عدالت و پیشرفت در اندیشه اسلامی

این نوشتار به بررسی مفهوم عدالت از منظر اسلامی و نسبت سنجی آن با مقوله پیشرفت پرداخته است. مقدمه نوشتار به اهمیت مطالعه عدالت و پیشرفت پرداخته است. پس از آن، در دو بخش
چهارشنبه، 1 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عدالت و پیشرفت در اندیشه اسلامی
 عدالت و پیشرفت در اندیشه اسلامی

نویسنده: حجت الاسلام مهدی عرب



 
این نوشتار به بررسی مفهوم عدالت از منظر اسلامی و نسبت سنجی آن با مقوله پیشرفت پرداخته است. مقدمه نوشتار به اهمیت مطالعه عدالت و پیشرفت پرداخته است. پس از آن، در دو بخش اصلی نوشتار ذیل عناوین « عدالت در سنت نبوی» و « الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» مباحث اصلی نوشتار سامان یافته است. در بخش اول به اهمیت عدالت در اندیشه اسلامی توجه شده و با ارائه شواهدی قرآنی و حدیثی این مهم توضیح یافته است؛ همچنان که در بخش دوم نوشتار به دو ویژگی اسلامی و ایرانی بودن پیشرفت اشاره شده است. در آنجا آمده که اسلامی بودن، به مثابه روح و ایرانی بودن به مثابه جسم در نگاه به پیشرفت باید مورد توجه قرار گیرد. در پایان نوشتار تلاش شده شاخص های رویکرد همزمان به عدالت و پیشرفت معرفی شود.

مقدمه:

با ورود به فرهنگ سیاسی اسلام و نگاهی اجمالی به تاریخ آن، به راحتی می توان برجسته و ذی نقش بودن بعضی از مفاهیم را مشاهده کرد؛ مفاهیمی همچون «وحدانیت»، «امامت»، «شهادت»، «عـــزت»، «پیشرفت» و «عدالت» از این دست هستند.
اگر چه پیرامون این قبیل مفاهیم، آثار فراوان گفتاری و نوشتاری عرضه شد ولی روشن است که نباید حق را بی نیاز از تعمق دوباره درباره آنها بدانیم. در واقع، در بسیاری از مواقع، بیش از آنکه به ارائه مطالب تازه و تولید ادبیات جدید نیاز باشد، تلاش برای به دست دادن بیان و توضیحی جدید از یک مطلب علمی، حاوی اثرات و فواید زمانی است که آن را ارزشمند و قابل توجه می کند.
در این نوشتار برآنیم دو مفهوم شناخته شده عدالت و پیشرفت را از منظری این گونه مورد بررسی قرار دهیم.

عدالت در سنت نبوی:

عدالت یکی از مفاهیم مهم و حائز اهمیت در ادبیات اسلامی و سنت نبوی است. رویکرد به عدالت در سنت پیامبر (ص)، همواره با تاکید و توصیه همراه بوده است. این اهمیت تا آنجاست که به تعبیر نورانی قرآن کریم، پیامبر اکرم (ص) خود را مامور به عدالت معرفی می کند: « و امرت لأعدل بینکم» (1) ( فرمان یافته ام که در میان شما به عدالت رفتار کنم). همچنین قرآن کریم مرکزیت عدل را در رسالت انبیا، به طور صریح این گونه بیان می کند: « لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» (2)؛ ( به راستی [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند).
در مجموع «عدالت»، به عنوان یک مفهوم کلیدی و اساسی در فرهنگ سیاسی اسلام، تا آنجا اهمیت و ارزش می یابد که کانون محوری تعالیم و آموزه ها را به خود اختصاص می دهد.
تاریخ صدر اسلام مصادیق فراوانی را در ارتباط با تلاش های تبلیغی پیامبر (ص) در زمینه رعایت عدالت به ثبت رسانده که « برابری عرب و عجم»، « برابری در تقسیم غنایم» و «عدالت در تقسیم مسوولیت های کلیدی» نمونه هایی از آن هستند.
روشن است که این قبیل فعالیت ها هر کدام به راحتی می توانست منشا و سرآغاز بسیاری از حرکت های فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قرار بگیرد. البته متأسفانه در تاریخ سیاسی مسلمانان شاهد توجهی از این دست نیستیم و رویکرد به مفاهیمی این گونه کمرنگ و در بسیاری از مواقع، همراه با انحراف است. در مثل اگر مواردی همچون « برابری عرب و عجم»، به عنوان یک منطق رفتاری، یا « ملاک و معیار برتری افراد تقوی آنهاست»، به مثابه یک رویکرد اجتماعی، در ساختار و بدنه جامعه و نهادینه می شد، به طور قطع شاهد تحولات عظیمی در عرصه های مختلف فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی می بودیم. این در حالی است که متأسفانه جامعه اسلامی بعد از رحلت پیامبر (ص) دچار کجروی های فکری، رفتاری و عقیدتی فراوان شد. کج رویی هایی که حاصل آنها بی اعتنایی به عدالت حاشیه نشین آن بود.
عدم توجه به عدالت به ایجاد زنجیره ای از مفاسد، آفات و آسیب می انجامد. مفاسدی که تکثیر آنها به معنای گسترش ناکارآمدی سیستم خواهد بود. مفاسدی همچون «رانت و رانت خواری»، «انتصاب های سلیقه ای و غیرشایسته» و مواردی از این قبیل حاصل چنین رویکردهایی هستند و در فراغ توجه به عدالت ورزی در اجتماع ظهور می یابند. در واقع این حکومت های فاسد در طول تاریخ بدون آنکه لیاقت لازم را داشته باشند بر مسلمانان حکم می راندند.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: « انا و الله لا نولی علی هذا العمل احد اساله و لا احدا حرص علیه» (3) ( به خدا سوگند ما کسی را که متقاضی این کار یعنی امر حکومت باشد یا بر آن حرص بورزد به کار نمی گماریم).
مطابق حدیث شریف، ملاک شایستگی در اعطای مسوولیت ها، تقوا، ایمان، جهاد، علم و لیاقت در انجام امور است، بر این اساس نباید در نظام برآمده از سنت نبوی جایگاهی برای رانت و رانت خواری، فامیل سالاری، ناشایسته سالاری و مواردی از این قبیل پیدا کرد. در این نظام فکری، فرصت طلبی، مقام و منصب، معنایی دیگر پیدا می کنند.
آن حضرت همچنین می فرمایند: « من استعمل غالا ما فی عصابه فیها من هوارضی الله منه فقد خان الله»(4) ( هر کس از میان گروهی، مردی را به کار گمارد در حالی که میان آنها خداپسندتر از او وجود دارد، به خدا خیانت کرده است.)
مقتضای عدالت مداری در جامعه نبوی، مبارزه با فقر، تبعیض و فاصله طبقاتی است. در این جامعه باید منافع جامعه به گونه ای تقسیم شود که هر کس توانایی آن را داشته باشد که به حقش برسد و در عین حال در فکر دستیابی به حقوق دیگران نباشد.
بر این اساس در جامعه ای که می خواهد در مسیر عدالت نبوی قرار داشته باشد، باید محور اصلی فعالیت ها در راستای رساندن افراد به حقشان سامان یابد. در این جامعه نباید اجازه داد که ثروت در دست اشخاص خاص تراکم یابد و گروهی با استعمار دیگران اموال جامعه را به سوی جیب خود روانه کنند. تشویق به مساوات میان برادران دینی که در روایات آمده و از آن به عنوان نشانه مومن حقیقی یاد می کنند، ناظر به همین مسئله است. در این رابطه می توان به دو روایت از پیامبر اکرم (ص) اشاره کرد:
« کسی که در دادن اموالش به فقیر مساوات را رعایت کند و با انصاف با مردم رفتار کند، مؤمن حقیقی است.» (5)، « کسی که سیر باشد و برادرش گرسنه باشد به خداوند ایمان نیاورده و کسی که پوشیده است و برادرش بدون لباس به خداوند ایمان نیاورده است.» (6)
در مجموع می توان با استفاده از سیره نبوی و لسان روایات، اینگونه دریافت که فراهم کردن امنیت اجتماعی، مهیا کردن زمینه های رشد و تعلیم و تربیت یکسان برای همه، جمله مواردی هستند که در زمینه عدالت باید مورد توجه و اهتمام واقع شوند.
شایان ذکر است که در قانون جمهوری اسلامی با تأسی از دستورات الهی در قرآن کریم و سیره نبوی، اصولی تدوین شده است که در پرتوی آنها می توان زمینه های رشد، تعلیم و تربیت را برای همه آحاد ملت فراهم ساخت. در این رابطه می توان به اصول 2، 3، 23 و33 اشاره کرد.

الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و شاخصه های آن

مطرح کردن پیشرفت در قالب الگوهایی نظیر « الگوی ایرانی ـ اسلامی»، مدتی است که به یکی از دغدغه های مهم حوزوی و دانشگاهی بدل شده است. در بخش اول این نوشتار به مقوله عدالت اسلامی پرداختیم. در این بخش به مقوله پیشرفت اسلامی، از منظر و زاویه ای ایرانی می پردازیم. به عبارت دیگر در این بخش الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت را مورد بررسی قرار می دهیم. در ابتدا لازم است دانسته شود که اساسا مراد از دو عنصر ایرانی و اسلامی در عنوان « الگوی اسلامی و ایرانی» چیست؟ و نحوه ارتباط و قرار گرفتن این دو عنصر در کنار یکدیگر ناظر بر کدام واقعیت است؟
در پاسخ به این مساله باید یادآور شد که مطابق اقتضای قید اسلامی بودن، لازم است مفاهیم، شاخصه ها و اساس هر چیزی که در معرفی «پیشرفت» دخیل است، ناظر به تعریفی اسلامی از پیشرفت باشد و بر مبنای نظری، فلسفی و انسان شناختی اسلام ابتناء شده باشد؛ چه آنکه نمی توان تعریفی از پیشرفت ارائه داد که در عین برخوردار بودن از مبانی فلسفی اسلامی، پیشرفت اسلامی تلقی شود.
از آنجا که اسلام در اختیار ملت های گوناگون و متعددی قرار داشته و هر کدام از آن ملت ها براساس ظرفیت های خاص فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود به آن عمل کرده اند، طبیعی است که الگوهای متعددی هنگام عینی سازی و عملیاتی کردن آموزه های اسلام شکل می گیرد.
براین اساس هر جامعه ای، متناسب با ظرفیت های فرهنگی خاص خود الگویی را خلق و مورد عمل قرار دهد. حتی می توان گفت که ای بسا کپی برداری از دیگران، بدون توجه به شرایط و ظرفیت های فرهنگی خود، در عمل منجر به نتایج معکوس نیز می شود. ما ایرانیان نیز، به عنوان افرادی که در خطه تاریخی ایران زمین زندگی می کنیم، باید متناسب با شرایط و مقتضیات فرهنگی خود، الگویی از پیشرفت را پیشنهاد کنیم که از بالاترین میزان هم سویی و هماهنگی با تعالیم و آموزه های اسلامی برخوردار باشد.
در این الگو، اسلامی بودن «روح» و ایرانی بودن «جسم» پیشرفت را تشکیل می دهد. در عین حال لازم است توضیح داده شود که این رویکرد نباید با بعضی مطالب نادرست که امروزه تحت عنوان «مکتب ایرانی» مطرح می شد، یکسان دانسته شود بلکه این تفکر، ریشه در رویکردی متفاوت با آن دارد.
جهت روشن شدن بحث و با هدف نتیجه گیری از مباحث، ذیلاً شاخص های الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت را با تاکید بر اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای مورد اشاره قرار می دهیم.

1. عدالت اجتماعی

مطابق اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری، اولین موردی که می توان به عنوان شاخص برتر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مورد اشاره قرار داد، رعایت عدالت اجتماعی در تمام برنامه ریزی های کلان کشور است. روشن است که عدالت اجتماعی عرصه های فراوانی را در بر می گیرد. مواردی نظیر « بهره گیری از الگوهای متناسب با واقعیت های جامعه اسلامی»، « فراهم کردن زمینه های رشد و بالندگی در سراسر کشور» و « نگاه برآمده از تعالیم اسلامی در انتخاب و انتصاب مدیران و مسوولان» از جمله این عرصه ها هستند.

2. احیا و رشد هویت اسلامی

از دیگر شاخص های الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، احیا و رشد هویت اسلامی است. توضیح آنکه از ویژگی های اصیل مردم ایران زمین در طول تاریخ یکتا پرستی بوده است. این ویژگی رفتاری با تعالیم اسلامی رشد فراوان یافت و اساساً یکی از علل جذب ایرانیان به دین و آیین اسلام، آن بوده که این دین را متناسب با فطرت سرشت انسانی خود دیدند.
براین اساس اگر بناست که در ایران الگویی از پیشرفت پیاده شود، باید در راستای تقویت این ویژگی مثبت قرار داشته باشد.

3. رعایت عواطف و احساسات مردم

گرچه ممکن است نوعی همپوشانی میان محورها و شاخص های یاد شده وجود داشته باشد ولی از آن جهت که بعضی از موارد دارای برجستگی خاصی هستند، لازم است به صورت مجزا و جداگانه مورد اشاره قرار گیرند. به همین جهت ذکر محور سوم به صورت جداگانه اهمیت می یابد.
لازم است در طراحی الگوی اسلامی ـ ایرانی رعایت عواطف و احساسات مردم در برنامه ریزی های خرد و کلان مورد توجه قرار گیرد. منظور از مراعات عواطف مردم، بذل توجهی فراتر از مناسبات اقتصادی و اقتضائات آن به این عرصه و تاکید بر ایجاد جامعه ای است که به علایق و عواطف عمومی در سطوح مختلف توجه دارد و نسبت به آن به شیوه ای برنامه ریزی شده عطف نظر و دقت می کند. به دیگر سخن منظور ایجاد جامعه ای است که صرفا به سود و زیان اقتصادی نمی نگرد و ایجاد رفاه و آسایش روحی و روانی را نیز مدنظر قرار می دهد.

پی نوشت ها :

1. قرآن کریم، سوره شوری (42)، آیه 15.
2. قرآن کریم، سوره حدید (57)، آیه 25.
3. میزان الحکمه، ج 14، ص 713.
4. همان.
5. اصول کافی، ج 2، ص 147.
6. مکارم الاخلاق، ص 153.

منبع: خردنامه همهشهری شماره 78

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.