گذری بر جنگ جهانی اول (2)

آلمانی ها تحت هدایت رییس ستاد کل ارتش یعنی ژنرال اریش فن فالکن هاین (1) (که در سال 1914 جانشین مولتکه شده بود) به مواضع فرانسوی ها در اطراف وردن (2) (فوریه سال 1916) حمله کردند. نیروهای آلمانی فالکن هاین،
يکشنبه، 10 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گذری بر جنگ جهانی اول (2)
 گذری بر جنگ جهانی اول (2)

نویسنده: دوپویی ترور نویت
ترجمه: پیروز ایزدی


 

جبهه غربی 1916

آلمانی ها تحت هدایت رییس ستاد کل ارتش یعنی ژنرال اریش فن فالکن هاین (1) (که در سال 1914 جانشین مولتکه شده بود) به مواضع فرانسوی ها در اطراف وردن (2) (فوریه سال 1916) حمله کردند. نیروهای آلمانی فالکن هاین، در حالی که تلاش می کردند فرانسوی ها را به نبردی فرسایشی بکشانند و آنها را فرسوده سازند، با ماه ها به طول انجامیدن عملیات، خود نیز تلفات سنگینی را متحمّل شدند. وردن به مفادی از ماهیت بی رحمانه و فرساینده رزم در جبهه غربی تبدیل شد. در طول تاریخ شاید در منطقه وردن در مقایسه با دیگر میادین نبرد سربازان بیشتری در رزم کشته شده باشند.
ارتش بریتانیا که اینک یک ارتش توده ای بزرگ بود و توسط سربازگیری تغذیه می شد و رهبری آن به عهده ژنرال سرداگلاس هیگ (3) بود، برای کمک به نیروهای فرانسوی (که اینک در اثر تلفات جنگ رنج زیادی را متحمّل می شدند)، در سوم (4) دست به یک تهاجم زد (ژوئیه).
این تلاش عظیم، به ویژه استفاده گسترده از توپخانه تلفات سنگینی بر آلمانی ها وارد کرد و تلاش آلمانی ها را در وردن منحرف ساخت. با این حال، بریتانیایی ها هرگز در مورد آنچه که امید داشتند به گشایشی دست نیافتند و در این فرایند بیش از 400 هزار تلفات دادند. بریتانیایی ها همچنین یک سلاح جدید معرفی کردند، یک خودروی زرهی زنجیر دار که به نام فریب دهنده ی خود، یعنی تانک معروف شد. تانک مانند دیگر نوآوری های تکنولوژیکی که در جریان جنگ معرفی شد (مانند گاز سمی) پیش از آن که روش بکارگیری مؤثری برای آن به همراه غافلگیری و تقویت به وجود آید، به میدان نبرد فرستاده شد.

جبهه شرقی

تابستان 1916، شاهد آخرین تهاجم بزرگ روس ها در جنگ بود. ژنرال بروسیلف (5) در یک حمله خوب طرح ریزی شده، نیروهای اتریشی متخاصم را درهم کوبید. نیروهای آلمانی (از جمله برخی نیروهایی که در آغاز در وردن مأموریت داشتند) با عجله، خود را برای جلوگیری از فروپاشی نیروهای اتریشی رساندند و سرانجام تهاجم بروسیلف مهار شد. ارتش اتریش منهدم شد و نیروهای روسی فرسوده گردیدند.

سایر عملیات ها

در ماه مه، ناوگان دریاهای آزاد آلمان، تلاشی برای شکستن محاصره و ورود به دریاهای آزاد به عمل آورد. ناوگان بزرگ بریتانیایی ها با ناوگان آلمان برخورد نمود و پس از عقب نشینی تاکتیکی در نزدیکی ژوتلند، آلمانی ها نیز عقب کشیدند. ناکامی محاصره بریتانیایی ها و ناتوانی ناوگان سطحی آلمانی ها در شکستن این محاصره، استفاده از جنگ زیردریایی ها را (که آلمانی ها به طور روزافزونی آن را به کار می بردند) برای فرماندهی عالی آلمان بیش از پیش پرجاذبه ساخت. در ماه آوریل، نیروی بریتانیایی پس از شکست تلاش های امدادرسانی در منطقه ی بین النهرین تسلیم ترک ها شد.
در جبهه سینا، بریتانیایی ها به تدریج در طول صحرا یک لوله آب مشترک و خط آهن احداث کردند تا از عملیات پیش بینی شده در فلسطین پشتیبانی به عمل آورند. حمله ی ترک ها علیه سر خط بریتانیایی در رومانی (6)، که بار دیگر به خواست آلمانی ها صورت گرفت، به راحتی در سوم اوت عقب زده شد. بریتانیایی ها نیز در حمایت از شورش اعراب بر ضدّ ترک ها (در حجاز) و سرکوب شورش سنوسی بر ضد متفقین (در لیبی) دخیل بودند.
در آغاز سال 1916، نیروهای لتووفوربک در شرق آفریقا به نزدیک 15 هزار نفر رسیده بود. عملیات، به طور جدی هنگامی آغاز شد که ژنرال آفریقایی جنوبی، یان اسموتس (7) در ماه فرویه فرماندهی را به دست گرفت. نیروهای او با دست زدن به یک تهاجم در شرایط ترسناک عوارض زمین و آب و هوا، در اوایل پاییز آلمانی ها را از نیمه شمالی شرق آفریقا عقب راندند، اما تلفات متفقین سنگین بود و نیروهای لتوو - فوربک دست نخورده باقی ماندند. نیروهای اسموتس، همچنان به سمت جنوب پیشروی کردند و نیروهای بلژیکی از کنگو و نیروهای بریتانیایی از نیاسالند (زامبیای کنونی) به آنها پیوستند. لتووفوربک از دست آنها گریخت و شکست های سنگینی بر ستون های انفرادی وارد ساخت، اما تعداد نفرات بیشتر متفقین او را وادار به عقب شنینی بیشتر کرد.

جبهه های داخلی

تا پایان سال 1916، سرخوردگی از جنگ در میان مردم کلیه کشورهای شرکت کننده بسیار زیاد بود. آلمان، اتریش و مجارستان از آثار محاصره دریایی متفقین رنج می بردند. روسیه دچار فرسودگی شده بود و به لحاظ سیاسی ناآرام بود. با این حال، در فرانسه و بریتانیا دولت ها نهایتاً تحت سلطه سیاست مدارانی چون جرج کلمانسو و دیوید لوید جرج که انرژی زیادی برای ادامه جنگ داشتند، قرار گرفتند. در حالی که، رهبری سیاسی در آلمان ضعیف تر بود. این کشور تحت سلطه گروه نظامی موفق هیندنبورگ و لودندورف قرار داشت و از این رو آلمان نیز مصمم به جنگ تا پیروزی بود. جوامع کلیه طرف های درگیر، به واسطه نوعی سازمان صنعتی که بر ملت ها تحمیل شده بود، برای تلاش های فراوان جنگی، تحت کنترل درآمده بودند؛ بریتانیا احتمالاً از این بابت از همه موفق تر بود.

جبهه غربی 1917

آلمانی همچنان تصمیم به حفظ حالت تدافعی در غرب گرفتند. فرماندهی عالی آلمان، اینک تحت رهبری تیم هیندنبورگ و لودندورف قرار داشت که اخیراً از جبهه شرقی به فرانسه رسیده بودند. لودندورف که شخصیت درخشان تر (و نیز نامتعادل تری) داشت، به دقت تجربیات تاکتیکی جبهه غربی را مورد بررسی قرار می داد تا به تلاش های تاکتیکی خود در فرانسه جهت گیری جدیدی بدهد. آزمون مهارت آلمانی ها، طی دو تهاجم عمده متفقین در سال 1917- تهاجم فرانسوی ها در ماه آوریل و تهاجم بریتانیایی ها (ایپرسوم) در تابستان و پاییز - صورت گرفت.
پس از شکست تهاجم فرانسوی ها، واحدهای فرانسوی به دلیل سرخوردگی و نارضایتی سر به شورش برداشتند. هانری پتن (8)، قهرمان وردن، فرمانده نیروهای فرانسه شده و با مهارت تمام این وضعیت نومید کننده را سر و سامان داد. تا پایان سال 1917، نیروهای آلمانی هنوز دفاع منسجمی در شمال فرانسه داشتند و تلفات سنگینی بر متفقین تحمیل می کردند.
با این حال، متفقین اینک شریک جدیدی داشتند. ایالات متحده وارد جنگ علیه آلمان شده بود و این امر عمدتاً به خاطر سیاست آلمان در زمینه اقدام به جنگ نامحدود زیردریایی ها بود. این نقطه عطف بسیار مهمی در تاریخ ایالات متحده محسوب می شد. این کشور قبلاً از درگیری های سیاسی در اروپا خودداری می نمود.
یکی از مهم ترین پیشرفت های متفقین در این زمان، ابداع سیستم کاروان بود که در کاستن از آثار زیردریایی های آلمان موفق از کار درآمد. بدین ترتیب، نیروی انسانی آمریکا نیز توانست خود را به فرانسه برساند.

جبهه شرقی

در ماه مارس، سیاست مداران میانه روی روسی، تزار نیکلای دوم را وادار ساختند تا سلطنت را رها کند. در اغتشاشاتی که به دنبال آمد، یک حزب مارکسیستی به نام بلشویک ها (به رهبری ولادیمیر لنین) خود را مطرح کرده و تا ماه نوامبر، دولت را در پایتخت (پتروگراد، که بعدها لنینگراد نام گرفت) در دست گرفت. ارتش آلمان به وارد آوردن فشار به روس ها ادامه داد. بنابراین، بلشویک ها در ماه دسامبر، در برست لیتوفسک (9) با آلمانی ها به یک آتش بس دست یافتند. اینک روسیه دیگر از جنگ خارج شده بود (یک پیمان صلح در دوم مارس 1918 به امضا رسید).

سایر عملیات ها

جبهه ایتالیا در ماه اکتبر با وارد آوردن ضربات جدی از سوی اتریشی ها و آلمانی ها در کاپورتو (10)، کاملاً شکاف برداشت. ایتالیایی ها با کمک فرانسوی ها و بریتانیایی ها جبهه ی خود را در طول رودخانه ی پیاو (11) تثبیت کردند. در حالی که سال 1917، برای متفقین در جبهه غربی نومید کننده بود و در جبهه شرقی و ایتالیا نیز فاجعه بار بود، آنها در دیگر صحنه ها از موفقیت زیادی برخوردار شدند.
به دنبال فاجعه کوت، بریتانیایی ها تلاش های نظامی خود را در بین النهرین اصلاح کردند و از هند نیروهای تقویتی آوردند و ژنرال فردریک مود (12) را به فرماندهی منصوب کردند. مود در ماه مارس، بغداد را تسخیر کرد و در فصل پاییز، در حال حرکت به سمت میادین نفتی موصل بود که بر اثر ابتلا به بیماری "وبا" درگذشت (18 نوامبر)؛ ژنرال ویلیام مارشال به جانشینی او برگزیده شد. در جبهه سینا، نیروهای بریتانیایی، تحت فرماندهی ژنرال آرچیبالد ماری (13) عملیات تهاجمی خود را آغاز کردند، اما تلاش های بریتانیایی ها برای تصرّف غزّه دوباره دفع شد (26 مارس و 19-17 آوریل) که این به دلیل مسائل و مشکلات مربوط به تدارکات و فرماندهی محتاطانه توسط ماری و ژنرال چارلز دابل (14) بود. بریتانیایی ها که از ایجاد بن بستی دیگر نگران بودند؛ ژنرال سر ادموند آلنبی (15)، یکی از خبره ترین فرماندهان رزمی خود را به جانشینی ماری منصوب کردند. آلنبی در 31 اکتبر، غزّه و بئر شعبه را تصرّف کرد و از جنوب غربی یک حمله جناحی به استحکامات دفاعی ترک ها صورت داد و سپس به طرف شمال حرکت کرد. نیروهای آلنبی، در نهم دسامبر وارد بیت المقدس شدند و پیروزی ارزشمندی را نصیب متفقین ساختند.
عملیات بریتانیا - آفریقای جنوبی، همچنان علیه نیروهای لتوو-فوربک در شرق آفریقا ادامه داشت. نیروهای لتوو-فوربک تحت فشار شدید بریتانیایی ها به تدریج در بخش جنوب شرقی کشور محدود شدند. اما آلمانی ها به ضربات خود علیه ستون های بریتانیایی ها ادامه دادند. در ماه اکتبر، لتوو - فوربک به موزامبیک - مستعمره پرتغال -حمله کرد این تهاجم، عمدتاً به این دلیل صورت گرفت که برای نیروهای آلمانی تدارکات مربوط به مواد غذایی، دارو و مهمّات فراهم شود. اینک تعداد این نیروها به زحمت به 2 هزارنفر می رسید. تا پایان سال، او و نیروهای بیش از پیش نامنظمش، هنوز شکست نخورده باقی مانده بودند.

1918، سال سرنوشت

جبهه غربی

سؤالی که پیش روی آلمانی ها قرار داشت این بود که چگونه پیش از آنکه وزنه بالقوه کامل ایالات متحده (که به نحو ترحم آوری برای جنگ آمادگی نداشت) بتواند بر آلمان تأثیر بگذارد، به جنگ خاتمه دهند؟ آلمانی ها پس از شرایط سخت صلحی که بر روس ها تحمیل کردند، واحدهای خود را از شرق به جبهه غربی انتقال دادند و پیش از آنکه قسمت اعظم نیروهای امریکایی به اروپا برسند، دارای برتری موقّتی شدند. لودندورف که مسئولیت هدایت تلاش های جنگی آلمان را برعهده داشت، تصمیم گرفت آخرین تلاش های خود را برای شکست دادن نیروهای فرانسه و بریتانیا (در فرانسه) صورت دهد. تهاجمات آلمان در بهار 1918، شاهکاری از طرح ریزی تاکتیکی بود. تکنیک های جدید حمله در عمق، هماهنگ سازی نیروهای گوناگون (به ویژه توپخانه و پیاده نظام) و هدایت نبرد سیّال، از تجربیات جبهه غربی ناشی می شد. نتایج اولیه چشمگیر بود، اما هدایت استراتژیکی تلاش ها نقص داشت، تلاش های ارتش های رزمی آلمان مکمّل یکدیگر نبودند.
متّفقین یک فرماندهی عالی، زیرنظر ژنرال فردیناند فوش (16) به وجود آورده بودند که باعث شد عملیات متفقین از انسجام و یکدستی برخوردار شود. نیروهای امپراتوری بریتانیا، با استفاده از تانک و غافلگیری تاکتیک هایی را ابداع کردند. آمریکایی ها به تعداد زیاد، در حال وارد شدن به خاک فرانسه بودند و شکاف های مهم در خطوط متفقین را هنگامی که در جریان تهاجم آلمانی ها امکان رخنه وجود داشت، پر کردند. تابستان 1918، نیروهای آلمانی فرسوده شدند و روحیه جبهه داخلی نیز تضعیف شده بود. متفقین عزم جدیدی از خود نشان دادند و به گونه ای قاطع شروع به بیرون راندن آلمانی ها کردند. با بروز انقلاب در داخل و قرار گرفتن ارتش آلمان در موضع ضعف، فرماندهی عالی آلمان، تقاضای آتش بس کرد. در یازدهم نوامبر 1918، جنگ در اروپا خاتمه یافت.

آفریقا و آسیا

با شروع سال 1918، ارتش های ترک در فلسطین و بین النهرین، علی رغم افزایش کمک آلمان، توانایی مقاومت خود را بیش از پیش از دست دادند. در بین النهرین، توجه بریتانیایی ها، به واسطه وقایع جنوب روسیه به دنبال انقلاب بلشویکی، منحرف شد. بریتانیایی ها، تهاجم نهایی خود را در اواخر اکتبر صورت دادند و نهایتاً موصل را تصرّف کردند. گرچه، این امر فقط پس از آتش بس به وقوع پیوست (چهاردهم نوامبر). عملیات در فلسطین گسترده تر بود. ژنرال آلنبی که مصمم به آزادسازی فلسطین و سوریه شده بود، در نوزدهم سپتامبر تهاجمی عمده را در نزدیکی مگیدو (17) صورت داد و در عرض یک هفته، به طور کامل طی یک حمله بسیار موفق جبهه ترک ها را شکافت. نیروهای آلنبی که با همکاری نیروهای نامنظم عرب به عملیات می پرداختند، دمشق را در اول اکتبر و حلب (واقع در شمال سوریه) را در 25 اکتبر به تصرّف خود درآوردند.
در زمستان 1918-1917، نزدیک به 7 هزار نفر از نیروهای متفقین در برابر 20 هزار نیروی لتوو-فوربک در موزامبیک صف آرایی کردند. اما فرمانده حیله گر آلمانی ها که همچنان از دست نیروهای متفقین می گریخت، به پادگان های جدا افتاده حمله می برد و ستون های کناری را مورد حمله قرار می داد. در اواخر سپتامبر، نیروهای لتوو، فوربک بار دیگر وارد افریقای شرقی آلمان شدند و در زمان آتش بس، نیروهای او که هنوز شکست نخورده باقی مانده بود، در رودزیای شمالی (زامبیای کنونی) در حال عملیات بودند. هنگامی که لتوو-فوربک، خبر آتش بس را شنیدند (چهاردهم نوامبر)، شروع به مذاکره کرد و در 25 نوامبر در آبرکورن (18) به بریتانیایی ها تسلیم شد؛ این آخرین نیروی آلمانی بود که تسلیم می شد.

میراث

نفرتی که مشخصّه ی جنگ بود بر صلح تأثیر گذاشت. علی رغم نصایح ویلسون - رییس جمهور آمریکا - (که هنوز یا به خاطر ناشی گری اش محکوم می شود و یا به خاطر دوراندیشی اش مورد تحسین قرار می گیرد)، شرایط سختی به آلمان تحمیل شد. نارضایتی آلمانی ها، همراه با خرابی وضعیت اقتصادی که به واسطه رکود بزرگ در دهه 1930پدید آمد، منجر به ظهور ناسیونال سوسیالیسم در آلمان و جنگ جهانی دوم شد. به لحاظ نظامی، جنگ جهانی اول تأثیرات عمیقی داشت. سلاح های جدید- تانک، هواپیما، زیردریایی، مهمات شیمیایی، توپ های تهاجمی و مسلسل- همگی بخشی از زرّادخانه های جهان شدند. از همه مهم تر این واقعیت بود که کلّ صنایع ملی به حالت بسیج درآمد و به جنگ اختصاص داده شد. این چیزی بود که حالت سختی به جنگ بخشید. از بسیاری جهات، جنگ جهانی دوم صرفاً ادامه جنگ جهانی اول بود.

پی نوشت ها :

1- Erich von Falkenhayn
2- verdun
3- Douglas Haig
4- somme
5- Brusilov
6- Rumani
7- Jan smuts
8- Henri petain
9- Brest-Litovsk
10- caporetto
11- piav River
12- Fredrick Maud
13- Archibald Murray
14- charles Dobell
15- sir Edmund Allenby
16- Ferdinand Foch
17- Megiddo
18- Abercorn

منبع: ترور نویت، دوپویی؛ (1381) تاریخ جنگ ها، پیروز ایزدی، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دانشکده فرماندهی و ستاد معاونت پژوهش، 1381.

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط