طالبان پاکستان در سه سطح داخلى، منطقه اى و بین المللى مورد تحلیل قرار گرفت که البته این عوامل نیز باید به صورت مجموعه اى و توأمان در نظر گرفته شوند و اهمیت دادن به یکى از آن ها و کم اهمیت شمردن یکى دیگر از آن ها ممکن است ما را به تحلیلى غیر دقیق رهنمون کند.
منابع:
ابوالا على ،مودودى (1368)نظام سیاسى اسلام ،ترجمه زین العابدینى،تبریز:ابن سینا .
امیدى،حسین(1388)بحران ساختگى براى تقسیم هزینه در پاکستان،صبح صادق،21/2/1388.
ایزددوست،مصطفى(1381) نقش احزاب در حیات سیاسى پاکستان، مجله سیاست خارجى،سال شانزدهم .
پورخسروانى، انیس(1387). همکارى هاى ایران و پاکستان در عرصةامنیت انسانى: موانع و راهکارها ، مجموعه مقاله هاى همایش بین المللى امنیت انسانى در غرب آسیا ، دانشگاه بیرجند 6و7 آذر 1387.
جعفرى، عباس(1388) فرزندان معنوى وهابیت. قابل دسترس در :
http :/ /aspx .20 -blogfa.com/post .jafari04 2
خوشحال دستجردى ، جواد(1384).بررسى مقایسه اى میزان پرخاشگرى در گرم ترین و سردترین منطقه استان اصفهان،مجله تحقیقات جغرافیایى. شماره 78
روا، الیویه(1379) افغانستان، ازجهاد تا جنگهاى داخلى، ترجمه على عالمى کرمانى، تهران: انتشارات دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى
شفیعى،نوذر.(1388) ."طالبانیسم در پاکستان و افغانستان".قابل دسترس در :
http :/ /aspx /178 -drshafiee.blogfa.com/post
عارفى ، محمد اکرم. (1378 )."مبانى مذهبى و قومى طالبان".مجله علوم سیاسى. سال اول. شماره4
عارفى ، محمد اکرم. (1380 ).پاکستان و بنیادگرایى اسلامى ، مجله علوم سیاسى،سال 4، شماره16
عزتى ، عزت اله.(1377). ژئو پولیتیک ، تهران : انتشارات سمت
عصمت اللهى،محمد هاشم(1378)جریان پرشتاب طالبان،تهران: انتشارات بین المللى الهدى
عندلیب، علیرضا(1380) نظریه پایه و اصول آمایش مناطق مرزى جمهورى اسلامى ایران، دانشکده فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران، چاپ اول.
کاظمى،سید آصف(1389) بررسى زمینه هاى سیاسى اجتماعى شکل گیرى طالبان در پاکستان، فصلنامه سخن تاریخ،شماره هشتم
مراد عنادى1388،دره سوات کجاست ،برگرفته از سایت اینترنتى عصر ایران
مرورى بر افکار وهابیت و جایگاه آن در جهان /باورهاى فطرت ستیز.(1385).قابل دسترس در :
مصباح، محمد تقى.(1386).دیوبندیه ، پشتونیسم،طالبانیسم، قابل دسترس در :
میلى،ویلیام،(1377)،طالبان وسیاست هاى جهانى،ترجمه عبدالغفار محقق،مشهد،انتشارات ترانه
.دانش آموخته کارشناسى ارشدروابط بین الملل ،پژوهشگر1
دانش آموخته کارشناسى ارشدروابط بین الملل ،پژوهشگر 2
منبع ماهنامه پگاه حوزه شماره 309