زندگی قائم مقام فراهانی

میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی معروف به « سیّد الوزراء» در سال 1193هـ.ق در هزاوه فراهان از توابع اراک به دنیا آمد. پدرش میرزا عیسی« قائم مقام اول» فرزند «میرزا حسن» و
شنبه، 13 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زندگی قائم مقام فراهانی
زندگی قائم مقام فراهانی

نویسنده: عباس رمضانی



 

تولد، تحصیلات، خانواده

میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی معروف به « سیّد الوزراء» در سال 1193هـ.ق در هزاوه فراهان از توابع اراک به دنیا آمد. پدرش میرزا عیسی« قائم مقام اول» فرزند «میرزا حسن» و مادرش دختر میرزا محمدحسین فراهانی بود. او دوران کودکی را در دامان پرمهر و محبت پدر و مادر سپری کرد و خواندن و نوشتن را فراگرفت. اصل و نسب قائم مقام به حاج میرزا محمدحسین فراهانی مرتبط است(1). حاج میرزا محمدحسین فراهانی پس از ورود کریم خان زند به شیراز و تصرف شهر و انتخاب آن برای پایتخت حکومت زندیه به عنوان وزیر در دستگاه پادشاهی کریم خان مشغول کار شد و به زودی با کارهای دیوانی و روال کار زندیان آشنا شد و از تبحّر و استادی خوبی برخوردار گردید. با سقوط حکومت زندیه و روی کارآمدن آقامحمدخان قاجار، بار دیگر به دربار راه یافت، ولی به واسطه ی پیری و ناتوانی جسمی از ادامه ی خدمت در دربار آقامحمدخان عذرخواهی نمود و به جای خود برادرزاده اش میرزاعیسی قائم مقام فراهانی،( پدر ابوالقاسم قائم مقام)، را برای پیگیری و انجام کارهای دیوانی به شاه معرفی نمود و سپس تقاضا کرد تا با عزیمت وی به عتبات عالیات موافقت نمایند. تقاضای او موردقبول واقع شد و میرزا عیسی پس از ورود به تهران کار خود را در دربار آغاز نمود. طولی نکشید که به سبب علاقه، جدّیت و دقّت در امور محوّله مورد تقدیر قرار گرفت و به علت هوش، استعداد و کاردانی که داشت به وزارت حسن علی میرزا(2) منصوب گردید و پس از آن پیش کار عباس میرزا شد و وزارت آذربایجان نیز به وی سپرده شد.
میرزا عیسی بعد از وزارت آذربایجان لقب «قائم مقام»(3) گرفت و از همان زمان به بعد این لقب به سایر اعضای خانواده ی او نیز منتقل شد. میرزا ابوالقاسم از سال 1209هـ.ق و در حدود پانزده سالگی به دستگاه آقامحمدخان قاجار وارد شد و زیرنظر پدرش به انجام کارهای کتابت پرداخت و در این کار به قدری توانا شد که امروز نامه های او به عنوان زیباترین و مهم ترین اسناد تاریخی و ادبی دوره ی قاجاریه محسوب می شود. پس از مرگ آقامحمدخان و آغاز پادشاهی فتح علی شاه، به مدت هفت سال به خدمت ملک زادگان گمارده شد تا به عنوان مستوفی، امور مالیاتی و حقوقی را پیگیری نماید(4). از سال 1219هـ.ق تا 1226هـ.ق در خدمت میرزا شفیع مازندرانی به کار دیوانی، تحریر و کتابت پرداخت.
در سال 1226هـ.ق پس از درگذشت برادر بزرگش، میرزا محمدحسن که وزیر دستگاه عباس میرزا بود، به دستور پدر به تبریز رفت و جای برادرش را گرفت. کاردانی، لیاقت، به ویژه دل سوزی، ایمان و علاقه ی او به ایران و ایرانی سبب شد تا یک سال بعد، عباس میرزا او را برای مذاکره با روس ها بر سر جنگ های دو کشور به روسیه اعزام نماید. سرانجام پس از مرگ میرزا عیسی در سال 1237هـ.ق کلیه ی مسؤولیّت های او را به پسرش، میرزا ابوالقاسم، واگذار کردند و لقب قائم مقام نیز به وی اعطا گردید(5). چندی بعد بر اثر حسادت های دشمنان و سخن چینی آنان و هم چنین تهمت های ناروایی که نسبت به او روا داشتند، فتح علی شاه وی را از سمت های خود معزول کرد. میرزاابوالقاسم مدتی را در شهرهای تهران، همدان و مشهد گذراند و با مطالعه ی منابع مختلف، سرودن شعر و نوشتن متون ادبی زیبا، مقام علمی قابل ملاحظه ای به دست آورد.
هنگامی که بار دیگر جنگ های ایران و روس شدت گرفت، فتح علی شاه او را فراخواند(6) و در جلسه ای که عدّه ای از سران حکومت ایران و مقامات طراز اول کشور حضور داشتند، نظر قائم مقام را در خصوص تداوم جنگ یا صلح با روس ها خواستار شد. میرزاابوالقاسم که از صراحت لهجه و شجاعت بسیار بالایی برخوردار بود علی رغم سال ها دور بودن از امور حکومتی و دولتی ابتدا پاسخ انحرافی داد، ولی وقتی اصرار شاه را دید صریحاً با ادامه ی جنگ مخالفت نمود. پاسخ قائم مقام خشم شاه را برانگیخت و مجدّداً او را از خود راند و عباس میرزا این شخصیت برجسته و کاردان را به مشهد تبعید کرد و ایران به صورت مستقیم وارد جنگ با روس ها شد و شکست خورد. این شکست، شاه و درباریان را به تفکر واداشت و استدلال قائم مقام را برای پرهیز از جنگ دوباره با روس ها به خاطر آنان آورد و آینده نگری، سیاست، تدبیر‌ و پیش بینی درست میرزا ابوالقاسم، آنان را شگفت زده نمود. دیری نگذشت که با اوج گیری نابه سامانی اوضاع یزد، کرمان، خراسان و شدت یافتن جنگ ایران و روس و تشدید مسأله ی هرات، قائم مقام به دربار فراخوانده شد تا گره از مشکلات حکومت بگشاید. میرزا برای آرام کردن مناطق مذکور به همراه عباس میرزا در اردوهای نظامی شرکت کرد و با برنامه ریزی دقیق و کامل، همه ی آن مناطق را ساکت نمود(7).
وقتی مرگ عباس میرزا در سال 1249هـ.ق اتفاق افتاد، قائم مقام به شدت متأثّر شد. زیرا صرف نظر از بعضی برخوردها و اقدامات نامناسبی که این شخص داشت در بسیاری از زمینه ها تنها موافق و پشتیبان ایده های میرزاابوالقاسم بود. در این زمان فتح علی شاه، پسر عباس میرزا به نام محمدمیرزا را به ولیعهدی برگزید. قائم مقام طبق روال قبل و حتی بیش تر از گذشته فعالیّت خویش را در دستگاه حکومت قاجار ادامه داد. پس از مرگ فتح علی شاه در سال 1250هـ.ق، بنا به وصیّت عباس میرزا، فرزندش محمدمیرزا با همکاری بسیار صمیمانه و جدّی قائم مقام و حمایت روس ها و انگلیسی ها به پادشاهی رسید و میرزاابوالقاسم نیز به مقام صدارت راه یافت(8). اقدامات این صدراعظم و مخالفت های وی با دخالت های روس و انگلیس و دسیسه های مزدورانه ی درباریان و به ویژه حاجی میرزا آقاسی که قلبش برای صدارت می تپید، محمدشاه را راضی به عزل و قتل قائم مقام نمود. این واقعه در ماه صفر سال 1251هـ.ق در باغ نگارستان تهران به وقوع پیوست و مأموران شاه پس از خفه کردن میرزاابوالقاسم، او را در حرم عبدالعظیم الحسنی(ع) و در نزدیکی مرقد مطهّر حضرت حمزه(ع) به خاک سپردند.
قائم مقام دو برادر داشت. برادر بزرگش به نام میرزاحسن، پیش کار و وزیر عباس میرزا بود و در تبریز درگذشت(9). دیگری میرزا معصوم نام داشت که شعر نیز می گفت و تخلّص وی «محیط» بود(10). میرزا ابوالقاسم یک برادر و یک خواهر دیگر هم داشت که از همسر دیگر میرزاعیسی به نام « تاج ماه بیگم»‌ بودند و در تبریز زندگی می کردند. برای خود میرزاابوالقاسم هم پنج همسر ذکر کرده اند که معروف ترین آن ها شاه زاده « گوهر ملک خانم»(11) ملقّب به «شاه بی بی » دختر فتح علی شاه بوده است(12). وی زنی عصبی، تندمزاج، مغرور و بدگمان بوده و فرزندی نیز از او متولد نشده و معمولاً قائم مقام دل خوشی از این شخص نداشته است. حتی این موضوع را می توان در بعضی از نامه هایش دریافت. به عنوان نمونه نامه ای که میرزاابوالقاسم به خواهرش نوشته، بیان گر نارضایتی او از اوضاع خانه اش می باشد:
« چه کنم، خانه ی تزویج من برج عقرب(13)است و صاحبش مرّیخ محترق(14). زن های من همه ضرب و زهرند و طرح و قهر(15)». قائم مقام سه پسر به نام های میرزامحمد، میرزاعلی و میرزا ابوالحسن داشت. میرزا ابوالحسن عضو دارالشّورای کبرا(16) بود. میرزاعلی نیز مستوفی خاص و از وزرای دارالشّورای دولتی بود و مدتی هم به مسایل مالیاتی و حقوقی خراسان رسیدگی می کرد(17). در مجموع او دارای هفت فرزند بود(18).

ویژگی های شخصیتی قائم مقام

راز ماندگاری یاد و نام نیک بزرگان تاریخ ایران و اهل علم و ادب نشان از ویژگی های مثبت اخلاقی، علمی، سیاسی و اجتماعی آنان دارد. خصوصیّاتی که در صورت ثبت و ضبط دقیق، گذشت زمان و تغییر دوره ها و حکّام، تأثیری در کم رنگ شدن آن ها ندارد و چه بسا نام آوران اندیشمند، مبارزان حق جو، مصلحان نیک سرشت و نیکوکرداری که با گذشت صدها سال از دوران زندگی آنان، در ذهن، کار و برنامه های نسل حاضر شاهد مثال هستند و از آنان به نیکی یاد می شود. دوران زندگی قائم مقام و هم زمانی آن با حکومت قاجار که قریب دو قرن حیثیّت، حاکمیّت سیاسی، استقلال و آبادانی ایران را در سراشیبی سقوط و نابودی قرار داد، چراغ روشنی است که برهه ای از تاریخ قاجاریان را روشن نموده است و اگر در این دوران انسان های مصلح و نجات بخشی مثل او یا میرزاتقی خان امیرکبیر و افراد دیگر ظهور نمی کردند، همه ی تاریخ قاجاریه نقطه ی سیاهی بود که ابرقدرت های بزرگ هان و به ویژه روس ها و انگلیسی ها را به کلیّه ی نیّات پلید و برنامه های استثماری و استبدادی خود نایل می گرداند. برخورداری قائم مقام از نشان های ارزشی و اساسی، وی را به عنوان چهره ای مثبت در تاریخ مطرح نموده است. خصوصیّاتی که جنبه ی ظاهری نداشته بلکه قائم مقام به همه ی آن ایمان داشته و به آن عمل می کرده است. بخشی از این ویژگی ها به شرح زیر است:

1. دانش و مقام علمی

به گواهی اسناد معتبر تاریخی، دانش و مقام علمی و ادبی میرزاابوالقاسم قائم مقام فراهانی یکی از مهم ترین خصوصیّات وی می باشد. برخورداری ایشان از خاندانی که اهل علم و ادب بودند، باعث شد تا او نیز از ابتدای کودکی با دارا بودن هوش سرشار و استعداد فوق العاده مراحل علمی را یکی پس از دیگری سپری کند(19). او در دامان خانواده ی خود رشد و نمو کرد و با توجه به حضور پدرش در دستگاه حکومت و آگاهی او از امور گوناگون، از همان ابتدا در حوزه های مختلف علمی، ادبی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آگاهی های فراوان و پرارزش کسب نمود و امروز کتاب « منشآت» او بهترین و معتبرترین سندی است که می توان از متن آن به اطلاعات متنوعی دست یافت. حتی دشمنان قائم مقام نیز به مقام علمی و دانش او واقف بوده و او را تحسین کرده و ستوده اند.
امروز نثر ادبی و ممتاز او زبان زد خاصّ و عام است. او تاریخ را خوب می دانست و از نظر سیاسی بر اوضاع جهان آگاهی کافی داشت. از نظر اجتماعی، مشکلات مردم ایران و دیگر کشورهای جهان را می شناخت و ضمن تسلّط بر زبان عربی در نشر آیین اسلام تلاش گسترده ای آغاز نمود. مجموع این دانش ها و نیز اعتقادش به اصلاح وضعیّت موجود آن دوره سبب گردید تا در دوران نوجوانی و جوانی با ورود به دستگاه حکومت و طرح عقاید و پیاده کردن اندیشه ها و نظرات خود در روند اداره ی بعضی از امور ایران تغییرات اصولی ایجاد کند. حتی اعتضادالسلطنه که در آثار و گفته هایش مخالف قائم مقام است، دانش و مقام علمی وی را این گونه مطرح کرده است:
«قائم مقام در فنون عربیّت استاد بود و اقسام خط را مضبوط(20) تحریر می نمود و در انشای عربی و فارسی در عصر خود بی نظیر بود و شعر را هم بد نمی گفت(21).»
قائم مقام مراحل تکامل علمی خویش را یکی پس از دیگری پشت سر می گذاشت. در سنّ نوجوانی با برخورداری از حافظه، ذهن آماده و فعّال خود مطالب ارزشمند علمی را طرح می کرد و با این کار شگفتی دیگران را برمی انگیخت، نوشتن نامه های دربار در زمان حکومت پادشاهان قاجار، سفرهای گوناگون و گاه طولانی با اردوی شاهان، نشست و برخاست با بزرگان و فرستادگان کشورهای دیگر، او را به عنوان یک شخصیّت برتر علمی مطرح می کرد و همیشه طرف مشورت مقام های مسؤول بود.« وی مردی دانشمند و جامع معقول و منقول... بوده و در ادبیّات عرب و عجم و احاطه به سخنان بزرگان هر قوم و تاریخ هر ملت و دولت، مرتبه ی اعلاء... داشته است و در نوشتن و شرح علوم و فنون با همان شیوه ی فنّی کار می کرده است(22)».
میرزاابوالقاسم مانند پدرش در تعلیم و تربیت شاگردان خود دقیق، حسّاس و کوشا بود و برای این کار اهمیت زیادی قائل می شد. با برنامه ریزی مشخّصی که داشت به طور مستمر از نحوه ی تحصیل و میزان پیشرفت آنان ارزشیابی به عمل می آورد. معروف است که روزی برای انجام این مقصود به مکتب خانه رفت و حاجی میرزا آقاسی را مشاهده نمود که در حال تدریس به شاه زادگان است، ولی توان علمی حاجی به گونه ای است که قدرت، توان و سواد تشریح کامل موادّ درسی را ندارد و گذشته از آن در ارائه ی درس اشتباهات زیادی دارد. قائم مقام که فردی صریح الّهجه بود و نمی توانست آن وضع را تحمل نماید، با نهایت دقت موضوع را به حاجی گوش زد نمود. حاجی نه تنها سخنان قائم مقام را جدّی نگرفت و نپذیرفت، بلکه به شیوه های گوناگون برای تخریب مقام علمی و دانش و تخصّص او وارد عمل شد.

2. آینده نگری

بررسی زندگی، افکار و اندیشه های قائم مقام بیان گر این موضوع است که حکومت داری از نظر وی ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با برنامه ریزی های بلندمدّت و بنیادی دارد و کشوری که می خواهد مراحل توسعه را سپری نماید، باید به دور دست ها نیز توجه کند. وجه دیگر اندیشه های میرزاابوالقاسم مربوط به امور سیاسی است. او برای هر عمل خودش دلیل و توجیه منطقی داشت و بدون برنامه کاری انجام نمی داد. روش روزمرّگی محمدشاه را نمی پسندید و برای نوآوری در زندگی شاه تلاش فراوانی می کرد. نوع برداشت و طرز تفکر احتمالی کشورهای خارجی و زمامداران داخلی را قبل از صدور هر فرمان و آماده شدن برنامه ها و اجرای لوایح مرور می کرد و به گونه ای بر انجام آن ها تأکید داشت که بتواند جوانب مثبت و منفی فعالیّت ها را ارزیابی کند و متناسب با هرکدام تصمیم بگیرد.
وقتی قبل از دوران صدارت به دستور عباس میرزا از تبریز به تهران آمد و حدود دو سال در دربار ماند، بار دیگر ولیعهد او را به آذربایجان دعوت کرد. در تبریز صرف نظر از کارهای حکومت و دیوانی به شعر و ادبیات پرداخت، اما قبل از خروج از تهران نامه ای به برادرش(23) نوشت که حکایت از آینده نگری وی دارد. در بخشی از نامه آمده است:
« از این که من با وصف اوضاع آن جا که امسال همه کس دید و بالفعل بر هیچ کس پوشیده نیست، باز عازم رکاب والا هستم دو خیال به خاطرها می رسد، اول این که این جا بیکار مانده ام و نمی توانستم بمانم و لابد و به ناچار تن به رفتن داده ام. دوم آن که مزّه ی کارگزاری در خانه مداخل بی حساب آذربایجان را زیر دندان داشته و به بوی هریسه(24) در بادیه افتاده ام. توقّع من این است که هرکس چنین داند مجاز است، اقلاً آن برادر چنین نداند(25)».

3. عشق و علاقه به وطن

وطن پرستی یکی از صفت های بارز قائم مقام می باشد. میرزاابوالقاسم هیچ گاه در مقابل زد و بندهای استعمارگران خارجی و نقشه های خائنان داخلی سکوت نکرد. به ایران عشق می ورزید و برای پاسداری از سرحدّات، استقلال، خودکفایی و سربلندی وطن کوشید و عاقبت جان خود را در همین راه از دست داد. او از بذل و بخشش های پادشاهان قاجار رنج می برد و کار آنان را مایه ی خفّت و خواری مردم و مملکت می دانست. جیمز فریزر(26)در این باره می نویسد:
« قائم مقام شخصیتی بسیار قوی داشت و در استدلال سیاسی و نکته سنجی و حاضر جوابی فوق العاده توانا بود. دفاع او از منافع و حقوق ملّت ایران سیمای مرد وطن پرستی را نشان می دهد که در برابر زد و بندهای سیاسی همسایگان، سخت ایستادگی و مبارزه می کرد(27)».

4. تقوا و پرهیزکاری

ارتباط مستقیم انسان با منابع درآمد و مراکز قدرت و قرار گرفتن در مسند حکومت و فرمان روایی بر دیگران، عواملی هستند که در انحرافات اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی مؤثرند. قائم مقام با برخورداری از این گونه ارتباطات و تکیه بر کرسی صدارت و وزارت و جایگاهی که در حکومت داشت، دچار انحراف نگردید و در زمانی که بسیاری از رجال و سران کشور با دریافت رشوه روزگار می گذراندند و به زندگی خود دل خوش بودند، وی در کمال سلامت اخلاقی و سیاسی زندگی کرد و در این راه به اندازه ای هوشیار بود که هیچ کس قادر به تغییر نگرش و بینش او نگردید. وی با اعتقاد به مسایل شرعی، معتقد بود که دریافت هرگونه رشوه و پذیرش پیشنهادهای روس ها و انگلیسی ها، دنیا و آخرتش را تباه خواهد ساخت. به همین دلیل زندگی خویش را در نهایت صداقت و پرهیزکاری گذراند و آرزویش ساختن ایرانی آباد برای همه ی ایرانیان بود. قائم مقام فردی« فسادناپذیر بود، رشوه و هدیه قبول نمی کرد و با فساد مبارزه می کرد(28)». سرجان کمبپل(29) در گزارشی می نویسد:
« یک نفر در ایران هست که با پول نمی شود او را خرید و آن قائم مقام است(30)».

5. مبارزه با استعمار

مخالفت قائم مقام با نقشه های مداخله جویانه ی روس ها و انگلیسی ها در امور ایران و سیاست های استعماری و استبدادی آنان، سند مشخّص و معتبری است که همه ی منابع تاریخی بر آن صحّه گذاشته اند. پس از انعقاد معاهده ی گلستان و ترکمان چای و شدّت یافتن نفوذ روس ها در ایران، انگلیسی ها نیز از سوی پادشاهان بی کفایت چراغ سبزی مشاهده کردند و کار به جایی رسید که حتی به فکر تجزیه ی ایران افتادند، ولی با مقاومت قائم مقام که از همه ی صحنه ها و دروازه های حضور بیگانگان آگاهی داشت، نقشه ی آنان عملی نگردید. دکتر نوایی علت دشمنی بیگانگان با میرزاابوالقاسم را چنین بیان می کند:
« از خصوصیّات قائم مقام ایستادگی شدید و لجوجانه ی او در مقابل زیاده طلبی ها و سودجویی های خارجیان بود. وی در مقابل عشوه و رشوه ی آنان هرگز تسلیم نشده و حتی به قیمت جان، منافع و مصالح کشور و وطن خود را به بیگانگان واگذار نکرده است(31)».

6. هوش و ذکاوت

در دوره ای که سراسر جامعه ی ایران را فقر، بدبختی، عقب ماندگی، جهل و خرافه فراگرفته بود و مردم خواسته یا ناخواسته به صف خرافه پرستان می پیوستند، قائم مقام با برخورداری از هوش سرشار و نیروی تفکّر به تحلیل و تبیین وضع موجود می پرداخت و با نگرانی ولی از روی امید و آرزو تلاش می کرد تا افکار مردم را نسبت به واقعیّت های زندگی و جهان هستی آگاه سازد. این مرد بزرگ با اتّکا به دانش و تجربه های ارزشمند و آگاهی از اوضاع مردم ایران و کشورهای دیگر تکامل پیدا کرد و مسؤولیّت های مختلفی برعهده گرفت. هوش و ذکاوت او در همه ی متون تاریخی و از زبان ایرانیان و بیگانگان مورد توجّه بوده است. جیمز فریزر در این رابطه می گوید:« قائم مقام یک دیپلمات صحیح و با معنی ایران می باشد. تیزهوش و بااراده است و غالباً از روی دقت و احتیاط فوق العاده مقصود خود را هدف قرار می دهد(32)».

7. لیاقت و کاردانی

یکی از علت های مهمّی که باعث کاردانی قائم مقام گردیده، محیط خانوادگی، آموزشی و تربیتی وی بوده است. او در خانواده و مراکز تحصیل خود ضمن کسب آگاهی و افزایش توان مندی هایش در ابعاد مختلف، برای حضور در دستگاه حکومت و اداره ی امور کشور شایستگی یافت. میرزاابوالقاسم در هر سمتی که قرار می گرفت منشأ خدمات ارزشمندی بود. سرجان کمبپل طی گزارشی که به حکومت انگلیسی هندوستان ارسال کرده، می نویسد:
« ... در اداره ی امور بسیار داناست و به عقیده ی من تا آن جا که سراغ دارم در سرتاسر ایران یکتا مرد کاردانی است که از عهده ی مسؤولیّت دشواری که بر گردن گرفته، برمی آید(33)».

8. استعداد نظامی

توانایی قائم مقام فقط محدود به جنبه های ادبی، تاریخی و سیاسی نمی شود. او برای نوین سازی ارتش ایران و سازمان دهی آن به سبک کشورهای اروپایی که ایده ی درستی نیز بود، سر از پا نمی شناخت و بعد از پدرش با همکاری عبّاس میرزا قدم های بزرگی در این رابطه برداشت. فنون نظامی را به خوبی می دانست و وقتی قدم به عرصه ها و جبهه های جنگی می گذاشت اُبهّت و قاطعیّت او همه ی نیروها را به حرکت وامی داشت. کوشش برای ساخت پایگاه ها و پادگان های نظامی در بعضی از جبهه های جنگ ایران و روس، سرکوب و آرام ساختن طغیان یزد، کرمان، خراسان، برنامه ریزی برای آماده سازی کارخانه های توپ سازی و مهمّات سازی و رده بندی نیروهای نظامی، خدمات دیگری است که او در این زمینه پیگیری نموده و بسیاری از آن ها را به نتیجه رسانده است.

9. ذوق هنری

هنرنمایی قائم مقام در شعر از سه جهت قابل طرح است؛ اول، از لحاظ ادبی و فنون شعری. او با برخورداری از این ذوق توانسته است منظور و مفهوم گفته ها و نظرات خود را در قالب انتقاد، کنایه و به تناسب حقایق و واقعیّت ها مطرح نماید. دوم؛ اهمیت تاریخی اشعار اوست که نسل امروز با مطالعه ی آن می توانند با بخشی از تاریخ ایران در دوره ی قاجاریه آشنا شوند. سوم؛ طرح مسایل سیاسی که شاید مهم ترین هدف او در سرودن شعر بوده است. وجود مخالفان زیادی برای قائم مقام، حسادت فرومایگان، هرج و مرج دربار، حیف و میل بیت المال، وجود نداشتن روحیّه ی انتقادپذیری، هجوم بی امان کشورهای اروپایی و دخالت آنان در همه ی ارکان حکومت، ناتوانی پادشاهان در مقابله با مزدوران بیگانه و علل و عوامل مختلف دیگر سبب شد تا قائم مقام به زبان شعر نیز اهداف و نظرات و مکنونات قلبی اش را منعکس نماید.

10. تلاش و کوشش خستگی ناپذیر

انگیزه ی قائم مقام در اصلاح ساختار حکومت ایران و نجات آن از دست افراد خائن، تأمین رفاه و آسایش مردم، مقابله با فسادهای اجتماعی، برخورد با استبداد خارجی و سالم سازی اقتصاد بیمار از یک طرف و برخوردار نبودن او از همکاران و دوستان قابل اعتماد و کاردان در هرم قدرت حکومت از طرف دیگر، تلاش او را در رفع بحران ها و مشکلات زمان فتح علی شاه و محمدشاه و سال های ولیعهدی عباس میرزا دو چندان می کرد. نوشتن نامه های اداری و فرمان های دولتی یکی از کارهای عمده ای است که توسط خودش انجام می شد و مورد پیگری قرار می گرفت. این کار آن قدر خستگی جسمی و روحی به دنبال داشت که توان حرکت دادن قلم بر روی کاغذ را از میرزاابوالقاسم می ربود. خودش می گوید:
« دیشب از بس که نشسته ام، حالا ناخوش هستم. مشغولیّات این غلام معلوم است. بی کار نمی نشیند(34)». هم چنین در نامه ای که به میرزا صادق وقایع نگار مروزی نوشته، گفته است:
« بحث خواهید داشت که چرا با این قلم نوشته ام. بلی وارد است، اما از تحریر شب ها تا صبح غافل هستید... تغییر قلم هنگام ملال و خستگی مثل عوض کردن اسب های یدک است در طول منزل ها و امتداد مسافت ها. الآن طوری بی خوابم و بی تابم که اگرنه شوق شما بود، یک حرف نوشتن قادر نبودم. امان از خستگی و بی خوابی...»(35).

11. حسّ مسؤولیّت پذیری

فعالیّت های شبانه روزی قائم مقام نشان از حسّ مسؤولیت پذیری، وجدان بیدار و خوی ایران دوستی او داشت. هیچ سخنی نمی گفت مگر آن که خودش به آن عمل می کرد. خویش را در مقابل مردم و حکومت مسؤول می دانست و در انجام کارها لحظه ای غفلت نمی کرد.

12. وضع جسمانی

قائم مقام مردی خوش سیما، آراسته،‌ پرتوان، بااستعداد، قوی، پرطاقت و هوشمند بود. اهل ورزش بود و به کُشتی علاقه ی فراوانی داشت. و سلامت جسمانی و روحی را دو عامل اساسی برای انجام دقیق مسؤولیّت های صدارت و وزارت می دانست.

پی نوشت ها :

1.عموی میرزاعیسی قائم مقام فراهانی که در شعر و ادب دست توانایی داشت و تخلّص او «وفا» بود.
2. پسر فتح علی شاه و حاکم تهران.
3.فتح علی شاه به تناسب شرایط دوران حکومت و سیاست کشورداری و هم چنین با توجه به اهمیت آذربایجان، برای آن ارزش ویژه ای قائل بود و برای اداره ی بهتر آن تشکیلاتی به وجود آورد و کسی که مسؤولیت آذربایجان را عهده دار می شد، حکم نیابت سلطنت نیز به او محوّل می گردید و معمولاً این فرد از بین بهترین شاه زاده ها انتخاب می شد. علاوه بر نیابت سلطنت فرد دیگری هم به عنوان وزیر منصوب می شد. فتح علی شاه، عباس میرزا را با سمت نایب السّلطنه روانه ی آذربایجان کرد و میرزاعیسی را نیز به نیابت صدارت یا قائم مقام او برگزید و از این زمان به بعد لقب قائم مقام در خاندان میرزاعیسی ماند. « به نقل از صفحه ی 57 کتاب قائم مقام در آیینه ی زمان».
4.سال 1212 تا 1219هـ.ق.
5. قائم مقام نامه، محمد رسول دریاگشت، ص 121.
6.سال 1242هـ.ق.
7.در فاصله ی سال های 1246 تا 1249هـ.ق.
8.سال 1250هـ.ق.
9. سال 1226هـ.ق.
10. قائم مقام فراهانی، چهره ی درخشان ادب و سیاست، محمداحمد پناهی سمنانی، ص 62.
11.قائم مقام نامه، محمدرسول دریاگشت، ص 123.
12. این ازدواج سیاسی بوده و به اصرار شاه صورت گرفته است.
13. نابه سامان.
14. سوزان.
15. رابطه ی بین آن ها خوب نیست.
16. سال 1301هـ.ق.
17.صدر اعظم های دوره ی قاجاریه، پرویز افشاری، ص 99.
18.قائم مقام فراهانی، چهره ی درخشان ادب و سیاست، ص 71.
19.حاجی میرزا یحیی دولت آبادی در کتاب « خطابه ی خود» در رابطه با دوران کودکی قائم مقام و پیشرفت چشم گیر او در تحصیل و فراگیری دانش چنین گفته است:
« این فرزند در دامان مادری تربیت یافت که از طرف پدر و شوهر به مخزن علم و ادب اتّصال داشت تا به سنّ تحصیل رسید و به ترتیب آن عصر پس از آموختن خواندن و نوشتن فارسی به تحصیل صرف، نحو، منطق، معانی و بیان، عروض، لغت عرب و عرفان، حکمت الهی و طبیعی، ریاضی، کلام، تفسیر و اخلاق پرداخت و در بسیاری از فنون مخصوصاً املاء، انشای فارسی، عربی، حُسن خطّ و سیاق از همگان گوی سبقت را ربود.» «به نقل از ص 62 کتاب قائم مقام فراهانی، چهره ی درخشان ادب و سیاست، محمداحمد پناهی سمنانی».
20. حساب شده.
21. قائم مقام فراهانی، چهره ی درخشان ادب و سیاست، محمداحمد پناهی سمنانی، ص 92.
22.سه مرد تاریخ ساز، مجتبی فراهانی برزآبادی، ص 90.
23.میرزا موسی خان.
24.آش، حلیم.
25.سیاست گران قاجاریه، خان ملک ساسانی، ج2، ص 8.
26. جیمزبیلی فریزر، سیاست مدار کهنه کار انگلیس بود که برای کمک به کمبپل، وزیر مختار انگلیس در ایران، و لرد پالمر ستون، وزیر خارجه ی آن کشور، به ایران آمد.
27. قاجاریه، انگلستان و قراردادهای استعماری، سجاد راعی گلوجه، ص 83.
28.جامعه شناسی نخبه کشی، علی رضاقلی، ص 98.
29.وزیر مختار حکومت انگلیسی هندوستان در ایران.
30. تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران، سیّد جلال الدین مدنی، ج1، ص 251.
31. قائم مقام فراهانی، چهره ی درخشان ادب و سیاست، محمداحمد پناهی سمنانی، ص 79.
32.قاجاریه، انگلستان و قراردادهای استعماری، سجاد راعی گلوجه، ص 83.
33. همان، ص 81.
34.جامعه شناسی نخبه کشی، علی رضا قلی، ص 111.
35. قائم مقام نامه، محمدرسول دریاگشت، ص 80.

منبع: رمضانی، عباس؛ (1386)، قائم مقام فراهانی، تهران: ترفند، چاپ چهارم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط