عاشورا و انتظار در سیاستهای کلان جمهوری اسلامی

نوشتار حاضر به تحلیل و بررسی چگونگی و چرایی عاشورا و ظهور و درس های این حوادث که در واقع بن مایه های اصیل فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران است و می تواند در سیاست های کلان نظام مورد استفاده قرار گیرد، می
سه‌شنبه، 19 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عاشورا و انتظار در سیاستهای کلان جمهوری اسلامی
جایگاه، عاشورا و انتظار در سیاست های کلان نظام جمهوری اسلامی

 

نویسنده: حسین علی سعدی




 

چکیده:

نوشتار حاضر به تحلیل و بررسی چگونگی و چرایی عاشورا و ظهور و درس های این حوادث که در واقع بن مایه های اصیل فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران است و می تواند در سیاست های کلان نظام مورد استفاده قرار گیرد، می پردازد.
این نوشتار در پی اثبات آن است که «ولایت» که در غدیر به جامعه اسلامی معرفی شده است، ما به الامتیاز تفکر شیعی و مهم ترین مؤلفه آن محسوب می شود و ضمن تبین رابطه «عقلانیت دینی» با ولایت پذیری، ریشه «ولایت گریزی» سقیفه و «ولایت ستیزی» عاشورا را در نابالغی و دوری جامعه از عقلانیت دینی می داند.
براین اساس، رسالت اصلی و سیره امامان شیعه، بسط عقلانیت دینی درجامعه برای تحقق «مدینه ظهور» ارزیابی شده است ؛و ضمن بازخوانی عقلانیت دینی و بیان تفاوت آن با عقلانیت سکولار، سیره امامان شیعه را برای بسط عقلانیت در سه فصل
مهم ارزیابی کرده است.
نخست: بسط و ترویج فرهنگ دعا، تضرح و ابتهال به عنوان گام اول عقلانیت دینی(سیره امام سجاد (ع))
دوم: ایجاد نهضت تولید علم دینی برای تحقق مدینه ظهور و تمدن اسلامی (سیره امام باقر(ع) و امام صادق (ع))
سوم: هدایت و روشنگری و دفاع عقلانی از دین در برابر نهضت ترجمه (سیره امام رضا (ع)و امام جواد (ع))
و براین اساس، پیوند میان عاشورا و ظهور را ولایت غدیر می داند و لزوم اتخاذ سیاست بسط عقلانیت دینی و ولایت محوری در عرصه علم و دانش و عمل جامعه را یادآور شده و رسالت اصلی انقلاب اسلامی را که
همان تمهید و آماده سازی مدینه ظهوراست، در قالب بسط معنویت، ایجاد نهضت تولید علم و جهت گیری در برابر نهضت ترجمه تحقق پذیر ارزیابی می کند.
کلید واژه:
عقلانیت دینی، مدینه ظهور، مدینه انتظار، عاشورا، نهضت ترجمه، جنبش تولید علم، سیاست فرهنگی

پیشگفتار:

تحلیلی از عاشورا و انتظار
ابتنای جمهوری سلامی بر مسئله ولایت، چه از منظر طراحان این ایده به ویژه حضرت امام (ره) و چه از منظر حامیان آن،امت انقلابی ایران، مسئله ای واضح است. تبلور این شعور و آگاهی در شعارهای انقلابی به خوبی درک پذیر است ؛ و چنانکه ولایت علت محدثه انقلاب بود، بی شک علت مبقیه آن نیز می باشد. براین اساس نوشتار حاضر برآن است تا با بازکاوی جایگاه امامت در نظام فکری شیعه و بررسی اجمالی سیره امامان به تحلیل چرایی عاشورا و ظهور پردازد و درس و عبرت این دو حادثه را دست مایه ای برای سیاست های کلان نظام جمهوری اسلامی قرار دهد.
انقلاب با شعار تمهید ظهور به پیروزی رسید و رسالت اصلی آن ساختن «مدینه انتظار» برای رسیدن به «مدینه ظهور» است و با این تحلیل است که سمت و سوی سیاست

 

های کلان نظام باید معطوف به «مدینه انتظار» طراحی و تبیین شود.

1-جایگاه امامت در نظام فکری شیعه

1-1-با طرح مسئله ولایت و امامت در غدیر،

دو جریان خطرناک افراط و تفریط نیز ایجاد شد این مدعا هم به لحاظ شواهد تاریخی و هم به استناد سخن امام علی بن ابی طالب(ع) اثبات پذیر است.ایشان می فرماید:
هلک فی رحلان محب غال و مبغض قال امام علی.(نهج البلاغه، حکمت 117)
دو گروه درباره من به هلاکت افتادند؛ دوستدار غالی و دشمن مقصر. امامان بعدی شیعه نیز پیروان خود را از این دو خطر بر حذر داشته اند و رسماً از غلو اعلام برائت کرده اند.
امام رضا (ع) در دعایی می گوید: اللهم انی ابرأ الیک من الذین ادعوا لنا ما لیس لنا بحق. اللهم انی ابرأ لیک من الذین قالوا فینا ما لم نقله فی انفسنا. اللهم لک الخلق و منک الامر و ایاک نعبد و ایاک نستعین. اللهم انت خالقنا و خالق آبائنا الاولین و آبائنا الآخرین اللهم لاتلیق الربوبیه الا بک و لا تصلح الالهیه و الا لک اللهم انا عبیدک و ابناء عبیدک... اللهم من زعم اننا ارباب فتحن الیک منه براء و من زعم ان الینا الخلق و علینا الرزق فنحن الیک منه براء کبراء عیسی من النصاری. (صدوق، الاعتقاد فی دین الامامیه، ص 97)
خدای ما بندگان توایم و از کسانی که به ما چیزهای از قبیل خلق و رزق نسبت می دهند که نگفته ایم برائت می جوئیم.
برخلاف تصریحی که امامان به حفظ جایگاه امامت و پرهیز از غلو و تقصیر داشته اند، علاقه و محبت بی تفکر و تحقیق برخی دوستان جاهل یا تسلای دل نسبت به بدی های گذشته در حق امامان و دشمنی مخالفان آگاه، دست جعل را در روایات ما مدد نموده و لغزشگاهی بسیار خطرناک برای شیعیان به وجود آورده است.
امام رضا می فرماید:
یابن ابی محمود ان مخالفینا و ضعوا اخباراً فی فضائلنا و جعلوها علی ثلاثه اقسام احدها الغلو و ثانیها التقصیر فی امرنا و ثالثها التصریح بمثالب اعدائنا فاذا سمع الناس الغلو فینا کفروا شیعتنا و نسبو هم الی القول بربوبیتنا و اذا سمعوا التقصیر اعتقدوا فینا و اذا اسمعوا مثالب اعدائنا باسمائهم ثلبون باسمائنا و قد قال الله و لاتسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدواً بغیر علم یا بن ابی محمود اذا اخذ الناس یمیناً و شمالاً فالزم طریقتنا. (صدوق، عیون اخبار الرضا، ج2، ص 271)
حضرت خط غلو تقصیر را دقیقاً دسیسه دشمن معرفی می کند و شیعه را در تفکر و عمل از آن باز می دارد و برهمین توصیه اکید امامان، دانشمندان شیعه از عصر ائمه، امت را از انحراف منع کرده اند و کتبی متعدد در ابطال غلو و تقصیر نگاشته اند؛ (1) و این جمله را اشعار کردند که لیس بین الغلو و الامامیه نسبه شیعه با غلو ارتباط و نسبت ندارد. (شیخ صدوق، کمال الدین، ص 96)
و صراط مستقیم را صراطی مبرا از این دو انحراف معرفی کرده اند.شیخ صدوق می گوید:
اما الصراط المستقیم فی الدنیا فهو ما قصر من الغلو و ارتفع عن التقصیر و استقام فلم یعدل الی شی من الباطل. (شیخ صدوق،معانی الاخبار، ص 32)
غلو به معنای ارتفاع و تجاوز از حد است و غالیان کسانی هستند که امامان را از حد بندگی بالاتر می برند و آن ها را به الوهیت نسبت می دهند. چنانکه انصاری چنین اعتقادی داشتند و قرآن مجید آن ها را نهی فرمود: یا اهل الکتاب لاتغلوا فی دینکم و لاتقولوا علی الله الا الحق (نساء / 171)
شیخ مفید می گوید:
الغلاه من المتظاهرین بالاسلام هم الذین نسبوا امیر المومنین و الائمه من ذریته الی الالوهیه و النبوه و وصفهم من الفضل فی الدین و الدنیا الی ما تجاوزوا فیه الحد و خرجوا عن القصد و هم ضلال کفار حکم فیهم امیر المؤمنین (ع) بالقتل و التحریق
بالنار. (المفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص 131)
خطر انحراف غلو و تقصیر نیز در آیات قرآن به جامعه اسلامی گوشزد شده است و آنجا که اهل کتاب گرفتار غلو شده اند می فرماید: یا اهل الکتاب لاتغلوا فی دینکم (نساء / 71) ؛و آنجا که امت گرفتار انحراف تقصیر شده است، سخن آنها را نقل می کند که هل هذا الا بشر مثلکم (انبیاء /3) و لئن اطعتم بشراً مثلکم انکم اذا لخاسرون (مومنون 33) و بر هر دو مسیر خط بطلان می کشد.
براین اساس هدایت و رشد امت در گرو«معیت و التزام» با امامان می باشد و تقدم و تخلف به عنوان لغزشگاه معرفی شده است.
ابی جعفر(ع): یا محمد هذا الدیانه التی من تقدمها مرق و من لزمها لحق من تخلف عنها محق(کافی، ج1، ص 441) ؛علامه مجلسی در شرح حدیث می گوید:
من تقدمها ای تجاوزها بالغلو، مرق ای خرج من الاسلام و من تخلف عنها ای قصر و لم یعتقدها محق ای ابطل الاسلام و من لزمها و اعتقدبها لحق بالائمه و ادرک الحق.(بحار، ج25 / ص 342)
و البته نجات از این مهالک مستوجب شکر به درگاه الهی است. چنانکه در ادعیه آمده است:
الحمدلله الذی هدانا لهذا و عرفنا اولیائه و اعدائه و لم یجعلنا من المعاندین الناصبین و لا من الغلاه المفوضین و لا من المر تابین المقصرین. (محمد بن مشهدی، مزار ص 657 و سید بن طاوس، مصباح الزائر)
نابالغی بشر و عدم درک و واقعیت امامت، طیف گسترده ای از جامعه را به مسیر تقصیر انداخت و ولایت گریزی و ولایت سیتزی را در پی داشت. چنانکه این مسئله در ادعیه و زیارات ما به وضوح منعکس شده است ؛از باب نمونه می توان به این فقره زیارت عاشورا اشاره کرد که از التکم عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها (قمی، مفاتیح الجنان،؟) با توجه به این خطر، باید به تبیین حقیقت امامت همت گماشت.

2 -1- حقیقت امامت:

عقول بشر به کنه مقام امامت، دسترسی ندارد؛ و چنانکه امام رضا فرمود: الامامه ابعد غوراً من ان یبلغها الناس بعقولهم (کافی ج1،ص 198) ولن تبلغوا کنه معرفتنا (همان) ؛ولی بخشی از آن را می توان از آیات قرآن فهم کرد که رسالت اصلی امامان را «هدایت به امر» معرفی می کند. مرحوم طباطبایی در تفسیر آیه کریمه انی جاعلک للناس اماماً می گوید: امام کسی است که مقتدا و الگو در اقوال و افعال است و امامت از نبوت ممتاز و جداست.
الذی نجده فی کلامه تعالی انه کلما تعرض لمعنی الامامه تعرض معها للهدایه و جلعناهم ائمه یهدون بامرنا(انبیاء / 72) و جعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا(سجده / 24) «هدایت به امر» و هدایت ملکوتی شأن امام است نه هدایت ملکی و خلقی، براین اساس امام هادی ای است که مأموم را با امر ملکوتی هدایت می کند و در باطن، ولایت بر اعمال مردم دارد. آن چیزی که دردانش کلام با عنوان «هدایت ایصالی» معرفی می شود نه هدایت ارائه ای که شأن پیامبر است. (طباطبائی، المیزان، ج 1،ص 272)
با این نکته عمیق قرآنی می توان به ژرفای عقاید شیعه درباره امام و نقش او در هستی از قبیل «شفاعت»، «علم به اعمال»، «شاهد بودن بر امت» و «ولایت تکوینی» و... پی برد.
تصدی خلافت ملکی و دنیوی بشر یکی از شئون ابتدایی امامت است که البته در عالم ملک مورد توجه و اهمیت است ؛چرا که می تواند زمینه ساز رشد و توسعه انسانی قرار بگیرد بسط ید معصوم بسیاری از موانع رشد عقلانی انسان را برطرف و مقتضی آن را ایجاد می کند ؛ولی توجه به آن جایگاه رفیع که ولایت بر باطن عالم و اعمال بشر است مقتدا و الگو بودن امام و «مرجعیت علمی و عملی» آن بزرگواران را مدلل و موجه می سازد.

غدیر، عاشورا، ظهور

در خم پیامبر به دستور خدای متعال امیرالمؤمنین را به عنوان امام و ولی جامعه
اسلامی معرفی می کند ولی تاریخ اسلام بعد رحلت پیامبر(ص) شاهد «ولایت گریزی» امت بود. ارتد الناس بعد رسول الله (ص) لاخمسه نفر (کافی ج2، ص 244)، و به فاصله چند دهه شاهد «ولایت ستیزی» بود که اوج آن را در فاجعه عاشورا می توان دید. گرچه عاشورا سکه ای دورو است و دریک طرف اوج ولایت پذیری اصحاب حضرت مشاهده پذیر است ؛و الله انی لااعلم اصحاباً اوفی و لاخیراً من اصحابی(مفید،ارشاد، ج2، ص 91) ولی در تحلیل اجتماعی، جامعه و امت اسلامی گرفتار «ولایت ستیزی» و رکون به طاغوت شده بود به گونه ای که حتی فریاد حسین (ع) نیز قادر به بیداری آن ها نبود.
در آن اوضاع بحرانی و حساس، رسالت امامان شیعه تمهید و آماده سازی جامعه بشری برای «ولایت پذیری» بود که از آن به «ظهور» یاد می شود. براساس این تحلیل ظهور در امتداد عاشورا نیست ؛بلکه در مقابل آن است. «عاشورا» تجلی اوج ولایت ستیزی و «ظهور»، تجلی اوج ولایت پذیری امت است.
رهاورد این چرایی و تحلیل، رهنمون سیاست گذاری کلان جمهوری اسلامی است که زمینه سازی ظهور را شعار خود قرار داده است.
راز و رمز ادبار جامعه نه افراد به امام چه بوده است؟ و امامان شیعه با چه سیاست و خط مشی کلانی به پرورش و تربیت اجتماعی برای آمادگی ظهور پرداخته اند؟ و نظام جمهوری اسلامی چگونه از آن سیره برای سیاست خود، استفاده کند، این ها سوال های اساسی این پژوهش محسوب می گردد.

3 -1- رابطه ولایت پذیری و عقلانیت

معارف دین، عقل را حجت باطنی و امام را حجت ظاهری معرفی کرده است.
ان الله علی الناس حجتین. حجه ظاهره و حجه باطنه. فاما الظاهره فالرسل و الانبیاء و الائمه و اما الباطنه فالعقول.(کافی، ج1، ص 16)
با این نگاه و اعتقاد، می توان گفت که جامعه به میزان بهره مندی از عقلانیت، ولایت پذیر خواهد بود. والبته پرواضح است که «عقلانیت دینی» که بستر پذیرش ولایت است تفسیری جدا از «عقلانیت مدرن و سکولار» دارد.
اگرچه مفهوم اصلی و کلیدی در مدرنیته خرد باوری و عقلانیت است و اعتقاد به اندیشه و خرد بشری در نیل به جامعه آرمانی به مدد علم به چشم می خورد (ایان باربور، علم و دین ص 70) ولی عقل مدرن عقل تجربی و راز زداست که هدف آن تصرف در دنیا و استیلاجویی بر طبیعت و انسان است. از بدی و خوبی فاعل و پلیدی و پاکی فعل سخن نمی گوید تنها سخن از سود و زیان افعال است و چنین بود که تفکر سکولار تبیین شد. قصه سکولاریسم،قصه عقل غیردینی است ؛ اگر چه ضد دینی نیست، دینی هم نیست.(سروش، کیان، ش 26،ص 11)
پر واضح است عقل مدرن که سیطره آشکار نفس اماره بر انسان را مدلل می سازد، نمی تواند تمهید لازم برای بط ولایت الهی در شئون فرد و جامعه را بیاندیشد.
عقلانیت دینی و مدرن هم به لحاظ مدرک و روش و هم به لحاظ مدرک و محتوا با هم تفاوت های عیانی دارند؛ در سطح معرفت رهاورد عقلانیت دینی حکمت است در صورتی که رهاورد عقلانیت مدرن از سطح دانش های تجربی و حسی فراتر نمی رود. دیگر آنکه عقلانیت دین حقیقت محور است؛ برخلاف عقلانیت سکولار که تابع «قرارداد» است. اعتماد به وحی به عنوان منبعی از منابع شناخت و اعتقاد به مسئولیت انسان و خودکفا نبودن عقل از دیگر مشخصه عقل دینی است.(فصیحی، عقلانیت دینی و سکولار، فصلنامه علوم سیاسی، ش 5)
عقلانیت دینی را دراین کلام کوتاه و نغز می توان تعریف کرد.
العقل ماعبد به الرحمن و اکتسب به الجنان.(کافی، ج1، ص 11)
عقلانیتی که صلاح و سداد را در پی دارد و از لذت و سود و منفعت فراتر می رود و به کشف حقایق هستی و پای بندی به ارزش های متعالی متعهد است؛ چرا که اصولاً عقل، عقال و بند است. نهاد وجودی آدمی که مجمع قوای متفاوت و متعددی است،شهوت خشم، رحمت، عطوفت، که در بیان حضرت به جنود عقل وجهل تعبیر شده است، اگر به تمام معنی حاکمیت بلامنازع عقل را پذیرفت و در تنظیم روابط خود به حکمیت عقل تن داد، انسان «عاقل» و در نتیجه «عادل» می شود. عدالت عین عقلانیت به این معناست و فسق تبعیت از جنود جهل و پذیرش ولایت طاغوت به جای ولایت عقل است. چنانکه انسان اگر «عادل» باشد می تواند ادعای
حاکمیت عقل بر وجود خویش داشته باشد و هم از طرف دیگر کمال عدالت به ولایت عقل است. جامعه انسانی نیز اگر به بخشی از عدالت و عقلانیت رسید می تواند پذیرای حکومت «امام» برای تکمیل عدالت و عقلانیت باشد. اذا قام قائمنا وضع یده علی روس العباد فجمع به عقولهم (بحار، ج 52، ص 336)
براین تحلیل ولایت پذیری جامعه رابطه مستقیم با عقلانیت جمعی دارد. جامعه مبتنی بر شهوات و ارضای نیاز که هنوز به بلوغ حداقلی نرسیده است نمی توانند ولایت پذیرباشد و تاریخ نشان داد اگر ولی الهی در رأس چنین جامعه ای قرار بگیرد، اوامرش بی اجرا خواهد شد و "امیر غیرمطاع" می شود.

2-سیاست امامان شیعه

با معرفی علی (ع) در غدیر به ولایت جامعه و ولایت گریزی (سقیفه) و نهایتاً ولایت ستیزی (عاشورا) جامعه ؛ امامان شیعه به تربیت جامعه و ایجاد مدینه انتظار برای آرمان شهر اسلامی مدینه ظهور همت گمارد؛ به عبارت دیگر سیره امامان (ع) «مهندسی کلان فرهنگی» شیعه بوده است. آنچه فاجعه عاشورا را رقم زد به خلاصه، غفلت از یاد خدا، حاکمیت شهوت و جهالت است که در سخنان امام حسین و شعارهای لشکر دشمن مشهود است.
نسوالله فانسیهم ذکر الله.
املا رکابی فضه - ذهبا- انی قتلت الملک المحجبا (قتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص 90 بحار،ج 44، ص 322)
شهوت پرستی و سود مداری، که می گفت والری منیتی(الفصول المهمه، ابن صباغ، ج2، ص 822 ) کربلا، آفرید. امامان ای خروج از این بن بست اجتماعی به ایجاد عقلانیت دینی پرداختند که به سه سرفصل مهم آن اشاره می شود.
الف. تربیت معنوی و بسط فرهنگ تضرع و ابتهال( امام سجاد)
ب. ایجاد نهضت تولید علم (باقرین)
ج. هدایت وکنترل امت در برابر نهضت ترجمه(امام رضا و امام جواد)

1-2-رسالت امام سجاد

تربیت جامعه بشری و خصوصاً شیعه بادع او مناجات اصلی مهم است که حضرت سجاد (ع) ارکان آن را استوار ساخت؛ گرچه دعاهای پر مغزی در گذشته تاریخ شیعه از قبیل دعای کمیل و عرفه و... وجود داشته است، به حق می توان صحیفه سجادیه را اوج دعا و عرفان در فرهنگ اسلامی قلمداد کرد. تحکیم ارتباط انسان با خدا، بسط فرهنگ تضرع و ابتهال و انس انسان با آسمان از مفاهیم کلیدی درایجاد «عقلانیت دینی» اند که در گرو معرفت عمیق به جریان هستی و وسعت انسان پدید می آید. عقلانیت دینی یعنی عمق دید و تحلیل و نامحدود باروی نسبت به هستی و انسان، عقلانیت دینی اعقاد به جریان انسان از خدا تا خدا. انی ذاب الی ربی سیهدین.
توجه به کارکرد دعا که ارتباط و پیوند انسان با خداست، عمق رسالت خطیر حضرت سجاد (ع) در تحقق پایه های جامعه ظهور را هویدا می سازد؛ و شاید به خاطر همین اهمیت ویژه است که دعا در فرهنگ قرآن و معارف دینی از جایگاه بس والایی برخوردار است.
قل ما یعبئو بکم ربی لولا دعائکم الدعا مخ العباده (وسایل ج 7، ص 27)
تأمل در آیات و روایات می رساند که یکی از نیازهای عمیق انسان و همچنین یکی از مؤلفه های مهم عقلانیت دینی در سیاست گذاری کلان فرهنگی که باید در سرلوحه قرار گیرد ارتباط با خداست. رابطه تکوینی و فقر ذاتی انسان با خدا که به فطرت خداجویی می انجامد آنگاه اشباع و تکمیل می شود که ارتباط اختیاری که جلوه ای از فقر ذاتی است، در قالب دعا محقق می شود. گفتگو با خدا از مهم ترین شاخصه ها و جلوه های فرهنگ دینی است. که در زمان های خاص و مکان های خاص تجلی می یابد. تمام لطایف و ظرایف را در دعای ابی حمزه ثمالی که دستاورد خیزش عرفانی حضرت سجاد است می توان دید. براین اساس اگر انسانی یا جامعه ای بخواهد به بلوغی برسد که توان و امکان پذیرش ولایت الهی را داشته باشد، شرط اول تغییر نگاه به انسان و هستی است. انسان با تفسیر مادی گرایانه که تمام هم و غم نیاز و ارضاء است ؛ اگر تمدنی هم بیافریند تمدنی هولناک و وحشت زا می شود که
رفاه و شهوت او را ولو به قیمت چپاول و خونریزی دیگران تأمین کند. قرآن مجید به گام نخست افتراق تمدن دینی و سکولار که همان تلقی و تفسیر متفاوت از انسان و قهراً عقلانیت اوست اهمیت ویژه ای می دهد.
شعور انسان الهی در این اشعار تجلی می کند که اناالله و انا الیه راجعون ؛و تلقی انسان مادی این است که ان هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیی و ما کنا بمبعو ثین.

2-2- رسالت امام باقر و امام صادق:

انسان که در مکتب وحی،تفسیر و معنایی جدید یافت و وسعت و عمق تمام هستی شد برنامه ای جامع و جامع نگرمی خواهد که تمام ساحت های وجودی او را مدیریت و هدایت نماید.
زندگی این انسان فقط رفاه نیست و براین اساس حکومت براین انسان تنها رسالتش تأمین معاش نخواهد بود. تنزل شئون حاکمیتی در حد رسالت شهرداری و تأمین بهداشت از نگاه محدود و ناقص به انسان ناشی می شود. تنزل به تجربه و جدا کردن ساحت دین از عقل بشر و... نیز دستاورد چنین تحلیلی است.
تمدن اسلامی مبتنی بر عقلانیت دینی برای تحقق به «تولید علم» دراین حد و اندازه نیاز دارد. و تولید علم نیز از معیار اصلی صحت و سقم پیروی می کند؛ چرا که یکی اصول اصلی تمایز عقلانیت دینی و مدرن در تفاوت مدرک و پیام بود.اگر حقیقت وجود داشته باشد و مورد دسترسی باشد صحت و سقم مطرح خواهد شد؛ و اگر به فایده بسنده شود ملاکی برای صحت و سقم باقی نمی ماند. لذا تأکید بر مرجعیت علمی امامان، از نکته های شاخص سیره اهل بیت در بنا کردن تمدن عظیم دینی است.
شرقا او غربا فلن تجدوا علماً صحیحاً الا شیئاً خرج من عندنا (کافی، ج1، ص 399)
گرچه مسئله امکان تولید علم دینی خود حدیث مفصلی دارد،ولی اینجانب در مقاله «قرآن و نظام سازی اقتصادی»، به وضوح تأثیر مبانی متفاوت فلسفی و انسان شناختی در علوم انسانی و اجتماعی را به اثبات رساندم و این تحلیل سطحی خواهد بود اگر بگوییم مکت و نظام اقتصادی که براساس پیشینیه سازی سود،رفاه و لذت
شکل یافته با مکتبی که براساس آموزه های ایثار، قناعت و زهد مبتنی است یکی خواهد بود،تغییردر مکتب به تغییر علم نیز می انجامد.
لذا باید به تولید علم لااقل در حوزه اجتماعی و انسانی براساس معیارهای و حیاتی پرداخت. کاری که براساس مقتضیات و اوضاع اجتماعی و سیاسی امام باقر(ع) و امام صادق (ع) به آن پرداخته اند.
پرورش شاگردان متعدد در علوم مختلف و ایجاد مدرسه مدینه و کوفه و از آثار وجودی آن بزرگواران برای بسط عقلانیت دینی و تحقق جامعه مهدوی، محسوب می شود.

3 -2- رسالت امام رضا و امام جواد (ع):

عصر امامت امام رضا(ع) و امام جواد (ع)همراه واردات علوم از بیرون مرزها از مسیر ترجمه به کشورهای اسلامی بود. گرچه بسیاری انگیزه خلفا، از جمله مأمون، را درایجاد نهضت ترجمه مقدس تلقی نمی کنند؛ و غرض اصلی را تضعیف مرجعیت علمی امامان و محوریت آنان می دانند و البته قرائن متعددی براین نکته شهادت می دهند؛ از جمله اعترافات مأمون نزد سلیمان مروزی و حمید بن مهران که می گفت با امام مباحثه کنید که هیچ چیز برایم از کاهش منزلت وی محبوب تر نیست.
کان المأمون یجلب علی الرضا من متلکمی الفرق و اهل الهوا المذله کل من سمع به حرصاً علی انقطاع الرضا(ع) عن الحجه مع واحد منهم(مجلسی، ج 49، 179)
نهضت ترجمه گرچه از دوران امویان شروع شده بود، در عصر مأمون به اوج خود رسید. با رشد و توسعه نهضت ترجمه و گسیل افکار از یونان و... خوف محو و تضعیف اندیشه ناب وحیانی می رفت. رسالت امامان این عصر دفاع منطقی از گوهر عقلانی دین در برابر سیل شبهات بود. مناظرات و احتاجاجات امام رضا و امام جواد (ع) گواه این مدعاست. مرحوم مجلسی مناظرات امام رضا را با صاحبان افکار مختلف و متفکران ادیان مختلف و نیز احتجاجات امام جواد را با فرقه های مختلف به گونه ای مفصل بیان کرده است. (مجلسی،ج10،صص 299- 385)
آنچه نقطه مشترک تمام این مناظرات قلمداد می شود دفاع عقلانی از حریم تفکردینی و پاسخ به شبهات و نقد
منصفانه افکار مخالفان است. جلوه ای کامل از آیه «و جادلهم بالتی هی احسن» ؛ که به عنوان نمونه می توان به مناظره امام رضا با جاثلیق و استدلال حضرت به انجیل اشاره کرد.(همان، ص 299)

3- سیاست فرهنگی نظام
اهمیت جایگاه فرهنگ در همه نظام ها به ویژه در نظامی که مبتنی بر فرهنگ دینی است و رسالت تغییر فرهنگ را نیز به دوش می کشد بسیار بالاست.
هوشیاری و نگاه جامع الاطراف به مسئله فرهنگ می طلبد تا سیاست های فرهنگی معطوف به رسالت تاریخی باشد که انقلاب آن را به دوش می کشد. نظام جمهوری اسلامی با طرح نیابت از امام معصوم به وجود آمد و مهم ترین رسالت خود را نیز تمهید و آماده سازی انقلاب جهانی آن حضرت می داند.
حضرت امام خمینی فرمود:
«رهبر همه ما و شما وجود مبارک بقیه الله است» (صحیفه نور،ج14،ص 94)
«ما منتظران مقدم بارکش، مکلف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل الهی را دراین کشور و عصر پیاده کنیم» (همان، ج15، ص 22)
«ان شاء الله اسلام را آنطور که هست دراین مملکت پیاده کنیم و مسلمین جهان نیز اسلام را در ممالک خود پیاده کنند. و دنیا دنیا اسلام باشد و ظلم و جور از دنیا برطرف بشود و مقدمه ای باشد برای ظهور ولی عصر ارواحنا له الفدا ».(همان، ج 15، ص 170)
«سیاست فرهنگی، سیاست انقلاب اسلامی است، انقلاب اسلامی به این معناست که فرهنگ اسلامی در کلید شئون فردی و اجتماعی این کشور اصل و پایه و مبنا قرار گرفته است. بنابراین نباید فراموش کرد که انقلاب اسلامی حقیقتاً انقلاب فرهنگی است.» (اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، پایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی)
سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی متخذ از جهان بینی و انسان شناسی اسلامی است. (همان) با توجه به سیاست های مصوب و فرمایش های بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران طراحی مهندسی فرهنگی نظام با توجه به بن مایه غنی فکری -فرهنگی از قبیل غدیر، عاشورا و ظهور باید صورت گیرد؛ که با تحلیل ارائه شده از چرایی و چگونگی این حوادث مهم در نوشتار حاضر می توان راهبرد اساسی بسط عقلانیت دینی را مطرح کرد که رئوس اساسی آن را این گونه می توان ذکر کرد.
الف- ایجاد و بسط فرهنگ معنویت و ارتباط با خدا
فرهنگ دعا و ارتباط انسان به ویژه نسل جوان با خدا گام اساسی در تحقق عقلانی دینی است. مدیریت فرهنگی کشور باید حداکثر بهره وری را از ماه های رمضان و محرم و امان مذهبی بنماید؛ و بسط فرهنگ دعا در اندیشه و احساس باید توأمان صورت پذیرد و جریان تولی و تبری عقلانی و به دور از خرافه و پیرایه مسیر صحیح را بپیماید.
استفاده از ظرفیت آکادمیک کشور، مجلات علمی و عرصه های هنر (صدا و سیما، سینما و...) گام مؤثری محسوب می شود؛ که نمونه هایی از آن را در برنامه سال های اخیر با وجود اشکال هایی شاهد بودیم.
ب- ایجاد نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری
سیره امامان این نکته را می آموزد که تمدن اسلامی باید مبتنی بر عقلانیت دینی و بسط آموزه های وحیانی باشد. جمهوری اسلامی نمی تواند بدون تولید علم با محوریت آموزه های وحیانی و با سر سفره غیر نشستن بنیان رفیع تمدن اسلامی را بر شالوده های پوسیده علوم غربی به ویژه در حوزه علوم انسانی بنا نهد. خیزش مبارکی که بعد از دفاع مقدس دراین عرصه با هدایت مقام معظم رهبری ایجاد شده است باید براساس عقلانیت دینی تداوم یابد. اگر به نحو مشخص و نمونه درک پذیر بخواهیم مثال بیاوریم تولید علوم انسانی براساس بینش عمیق وحیانی به انسان و تداوم و جریان او خلق مکاتب فکری و سیستم های اجتماعی است که در «مکتب اقتصادی دینی» نمونه آن گذشت.
ج- حرکت در برابر نهضت ترجمه
بومی سازی علوم و هدایت افکار و اندیشه های وارداتی نیز به عنوان گام سوم
رشد و بلوغ اجتماعی در مسیر عقلانیت دینی تحلیل و ارزیابی می شود. تجلیل از عالمان و فرهیختگان جامعه علمی کشور به خصوص در حوزه فلسفه و علوم اجتماعی در عرصه تولید علم و پژوهش و به خصوص جوانان که در سیره امام صادق نسبت به شاگردان جوان از قبیل هشام مشهود است ؛یکی از روش های مهم نهادینه کردن فرهنگ تولید علم است و البته تجلیل نیز از نوع سخت افزاری و صوری باید تغییر شکل دهد و به صورت جدی و حیاتی در عرصه مدیریت کشور ظهور یابد.
حرکت دستگاه های تقنینی و اجرایی کشور به سمت استفاده از نظریات تولید شده، تجلیل واقعی و عملی عالمان در جامعه است.
حساسیت به علوم و اراداتی که در نظام آموزش عالی و عرصه های دانشگاهی مورد استفاده است و میدان دادن به استادان معتقد، زنده کردن فعال سازی کرسی های نقد و نظریه پردازی در محیط علمی دانشگاهی دیگر سیاست لازم دراین عرصه است.

نتیجه

این تحلیل فارق اصلی عاشورا و ظهور را ولایت پذیری جامعه ارزیابی کرد و تلاش امامان نیز حرکت دادن جامعه به سمت عقلانیت دینی بود؛ و تبیین شد که عقلانیت دینی برخلاف عقلانیت سکولار از مؤلفه های دیگری به وجود می آید و براین اساس رسالت اصلی انقلاب نیز بسط عقلانیت دینی است که از طریق
الف- ایجاد و گسترش فرهنگ دعا و تضرع
ب- ایجاد نهضت تولید علم
ج- اتخاذ راهکار مناسب برای مدیریت نهضت ترجمه و هدایت افکار وارداتی مورد تحقق خواهد بود.

پی‌نوشت‌ها:

1- از جمله شیخ صدوق رساله ای به همین نام دارد.
کتابنامه
المفید.تصحیح اعتقادات الامامیه. قم :جامعه مدرسین.
امام خمینی.صحیفه نور.
ابن صباغ(1379) الفصول المهمه. قم: دار الحدیث.
ایان باربور(1374) علم و دین. ترجمه خرمشاهی. تهران: چاپ دانشگاهی.
حرعاملی. وسایل. بیروت:دارالحدیث.
حسین علی سعدی(1386). قرآن و نظام سازی اقتصادی.
صدوق (1414). الاعتقاد فی دین الامامیه. قم: دارالمفید.
صدوق(1404). عیون اخبارالرضا. بیروت: اعلمی.
سروش، عبدالکریم. «معنا و مبنای سکولاریسم ». کیان. ش 26.
فصیحی امان الله (1384). «عقلانیت دینی و سکولار» فصلنامه علوم سیاسی. ش 5.
شیخ صدوق (1405). کمال الدین. قم: جامعه مدرسین.
(1361). معانی الاخبار. قم: جامعه مدرسین.
الکلینی، محمد بن یعقوب (1388 ق)، اصول کافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
مجلسی، محمد باقر(1403.بحارالانوار. بیروت: موسسه وفا.
مجلسی، محمد باقر (1403.بحارالانوار،بیروت: موسسه وفا.
مجلسی، محمد باقر (1403).بحارالانوار، بیروت: موسسه وفا.
قمی، شیخ عباس. مفاتیح الجنان.
طباطبائی، محمد حسین، المیزان، قم: جامه مدرسین.
مفید(1413) الارشاد. قم: موسسه آل البیت.
نیشابوری، فتال. روضه الواعظین : قم: رضی.

منبع مقاله :نشریه مجموعه مقالات دومین کنگره سراسری عاشورا پژوهی عاشورا، انقلاب، انتظار، جلد 3.




 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.