نویسندگان: *حسن محمد امین زاده
**لیلا محمدامین زاده
**لیلا محمدامین زاده
مقدمه:
سهروردی پیوندی بین اندیشه ایران باستان و اندیشه اسلامی ایجاد کرده است. و در تلفیق فلسفه و دین و نیز فلسفه یونان و حکمت ایران باستان کوشید.روش:
این مقاله با هدف بررسی اخلاق تربیت از منظر سهروردی در پاسخ به نیازهای ویژه امروز عقل و عشق و معرفت شناسی و نوجویی در فلسفه سهروردی و همسویی فلسفه ایشان با نظام کیهانی و دلالت های تربیتی از دید سهروردی؛ توجه به ابعاد جسمی و روحی و بویژه بعد عاطفی و عقلانی که در تربیت لحاظ نموده و تکیه بر معیار برهان و پرهیز از تقلید صرف و استقلال فکر و مکاشفه و آموزش و پرورش همگانی و مادام العمر بودن آموزش و اعتدال در تربیت و خودباوری و... که از جمله اصول تربیتی است که دیدگاه های این فیلسوف بر آن استوار می باشد را بررسی می کند.بحث و نتیجه گیری:
پس از بررسی موضوع و تحلیل دیدگاه فلسفی این فیلسوف بزرگ از منظر ارزش شناسی و اخلاق، بویژه اخلاق تربیت، با توجه به ارتباطات چهارگانه انسان (با خود، با خدا، با خلق خدا، با خلقت) و جهت تحقق اخلاق تربیت، مطابق مدل پیشنهادی که ترکیبی از ایدئالیسم و رئالیسم خداباورانه می باشد پیشنهاد می گردد: 1. ساختار سیستم تربیتی اصلاح و قوانین تسهیل گری جهت بهره گیری از این دیدگاه فلسفی در کشور تصویب گردد. 2. تجدد نظر اساسی در بخش های برنامه درسی کشور صورت گرفته و عناصر تعقل و تفکر، ایمان و باور، علم و عمل و اخلاق به شیوه متعادل در ارتباط با بخش های چهارگانه مذکور لحاظ شود. 3. ضمن تأمل و تحقیق بیشتر در خصوص این دیدگاه فلسفی و بهره مندی بیشتر از آن در تربیت کشور بر اساس نیاز جامعه به شیوه اقتضائی آن را مدیریت نمود، تربیت اخلاقی بر مبنای فلسفه تربیتی سهروردی همراه با مدیریت اقتضایی پیشنهاد می گردد.مقدمه
سرزمینی که ساکنانش، از نخستین پیشگامان فرهنگ و از تک تازان عرصه ی مدنیت، و بی هیچ تردید از نابغه ترین، هوشیاران دهر بوده اند، به طور یقین دانشمندان و حکیمان و فلاسفه و هنروران بیشماری در دامن فیاض خود تربیت کرده، که خلال اوراق و رخنه کتابخانه های برگ جهان، از آثار آنان آکنده، و مزین است. لیکن از میان همه آنان حکیم بی بدیل، سیمای آسمانی و قیافه الهی فیلسوف جامع، شهاب الدین ابوالفتح، یحیی بن امیرک سهروردی، معروف به شیخ مقتول یا اشراقی، به سبب ویژگی ها و خصایص بسیار، نورگستر و درخشان تر می باشد (رضانژاد، 1360، ص 187)اشراق و به عبارتی تفکر اشراقی، یکی از برجسته ترین شیوه های تفکر بشری و اندیشه های انسان درباره راز های آفرینش جهان هستی است که مرکز ثقل اندیشه های سهروردی است. سهروردی بر اثر مراودات فلسفی بین اندیشه های مشائی (سنت عقلائی) و اندیشه های شهودی (سنت عرفانی)، مفهوم اشراقی را در اندیشه فلسفی خود خلق نموده است (هاشمی اردکانی، نوروزی، بختیار نصرآبادی، 1387،ص 162)
اخلاق و تربیت اخلاقی از دیرباز و در جوامع مورد توجه پیامبران الهی، فیلسوفان، اندیشمندان، معلمان و والدین قرار داشته است. بشر امروزی نیز به دلیل رویارویی با بحران هویت انسانی و ارزشهای اخلاقی، ناگزیر به ارزش های اخلاقی روی آورده است (نجارزادگان، 1388، ص 22).
در طول تاریخ بشر، جوامع اهمیت داده اند به آن دسته اشخاصی که از ارزشهای اخلاقی شایسته برخوردار بوده اند. اخلاق می تواند به عنوان اصولی که ما برای تشخیص درست از نادرست به کار می بریم تعریف شود (zakerian,khosravizadanbeh، 2011، ص 48).
در زمانه ما نیاز به توجه به ارزشها خاصه ارزش های اخلاقی بیش از هر زمان دیگر احساس می گردد. در کشور ما هم علی رغم توجه به تربیت ارزشی و اخلاقی در نظام آموزش و پرورش شواهد حاکی از آن است که به دلیل تحولات سیاسی و اجتماعی در قرن اخیر و به هم خوردن ترکیب اقشار جامعه نظام های اخلاقی کارایی گذشته خود را از دست داده اند. (محمدی، 1379). و ما بیش از هر زمان دیگری به مباحث تئوریکی تربیت ارزشی و اخلاقی نیاز داریم.
اخلاق مقوله ای محوری در عرصه حیات جوامع و عنصری تعیین کننده در سرنوشت افراد و سعادت یا شقاوت ایشان است. تا آنجا که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) هدف از بعثت خود را تتمیم اخلاق معرفی کرده است. کارکرد اخلاق تعامل صحیح با دیگران و قضاوت منصفانه در مورد افراد و گاهی سایر پدیده های عالم هستی است. اخلاق زبان مشترک همه انسان ها با همه تنوع فرهنگی و مذهبی و نژادی در طول حیات بشری بوده است.
از آنجایی که تربیت انسان و ایجاد هرگونه تحول در جان او، نیازمند تمرکز ذهنی و روانی است، شایسته است این تمرکز ذهنی و روانی صرف موضوعی شود که تأثیر بیشتری در شخصیت انسان دارد تا بدین ترتیب فعالیت های تربیتی، بهینه و بهره ورانه گردد (عالم زاده نوری، 1389، ص 65).
عقل و عشق
سهروردی در رساله ی «فی حقیقه العشق» معتقد است که اولین چیزی که خدا آفرید گوهری تابناک بود که او آن را عقل نامید. و داستان یوسف و زلیخا را تمثیل می زند که در آن یوسف (عقل) و زلیخا (عشق) است که با اتحاد این دو داستان و تمثیل به پایان می رسد. مفهوم عقل و عشق و انواع مراتب آن دو، در آثار سهروردی بسیار گسترده است، اما پیداست که سهروردی عقل را مقدمه عشق می داند و آن دو را لازم و ملزوم هم می پندارد و آرزو می کند که انسان بتواند با دو بال عقل و عشق پرواز کند و قله های حقیقت را طی نماید (مسعودی فر، 1390، ص 11). و از طریق عقل و عشق پرواز می کند و قله های حقیقت است که اخلاق و آنچه را که بی هیچ دلیل نیک و پسندیده است در فرد ایجاد می شود و می تواند زمینه برای گسترش آن از طریق تربیت در دیگران باشد.نوجویی در فلسفه سهروردی
باور راسخ به پویایی اندیشه انسان و پایبند نبودن به پیروی بی چون و چرا از حکمای پیشین، استقلال فکر و نوجوئی یکی از عوامل اساسی این جذبه و گیرایی آثار شیخ اشراق است. او در مقدمه خود بر «حکمه الاشراق» حکمت و پویندگی اندیشه را در انسان، عنایتی ازلی و لطفی سرمدی می داند و در ردّ نظر کسانی که معتقد به پایان یافتن تأملات فلسفی و تکامل آن در برخی اشخاص و پاره ای موضوعات هستند، می گوید: «و برای هر جویای حقیقتی بهره ای کم یا بیش، از نور خدا هست و هر کسی که در پی مطلوبی می کوشد، کم و بیش ذوقی دارد و دانش به قومی خاص، اختصاص نیافته است تا پس از آنها در عالم ملکوت بسته شود و سایر عالمیان از فیض عالم بالا محروم گردند؛ بلکه آن واهب العلمی که بر افق اعلای عالم هستی است، بر اعطای دانش اسرار، بخیل نیست؛ بدترین قرنها آن است که بساط سعی و تلاش در آن نوردیده و افکار از پویایی باز ایستاده باشد و باب مکاشفات در آن بسته شده و راه مشاهدات در آن مسدود گشته باشد». در تأکید بر استقلال فکر و پیوندگی اندیشه، می گوید: «از من و از هیچ کس دیگری تقلید مکن؛ تنها معیار، همان برهان است» (سهروردی، 1380، ص 121&9). با توجه به بحث نوجویی می توان گفت سهروردی معتقد به اخلاق تربیت از طریق برهان و دلیل است و پیروی از هیچ کس را بی دلیل و برهان قبول ندارد و همچنین در نطر وی هرکس باید خود بیاندیشد و راه درست را از طریق برهان و دلیل با تکیه بر عقل و عشق بیابد.اخلاق
اخلاق در لغت، جمع واژه خلق و به معنی خوی هاست، از این رو دانش بررسی و ارزش گذاری بر خوی ها و رفتارهای آدمی، علم اخلاق نامیده می شود. انواع رفتارهای انسانی بر مبنای دو اصل، توراث(Behavioral Genetics) و تربیت (promotion,Education) در افراد جامعه شکل می گیرند. هر چند زمینه ژنتیکی در انتقال این صفات نقش مهمی دارد ولی عوامل محیطی (خانواده، مدرسه، رسانه و ...) در واقع عامل بروز و شکوفایی هر ویژگی اخلاقی (چه بد و چه خوب) در محیط است (فرهود، 1386، ص 1).موضوع اخلاق، صفات و افعال اختیاری انسان می باشد؛ از این نظر که استحقاق مدح و ذم دارند و یا از آن جنبه که با کمال انسانی رابطه دارند. با توجه به اینکه حقیقت و شخصیت و در نتیجه سعادت هر انسان، افزون بر باورها، به صفات اکتسابی و افعال اختیاری وی مربوط است. اهتمام علمی و عملی به این دو، که در واقع موضوع علم اخلاق را تشکیل می دهند، اهمیت زیادی دارد. برخلاف علوم آلی و ابزاری، علم اخلاق از جمله علومی است که اهمیت ذاتی دارد و یادگیری آن فی نفسه (و نه به منزله مقدمه ای برای علوم دیگر) مطلوب است و برای همگان ضرورت دارد (شمالی، 1389، ص 10).
اخلاق حوزه ی وسیع سرمایه گذاری اجتماعی در خاستگاه، قوانین و وظایف یک اجتماع است. اخلاق سندی است که به وسیله آن اجتماع می تواند تک تک افراد و گروه های کوچک را راهنمایی کند. در هر جامعه ای مجموعه ای از قواعد، هنجارهای اجتماعی وجود دارند که فعالیتهای تمام افراد انسانی را هدایت یا حکمرانی می کنند. هنجارها می توانند قوانین، دستورات، خواسته ها، انتظارات، قواعد اجتماعی و آداب و رسومی باشند که انسان را به سوی جوهره اهداف اخلاقی خوشایند و مطلوب هدایت می کند. دریک نظام اجتماعی اخلاقیات شبیه قوانینی است که عرف یا رسوم هستند (pukka، 2011، ص 29).
اخلاق در کنار سنن، رسوم، عادات و قوانین و حتی بالاتر از آنها اعمالی را که تماماً عناصر قابل توجه برای سازماندهی اجتماعی می باشد، است. برای یک جامعه دوام طولانی بدون قوانین اخلاقی ممکن به نظر نمی رسد. علاوه بر این عناصر پذیرفته شده جهانی نظیر خودداری از دروغگویی، قتل یا دزدی و همینطور عناصر اخلاقی که مختص به جوامع خاص است وجود دارد (unalmis,ozturk,sahin، 2009، ص 800).
اخلاق به عنوان یک نظام از قوانینی که عمل متقابل اجتماعی و ارتباطات اجتماعی افراد درون جوامع را تنظیم و مبتنی بر مفاهیم سعادت و خیر، ایمان به عدالت و حقایق است؛ که گونگی افعال انسانی بر توانایی های شناختی برای تفسیر یک موقعیت اجتماعی را تعیین می کند (oladipo، 2009، ص 149).
اخلاق و اصول اخلاقی اصطلاحات اساسی در ارزش شناسی تعلیم و تربیت هستند. واژه اخلاق از واژه لاتین mores,mos به معنای عادات، روش و عرف و اخلاقیات نشأت می گیرند که به موضوعات وابسته به آداب و رسوم مربوط می شود (poukka، 2011، ص 26).
فلسفه اخلاق
فلسفه اخلاق در واقع نوعی تفکر فلسفی درباره احکام و گزاره های اخلاقی است. در حیطه قلمرو فلسفه اخلاق، سه موضوع «اخلاق کاربردی»، «اخلاق هنجاری» و «فرااخلاق» قابل طرح اند. که در اینجا اخلاق تربیت که از حیطه اخلاق کاربردی است مورد بحث قرار می گیرد. اخلاق کاربردی (Ethics applied): به کاربرد اخلاقی فلسفه در زندگی واقعی توجه نشان می دهد. ارسطو معتقد بود که مطالعه اخلاق، اگر به شیوه زندگی فرد، تأثیر سودمندی نداشته باشند، خالی از فایده است (نیکداد، امامی، 1391). اخلاق کاربردی به واسطه تمرکز بر جزئیات، از دو شاخه فرااخلاق و نظریه های هنجاری متمایز می گردد. درباره ماهیت، محتوا و شیوه های استدلال آن، اتفاق نظر وجود ندارد. ارزیابی عملکردها، حل مشکلات یا شناسایی هنجارها و کدهای اخلاقی، به کمک محتوای درونی یا برونی و با استفاده از شیوه های بالا- پایین یا بالعکس، از جمله مسایل نزاع برانگیز در این شاخه علمی است (خزاعی، 1386).اخلاق کاربردی، دو رسالت اصلی دارد: حل تعارضات اخلاقی و تطبیق قواعد اخلاقی بر مصادیق عصزری و تدوین نظامات اخلاقی برای عرصه های نوظهور حیات بشری می باشد. اخلاق کاربردی از این که بر امور انتزاعی ناظر باشد بر امور واقعی و عینی متمرکز است. امروزه بیش از 20 شاخه اخلاق کاربردی چون اخلاق IT، اخلاق پزشکی، اخلاق تعلیم و تربیت، اخلاق ورزش، اخلاق جنگ، اخلاق سیاسی، اخلاق محیط زیست، اخلاق تجارت، اخلاق پلیس، اخلاق قضاوت، اخلاق مدیریت و... پژوهشگران و مدرسان را در دانشگاه ها و پژوهشگاه های سراسر جهان به خود مشغول کرده است بررسی موضوعات اخلاق کاربردی و ارائه الگوی کارامد برای حل نظری معضلات اخلای مستحدثه می تواند قوت و غنای اخلاق دینی را به نمایش گذارد. لازمه ارائه چنین الگویی ورود به مباحث تخصصی و حرفه ای اخلاق کاربردی است. این رشته علمی در میان ابعاد متعدد تربیتی از قبیل تربیت جسمانی، تربیت دینی، تربیت هنری، تربیت اقتصادی و تربیت سیاسی به حوزه اخلاق می پردازد و تلاش می کند به کمک منابع اصیل دینی بهره گرفتن از یافته های علوم جدید، شیوه های مناسب مبتنی بر دانش موجود برای آموزش اخلاق را شناسایی کرده و راه کارهای مؤثری برای ارتقاء تراز اخلاقی افراد جامعه اسلامی ارائه کند (موسسه آموزش عالی اخلاق و تربیت).
رابطه فلسفه اخلاق و تعلیم و تربیت؛ فلسفه اخلاق به پرسشهایی مانند «ارزشهای ذهنی یا عینی، ثابتند یا متغیر؛ سلسله مراتب دارند یا نه؟» پاسخ می گوید: این پاسخها در شیوه ارتباط معلم و شاگرد تعیین ارزشهایی مقبول و تصمیم گیریهای تربیتی، نقش اساسی را ایفا می کند؛ مثلاً اگر مربی منکر سلسله مراتب ارزشها شد و بر این باور بود که هرگاه فعالیتی موجب برآورده شدن نیاز فوری شد، دارای ارزش است، او قطعاً عمل تربیتی خود را بر این مبنا تنظیم می کند. رابطه تعلیم و تربیت، علوم تربیتی و دانشهای اخلاقی را می توان به طور مختصر، اینگونه ترسیم کرد: اگر مربی و متربی را محور و موضوع بحث این دو رشته فرض کنیم، علوم تربیتی الگوها و روشهایی برای هدایت عمل مجریان امر تربیت ارائه می کند و دانشهای اخلاقی بخشی از برنامه و محتوایی را که مجریان به آن نیازمندند نشان می دهد، در بیان رابطه علوم تربیتی و دانشهای اخلاقی می توان گفت که دانشهای اخلاقی بویژه فلسفه اخلاق، به عنوان مبنا، برای انتخاب الگوها روشها نقش ایفا می کند (نوذری، 1387)
دانش اخلاق عهده دار بیان ارزش ها و ضد ارزش ها، و خوب و بدهاست. «اخلاق»، رفتار و صفات اختیاری انسان را ارزش گذاری می کند و نظام شایسته و ناشایست را معین می سازد. «تربیت اخلاقی» نیز فرایند درونی شدن ارزشهای اخلاقی و شکل گیری پایدار شخصیت انسان بر اساس ویژگی های انسان کامل اخلاقی را برعهده دارد. «تربیت اخلاقی» مسیر گذار از وضعیت موجود (دامنه ای که مبدأ حرکت انسان است) به سوی قله کمال را نشان می دهد و به انسان کمک می کند تا سیمای آرمانی و صورت ایدئال انسان اخلاقی را در وجود خویش پدید آورد: «تربیت اخلاقی» تحقق عینی مکارم اخلاق و تجلی بارز همه آموزه هایی است که دانش «اخلاق» بدان فراخواند (عالم زاده نوری، 1389، ص 66).
ارزش های اخلاقی اعتقاداتی هستند که توسط افراد و گروه های کوچک اجتماعی از افراد درباره آنچه را در رفتار انسانی درست یا نادرست است و تمییز بین آن دو را نگه می دارد (Abd.Ghani,Mahmud,salleh,Abullah، 2010، ص 106).
اخلاق در مشرب شهاب الدین سهروردی
بنیان گذار مشرب فکری اشراق، شهاب الدین سهروردی «شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک سهروردی» (549-587ق) است که پیوندی بین اندیشه یران باستان و اندیشه اسلامی ایجاد کرده است. سهروردی هماهنگی و سازگاری انسان و جامعه را با نظام کیهانی لازم می داند، چرا که معتقد است در پرتو آموزه هماهنگی با نظام کیهانی، وجود آدمی مشرقی و نورانی می شود (دیلمی صالحی، 1381، ص 116).شیخ اشراق شهاب الدین سهروردی چون شهابی در آسمان حکمت و عرفان اسلامی به سرعت عبور کرد و در دوره کوتاه اقامت خود در این عالم پایین مکتب نوینی در حکمت اسلامی تأسیس کرد روش استدلالی را با اشراق بیامیخت و غایت فلسفه را نجات نفس از زندانی ظلمانی هوی و هوس نفسانی دانست. ریاضیت و تزکیه نفس را لازمه علم کامل دانست و در تلفیق فلسفه و دین و نیز فلسفه یونانی و حکمت ایران باستان کوشید. او عارفی بود مسلمان که در آینه عرفان اسلامی صور و افکار و عقاید حکمت پیشنیان را از یونان وایران و بابل و هند مرئی ساخت و احیاء کرد (نصر، 1345، ص 17).
به سبب این توجّه خاصّ حکمت اشراقی به مباحث شهودی است که می توان علم النّفس را مقدّمه ی ضروری حکمت ذوقی و کلید درک فلسفه ی سهروردی دانست. علاوه بر این، او خود کمال و رستگاری را وابسته به معرفت نفس می داند (اسکندری، 1389).
سهروردی تنها به نیروی عقل و قیاس برهانی اکتفا نمی کند، بلکه شیوه استدلالی محض را با سیر و سلوک قلبی همراه می سازد. سهروردی برای تدوین فلسفه خویش منابع متعددی داشت که با گردآوری آنها و تنظیم شگفت انگیز ایشان در کنار هم فلسفه ی نوین خود را پایه گذاری کرد. این منابع به سه دسته کل تقسیم شده اند:
حکمت الهی یونان، سهروردی برخلاف فیلسوفان پیشین که تنها به ارسطو توجه ویژه ای داشتند شیفته فیثاغورث و امپدکلوس و به ویژه افلاطون بود، تا حدی که افلاطون را پیشوای حکمای اشراق می داند.
حکمت مشاء، بدون شک این حکمت مشائی بود که مقدمه ی اشراق شده است. سهروردی با گردآوری آثار مشائین به خصوص ابن سینا توانست اینگونه از آراء مشاء را در حکمت اشراق استفاده کند.
حکمت ایران باستان، از نکات برجسته و جالب توجه سهروردی علاقه ی خاص او به حکمت پارسی باستان است به خصوص شخص زردتشت است. این توجه ویژه به حدی است که برخی اصطلاحات حکمت اشراق را از اوستا و منابع پهلوی گرفته است. او در کتاب حکمت الاشراق، زردشت را حکیم فاضل نامیده و حتی خودش را زنده کننده حکمت ایران باستان دانسته است. جالب آنکه شیخ مانی و مزدک را مصلحین زردشتی گری نمی داند بلکه آن دو را نکوهش کرده و بدعت گذار نامیده است (سامی، 1390).
شیخ سهروردی همچون بسیاری دیگری از متفکران برجسته اهل طریقت برای رسیدن به مرحله درک علوم عمیق الهی در رسوم صوفی گری با تفسیر قرآن، سنن پیامبر تحت عنوان حدیث و کتاب که از مشایخ اهل تصوف قبل از او ثبت شده و باقی مانده است آزموده شده است (uI Huda، 2004، ص 464).
شیخ اشراق در برخی از آثار خود به پیروی از مشائیان ملاک ارزش اخلاقیات را همان اعتدال و دوری از افراط و تفریط دانسته است. اما دیدگاه ویژه او در این باره قرب الهی است؛ یعنی اساس کمال، توجه تام به نورالانوار و انقطاع به سوی او است و تمامی خلق ها آن گاه دارای این قرب گردد، یا به آن خلل وارد سازد، بی ارزش است (خادمی، گل آقایی، 1389، ص 43).
دیدگاه های اخلاقی سهروردی مبین رویکرد ارزشی او محسوب می شود. از نظر وی هدف اخلاق، عبارت است از بریدن از عالم ظلمت و چاه ظلمانی و رسیدن به عالم نور، اتصال به نورالانوار و خلیفه ی الله شدن در زمین و راه رسیدن به این مقام، تخلق به صفات نیک اخلاقی و دوری از صفات بد و ناپسند است.
ارزش های اخلاقی از دیدگاه او عبارت است از: الف) ارزش های اخلاقی: ارزش هایی که در ارتباط با خدا، باید رعایت شود. مانند پیروی از اوامر و ترک نواهی. ب) ارزش های فردی: آنچه در رشد فردی آدمی مؤثر است. مانند محاسبه نفس، ریاضیت، صبر و استقامت. ج) ارزش های اجتماعی: مواردی در ارتباط آدمی با دیگران باید مراعات شود. نظیر پرهیز از ظلم (شرفی جم، خلیلی، 1389،ص 89).
نیل به سعادت حقیقی، بدون داشتن «اخلاق الهی» و «زندگی سالم جهت رشد و تکامل انسانی» امکان پذیر نیست. آنچه امروزه به آن نیازمندیم، دانستن اهمیت سرمایه گذاری و برنامه ریزی دقیق فرهنگی برای رسیدن به این هدف است (کبیری، معلمی، 1388، ص 69).
نظام اشراقی سهروردی دارای اصول اخلاقی است که آینده را به طور مناسبی مورد وارسی قرار می دهد. یکی از دلایل توجه به آخرت و آخرت شناسی سهروردی و بحث های وی درباره حقیقت توجه به زندگی پس از مرگ است برای اینکه دیدی اجمالی از آنچه را که ممکن است نیکی و زندگی اخلاقی را در این دنیا تشکیل دهد بدست آورد (Marcotte، 2012،ص 13).
اخلاق و تربیت
انسان برای زندگی اجتماعی خود ناگزیر از وضع قوانین و اطاعت از آن است. در اجتماع، قوانین سعی می کنند حدود هر کس را تعیین و آنان را موظف به رعایت حقوق دیگران نماید. این قوانین گاه به مقررات اجتماعی و گاهی به اخلاق اجتماعی شهرت پیدا کرده اند. این مقررات و یا اخلاق اجتماعی در واقع نیازی ثانوی برای زندگی اجتماعی انسان به شمار می آیند.انسان به طور طبیعی نیازمند به این گونه قوانین نیست، بلکه از ان جائی که برای رفع حوائج خود ناگزیر از زندگی اجتماعی است، لذا این مقررات را برای تنظیم حیات اجتماعی خویش وضع و رعایت می کند. مقصود از نیاز انسان به اخلاق، نیاز به مقررات اجتماعی و بین فردی نیست، بلکه مقصود از نیاز به اخلاق، تمایل طبیعی آدمی برای داشتن کمالات و خیرات اخلاقی است.
انسان گذشته از این که در اجتماع زندگی می کند، فضیلت را دوست دارد و طالب آن است. انسان اگر در جهان به تنهائی هم زندگی کند، باز خود را مجاز به انجام هر کاری نمی داند. او از این که بر نفس خویش مسلط باشد، احساس لذت می نماید و این که سرمایه اولیه اخلاق به شمار می آید. آدمی از ضعف خویش در مقابل خواسته ها و تمایلات، احساس ناخرسندی می نماید. از این رو از ضعف عقل گریزان بوده و تمایل به حاکمیت عقل بر حیات خویش دارد. و اخلاق نیز از عقل ناشی می شود (احمدی، فراهانی، 1373، ص 5-164).
یکی از مسائل مهم و اساسی در مباحث فلسفی آموزش و پرورش، موضوع ارزشهاست. زیرا یکی از کارکردهای اساسی آموزش و پرورش انتقال ارزش های نظام ارزشی جامعه است. این موضوع در سابقه اندیشه های بشری جلوه ای متمایز داشته و در زمانه ما هم یکی از پرچالش ترین مباحث فلسفی تبدیل شده است. به گفته دونالد باتلر تربیت بیش از هر نهاد دیگر با ارزش ها سر و کار دارد و هیچ نهاد دیگری به اندازه این نهاد به دنبال تحقق ارزشها نیست و به گفته جورج نلر در آموزش و پرورش همه جا سخن از ارزشهاست. (نلر، 1377، ص 28).
هدف تربیت اخلاقی، پرورش استعدادهای درونی انسانی برای ایجاد و رشد صفات و رفتارهای پسندیده اخلاقی است (طباطبایی، 1363، ج1، ص 257).
اما اخلاق نیز ماهیت و تعریفی دارد که تنها به معنای اصطلاحی آن بسنده می شود: «اخلاق گاهی به معنای صفت نفسانی استعمال می شود و گاهی به عنوان صفت فعل به کار می رود یعنی کار اخلاقی». «علم اخلاق، علمی است که از انواع صفات خوب و بد، صفاتی که ارتباط با افعال اختیاری انسان داد بحث می کند و هم چنین کیفیت اکتساب این صفات و یا دورکردن صفات رذیله و زشت را نشان می دهد»(مصباح، 1376، ص 10-9).
«تربیت» نیز در لغت از دو ریشه «ربو» و «ربب» اشتقاق یافته است؛ از ریشه ی «ربو» بیشتر ناظر به پرورش جسمی و به معنای «افزودن» و «پروراندن»، و از ریشه «ربّ » بیشتر ناظر به پرورش روحی و معنوی و به معنای «سرپرستی کردن»، «رهبری کردن» و «به اعتدال رساندن» است (زبیدی، 1386، ج2، ص 464؛ جوهری، 1386، ج4، ص 2380)
تربیت از نظر دانشمندان تربیتی، فعالیتی منظم و تدریجی برای کشف استعدادها و از قوه به فعلیت رساندن آنهاست (حاجی ده آبادی، 1377، ص 12). تربیت به معنای عمل و جریانی که در حیات انسانی به چشم می خورد، فرایندی پیچیده دارد و دارای جنبه های گوناگونی است. فلاسفه و متفکران زیادی در تاریخ اندیشه در این باره به طور صریح یا ضمنی اظهارنظر کرده اند (نوذری، 1387). موضوع تربیت اخلاقی، نفس انسان است که افعال زیبا و زشت به طور ارادی از او صادر می شود (طوسی، 1364، ص 48).
رابطه اخلاق و تربیت؛ تربیت به معنای عمل و فرایندی که در زندگی انسانها جریان دارد، مفهومی است که بر همه اجزای این فرایند (هدف، روش، موضوع، محتوا و محیط تربیتی) اطلاق می شود. به علاوه، نسبت به همه ساحتهای انسان (عاطفی، اجتماعی، ذهنی، بدنی و معنوی) شمول دارد. برخلاف اخلاق که مفهومی بسیط دارد و بر یک صفت انسانی دلالت دارد.
رابطه علم و اخلاق و تربیت؛ علم اخلاق در قالب هنجاری آن، هدف غایی زندگی خوب را ترسیم می کند؛ آنچه شایسته گفتار و کردار است به ما نشان می دهد؛ تغییراتی را که در حکم اخلاقی در نتیجه تحولات اجتماعی پیدا می شود بررسی می کند. مجموعه این مسائل، مبنایی برای عمل درست فراهم می کند. این مبنا بخشی از محتوا و برنامه ای است که مربی در عمل تربیت به آن نیاز دارد. در زمینه روشها، علم اخلاق چگونگی اتصاف به صفات خوب و زدودن صفات بد را به ما نشان می دهد (نوذری، 1387).
در هم تنیدگی فرایند تربیت و اخلاق موجب می شود که مرز مشخصی در گذشته میان این دو تصویر نشود و فرایند تربیت و اخلاق همسان پنداشته شوند و اخلاقی بودن به مثابه تربیت یافتگی انگاشته شود. جالب است بدانیم بسیاری از صاحب نظران تعلیم و تربیت اسلامی کمتر واژه تربیت را به کار برده اند و به جای آن از واژگان تعلیم، تریت، تزکیه، تخلق به اخلاق، تأدیب، ریاضت، تدبیر سیاست و... بهره برده اند و این بدان جهت است که واژگان تربیت به معنای آموزش و پرورش متربی و به معنای برانگیختن و فراهم آوردن موجبات شکوفایی و رشد تمامی توانایی و شئون وجودی آدمی، در گذشته اصلاً مصطلح نبوده و یا اخلاق و تربیت را آن چنان در هم تنیده می داتسند که تربیت بدون اخلاق را غیر قابل تحقق می دانستند و با این که باور داشتند تربیت بدون پرتو افکنی اخلاق امری ناصواب و بی سرانجام است (بهشتی، 1381، ص 18).
بحث و نتیجه گیری
تعلیم و تربیت طی قرون متمادی تنها بر ملاحظات فلسفی و اخلاقی مبتنی بوده، امروزه نیز به رغم تسلط دانش بشر در زمینه ی زیست شناسی، جامعه شناسی و روانشناسی بر تعلیم و تربیت، باز این نکته آشکارتر شده که علم و دستاوردهای فنی آن نه تنها کافی نیست بلکه همچنان باید ملاحظات اخلاقی و فلسفی مهم اصلی را در تعلیم و تربیت برعهده داشته باشد زیرا بررسی اهداف و غایت تربیت نه در صلاحیت علم و نه در حد تکنیک بلکه فقط در صلاحیت فلسفه و اخلاق است.بر این اساس می توان گفت تربیت فرایندی است که با آموزه ها و یافته ها و با علوم بسیاری از جمله: زیست شناسی، روان شناسی، روان شناسی تربیتی، روان شناسی اجتماعی، جامعه شناسی، جامعه شناسی تربیتی، دین و فلسفه، اخلاق و... سرو کار دارد و مبانی علمی، فلسفی و دینی خود را از یافته ها و آموزه ها به دست می آورد و ملاحظات اخلاقی یکی از مبانی تربیت به شمار می اید که با توجه به آنها تربیت شکل می پذیرد و بدین ترتیب می توان جایگاه فرایند تربیت را در ارتباط با فرایند اخلاق به دست آورد و تفاوت این دو را واکاوید.
با بررسی موضوع مشخص می شود که دیدگاه این فیلسوف ترکیبی از ایدئالیسم و رئالیسم خداباورانه می باشد. با توجه به اینکه ارزشهای اخلاقی از دیدگاه سهروردی عبارت است از: الف) ارزشهای اخلاقی: ارزش هایی که در ارتباط با خدا، باید رعایت شود، مانند پیروی از اوامر و ترک نواهی. ب) ارزش های فردی: آنچه که در رشد فردی آدمی مؤثر است. مانند محاسبه نفس، ریاضت، صبر و استقامت. ج) ارزش های اجتماعی: مواردی در ارتباط آدمی با دیگران باید مراعات شود. اخلاق اجتماعی در واقع نیازی ثانوی برای زندگی اجتماعی انسان به شمار می آیند. نظیر پرهیز از ظلم. نظام اشراقی سهروردی دارای اصول اخلاقی است که آینده را به طور مناسبی مورد وارسی قرار می دهد. و از نظر وی اخلاقی بودن به مثابه تربیت یافتگی انگاشته می شود. و سهروردی بر اساس آزادی فکر و قدرت ابتکار و به اقتضا شرایط روش های متنوعی به کار می گیرد. و بر این اساس جهت ترویج و توسعه اخلاق تربیت، ضروری است بر اساس ارتباط چهارگانه زیر عمل شود. نخست ارتباط انسان با خود؛ یعنی انسان بتواند با خود ارتباط برقرار نموده و خود را خوب بشناسد که مقدمه سایر نشاخت ها می باشد از لحاظ استعدادها، توانایی ها کمبودها و چگونگی رابطه علت و معلول و... هویت یابی فرد که پایه سایر شناخت ها می باشد. پس از آن ارتباط با دیگران که آن هم بر اساس شناخت ایجاد می گردد بعد از کسب معرفت نسبت به خود و دیگران وجود تفاوت های فردی، وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت لازمه این شناخت می باشد. پس ارتباط با طبیعت که بدون کسب معرفت نسبت به طبیعت و نظم و تعادل در آن و هستی شناسی آن ناممکن بوده و از گردش در آسمانها و زمین وجود تعادل و نظم در آن پی به وجود بهتر خالق هستی می بریم که باید ارتباط صحیح برقرار کنیم و در نهایت ارتباط با خدا به عنوان مبدأ و سرچشمه هستی ها و ارتباطات است کسی که واجب الوجود می باشد. بر این مبنا جهت تحقق شناخت های چهارگانه و ارتباط با خود و با دیگران و داشتن اخلاقی که بیانگر تربیت باشد و تعادل بخشی فرد وجود قوانین تسهیل گر همچون نقشه جامع علمی کشور، سند تحول بنیادین، چشم انداز بیست ساله جهت پرورش ذهن و تفکر و کسب معرفت در حوزه های چهارگانه ضروری است. و توسعه فرهنگی زمان گیر و نیاز به مدیریت اقتضایی دارد. فلذا اگر بر اساس دیدگاه فلسفی سهروردی عمل نماییم در واقع انسان متعادل و فکور را تربیت خواهیم نمود. که می تواند با خودش و دیگران، با طبیعت و خدا ارتباط صحیحی برقرار کند و تعادل و توازن را در زندگی فردی و اجتماعی و مادی و معنوی داشته باشد. و بدون افراط و تفریط رشد مطلوبی را می نماید.
پیشنهادها
پیشنهاد می گردد:1. ساختار سیستم تربیتی اصلاح و قوانین تسهیل گری جهت بهره گیری از این دیدگاه فلسفی در کشور تصویب گردد.2. تجدید نظر اساسی در بخش های برنامه درسی کشور صورت گرفته و عناصر تعقل و تفکر، ایمان و باور، علم و عمل و اخلاق به شیوه متعادل در ارتباط با بخش های چهارگانه مذکور لحاظ شود. 3. ضمن تأمل و تحقیق بیشتر در خصوص این دیدگاه فلسفی و بهره مندی بیشتر از آن در تربیت کشور بر اساس نیاز جامعه به شیوه اقتضائی آن را مدیریت نمود، تربیت اخلاقی بر مبنای فلسفه تربیتی سهروردی همراه با مدیریت اقتضایی پیشنهاد می گردد.
پینوشتها:
* دانشجوی دوره دکتری تخصصی رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک
** دانشجوی دوره دکتری تخصصی رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک (کارشناسی ارشد رشته فلسفه آموزش و پرورش با گرایش تعلیم و تربیت اسلامی)
* Hm51aminzadeh@yahoo.com
** Leyla_aminzadeh63@yahoo.com
* احمدی، علی اصغر، فراهانی، محمدتقی (1373) روان شناسی عمومی، تهران، وزارت آموزش و پرورش، شرکت چاپ و نشر ایران (دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی).
* اسکندری، حمیدرضا (1389) نفس و عوامل مؤثّر در تکامل آن از دیدگاه سهروردی، اخلاق (فصلنامه تخصصی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان)، شماره 21.
* بهشتی، محمد(1381) تربیت، اخلاق و تربیت اخلاقی، مجله معارف، شماره ده، بهمن.
* جوهری، اسماعیل حمّار(1386 ج 4) الصّحاح، بیروت، امیری.
* حاجی ده آبادی، محمدعلی(1377) درآمدی بر نظام تربیتی اسلامی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی.
* خادمی، عزت؛ گل آقایی معصومه(1389) تربیت عرفانی از دیدگاه سهروردی، فصلنامه تاملات فلسفی، سال دوم، شماره پنجم، بهار، صص 56-37.
* خزاعی، زهرا (1386) اخلاق کاربردی: ماهیت، روش ها و چالش ها، پژوهش های فلسفی- کلامی (دانشگاه قم) پاییز. http://www.sid.ir
* دیلمی صالحی، بهروز(1381) آموزه هماهنگی با نظام کیهانی در فلسفه اشراق سهروردی، مجله پژوهش های فلسفی- کلامی، شماره 13&14، صص 128-116.
* رضانژاد، غلامحسین(1360) شیخ مقتول، شهاب الدین سهروردی و حکمت اشراق، مجله چیستا، شماره 2، مهر، صص 187 تا 197.
* زبیدی، محمد مرتضی(1386 ج 2) تاج العروس من جواهر القاموس، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت (منبع الکترونیکی). http://lib.ahlolbait.ir
* سامی، حشمت (1390) شیخ شهاب الدین سهروردی، آذر، http://sameyh.blogfa.com
* سهروردی، شهاب الدین یحیی(1380) حکمه الاشراق، تصحیح و مقدمه هانری کُربَن، تهران، پژوهشگاه (چاپ سوم).
* شرفی جم، محمدرضا؛ خلیلی، سمانه (1389) بررسی تطبیقی مبانی فلسفی شیخ اشراق و برگسون و دلالت های تربیتی آن، دو فصلنامه تربیت اسلامی، سال پنجم، شماره 11، پاییز و زمستان، صص 110-81.
* شمالی، محمدعلی(1389) علم اخلاق و فلسفه اخلاق؛ تاملی درباره حوزه های مختلف مطالعات اخلاقی، معرفت اخلاقی، سال اول، شماره سوم، تابستان، ص 26-7.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین(1363) المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
* طوسی، نصیرالدین محمد(1364 چاپ 3) اخلاق ناصری، تهران، خوارزمی.
* عالم زاده نوری، محمد (1389) راهبرد تربیت الاقی (استراتژی تحول اخلاقی و معنوی)، معرفت اخلاقی، سال دوم، شماره اول، زمستان، صص 94-65.
* فرهود، داریوش (1386) مروری بر تاریخچه اخلاق همراه با گردآوری زمینه های گوناگون اخلاق، فصلنامه اخلاق در علوم و فنّاوری، سال دوم، شماره های 1&2، بهار و تابستان، صص 6-1.
* کبیری، زینب؛ معلمی، حسن (1388) مبانی و شیو ه های تربیت اخلاقی در قرآن کریم از دیدگاه علامه طباطبایی، معرفت اخلاقی، سال اول، شماره اول، زمستان، صص 90-76.
* محمدی، مجید، 1379، نظام های اخلاقی در اسلام و ایران، انشتارات کویر، تهران.
* مسعودی فر، جلیل(1390) عقل و عشق در نظر سهروردی، انتشارات الکترونیکی تاریخ ما http:/pdf.Tarikhema.ir
* مصباح، محمدتقی (1376) دروس فلسفه اخلاقی، تهران، انتشارات اطلاعات.
* نجارزادگان، فتح الله (1388) رهیافتی بر اخلاق و تربیت اسلامی، قم نشر معارف.
* نصر، سیدحسین (1345)، نکاتی چند درباره: شیخ اشراق شهاب الدین سهروردی، معارف اسلامی (سازمان اوقاف)، شهریور، شماره 1، صصص 18-16.
* نلر، جی، اف، 1277، آشنایی با فلسفه آموزش و پرورش، مترجم: فریدون بازرگان، سمت، تهران.
* نوذری، محمود (1387) رابطه اخلاق و تربیت چگونه است؟، حوزه و دانشگاه، شماره 5، آذر، http://akhlagh.ir
* نیکداد، امید؛ امامی، مهدیه (1391) چیستی فلسفه اخلاق، سفیر، سال ششم، شماره بیست و یکم، بهار، صص 122-103.
* هاشمی اردکانی، سیدحسن؛ نوروزی، رضاعلی، بختیار نصرآبادی، حسنعلی (1387)، درآمدی بر معرفت شناسی سهروردی و دلالت های تربیتی آن، صدور فصلنامه تربیت اسلامی، سال سوم، شماره شش، بهار و تابستان، صص 180-161.
* Abdullah,sallah.Amal,salleh. Zuria,Mahmud. Abd.Ghani,Saedah (2010)Moral value Inventory for Muslim Adolescents. International cnference on Learner Diversity.pd106-112.www.elsevier.com
* khosravi zadanbeh,Monireh. Zakerian,Mojtaba(2011) A comparison of moral competence between Iranian male and female elementary students.world conference on psychology,counselling and Guidance pp48-52.E-mail address: mojtaba zakerian@gmail.com
* ?oladipo.S.E (2009) Moral Education of the child: whose Responsibility department of counselling psychology,Tai solarin 20(2): 149-156.E-mai:kingola2001@yahoo.com
*Marcotte,Roxanne (2012)suhrawardi. substantive revision. http://plato.stanford.edu/entries/suhrawardi.
* poukka.paivi (2011) Moral Education in the Japanees primary school curricular Revision at the Turn of the Twenty -first century Aiming at a Rich and Beautiful kokoro.Japan.univrsity Helsinki.
* sahin,pukiye,ozturk,safak.unamis,Mehmeh (2009) professional ethics and moral values in Akhi institution. world conference on Education sceience (Gaziosmanpasa university,Tokat,Turkey ondojuz,Mayis university,samsun,Turkey). pp 800-804.E-mail address:rukiyesahin@gopedu.tr
u1 Huda,Qamar (2004) The Light beyon the shore in the Theology of proper sufi Moral conduct (Adab). jurnal of American Academy of Religion.vo172.N2.June.pp461-484.
منبع مقاله : عرضه شده به همایش اخلاق سهروردی، زنجان، 1391
/ج