الزامات و ضرورت های تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی (2)

عمر دراز کالا در گروی تخصص در زمینه تولید کالاست. به دلیل آنکه معمولاً برای تولید کالا، مواد اولیه، نیرو و وقت صرف می شود، باید با «تخصص کافی» و نظارت متخصصان همراه باشد تا مانع هدر رفتن مواد اولیه و نیروی
يکشنبه، 3 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
الزامات و ضرورت های تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی (2)
 الزامات و ضرورت های تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی «2»

نویسنده: سید محمود طاهری*



 

3. تخصص محوری و تعهدگرایی

عمر دراز کالا در گروی تخصص در زمینه تولید کالاست. به دلیل آنکه معمولاً برای تولید کالا، مواد اولیه، نیرو و وقت صرف می شود، باید با «تخصص کافی» و نظارت متخصصان همراه باشد تا مانع هدر رفتن مواد اولیه و نیروی انسانی و وقت شود و موجب استفاده بهینه از امور یاد شده شود. اگر تولید با تخصص مقرون شود، عمر درازی می یابد و مصرف کننده را نسبت به استمرار استفاده از آن، راغب می کند. در نتیجه، تبلیغی عملی برای تولیدکننده به شمار می آید و منشأ سودآوری فراوان برای اوست. ناگفته نماند معصومین علیهم السلام نیز به ارتقای کیفیت سفارش کرده اند. اصولاً ارتقای کیفیت یکی از پیش شرط های لازم برای استفاده مشتری از کالاست که به تخصص تولیدکننده بستگی دارد.
هرگز بدون تخصص نمی توان کالایی با کیفیت بالا ارایه داد. در زمینه تولید، تعهد هم سنگ تخصص است؛ زیرا نبود تعهد، راه را برای خیانت در بیت المال، روی آوردن به تولید کالاهای تجملاتی و غیرضروری با انگیزه انباشتن ثروت و نه خدمت به مردم، در نظر گرفتن منفعت شخصی و نه مصلحت مردم، ایجاد شکاف میان طبقات جامعه فراهم می کند. امام صادق علیه السلام سپردن کار به فرد نامتخصص را با سپردن آن به خائن برابر می داند و می فرماید: «ما اُبالی اِلی مَنِ ائَتَمنتُ خائَناً اَو مُضیّعاً، از نظر من تفاوتی نمی کند که به خائن اعتماد کنم یا به ضایع کننده (نامتخصص)». (1)
«این سخن امام صادق علیه السلام-به صراحت-دستوری بزرگ می دهد که باید برای همه مردم-در هر جای اجتماع-و به ویژه برای ماموران اداری و صاحب کاران به صورت منشور درآید. در این تعلیم، نابود کردن و تضییع کار در ردیف خیانت در کار ذکر شده است و تضییع کار یا از بی اطلاعی درباره آن و تخصص مهارت نداشتن در آن نتیجه می شود یا از نداشتن تعهد و تقیّد به اصول و موازین و نبودن وجدان کار. بنابراین، این تعلیم، از لحاظ تربیت و اجتماع و اقتصاد و انسانیت و پیشرفت تمدن و سلامتی زندگی و استحکام روابط و بهتر شدن کارها و پیشرفت صنایع، دارای اهمیتی بزرگ است. قطعاً تأثیر مثبت رعایت کردن آن به زمینه هایی چون پزشکی، بهداشت، داروسازی، تعلیم و تربیت و دفاع و همانند آن نیز کشیده می شود. این است که باید برای هر جامعه و هر مسلمان آگاه متعهد که به عملی اقدام می کند یا کسانی را برای کار برمی گزیند، دستوری قاطع و فراگیر باشد. کسی که درباره کار مورد نظر دانشی ندارد و در آن رشته از تخصص و مهارتی برخوردار نیست، نباید آن را قبول کند، هرچند برای قبول آن به او اصرار کنند، تا حقوق جامعه، پای مال [به بی مهارتی و عدم تخصص] نشود و روابطی سالم بر اجتماع حکومت کند و اموال ملت و ثروت ها و کارخانه و ابزار کار حفظ بماند». (2)
استقلال اقتصادی و ‌آزادی و هر آنچه مایه کرامت آدمی می شود، در سایه آرزوی صِرف به دست نخواهد آمد، بلکه چنین کاری به اسباب و ابزار ویژه خود نیاز دارد که بدون این اسباب، هرگز آن آرزوها عملی نمی شود و آن اسباب، این است که هر کس که هر کاری را عهده دار می شود، حتماً باید از دو ویژگی برخوردار باشد: نخست؛ داشتن اطلاع و شناخت و تخصص درباره کاری که عهده دار شده است و دیگری، پای بندی به دین و تقوای الهی تا بر اثر آن، نه خیانتی انجام دهد و نه اختلاس و مسامحه کند. پس کسی که فاقد یکی از این دو (تخصص و تعهد) باشد، شایستگی متصدی شدن کاری را ندارد، چه رسد به اینکه فاقد هر دو باشد، اما ریشه این سخن که کسی که متصدی انجام کاری می شود، باید میان دو ویژگی «علم و عدل» و دو کمال «تخصص و تقوا» جمع کند و هر دو را داشته باشد، به قرآن کریم برمی گردد. خداوند، دست کم در دو جا به لزوم و تخصص و تعهد در متصدیان امور، اشاره کرده است که البته در یک جا، این امر را لازم دانست، گرچه در شرایطی آسان و بدون تنگنا باشد و اما در مورد اول، عهده دار شدن وزارت اقتصاد است که در سخت ترین زمان، از سوی حضرت یوسف علیه السلام اتفاق افتاد.
خداوند در این باره از زبان حضرت یوسف علیه السلام خطاب به عزیز مصرف می فرماید: «قالَ اجعَلنی عَلی خزائِنِ الارضِ انّی حفیظٌ عَلیمٌ: [یوسف]گفت: مرا بر خزانه های این سرزمین بگمار؛ که من نگهبانی دانا هستم». (یوسف: 55)
یوسف علیه السلام زمانی درخواست وزارت اقتصاد و گماشته شدن بر خزانه های سرزمین مصر را کرد که او و کشورش در شرایط دشواری به سر می بردند؛ چون هم نگهبانی امین بود که نه به سرمایه کشور چوب حراج می زد و نه نسبت به آن خیانت می کرد (اصل تعهد) و هم نسبت به این کار، آگاه از تخصص کافی برخوردار بود. پس با توجه به این آیه، واجب است که وزیر هم باتقوا و پرهیزکار باشد و هم متخصص و آگاه باشد. بنابراین، برای عهده دار شدن چنین مسئولیتی، نه تقوای بدون شناخت و تخصص، کافی است و نه تخصص بدون تقوا و پرهیزکاری.
مورد دوم، عهده دار شدن چوپانی گوسفندان است، آن هم در شرایطی عادی و آسان. قرآن کریم در این باره از زبان یکی از دختران شعیب علیهم السلام خطاب به پدر درباره اجاره دادن گوسفندانش به حضرت موسی علیه السلام، به خاطر خدمتی که او کرده بود، می فرماید: «یا اَبَتِ استَأجِرهُ اِن خَیرَ مَنِ استَأجَرتَ القَوِیُّ الاَمینُ؛ ای پدر، او را استخدام کن؛ چرا که بهترین کسی است که استخدام می کنی، هم نیرومند [و هم] در خور اعتماد است». (قصص: 26)
بهترین کارگزاران و متصدیان امور در هر کاری، کسانی هستند که هم قوی و توانا بر انجام آن کار و هم آگاه به آن و امانت دار نسبت به آن هستند. پس بهترین چوپان ها نیز چوپان هایی قوی و امین آگاه و قابل اعتمادند و حاصل آنکه منطق قرآن کریم، لزوم شناخت و امانت داری در هر کاری است که شخص آن را عهده دار می شود؛ چه کاری مهم و سطح بالا مانند وزارت باشد و چه کاری معمولی و سطح پایین مانند چوپانی گوسفندان و آب دادن به آنها باشد و آن گاه که در هر نظام و جامعه ای، هر کس عهده دار کاری شده باشد که سزاوار آن است و حق هر صاحب حقی داده شود، چنین جامعه ای شایسته استقلال و آزادی خواهد بود. (3)
یکی از فلاسفه معاصر می نویسد: «متاسفانه در عصر ما بدون التزام به شرایط هر علم و بدون تحصیلات عمیق، در هر فنی، هر کس می تواند اظهارنظر کند و هرگز کسی او را ملامت نمی کند... نمی دانم چه دست هایی پیدا و ناپیدا، محیط ما را به این بلایا مبتلا کرده است. سپردن کارهای حساس و حیاتی به نااهل، در کشور ما امری عادی است. یکی از دوستان مغرب زمین می گفت: در مملکت ما به فرض آنکه دولت مرتکب گناهی بزرگ شود و کاری را به نااهل و غیر مستحق بسپارد، اجتماع از قبول آن امتناع می ورزد و در درجه اول، کسی که اهلیت کاری نداشته باشد، خود از قبول آن کار، خودداری می کند و شخصیت خود را مورد تمسخر قرار نمی دهد. لذا ما نه فارغ التحصیل بی سواد داریم، نه معلم کم سواد و نه وکیل کم مایه». (4)

4. کیفیت مداری و مرغوبیت کالا

تولید کالاهای با کیفیت و مرغوب، افزون بر آنکه نشانه احترام به شخصیت مشتری و رفتار کریمانه با خریدار است، موجب جلب اعتماد مشتری و رونق و استمرار فروش این کالاها می شود. در حقیقت، اصلی ترین عامل رونق بازار کار و کسب جایگاه ممتاز برخی کارخانه ها و مراکز تولیدی را باید در ارایه کالاهای با کیفیت و مرغوب از سوی آنها دانست. این در حالی است که ارایه کالاهای بی کیفیت به مردم، در کنار همه آفات و ضررهایی که دارد، مایه زیان اقتصادی است؛ چرا که مشتری، به زودی برای تعمیر این کالاها اقدام می کند یا به دلیل از کار افتادن زودهنگام این کالاها، به زودی مجبور به خرید دوباره این کالاها می شود، که در هر صورت، متحمل زیان اقتصادی شده است.
شخصی به نام عاصم بن حمید می گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: «به چه کار مشغولی؟ گفتم: «گندم می فروشم». حضرت فرمود: «اِشتَرِ الجَیِّدَ وَ بِعِ الجَیَّدَ؛ فَانَّ الجَیِّدَ اِذا بِعتَهُ قیلَ له، بارک اللهُ فیک و فِیمَن با تمکَ؛ جنس مرغوب بخر و جنس مرغوب بفروش؛ چون وقتی جنس مرغوب فروختی، مردم می گویند: خدا به تو و به آنکه این جنس مرغوب را به تو فروخت، برکت دهد». (5)
«بی گمان، تولید کالاهای غیر استاندارد و نامرغوب و گاه عرضه نادرست آن، از عوامل اسراف و تبذیر نیز به شمار می آید که بیشتر در ضعف وجدان کاری و کوتاهی در انجام وظیفه یا نبود تخصص لازم ریشه دارد. پیداست بخشی از این گونه کالاها به دست مصرف کننده ناخواسته، دور ریخته می شود یا در جای خود، استفاده درست نمی شود. امام علی علیه السلام، غلامان را به دلیل پخت نان با کیفیت پایین سرزنش می فرمود. همچنین در آموزه های روایی، بر تولید کالا به گونه ای که کمترین ضایعات را داشته باشد، تأکید شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز دستور می داند اندازه نان را کوچک بگیرند، تا ضایعات آن کمتر باشد.»(6) با توجه به این نکته و در راستای توجه به کیفیت و مرغوبیت کالا، عیسی مسیح علیه السلام خطاب به نانواها فرموده است: «نَقُّوا القَمحَ وَ طَیِّبُوهُ وَ اَدِقُّوا طَحِّنَه؛ گندم را پاک و پاکیزه کنید و به نرمی، آردش کنید». (7)
مقام معظم رهبری در توصیه به ارتقای کیفیت کالاهای تولیدی می فرماید: «ما می توانیم امروز ادعای استقلال اقتصادی کنیم؛ اما به شرط ها و شروط ها. یکی از شرط هایش این است که در کشور، هر کس هر کاری را برعهده دارد، خوب انجام دهد». (8)
از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است: «رَحِمَ اللهُ امرَءَ عَمِلَ عَمَلاً فَاتقَبَهُ؛ خدا رحمت کند آن کس را که کاری انجام دهد و آن را متقن و با کیفیت انجام دهد.» شما اگر یک پیچ را می گردانید و سفت می کنید، اگر یک چرخ را می چرخانید، اگر جایی بخیه ای می زنید، اگر ماشینی را گریس کاری می کنید، اگر کتابی را چاپ می کنید، اگر کتابی را می نویسید، اگر سر کلاس درس می دهید، اگر در بیمارستان به بیماران می رسید، اگر در شهرداری مشغول تمیز کردن معابر شهری مردم خودتان هستید، اگر گوینده اید، اگر نویسنده اید، اگر محققید، اگر روحانی هستید، اگر در کار هنر مشغولید، اگر فیلم سازید، اگر داستان نویس هستید، اگر روزنامه نگارید، هرچه هستید و هر که هستید و در هر جا کار می کنید، باید سعی کنید کاری را که انجام می دهید، درست انجام دهید، کامل و با کیفیت انجام دهید. کم نگذارید. این، یکی از شرایطی است که اگر محقق شود، ما به استقلال اقتصادی می رسیم». (9)
«از سر هم بندی و کار را به امان و حال خود رها کردن و به کار نپرداختن و بی اعتنایی به استحکام یک کار به شدت پرهیز شود.»(10) «شما فرض کنید، اگر فلان کارگر ایران خودرو، لازم ندانسته که فلان پیچ را یک و نیم پیچ دیگر بچرخاند- که برای او کار خیلی کوچکی است-تأثیرش این است که یک چند کیلومتر که ماشین راه رفت، ناگهان ماشین از کار می افتد؛ چرا که او کار را درست و با کیفیت انجام نداده است. این بیچاره صاحب ماشین، هزاران دردسر را متحمل می شود، برای خاطر این که فلان کارگر می بایست فقط یک ثانیه حرکتی را انجام می داد و نداد. محکم کاری و اِتقان، این است». (11)

5. انگیزه درست و خدایی در تولیدی

اسلام، طرفدار کارهای تولیدی است و بر اهتمام به انگیزه های درست تولید، تأکید ویژه ای دارد. کمترین ثمره انگیزه درست در تولید این است که شخص را از فضای «هدف انگاری اقتصاد»-که معمولاً به پول پرستی می انجامد- بیرون می آورد و به سوی «وسیله انگاری اقتصاد» می کشاند و سبب می شود شخص به اقتصاد به چشم وسیله بنگرد، نه هدف.
شهید مطهری در این باره چنین می نویسد: «اسلام طرفدار بنیه اقتصادی است، اما نه به عنوان اینکه اقتصاد، خود هدف است یا تنها هدف است، بلکه به عنوان اینکه هدف های اسلامی بدون اقتصاد سالم و نیروی مستقل اقتصادی میسّر نیست، اما اسلام، اقتصاد را یک رکن از ارکان حیات اجتماعی می داند. لهذا به خاطر اقتصاد به سایر ارکان ضربه لطمه نمی زند. اسلام، طرفدار این نظریه که سرچشمه درآمد، تقاضاها و تمایلات است، نیست، بلکه معتقد است باید تمایلات با مصالح عالی و همه جانبه بشریت تطبیق کند. از این رو، فصل مهمی در اسلام هست به نام «مکاسب محرمه». درآمد مشروع و تولید مشروع از نظر اسلام، یعنی درآمدی که از طرفی، محصول فعالیت شخص باشد یا لااقل جنبه استثمار نداشته باشد و از طرف دیگر، از لحاظ مصرف، قابلیت مصرف شدن مشروع و مفید داشته باشد و به اصطلاح فقها، جنس مورد معامله دارای منافع حلال باشد و هدف، منافع اجتماعی باشد، نه پرکردن جیب شخص». (12)
بنابراین، آنچه اسلام محکوم کرده است، پول پرستی است، نه پول و ثروت؛ زیرا اولاً در اسلام، تولید ثروت (کشاورزی، دامداری، صنعت و غیره) توصیه شده است. ثانیاً مبادله ثروت یعنی تجارت و داد و ستد توصیه شده است... ثالثاً مقررات سخت قضایی و جزایی در مورد حیف و میل ها و سرقت ها و خیانت ها وضع شده است. رابعاً دفاع از مال در حکم جهاد و کشته در این راه، «شهید» تلقی شده است. (13)
انگیزه درست در تولید، شخص را از تولید کالاهایی باز می دارد که برای جسم و جان مردم زیان بار است و مانع دامن زدن به مصرف کالاهای غیر ضروری و تجملاتی می شود و سبب رعایت اصل اولویت و نیاز عمومی در امر تولید می گردد. «بنابراین، هدف مندی مثبت در تولید، تنها، ارزشی معنوی و اخلاقی نیست، بلکه در جهت دهی تولیدات، سالم سازی سیستم اقتصادی و پیش گیری از ناشایست ها نقش مؤثری دارد؛ زیرا هرگاه هدف فرد و جامعه از تولید، تنها افزایش سود مادی باشد، طبیعی است که سرمایه گذاری ها به سمت تولید کالاهایی با سود بیشتر جریان می یابد. هر چند چنین تولیداتی برای جسم و روح افراد، زیان بار باشد. در این نگرش، هرگاه تولید کالاهایی لوکس و تجملاتی، سوددهی بیشتری نسبت به کالاهای اساسی و مورد نیاز جامعه داشته باشد. در اولویت قرار می گیرد. این امر به ویژه در جوامعی که از نابرابری بیشتر در توزیع درآمد رنج می برند، در اولین وهله، به زیان گروه های محروم و کم درآمد جامعه خواهد بود. افزون بر آن، نبود انگیزه های سالم و تبدیل شدن سود و ثروت از «وسیله» به «هدف»، مجالی برای اندیشیدن در ارزش ها و رعایت محدودیت های اخلاقی در کار تولید باقی نمی گذارد و توسل به شیوه ها خلاقیت انسانیت و اخلاق را مجاز می نماید، در حالی که انگیزه ها و اهداف متعالی و نهادینه شدن آن در جامعه، نقش تعیین کننده ای در جهت دهی جریان تولید و رعایت ارزش های اخلاقی در این عرصه دارد. اساساً تفاوت در اهداف و انگیزه ها، یکی از وجوه تمایز کار و تولید در مکتب اقتصادی اسلام با دیگر مکاتب، به ویژه مکتب سرمایه داری است؛ چرا که در مکتب سرمایه داری، هدف از تولید، تنها افزایش سود اقتصادی و کسب بیشترین درآمد است و این تفاوت در هدف، آثار و پی آمدهای شایان توجهی در چگونگی و میزان کار و تولید نیز به همراه دارد». (14)
«در واقع، هیچ اصلی بر تولید تکاثری آزاد، حکم فرما نیست، جز دوستی و مال و سودطلبی هرچه بیشتر و روی هم انباشتن ثروت ها به صورتی دهشت انگیز- و اغلب- بدون آنکه هیچ توجهی به فضیلت یا انسانیت یا حق یا اخلاق عمومی یا گرفتار عقده شدن فرزندان بسیاری از خانوارها در آن صورت گرفته باشد». (15)

پی نوشت ها :

* کارشناس ارشد عرفان اسلامی، نویسنده و پژوهشگر.
1. الحیاه، ج5، ص 540.
2. همان، ج5، صص 540 و 541.
3. نک: منبع الفکر، صص 379 و 380.
4. سیدجلال الدین آشتیانی، رسائل قیصری، صص 51 و 52.
5. کافی، ج5، ص 202.
6. اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث، ص 255.
7. حسن بن شیعه حرّانی، تحف العقول، ص 934.
8. کار و کارگر از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، ص 41 (بیانات رهبر معظم انقلاب در تاریخ 1372/2/15).
9. همان (بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 1372/2/15).
10. همان، ص 66 (بیانات رهبر معظم انقلاب در تاریخ 1369/1/1).
11. همان، ص 69 (بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 1369/6/29).
12. مرتضی مطهری، نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص 23.
13. همان، ص 17.
14. اخلاق اقتصادی از دیدگاه و حدیث؛ صص 80 و 81.
15. الحیاه، ج6، ص 271.

منبع: نشریه اشارات (مجموعه مقالات)(ویژه سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی)

 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط