اسلام و خانواده

ما ایمان داریم که خانواده، شالوده جامعه است و ازدواج شرعی و فطری شناخته شده میان پیروان ادیان، پایه خانواده و تنها راه تشکیل آن است. ما تمامی دیگر شکلهای غیر متعارف ابداعی جریانات معاصر اعم از خانواده...
دوشنبه، 20 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اسلام و خانواده
اسلام و خانواده

نویسنده: اتحادیه جهانی علمای مسلمان
مترجم: محمد مقدس


 
ما ایمان داریم که خانواده، شالوده جامعه است و ازدواج شرعی و فطری شناخته شده میان پیروان ادیان، پایه خانواده و تنها راه تشکیل آن است. ما تمامی دیگر شکلهای غیر متعارف ابداعی جریانات معاصر اعم از خانواده تک جنسی (همسران هم جنس) یا تک نفری و از این دست را ردّ می کنیم.
اسلام ازدواج را تشویق می کند و اسباب آن را فراهم می آورد و موانع اجتماعی و اقتصادی بر سر راه آن را با آموزه ها و احکام شرعی برطرف می سازد. سنتهای دروغین و تشریفات دست و پاگیری چون مهریه سنگین یا مبالغه در هدایا و جشنها و مراسم عروسی و اسراف در لوازم و لباس و زیور آلات و چشم و هم چشمی در دیگر هزینه هایی که خدا و پیامبر خدا را خوش نمی آید و آن را به تأخیر انداخته و یا دشوار می کنند، ردّ می کند. و همواره به در نظر گرفتن دین و اخلاق در گزینش همسر، پای می فشارد:"...پس خدایت خیر دهد در پی (همسری) دیندار باش"(1)، "اگر کسی [برای خواستگاری دخترتان] نزد شما آمد که ار دین و اخلاق او رضایت داشتید او را دختر دهید. اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی بر روی زمین خواهد شد."(2)
اسلام در عین فراهم آوردن و ساده کردن راههای حلال، عوامل و اسباب حرام از جمله هرگونه بی بند و باری و عشوه گری کلامی و تصویری یا به صورت داستان و قصه و درام و بویژه در رسانه های گروهی را ــ که اینک وارد همه خانه ها شده و به چشم و گوش همگان می رسد ــ منع و تحریم می کند.
اسلام روابط خانوادگی را بر پایه آرامش و مهر و محبت میان زن و شوهر و حقوق و وظایف متقابل و معاشرت نیکو برقرار می سازد:«...و عاشروهنَّ بالمعروف فإِن کرهتموهنَّ فعسی أَن تکرهوا شیئاً و یجعل الله فیه خیراً کثیراً»(نساء/19)(... و با آنان شایسته و بنا بر عرف رفتار کنید و اگر ایشان را نمی پسندید بدانید که بسا چیزی را ناپسند می دارید و خداوند در آن خیری بسیار نهاده است)؛ «و لهنَّ مثل الَّذی علیهنَّ بالمعروف و للرِّجال علیهنَّ درجةٌ...»(بقره/228)(... و زنان را بر مردان حق شایسته ای است؛ چنان که مردان را بر زنان، و مردان را بر آنان، پایه ای برتر است...)

طلاق در اسلام

اسلام ازدواج را بر اساس تداوم و پیوستگی در نظر می گیرد؛ ولی واقعیتهای انسانی طی تاریخ ثابت کرده که زندگی زناشویی گاه به صورت جهنم غیر قابل تحملی در می آید و دلایل تداوم و بقای خود را به علت اختلافها و دشمنیها یا نبود انگیزه های وجودی خود، از دست می دهد. در این میان اسلام روش منحصر به فردی برای فسخ پیمان زناشویی در نظر گرفته که ضمن پافشاری بر ادامه زندگی زناشویی تا حدّ ممکن، طبیعت زن و مسئولیتهای مرد و مصلحت کودکان را رعایت کرده است. این روش در موارد زیر خلاصه می گردد.
1- از آنجا که اختلاف میان زن و شوهر پدیده ای طبیعی است، اسلام هر دو را به شکیبایی و تسامح و حسن معاشرت فراخوانده است:«و عاشروهنَّ بالمعروف فإِن کرهتموهنَّ فعسی أَن تکرهوا شیئاً و یجعل الله فیهِ خیراً کثیراً» (نساء/19)(...و با آنان شایسته و بنا بر عرف رفتار کنید و اگر ایشان را نمی پسندید بدانید که بسا چیزی را ناپسند می دارید و خداوند در آن، خیری بسیار نهاده است.) و چنانچه اختلافها تشدید شد، اسلام برای حل آنها، به تشکیل دادگاه خانوادگی فرا خوانده است:«و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکماً مِّن أَهلهِ و حکماً مِّن أَهلها إِن یریدا إِصلاحاً یوفِّق الله بینهما...»(نساء/35)(و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید. اگر در پی اصلاح باشند، خداوند میان آن دو، آشتی برقرار می کند...)
2- چنانچه داوری کار ساز نبود، اسلام به مرد اجازه داده که برای بار نخست همسرش را طلاق دهد. این طلاق را "رجعی" گویند و بدین معناست که مرد می تواند همسرش را طی دوره عدّه که شامل سه دوره حیض ( برای زنانی که حیض می شوند) است، بدون همبستری به خانه باز گرداند. اگر همبستری صورت گرفت طلاق پایان یافته و زندگی زناشویی از سر گرفته شده تلقی می گردد؛ ولی اگر عدّه به پایان رسید و بازگشتی در کار نبود، طلاق مزبور تبدیل به "طلاق بائن" می گردد که در این صورت زن و شوهر کاملاً جدا شده و امکان بازگشت آنها تنها با عقد و مهریه جدید میسّر است.
3- اسلام همچنان که حق طلاق را به مرد داده، به زن نیز حق طلاق خُلع را داده که اختیارش به دست خودش باشد و هرگاه بخواهد، خود را طلاق دهد. زن حق تنظیم خواهی و مطالبه طلاق در برابر قضا را هم دارد.
4- اگر زن و شوهر طی دوره عده یا پس از آن، به زندگی زناشویی بازگشتند و اختلاف آنها تکرار شد، باید همان گامهای قبلی را تکرار کنند. اگر مرد برای بار دوم زنش را طلاق داد این طلاق نیز "طلاق رجعی" تلقی می شود و امکان بازگشت زن و شوهر طی دوره "عدّه" یا بعد از آن درست مثل طلاق اول، وجود دارد.
5- حال اگر زن و شوهر برای بار دوم به زندگی زناشویی بازگشتند و باز هم اختلاف میان آنها مطرح شد باید همان گامها را تکرار کنند. اگر مرد برای بار سوم همسرش را طلاق داد، طلاق نهایی به شمار می رود و نمی توان بازگشت کرد؛ این طلاق را نیز بائن می گویند. طلاق بائن بدان معنی است که زن و شوهر دیگر نمی توانند به زندگی زناشویی باز گردند، مگر آنکه زن با مرد دیگری ازدواج کند و زندگی مشترک با او را تجربه نماید. اگر این ازدواج دوم وی با فوت یا طلاق به پایان رسد، زن می تواند به همسر اولش باز گردد و در این حالت، او حق طلاقهای سه گانه را مجدداً به دست می آورد. خداوند متعال می گوید:«الطَّلاق مرَّتان فإِمساکٌ بمعروفٍ أَو تسریحٌ بإِحسانٍ... فإِن طلَّقها فلا تحلُّ له مِن بعد حتَّی تنکح زوجاً غیره فإِن طلَّقها فلا جناح علیها أَن یتراجعا إِن ظنَّا أَن یقیما حدود الله...»(بقره/229 و 230)( طلاق رجعی دوبار است؛ پس از آن یا باید به شایستگی با زن زندگی یا او را به نیکی رها کرد و... آنگاه اگر زن را سومین بار طلاق داد، دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند. سپس اگر آن مرد دیگر، او را طلاق دهد چنانچه زن و شوهر اول گمان می کنند که احکام خداوند را می توانند به جا آورند بر آنان گناهی نیست که به یکدیگر باز گردند..)

چند همسری

چند همسری نزد همه ملتها و ادیان پیشین بی هیچ قید و شرطی مطرح بود. اسلام نیز آن را در مورد کسانی که نیاز داشتند و توانا بودند و نسبت به عدالت خویش اطمینان داشتند و دلایلی در اثبات این مقدمات ارائه می دادند، پذیرفت:«... فانکحوا ما طاب لکم مِّن النِّساء مثنی و ثلاث و رباع و فإِن خفتم أَلاَّ تعدلوا فواحدةً...»(نساء/3)(... از زنانی که می پسندید، دو یا سه و یا چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را...)؛ امروزه فراخوان برابری زن و مرد بالا گرفته و بسیاری از قوانین مدنی معاصر، چند همسری را جرم قابل مجازات تلقی می کنند؛ حال آنکه به مردان و زنان اجازه داده می شود خارج از چارچوب ازدواج نیز روابط جنسی داشته باشند.
تردیدی نیست که موارد شخصی متعددی وجود دارد که به مرد اجازه می دهد با بیش از یک زن ازدواج کند. حتی گاهی این کار در صورتی که همسرش نازا بوده یا بیماری ای داشته که او را از همبستری و انجام وظایف زناشویی باز می داشته یا نفرت مرد از او بالا گرفته و داوریها راه به جایی نمی برده، لطف و حرمتی برای همسرش تلقی می گردد. او در همه این حالتها می تواند اقدام به طلاق کند و گناهی نیز مرتکب نشده است؛ ولی اگر به رغم آنچه گفته شد، همسرش را با احترام و لطف نگاه داشت و در کنارش با زن دومی ازدواج کرد، در واقع مردانگی کرده و این بدون تردید برای آن زن بهتر است. همچنان که زن دوم نیز وقتی موافقت کرد که در کنار همسر اول به ازدواج این مرد در آید، مجبور به پذیرش ازدواج نبود و این بدان معناست که چند همسری در چنین حالتی، به مصلحت هر دو زن است.
در حالتهای اجتماعی خاص، شمار مردان کم و شمار زنان زیاد می شود؛ حالتی که معمولاً در پی جنگها پدید می آید و نسبت زنان بیش از مردان می شود. در این حالت، چند همسری یک وظیفه اخلاقی و انسانی برای رفع نیاز زنان به همسر و برای حمایت جامعه از فساد و رذایل اخلاقی می گردد.
همچنین اشاره می کنیم که آمار جمعیتی همه ملتها همواره نشان دهنده بیشتر بودن شمار زنان از مردان به نسبت اندکی است. نسبت اضافی زنان معمولاً بیش از 3% نیست و این بدان معناست که خداوند برای هر مرد، زنی می آفریند و اصل نیز همین است و آن شمار اندک باقی مانده زنان، ازدواج ناکرده می مانند؛ مگر آنکه برخی مردان اقدام به ازدواج با بیش از یک زن کنند. حال اگر این تعدد، جایز نباشد چه باید کرد و راه حل کدام است؟
کسی که مرد و زن را آفریده، تعدد زوجات را هم تشریع کرده است. این تشریع از سوی خدا و برای برون رفت از وضعی است که خداوند آفریده است:«...أَلا له الخلق و الأَمر تبارک الله ربُّ العالمین»(اعراف/54)(... آگاه باشید که آفرینش و فرمان، او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان.)
اگر مسلمان گاه چند همسری را بد و بدون پای بندی به ضوابط و شرایط آن به کار می بندند، راه حل، نه لغو این شریع ــ که به زیان بزرگی در حق زن و جامعه منجر می شود ــ بلکه در ملزم کردن مردان به رعایت شرایط و ضوابط آن است.

پدر و مادر و فرزندان

اسلام روابط پدر و مادر و فرزندان را بر پایه لزوم مراقبت کامل مادی و عاطفی و اخلاقی و آموزشی در حدّ توان پدر و مادر و لزوم نیکی از سوی فرزندان تنظیم کرده است. جامعه و دولت نیز باید مادران و کودکان و بویژه کودکان یتیم و بی سرپرست را حمایت کند. قرآن کریم و سنت شریف نبوی هم بر نیکی کردن به یتیمان و در راه ماندگان تأکید کرده و در زکات و صدقات و غنایم و اموال دولتی، حقی برای آنان در نظر گرفته است.
چنان نیست که خانواده تنها به مفهوم خانواده کوچکی شامل زن و شوهر و فرزندان محدود باشد و چیزی فراسوی آن نباشد؛ اسلام خانواده را گسترش می دهد و آن را شامل خویشان و نزدیکان هم می داند و پیوند داشتن با آنان را فرض، و گسستن از آنها را گناه بزرگی می شمارد: «و أُولوا الأَرحام بعضهم أَولی ببعضٍ فی کتاب الله...)(انفال/75)(...و در کتاب خداوند، خویشاوندان نسبت به همدیگر از دیگران سزاوارترند...)؛«...و اعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین إِحساناً و بذی القربی...»(نساء/36)( خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و... نکویی ورزید.)

پی نوشت ها :

1."صحیح البخاری" کتاب النکاح، باب الاکفاء فی الدین، شماره (3700) به نقل از ابوهریرة. "صحیح مسلم"، کتاب الرضاع، باب استحباب نکاح ذات البین، شماره (2661) به نقل از ابوهریرة.
2. "سنن ابن ماجة" کتاب النکاح، باب الاکفاء شماره (1957) به نقل از ابوهریرة،"سنن الترمذی" کتاب النکاح، باب اذا جاءکم من ترضون دینه، شماره (1004) به نقل از "ابوهریرة" و شماره (1005) به نقل از "ابوحاتم المزنی" و گفته است که این حدیث حسن و عجیبی است.

منبع: اتحادیه جهانی علمای مسلمان، منشور اتحادیه جهانی علمای مسلمان، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی- معاونت فرهنگی، اول، 1389، ه-ش.

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط