الزامات و ضرورت های تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی (4)

یکی از الزامات تولیدات ملی، روان بودن واردات و صادرات است. موضوع واردات نیز با مسئله خودکفایی و استقلال اقتصادی، منافاتی ندارد. در واقع، واردات، در صورتی با مسئله خودکفایی، منافات پیدا می کند که ورود آن کالاها،
يکشنبه، 3 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
الزامات و ضرورت های تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی (4)
 الزامات و ضرورت های تولید ملی، کار و سرمایه ایرانی«4»

نویسنده: سید محمود طاهری*



 

11. روان بودن واردات و صادرات

یکی از الزامات تولیدات ملی، روان بودن واردات و صادرات است. موضوع واردات نیز با مسئله خودکفایی و استقلال اقتصادی، منافاتی ندارد. در واقع، واردات، در صورتی با مسئله خودکفایی، منافات پیدا می کند که ورود آن کالاها، موجب وابستگی سیاسی و فرهنگی به کشورهای صادرکننده شده، موجب دامن زدن به مصرف گرایی شود و زمینه تولید را- حتی درباره کالاهای دیگر - از میان ببرد و نیز سبب گردد که مسئله واردات، از حالت نیاز، بیرون آید و صورت عادت به خود بگیرد و جامعه در اندیشه صادراتی مشابه با کالاهای وارد شده نباشد. در غیر این صورت، همان گونه که صادرات کالا موجب چرخش چرخ تولید می گردد، واردات نیز در این باره، نقشی بسزا دارد.
«اساساً هر جامعه ای، از جهاتی با جامعه دیگر از جمله صنایع، مواد غذایی، امور بافندگی و غیرممتاز بود و به طور طبیعی، تبادل و معاوضه را می طلبد و این تبادل و معاوضه، از زمان های بسیار دور بین جوامع بشری رایج بوده و کاروان های تجارتی و واردات و صادرات، بخشی از تاریخ زندگی بشر را رقم زده است و همین روش معقول و معمول جوامع، مکمّل رفع نیازمندی های ایشان بوده است و امروزه هم صادرات و واردات، نقش مهم و تعیین کننده ای در سرنوشت ملت ها دارد. پیغمبر اسلام و امامان علیهم السلام در سخنان خود، صادرات و واردات را تشویق و ترغیب و مورد حمایت قرار می دادند، تسهیلات فراوانی برای آن، تکفل و تعهد می نمودند. حتی گاهی خودشان اقدام به صادرات می کردند. نمونه ای از این صادرات و واردات کالاها را در سفرهای تجاری پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در قبل از بعثت به مناطق گوناگون شاهدیم». (1)
حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «الجالِبُ مرزوق وَ المتحکر ملعون؛ آنکه کالایی را وارد می کند، مورد رزق و روزی ‍[خدا] قرار می گیرد و کسی که احتکار می کند، مورد لعن خدا قرار می گیرد». (2)
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «مَن جَلب طعامٍ الی مِصرَ مِن امصارِ المُسلمینَ کانَ لَه اجر شَهید؛ کسی که طعام را به شهری از شهرهای مسلمانان وارد کند، پاداش شهید را دارد». (3)
رسول خدا صلی الله علیه و آله در جایی دیگر فرموده است: «الجالِبُ الی سُوقِنا کالمُجاهِدِ فی سبیل الله؛ کسی که کالا و طعامی را به سوی بازار ما مسلمانان جلب کند و وارد نماید، همانند مجاهد در راه خداست». (4)
شخصی به نام سیما بلقاوی که مسیحی بود، همواره جنس و گندم به مدینه وارد می کرد. وی خاطره یکی از سفرهایش به مدینه را-که به مسلمان شدنش نیز انجامید-چنین بازگو می کند:‌«گندم را فروختیم و خواستیم خرما بخریم و ببریم که مسلمانان جلوگیری کردند. خدمت رسول الله صلی الله علیه و‌آله رسیدیم و ماجرا را گفتیم. آن حضرت از این کار مسلمانان ناخشنود شد و خطاب به آنها فرمود: «اَما یُکفیکُم رَخصَ هذا الطّعام بِغَلاء هذا التّمرِ الذی یَحمِلونُه ذروهُم یحمِلوه؛ اینکه گندم ارزان آورند و خرمای گران ببرند، برای شما کافی نیست؟ بگذارید خرما را ببرند.» (5)
همچنین رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «مَن حَمِل اِلَینا طعاماً فَهو فی ضِیافَتنا حَتی یخرُجَ وَ مَن شاعَ له شیءٌ فَانّا ضامِن لَه؛ کسی که طعام و جنسی را به سوی ما حمل کند و به سرزمین ما وارد کند، تا موقعی که از پیش ما خارج نشده است، در ضیافت و مهمانی ماست و اگر چیزی از او تلف شد، ما ضامن او هستیم». (6)
حضرت علی علیه السلام در نامه خویش به مالک اشتر، او را به فراهم آوردن زمینه برای تجار به منظور واردات کالاهای مورد نیاز از سوی آنها چنین سفارش می کند: «پس درباره بازرگانان و صنعت گران سفارش مرا بپذیر و به بهترین شیوه درباره آنان سفارش کن. چه کسی که بر جای بود و چه آنکه با مال خود از این سو بدان سو رود و با دست رنج خود کسب کند؛ که آنان مایه های سودها و وسیله به دست آمدن درآمدها و کالاهای مورد نیاز مردم هستند و آورنده آن کالاها از جاهای دوردست و دشوار، در بیابان و دریا و دشت و کوهسار، و جاهایی که مردم برای موقعیت دشوارش، به آنجاها نمی روند و رفتن به آنجا را در سر نمی پرورانند». (7)

12. پرهیز از کارهای کاذب

از جمله کارهایی که اهل بیت علیهم السلام پیروانشان را از آن بازداشته اند، کارهای کاذب و مفت خواری است؛ کارهایی که محور آنها سود شخصی است و در آن از توجه به منافع و مصالح دیگران چشم پوشی شده است. ابوعلی سینا در این باره می نویسد: «همان گونه که باید بی کاری ممنوع باشد، باید از رواج کارهایی که زمینه انتقال املاک و منافع را فراهم می آورد، بدون اینکه در مقابل این انتقال ملک و منفعت، سودی به طرف مقابل برسد، جلوگیری شود، مانند قمار کردن؛ زیرا کسی که قمار می کند، در مقابل آنچه برنده می شود، سودی به شخص مقابل نمی رساند. باید جلوی این گونه از کارها را گرفت و جامعه را چنان سامان داد که اگر کسی چیزی از دیگران می ستاند، در مقابل صنعت و پیشه ای باشد و سودی به دیگران برساند. همچنین باید از کارهایی که ضد مصلحت جامعه است، جلوگیری به عمل آید، مانند آموزش دزدی و دلالی و مانند اینها. همچنین باید کارهایی که انسان را کسب و حرفه و صنعت باز می دارد و بی نیاز می کند و باعث می شود انسان در نظام جامعه شرکت نکند و در آن سهم نداشته باشد، مانند رباخواری، ممنوع و غیرقانونی شود؛ چرا که در رباخواری، شخص رباخوار، ثروت خود را افزایش می دهد، بدون اینکه کاری برای دیگران انجام دهد و بخشی از مشکلات جامعه را بر دوش بگیرد». (8)
با توجه به آن چه که گفته شد، یکی از مصادیق کارهای کاذب، حذف واسطه های غیرضروری است. در حقیقت، شیوه حذف واسطه های غیرضروری، کمبودهای ساختگی و غیر حقیقی کالاها و افزایش بی رویه قیمت ها و مفت خوری می کاهد که بر اثر وجود واسطه های بسیار شکل می گیرد. در حقیقت، حذف واسطه ها و این گونه کارهای کاذب، زمینه ساز تعادل در بازار عرضه و تقاضا و تضمین کننده قیمت حقیقی کالا در تجارت اسلامی و انسانی است و به رقابت مناسب و صحیح تولیدکنندگان و بنگاه های اقتصادی می انجامد. (9)
در ادامه، دو نمونه از واکنش منفی امام صادق علیه السلام در برابر انجام کارهای کاذب و مفت خواری را مرور می کنیم: «شخصی به نام حلبی می گوید: از امام صادق علیه السلام درباره مردی پرسیدم که خانه ای اجاره می کند و آن گاه آن را با قیمتی بالاتر به کس دیگری اجاره می دهد؟ حضرت فرمود: «نمی تواند این کار را انجام دهد، مگر آنکه در خانه، کارهای جدیدی انجام دهد [و دستی به سر و روی خانه بکشد]». (10)
امام صادق علیه السلام در روایت دیگری فرمود: «من دوست ندارم آسیابی را اجاره کنم و همان آسیاب را با قیمت بیشتر به دیگری اجاره دهم، مگر آنکه کاری در آن انجام دهم یا آن را مجهزتر نمایم». (11)
شهید آیت الله صدر در این باره می نویسد: «درآمد، جز ریزش کار در خلال سازمان تولید، منشأ دیگری ندارد. در نتیجه، کار، یگانه جواز مطالعه اجرت از صاحب واحد اقتصادی است و بدون آن، دلیلی بر اخذ اجرت نخواهد بود. از نظر ایجابی، درآمد، تنها موقعی که بر اساس کار، به دست آمده باشد، درست و قانونی است، و از جنبه سلبی، هر درآمدی که از کار تولیدی به دست نیامده باشد، غیرقانونی شناخته شده است». (12)
فقهای بزرگ اسلام نیز با استفاده از روایات ائمه معصومین علیهم السلام در این باره که درآمد باید کاملاً برآمده از کار و تولید باشد و باید از کارهای کاذب پرهیز کرد، نهایت دقت را در فتاوای خویش در این باره به کار برده و به گونه ای فتوا داده اند که حتی کمترین روزنه نیز بر انجام هرگونه کارهای کاذب، بسته شود. نمونه ای از این فتاوای ظریف را در کتاب مهم شرایع الاسلام از محقق حلّی می خوانیم. ایشان در این باره در کتاب مضاربه می فرماید: «اگر مالک، ابزار صید (تور ماهی گیری) را در اختیار صیاد قرار دهد و از او بخواهد-که مثلاً-یک سوم صید، مال من؛ چنین قراردادی ناصحیح است و مالک حق ندارد چنین درخواستی از او نماید، بلکه مالک، تنها موظف است که اُجرت واگذاری تور به صیاد را دریافت کند و صیاد نیز موظف است که فقط اجرت وسیله را به مالکت بپردازد». (13)
«بدین ترتیب، معلوم می شود که صرفِ شرکت دادن ابزار تولیدی در تولید، مجوزی برای شریک شدن صاحب ابزار، در سود به دست آمده نخواهد شد». (14)

13. تولید همراه با خویشتن داری اقتصادی

هیچ گاه هیچ جامعه ای به سرعت برق و باد، به نقطه اوج تولید و خودکفایی اقتصادی نرسیده است. رسیدن به نقطه مطلوب تولید، نیازمند برنامه ریزی های درازمدت است و از اموری به شمار می آید که به تدریج و به مرور زمان، به نتیجه دلخواه می رسد. بنابراین، لازمه دست یابی به تولید دلخواه و رهایی از وابستگی اقتصادی، پرهیز از شتاب زدگی و انجام کارهای عجولانه است. بدیهی است، توفیق در این امر، نیازمند خویشتن داری و ریاضت اقتصادی است. تا بر اثر آن، روند تولید شتاب بیشتری به خود بگیرد و بر اثر خویشتن داری، زمینه استفاده از تولیدات داخلی در جامعه فراهم آید. «بی تردید، دست یابی به انواع امکانات، سعادت مندی و رسیدن به کمال مطلوب، در فرهنگ دین، تحمل سختی ها و مشکلات را می طلبد. یکی از دستورهای مهم دینی، برای پیروزی بر مشکلات، صبر در برابر آن است؛ صبری که نمود استقامت و پایداری باشد و کاستی ها، هدفمندانه تحمل شود. صبر در مقابل نارسایی ها و کاستی های توجیه ناپذیر تولیدات داخلی، از هدر رفتن سرمایه ها و منابع با ارزش ملی، جلوگیری می کند، و سپری است در مقابل وابستگی، و مرکبی است برای دست یابی به کمال مطلوب، و راهی است برای دستیابی به آرزوهای والا و بزرگ، و اهرمی است برای ظفرمندی و رونق اقتصادی و جبران عقب ماندگی... .
صبر و خویشتن داری اقتصادی، یعنی انسان در برابر کالاهای لوکس و تجملی، خود را نبازد و شیفته نشود و به شغل های نامشروع دست نیازد و سرمایه ها و امکانات مازاد بر نیاز فردی را در اختیار دیگران بنهد و در راستای سعادت جامعه به کار بندد و هنگام کمبود امکانات، به مصرف حداقل بسنده کند. در این راستاست که صبر، حیات فرد و جامعه را تضمین می کند، دسیسه های جهان خواران را خنثی می سازد و شیوه پیامبران الهی است. بدون صبر نمی توان به کمال رسید و اگر جامعه به آن آراسته نشود، به رشد و توسعه دست نمی یابد.
باید باور داشت که تحمل ریاضت اقتصادی، دورانی زودگذر است، لیکن ثمربخش و پربار. چه بسا ملت ها که با تکیه بر آن، از یوغ سلطه گران رهایی یافته، به استقلال سیاسی-اقتصادی رسیده اند و از قدرت و شوکت برخوردار گردیده اند. چنان که حضرت علی علیه السلام می فرماید: «ای مردم در سرگذشت جوامع گذشته، نیک بیندیشید ... آنان که کوهی از مشکلات بر دوششان سنگینی می کرد، در امتحانی سخت گرفتار آمده بودند. فقر و تهی دستی آزارشان می داد. نظام های مستبد فرعونی، یوغ بردگی را بر‌ آنها افکنده، انواع شکنجه ها را متوجه آنان می ساخت و تلخ کامی ها و زندگی فلاکت بار بر آنان سیطره افکنده بود. در ظاهر، همه راه ها بر آنان بسته می نمود و وسیله ای برای رهایی خود سراغ نداشتند. تا آن گاه که خداوند، نهایت صبر و بردباری را در راه تعالی ارزش ها در آن مشاهده کرد و این گونه بود که خداوند، آنها را از تنگناها رهایی داد، عزیز و قدرتمندشان ساخت، امنیتشان فراگیر گشت و با بردباری و تحمل ناملایمات و خویشتن داری اقتصادی توانستند استقلال سیاسی بیابند و فرمان روایی به نام گردند». (15) یکی از اندیشمندان معاصر بر این باور است: «کشورهای مواد خام فروش بر سر دو راهی خطیری قرار دارند، چون امکان بازگشت به زندگی آباء و اجدادی نیست یا آن است که راه سنجیده ای در پیش می گیرند و با همان مقدار منابعی که در اختیار دارند، اندک اندک خود را به جلو می کشانند تا روزی بتوانند ‍[آن نوع] به خودکفایی [که] جواب گوی زندگی قناعت آمیزی باشد، برسند یا آنکه در غفلت و هرج و مرج، غوطه می زنند تا مردمشان به یک خیل مصرفی عاطل تبدیل گردند و چون فروش مواد خام به هیچ وجه جواب گوی نیاز و توقع عموم نیست، سرانجام کار به یک آشوب مهارناپذیر می رسد. این زمانی خواهد بود که ثروت طبیعی کشور رو به کاهش یا تمام شدن نهد، آن گاه آنها هم می پیوندند به صف ندارها بالذات. با این تفاوت که چون چندی زندگی آسانی داشته اند، تحمل فقر برای آنها بسیار ناگوارتر خواهد بود». (16)

14. مراقبت از محیط زیست

همواره در زمینه کار و تولید، سفارش شده است و بایسته نیست تولیدات به قیمت آسیب رساندن یا نابودی محیط زیست تمام شود. اسلام، کار و تولیدی را توصیه می کند که در آن، از محیط زیست به درستی مراقبت شود و افراد با احداث کارخانه ها و مراکز تولیدی، از نوع آسیب زای آن پرهیز کند و به بهانه سود و تولید، محیط زیست را قربانی منافع خویش نکند. «متاسفانه، فن آوری جدید تا همین اواخر در پی دخل و تصرف در طبیعت، با تمام توان و بی اعتنایی کامل نسبت به جوانب کیفی طبیعت و آنچه که سرانجام بر سر محیط انسانی و طبیعی می آید، فن آوری جدید در تخریب محیط زیست به مرحله ای رسیده که برای اولین بار در تاریخ بشری، هماهنگی کل نظام طبیعی را به مخاطره افکنده است». (17)
«در واقع، با ظهور انقلاب صنعتی و اختراع ماشین های جدید بود که ابزارهای تولید در غرب تغییر کرد و یک تکنولوژی کاملاً متحد با علم مادی گرای محض، به تدریج وارد صحنه شد. نتیجه آن، عبارت بود از ایجاد تکنولوژی جدیدی که قدرت عظیمی برای تسلط بر طبیعت و سایر تمدن های فاقد تکنولوژی های مشابه در اختیار بشر متجدد می گذاشت». (18)
«متأسفانه قرن بیستم بیش از تمام دوران پیش از خود (که همه عمر بشریت را در بر می گیرد)، ثروت خاک را بیرون آورده است. زمین می رود تا شبیه لانه زنبوری بشود که زنبورهایش فرار کرده اند، از بس چاله و چاه و لانه برای استخراج معدن در آن حضور شده است. اینها میراث نهفته نسل ها بوده و نیز متعلق به انسان های بی شمار آینده که فقط چند نسل، آنها را بر باد داده اند. حداکثر یک قرن دیگر این ذخایر بتواند داوم کند. بعد چه خواهد شد؟ مثلاً زغال سنگی که طی میلیون ها سال ایجاد شده، در فاصله دویست-سیصد سال نابود می شود. بشریت جدید در واقع، بلعندگان پس اندازهای خاکند و از سهمیه آیندگان که به هیچ وجه متعلق به آنها نیست، برداشت می کنند.»(19) «آیا می توان برخی از دستاوردهایی را که انسان در دوران مدرن داشته است، مانند نابودی طبیعت، آلودگی محیط زیست و ... پیشرفت نامید». (20)
«طبق نظر دانشمندان زیست شناس، عوامل متعددی محیط زیست انسان و سایر موجودات را تهدید می کند. آلودگی آب رودخانه ها و دریاها از طریق ورود پساب های کارخانجات تولیدی و صنعتی، آلودگی آب های زیرزمینی از طریق مصرف انواع و اقسام سموم آفت کش و شوینده ها، نابودی جنگل ها و مراتع، مصرف سوخت های فسیلی و گازهای شیمیایی و تولید انبوه زباله و دفن آن در طبیعت، هر یک نقش مهمی در تخریب محیط زیست دارند. انسان ها بر خلاف اصول اخلاقی سفارش شده از سوی ادیان و مکاتب، چنان سرگرم منافع خویش شده اند و مسئولیت خود را در برابر طبیعت و سایر هم نوعان، فراموش کرده اند که گویا برای شرکت در یک مسابقه تخریب و ویرانی به این دنیا آمده اند، در حالی که یکی از رسالت های مهم و بزرگ انسان در این دنیا، ایجاد عمران و آبادانی در زمین است. امروز بر هیچ کس پوشیده نیست که پیشرفت و تحول عظیم علمی-صنعتی دنیا با همه فوایدی که برای انسان ها داشته و خدماتی که برای بشریت به ارمغان آورده است، رخداد و فاجعه ای بزرگ برای بشریت به دنبال داشت که شناختن و پی بردن بشر به این فاجعه عظیم لحظه به لحظه بر اضطراب و ناآرامی وی می افزاید و می رود تا تمامی شیرینی های این پیشرفت ها و موفقیت ها را در کام او تلخ نماید.
خداوند، طبیعت و جهان را با تمام امکانات و سرمایه های موجود در اختیار بشر قرار داده است و از او خواسته، مدبرانه در آن تصرف کند و برای بقای خویش از آن بهره بگیرد. طبیعی است که تصرف مدبرانه در طبیعت، یک تصرف متعادل و میانه است و علاوه بر تامین نیازهای زندگی، به آبادانی و عمران طبیعت می انجامد. تصرف عادلانه، نحوه استفاده صحیح و بجا از امکانات و منابع طبیعی و نظم و سلامت طبیعت تا زمانی برجاست که تصرفات انجام شده، از مسیر عدالت خارج نگردد، ولی چنانچه تصرف انسان در طبیعت، از اعتدال خارج شود و در اثر احداث بی رویه و ناسنجیده، کارخانجات بزرگ تولیدی و مانند آن، به حد تاخت و تاز و ویرانگری درآید، عملکرد طبیعت از روال عادی و سالم خود خارج می شود. بی گمان، اختلال و تغییر روند عادی طبیعت، حاصل و نتیجه عملکرد انسان و تصرفات افراطی اوست. در واقع، انسان با دست خود، سلامت خود را به خطر انداخته و امکانات و سرمایه هایی که به طور خدادای در اختیارش نهاده شده، در معرض نابودی قرار داده است. در فرهنگ اسلامی، از این شیوه به «اسراف و کفران نعمت» تعبیر می شود که مقصود از آن، استفاده های نابجا و بهره کشی های ناسالم از امکانات و سرمایه هاست... بحران محیط زیست در جریان امروز- که بخش عمده ای از آن، برآمده از رو آوردن بشر به انواع کارخانجات صنعتی، پتروشیمی و مانند آن به انگیزه تولید انواع کالاهای گوناگون است- در حقیقت، یک بحران اخلاقی است که به بی تعهدی و مسئولیت نشناسی انسان ها باز می گردد. از این رو، خروج از این بحران، نخست راه حل اخلاقی می طلبد، یعنی بشریت امروز، نیازمندان اصولی اخلاقی است که تنظیم کننده نحوه دخالت در محیط زیست باشد و تولیدات او را با معیارهای اخلاقی، هم سو کند. نکته حایز اهمیت در اینجا، اینکه منبع اصول اخلاقی مذکور کجاست و رابطه یا نسبت افراد انسانی با این اصول اخلاقی چگونه برقرار می شود؟ اگر سرچشمه چنین اصولی را خود انسان بدانیم و عقل جمعی را در تعیین این حدود، مسئول بشناسیم، شرایط، چندان تفاوتی با سایر مسائل اجتماعی نخواهد کرد؛ زیرا چه بسا اموری که با تکیه بر تدبیرهای انسانی تعیین شده، ولی همه افراد بشری، خود را متعهد به رعایت آن ندانسته و نمی دانند. بنابراین، ما نیازمند اصولی هستیم که به آرمان های اخلاقی نظر داشته و در عین حال، توسعه و رفاه مادی را نیز در نظر بگیرد. چنین اصولی نمی تواند به نحو شایسته توسط بشر (هرچند ماهر و متخصص) وضع شود، مگر آنکه به منبعی فراسوی ماده و طبیعت واگذارد.
قوانین دست پرورده بشر نمی توانند به طور کامل، امیال خودخواهانه انسان را در راستای پیشرفت های اقتصادی و سیاسی مهار کند و جلو سودجویی او را بگیرد. از این رو، برای ارایه راهکارهای عملی برای نجات از بحران کنونی محیط زیست، لازم است به اصول اخلاقی مندرج در متون دینی توجه داشته باشیم که ریشه در فطرت آدمی و ماورای طبیعت دارد.
آنچه باید در پی آن بود، اصول و موازینی ست که از سوی مقام بلند، آدمی را در حکومت بر طبیعت بازشناسد و از سوی دیگر، به کردار وی و تصرفی که در محیط طبیعی خود می کنیم- نظم و سامانی الهام گرفته از منبعی بالاتر و والاتر از ماده و طبیعت بدهد. این مقصود حاصل نمی شود، مگر با روی آوردن به تعالیم دینی که قرن هاست راهنمای انسان در رویارویی با طبیعت و جهان بوده اند.
چگونگی تعهد انسان به اخلاق و ارتباط او با طبیعت، با این نگرش است که مالک و خالق یگانه طبیعت و مخلوقات، خداست و چون انسان، مترقی ترین مخلوق اوست، خدا او را خلیفه خود در روی زمین قرار داد. خلیفه و نماینده بودن انسان، به طور طبیعی اقتضا می کند که تصرف او در زمین همانند تصرف امانتدار در امانت است. آن که احساس می کند طبیعت، امانتی است در دست او و در برابر این احساس، خود را متعهد می بیند، هیچ گاه به بهانه رونق اقتصادی پیشرفت رفاه جامعه، محیط زیست را آلوده و زندگی را بر آدمیان دشوار نمی سازد. چنین کسی، در احداثِ هر پروژه تولیدی، نخست به مسئله محیط زیست توجه می کند و اینکه کار او پی آمد زیان باری برای طبیعت و محیط نداشته باشد و در صورت زیان بار بودن یا از آن صرف نظر می کند یا به واسطه پیشرفت فن آوری های روز، آن زیان و ضرر را به کمترین میزان می رساند. نتیجه آنکه تولیدات در یک کشور باید به گونه ای صورت پذیرد که افزون بر آنکه در آن، رعایت اولویت ها و نیازهای جامعه می شود، حفظ محیط زیست و منابع طبیعی نیز مورد اهتمام ویژه باشد». (21)
منابع:
1. ابوعلی سینا، الالهیات من کتاب الشفا، تحقیق: حسن حسن زاده آملی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1376.
2. اسلامی ندوشن، محمدعلی، سخن ها را بشنویم، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ هفتم، 1372.
3. اسلامی، ابوالفضل، اقتصاد نظری، تهران، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1374.
4. آشتیانی، سید جلال الدین، رسائل قیصری، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، چاپ دوم، 1381.
5. بیطرفان، محمد، کار و کارگر از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، تهران، انشتارات بیطرفان، چاپ اول، 1385.
6. تیممی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1373.
7. جوادی آملی، عبدالله، منبع الفکر، تنظیم: عباس رحیمیان، قم، اسراء، چاپ پنجم، 1387.
8. حرّانی، حسن بن علی بن شعبه، تحف العقول، ترجمه: صادق حسن زاده، قم، آل علی، چاپ سوم، 1383
9. حکیمی، محمدرضا و محمد و علی حکیمی، الحیاه، ترجمه: احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1380.
10. داستانی بیرکی، علی، مشارکت عمومی در اندیشه امام خمینی رحمه الله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمه اله، چاپ دوم، 1386.
11. دفتر فرهنگی فخرالائمه علیه السلام، جامعه بهشتی، قم، دفتر نشر معارف، وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، چاپ اول، 1388.
12. شلتوت، شیخ محمود، اسلام آیین زندگی، ترجمه: عبدالعزیز سلیمی، تهران، احسان، چاپ اول، 1382.
13. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، چاپ سوم، 1416ه.ق.
14. صائب تبریزی، دیوان اشعار، به کوشش: محمد قهرمان، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، 1387.
15. صدر، سید محمدباقر، اقتصادنا، ترجمه: ع. اسپهبدی، تهران، مؤسسه انتشارات اسلامی-انتشارات برهان، 1349.
16. عظیمی، مرتضی، امرالله جابری و سیف الله یعقوبی، الشئون الاقتصادیه فی نصوص الکتاب و السّنه، تعلیق: جعفر الهادی، اصفهان، مکتبه الامام امیرالمؤمنین علی علیه السلام، چاپ اول، 1403هـ .ق
17. عمید زنجانی، عباس علی، دانش نامه فقه سیاسی، تدوین و تنظیم: ابراهیم موسی زاده، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، 1389.
18. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، بیروت، دارصعب و دارالتعارف، چاپ سوم، 1401هـ .ق
19. کونگ، هانس، دین و اخلاق، ترجمه: حسن قنبری، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، 1388.
20. متقی هندی، کنزالعمال، عمان، بیت الافکار الدولیه، چاپ اول، 2005م.
21. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، الجامعه لدرر اخبار الائمّه الاطهار، بیروت، دار احیاء التراث، چاپ سوم، 1403 ق.
22. محقق حلی، شرایع الاسلام فی مسائل الحرام و الحلال، تعلیقات: سیدصادق شیرازی، تهران، استقلال، چاپ چهارم، 1373.
23. مطهری، مرتضی، نظری به نظام اقتصادی اسلام، تهران، صدرا، چاپ سیزدهم، 1385.
24. نصر، سید حسین، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ترجمه: مرتضی اسعدی، تهران، طرح نو، چاپ ششم، 1384.
25. ــــــــ ، نیاز به علم مقدس، ترجمه، حسن میانداری، قم، طه، 1378.

پی نوشت ها :

* کارشناس ارشد عرفان اسلامی، نویسنده و پژوهشگر.
1. اقتصاد فطری، صص 257 و 258.
2. وسائل الشیعه، ج17، ص 424.
3. متقی هندی، کنزالعمال، ج1، ص 473، ح 974.
4. همان، ص 472، ح 97/6.
5. اقتصاد فطری، صص 258 و 259؛ به نقل از: التراتیب الاداریه، ج2، ص 52.
6. کنزالعمال، ج1، ص 473، ح 9736.
7. نهج البلاغه، ترجمه: دشتی، نامه 53.
8. ابوعلی سینا، الالهیئت من کتاب الشفاء تحقیق: حسن حسن زاده آملی، صص 497 و 498.
9. سیدهادی حسینی، در: پدیده شناسی فقر و توسعه، ج3، صص 80 و 81.
10. وسائل الشیعه، ج19، ص 13.
11. همان.
12. اقتصادنا، ج2، ص 232.
13. محقق حلی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تعلیقات: سید صادق شیرازی، ج2، ص 384.
14. اقتصادنا، ج2، ص 22.
15. سیدهادی حسینی، «عناصر فرهنگی توسعه در نگرش اسلامی»، در: پدیده شناسی فقر و توسعه، ج1، صص 270-278.
16. محمدعلی اسلامی ندوشن، سخن ها را بشنویم، ص 89.
17. سیدحسین نصر، نیاز به علم مقدس، ص 139.
18. سید حسین نصر، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ص 276.
19. سخن ها را بشوییم، ص 89.
20. هانس کونگ، دین و اخلاق، ترجمه: حسن قنبری، ص 66.
21. محمدحسین شمسایی، «محیط زیست در نگرش اسلامی»، در: پدیده شناسی فقر و توسعه، ج3، صص 422 و 426.

منبع: نشریه اشارات (مجموعه مقالات)(ویژه سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی)

 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.