نویسنده: محمدرضا شمس اردکانی
در قرن نوزدهم میلادی، شاهد حرکت کشورهای اروپایی به سمت بهداشت هستیم، اما ایران تا تأسیس دارالفنون کاملاً از این قافله عقب ماند. طوری که برای کوچک ترین اقدام بهداشتی نیز ناتوان و نا آگاه بود. در این آشفته بازار عباس میرزا توانست اولین قدم را در جذب طب نوین بردارد. او علاوه بر اعزام چند دانشجو به اروپا برای تعلیم علم جدید، استفاده از داروهای جدید را نیز در ایران آغاز کرد. چنانچه زمانی که مبتلا به مالاریا یا تب نوبه شده بود دکتر کورمیک او را با داروی گنه گنه، که از اواخر قرن هفدهم در اروپا برای معالجه بیماران مبتلا به مالاریا آغاز شده بود، مداوا کرد( نجمی، 1370: 418)، با آنکه بیماری مالاریا یا تب نوبه در ایران به وفور دیده می شد، اما سال ها طول کشید تا داروی گنه گنه به لیست دارویی مردم اضافه شد.
از دیگر اقدامات اولیه بهداشتی که در دوره قاجار انجام پذیرفت، مبارزه با آبله بود که در زمان عباس میرزا آغاز شد و از سوی امیرکبیر ادامه یافت.
به جز آبله کوبی بحث قرنطینه هم از واجبات مبارزه با بیماری ها مسری بود. امیرکبیر با آگاهی در امر محافظت کشور لزوم داشتن قرنطینه در نقاط پرخطر را درک کرده بود. وی دستور داد تا مسافران را چند روز در قرنطینه های مرزی نگاه دارند، دود بدهند و بعد اجازه ورود به کشور را داشته باشند. بعد مرگ امیرکبیر، اقداماتش نیز به فراموشی سپرده شد، اوضاع بهداشتی کشور روز به روز آشفته تر می شد. از سویی فاجعه انسانی در راه بود و از سوی دیگر منافع کشورهای استعمارگر چون انگلیس با متوقف شدن امور تجاری به علت شیوع بیماری در خطر بود. عاقبت صندوقی با نام صندوق رفع گرسنگی در لندن( الگود، 1386: 570) افتتاح شد. این در حالی بود که هیچ کدام اولیای امور کشور حاضر به کاستن دخل و خرج خود و اندیشیدن به امور جامعه نمی شدند. شاه و رجال ایرانی هم برای کمک به هموطنان خود، اعاناتی را به این صندوق تقدیم داشتند(همان).
عاقبت ناصرالدین شاه، در 1277هـ، دستور تشکیل کمیسیون پزشکی را صادر کرد تا به امور صحی بپردازد(روستایی، 1382: ج1/ یک صد و چهل و دو)، اما مشکلات فراتر از این بود که با یک کمیسیون پزشکی حل شود. در نهایت، با همت طبیبان ایرانی و پزشکان خارجی مجلس حفظ الصحه تشکیل شد. این دفتر بهداشتی برای بررسی امور بهداشتی و طبی و بیماری ها مسری و چگونگی شیوع آن ها در ولایات ایران، تشکیل جلسه می داد.
این اولین اقدام رسمی دولت برای مبارزه با بیماری های مسری بعد از امیرکبیر بود. از دیگر اقداماتی که در این زمان صورت گرفت اعلام ممنوعیت حمل جنازه به عراق از سوی دولت بود. چنان که در 1306هـ و، در 1307هـ، دستوری از دارالخلافه صادر شد:« احدی از آحاد ناس مأذون و مرخص نیست به طرف عراق عرب و عتبات عرش درجات به واسطه ناخوشی و موانع مشروعه موجود مسافرت کند و کسانی که در این امر کوتاهی نمایند مواخذه خواهند شد. مشابه چنین دستوری به بیشتر شهرها نیز مخابره شد؛ اما اقدام به برپایی قرنطینه همچنان اذهان اولیای امور را مشغول کرده طوری که در 1302هـ زمانی که در آن سوی مرزهای غربی بیماری وبا شیوع یافته بود هیئت وزرا تصمیم گرفت تا با برپایی قرنطینه در منطقه کرمانشاه از ورود و خروج مسافران جلوگیری کند. این اقدامات اگرچه اندک بوده، اما درصد مرگ و میر را کاهش می داد. همچنین زمانی که، در 1335هـ، در مشهد و بعضی از شهرهای سمنان وبا شیوع یافت از جانب مجلس حفظ الصحه تلاش شد تا برای جلوگیری از شیوع وبا در ده نمک قرنطینه برپا کند.
به جز این عملکرد اقداماتی نیز در سطح کشور برای جلوگیری از شیوع بیماری ها صورت پذیرفت که مهم ترین آن پاکیزه نگهداشتن سطح شهر بود این کار به عهده بلدیه گذاشته شد. به دستور ریاست بلدیه علاوه بر پاکیزگی سطح کوچه ها و دیگر معابر باید دکان هایی چون قصاب ها و کله پزی ها لاشه حیوانات را در گودال ها زیر خاک نمایند. دیگر اینکه « آب هایی که محفوظه داشته قدغن نمایند آب ها را» آلوده کرده و همچنین «قدغن سخت شود که لباس کهنه را در چشمه ها و دهانه قنوات نشویند».
البته وضعیت حمام ها دست کم تا پنجاه سال بعد نیز به همان شکل باقی ماند فقط برای جلوگیری از بروز زخم های جلدی گاهی اوقات دستوراتی مبنی بر منع ورود مبتلایان به بیماری ها جلدی به حمام ها داده می شد.
در این دوره اقداماتی فرهنگی نیز برای آگاهی مردم برای مبارزه با بیماری های مسری صورت گرفت از جمله می توان به نگارش رساله ای از سوی دکتر کرمیک انگلیسی پزشک عباس میرزا در باب آبله اشاره کرد( آدمیت، 1361: 332)؛ دکتر تولوزان نیز کتابی در خصوص شیوه جلوگیری و معالجه طاعون نگاشت و زبدةالحکمه در خواص گنه گنه نیز از تألیفات این پزشک است. به جز کتب باید از مقالات چاپ شده در روزنامه وقایع اتفاقیه که از زمان امیرکبیر آغاز شد نیز یاد کرد که در آن « جزوه قواعد معالجه وبا راجع به چگونگی این بیماری و جلوگیری از سرایت آن»(همان: 334) برای آگاهی مردم به چاپ می رساندند. همچنین مقالات دیگری نیز درباره بیماری های مسری مثل وبا و طاعون و روش مبارزه با آن به چاپ رسید و ناخوشی هایی که از آشامیدن آب های آلوده بروز می کند و حفظ الصحه عمومی انتشار یافت و در نهایت با اعلان هایی که در شهر پخش می شد سعی می شد تا به مردم آگاهی های لازم داده شود. از مهم ترین اقدام فرهنگی که در این زمان صورت گرفت تعلیم مسائل بهداشتی در مدارس ابتدایی بود. در 1338هـ، میرزا مجدالدین جزوه ای را نوشته و آن را در اختیار مدارس قرار داد تا مجانی آن را به دانش آموزان آموزش دهند.
برای بالا بردن سطح بهداشت جامعه از جمله سرمایه گذاری های طولانی مدت توجه به امور مدارس بود. علاوه بر چاپ مطالبی در خصوص حفظ الصحه دستورالعمل های لازم برای لزوم رعایت بهداشت و نظافت از سوی محصلان نیز بخش نامه می شد و از معلمان خواسته شد تا بر آن نظارت کنند. از دیگر اقدامات تعلیم طبیب صحی برای مدارس نیز بود.
بدین ترتیب، با برنامه ریزی های سنجیده آرام آرام بر سطح بهداشت جامعه افزوده شده و مردم با روش های مختلف مبارزه با بیماری آگاه شده و از همه مهم تر دولت اقدامات مؤثری برای حفظ الصحه برداشت.
منبع: شمس اردکانی، محمدرضا؛ عظیمی، رقیه سادات؛ قاسملو، فرید؛(1389)، روند تحول پزشکی نوین ایران، از دارالفنون تا تأسیس دانشگاه تهران، تهران: چوگان با همکاری دانشگاه علوم پزشکی تهران، اول/1390.
از دیگر اقدامات اولیه بهداشتی که در دوره قاجار انجام پذیرفت، مبارزه با آبله بود که در زمان عباس میرزا آغاز شد و از سوی امیرکبیر ادامه یافت.
به جز آبله کوبی بحث قرنطینه هم از واجبات مبارزه با بیماری ها مسری بود. امیرکبیر با آگاهی در امر محافظت کشور لزوم داشتن قرنطینه در نقاط پرخطر را درک کرده بود. وی دستور داد تا مسافران را چند روز در قرنطینه های مرزی نگاه دارند، دود بدهند و بعد اجازه ورود به کشور را داشته باشند. بعد مرگ امیرکبیر، اقداماتش نیز به فراموشی سپرده شد، اوضاع بهداشتی کشور روز به روز آشفته تر می شد. از سویی فاجعه انسانی در راه بود و از سوی دیگر منافع کشورهای استعمارگر چون انگلیس با متوقف شدن امور تجاری به علت شیوع بیماری در خطر بود. عاقبت صندوقی با نام صندوق رفع گرسنگی در لندن( الگود، 1386: 570) افتتاح شد. این در حالی بود که هیچ کدام اولیای امور کشور حاضر به کاستن دخل و خرج خود و اندیشیدن به امور جامعه نمی شدند. شاه و رجال ایرانی هم برای کمک به هموطنان خود، اعاناتی را به این صندوق تقدیم داشتند(همان).
عاقبت ناصرالدین شاه، در 1277هـ، دستور تشکیل کمیسیون پزشکی را صادر کرد تا به امور صحی بپردازد(روستایی، 1382: ج1/ یک صد و چهل و دو)، اما مشکلات فراتر از این بود که با یک کمیسیون پزشکی حل شود. در نهایت، با همت طبیبان ایرانی و پزشکان خارجی مجلس حفظ الصحه تشکیل شد. این دفتر بهداشتی برای بررسی امور بهداشتی و طبی و بیماری ها مسری و چگونگی شیوع آن ها در ولایات ایران، تشکیل جلسه می داد.
این اولین اقدام رسمی دولت برای مبارزه با بیماری های مسری بعد از امیرکبیر بود. از دیگر اقداماتی که در این زمان صورت گرفت اعلام ممنوعیت حمل جنازه به عراق از سوی دولت بود. چنان که در 1306هـ و، در 1307هـ، دستوری از دارالخلافه صادر شد:« احدی از آحاد ناس مأذون و مرخص نیست به طرف عراق عرب و عتبات عرش درجات به واسطه ناخوشی و موانع مشروعه موجود مسافرت کند و کسانی که در این امر کوتاهی نمایند مواخذه خواهند شد. مشابه چنین دستوری به بیشتر شهرها نیز مخابره شد؛ اما اقدام به برپایی قرنطینه همچنان اذهان اولیای امور را مشغول کرده طوری که در 1302هـ زمانی که در آن سوی مرزهای غربی بیماری وبا شیوع یافته بود هیئت وزرا تصمیم گرفت تا با برپایی قرنطینه در منطقه کرمانشاه از ورود و خروج مسافران جلوگیری کند. این اقدامات اگرچه اندک بوده، اما درصد مرگ و میر را کاهش می داد. همچنین زمانی که، در 1335هـ، در مشهد و بعضی از شهرهای سمنان وبا شیوع یافت از جانب مجلس حفظ الصحه تلاش شد تا برای جلوگیری از شیوع وبا در ده نمک قرنطینه برپا کند.
به جز این عملکرد اقداماتی نیز در سطح کشور برای جلوگیری از شیوع بیماری ها صورت پذیرفت که مهم ترین آن پاکیزه نگهداشتن سطح شهر بود این کار به عهده بلدیه گذاشته شد. به دستور ریاست بلدیه علاوه بر پاکیزگی سطح کوچه ها و دیگر معابر باید دکان هایی چون قصاب ها و کله پزی ها لاشه حیوانات را در گودال ها زیر خاک نمایند. دیگر اینکه « آب هایی که محفوظه داشته قدغن نمایند آب ها را» آلوده کرده و همچنین «قدغن سخت شود که لباس کهنه را در چشمه ها و دهانه قنوات نشویند».
البته وضعیت حمام ها دست کم تا پنجاه سال بعد نیز به همان شکل باقی ماند فقط برای جلوگیری از بروز زخم های جلدی گاهی اوقات دستوراتی مبنی بر منع ورود مبتلایان به بیماری ها جلدی به حمام ها داده می شد.
در این دوره اقداماتی فرهنگی نیز برای آگاهی مردم برای مبارزه با بیماری های مسری صورت گرفت از جمله می توان به نگارش رساله ای از سوی دکتر کرمیک انگلیسی پزشک عباس میرزا در باب آبله اشاره کرد( آدمیت، 1361: 332)؛ دکتر تولوزان نیز کتابی در خصوص شیوه جلوگیری و معالجه طاعون نگاشت و زبدةالحکمه در خواص گنه گنه نیز از تألیفات این پزشک است. به جز کتب باید از مقالات چاپ شده در روزنامه وقایع اتفاقیه که از زمان امیرکبیر آغاز شد نیز یاد کرد که در آن « جزوه قواعد معالجه وبا راجع به چگونگی این بیماری و جلوگیری از سرایت آن»(همان: 334) برای آگاهی مردم به چاپ می رساندند. همچنین مقالات دیگری نیز درباره بیماری های مسری مثل وبا و طاعون و روش مبارزه با آن به چاپ رسید و ناخوشی هایی که از آشامیدن آب های آلوده بروز می کند و حفظ الصحه عمومی انتشار یافت و در نهایت با اعلان هایی که در شهر پخش می شد سعی می شد تا به مردم آگاهی های لازم داده شود. از مهم ترین اقدام فرهنگی که در این زمان صورت گرفت تعلیم مسائل بهداشتی در مدارس ابتدایی بود. در 1338هـ، میرزا مجدالدین جزوه ای را نوشته و آن را در اختیار مدارس قرار داد تا مجانی آن را به دانش آموزان آموزش دهند.
برای بالا بردن سطح بهداشت جامعه از جمله سرمایه گذاری های طولانی مدت توجه به امور مدارس بود. علاوه بر چاپ مطالبی در خصوص حفظ الصحه دستورالعمل های لازم برای لزوم رعایت بهداشت و نظافت از سوی محصلان نیز بخش نامه می شد و از معلمان خواسته شد تا بر آن نظارت کنند. از دیگر اقدامات تعلیم طبیب صحی برای مدارس نیز بود.
بدین ترتیب، با برنامه ریزی های سنجیده آرام آرام بر سطح بهداشت جامعه افزوده شده و مردم با روش های مختلف مبارزه با بیماری آگاه شده و از همه مهم تر دولت اقدامات مؤثری برای حفظ الصحه برداشت.
منبع: شمس اردکانی، محمدرضا؛ عظیمی، رقیه سادات؛ قاسملو، فرید؛(1389)، روند تحول پزشکی نوین ایران، از دارالفنون تا تأسیس دانشگاه تهران، تهران: چوگان با همکاری دانشگاه علوم پزشکی تهران، اول/1390.