داستانی از عروسی های او نیز نقل شده که بسیار عجیب به نظر می رسد ولی «آتنا» بکارت خود را نگاه می دارد و یکی از فرزندانش را به دختران «سکروپس Cecrops» (3) که پادشاه آتن بوده می سپارد زیرا شهر آتن که به خاطر «آتنا» نامگذاری شده بی نهایت مورد توجه و علاقه «الهه عقل» بوده است.
دامنه ی قدرت «آتنا» در پیشرفتهای آتن کاملاً مورد توجه اسطوره پردازان قدیم بوده است و به همین سبب در اغلب محراب های معابد مقدس آن شهر قدرت آسمانی الهه ی عقل بصورت نقوشی جالب مجسم گردیده است.
«آتنا» و داستان تولدش با «هفائیستوس» همبستگی نزدیک دارد زیرا در سنّت های عهد کهن هفائیستوس او را با تبر از سر زئوس خارج ساخته است!
خدای آتش و صنعت (هفائیستوس) در ازای این خدمت از پدر خود (زئوس) خواست تا آتنا را به همسری او درآورد، اما خدای خدایان نخست به او گفت که «آتنا» باید باکره بماند ولی اصرار «هفائیستوس» باعث شد که زئوس با این ازدواج موافقت نماید و حتی دختر خویش را به حجله زفاف رهنمون شود؛ اما درست در همان لحظه ای که «هفائیستوس» قصد هم بستری با «آتنا» را نمود «الهه عقل» به صورت اسرارآمیزی محو شد و نطفه خدائی بر زمین ریخت.
زمین مادر «گایا Gaia» که «کتن Chthon» نیز نامیده می شد آن نطفه را بارور ساخت «اریکتونیوس Erichthonios» فرزند «آتنای باکره» بوجود آمد. (4)
مورّخان «اریکتونیوس» را فرزند آسمانی الهه ی عقل بشمار میآورند (5) و قدرت او را در آکروپل آتن بی همتا می دانستند، بعضی از قدما منجمله «هیژینی» مولف 227 داستان میتولوژی نوشته اند (6) که بین «هفائیستوس» و «آتنا» منازعه ی شدیدی در گرفت و چون کلمه ی «اریس Eris» در یونانی بمعنی «مشاجره» است نام نوزاد «اری کتونیوس» گذاشته شد.
«آپولودور Apollodorus» (7) مورّخ اساطیر کهن نوشته است که «هفائیستوس» الهه ی عقل را تعقیب و او را تصرف کرد اما «آتنا» بکارت خود را حفظ نمود!
این منظره در روی محراب یکی از معابد رومی عیناً منقوش شده و «آتنا» را در حال دفاع و هفائیستوس را در کمال جنون شهوانی نشان می دهد.
در بعضی از داستانها به کلمه «پشم Erion» اشاره شده و چنانکه قبلاً مذکور افتاد هفائیستوس در غلیان شهوت پاهای «آتنا» را خیس کرد و الهه ی عقل با دستمال پشمی، خود را تمیز نمود و آن را به دور انداخت ولی نطفه ای که در آن مانده بود «اریکتونیوس» را بوجود آورد.
بعضی از شاعران آن عهد از «شبنم شب زفاف» صحبت کرده و ثمره عشق بازی «هفائیستوس و آتنا» را فرزندی بنام «اریکتونیوس» دانسته اند. کلمه ی «شبنم Rosee» در یونانی بمعنی «نوزاد» هم آمده است و جالب این است که «زئوس» و «آپولون» نیز به عنوان فرزندان خدایان اصلی و اولیه «هرسوس Hersos یا ارس Erros» که کاملاً معادل کلمه ی فوق است نامیده می شدند.
کسانیکه به سنّت های عهد کهن در دوران پیش از میلاد آشنا بوده و «اسرار و طرقت» خاصّ خدایان المپ را توجیه و تفسیر می کرده اند داستانی از «آتنا» و «هفائیستوس» نقل کرده اند که کاملاً تازگی دارد. بدین معنی که نوشته اند آپولون Apollon ثمره ی عشقبازی آن دواست و شهر آتن نیز زیر نفوذ و حمایت او قرار داشته است (8) ولی در کتب اساطیری دیگر هرگز این نظر بازگو و یا تأیید نشده است.
داستانهای دیگری نیز نقل شده که نزدیکی «آتنا» را به «لتو» (9) مادر آپولون توصیف نموده و حتی نوشته اند که به هنگام زایمان «لتو» الهه ی عقل او را کمک نمود تا آپولون و آرتمیس بدنیا آمدند.
«هزیود» مولف «تئوگنی Theogonie» به هنگامی که ازتیتان «ژاپت Japet» پدر «پرومته» صحبت میکند در بیت 570 چنین می گوید:
چون انسان به آتش دست یافت زئوس از پرومته رنجید و خشمناک بر او غرید زیرا بین ابرها چشم خدای خدایان به درخشندگی آتش در میان انسانها افتاد و ناچار شد در برابر قدرت و نیکی آتش، بدی تازه ای را بیافریند و میان ابناء بشر پخش کند. آن «لنگ» (10) هوشمند با خاک مدلی از انسان بساخت و «الهه ی چشم زنگاری» (11) نیز جامه ای سپید بر او پوشانید و کمربند خود را بر او بست و از دستها و صورتش حجابی سحرانگیز با هزاران افسون فرود آمد که چشمها را چون خورشید خیره می کرد.
«آتنا» سپس نیم تاجی زرّین که هفائیستوس آنرا ساخته بود بر سر او نهاد تا زئوس را خوش آید. این موجود بدان پایه فریبا شد که گوئی انسانی جاندار در اندیشه ی عشقبازی است.
ملاحظه می شود که «هزیود» بطور صریح بر روابط نزدیک هفائیستوس و آتنا اشاره کرده و حتی الهه ی عقل را مشاور «خدای لنگ» شناخته است.
«هزیود» در صفحه 63 بیت 885 به بعد نیز تحت عنوان «اعقاب و فرزندان المپی ها» چنین گفته است:
«زئوس» پادشاه خدایان نخست «احتیاط Prudence» (12) را به همسری برگزید که از همه ی خدایان و انسانها بیشتر می دانست.
اما درست به هنگامی که «احتیاط» می خواست «آتنا» الهه ی چشم زنگاری را بزاید «زئوس» او را بلعید زیرا «زمین مادر» و «آسمان» به او چنین پندی دادند!
«زئوس» گمان می کرد که فرزندش او را از سلطنت خلع خواهد کرد ولی «سرنوشت» می خواست که فرزند «متیس-زئوس» عاقل و فرزانه باشد تا میان خدایان به اندیشمندی شهره گردد و به همین جهت «باکره چشم زنگاری» که او را «تریتوژنی Tritogenie» می نامیدند به جهان گام نهاد. «احتیاط» می بایست پسری سنگدل نیز به دنیال می آورد که سلطنت خدایان و انسانها را به خود اختصاص می داد. (13)
«ژان پی یرورنان J.P.Vernant» محقق برجسته ای که کتاب «اسطوره و اندیشه یونانیان» (14) او جائزه فرهنگستان فرانسه را دریافت داشته درباره «آتنا» معتقد است (15) که «آتنا» از کارگاه هفائیستوس آتش را برای انسان دزدید و هنر به کار بردن آن را به او یاد داد. در تمام منابع اساطیری دیگر «پرومته» آتش و تمدن را به نوع بشر هدیه می دهد و به جرم این گناه بزرگ از جانب خدای خدایان در کوههای قفقاز به زنجیر کشیده می شود و به عقوبت گناهی که در بارگاه خدایان المپ مرتکب شده به مجازات می رسد.
اگر قبول کنیم که واقعاً «آتنا» طرز بکار بردن آتش را به انسان آموخته است به موازات قدرتی که او در زمینه، «تعقل» و «جنگ» و «صلح» داشته، در حقیقت قدرتمندترین الهه ی المپ و خدمتگزاری صادق به نوع انسان به شمار خواهد رفت.
در صفحه ی 186 همین کتاب اشاره شده است که از عهد کلاسیک قدیم درباره ی هنر آتش و بکار بردن آن فقط از هفائیستوس - آتنا - پرومته صحبت به میان آمده و با توجه به اینکه هفائیستوس نسبت به «آتنا» علاقه داشته است این سخن به میان می آید که چرا نویسندگان عهد کهن قدرت آتنا را در فرادادن راز آتش به انسان به پرومته نسبت داده اند؟
از سوی دیگر در صفحه 103 نویسنده برای «هستیا Hestia» (16) در زمینه آتش، قدرتی بیکران قائل است و می نویسد: فقط سه الهه (آتنا-هستیا-آرتمیس) بودند که قدرت جادوگری را خنثی می کردند و در برابر «سی تره Cytheree» (17) از خود مقاومت نشان می دادند.
در صفحه ی 124 همین کتاب نویسنده به دو اثر بزرگ از دو اسطوره پرداز عهد کهن یعنی «اشیل Eschyle» که در صفحه 665 «اومنیدها Eumenides» و «آریستوفان» در صفحه ی 694 «پرندگان Oiseaux» اشاره می کند که درباره ی «آتنا» و نداشتن مادر و شیر نخوردن او مفصلاً بحث کرده اند.
در صفحه 261 کتاب «اسطوره و اندیشه ی یونانیان» به اثر دیگر «اشیل» تحت عنوان «آگاممنن Agamemnon» اشاره شده و مؤلف می نویسد که در بیت 418 این کتاب از کور شدن «تیرزیاس Tiresias» (18) بدست «آتنا» بحث شده است.
گناه این پیشگوئی اهل «تب»، دیدن اندام برهنه الهه ی عقل بوده است!
«لوئی سشان L.Sechan» در سری نشریات «اساطیر و مذاهب» (19) کتابی تحت عنوان «اسطوره ی پرومته» (20) دارد که در صفحه 10 سطر 24 حاشیه نمره 59 چنین می نویسد: آیا واقعاً پرومته آتش را از کارگاه هفائیستوس دزدید و به انسان هدیه نمود.
اگر چنین باشد پرومته بزرگترین نیک کرداری را در حق بشر نمود ولی در بارگاه خدایان پاداشتی تلخ دریافت داشت.
در عهد کهن این تصوّر چندان قطعی و مطمئن نبود و به همین جهت است که «اشیل Eschyle» سعی می کند «آتنا» الهه ی عقل را هم در دادن آتش به انسان و رهنمونی او عاملی مؤثر بشناسد.
راسیونالیسم عهد عتیق نیز ارزش و معنویت بکار بردن آتش را یک مسئله اساسی تمدن انسانی شناخته و به همین جهت است که در معابد و محرابها و حتی در سنّت های معنوی و طریقتهای گوناگون (منجمله اسرار الوزیس) آتش ونور، نقشی روحانی و معنوی داشته اند.
«دموکریت Democrite» (21) معتقد است که صاعقه ی خدای خدایان درتی را آتش زد و انسان بدینسان بر راز آتش دست یافت.
در هر حال «هفائیستوس» و «پرومته» و «آتنا» در آثار «اشیل» نزدیکی خاصی دارند و چنانکه گذشت در تولد «آتنا» هر دوی آنانرا مؤثر می دانند، همانگونه که «پیندار» در «غزلهای المپیک» (فصل هفتم بیت 35) و «اری پید Euripide» در «ایون Ion» (بیت 455) برای نخستین بار از نقش «پرومته» و «هفائیستوس» در تولد «آتنا» صحبت می کنند.
بعضی از نویسندگان دوران کهن نیز نوشته اند که «هفائیستوس» با دسیسه پرومته را از صحنه تولد «آتنا» دور نمود. (22) تا این وظیفه آسمانی را خود به تنهائی انجام دهد.
«اشیل» در «کوئفرها Choephores» بیت 308 معتقد است که «هفائیستوس» و «پرومته» هر دو «آتنا» را دوست می داشته اند.
«سوفوکل» در «ادیپ در کلن» بیت 56 نوشته است که «پرومته» مظهر عالیترین قدرت بشمار می رفت و حتّی او بود که آتش را به هفائیستوس شناسانید ولی این مسئله کاملاً غیر منطقی است زیرا بموجب سنّت های المپ، «پرومته» فرزند تیتان «ژاپت» که از نسل دوم خدایان بشمار می رود مسلماً از نظر قدرت آسمانی مادون هفائیستوس پسر زئوس است و نمی تواند نیروی آتش را به فرزند خدای خدایان شناسانیده باشد.
«ژان همبر J.Humbert» در «سرودهای همر» صفحه 213 می نویسد:
«هفائیستوس» چون از نسل اولیه خدایان بود قدرت آتش به او داده شد و مادرش «هرا» همسر قدرتمند خدای خدایان سعی داشت که فرزندش نیروئی بی نظیر را در اختیار داشته باشد. خدای صنعت و آتش نیز بسوی «آتنا» الهه ی عقل روی آورد تا سنّت خویش را جاودان سازد و بموجب افسانه های اساطیری هفائیستوس توانست نسلی از خود و «آتنا» باقی گذارد. (23)
«گوتری W.K.C.Guthrie» استاد میتولوژی دانشگاه کمبریج در کتاب خود تحت عنوان «یونانیان و خدایان آنان» (24) می نویسد که چهره ی واقعی «آتنا» را در اندیشه های پیش از «همر» باید جستجو کرد.
او حامی شاهزادگان سرزمین «مینوئن ها Minoens» و «میسنین ها Myceniens» (25) بود. وی معتقد است که اصل و ریشه ی نام او بدرستی معلوم نیست و آنچه در این باره گفته و نوشته اند حدسیات فردی و شخصی است.
یکی از نقاشی های عهد «میسنین» این الهه را در حالی که سپر معروف خود را بدست دارد نشان می دهد و این قدیمی ترین نقش از دوران کهن است که سیمای آتنا را مجسم کرده است.
«آتنا» را الهه ی قلاع و قصور شاهزادگان «میسن» نیز بشمار آورده و آنچه مربوط به ریسندگی و بافندگی است نیز به او مربوط ساخته اند و به همین جهت ملاحظه می شود که منشاء وجود این الهه نخست وابسته به جنگ و ستیزه جوئی نبوده ولی چون حمایت شهرها و خانه ها را بدو سپرده اند بنابراین با حوادث بی شماری که در دوران گذشته بین شهرها بوجود می آمده «آتنا» الهه ی جنگ و صلح نیز بشمار رفته و یکی از عناوین او «آتنا پولیاد Athena Poliade» شده است.
یونانیان ظاهرآتنا را که مسلح به نیزه و سپر بود از معنویت او جدا نموده و او را الهه ی تعقل از یکسو و الهه جنگ و صلح از سوی دیگر بشمار آورده اند.
کاوشهای باستان شناسی در نواحی «پلوپونز» که «میسنین ها» در آنجا زندگی می کردند نشان داده است «آتنا» بعنوان الهه ای که همیشه یک مار به همراه داشته ستایش می شده و چنانکه گذشت درخت زیتون نیز از مواهب او بشمار می رفته است.
«پروفسور گوتری» در اینجا به خراب شدن شهر «آتن» و «آکروپل» بخصوص معبد «پارتنون» که مخصوص «آتنا» بشمار می رفته اشاره می کند و ایرانیان را مسئول خرابکاری این ساختمانهای عظیم هنری و مذهبی می شناسد. (26)
«پروفسور - آ-ب- کوک A.B.Cook» درباره آتنا معتقد است که او مسلماً یک الهه پیش از دوران تمدن هلنیسم بوده و اصل مذهبی او وابسته به سرزمین های :اژه» می باشد. (27)
او همچنین معتقد است که اصل و منشاء تمام خدایان و الهگان وابسته به سرزمین «اژه» از «زمین مادر» است و علت این نظر برای او بدینگونه توجیه می شود که در میان مردم ابتدائی، کشاورزی و حاصلخیزی وابستگی خاصی به زمین دارند و سرزمین های گوناگون به خدایان و الهگان منسوب شده اند تا از گزند حوادث بر کنار بمانند.
وی درباره ی شهر «آتن» معتقد است که در اصل «آتنه Athene» بوده و مانند اکثر شهرهای قبل از تمدن یونانی به همان گونه نیز تلفظ می شده مانند برخی دیگر از شهرها مثل (میکنه Mykene- پالنه Pallene - میتیلنه Mitylene - پریینه Priene و غیره).
خود کوهی که معبد «آکروپل» و «پارتنون» را بر فراز آن ساخته اند «آتنه» نامیده می شده و این بدان معنی است که بین «آتنا» و کوه وابسته به زمین مادر، نسبتی بسیار نزدیک وجود داشته است و مسئله بکارت جاودانی او قابل تطبیق با پایدار ماندن کوه در برابر حوادث مختلف می باشد.
وجود «جغد» و «درخت زیتون» و «مار» در آکروپل باعث شده است که آنان را به «آتنا» نسبت دهند. آنچه در تمام اساطیر و تواریخ وابسته به میتولوژی مشترک است عشق جاودانی است که «آتنا» به شهر «آتن» داشته و به همین جهت در آنجا نیز سکونت نموده است.
درباره ی نام های الحاقی به «آتنا» بطور مفصل درباره ی «پالاس Pallas» بحث کردیم؛ تنها نکته ای که بدان می افزائیم نظری است که «سوفوکل» در «ادیپ شاه» (28) فصل پنجم بیت 20 بیان می کند. او به «دو معبد پالاس» در شهر «تب Thebes» اشاره نمود و مسلماً این کلمه اسمی وابسته به «آتنا» است که معجزه آسا از آسمان نازل و «پالادیون Palladion» نامیده شده است.
«پالاس» کلمه ای یونانی و بمعنی «دختر جوان» است و در یونانی کلاسیک اشکال «پالاک Pallake» و «پالاکیس Pallakis» از آن مشتق و به معنی «صیغه» استعمال شده است.
کلمه «پالاکس Pallax» بمعنی دختر و یا پسر جوان است ولی یونانی جدید آنرا بصورت «پالیکاری Pallikari» استعمال می کند. در هر حال باید قبول کرد که اکثر خدایان «همری» کاملاً قابل انطباق با خدایان پیش از تمدن یونانی نیستند و سعی شده است که در دوره ی کلاسیک فصل مشترکی بین این خدایان و آنچه مورد ستایش قوم هلن بوده بوجود آید. منجمله خود «آتنا» ملقب به «پالاس» شده که این کلمه معادل با «کره Kore» (29) و «پارتنون» است که «آتنا» زیر این عنوان ستایش می شده است.
در حقیقت تفسیر این مقال برای روشن شدن سه مسئله زیر است:
1-ارزش یابی و تحقق اندیشه واقعی اسطوره «آتنا» نزد حماسه سرایان یونانی که در حقیقت سرایندگان اشعار «همری» در طی قرون و اعصار بوده اند.
آنان شخصیت های افسانه ای و درخشان بارگاه المپ را از دنیای نیستی و هرج و مرج «کائو Chaos» خارج ساخته و با قدرت تخیّل و اندیشه ی روشن خود به خدایان و الهگان سیمائی جاودان بخشیده و حتی تأثیر هر یک را در دیگری عمیقاً بررسی نموده اند.
2- با وجود عدم قطعیتی که در اغلب این داستانها دیده می شود معذالک نویسندگان اساطیری سعی وافقی مبذول داشته اند تا سنت های عهد کهن را در زمینه های مذهبی و عقیدتی همگان ساخته و از خدایان مورد ستایش جامعه ی قدیم یونان چهره هائی آشنا بسازند بدین معنی که مفهوم واقعی و رمزی و معنوی هر یک از خدایان و دامنه ی قدرت آنان را تجزیه و تحلیل نموده و در ژرفنای اندیشه ی انسانی مقام آنان را توجیه و تفسیر نمایند.
فصل مشترک این کوششها نتیجه ای جالب داده و «زمین مادر Terre Mere» مظهر قدرت اصلی و تمام زندگی نباتی و حیوانی شناخته شده است.
در دورانی که «پیش از تاریخ» نامگذاری شده خود «زمین» نه تنها قدرت اصلی را در دست داشته بلکه حمایت خطه ها، شهرها، دهکده ها و حتی افراد را به عهده او واگذار می کردند.
انسان همه چیز خود را مدیون «زمین» می دانست زیرا حاصلخیزی او قادر به سعادتمند کردن بشر و خشکسالیش مایه ی نابودی او می شد و شاید دلیل وجود سنت های مذهبی خاص زمین، قدرتمندی او در نیروی حیاتی است.
تصورّات عرفانی و رمزی مربوط به رابطه ی انسان و زمین نیز در میان اقوام کهن بصورت ادعیه و ستایشگری یا رقصهای جالب که با فریادهای شدید و موسیقی های مخصوصی همراه بوده با خوردن اغذیه ای که از گوشت قربانیان آماده می شد برگزار می گردید و این مراسم در دورانهای بعد هر یک خاصّ خدایان گوناگون شد.
3- از زمانی که «همر» به تدوین اساطیر پرداخت در حقیقت سعی بر این شده بود تا سنت دورانهای کهن با توجه به رسوم و آداب و عادات همان زمان تنظیم و تدوین شود.
خواننده آثار «همری» بخوبی درک می کند که تا چه حدّ در اندیشه ی یونانیان قرون عتیق، روشن بینی و نبوغ وجود داشته و نکات ابهام و ایهام مسائل نیز نشان دهنده ی جنبه های رمزی خدایان قدیم است که شاعران و اسطوره پردازان و حماسه سرایان و تراژدی نوسان در طی قرون و اعصار پیش از میلاد به مدت نه قرن سعی کرده اند تا نقش پاره ای از آن مظاهر ناشناخته را روشن کنند.
«آتنا» و تولّد او، قدرت و عظمت او نیز یکی از رئوس مسائلی بوده است که قرنها مورد توجه متفکّران اساطیری قرار گرفته و وجود این الهه ی تعقل در میتولوژی یونان نقشی برجسته و عمیق ایفا کرده است.
این باکره مردم گریز و بی رحم در سنت های میتولوژی همیشه خاموش و سیمایش اسرارآمیز است.
در چشمهایش اندیشه تعقّل خوانده می شود و از فراغت و بیکاری رو گردان و با آزمندی و حرص دشمن است.
لذّت او در جنگجوئی و پیروزی است اما با جنگ بی سرانجام که جز کشت و کشتار چیزی به همراه نداشته باشد موافق نیست و به همین جهت است که «آرس Ares» را خون آشام می نامد.
«آندره بونار A.Bonnard» استاد میتولوژی در دانشگاههای سوئیس در کتاب «خدایان یونان» (30) درباره ی «آتنا» مطالبی تازه دارد که قسمت جالب آنرا نقل می کنیم:
«آتنا» علاوه بر اینکه الهه ی اندیشه های عالی و جنگ و صلح است - الهه ی یاری و معاضدت نیز بشمار می رود. او در دفاع سربازان از مرزهای وطنشان همکاری شایسته از خود نشان می دهد.
«آتنا» در عین خشونت طالب بی رحمی و قساوت نیست. گویند روزی «تیده Tydee» (31) که تحت حمایت آتنا بود مجروح می شود ولی الهه ی عقل برای کمک به او می رسد و نوشابه ای که او را جاویدان می سازد به «تیده» می خوراند اما «تیده» پس از بهبودی در کمال خشم و خشونت سر ضارب خود را بریده مغز او را می بلعد.
«آتنا» با اینکه «تیده» را بی نهایت دوست می داشت از این بی رحمی و قساوتش آزرده خاطر شد و از او روی بگردانید و وی را بمرگ سپرد.
معروفست که جسد «تیده» را در «الوزیس» بخاک سپرده اند. «آتنا» از الویّتی که پدرش «زئوس» داراست برخوردار می باشد زیرا فقط این دو نفر را مظاهر «تمدن عالی انسانی» شناخته اند و بدین سبب حمایت شهر آتن را به او واگذار کرده اند تا از «پالادیوم» طلسم شده، سرزمین آنان را نگهبانی کند.
«آتنا» در ارشاد حکمرانان و سیاستمداران نقش رهنمونی خود را عاقلانه ایفا می کند و حتی شورای ملی مردم یونان زیر نظر او وظائف خویش را انجام می دهد؛ عدالتش انسانی و انتقام او در حد قوانین اجتماعی است.
برای نخستین بار محاکم عدالتی در روی یکی از تپه های نزدیک معبد خاص او تشکیل گردید و بنام «آتنا» محاکمه «اورست Oreste» (32) انجام شد و رأی الهه ی عقل، متهم قتل را تبرئه نمود و از آن پس تمام آرائی که متهمی را نجات دهد به نام «گواهی و رأی انتخابی آتنا» (33) خوانده می شود.
«آتنا» در عین حال برای یونانیان الهه ی پیروزی نیز شناخته می شود و معبدی بر روی یکی از برج های آتن به احترام او برپا شده که «آتنا - ویکتوار Athena-Victoire» نام دارد.
«آتنا» برای حفظ صلح و عدالت جنگ می کند و گرنه جنگجوئی بی حاصل نیست.
الهه ی عقل در عین حال رهنمون کارگران است و به همین جهت او را «Athena Ergane» که معادل فارسی آن «آتنا الهه ی زحمتکشان» است نامیده اند.
جالب این است که «آتنا» الهه ی کارمندان و مزد بگیران نیز بشمار می رود.
هنرمند، کارگر، نجار، بنّا، کفاش، ارّابه ساز، معمار، کشتی ساز، مجسمه ساز، سنگتراش و کوزه گر از او استعانت می جویند و «آتنا» با محبت خاصّ خود همه ی آنان را هدایت می کند تا در حرفه ی خود موفق تر باشد.
امور زنان و خانواده را نیز «آتنا» سرپرستی می کند، سلامتی نوزادان و کودکان را زیر نظر دارد و به همین جهت یکی از القاب او نیز الهه ی تندرستی «Hygie» است. (34)
«دوک بافتنی» و «دوک دستی» و «نیزه» را به او نسبت می دهند و به همین جهت است که او را «بافنده ی» جامه ی «خدایان» نیز نامیده اند.
داستان «آتنا» و «آراکنه Arachne» (35) دختری از مردم «لیدی Lydie» که بافنده ای ماهر بود نیز مشهور است.
پی نوشت ها :
1- در میتولوژی از چند پارتنوس باکره (پارتنون Parthenon) یاد شده است.
2- پوزانیاس (2-3-5) و «اری پید» در هراکلیدها سطر 771.
3- سکروپس اولین پادشاه افسانه ای آتیک است که گویند از خاک آن خطه بدنیا آمد و بدین جهت نیم بدن او شبیه انسان و نیم دیگرش شبیه مار بود (در سنت های میتولوژی تمام موجوداتی که به زمین مادر وابسته باشند نیم اندامی شبیه مار دارند). خدایان المپ بر سر تصرف شهرها مبارزه می کردند منجمله «آتنا» ادعای حکومت آتن را داشت و پوزئیدون نیز داعیه ی تصرف آن شهر را در سر می پرورانید ولی بالاخره به آتیک رفت و با سه شاخه مشهور خود ضربه ای بر زمین وارد ساخت و دریاچه ی آب شوری در آکروپل بوجود آورد ولی «آتنا» درخت زیتونی در آنجا کاشت و جمع خدایان به نفع «آتنا» رأی داد و آتن زیر حمایت الهه ی عقل قرار گرفت. سکروپس پادشاهی صلح دوست بود و اختراع خط و سرشماری و دفن اموات از کارهای او است.
4- مورخان اساطیری تولد اریکتونیوس را بصورتهای گوناگون یاد کرده اند که نظرات آنان من حیث المجموع یادآوری شده است (Erichthonios یا Erechthee)
5- اریکتونیوس نخستین پادشاه آتن است. مورخان اساطیری گاهی او را فرزند «آتیس Atthis» دختر «کرانائس Cranaos» می دانند ولی عقیده ی اکثریت بر این است که او در نتیجه عشقبازی «هفائیستوس» با آتنا بوجود آمد. نام اریکتونیوس مرکب از دو کلمه است که به معنی (پشم و زمین) می باشد. اختراع ارابه چهار اسب، استفاده از نقره، بوجود آوردن عید «آتنا» را در آکروپل بدو نسبت داده اند. بعضی از فرهنگها نیز او را فرزند «هفائیستوس» و «گایا» دانسته و او را مانند «سکروپس» نیای مردم آتیک شمرده اند.
6- آسترونومیکا «Astronomica کتاب نجوم» تألیف هژینی Higini بیت 166.
7- فصل سوم بیت 14 در اثر خود بنام کتابخانه Bibliotheque.
8- این نظر را «کلمان دالکساندری» در اثر خود بنام «پروترپتیکوس Protrepticus» فصل دوم بیت 288 و «سیسرون Ciceron» در «طبیعت خدایان De natura Deorum» فصل سوم سطر 55 تا 58 نقل کرده اند. آپولون در میتولوژی از دومین دسته المپی هاست و پسر زئوس و لتو Leto و برادر دوقلوی آرتمیس Artemis است. آپولون به همدستی «پوزئیدون»، «هرا» و «آتنا» علیه زئوس توطئه کرد ولی به گناه این جرم ناچار شد مدتی به خدمت افراد بشر درآید.
9- «لتو» همسر زئوس و مادر دو قلوها «آپولون - آرتمیس» و از نخستین دودمان خدایان المپ است. او دختر تیتان «کوئئوس Coeos» و تیتانید «فوئبه Phoebe» بود. داستان زایمان او که از ترس حسادت «هرا» به جزیره ی «دلس Delos» پناه برد بسیار جالب است و به هنگام فراغت از زایمان همه الهگان المپ نزد او بودند مگر «هرا» و دخترش «ایلیتی Ilithyie» که الهه ی زایمان بود.
10- منظور هفائیستوس است.
11- منظور «آتنا» است.
12- در گذشته یادآور شدیم که معنی نام «متیس Metis» مادر آتنا «احتیاط» و گاهی «خیانت» است. اساساً به تمام الهگان المپ لقب «محتاط» داده شده و معمولاً «متیس» را بصورت زنی با دو چهره نشان می دادند.
13- این یک مبحث فولکوریک در افسانه های قدیمی یونان است که پسر از پدر نیرومندتر می شود، او را خلع می کند و بر جای او می نشیند. در اساطیر شرقی نیز این مسئله کاملاً صادق بوده و گاهی پدر به انواع حیل متوسل می شود تا فرزند را از سر راه قدرت خود بردارد و «سرنوشت» نیز معکوس آنرا عمل می کند. در بدو خلقت «آسمان» فرزندان خود را زندانی نمود. در دوره ی قدرت تیتان ها نیز «کرنوس» پدر زئوس فرزندان خود را یکی بعد از دیگری بلعید و زئوس با حیله ی مادر از مرگ نجات یافت ولی خود او نیز علیه پدر قیام کرد و به همین جهت از قیام فرزند بیمناک بود.
14- Mythe et Pensee Chez les Grecs
15- صفحه 190.
16- هستیا دختر «کرونوس - رئا» و از نسل اولیه خدایان المپ است. او نیز مانند «آتنا» باکره بود و در برابر عشق ورزی پوزئیدون و آپولون مقاومت کرد. وی مظهر خانواده بشمار می رود و شعله مقدسی که بلا انقطاع در معابد می سوزد تجسمی از نیروی اوست. هستیا به عنوان الهه ی خانواده و حامی شهرها و فرزندان انسانی است و آتش های مقدس مذهبی وابسته به او بشمار می رود، رومیها او را بنام «وستا Vesta» ستایش می کنند.
17- متأسفانه این نام نیز در فرهنگهای میتولوژی ضبط نشده ولی «همر» در فصل هشتم ادیسه بیت 288 و «ویرژیل» در فصل اول بیت 257 این کلمه را «کوتریا Kuthereia» که یونانی است و نام دیگر «آفرودیت» است ثبت نموده اند. این نام بدین جهت به آفرودیت داده شده که وی بخصوص در جزیره «سیتر Cythere» که در کرانه های «لاکنی Laconie» و از مستعمرات فنیقی هاست دارای معبدی خاص و مراسمی بسیار جالب بوده است.
یونانیها احتمالاً این محل را زادگاه آفرودیت بشمار آورده اند و گویند که کف امواج در این جزیره به آفرودیت جان داد (در یونانی آفروس Aphros به معنی کف دریا است).
18- در عهد کهن جادوگران و غیب گویان مقامی منیع داشته اند. در افسانه های تروآ از پیشگوئی بنام «کالکاس Calcas» صحبت می شود و «تیرزیاس» در افسانه های شهر «تب» اهمیت فراوانی داشته است. درباره ی او داستانهای مختلفی نوشته اند منجمله اینکه چون «آتنا» را در حال برهنگی دیده بود به امر او از نعمت بینائی محروم گردید ولی الهه ی عقل به او قدرت پیشگوئی عطا نمود. درباره ی حوادث «تب» پیشگوئیهای جالبی را به تیرزیاس نسبت می دهند و گویند او بود که هویت واقعی آمفیتریون را درباره ی آلکمن (مادر هرکول) روشن نمود و همو بود که از جنایات «ادیپ» پرده برداشت و درباره جنگ «هفت سردار علیه تب» پیشگوئی نمود. در اشعار شاعران یونان کهن تیرزیاس «همه کاره» معرفی شده و اغلب او را خدمتگزار آپولون شناخته اند.
19- Mythes et Religions
20- Le Mythe de Promethee
21- دموکریت فیلسوف یونانی در 460 قبل از میلاد و معروف به «ذیمقراطیس» یکی از بلند قدرترین حکمای دوران پیش از سقراط است. وی بر خلاف هراکلیت (هرقلیطوس) خوش بین و شاد بود و حکیم خندان نامیده می شد. «دموکریت» جهان و همه اجسام را مرکب از ذرات کوچک (اتم) بی شمار که دارای ابعاد هستند ولیکن تجزیه ناپذیر بشمار می روند می داند و گویا نخستین کسی باشد که درباره ی «اتم Atome» و اختلاف شکل آنان صحبت کرده باشد. او معتقد است که ذرات همه یک جنس هستند و ابدی می باشند. ارواح و ارباب انواع (خدایان قدیم) نیز از ذرات مرکب اند با این تفاوت که ذرات آنان کوچکتر و پر حرکت تر از ذرات اجسام می باشند. دموکریت به بخت و اتفاق قائل نیست و همه امور را علت و معلول یکدیگر و وقوع آنها را ضروری و جبری می داند و منشاء ادراکات را حس می شناسد.
22- صفحات 41-3040-3036 Roscher و Lex
صفحه 144 (اشیل) Wilamowitz و Aischylos
صفحه 34 پرومته - (اشیل) Thomson و Aeschylus
صفحه 38 پرومته و Kerenyi
23- اشاره به تولد «اریکتونیوس» است.
24- Les Grecs leurs Dieux صفحه 125 در قسمت مربوط به «آتنا».
25- مینوئن ها از اعقاب «مینوس Minos» پادشاه افسانه ای «کرت» و «میسنین ها» ساکنان ناحیه ای از یونان قدیم در خطه پلوپونز (آرگولید – کرنت) بوده اند که آگاممنن بر آنجا حکومت می کرد.
26- «پارتنون» به سال 480 قبل از میلاد بدست ایرانی ها خراب شد. علت خراب کردن معابد مختلف بدست ارتش ایران در حقیقت مبارزه ای بود که با خرافات و بت پرستی و شرک انجام می گرفت. در آن زمان دین زردشت ایرانیها را بسوی وحدت هدایت کرده بود و وجود اصنام و بت هائی که مظهر خدایان و الهگان بودند از نظر ایرانی کفر و شرک بشمار می رفت بنابراین باید توجه داشت که خراب شدن آکروپل و پارتنون بدست ایرانیها جنبه ی توحید و خداپرستی داشته و معلول علت دیگری نبوده است.
27- «گوتری» صفحه ی 126 سطر 15.
28- Oedipe roi
29- kore یا Kora و یا Core بمعنی دختر جوان است و در تاریخ اساطیر مخصوص نام دختر «دمتر» است که «پرسفن» نامیده می شود.
30- Les Dieux de la Crece صفحه 50 به بعد.
31- «تیده» یکی از قهرمانان «اتولی Etolie» است که چون مرتکب قتلی شده بود مجبور به جلای وطن شد تا بالاخره بدست آدراست Adraste (یکی از قهرمانان معروف افسانه لشکرکشی هفت سردار علیه تب) از قتلی که نموده بود تطهیر شد و «دئی پیله Deipyle» دختر او را نیز به همسری گرفت. «تیده» نیز در جنگ هفت سردار علیه تب شرکت کرد. (اشیل تراژدی نویس مشهور قرن ششم و پنجم قبل از میلاد درباره ی این نبرد، افسانه ی جاودانی ساخته است). در تاریخ میتولوژی «تیده» اولین قهرمان مشت زنی است که در مسابقات معروف به «نمئن ها Nemeens» که به احترام «آرکموروس Archemoros» ترتیب داده شده بود پیروز شد. تیده در جنگ تن به تن فرزندان ادیپ یعنی «اتئوکل» و «پولی نیس» نقشی اساسی داشت و ایسمن خواهر آنان را به تحریک آتنا به فجیع ترین وضعی کشت. گوینده چون «تیده» سر «ملانیپوس Melanippos» را برید و مغز او را خورد از حمایت آتنا محروم شد. «تیده» پدر «دیومد Diomede» است.
32- اورست پسر «آگاممنن» و «کلی تمنستر» و برادر «ایفی ژنی» است که داستان انتقام گرفتن او از مادرش یکی از تراژدیهای جالب یونانی است زیرا پدرش بدست مادرش و «اژیست» فاسق او کشته شده بود. اشیل در اثر جاودان خود بنام «اورستی Orestie» تراژدی او را توصیف می کند.
33- Le suffrage d' Athena
34- در میتولوژی از الهه ی دیگری به همین نام که دختر رب النوع پزشکی یعنی اسکولاپ Esculape است یاد شده ولی «آتنا» نیز تحت همین عنوان ستایش میشود.
35- «آراکنه» به گلدوزی و بافندگی مشهور بود و همه او را شاگرد آتنا الهه ی نخ ریسان و گل دوزان می شناختند ولی آراکنه زیر این بار نمی رفت و خود را مدیون الهه عقل نمی دانست و به همین جهت آتنا از او رنجیده خاطر شد و به صورت پیرزنی نزد او رفت تا با پند و اندرز آن دختر را از ودبینی بر حذر دارد ولی آراکنه زیر بار نرفت و به ناچار آتنا قیافه ی واقعی خود را به او ظاهر ساخت و قرار شد هر دو مسابقهای ترتیب دهند. «آتنا» بر روی پارچهای 12 خدای المپ را بدانسان دوخت که جلال و جبروت آنان هویدا بود و در چهار گوشه ی آن صفحه مراحل شکست افراد بشر را از خدایان نشان داد ولی «آراکنه» نیز صفحه ای از عشق خدایان را مجسم کرد که «زئوس - اروپ»، «زئوس - دانائه» عشق ورزی می کردند. «آتنا» چون در کار او نقصی ندید عصبانی شد و با دوک نخ ریسی او را کتک زد و «آراکنه» که از این اهانت متأثر شده بود خود را بدار آویخت ولی «آتنا» که نمی خواست او بمیرد وی را بصورت عنکبوتی درآورد (اوید - فصل ششم قسمت اول).