اگر چه بررسی همه ی اقدامات یک جانبه و جمعی کشورهای عربی ( در قالب اتحادیه ی عرب ، شورای همکاری خلیج [فارس] و دیگر مجامع عربی ) علیه ایران از حوصله ی این کتاب خارج است، در اینجا اقدامات مهمی را بررسی می کنیم که برای برتری بخشیدن به موقعیت یکی از طرف های درگیر در برابر دیگری طراحی شده بود .
روابط منطقه ای و جنگ
تفاوت های ایدئولوژیکی ، سیاسی و اقتصادی بزرگی میان کشورهای خاورمیانه وجود دارد که در اینجا بهتر است به چگونگی شکل گیری این تفاوت ها از نظر تاریخی بپردازیم . در دهه های 1950 و 1960 کشورهای طرف دار غرب را کشورهایی میانه رو می دانستند ، زیرا میانه رو بودن در ارتباط با غرب و موضوع فلسطین تعریف می شد و این کشورهای به اصطلاح میانه رو ، کشورهای عربی پادشاهی حوزه ی خلیج فارس، اردن ، لبنان و تونس بودند . کشورهای تندرو نیز مصر،عراق، سوریه و الجزایر بودند که همگی رابطه ی نزدیکی با اتحاد جماهیر شوروی داشتند .این آرایش سیاسی در اواخر دهه ی 1970، تغییر کرد . در این زمان، مصر موضع خود را در برابر کشورهای رادیکال تغییر داده و تبدیل به کشوری شد که از نظر نظامی تقریباً تحت الحمایه ی آمریکا بود . در این زمان انورسادات رئیس جمهور مصر، حتی پیشنهاد کرد در صورت حمایت آمریکا از هر یک از کشورهای عربی که تقاضای کمک داشته باشند، مصر نیز از همه ی امکانات خود در این زمینه استفاده کند . این تغییر موضع افراطی مصر در سیاست خارجی اش در مواردی از قبیل کمک به واشنگتن برای آزاد کردن گروگان های آمریکایی در تهران مشهود بود.(2) کمک به آمریکا برای آموزش نیروهای نظامی اش در موقعیت آب و هوایی خلیج فارس، مشارکت نیروهای مصر در تمرین های نظامی نیروهای آمریکایی و خرید تسلیحات و دیگر تجهیزات نظامی آمریکایی از دیگر موارد همکاری مصر با آمریکا محسوب می شد. در این میان سوریه راه خود را از این اردوگاه مطرود عربی جدا کرد . عراق به ایران حمله و بار دیگر روابط خود را با آمریکا برقرار کرد . رفتار الجزایر در حوزه ی سیاست خارجی بین میانه روی و کنش گرایی در جهان عرب در نوسان بود . حتی رفتار سازمان آزادی بخش فلسطین در برخورد با غرب نیز ماهیت آشتی جویانه ی بیشتری به خود گرفت . [1]
در 17 سپتامبر 1980 ( 26 شهریور1359)، صدام رئیس جمهور عراق، توافقنامه ی 1975 الجزایر را در خصوص ایران نادیده گرفت و ادعا کرد که آبراه شط العرب [اروندرود] جزء قلمرو عراق است . در نتیجه کشمکش و درگیری های مرزی بین دو کشور بالا گرفت . مشاجره های مرزی در چند روز تبدیل به جنگی تمام عیار شد. عراق که خواهان کنترل کامل شط العرب [ اروندرود] بود، توافقنامه ی 1975 الجزایر را ـ که بر اساس آن دو کشور توافق کرده بودند مرزهایشان در دو سوی رودخانه باشد ـ زیر پا گذاشت . این آبراه در 120 مایلی [ 192 کیلومتری ] محل تلاقی دجله و فرات قرار دارد و این دو رود را به خلیج فارس متصل می کند و مرزی 60 مایلی [ 96 کیلومتری ] بین ایران و عراق در دهانه ی خلیج فارس دارد که تنها محل دسترسی عراق به دریا است .
در 22 سپتامبر 1980 ( 31 شهریور 1359)، زمانی که نیروهای عراقی جنگ تحمیلی علیه ایران را آغاز کردند به نظر می رسید که عراق موقعیت ضعیف تری نسبت به ایران داشت . جمعیت ایران تقریبا سه برابر جمعیت عراق و وسعت آن بسیار بیشتر از عراق بود . همچنین ایران به خطوط لوله ی آسیب پذیر برای صادرات نفت خود وابسته نبود . [2] سوال اساسی این است که چرا ایران نتوانست ایت دشمن ضعیف را در همان مراحل اولیه شکست دهد؟ به نظر می رسد دشواری دستیابی به اسلحه و لوازم یدکی ـ دست کم در مقایسه با مقادیر عظیم اسلحه که دولت های عربی غیروابسته یا دست نشانده به عراق می دادند ـ تاثیر بسیاری در ناتوانی نیروهای ایرانی در رسیدن به پیروزی قاطع بر این حریف ضعیف داشت . عراق کمک های نظامی و اقتصادی بسیاری از دولت های بزرگ منطقه می گرفت . کشورهای مصر، اردن ، کویت ، مراکش ، عربستان سعودی و دیگر دولت های عرب منطقه ، از جمله هم پیمانان عراق در این جنگ بودند . سوریه و لیبی از جمله کشورهایی بودند که ترجیح دادند از ایران حمایت کنند . پرسش تأمل برانگیز این است که آیا عراق به تنهایی می توانست به جنگ طولانی مدت با ایران ادامه دهد؟
تصمیم گیری برای درگیر شدن در جنگ یا جانبداری غیرمستقیم از هر یک از طرف های درگیر به هزینه ها و منافع نظامی حاصل از این اقدام وابسته بود . [3] از جمله منافع جنگ می توانست کسب موقعیت های جدید یا محافظت از منابع به دست آمده باشد . منابع ممکن است ملموس ( مانند زمین، آب و سرمایه ) یا غیرملموس ( نظیر آزادی ها و حقوق مختلف ) باشند . استفاده از منابع برای ادامه ی جنگ و تلفات وارد شده از طرف دشمن ، از جمله هزینه های جنگ است . اگر منافع جنگ از هزینه ها و زیان های آن بیشتر باشد، جنگ افروزی و تداوم آن منطقی است . [4]
در این فصل به بیان دو نکته می پردازیم : نکته ی اول اینکه هم تصمیم عراق برای حمله به ایران بی موقع و دلیل آن بی خبری از توانایی نظامی ایران بود و هم متحدان عراق در محاسبه ی سود و زیان خود برای مشارکت در جنگ دچار اشتباه شده بودند . نکته ی دوم که شاید اهمیت بیشتری نیز داشته باشد، این است که شواهد کافی موجود است مبنی بر اینکه کشورهای حوزه ی خلیج فارس اگر به تلاش هایشان برای بهبود روابط منطقه ای ادامه نمی دادند، احتمالاً با تشویق قدرت های بزرگ تر بین المللی بار دیگر با یکدیگر وارد جنگ می شدند . تأثیر یکپارچه ی کمک طرف های ثالث به عراق در شش سال پایانی جنگ، زمانی آشکار شد که عراق در خاک خود وارد لاک دفاعی شده بود و امید داشت با استفاده از سلاح های شیمیایی، کشاندن جنگ به مراکز غیر نظامی، سرزمین کشورهای عرب همسایه و آب های خلیج فارس و دریای عمان، با این ادعا که این مناطق مسیر حرکت نفت کش ها به کشورهای خارج از منطقه است ، بتواند عزم ایرانی ها را برای ادامه ی جنگ تضعیف کند.[5]
متحدان منطقه ای اصلی عراق در جنگ
اکنون روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی دو طرف درگیر و کشورهای منطقه را در طول جنگ بررسی می کنیم . شاید بتوان اردن را آشکارترین حامی حکومت بعث صدام در طول جنگ دانست. ملک حسین پادشاه و مضاربدران نخست وزیر اردن ، تنها دو روز پس از شروع جنگ برای اعلام پشتیبانی کامل خود [ از صدام ] از بغداد بازدید کردند . فرودگاه های نظامی اردن آشیانه ی هواپیماهای عراقی بودند . اردن از همان اولین ماه شروع جنگ ، غذا و دیگر اقلام مورد نیاز را به عراق می فرستاد . مشارکت غیرمستقیم اردن [ در جنگ ] در جانبداری از دولت عراق سبب شد تا ایران درسال 1981، روابط دیپلماتیک خود را با این کشور قطع کند . در سال 1982 ( 1361 ش) ـ که ایران به خاک عراق حمله کرد ـ شاه حسین [ اردنی ] از نیروهای خود خواست تا داوطلبانه برای کمک به سربازان عراقی اعزام شوند . در این خصوص یک سازمانی متشکل از نیروهای داوطلب با نام تیپ یرموک ( Yarmouk Brigade) ایجاد شد تا بر اعزام نیروهای داوطلب به مناطق جنگی نظارت کند . [6]شاید نکته ی مهم تر در این باره ، مساعدت اردن برای گرفتن تسلیحات مورد نیاز عراق از اتحاد شوروی باشد که در آن زمان اصلی ترین تأمین کننده ی نیاز جنگی عراق محسوب می شد و اعلام بی طرفی کرده بود . اردن در سال 1981، تعدادی موشک SA- 7 ساخت شوروی به ارزش دو میلیون دلار خرید و این درست زمانی بود که عراق به تانک ، مهمات و قطعات یدکی برای سلاح هایش که ساخت شوروی بود، نیاز داشت. اردن در سال 1985 نیز تجهیزات فراوان نظامی ساخت شوروی، از جمله تعدادی موشک ضدهواپیمای دوش پرتاب خرید . این کشور به نمایندگی از طرف عراق نیز مقادیر زیادی اسلحه از چین و برخی کشورهای غربی ( نظیر اسپانیا و امریکا ) خرید . در 20 سپتامبر 1985 ( 29 شهریور 1364)، انگلستان و اردن یک معامله تسلیحاتی چند میلیون پوندی امضا کردند . یک هفته بعد ریگان رئیس جمهور آمریکا نیز کنگره ی این کشور را از تصمیم خود مبنی بر فروش 1/9 میلیارد دلار سلاح به اردن آگاه کرد که 40 جنگنده یF- 16 ، 72 موشک استینگر و 32 خودرو جنگی برادلی (Bradley) از آن جمله بود . (3)
اردن علاوه بر مذاکره با کشورهای غربی در خصوص گرفتن وام و اعتبار برای خریداری تجهیزات جنگی، مسیر دریای سرخ را از طریق بندر " عقبه " و دیگر امکانات هوایی و زمینی اش را برای صادرات و واردات در اختیار عراق قرارداد که این امر برای بقای اقتصاد عراق حرکتی حیاتی بود . در 14 سپتامبر 1980 ( 23 شهریور 1359)، دو مورد از تأسیسات نفتی عراق و یکی از خط لوله های مهمی که نفت این کشور را از استان شمالی کرکوک حمل می کردند به دست خرابکارها منهدم شدند . در اواخر نوامبر 1980 ( آذر 1359) نیز جنگنده های ایرانی به پالایشگاه نفت کرکوک حمله کردند تا انتقال نفت عراق را از طریق ترکیه متوقف کنند . بین 3 تا 7 ژانویه ی 1982 ( 13 تا 17 دی 1360) خط لوله های حامل نفت خام عراق به بنادر مدیترانه در دو حمله ی جداگانه ی یک گروه مبارز عراقی به نام " جنبش مجاهدین عراقی " (Iraqi Mujahedeen Movement) منفجر شد . بندر عقبه تنها محل دسترسی عراق به اقیانوس بود و اردن درصدد بود تا امکان ناوبری آزاد عراق را در دریای سرخ حفظ کند .
اردون علاوه بر اینکه مصمم بود تا حمایت مادی و معنوی آشکار خود را از عراق نشان دهد ، برای میانجیگری بین عراق و کشورهایی که تمایلی به حمایت از این کشور نداشتند نیز مشارکت می کرد . شاه حسین به پایتخت کشورهای عربی و غربی می رفت تا موقعیت عراق را در جنگ توضیح دهد و از این کشور که متهم به شروع جنگ بود ، دفاع کند . بین روزهای 8 تا 11 نوامبر 1987 ( 17 تا 20 آبان 1366)، در نشست اضطراری اتحادیه ی عرب ـ که به میزبانی شاه حسین در امان تشکیل شد ـ کشورهای عضو به اتفاق آرا تجاوز ایران را محکوم و حمایت خود را از عراق اعلام کردند . آنها با رأی خود به اعضای این اتحادیه اجازه دادند که بنا به تشخیص خود روابطشان را با مصر از سرگیرند . در سال 1980 ـ پس از آنکه مصر با حکومت اسرائیل پیمان صلح امضا کرد ـ از 25 کشور عضو اتحادیه ی عرب تنها سومالی، عمان و سودان روابط خود را با این کشور حفظ کردند، اما در طول شش هفته [ پس از این نشست] 9 کشور عرب دیگر روابطشان را با مصر به حالت عادی بازگرداندند. شاید یکی از مهم ترین نتایج تلاش های دیپلماتیک اردن در حمایت از عراق ، تصمیم امریکا برای از سرگیری روابط کامل دیپلماتیک خود با عراق در 26 نوامبر 1984 ( 5 آذر 1363 ) بود که 15 سال پیش از آن قطع شده بود . [7]
حکومت های پیرامونی ممکن است تحت سلطه ی کشورهای قوی تر منطقه درآیند و توانایی خود را برای عملکرد مستقل از دست بدهند . رفتار فرمانبردارانه ی اردن در سیاست خارجی اش ممکن است بیشتر به دلیل وابستگی این کشور به عراق باشد ( رفتاری که ابتدا در تصمیم این کشور برای حمایت از عراق در جنگ با ایران و سپس در خودداری اش از همراهی با قوی ترین مجامع منطقه ای و بین المللی برای آزادسازی کویت آشکار شد ) . اگرچه اردن بیشتر کمک های مالی اش را از دیگر کشورهای عربی و آمریکا می گرفت ( به گونه ای که کمک دریافتی اردن از عربستان سعودی بین سال های 1979 تا 1990، معادل 15 درصد بودجه ی ملی اردن بوده است ) اما دولت این کشور آشکارا تحت نفوذ عراق بود . کنت منخاس (Kenneth Menkhous) و چارلز کگلی ( Charles Kegley) از جمله کسانی هستند که بر این نکته تأکید دارند و معتقدند وابستگی کشورهای زیردست سبب می شود این کشورها در تنظیم روابط خود با کشورهای سلطه گر به فرمانبرداری سیاسی در حوزه ی سیاست خارجی دچار شوند . [8] شاید این واقعیت که اردن در دهه ی 1980، از بسیج منابع مورد نیاز برای احیای اقتصاد بی رونق خود ـ که تا حد زیادی به کمک های خارجی نیاز داشت ـ ناتوان بوده ، با گرایش این کشور به حکومت عراق توجیه شود . شاه حسین حتی پس از اشغال کویت به دست عراق باز هم از سیاست خود در جانب داری از صدام دست نکشید و خواستار آن بود که نیروهای ائتلاف از خلیج فارس خارج شوند . ریاض در اقدامی تلافی جویانه صادرات نقت به اردن را قطع کرد و به دیپلمات های اردنی دستور داد خاک این کشور را ترک کنند .
در جهان عرب ، مصر نیز یکی از حامیان اصلی عراق بود که خدمات با ارزشی به این کشور می داد، به گونه ای که از اوایل مارس 1981 ( اسفند 1359) و برای جبران تلفات جنگی عراق ، سلاح های پیشرفته ای به این کشور فروخت . در اوایل دهه ی 1980، یگان های مصری متشکل از نیروهای داوطلب و سربازان وظیفه به کمک نیروهای عراقی آمدند و خلبانان مصری نیز در حملات هوایی به خاک ایران شرکت کردند . در 18 مارس 1985 ( 27 اسفند 1363) نیز ـ که عراق در نبردی سنگین در مناطق جنگی برای کنترل بزرگراه بصره ـ بغداد می کوشید، حسنی مبارک رئیس جمهور مصر ( به همراه شاه حسین اردنی)، برای نشان دادن حمایت اعراب از عراق به طور غیرمنتظره با صدام در بغداد دیدار کردند . در میان 17 کشور عربی که پس از توافقنامه ی صلح مصر با حکومت اسرائیل در سال 1979، روابط خود را با این کشور قطع کرده بودند ، اردن اولین کشوری بود که در اواخر سپتامبر 1984 ( اوایل مهر 1363)، روابطش را با مصر عادی کرد . [9]
در می 1979، در نشستی در شهر فاس (Fez) در کشور مراکش ، مصر به دلیل امضای توافقنامه ی صلح با حکومت اسرائیل از جمع 43 کشور عضو کنفرانس سران کشورهای اسلامی اخراج شد . در مارس 1979 ( اسفند 1357) نیز این کشور از اتحادیه ی کشورهای عربی اخراج شد و به جز سه کشور، بقیه روابط خود را با مصر قطع کردند و روابط اقتصادی رسمی اعراب با این کشور نیز قطع شد . به طور کلی، هنگامی که مصر تصمیم گرفت رفتار سیاسی جداگانه ای در برابر اسرائیل اتخاذ کند ، رابطه اش با کشورهای حوزه ی خلیج فارس قطع شد، اما یکی از نتایج جنگ ایران و عراق عادی شدن روابط کشورهای عربی با مصر بود . در دسامبر 1983 ( آذر 1363)، عرفات رئیس دولت خودگردان فلسطین برای از سرگیری روابط در قاهره، با حسنی مبارک ملاقات کرد و همان طور که پیش از این ذکر شد، اردن نیز در سپتامبر 1984 ( شهریور 1363)، روابط خود را با مصر به حالت عادی بازگرداند . به این ترتیب در ژانویه ی 1984 ( دی 1362)، مصر پس از پنج سال انزوا به دلیل توافقنامه ای که در کمپ دیوید امضا کرده بود ، دوباره به جمع سازمان کنفرانس اسلامی بازگشت . رهبران عرب در می 1989 ( اردیبهشت 1361)، بار دیگر مصر را پس از ده سال تعلیق دوباره به طور رسمی به عضویت کشورهای عربی پذیرفتند .
نقش مصر در تأمین تسلیحات مورد نیاز عراق بر کسی پوشیده نیست . [10]
بغداد برای جبران برتری نیروی انسانی ایران در جنگ ، سلاح های شیمیایی هولناکی از زرداخانه ی پیشرفته ی شوروی و فرانسه خرید که هزینه ی 50 تا 90 میلیون دلاری این سلاح های گران قیمت از محل وام هایی تامین می شد که دیگر کشورهای عربی به عراق می دادند . به رغم شکایت و مخالفت ایران و چند کشور دیگر حوزه ی خلیج فارس، برخی سلاح های جنجال برانگیز، از جمله 5 جنگنده ی جت سوپراتاندارد نیز به عراق داده شد . بیش از 30 کشور دیگر نیز اسلحه ، مهمات و کمک فنی به عراق می دادند . [11]
از سال 1989 تا 1990 پس از آنکه تلاش های مشترک مصر و عراق برای بهسازی تجهیزات نظامی با استفاده از فناوری اروپای شرقی و آرژانتین با شکست رو به رو شد ، روابط دو کشور به شدت کاهش یافت . [12] دستمزد کارگران مصری مقیم عراق و دیگر کشورهای خلیج فارس، همیشه مهم ترین منبع درآمد مصر بوده است . در نتیجه ، تصمیم عراق برای محدود کردن حضور کارگران مصری در این کشور و گسترش روابط خصمانه ی عراق و کویت، سبب شد تا مصر در حمله عراق مشارکت کند . به این ترتیب، مصر به جای اینکه در جنگ نیروهای ائتلاف علیه عراق در نقش متحد این کشور عمل کند ، بسیاری از نیروهای نظامی اش را در حمایت از حمله ی نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا برای دفاع از کویت به کار گرفت .
در طول جنگ ایران و عراق ، کشورهای جنوب خلیج فارس : کویت ، عربستان سعودی و به نسبت کمتری امارات متحده ی عربی و عمان تصمیم گرفتند آشکارا از عراق حمایت کنند . عربستان سعودی و کویت در سال 1983، تصمیم گرفتند تا درآمد حاصل از فروش نفت تولیدی در خفجی ( واقع در منطقه ی بی طرف بین عربستان و کویت ) را به عراق بدهند . این اقدام به منزله ی دست کشیدن این کشورها از موضع بی طرفی اعلام شده ی آنها و جانب داری از عراق بود . [13] عربستان سعودی، کویت و امارات ( علاوه بر دو میلیارد دلار کمک مالی کویت در اوریل 1981 / فروردین 1360) باز هم به عراق وام دادند تا بتواند هزینه های جنگ با ایران را تأمین کند . عربستان در ژوئن 1981 ( خرداد 1360) ، پرداخت هزینه ی بازسازی رآکتور عراق به فرانسه را نیز تقبل کرد؛ این رآکتور در حمله ی هوایی حکومت اسرائیل ( و با عبور از حریم هوایی عربستان ) منهدم شده بود . [14]
اعلام موضع بی طرفی کشورهای جنوب خلیج فارس تنها به دلیل آن بود که از حمله ی ایران به خاکشان جلوگیری کنند ، اما این بدان معنا نبود که در این جنگ به عراق کمک نکنند . [15] ایران به تلافی کمک کویت به عراق ، در پاییز 1980 ( 1359 ش) ، پاسگاه های مرزی این کشور را در حمله ی هواپیماهای نظامی اش با راکت هدف قرار داد و پالایشگاه های نفت ام عیش ( Um- Aish) را در 25 مایلی مرزهای عراق بمباران کرد . در 4 اکتبر (12مهر)، کویت سفیر خود را از تهران فراخواند و در ژوئن 1984 ( خرداد 1363) نیز یک نفت کش کویتی در سواحل قطر هدف واحدهای نظامی ناشناس قرار گرفت .
بدون تردید هزینه های عراق در طول هشت سال جنگ با ایران از طریق کمک های مالی نقدی یا اعتباری کویت و عربستان تأمین می شد . آفریقای جنوبی نیز بین سالهای 1984 تا 1986 ( 1362 تا 1365ش)، مهمات توپخانه ای فراوانی به عراق داد . محموله های سلاح با نفت کش هایی حمل می شد که نیمی از آنها با مهمات و نیمی دیگر با آب پر و در بندر عقبه ی اردن تخلیه می شد . این نفت کش ها سپس به بندر نفتی " الاحمدی " کویت می رفتند و آنجا معادل قیمت این محموله ها با نفت عربستان و کویت بارگیری و دوباره به طرف آفریقای جنوبی حرکت می کردند . این هدیه ای بود که این دو کشور برای تلاش عراق در جنگ به این کشور می دادند و به همین دلیل هم بود که موشک های کرم ابریشم در اکتبر 1987 ( مهر 1366) به سمت سکوهای نفتی الاحمدی پرتاب شد .
در 23 مارس 1987 ( 3 فرودین 1366)، آمریکا برای حفاظت از نفت کش های کویتی در آب های بین المللی خلیج فارس اعلام آمادگی کرد و پس از درخواست کویت مبنی بر نصب پرچم آمریکا روی نفت کش هایش ، دو کشور موافقت کردند که 11 نفت کش کویتی تا زمانی که در آب های خلیج فارس هستند از حمایت دریایی آمریکا بهره مند شوند . [16] این اقدام برای کنترل جنگ نفت کش ها و حفاظت از شناورهای کویتی در تنگه ی هرمز انجام شد، اما حفاظت آمریکا از ناوگان تجاری کویت به جنگ نفت کشها خاتمه نداد و به رغم حضور نظامی مستقیم آمریکا در خلیج فارس ( در قالب نیروی واکنش سریع این کشور در اقیانوس هند ) این منازعه ها همچنان حل نشده باقی ماند .
عربستان سعودی پنهانی اجازه داد تجهیزات جنگی از خاک این کشور به مقصد عراق عبور کند و برای جبران خسارت های جنگ میزان صادرات نفت خود را نیز افزایش داد . در سال 1988، کار احداث یک خط لوله از " الزبیر" در عراق به بندر " ینبع" در عربستان سعودی پایان یافت . به این ترتیب نفت به طور مستقیم از عراق به عربستان حمل می شد و آنجا به نیابت از عراق به فروش می رسید یا در ازای هزینه ی مهمات به آفریقای جنوبی داده می شد .
8 جنگنده ی اف ـ 16 و 6 جنگنده ی اف ـ 15 اسرائیلی در 7 ژوئن 1981 ( 17 خرداد 1360)، رآکتور هسته ای " اوزیراک " در نزدیکی بغداد را بمباران و نابود کردند . دولت عربستان پس از حمله ی اسرائیل ، هزینه ی بازسازی این تأسیسات هسته ای را تقبل کرد . در 30 سپتامبر 1980 ( 8 مهر 1359)، هواپیماهای هشدار دهنده ی " آواکس " به عربستان اعزام شدند تا از منطقه ی نفتی شرق این کشوردر برابر حملات هوایی ایران محاتفظت کنند . در مارس 1981 ( اسفند 1359 )، دولت ریگان اعلام کرد که محموله ی تسلیحاتی بزرگی شامل 5 هواپیمای پیشرفته ی آواکس، تعدادی موشک هوا به هوا ، و مخازن سوخت مخصوص برای تقویت قابلیت رزمی جنگنده های اف ـ 15 خود را به عربستان فروخته است . این هواپیماها که به رادارهای مخصوصی مجهز بودند ، برای جمع آوری اطلاعات نظامی، تبدیل اطلاعات به داده های مورد نیاز برای هدف یابی، تعیین اهمیت نسبی هدف مورد نظر و تعیین بهترین شیوه ی حمله استفاده می شدند . ایران در اقدامی تلافی جویانه به کشتی هایی که در بنادر عربستان و کویت مستقر بودند ، حمله کرد و این اقدام سبب شد که یکی از جنگنده های ایران در ژوئن 1984 ( خرداد 1363)، به وسیله ی جنگنده های اف ـ 15 عربستان که با هواپیماهای تجسسی آمریکا هدایت می شدند ، سرنگون شود . جالب اینکه طاها یاسین رمضان معاون اول نخست وزیر عراق ، در 12 ژانویه 1987 ( 22 دی 1365)، آمریکا را متهم کرد که با دادن اطلاعات اشتباه به عراق هزاران سرباز عراقی را به کشتن داده است .
در سال 1984 پس از اینکه به نفت کش های سعودی و کویتی حمله شد، فرانسه 4/5 میلیون دلار تجهیزات نظامی به عربستان فروخت و آمریکا نیز موافقت کرد 400 فروند موشک استینگر زمین به هوا به این کشور بفروشد . آمریکا در این مرحله برای فروش تسلیحات به عراق نیازی به تصویب آن در کنگره نداشت، زیرا ریگان تصریح کرده بود که امنیت ملی کشورش مستلزم انتقال فوری این سلاح و مهمات است . در 1985 ، انگلستان نیز اعلام کرد که تعدادی جنگنده ی نظامی ساخت این کشور را به ارزش 3 تا 4 میلیارد دلار ، از جمله 48 جنگنده بمب افکن " تورنادو" را به عربستان می فروشد . عربستان پس از آنکه تلاشش برای خرید جنگنده های اف ـ 15 آمریکایی ناکام ماند ، به انگلیسی ها متوسل شد و در همان سال ، 3 میلیارد دلار هم از برزیل تجهیزات جنگی خرید . در سال 1986، دولت ریگان به کنگره اطلاع داد که به دلیل نگرانی اش از گسترش جنگ ایران و عراق قصد دارد موشک های پیشرفته ای به ارزش 335 میلیون دلار به عربستان بفروشد .
در سال 1982(1361 ش)، ایران نیروهای عراق را تا پشت مرزها عقب راند و به تدریج حمله به خاک عراق را برای تنبیه متجاوز آغاز کرد . هر چند نیروهای ایرانی تا اواخر آوریل 1988 ( اوایل اردیبهشت 1367)، شهرهای مهران و حلبچه را تصرف کرده بودند ، بندر نفتی " فاو" را در نزدیکی کویت از دست داده بودند ؛ بندری که ایران آن را در 11 فوریه 1986 ( 22 بهمن 1364)، با بهایی سنگین و در یکی از جسورانه ترین و تماشایی ترین حملات جنگ به دست آورده بود . در سال 1988، عربستان سعودی تعدادی موشک بالیستیک CSS- 2 با برد حدود 1600 مایل از چین خرید و برای کاهش نگرانی های آمریکا درباره ی خرید این موشک ها آمادگی خود را برای امضای پیمان منع گسترش سلاح های اتمی (NPT) اعلام کرد . در سال 1988، عربستان و انگلیس در خصوص قراردادی تسلیحاتی به ارزش 12 تا 30 میلیارد دلار به توافق رسیدند . این قرارداد شامل خرید 50 جنگنده ی پیشرفته تورنادو نیز می شد .
در 31 جولای 1987 ( 9 مرداد 1366)، تظاهرات هزاران زائر ایرانی در نزدیکی مسجدالحرام در مکه ، به درگیری انجامید که در آن بیش از 400 نفر از جمله 275 ایرانی کشته شدند . (4)
هم پیمانان منطقه ای ایران در جنگ
در 30 ژانویه ی 1979 ( 20 دی 1357) پیش از شروع جنگ ، عراق و سوریه با امضای یک پیمان دفاعی دو جانبه تمایل خود را برای ایجاد کشوری متحد در مخالفت با توافقات کمپ دیوید اعلام کردند و به همراه لیبی ( که موافقتنامه ی مشابهی با سوریه 10 سپتامبر امضا کرده بود ) جبهه ی پایداری و مقابله ی اعراب (Arab Steadfast and Confrontation Front ) را ایجاد کردند . در تابستان 1979، طرح اتحاد عراق ـ سوریه شکست خورد و دیگر مانعی برای حمایت سوریه از ایران وجود نداشت . سوریه از عراق به دلیل حمله به کشور مسلمانی که با آرمان اعراب همراه بود، انتقاد می کرد . در طول سال اول جنگ ، سوریه به عراق اجازه داد تا برای صادرات نفت خود همچنان از خط لوله ای که از خاک این کشور عبور می کرد، استفاده کند، اما طولی نکشید که خط لوله ای که کرکوک در عراق را به تریپولی در لبنان و بانیاس در سوریه متصل می کرد؟، مسدود شد و در 7 اکتبر 1980 ( 15 مهر 1359)، سوریه اولین کشور عربی بود که از ایران در جنگ با عراق حمایت کرد . به این ترتیب روابط عراق و سوریه رو به تیرگی گذاشت . دیپلمات ها از هر دو کشور اخراج شدند، راه آهن بغداد ـ مدیترانه بسته شد و روابط دیپلماتیک دو کشور در 18 آوریل 1982 (29 فرودین 1361)، قطع شد . [17]کاهش روابط میان کشورهای عربی که از علایق متشتت آنها در جنگ ایران و عراق نشئت می گرفت سبب شد تا برخی از کشورهای عضو اتحادیه ی عرب در نشست ماه نوامبر (آبان 1359) این اتحادیه در اُمان شرکت نکنند . سوریه ( به همراه لیبی، الجزایر، لبنان، یمن [ جنوبی ] و سازمان آزادی بخش فلسطین ) این نشست را تحریم کردند و شاه حسین [ اردنی ] برای حمایت از ایران غیر عرب در جنگ با عراق از آنها انتقاد کرد . تصمیم سوریه برای هم پیمان شدن با ایران به عصبانیت اردنی ها و فسخ موافقت نامه ی تجاری ـ فرهنگی دو کشور و درگیری مرزی دسامبر 1980 ( آذر 1359)، انجامید که بر اساس آن سوریه و اردن نیروهای خود را در مرزهای مشترک مستقر کردند .
لیبی یکی دیگر از کشورهای عرب بود که از ایران حمایت کرد و به همراه الجزایر، لبنان ، یمن [ جنوبی ] و سوریه نشست اضطراری آگوست 1985 ( مرداد 1364) اتحادیه ی عرب در کازابلانکا را تحریم کرد ؛ در این نشست ده کشور از اعضای اتحادیه ی عرب بار دیگر حمایت خود را از عراق اعلام کردند . در ژوئن 1985 ( خرداد 1364)، ایران و لیبی یک پیمان اتحاد راهبردی (Strategic Alliance Treaty) امضا کردند . پس از آن عراق روابط دیپماتیک خود را با لیبی قطع کرد . این حرکت نشانه ای از وجود تشتت فزاینده در جهان عرب در خصوص جنگ ایران و عراق بود . در جدول طرح کلی مواضع کشورهای عربی در خصوص جنگ های منطقه آمده است .
گروه بندی جدید پس از جنگ
ایران در 18 جولای 1988 ( 27 تیر1367)، قطعنامه ی 598 شورای امنیت را پذیرفت و به این ترتیب جنگ هشت ساله ی ایران و عراق با اعلام آتش بس پایان یافت ؛ آتش بسی که در 20 آگوست (29مرداد)، با استقرار 350 نیروی حافظ صلح سازمان ملل متحد در طول مرزهای ایران و عراق آغاز شد . بر اساس شرایط مندرج در موافقتنامه ی آتش بس، باید هیئت مشترکی برای نظارت بر خروج نیروهای متخاصم از خاک دو کشور و استقرار آنها در پشت مرزهای شناخته شده ی بین المللی انتخاب می شد . گفت و گوها برای رسیدن به یک موافقتنامه ی صلح مرزی در 25 آگوست (3شهریور) در ژنو و زیر نظر شورای امنیت آغاز شد، ولی روز بعد با پافشاری عراق بر حق کنترل کامل شط العرب ( اروند رود) به بن بست رسید و در 13 سپتامبر (22شهریور)، بدون نتیجه پایان یافت . هیچ کدام از طرف های درگیر حاضر نبودند در این خصوص سازش کنند و از پذیرفتن راه حلی سیاسی خودداری می کردند . (5)صدام در آگوست 1990 ( مرداد 1369)، تنها دو هفته پس از اعزام نیروهایش به کویت و زمانی که نیروهای ائتلاف حملات شدیدی را علیه عراق آغاز کردند، عملاً همه ی شرایط ایران را برای صلح پذیرفت و موافقت کرد که همه ی اسرای جنگ را آزاد کند و نیروهایش را به پشت مرزهای مندرج قرارداد 1975 الجزایر بازگرداند؛ قراردادی که در آن بر تملک مشترک آبراه شط العرب [ اروند رود] نیز اشاره شده بود . این موضوع برای ایران امتیاز بزرگی بود، زیرا این امر بیانگر همان شرایطی بود که ایران بی درنگ پس از حمله ی عراق به ایران در سپتامبر 1980(شهریور1359)، مطرح کرده بود .
ایران در طول حملات نیروهای ائتلاف علیه عراق موسوم به عملیات های توفان صحرا و سپر صحرا بی طرف باقی ماند، اما اعلام کرد که این بی طرفی نباید بی تفاوتی پنداشته شود و بر ارائه ی راه حلی صلح آمیز برای این جنگ، خروج نیروهای عراقی از کویت و عقب نشینی نیروهای خارجی از منطقه تأکید داشت . علی اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران، اعلام کرد که حضور نیروهای آمریکایی نمی تواند سبب امنیت شود . همان گونه که انتظار می رفت، ایران تصویر تاریکی از تلاش های کشورهای خارجی برای طراحی مجدد نقشه ی عراق داشت و نگران آن بود که تقسیم عراق هزینه ی سنگینی برای ایران داشته باشد. نگرانی های ایران درباره ی حفظ تمامیت ارضی عراق و حمایت نکردن از ادعاهای ارضی ترکیه ـ که برای دستیابی به نفت کرکوک در جنوب عراق مطرح می شد ـ نیز نشان می داد که ایران به طور جدی با هر گونه تغییر در نقشه یا موازنه ی قدرت در خلیج فارس مخالف است .
ایران به طور قطع نقش مهمی در امنیت خلیج فارس دارد، زیرا این کشور ( به همراه عمان) یکی از دو کشور منطقه است که کنترل تنگه ی هرمز را در دست دارد و علاوه بر کنترل نقل و انتقالات دریایی از طریق این آبراه راهبردی، مرز طولانی اش با چند کشور آسیای مرکزی سبب شده که موقعیت جغرافیایی این کشور به گونه ای باشد که نقش مهمی در پیوند آسیای مرکزی با منطقه ی خلیج فارس داشته باشد .
از سال 1979، صدام برای رسیدن به اهداف سیاسی خارجی و داخلی اش به نیروهای نظامی خود اتکا کرده بود، اما تا زمان تجاوز عراق به کویت هنوز ایرانی ها را قربانیان تجاوز عراق نمی دانستند . دبیر کل سازمان ملل در دسامبر 1991( آذر 1370)، در گزارشی در خصوص قطعنامه ی 598، عراق را مسئول شروع جنگ ایران و عراق اعلام کرد. ایران بعد از حمله ی عراق به کویت در موقعیتی بود که می توانست روابط نزدیک تری با کشورهای جنوب خلیج فارس برقرار کند . باید به این نکته اشاره کرد که نزاع مرزی بین ایران و عراق تنها عامل ناامنی در منطقه نبود . در سال 1986، بحرین و قطر در خصوص کنترل جزیره ی فشت الدبیل (Fasht al- Dibel ) با هم اختلاف پیدا کردند و هنوز هم بر سر جزایر هوار (Hawar) با یکدیگر اختلاف دارند . امارات متحده ی عربی، عربستان و قطر درباره ی منطقه ی خورالعبید ( Khaur al- Ubaiyid) در دماغه ی شبه جزیره ی قطر، با یکدیگر جنگ کردند . امارات هممچنین مدعی بود که رأس المسندم (Mussandam Cape) که متعلق به عمان می باشد ـ نیز جزء خاک این کشور است . از دهه ی 1950 نیز عربستان ، عمان و ابوظبی بر سر واحه ی بورامی (Burami) به شدت اختلاف داشتند . اختلافات دیگری نیز میان کویت، عربستان ، ایران ، امارات و یمن بر سر مناطق و سواحل مرزی وجود داشت . برای مثال ، مناقشه ی عربستان سعودی و کویت بر سر جزایر کوبار (Kubbar) ، ام المرادیم (Umm al ـ Maradim ) و کارو (Qaru) مناقشه ی ارضی عراق و کویت بر سر مرزهای زمینی، و مناقشه ی ایران و امارات در خصوص جزایر ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک [18]، اما آنچه مسلم است این کشورهای منقطه از شروع جنگ پرهزینه ی دیگری نفع نخواهند برد . [19]
نتیجه گیری
در سال 1980 زمانی که عراق به خاک ایران تجاوز کرد، نه تنها کشورهای منطقه ی خلیج فارس همانند قدرت های بزرگ بین المللی هیچ اقدام نظامی یا دیپلماتیک شدیدی علیه عراق نکردند، بلکه عراق کمک های خارجی بسیاری برای تلاش خود در جنگ نیز دریافت کرد. [20] از این رخداد می توان نتیجه گرفت که دولت ها اگر از نظر اقتصادی و سیاسی بی طرف باقی بمانند، می توانند پیش بینی کنند که در آینده چه کسی در جنگ پیروز می شود. البته این بدان معنا نیست که آنها از قدرت دیپلماتیک و سیاسی خود در تشویق طرف های متخاصم برای دنبال کردن راه های مسالمت آمیز و رفع اختلافات استفاده نکنند . [21]. به بیان دقیق تر ، این بدان معناست که مداخله ی مستقیم ( نظیر ارسال سلاح ، اعزام نیروهای کادر یا مزدور و حمایت مالی) و مداخله ی غیرمستقیم ( مانند دفاع لفظی و حمایت معنوی از یکی از طرف های درگیر) می تواند طرف های غیردرگیر را مانند طرف های متخاصم نشان دهد .[22]ترس از اینکه عراق یا ایران به عربستان سعودی حمله کنند، یکی از دلایل عمده ی دخالت مستقیم آمریکا در منطقه بود؛ امری که با دکترین نیکسون مبنی بر اعزام نکردن نیروهای دولت آمریکا برای شرکت در درگیری های جهان سوم تناقض داشت . بر اساس این دکترین ، آمریکا به جای این کار با دادن تجهیزات نظامی ، مشاوره و کمک به آموزش و تسلیح نیروهای نظامی، از کشورهای دوست خود در منطقه حمایت خواهد کرد . اما همان گونه که مشخص است، منافع اصلی آمریکا در فروش تسلیحات نظامی برای بازتسلیح کشورهای منطقه نهفته است ، چرا که این کشورها به شدت خواستار این هستند که درآمد نفتی خود را برای دستیابی به سیستم های تسلیحاتی گران هزینه کنند . اگر چه شواهد کافی برای اختصاص منابع زیاد به بخش نظامی در دست نیست، اما عجیب نیست اگر ایران نیز مانند دیگر کشورهای منقطه که به سمت نظامی شدن پیش می روند، شروع بع سرمایه گذاری گزاف در بخش دفاع نظامی کند.(6) میزان هزینه های نظامی و مهم تر از آن برنامه های نظامی کشورهای منطقه می تواند به معنای آمادگی این کشورها برای جنگ باشد و نگرانی های موجود درباره ی حمله رقبای منطقه ای یا قدرت های خارجی را توجیه نماید .
پیشنهاد آمریکا مبنی بر تشکیل سازمان پیمان خاورمیانه ( Organization Middle East Treaty) به منزله ی یک سیستم امنیت منطقه ای متشکل از کشورهای عرب و با حمایت آمریکا همچنان غیرواقعی و فریبنده به نظر می رسد . هیچ گاه روشن نشده است که یک شبکه ی ائتلاف بین کشورهای عرب چه واکنشی از خود در خصوص روابط آمریکا - اسرائیل نشان خواهد داد . آنچه مسلم است این گونه سازمان ها نظیر پیمان بدفرجام دهه ی 1950 بغداد ، سازمان پیمان مرکزی (سنتو) (Central Treaty Organization) در دهه های 1960 و 1970 و شورای بی خاصیت همکاری خلیج فارس (Gulf Coopertation Council /GCC) در دهه ی 1980 هیچ گاه در گذشته موفق نبوده اند .
حضور نظامی آشکار غرب و افزایش حمایت های نظامی خارجی از برخی اعضای منطقه ای این سازمان ها به قیمت اعمال فشار بر دیگر کشورها ، سبب ناپایداری در موازنه ی قدرت در خلیج فارس و خاورمیانه شده بود . بنابراین، برای تحقق یک صلح پایدار در خلیج فارس ، همه ی کشورهای منطقه باید برای بهبود روابط متقابل می کوشیدند . نقطه ضعف بزرگ راه حل های پیشنهادی برای مشکلات امنیتی منطقه ( نظیر تشکیل شورای همکاری خلیج فارس در می 1981 ، از طرف شش کشور عرب حوزه ی خلیج فارس، یعنی عربستان ، کویت ، قطر ، بحرین ، امارات متحده ی عربی و عمان ) این بود که در آنها تأکیدی بر مشارکت میان کشورهای شمال حوزه ی خلیج فارس ( ایران و عراق ) و کشورهای عربی کوچک تر حوزه ی جنوبی ( شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس و یمن ) وجود نداشت . قطر به دلیل منازعه اش با عربستان در خصوص نوار خشکی خوفوس ( Khufus ) در اوایل اکتبر 1981 ( اواسط مهر 1360)، نیروهایش را از پایگاه سپر شبه جزیره (Peninsula Shield ) ( پایگاه دفاعی شورای همکاری خلیج فارس در کویت ) بیرون کشید و با این اقدام تلاش های دیگر را برای ایجاد یک طرح دفاع مشترک با مشکل مواجه کرد . اعلامیه ی دمشق و مفاد آن در خصوص ائتلاف موسوسم به 2 +6 برای دفاع از شورای همکاری خلیج فارس نیز عملاً نابود شد، زیرا کشورهای عرب خلیج فارس به تمرکز نیروهای سوری - مصری در خاک خود اعتماد نداشتند .
هر راه حل ماندگاری برای مشکلات امنیتی، سیاسی و اقتصادی خلیج فارس باید بر اساس سهم مساوی کشورها در مذاکرات ارائه شود، نه با تکیه بر یک نیروی نظامی تهدید کننده و اعمال فشار قدرت های خارجی ، بدون تدوین برنامه های اصلاحات اقتصادی جامع کشورهای منطقه و بدون دموکراتیک شدن حکومت های سیاسی موجود، هیچ امیدی به ایجاد ثبات سیاسی و اجتماعی در این منطقه نیست . امور مربوط به بی ثباتی در منطقه نیازمند راه حلی سیاسی در قالب اتحاد و یکپارچگی منطقه ای است . بسیاری از پژهشگران کوشیده اند دلایل سیاسی و اجتماعی - اقتصادی ناپایداری سیاسی در این منطقه را تعیین کنند. برخی معتقدند که موضوع اصلی ، مداخله ی بی مورد قدرت های خارجی و توسعه ی اجتناب ناپذیر آن است . روابط نظامی نزدیک با غرب که در قالب حضور نیروهای خارجی و استقرار پایگاه های آنها نمود پیدا می کند ، عاملی برای ایجاد اختلال در حاکمیت و امنیت کشورهای میزبان محسوب می شود . مداخله ی مستقیم نظامی تنها می تواند سبب بروز منازعات آتی بین کسانی شود که مخالف ائتلاف با کشورهای خارجی هستند . با وجود این، کشورهای حوزه ی خلیج فارس برای مستحکم تر کردن موقعیت نسبی خود همچنان به دنبال حمایت نیروهای خارجی هستند و این تمایل تنها مشارکت قدرت های بزرگ بین المللی را در منطقه تشدید می کند و ممکن است سبب افزایش احتمال وقوع جنگ میان کشورها شود . با توجه به این خطرها ، کشورهای عرب و غیرعرب منطقه باید ترغیب شوند تا از مذاکره ی مستقیم برای حل درگیری ها و منازعتشان استفاده کنند .
مسلماً مباحث طرح شده در این فصل را می توان به سایر موضوع های مشابه تعمیم داد، اما این حوزه همچنان به تحقیق و بررسی بیشتری نیاز دارد . حل و فصل مشکلات امنیتی منطقه به معنای مواجهه با مشکلات سیاسی و اقتصادی - اجتماعی در سطوح ملی و منطقه ای است . برای جلوگیری از یک جنگ ویرانگر دیگر باید سطح آگاهی ملت ها را در خصوص تاثیرات نامطلوب نظامیگری که قدرت های خارجی به آن دامن زده می زنند، افزیاش داد . در حال حاضر، آمریکا درصدد است از نمایندگان منطقه ای خود حمایت کند و این کار را با افزایش ارسال محموله های سلاح به کشورهای متحد غرب در منطقه ( کویت و عربستان ) و افزایش روزافزون کمک های نظامی به کشورهای دوست هم پیمان غرب ( اردن ، مصر و اسرائیل ) انجام می دهد . در واقع، حمله ی عراق به کویت فصل جدیدی در تاریخ دخالت های خارجی در منطقه گشود و دولت آمریکا نیز تمایل خود را برای حضور نظامی دائمی در خلیج فارس پنهان نمی کند .
پی نوشت ها :
1 ـ دکترای علوم سیاسی از دانشگاه ایالتی میشیگان است . دکتر لطفیان در زمان نگارش مقاله استادیار دانشگاه تهران و نویسنده ی ثابت دانشگاهی ایران در امور خاورمیانه بوده است . وی در حال حاضر دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است . استراتژی ( تهران: انتشارات امیرکبیر، 1374) عنوان یکی از کتاب های اوست .
2 ـ کشور مصر از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به نقش سیاسی ایران در خاورمیانه بدبین بوده است . مصری ها بر اساس تحلیل ترکیبی خود از تضادهای هویتی ایرانی ـ عرب و همچنین تضادهای مربوط به بر هم خوردن موازنه ی قوا در فضای خاورمیانه ، مخالف سیاست های منطقه ای ایران بوده اند . در زمان بحران تسخیر سفارت آمریکا ، آنها موقعیت لازم را برای حمله نظامی " نیروهای واکنش سریع آمریکا " فراهم کردند . گری سیک در این خصوص می گوید :
« در 20 نوامبر 1979 ( 29 آبان 1358)، هنگامی که وزارت دفاع آمریکا پیشنهاد کرد گروه ضربت دیگری از ناوگان " کیتی هاوک " به دریای عمان فرستاده شود تا در کنار گروه ضربت ناوگان " میدوی " قرار گیرد ، رئیس جمهوری دستور حرکت گروه ضربت را صادر نمود . وزیر دفاع آمریکا چهار روز بعد اقدامی احتیاطی پیشنهاد ارسال چند هواپیمای آواکس را نیز مطرح کرد . این هواپیماها در اواسط دسامبر مخفیانه وارد مصر شدند که از آنها برای عملیات آزادسازی گروگان های آمریکایی، استفاده شد».
سیک ، گری (1384)، همه چیز فرو می ریزد، ترجمه ی علی بختیاری زاده ، تهران : مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، صص 5-333.
3 ـ فروش تسلیحات آمریکایی و انگلیسی به اردن را می توان یکی از روش های حمایت غیرمستقیم کشورهای غربی از عراق دانست . اگر چه روابط دیپلماتیک آمریکا و عراق از سال 1984 بازسازی شده بود، اما آمریکایی ها برای فروش تسلیحات به عراق نیازمند مصوبه ی کنگره بودند . به همین دلیل آمریکا ترجیح داد تا تسلیحات مورد نیاز عراق را غیرمستقیم تأمین کند . حمایت از عراق برای محدود کردن قدرت نظامی و راهبردی ایران در اواسط دهه ی 1980 بوده است . در این زمان بین آمریکا و عراق فضای تقارن منافع وجود داشته است .
بریچر، مایکل (1382)، بحران در سیاست جهان ، جلد اول ، ترجمه ی فردین قریشی، تهران : پژوهشکده ی مطالعات راهبردی، ص 199.
4ـ در 28 آوریل 1988 ( 8 اردیبهشت 1367)، دولت عربستان ، که در طول جنگ تحمیلی خصومت آشکاری با یاران پیدا کرده بود، روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد . عربستان نماد حمایت کشورهای عربی از عراق در جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران بود . در این زمان قطع روابط دیپلماتیک به منزله ی تصاعد بحران و درگیری نظامی در منطقه ی خلیج فارس دانسته شد . عربستان سعودی در طول جنگ ایران و عراق بیشترین حجم تسلیحات را از آمریکا و کشورهای اروپایی می گرفت و بخشی از این تجهیزات برای حمایت از عراق مصرف می شد .
5 ـ زمانی که صدام حسین جنگ علیه ایران را در سپتامبر 1980 ( 31 شهریور1359)شروع کرد، محور اصلی اهداف خود را تغییر مفاد قرار داد 1975 الجزایر اعلام کرد . در پایان جنگ نیز عراق بسیار کوشید تا بی اعتنایی خود به " خط تالوگ " را نشان دهد . بر اساس این قرارداد، عمیق ترین نقاط اروندرود خط اتصال دریایی برای تعیین مرز دریایی دو کشور محسوب می شود .
ریشه های تهاجم ، تهران : مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران ، 1380، ص 115.
6 ـ این امر به منزله ی تلاش ایران برای ایجاد موازنه ی قدرت منطقه ای محسوب می شود . زمانی که موازنه تغییر کند و دگرگون شود، احتمال شکل گیری جنگ های جدید نیز وجود خواهد داشت . مطالعات انجام شده ی آنتونی کردزمن نشان می دهد که بسیاری از تلاش های ایران در حوزه ی نظام یو دفاعی برای ایجاد توازن استراتژیک در حوزه ی منطقه ای است . کشوری مانند ایران که اعتبار و قدرت استراتژیک ویژه ای دارد، نمی تواند در برابر وضعیتی که توازن در آن وجود ندارد، بی توجه باقی بماند .
کردزمن ، آنتونی ، موازنه ی نظامی در خلیج فارس و خاورمیانه ، تهران : مرکز مطالعات دفاعی نیروی دریایی، 1382، ص 66 .
1- This is part of the discussion of the moderate/radical classification of regimes in the Arab world presented in Georges Corm,interview,"the Gulf crisis: Regional Aspects,"journal of Palestine studies20 (Winter 1991):86-93
2 -Several studies support this inference.see,for example,Charles Tripp,"the Gulf states and Iraq,"Survival34 (Autumn 1992):43-61,and Milton viorst,"Iraq at war,"Foreign Affairs 65(Winter 1986/87):349-65.
3 -Several analysts explicity acknowledge the need to examine the costs and benefits of involvement in war. For further citations from theorists , see Lewis F.Richardson,Arms and Insecurity(Pittsburgh:Boxwood Press,1960):Thomas Schelling,The Strategy of Conflict (London:Oxford University press,1960):and Samuel Vuchinich and Jay Teachman,"Influences on the Duration of Wars,Strikes,and Family Arguments"Journal of conflict Resolution 37 (September 1993):544-68.
4 - Vuchinich and Teachman,"Influences,"545.
5 - در سال 1984، سرویس اطلاعاتی امریکا خاطر نشان کرد که عراق به طور غیرقانونی از گاز خردل - که سلاح شیمیایی است - در جنگ علیه ایران استفاده کرده است . صلیب سرخ نیز پس از معاینه ی قربانیان ایرانی این ادعای آمریکا را تأیید کرد . سازمان ملل هم عراق را به استفاده از سلاح های شیمیایی علیه ایران متهم کرد . در 16 مارس 1998 ( 25 اسفند 1376 ) ، ارتش عراق با استفاده از سلاح های شیمیایی ، شهر کردنشین حلبچه را در شمال شرقی عراق - که نیروهای ایرانی تصرف کرده بودند - بمباران کرد . برای مطالعه ی جزئیات برنامه ی عراق برای استفاده از سلاح های نامتعارف ، مراجعه شود به :
"Lessons of the Iraqi Biological Warfare Programme,"Arms control 14 (December 1993):229-71.
6 - Some of the events and foreign - policy actions and behaviors indicative of types of interactions ) that I have enumerated and )discussed here are mentioned by S.H.Amin,Political and Strategic Issues in the Persian - Arabian Gulf (London: Royston Limited,1984)T and Nazih S.Ayubi,"Arab Relations in the Gulf:The Future and Its prologue,"in The Iran-Iraq War"New Weapons , Old Conflicts, edited by shirin Tahir-kheli and Shaheen Ayubi (New York :praeger, 1983)
***
مقاله 00024542
7- Most of these matters are discussed or noted by majid khadduri in involvement of the gulf states in the iraq-iran war, in the gulf war : the origins and implications of the iran-iraq conflict(oxford:oxford university press,1988)
8- see kenneth menkhaus and charles w.kegley,jr,the compliant foreign policy of the dependent state revisited,comparative political studies21 (october 1988): 315 - 46
9 - for a history and an analysis of such efforts,see philip stoddaed,egypt and the iran-iraq war,in gulf security and the iran-iraq war,edited by tho - mas naff (washington: national defense university press and the middle east research institute,1985)
10 - برای بحث های مرتبط با خرید اسلحه از طرف عراق به طور مستقیم یا از طریق هم پیمانان این کشور در خاورمیانه (کویت، عربستان و مصر) مراجعه شود به :R.timmerman, the death lobby:how the west armed iraq (london: bantam,1992)and yahya m.sadowski,scuds or butter:the political economy of arms control in the middle east (washington:brookings institution,1992),62
11 - برای مشاهده لیست کشورهایی که اسلحه و مهمات به کشورهای متجاوز در جنگ منتقل می کردند، مراجعه شود به :
us arms control and disarmamenty agency , high costs of the persian gulf, in world military expenditure and arms transfers,1988(washington:u.s government printing office,1989)
12 - see martin navias , proliferation in the middle east and north asian connection, arms control 14 (december 1993):287 - 310.
13 - for a pertinent discussion, see farhang mehr,neutrality in the gulf war - notes and comments, ocean development and international law 20(1989): 105 - 6
14 - هزینه بازسازی راکتور بین 150 تا 200 میلیون دلار برآورد شده است؛ مراجعه شود به :
don mckinnon, bullseye iraq (new york: berkeley, 1987),220
15 - این نظریه را در راپر نیز مطرح کرده است . وی می گوید: سرنوشت کویت در گرو سرنوشت عراق است و این کشور میلیاردها دلار برای حمایت از عراق هزینه کرده و کالاهای جنگی این کشور را به ویژه از جمهوری شوروی سابق انتقال می دهد و این مسئله که کویت در جنگ بی طرف بود، کاملاً بی اساس است؛ کویت مهم ترین هم پیمان عراق بود . مراجعه شود به :
theodore draper , american hubris, in the gulf war reader , edited by micah l.sifry and christopher cerf (new york:random house, 1991)
16 - u.s senate,committee on armed services, us miliary fores to protect , re flagged , kuwaiti oil tankers (washington :u.s. government printing office,1987).
17 - Abdel-majid turab zemsemi,the iran-iraq war:islam and nationalism,translated from the french by zainab mohammad (san clemente, calif:united states publishing company,1986) ,269-70: khadduri, involvement,131
18 - نمونه های متعدد دیگری از درگیری میان کشورهای منطقه وجود دارد. مراجعه شود به:
charles macdonald ، iran, saudi arabia, and the law of the sea: political interaction and legal development in the persian gulf (westport : greenwood, 1980),31-38
19 - هزینه ی بازسازی اقتصاد ویران ایران و عراق بالغ بر 1097 میلیارد دلار است که از این مبلغ 644/3 میلیارد دلار سهم ایران و 452/6 دلار سهم عراق می باشد . هزینه ی جنگ به طور کلی برابر است با کل درآمد نفتی ایران و عراق در قرن بیستم . مراجعه شود به :
kamran mofid,the economic consequences of the gulf war (london :routledge, 1990), and the final report of the assessment of the economic damages of the war imposed by iraq on the . I.R. of iran (1980 - 1988) (tehran: plan and budget ministry,1991),25
20 - برای مشاهده ی جزئیات درباره اینکه چگونه نارضایتی قدرت های بزرگ آمریکا برای محکوم کردن تجاوز عراق علیه ایران به طولانی شدن جنگ انجامید، مراجعه شود به :
Adel Darwish and gregory alexander , unholy B obylon:the secret history of saddamُ s war (new york :st martins 1991), 61-82 and john bulloch and harvey morris, saddamُ s war:the origins of the kuwait conflict and the international response (boston:faber and faber ,1991)
21 - میانجی گری دیپلماتیک الجزیره برای مذاکره درباره ی آتش بس میان دو طرف جنگ، به دلیل دخالت دیگر کشورهای منطقه موفقیت آمیز نبود . یک خلبان عراقی پس از آنکه هواپیمایش در خاک ایران سقوط کرد و به دست نیروهای ایرانی دستگیر شد، اعتراف کرد که جنگنده های عراقی به هواپیمای حامل محمدبن یحیی وزیر خارجه ی الجزایر و مشاورش - که در آوریل 1982( فروردین 1361) از ترکیه عازم تهران بودند - حمله کرده اند و سبب سقوط هواپیما شده اند .
foreign broadcasting information services - southَ Asia,27 may 1987 , 1-3 cited by gary sick,trial and error: reflections on the iran-iraq war, in iranُ s revolution: the search for consensus, edited by R.K.Ramazani (Bloomington:indiana university press,1990),110
22 - برای اطلاع از جزئیات بیشتر درباره نگرش کشورهای شرکت کننده در عملیات های طوفان صحرا و سپر صحرا، مراجعه کنید به:
ken matthews,the gulf conflict and international relations (london:Routledge,1993), 282-93
منبع: رجایی، فرهنگ؛ (1389)، بررسی جنگ ایران و عراق، دیدگاه اساتید دانشگاه های ایران، مرضیه روشن علی، تهران: مرز و بوم، چاپ دوم1390.