مقدمه
در قسمت های قبلی این نوشتار، عنوان شد که استفاده عراق از جنگ افزارهای شیمیایی در جنگ علیه ایران در سه دوره متمایز انجام شد. دوره نخست، از آغاز تهاجم برق آسای ارتش عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران در 31 شهریور ماه سال 1359 (22 سپتامبر 1980) تا پایان مقطع آزادسازی مناطق اشغالی، به ویژه آزادی خرمشهر (بزرگترین نماد اشغالگری ارتش عراق) در سوم خردادماه سال 1361 بود که طی آن، نیروهای عراقی به طور پراکنده و برای درهم شکستن مقاومتهای پراکنده نیروهای رزمنده ایران و هموار کردن مسیر پیشروی به داخل خاک کشور ما از سلاحهای شیمیایی استفاده کردند. نوع عوامل شیمیایی مورد استفاده در این دوره، گازهای سادهای همچون گاز اشکآور با نام علمی اورتوکلرو بنزیلید این مالونو نیتریل یا سیاس و گازهای موسوم به باران زرد بود که نوعی علفکش به حساب میآید. این گازها از نظر عملیاتی، پایداری در محیط و اثر بخشی نظامی بسیار ضعیف بودند، به طوری که گاهی اوقات، نیروهای ایرانی متوجه قرار گرفتن در معرض این گونه حملات نمیشدند، به همین علت نیز، طبق آمار موجود، مجموع تلفات نیروهای ایرانی در این دوره با وجود فقدان هر گونه تجهیزات حفاظتی و خنثیسازی، بیش از ده شهید و یک یا دو مجروح نیست، با وجود این، برخی از اسناد به دست آمده از نیروهای عراقی در مناطق عملیاتی یا مطالب منتشر شده در مطبوعات جهان، به ویژه در دهه 90 بر این امر دلالت دارد که ارتش عراق پس از زمینگیر شدن در خاک ایران و فرو رفتن در لاک دفاعی، تلاش فراوانی را به کمک شیمیدانها و دانشمندان میکروبشناس برای دستیابی به ترکیبات پیچیدهتری از عوامل شیمیایی و میکروبی معطوف کرد. طبق این اسناد، به هنگام برگذاری دورهها و مانورهای نظامی، و دانشمندان عراقی با استفاده از مواد سیانید سدیم در حال انجام آزمایشهایی روی حیوانات بودند. (ضمیمه یک).مبحث حاضر به دوره دوم استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی اختصاص دارد که از مردادماه سال 1361 هم زمان با آغاز نخستین، عملیات نفوذی نیروهای ایران به داخل خاک عراق - عملیات رمضان - با هدف تنبیه متجاوز آغاز شد و تا پایان سال 1365 و نبردهای بزرگ کربلای 4 و 5 ادامه یافت. در این دوره، عراق با اتخاذ تاکتیک نظامی دفاع مطلق در زمین، از جنگ افزارهای شیمیایی در نقش سلاح تدافعی استفاده کرد تا به کمک آن، عملیاتهای تهاجمی متکی به انبوه نیروهای پیاده جمهوری اسلامی ایران را خنثی کند. در طول این دوره، ارتش عراق بیش از 230 بار مواضع نیروها، مراکز پشتیبانی و تدارکاتی و حتی شهرها و مناطق غیرنظامی ایران را هدف حملات شیمیایی قرار داد؛ اقدامی که در مجموع، حدود 44 هزار نفر تلفات اعم از کشته و مجروح را در پی داشت.
دوره سوم جنگ شیمیایی بین عراق و ایران از آغاز سال 1366 شروع شد و تا پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598 و حتی پس از آن تا تابستان سال 1367ادامه یافت. در این دوره، ارتش عراق پس از برطرف کردن ضعفهای تاکتیکی خود در زمینه کاربرد گازهای شیمیایی در دو دوره گذشته و دستیابی به عوامل شیمیایی مضاعف یا دو گانه توانست از آنها به منزله یک سلاح تهاجمی برای بازپسگیری مناطق تحت کنترل نیروهای ایران استفاده کند. نظامیان عراقی همچنین موفق شدند از این سلاحها به عنوان بخشی از عملیاتهای هماهنگ شده خود در بهار سال 1367 علیه نیروهای ایران در فاو، شلمچه و جبهههای غرب و شمال بهره گیرند و عملا نیروهای ایرانی را به عقبنشینی از مواضع تصرف شده مجبور کنند.
نقش بازدارنده سلاح شیمیایی در جنگ
در فاصله سالهای 1361 تا آخر سال 1365، عراق سلاحهای شیمیایی را در مقیاسی به کار گرفت که از جنگ جهانی اول به بعد بیسابقه بود. در این دوره، واحدهای شیمیایی ویژه، که مسئول مراقبت، ساخت و حمل و نقل مهمات شیمیایی بودند، در تمامی یگانهای نیروهای مسلح عراق جا افتادند.واحدهایی از نیروی زمینی و هوایی عراق مأموریت شلیک این نوع سلاح را به عهده گرفتند. عراق در پیروی از الگوی واحدهای شیمیایی اتحاد جماهیر شوروی، به واحدهای نظامی شیمیایی خود چنان منزلت و موقعیتی بخشید که تقریبا به شکل یک ارتش رزمی مستقل درآمد. آنها واحدها و زیر واحدهای مسئول دفاع شیمیایی، تشعشع و اکتشاف شیمیایی، تحلیل اوضاع جوی و آلودگی زدایی را شامل میشدند. هر سپاه یک گردان، هر تیپ یا لشکر مستقل یک گروهان و هر هنگی یک دسته شیمیایی داشت. (1) با چنین آمادگی، ارتش عراق منتظر حملات تهاجمی نیروهای ایران به داخل خاک آن کشور ماند.
از سوی دیگر، با گذشت نزدیک به دو ماه آزادسازی خرمشهر و عقبنشینی اجباری عراقی به پشت مرزهای بین المللی - به استثنای نفتشهر و برخی از بلندیهای استراتژیک مرزی - آشکار شد که مجامع بینالمللی به تأمین حقوق حقه ایران، تعیین متجاوز و تنبیه آن و جبران خسارات جنگی ناشی از عمل تجاوزکارانه رژیم عراق تمایلی ندارند. در نتیجه، جمهوری اسلامی ایران در راستای استیفای حقوق خود، در صدد برآمد تا رأسا وارد عمل شود. بدین ترتیب، عملیات رمضان طراحی و آماده اجرا شد. پیش از آغاز این عملیات در تیرماه سال 1361، طبق اخبار به دست آمده از برخی از اسیران عراقی، ارتش عراق خود را برای مقابله با تهاجم نیروهای ایران با توسل به جنگ افزارهای شیمیایی آماده کرده بود. (2) با وجود این، ایران به این اطلاعات و اخبار توجهی نکرد. در نتیجه، در تاریخ 23 تیرماه سال 1361، عملیات رمضان را با هدف تعقیب متجاوز و آزادسازی بصره در شرق این شهر به اجرا در آورد. با ورود نیروهای ایران به منطقه عملیاتی و پیشروی سریع آنها به سوی اهداف از پیش تعیین شده، نیروهای عراقی علیه نیروهای پیاده و فاقد تجهیزات حفاظتی ایران از گازهای اشک آور وتهوع آور استفاده کردند. این تاکتیک در کنار بمباران گسترده هوایی و شلیک همه جانبه توپخانه سنگین مؤثر واقع شد و به از هم پاشیدن شیرازه نیروهای عمل کننده ایران و عدم فتح عملیات انجامید. هر چند هرگز آمار دقیقی از میزان گازهای شیمیایی به کار گرفته شده علیه نیروهای رزمنده ایرانی و تعداد تلفات ناشی از این گازها در این عملیات ارائه نشد، اما وجود پیکرهای شهیدانی که کوچکترین آثاری از جراحتهای ناشی از گلوله در بدنشان وجود نداشت، (3) به کارگیری گازهای سمی از سوی نیروهای عراقی را اثبات میکرد. این برای نخستین بار بود که در این جنگ، سلاح شیمیایی نقش بازدارنگی به خود گرفت و نیروهای ایران را از دستیابی به اهداف عملیاتی باز داشت در پی واقعه، روزنامه لی آنجلس تایمز چاپ امریکا نوشت: «در تابستان سال 1982 (1361)، هنگامی که نیروهای ایرانی به نزدیکی سربازان عراقی رسیدند، دشمن از عامل سیاس (اورتوکلروبنزیلید این مالونونیتریل) که به عنوان گاز اشک آور شناخته میشود، استفاده کرد. هدف از این کار، وادار کردن نیروهای دشمن به پوشیدن تجهیزات حفاظتی و ایجاد مانع در راه عملیات بود.» (4)
این تجربه موفق عراق در استفاده از گازهای شیمیایی برای مقابله با پیشروی سریع و غافلگیرانه نیروهای پیاده ایران در داخل خاک آن کشور سبب شد که مدیریت رسته جنگهای شیمیایی به طور رسمی، به سازمان رزم ارتش عراق اضافه شود.(5) و آمادگی لازم برای استفاده از عوامل پیچیدهتر و خطرناکتر شیمیایی فراهم آید. با آغاز نیمه دوم سال 1361، جمهوری اسلامی ایران به دنبال عدم فتح عملیات رمضان، با کمی تأخیر استراتژی تعقیب متجاوز را شدت بخشید و در 9 مهرماه سال 1361، در سومار، عملیات مسلم بن عقیل؛ در 10 آبانماه، سال 1361، در ارتفاعات مرزی حمرین در منطقه عمومی ایلام، عملیات محرم؛ و در 17 / 11 / 1361 در محور چزابه - فکه، عملیات بزرگ والفجر مقدماتی را اجرا کرد. عراق در واکنش به عملیاتهای مزبور، کاربرد سلاحهای شیمیایی را افزایش داد و طی ششماه، حدود ده بار آنها را علیه نیروهای ایرانی به کار گرفت. از جمله در 24 مهرماه در منطقه ساوجی، 30 مهرماه در آبادان، در 1 و 25 آبانماه در ارتفاع 5،175 آبانماه در موسیان، 28 آذرماه در تنکاب، 30 دیماه در شلمچه، 5 بهمنماه در گردنه بایره و کردستان، 19 بهمن ماه در شرهانی و سرانجام در 5 اسفندماه در شلمچه با استفاده از توپخانه و خمپاره به شلیک گلولههای شیمیایی اقدام کرد که در نتیجه آن، سیزده نفر شهید و 21 تن مجروح شدند. (6) در این حملات، برای نخستین بار از عامل شیمیایی سولفور موستارد (عامل تاولزا) استفاده شد. به نوشته لس آنجلس تایمز «عراقیها از دسامبر 1982 (آذر 1361)، به طور پراکنده، از عامل سولفورموستار به منظور درهم شکستن سازمان رزمی رزمندگان ایران در تکهای شبانه بهره گرفتند.» (7)
در پی تشدید کاربرد سلاح شیمیایی علیه نیروهای ایران، جمهوری اسلامی با صدور اطلاعیههایی ضمن محکوم کردن کاربرد این گونه سلاحها، از مجامع بینالمللی خواست تا عراق را از تکرار جنایات خود بازدارند. (8) در این زمان، ایران به دلیل نادیده گرفتن تجاوز عراق از سوی شورای امنیت سازمان ملل، با این سازمان چندان ارتباط نداشت و از مکاتبه با آن خودداری میکرد. در مقابل، عمده قوای سیاسی - تبلیغاتی خود را متوجه افکار عمومی جهان و معدود دولتهای هم پیمان خود میکرد، در حالی که طرف عراقی به شدت در سطح مجامع بینالمللی و منطقهای فعال بود و با برخورداری از حمایت گسترده قدرتهای بزرگ، از ابزارها و فرصتهای سیاسی و دیپلماتیک به نفع خود استفاده میکرد و در چنین شرایطی بود که برای خنثی کردن اقدامات سیاسی - تبلیغی ایران در مورد کاربرد سلاحهای شیمیایی وارد عمل شد و ریاض القیسی، نمایندهی دائمی عراق در سازمان ملل، اتهامات ایران را مبنی بر استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی در جنگ با این کشور به شدت نفی و اتهامات مزبور را اکاذیب و قلب حقایق توصیف کرد و افزود: «هر گاه رژیم ایران در محافل سیاسی با شکست روبهرو شده، و به این روش روی آورده است.» (9) در کنار این اقدامات، عراق با مؤثر یافتن جنگ افزارهای شیمیایی در مقابل تهاجم نیروهای پیاده جمهوری اسلامی ایران، تصمیم گرفت واحدهای جنگ شیمیایی خود را تقویت کند. به همین منظور، در آغاز زمستان سال 1361 (1983 میلادی) قراردادی را برای خرید تجهیزات گوناگون با یک شرکت سازنده وسایل فنی شیمیایی در آلمان فدرال به نام دریرایخ منعقد کرد. همچنین، برای ساخت عوامل شیمیایی پیچیده و ترکیبی، به ویژه گاز اعصاب میزان در خور توجهی از مواد شیمیایی را از منابع غربی، به ویژه ایالات متحده امریکا، انگلستان و آلمان فدرال خریداری کرد. (10) بدین ترتیب، زمانی که سال 1361 به پایان رسید، عراق تجربه دفع چهار عملیات کوچک و بزرگ نیروهای جمهوری اسلامی ایران را با استفاده از گازهای شیمیایی داشت و با گسترش محدوده کاربرد و حجم عوامل شیمیایی، مدیریت و رسته جنگهای شیمیایی به طور رسمی به سازمان رزم ارتش آن کشور اضافه شده بود.
تشدید جنگ شیمیایی و ورود عوامل شیمیایی جدید در جنگ
در سال 1362، نه تنها میزان و دفعات کاربرد سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای رزمنده جمهوری اسلامی ایران افزایش چشمگیری یافت و به طور نسبی سراسر جبهههای جنگ از جنوب تا شمال را در بر گرفت، بلکه عوامل شیمیایی مرگبارتری نیز به کار گرفته شدند که تا آن زمان، از آنها استفاده نشده بود. در واقع، در این سال، جنگ افزارهای شیمیایی به کار رفته در جنگ ایران و عراق از نظر کمی و کیفی متحول شدند.ورود عوامل شیمیایی جدیدی همچون سم قارچی، باران زرد، گاز اعصاب با نام تابون، قارچهای سمی دیگر همچون نیوالندل، تی - 2، اچ تی - 2، کارول در کنار عوامل فسفری، ناتوان کننده و... نشان میداد که جنگ شیمیایی در جنگ ایران و عراق به مرحله نوینی وارد شده است. وال استریت ژورنال در شماره 13 مارس 1984 خود، در مقالهای با اشاره به ورود این عوامل کشنده شیمیایی در جنگ نوشت: «تأثیر تراکمی ترکیب دو عامل سمی گاز خردل و باران زرد مطلقا کشنده است. باران زرد از سموم تریکوتسین به دست میآید که از طریق انواع قارچ فوساریوم تولید میشوند و میتوان آنها را از غلات کپک زده و آلوده به دست آورد. در میان سمومی که روی پوست اثر میگذارد این تنها مادهای است که به آسانی میتوان آن را تولید کرد؛ یک میلیاردم گرم از این (نانوگرم) بر هر سانتیمتر مربع پوست باعث حساسیت خواهد شد و مقادیری به اندازه یک میکروگرم آن سلولهای پوست را از بین میبرد.» (11)
طبق آمار موجود، در سال 45،1362 بار از این نوع گازهای شیمیایی در جبهههای مختلف جنگ استفاده شده است که این تعداد چهار برابر سال پیش از آن بود. (12) افزون بر این، گستره عملیاتی آن به شدت افزایش یافت و مناطق غیرنظامی از جمله شهرها و روستاها را نیز در برگرفت تا شاید از این طریق فشار بیشتری بر کانونهای تصمیمگیری جمهوری اسلامی ایران وارد آید. هدف نهایی عراق در این دوره، وادار کردن ایران به پذیرش پایان جنگ بدون دستیابی به برتری نظامی در صحنه جنگ بود. به عبارت دیگر، عراقیها مترصد آن بودند تا هزینه هر پیروزی نظامی را به حدی برای ایرانیان افزایش دهند که از تنبیه متجاوز منصرف شوند.
از نخستین روزهای آغاز سال 1362، عراق در هر فرصت ممکن، در سراسر جبهههای جنگ به گازهای شیمیایی متوسل شد. برای نمونه، در فروردینماه این سال، نیروهای عراقی با استفاده از خمپارهانداز و توپخانه چهار بار علیه نیروهای خودی از گلولههای شیمیایی استفاده کردند و مناطق فکه (3 فروردینماه و سال 1362)، پایگاه مسلم نقابی (6 فروردینماه سال 1362) و سومار (در روزهای 9 و 18 فروردینماه سال 1362) را هدف قرار دادند که طی آن، چهار نفر در سومار مصدوم شدند. در این میان، در 21 فروردینماه، جمهوری اسلامی ایران عملیات بزرگ دیگری را با نام والفجر 1 در منطقه عمومی میسان عراق در جبل فوقی آغاز کرد که این عملیات نیز با ناکامی روبهرو شد و اهداف آن تحقق نیافت. پس از عملیات مزبور، مسئولان جنگ در ایران بار دیگر به عملیاتهای متوسط و کوچک متوسل شدند تا ضعف نیروهای خودی را برای اجرای یک عملیات بزرگ دیگر برطرف کنند. به دنبال آن، پس از سه ماه تأخیر، در فاصله یک هفته (29 تیرماه سال 1362 تا 7 مردادماه سال 1362) دو عملیات متوسط والفجر 2 و والفجر 3 در منطقه چومان و مصطفی در اربیل عراق و مهران به اجرا درآمد. به دنبال این دو عملیات، عراق موجی از حملات شیمیایی را علیه نیروهای نظامی و غیرنظامیان ایران آغاز کرد. از جمله در 17 مردادماه، و مناطق حاج عمران، شیوهرش، تمرچین، رودخانه دویرج و مناطق اطراف آن را با توپخانه و هواپیما، هدف گازهای تهوعآور و تاولزا قرار داد که در شیوه رش 24 نفر و در منطقه پادگان حاج عمران در محور پیرانشهر - رواندوز بیش از صد نفر مصدوم به همراه داشت. روز بعد نیز، روستاهای شیرواش و چند روستای مجاور پیرانشهر (دو بار در یک روز) و تمرچین هدف بمباران شیمیایی هواپیماهای عراقی قرار گرفتند که طی دو حمله پیرانشهر، 138 تن مصدوم شدند و دو تن دیگر جان باختند. در تمرچین نیز، سینفر در معرض گاز خردل قرار گرفتند و به شدت آسیب دیدند. در 23 مردادماه هم ارتفاعات قمطره (چمارته) با توپخانه هدف قرار گرفت و گازهای تاولزا مرگ سه تن و مصدومیت دویست تن دیگر را موجب شدند. روز بعد توپخانه عراق منطقه ساوجی را هدف گلولههای شیمیایی قرار داد که تلفاتی در پینداشت. (13) در پی این حملات بود که ستاد تبلیغات جنگ با انتشار اطلاعیهای به زبان انگلیسی در تاریخ 3 سپتامبر سال 1983 (12 شهریورماه سال 1362) در بیان شواهدی از حملات شیمیایی عراق به نقل از یکی از مجروحان حادثه نوشت:
«در ساعت 7 صبح روز 9 اوت سال 1983 (18 مردادماه سال 1362)، در شش کیلومتری غرب جاده پیرانشهر - رواندوز، یک فروند هواپیمای متجاوز عراقی در حالی که در ارتفاع پایین و بدون صدا بر فراز مواضع رزمندگان اسلام حرکت میکرد، نیروهای پیاده مستقر در جاده را هدف قرار داد. با این اقدام، نیروهای مستقر در جاده، صدایی شبیه به صدای انفجار گلوله توپ و پرتاپ بمب را شنیدند، ضمن آنکه ستون سیاهی از دود به هوا برخاست و قشر نازکی از پودر سیاهرنگ سطح تمامی لوازم را پوشاند. در این میان، چند گروه کوچک از نیروهای اسلام به موج گرفتگی دچار شدند و به بیمارستان انتقال یافتند. اما تقریبا در بسیاری از رزمندگان که به ظاهر کوچکترین آسیبی هم ندیده بودند، برخی از حالات غیر عادی ظاهر شد که عبارت بود از احساس درد توأم با سوزش در پارهای از نواحی بدن مانند ساق پا، و پشت و چشمها، که به تدریج بر شدت آنها افزوده میشد.» (14)
در روزهای 7 و 8 شهریورماه سال 1362 نیز، به ترتیب مناطق سردشت و سومار هدف توپهای حاوی گازهای سمی قرار گرفتند که از تعداد تلفات و مصدومان آنها، اطلاعی در دست نیست. با آغاز نیمه دوم سال و افزایش احتمال آغاز عملیات نیروهای ایران، در سراسر خطوط تماس، بر شدت کاربرد سلاحهای شیمیایی از سوی عراق افزوده شد. در تاریخ 2 مهرماه، نیروهای عراقی ارتفاعات بازی دراز را با توپخانه هدف گلولههای شیمیایی قرار دادند که طی آن، چهار تن مصدوم شدند. سه روزبعد، منطقهای در قصر شیرین با دو گلوله شیمیایی هدف حمله قرار گرفت که در نتیجه آن، سه تن از اعضای بسیج اعزامی از تهران به شدت از ناحیه صورت مجروح شدند. در 25 مهرماه نیز، منطقه خراطها هدف گلولههای شیمیایی توپخانه عراق واقع شد. با وجود این، اوج استفاده از گازهای شیمیایی را باید مهرماه سال 1362 به هنگام آغاز عملیات والفجر 4 در منطقه عمومی سلیمانیه و محور پنجوین دانست. با آغاز این عملیات و پیشروی نیروهای ایرانی به داخل خاک عراق، نیروهای دشمن با گاز خردل به مواضع تحت تصرف رزمندگان ایران حمله کردند که در نتیجه آن، حدود سیصد نفر مصدوم شدند.(15) که تا این زمان بیسابقه بوده است. هم زمان با این حمله شیمیایی، در روز 2 مهرماه سه منطقه مریوان، روستاهای سیدلو و سردوش با توپخانه و خمپاره هدف حمله قرار گرفتند که طی این اقدام، سه تن در سر دوش مجروح شدند. این منطقه سه روز بعد بار دیگر با گلوله شیمیایی هدف حمله واقع شد. در 30 مهرماه، محور پنجوین شاهد حمله شیمیایی دیگری از سوی عراق بود. در گزارش بیمارستان لقمان الدوله حکیم در تهران، که محل بستری مجروحان این حادثه بود، به نقل از مجروحان چنین آمده است: «در ساعت 21:30، 30 مهرماه در سه کیلومتری شمال پنجوین در میان گلولههای معمولی توپهای عراقی، تعدادی از گلولههای شیمیایی منفجر شدند که در نتیجه انفجار آنها، دود غلیظی فضا را فرا گرفت و به تدریج، بویی شبیه نفت در محیط به استشمام رسید. صبح روز بعد، در افرادی که با هوای آلوده به مواد شیمیایی تماس پیدا کرده بودند، عواملی چون سوزش و آبریزش از چشمها، تاری دید، خارش، تنگی نفس، سرفه و بیاشتهایی ظاهر شد و نواحی چیندار بدن آنان تغییر رنگ داد و سیاه شد.» (16)
در آبانماه، حجم و دفعات حملات شیمیایی افزایش بیشتری یافت. در این ارتباط، روستاهای سریش، هانی برانه و بانیجان از توابع شهرهای بانه و سردشت را میتوان نخستین اهداف دانست. در حمله به بانیجان، که در 1 و 6 آبانماه رخ داد، هواپیماهای عراق گازهای تاولزا روی منطقه فرو ریختند که در نتیجه آن، هفتاد نفر مجروح شدند. در 3 آبانماه نیز، در بانه، بمباران شیمیایی (گازموستارد) نه تن شهید و پنجاه تن مجروح در پی داشت. در حمله به مریوان، که در روز 4 آبانماه با توپخانه انجام گرفت، شانزده نفر مجروح شدند. در 16 آبانماه منطقه گرماب نیز هدف حملات شیمیایی قرار گرفت که طی آن، چهل تن مجروح شدند. در همین روز، بار دیگر منطقه عملیاتی والفجر 4، در پنجوین، با گاز اعصاب هدف قرار گرفت که هفده کشته و شصت مجروح در پی داشت.(17) با تداوم عملیات والفجر 4، و منطقه عملیاتی شیخ لر بین رودخانه شیمه و ارتفاعات سری در چهل کیلومتری خاک عراق با بمبهای شیمیایی هدف قرار گرفت که در نتیجه آن، هفتاد تن از نیروهای ایران به شدت از ناحیه چشم و ریه آسیب دیدند. در این حمله، چهار فرزند هواپیما منطقه را با گلولههای حاوی گاز شیمیایی بمباران کردند. گزارشی که خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران چند روز پس از این حادثه مخابره کرد، جزئیات بیشتری را درباره چگونگی وقوع آن بیان میکند: «ساعت 17:00 روز 16 آبانماه رژیم عراق در حالی که شکست دیگری را در منطقه والفجر 4 متحمل شده بود، منطقه بین رودخانه شیلر و ارتفاعات سری را با چهار فروند از هواپیماهای خود که به بمبهای شیمیایی مسلح بودند، هدف حمله قرار داد و این بار، نوع دیگری از بمبهای شیمیایی را آزمایش کرد. به گفته مجروحان این حادثه، با انفجار این بمبها بویی شبیه پیاز گندیده یا گاز تابون به مشام
میرسید و شش تا هفت ساعت پس از انفجار نیز، وجود این بو حس میشد. موادی که از این بمبها به جا مانده بود، شبیه گریس قرمز و چرب بوده و تا شش ساعت پس از انفجار نیز بوی آن به مشام میرسید. در اثر این بمباران، دید افراد مصدوم به طور چشمگیری کاهش یافته و بعضی از آنان دچار فینگنر کانت شدهاند و انگشتان دست را تنها از فاصله نزدیک میتوانند شمارش کنند، ولی جزئیات آن را نمیتوانند تشخیص دهند. در این عده که بیش از هفتاد نفر هستند، تحریکات شدید چشمی شامل پرخونی شدید، التهاب، کراتیت قرینه (ورم التهابی قرنیه)، ریزش اشک شدید، کاهش بینایی، درد فوقالعاده شدید در چشمها، سرگیجه، تهوع و ترس از نور مشاهده میشود. این بمبها تا شعاع یک کیلومتری روی افراد تأثیر گذاشتهاند و کسانی که در فاصله نزدیکتری از محل انفجار قرار داشتهاند، به تنگی نفس و آلرژی پوستی نیز مبتلا شدهاند. تعدادی از این افراد از تشخیص رنگ عاجزند و تنها رنگهای سیاه و سفید را از فاصله نزدیک تشخیص میدهند» (18)
پس از این حمله و به دنبال فروکش کردن عملیات والفجر 4، از شدت حملات شیمیایی عراق در جبهههای جنگ کاسته شد، به طوری که در آذرماه یک مورد، در دیماه دو مورد و در بهمنماه سال 1362، تنها یک مورد حمله شیمیایی به ثبت رسیده است.(19) یکی از مهمترین دلایل کاهش این حملات، تغییر رویه جمهوری اسلامی ایران در برخورد با سازمان ملل، به ویژه دبیر کل بود. جمهوری اسلامی ایران به دنبال تشدید حملات شیمیایی عراق علیه مناطق نظامی و غیرنظامی، برای نخستین بار در 6 آبانماه سال 1362 (28 اکتبر 1983) طی نامهای رسمی خطاب به دبیر کل سازمان ملل اعلام کرد که عراق در جنگ علیه نیروهای ایران از سلاحهای شیمیایی استفاده کرده است و تقاضا کرد که دبیر کل گروه کارشناسی را برای بررسی موضوع به منطقه اعزام کند. شش روز بعد با تداوم حملات شیمیایی عراق، جمهوری اسلامی ایران این تقاضا را تکرار کرد.(20) اما در خواستهای مکرر ایران در سازمان ملل با بیاعتنایی روبهرو شد و دبیر کل در مقابل تقاضای ایران سکوت اختیار کرد. دولت عراق زمانی که با اقدام بیسابقه ایران در توسل به دبیر کل برای جلوگیری از گسترش کاربرد سلاحهای شیمیایی روبهرو شد، حملات شیمیایی خود را کاهش داد. از سوی دیگر، برای تحت الشعاع قرار دادن اقدام سیاسی ایران، طی برنامهای به دبیر کل، ادعا کرد که ایران علیه نیروهای عراقی از سلاح شیمیایی استفاده کرده است و اعزام گروه کارشناسی به آن کشور را خواستار شد. (21) با وجود این، زمانی که دولت عراق متوجه شد. برای درخواستهای ایران در مجامع بینالمللی گوش شنوایی وجود ندارد، محدودیت به کارگیری جنگ افزارهای شیمیایی را کنار گذاشت و با آغاز نخستین زمزمههای شروع عملیات بزرگ دیگری از سوی نیروهای ایران، در اوایل اسفندماه سال 1362 تهدید کرد: «در صورت نیاز، از سلاحهای جدیدی استفاده خواهد کرد که برای ایرانیان ناشناخته است.» (22) در همین زمینه، ژنرال ماهر عبدالرشید، فرمانده سپاه سوم عراق، که در جبهه بصره مستقر بود نیز، در مصاحبهای اعلام کرد: «اگر شما به من نوعی سم دفع آفات بدهید که آن را در میان این کرمهای حشرات پرتاپ کنم تا آن را استنشاق کنند و جان بسپارند، آن را به کار خواهم گرفت» (23) رادیو بغداد نیز ورود عوامل شیمیایی جدید در جنگ را این چنین اعلام کرد: «برای کشتن هر نوع حشرهای، حشرهکش ویژه وجود دارد.» (24) این عبارت زمانی مفهوم حقیقی خود را نشان میدهد که بدانیم از نظر شیمیایی، بین عوامل اعصاب و حشرهکشها نوعی رابطه وجود دارد. این تهدیدها زمانی انجام میشد که عراقیها به طور گستردهای میکوشیدند تا هر گونه کاربرد گازهای شیمیایی را در جبهههای جنگ منکر شوند و آن را ترفند ایران برای تحت الشعاع قرار دادن تلفات انسانی خود در جنگ قلمداد کنند. (25) البته، مسئولان عراقی گاهی کنترل خود را از دست میدادند و با ایما و اشاره بر استفاده از سلاحهای شیمیایی صحه میگذاشتند، به طوری که وزیر اطلاعات آن کشور در پاسخ به پرسشهای خبرنگاران درباره کاربرد جنگ افزارهای شیمیایی گفت: «چرا عراق باید زیرپوش کثیفش را در ملأ عام بشوید؟» (26) بنابراین، خط مشی کلی عراق در مورد استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای ایران در صحنه سیاسی و در سطح رسانهای، پنهانکاری و در واقع، نوعی فرافکنی بود. خط مشیای که تا این زمان (پیش از عملیات خیبر در اسفند 1362)، کاملا موفقیت آمیز مینمود و سبب شده بود تا استمداد طلبی ایران در سطح جهانی به نتیجه نرسد.
با وجود این، انتشار برخی از اخبار و گزارشها در مطبوعات و رسانههای گروهی جهان درباره کاربرد گسترده جنگ افزارهای شیمیایی از سوی عراق علیه نیروهای ایرانی در جبهههای جنگ آشکار کرد که بیش از این، امکان پنهانکاری وجود ندارد و موضوع از کنترل عراق خارج شده است. تقریبا از آذرماه سال 1362 که جمهوری اسلامی ایران برای نخستین بار طی نامهای از دبیر کل برای جلوگیری از تکرار استفاده عراق از گازهای شیمیایی استمداد طلبید، تعدادی از روزنامهها و نشریات تخصصی جهان نسبت به موضوع حساس شدند و به درج مقالاتی در این باره اقدام کردند. از جمله روزنامه گاردین در مقالهای به تاریخ 5 آذرماه سال 1362، به نقل از سه پزشک انگلیسی، که برای شرکت در کنفرانس جهانی پزشکی به تهران سفر کرده و مقامات بنیاد شهید آنها را بر بالین مجروحان شیمیایی بستری در بیمارستانهای تهران حاضر کرده بودند، نوشت، شواهدی را که دولت ایران برای اثبات ادعای خود ارائه داده، آنها را متقاعد کرده که عراق برای مقابله با حمله اخیر نیروهای ایران سلاحهای شیمیایی و گازهای سمی را علیه نیروهای ایران به کار گرفته است. یکی از پزشکان انگلیسی میگوید: «عکسهای سربازان ایرانی با بدنهای ورم کرده نشان دهنده آن است که طی جنگ از سلاحهای شیمیایی استفاده شده است.» وی میافزاید: «با توجه به نوع سلاحهای مزبور، این ماده شیمیایی، نه گاز محرک اعصاب، بلکه احتمالا گاز نیتروژن خردلی بوده است.» گاردین در ادامه، با اشاره به اینکه حمله اخیر شیمیایی عراق در نزدیکی شهر پنجوین در داخل مرز عراق و در حدود سیصد کیلومتری بغداد صورت گرفته است، تأکید میکند که معلوم نیست این گازهای شیمیایی را کدام کشور تولید کرده است، اما گفته میشود که روی آثار باقی مانده از آنها علائم شوروی دیده شده است. اما این امر، تنها نشان دهنده آن است که دستگاههای پرتاپ این گازها ساخت شوروی بوده است.
این روزنامه در پایان یادآور میشود که: «صدام حسین پیش از این به ایران هشدار داده بود که اگر به خاک عراق حمله کند، با سلاحهای مرگبار این کشور روبهرو خواهد شد. شاید گاز نیتروژن خردلی همان سلاح باشد.» (27)
مدتی بعد، هفتهنامه معتبر نظامی جینز دیفنس چاپ لندن با اشاره به نقض کنوانسیون 1925 ژنو در منع تولید و استفاده از گازهای شیمیایی در جنگ، نوشت: «عراق برای مقابله با حملات موج انسانی نیروهای ایرانی در جنگ خلیجفارس از گاز محرک استفاده میکند. این گاز گوگردی است که از نفت خام در مراحل تصفیه گرفته میشود و شبیه گازی است که در آلمانها در سال 1917 در جنگ جهانی اول در جبهه غرب به کار بردند. گاز مزبور را عراق تولید میکند و به شکل گلوله توپ یا به صورت بمب، که با هواپیما به پایین ریخته میشود.» (28)
با وجود انتشار مطالبی از این دست در نشریات مختلف جهان در سه ماهه پایانی سال 1983، این مسائل هیچ گونه واکنشی را در مواضع کشورها و مجامع بینالمللی در پی نداشت و آنها همچنان، به سکوت خود در قبال کاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ ایران و عراق ادامه میدادند. در نتیجه، عراقیها که نگران واکنشهای منفی دولتها، سازمانهای بینالمللی و افکار عمومی جهان بودند، در آغاز، غافلگیر شدند و با کاهش استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای ایران کوشیدند، از بروز جو ضد عراقی در جهان جلوگیری کنند. به همین دلیل، پس از پایان عملیات والفجر 4، نیروهای عراق در آذرماه سال 1362 به ندرت به جنگ افزارهای شیمیایی متوسل شدند و در طول ماههای آذر، دی و بهمن سال 1362 تنها در چهار حمله از سلاحهای شیمیایی استفاده کردند که از نظر حجم و میزان مواد آلوده کننده چندان مهم نبود و تلفاتی را نیز در بر نداشت. این حملات در 4 آذرماه در منطقه پاوه، 15 همین ماه در ایستگاه حسینیه آبادان (با یک تن مصدوم) و 25 بهمنماه در منطقه اروند رود با استفاده از خمپارههای محتوی گاز سمی انجام شد که تلفاتی را در بر نداشت. البته، این وضعیت چندان دوام نیافت. عراقیها که از سکوت دولتها و مجامع بینالمللی در قبال استعمال گازهای شیمیایی علیه نیروهای ایرانی اطمینان پیدا کرده بودند، در اسفندماه سال 1362، با استفاده از گازهای شیمیایی چنان جهنمی رابه پا کردند که تا آن زمان بیسابقه بود. آنها طی یک ماه، چهارده بار به حملات شیمیایی متوسل شدند که چهار برابر از حملات سال پیش بیشتر بود. (29) افزون بر این، آنها سلاح جدیدی را آزمایش کردند که پیش از آن، هرگز در جنگی به کار نرفته بود که از آن جمله میتوان به عامل اعصاب یا گاز تابون اشاره کرد.
پینوشتها:
* عضو هیئت علمی دانشگاه تهران.
1. Antony Cordesman. The Lessons of modern War. vol. 2. U.S.A: Logman 1988. P.883.
2. خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران؛ گزارشهای ویژه؛ 26 / 3 / 1361، ص 11.
3. خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران؛ گزارشهای ویژه؛ 11 / 5 / 1361، ص 12.
4. Losangeles Times. 26 Jan. 1984.P.8.
5. سید قاسم زمانی؛ حقوق بینالملل و کاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران؛ تهران: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، 1376، ص 16.
6. دفتر بررسیهای سیاسی سازمان تبلیغات اسلامی انقلاب اسلامی؛ جنگ تحمیلی و نظام بینالملل؛ تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، سال 1376، ص 87.
7. Losangeles Times. 26. Jan. 1984. P.8.
8. روزنامه جمهوری اسلامی؛ 20 / 9 / 1361، ص 2.
9. خبرگزاری جمهوری اسلامی؛ گزارشهای ویژه 9 / 8 / 61، ص 13.
10. حسین علایی؛ جنگ شیمیایی، تهدید فزاینده؛ تهران: اطلاعات، 1367، صص 105 - 6.
11. Wall Street Journal. 13 March 1984. P.15.
12. یحیی فوزی؛ «ابعاد به کارگیری سلاح شیمیایی توسط عراق و واکنش مجامع بینالمللی» در دفتر بررسیهای سیاسی سازمان تبلیغات اسلامی، پیشین؛ ص 87.
13. روابط عمومی فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گذری بر پنجمین سال جنگ تحمیلی، تهران: واحد تبلیغات و انتشارات ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1364، ص 70.
14. همان؛ ص 82.
15. بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس؛ مجموعه اسناد جنگ شیمیایی در دفاع مقدس؛ زونکن شماره 2.
16. پروندههای مربوط به جنگ شیمیایی در بیمارستان لقمان الدوله حکیم در تهران، پوشه مربوط به مصدومین شیمیایی عملیات والفجر 4.
17. سند شماره 19816 / S شورای امنیت سازمان ملل، 21 آوریل 1991.
18. خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارشهای ویژه؛ ش. 243، 27 / 8 / 1362، ص 6.
19. S/19821,22 April, 1988.
20. SG/SM/ 3533. 7 March 1984.
21. S/19104, 28 Oct.1983.
22. New York Times, 7.Marc.1984.P.4.
23. آویگدور و ماسل کورن؛ طوفان بیپایان (عراق، سلاحهای سمی و بازدارندگی)؛ ترجمه عباس مخبر؛ تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه 1376، ص 31.
24. حسین علایی؛ پیشین؛ ص 115.
25. S/19104, 28 Oct. 1983.
26. New York Times, 7. March, 1984.P.4.
27. خبرگزاری جمهوری اسلامی؛ گزارشهای ویژه؛ شماره 251، 5 / 9 / 1362، ص 28.
28. خبرگزاری جمهوری اسلامی؛ گزارشهای ویژه شماره 313.
/ج