موزها و نقش آنها در هنر و ادب یونانی
1- کلیو Clio موز تاریخ:
نام این «موز» از یک کلمه ی یونانی که بمعنی «پیروزی» و «جشن گرفتن» است مشتق شده و این نام بمناسبت آوازخوانی در جشن های افتخارآمیز جنگجویان و برگزیدگان ملت یونان قدیم اهمیت خاصی داشته است و بهمین جهت نقش الهه ی تاریخ را بدو منسوب نموده اند.«کلیو» گاهی در دست راست شیپوری برای اعلام خبرهای مهم و گاهی گیتاری برای نواختن نگاهداشته تا فتوحات قهرمانان را ستایش کند. «کلیو» اساساً مخترع گیتار شناخته شده است. همچنین ساعتی که با آب حرکت میکند در دست او دیده میشود.
در موزه واتیکان مجسمه ای از «کلیو» وجود دارد که طوماری در دست او است؛ بدین معنی که وی حوادث تاریخی را ثبت و ضبط میکرده بخصوص آنچه مربوط به کارهای قهرمانی و حماسه های ملی شجاعان یونان است. به «کلیو» گاهی کره ای که بر روی آن استراحت کرده است نیز اسناد داده میشود.
2- Thalie موز کمدی:
این «موز» مخصوص کمدی و اشعار خوشحال کننده است و نام او در یونانی بمعنی «گل دادن» است. «تالی» بصورت دختری خوشرو و خندان که متوج به گلهای پیچک و عشقه است، در دست راست خود تاجی از گل و در دست چپ ماسک اخموئی که مظهر کمدی است نگاهداشته و بر حسب سنت های قدیمی گویند که وی در میان گله چرانها بدنیا آمد و انتساب کمدی به او گویای این واقعیت است که این هنر نخست در میان روستائیان نشو و نما نمود و سپس بین شهرنشینان رواج یافت.«تالی» موز چوپانهاست که گاهی در دست او عصای شبانی نیز دیده میشود.
3- اوترپ Euterpe موز تغزل و موسیقی:
نام او بمعنی کسی است که «میداند چگونه مورد پسند قرار گیرد». در موزه ی کاپیتول شهر رم مجسمه ی زیبائی از این «موز» وجود دارد که بر تخته سنگی تکیه داده و در دست راست خود فلوت (که مخترع آن محسوب میشود) و در دست چپ که آنرا بلند نموده لوله ای گرفته است که ظاهراً باید مظهر نوشته های تراژدی باشد.او نیز تاجی از گل بر سر دارد و در جشن ها و لذات و کامروائی های خدایان با حضور خود و نواختن فلوت همه را دلشاد مینمود.
«اوتروپ» با فلوت سحرآمیزش در سلک ملازمان «دیونیزوس Dionysos» ساکنان المپ را سرگرم میکرد.
در قدیم آوازها و سرودهای مخصوص آداب های مذهبی که دیونیزوس (باکوس Bacchus) اجرا میشد امروزه بصورت غزلسرائی عاشقانه درآمده است.
4- ملپومن Melpomene موز تراژدی:
گویند که تراژدی تحت حمایت این «موز» قرار داشت و در یونان کهن «ملپومن» در آوازخوانی و هارمونی موسیقی سهم بسزائی دارد و چون او نیز در سلک ملازمان «دیونیزوس» درآمد، در حقیقت هنر تراژدی را که از سنت های خاص او بود به خود اختصاص داد.در دست راست «ملپومن» گرز معروف هرکول دیده میشود، زیرا هنر تآتر همیشه برای بزرگداشت اعمال او داستانها پرداخته است.
در دست چپش ماسک تراژدی قرار دارد و نگاه جدی ولی آرام و نافذ این «موز» در مجسمه بسیار معروفی که در موزه واتیکان است مظهر وقار و اندیشه های عمیق انسانی است.
5- ترپسیکر Terpsichore موز رقص:
نامش در یونانی بمعنی «کسی که دوست دارد برقصد» میباشد. جامه ای پر از چین های منظم تن این «موز» زیبا را پوشانیده است.او مظهر رقص و هنر چنگ نوازی بشمار میرود؛ سیمای او مبیّن الهام جاودانی به همه ی موسیقیدانان و نوازندگان است.
بر روی یک کوزه قدیمی یونانی که در موزه بریتانیاست نقشی از این «موز» دیده میشود که انگشتان سحرآمیز و زیبای او بر روی سیم های چنگ افسونگرش میرقصند.
او دختر جوان خوشروئی است که با چنگ و رقص و سرودخوانی خود نقش یک آواز دسته جمعی (کر) را به تنهائی اجرا میکند.
بعضی از محققان یونانی او را مادر «سیرن ها Sirenes»(1) میدانند.
از قرن پنجم پیش از میلاد مسیح «ترپسیکور» را فقط بعنوان «موز» شعر غنائی و آوازهای دسته جمعی «دراماتیک» و رقص شناخته اند و گروهی او را مادر «لینوس Linos» که مظهر مرثیه سرائی بوده میشناسند.
6- اراتو Erato موز شعر غنائی و مرثیه سرائی:
نام او از کلمه «ارس Eros» بمعنی عشق گرفته شده است.در موزه واتیکان مجسمه قدیمی از «اراتو» وجود دارد که سرپا ایستاده و چنگی نیز در دست گرفته است.
«اراتو» اشعار غنائی خود را به همراهی چنگ برای خدایان میخواند.
هنرمندان یونانی او را بصور گوناگون توصیف کرده و زمانی مظهر عشق شدید یا حرص و طمع دانسته یا تشابهاتی در مقایسه این موز و «ونوس» پیدا کرده اند.
«ویرژیل» (19-71 قبل از میلاد) در داستان «انه Enee» قهرمان تروائی کتاب «انید Eneide» که پسر «ونوس» و «آنکیز Anchise» بود از این «موز» یاد نموده و حتی طلب استغاثه مینماید که بقهرمان او یاری نموده و اتحاد معنوی عطا شود.
«آپولونویس دو رود Apollonios De Rhodes» در داستان «مده Medee» و «ژازن Jason» نیز از این «موز» بتفصیل صحبت میکند(2).
هنرمندان کلاسیک عهد قدیم تاجی از گل رز یا مورد بر سر او مینهادند و در دست چپش ساز بربط (لیر) و در دست راست او آرشه ای قرار میدادند.
7- پولیمنی Polhymnie موز سرود:
اسم این موز از دو کلمه یونانی ترکیب شده که بمعنی «زیاد» و «سرود» است. او «موز» فصاحت و بلاغت و سخن پردازی است و مانند سایر موزها متوج به گلهای زیبا و گاهی بمروارید غلطان است در حالیکه حلقه گل زیبائی او را در بر گرفته، لباس سفید مخصوص این موز است.دست راستش را طوری قرار داده که گوئی میخواهد خطابه ای ایراد کند و در دست چپ او صولجان (چوگان آمریت) و گاهی لوله ای که روی آن کلمه ی لاتینی Suadere بمعنی «اطمینان» نقش شده است.
به این موز بدون اینکه اسنادی داده شود او را معمولاً «الهام بخش سرودهای قهرمانی و خدائی» میدانند.
در موزه ی «لوور» پاریس مجسمه ای از این موز دیده میشود که او را متفکر و حتی غمزده نشان می دهد. بقول «هراس» در هر حال نباید فراموش کرد که او دختر «منه موزین» الهه ی حافظه است و تفکر او ثمره اندیشه ای شاعرانه است.
8- اورانی Uranie موز اخترشناسی:
نام این موز از کلمه ی «اورانوس» یعنی آسمان گرفته شده است؛ او را معمولاً با جامه ای نیلگون که تاجی از ستارگان بر سر دارد نشان میدهند. در دو دست او کره ی زمین دیده میشود که این موز با دقت خاصی به آن نگاه میکند (گاهی این کره روی سه پایه ای نشان داده میشود) و در اطراف او آلات مختلف مخصوص اندازه گیریها بخصوص پرگاری قرار گرفته است. «والریوس کاتول Valerius Catulle» شاعر لاتینی (در حدود سال 54-87) معتقد است که «باکوس» با او هم بستر شد و از آن «هیمنه Hymenee» بوجود آمد(3).
9- کالییوپ Calliope موز شعر حماسی و فصاحت:
این کلمه در یونانی بمعنی «چهره ی زیبا» است.او «موز» اشعار قهرمانی و فصاحت بی همتاست و معمولاً بصورت دختری زیبا با چهره ای پر جبروت و ابهت در حالیکه تاجی از طلا بر سر دارد نشان داده میشود.
«هزیود» او را از همه ی موزها برتر میداند، او در یک دست شیپور و در دست دیگر طومار اشعار حماسی را گرفته است.
شاعران چنانکه قبلاً اشارت رفت او را مادر «ارفه ی چنگ زن» میدانند.
«موزها» تنها الهه بشمار نمیرفتند بلکه تمام شئونات یزدانی درباره آنان اجرا می شد.
در بعضی از شهرهای مقدونیه و یونان برای موزها هدایائی میبردند و حتی قربانی بخاطر آنها نثار میکردند.
در شهر «آتن» معبدی جالب برای آنان ساخته و پرداخته بودند و در «روم» نیز معابد گوناگونی داشتند.
معمولاً در معبد «موزها» است که «جاذبه ها Graces» یعنی فرزندان «زئوس- اری نمه» نیز ستایش میشوند.
این نکته را باید صریحاً تذکر داد که هیچکس به اندازه شاعران «موزها» را مورد ستایش و طرف توجه قرار نداده است، بخصوص نخستین بار «همر» در ایلیاد و سپس «هزیود» در «تئوگنی» معرف آنان شدند.
کوه های «پارناس Parnasse» و «هلیکون Helicon» و «پند Pinde» و «پی پروس Pierus» را نویسندگان مختلف مقرّ «موزها» شناخته اند اما چنانکه بارها اشارت رفت «هزیود» که نوشته های او اصیل و دقیق است محل آنها را «هلیکون» شناخته که به تفصیل درباره آن گفتگو کردیم.
غیر از چشمه معروف «هیپوکرن Hippocrene»که گفتیم اسب بالدار «پگاز Pegase» بر روی کوه هلیکون در کنار جایگاه موزها بوجود آورد چشمه های دیگری مانند «کاستالی Castalie» و «پرمس Permesse» نیز مخصوص آنان بود که در بین درختان نخل و غار، جوشان بودند.
آخرین نکته ای که درباره موزها باید یادآوری شود این است که به آنان «لیبتریدها Libethrides» نیز میگفتند زیرا این کلمه از چشمه ای که بنام «لیبترا Libethra» نامیده میشد یا از کوهی بنام «لیبترییوس Libethrius» گرفته شده است.
«موزها» این الهه های 9 گانه، بیشتر از سه هزار سال است که در اندیشه ی شاعران و نویسندگان و نقاشان و مجسمه سازان و موسیقی دانان جای گرفته و الهام بخش آثار جاودانی آنان شده اند.
در موزه های بزرگ جهان تابلوها و مجسمه هائی از این الهه ها وجود دارد که دست آفرینش «انسان های برتر» با قدرت سحّار و افسانه ای خویش در کارگاه خیال از آنان سیمائی جاودانه ساخته و پرداخته است.
متفکران و شاعرانی چون «ویکتور هوگو»، «بوآلو Boileau»، «رینه Regnier»، «آلفرد دوموسه» درباره «موزها» ستایشگری تحسین آمیزی دارند.
آن فلسفه الهام بخشی که روح شاعر را در اوج اندیشه های آسمانی به پرواز درمی آورد، آن کلمات و جملاتی که چکیده و فشرده رؤیای جاودانی است، «موز» نام دارد. بعنوان مثال «بآتریس» معشوقه «دانته» خلاق «کمدی الهی» در حقیقت «موز» او است.
بر روی سکه ها و ظروف سفالی و دیوارهای شهر «پمپی Pompei» تصاویر جالبی از موزها پیدا شده است.
بر سر در ورودی یکی از قسمت های موزه ی «لوور» نیز تصویر گچ بری 9 موز بصورت بسیار زیبائی دیده میشود.
در هر حال شناسائی موزها و نقش آنان در ادبیات و هنر و موسیقی سرچشمه فیاضی است که عطش مشتاقان را تسکین میدهد و دریچه روشن اندیشه های انسان عهد کهن را بر روی آنان میگشاید.
پی نوشت ها :
1- سیرن ها فرشتگانی دریائی هستند که نیم بدنشان پیکر زن و نیم دیگر بدن پرندگان است. نخستین بار همر در ادیسه از آنان صحبت کرده و گویند تعدادشان 3 یا 4 تن بوده است که یکی چنگ مینواخت دیگری آواز میخواند و سومی نی میزد. مکان آنان را در دریای مدیترانه دانسته اند. «اوید» نویسنده «متامورفوز» معتقد است که آنان بشکل پرندگان نبودند و حتی بعضی از نویسندگان میتولوژی «سیرن ها» را رقبای «موزها» دانسته اند. سیرن ها در «در جزائر خوشبختی» «Fortunees» برای نیک بختان آواز میخواندند.
2- داستان «مده» مربوط به ساحره ای است که دختر پادشاه کلیخید Colichide بوده و با «ژازن» که فرمانده آرگونوت ها بود فرار کرد.
اری پید داستان تراژدی هیجان انگیزی از آن ساخته و «سنگ» و «کرنی» نیز آنرا تقلید کرده اند.
3- «هیمنه» را پسر «باکوس- اورانی» و گاهی او را پسر «آپولون» نیز دانسته اند وی خدای عروسی و ازدواج بشمار میرود. افسانه هائی درباره ی زیبائی و اندام او ساخته و پرداخته شده و حتی گاهی او را رقیب آپولون دانسته اند.