گونه هایی از التقاط در مسأله ی انتظار (1)

فرض ما در این مقاله بر این است که تبیین صحیح مفهوم انتظار و شناخت کارکردها، بایدها، نبایدها و چالش های پیش روی آن در حوزه ی اندیشه ی اسلامی و بر اساس آموزه های درون دینی، می تواند نقش مهمی در تقویت و تثبیت
شنبه، 30 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گونه هایی از التقاط در مسأله ی انتظار (1)
گونه هایی از التقاط در مسأله ی انتظار (1)

نویسنده: محمود اصغری




 

چکیده

فرض ما در این مقاله بر این است که تبیین صحیح مفهوم انتظار و شناخت کارکردها، بایدها، نبایدها و چالش های پیش روی آن در حوزه ی اندیشه ی اسلامی و بر اساس آموزه های درون دینی، می تواند نقش مهمی در تقویت و تثبیت دینداری مطلوب ایفا نماید، و در مجموع، زمینه های باور به انتظار موعود را تسهیل و تقویت کند. زیرا که انتظار و مباحثی از این قبیل، عهده دار ترویج امید به آینده ی بهتر را در بر داشته و دارد، امیدی که در اعماق و درون جان تمامی انسان ها وجود دارد، و به گونه ای خاستگاه فطری، داشته و گرایش فطری زیر بنای آن به شمار می آید.
واژگان کلیدی: انتظار، کارکردها، بایدها و نبایدها، چالش ها، موعود، اسلام.

مقدمه

موضوع انتظار، یکی از مهم ترین موضوعاتی است که امروزه خود را در صدر موضوعات اعتقادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قرار داده است، تاجایی که توانسته مرزها را درنوردیده خود را به عنوان یکی از پر جاذبه ترین مسائل حساس جهان نشان دهد. گرایش روزافزون مسلمانان و رویکرد مثبت بسیاری از آزاداندیشان و پیروان ادیان دیگر، به این موضوع و نیز نگرانی و واکنش ها و عکس العمل های انفعالی و ستیزه جویانه ی قدرت های استکباری و استعماری و مراکز وابسته به صهیونیزم جهانی برای مقابله و جلوگیری از نفوذ و گسترش آن در میان ملت ها و جوامع مستعد، همه و همه، بیان گر اهمیت تأثیرگذاری این موضوع در فضای افکار عمومی است و هر روز آثار و کارکردهای امیدبخش آن پر رنگ تر و پر جاذبه تر می گردد.
حال با توجه به اهمیت این مسأله است که تبیین چیستی، تعریف و توصیف آن، بایدها و نبایدهای انتظار، پرسش هایی را پیش روی محققان و اندیشمندان قرار داده است که نیاز جدی به پژوهش و تحقیق و پاسخ گویی به آنها دارد. این نوشتار در سه بخش به تشریح و توضیح و پاسخ برخی از این پرسش ها خواهد پرداخت.
در بخش اول، در اطراف چیستی و ماهیت شناسی انتظار تحقیق و بررسی به عمل خواهد آمد.
در بخش دوم، کارکردهای انتظار مورد توجه قرار خواهد گرفت.
در بخش سوم، به بحث در اطراف بایدهای منتظر پرداخته خواهد شد.
در بخش چهارم، در زمینه ی نبایدها سخن به میان خواهد آمد.
و در بخش پنجم، به برخی از چالش های موجود نظر خواهد شد.

فرضیه ی تحقیق

فرضیه ی ما در این مقاله این است که موضوع انتظار و ارتباط آن با دیگر آموزه ها و تأثیر آن بر دیگر ارکان شریعت و تعالیم دینی از اهمیت بسزایی برخوردار است، تا جایی که در آموزه های درون دینی از آن به عنوان افضل اعمال نامبرده شده است در واقع در بستر انتظار است که اتحاد، اتفاق و همبستگی منتظران از آنان «ید واحده ای» برای تحقق اهداف انتظار می سازد؛ در این تحلیل ارگانیک است که اهمیت و نقش بایدها و نبایدها و نیز چالش ها در جزئی ترین مسائل آشکار می گردد.

روش تحقیق

این پژوهش همانند همه ی پژوهش های مشابه خود، روش کار کتابخانه ای است؛ که با استفاده از روش مطالعه و تحلیل تاریخی و اجتماعی، در پی اثبات فرضیه ی خود می باشد.

بخش اول: واژه ها، تعاریف و برداشت ها

واژه شناسی

واژه ی انتظار

از سپیده دم خلقت، حیات انسان با نبوت حضرت آدم (علیه السلام) و در پی آن نبوت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) آغاز می شود و با ظهور امام عصر (علیه السلام) ادامه می یابد. بر این اساس مفهوم انتظار، به معنای چشم به راه بودن کسی است که می خواهد با ظهورش معانی درونی و حقیقی دین را آشکار سازد (ر. ک: معین، 1360، ج 1، 364).

اهمیت و جایگاه انتظار

بی تردید در ساختار فکری شیعه، برخی از آموزه های اعتقادی از ارکان اصلی اعتقادات و از مؤلفه های بنیادی تفکر شیعی به حساب می آید، به گونه ای که حذف آنها، برابر با حذف شیعه و تشیع است. بدین جهت است که در آموزه های اسلامی هنگامی که پیشوایان دینی به بیان بنیان های دینی می پردازند، زمانی که به مسأله ی ولایت می رسند، از آن به عنوان اصلی ترین و مبنایی ترین مسأله ی دینی یاد می کنند (ر. ک: کلینی، 1365، ج 2، 18، و حر عاملی، 1403 ق، ج 1، 17، و مجلسی، 1404 ق، ج 65، 329). در واقع این اولویت نهادن در برخی از امور اعتقادی گویای این حقیقت است که نباید تمامی اعتقادات را در یک جایگاه و مقام فرض کرد و آنها را در یک سطح دانست و تقدم برخی بر برخی دیگر را نادیده گرفت. بنابراین، مفهوم انتظار، که مبتنی و برگرفته از اصل امامت است و در بحث شناخت تقدم بر دیگر اصول اعتقادی دارد، خود از اولویت ویژه ای برخوردار است.

نظریات و برداشت ها

برداشت های متفاوت از مفهوم و معنای انتظار سبب گردیده تا دیدگاه های متفاوت و نظریات متضاد به وجود آمده تا جایی که هیچ گونه وجه اشتراکی را نمی توان برای جمع بین آنها به تصویر کشید. این نظریات را می توان به طور خلاصه در سه بخش جای داد:
الف ــ برخی انتظار فرج را بدین معنا دانسته اند که جامعه باید به حال خود رها شده و نباید نسبت به وجود فساد در آن عکس العملی نشان داد تا زمینه ی ظهور، که دنیای پر از ظلم جور هست، محقق شود.
پیروان انجمن حجتیه را می توان از مصادیق بارز حامیان این تفکر دانست.
«این گروه قائل اند برای تحقق انقلاب مهدی (علیه السلام)، باید زمینه های منفی در جامعه، مثل تبهکاری و ستمگری ها گسترش پیدا کند» (علیانسب و علوی نیک، 1385، 55).
ب ــ برخی دیگر پا را از این فراتر گذاشته بر این باورند که نه تنها نباید جلوی فساد و گناهان را گرفت، بلکه باید به آنها دامن زد تا هر چه بیشتر راه برای ظهور فراهم گردد که از این نوع انتظار می توان تعبیر به انتظار ویران گر نمود.
در حالی که این دو نظر با آموزه های درون دینی دچار تضاد و تناقض اند، زیرا اولاً لازمه ی چنین تفکری نفی دستورات و احکام اسلامی است، که از مهمترین آنها امر به معروف و نهی از منکر است، که به بیان احادیث و روایات در سایه ی عمل به این دو واجب الهی است که دیگر احکام دوام و ثبات می یابد (ر. ک: کلینی، ج 5، 56).
ثانیاً، در برخی از احادیث نبوی مربوط به دوران انتظار به جبهه گیری در برابر این تفکر و اندیشه برخاسته و مبارزه ی با چنین ایده و اندیشه ای را از مصادیق جهاد در راه خدا دانسته، می فرماید:
یکون فی آخر الزمان قوم یعملون المعاصی و یقولون ان الله قد قدرها علیهم، الراد علیهم کشاهر سیفه فی سبیل الله (مجلسی، 1404ق، ج 5، 47)؛ در آخرالزمان گروهی به انجام گناه می پردازند، در حالی که چنین می گویند: خدا چنین چیزی را برای آنها مقدر کرده، کسی که در صدد رد این گروه برآید مانند کسی است که در راه خدا به نبرد پرداخته است.
حضرت در این حدیث شریف، به خوبی پرده از ماهیت این گروه برداشته و ماهیت ضد دینی آن را بر ملا ساخته است.
ج ــ دسته ی سوم، که با نگاه مثبت به انتظار می نگرند و در راستای مسؤولیت پذیری افراد فرقی بین حضور امام و غیبت آن نمی بینند بلکه حتی مسؤولیت افراد را در دوران غیبت سنگین تر از زمان حضور می دانند، شاخص ترین چهره ای که در عصر حاضر به این نوع انتظار جلوه ای خاص بخشیده امام خمینی (قدس سره) است، که با طرح اندیشه ی حکومت اسلامی در دوران غیبت، به مقابله و معارضه با دیگر دیدگاه ها برآمده و این گونه به تشریح و تبیین انتظار می پردازند:
انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور، انشاءالله تهیه شود (مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار، 1378، ج 7، 255).
از منظر امام با گسترش اسلام راستین در جهان و مبارزه با جهان خوران است که زمینه برای ظهور منجی عالم، مهدی موعود (علیه السلام) فراهم می گردد (همان).

نقد و بررسی

مؤید این تفکر، جدای از ضرورت عقلی در عدم تعطیلی احکام الهی، احادیثی است که از معصومین (علیهم السلام) در تأیید و تبیین این نظریه صادر شده است. از جمله حدیث نبوی که تصریح دارد:
یخرج اناس من المشرق فیوطئون للمهدی یعنی سلطانه (مجلسی، 1404 ق، ج 51، 87)؛ گروهی از مشرق زمین بیرون آمده و برای ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) زمینه سازی می کنند، یعنی زمینه ی حکومت ایشان را فراهم می کنند.

سازگاری با فلسفه غیبت

در واقع عصر انتظار مقدمه ی عصر بازگشت انسان به حجت باطنی خودش است، زیرا که «ان لله علی الناس حجتین: حجة ظاهرة و حجة باطنه. فاما الظاهرة فالرسل و الانبیاء و الائمة (علیهم السلام) و اما الباطنة فالعقول» (کلینی، 1365، ج 1، 19). امکان ندارد که بشر قبل از آن که به حجت باطنی خودش ایمان بیاورد به حجت ظاهری، که امام معصوم (علیه السلام) است ایمان بیاورد و پذیرای او گردد. بی جهت نیست که وقتی حمران از امام صادق (علیه السلام) در رابطه با دولت و حکومت ائمه ی معصومین (علیهم السلام) می پرسد که در چه زمانی محقق خواهد شد. حضرت در پاسخ به حمران به جای آن که زمان معین کند به بیان قاعده و قانون و عوامل زمینه ساز آن می پردازد و می فرماید:
هر زمان که در انسان ها وفا پیدا شود (همان، ج 8، 362).
در حقیقت حضرت رجوع انسان ها به فطرت شان، که برخاسته از ایمان به حجت باطنی است، را مورد نظر قرار می دهد.
به طور کلی در فلسفه ی غیبت و طولانی شدن آن عقلانی ترین پاسخ رفتن انسان به سمت بلوغ عقلی برای پذیرش حجت ظاهری است.
در اصول کافی تمثیل عجیبی در باب عقل بیان شده مبنی بر این که خدای سبحان خطاب به حضرت آدم (علیه السلام) می فرماید: یکی از سه عامل عقل، دین و حیا را انتخاب کن و بپذیر. آدم (علیه السلام) عقل را انتخاب کرده و می پذیرد. در این تمثیل از زبان دین و حیا این گونه نقل می شود که مدافع عقل هستیم و مأموریم که هر کجا عقل باشد ما نیز همراه او باشیم.
بنابراین هر جا که عقل حضور و بروز و ظهور داشته باشد ارزش های انسانی و الهی نیز حضور و ظهور دارند. در نتیجه عقل مهم ترین عامل برای احیای ارزش های اخلاقی و حاکمیت بخشی به آنها در زندگی بشر است.
در پی دست یابی انسان به همین بلوغ عقلی است که در روایات اهل بیت (علیهم السلام) این گونه بیان شده که عدالت مهدوی تا جایی پیش می رود که حتی درون خانه ها قانون عدل آن حضرت حاکم است.
«... اما والله لیدخلن (القائم) علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحر و القر» (مجلسی، 1404 ق، ج 52، 362).

بخش دوم: کارکرد انتظار

الف ــ در بخش اندیشه تقویت باورها

باور به نیک فرجامی

باور به وجود منجی و انتظار ظهور و حضرت آن، ایمان به حکیمانه بودن آفرینش را در دل و جان انسان های باورمند به خدا تقویت، و نوید بخش فرجامی نیکو را به همراه دارد.
با توجه به چنین برداشت و مفهومی از انتظار است که بیان گر فرجام متعالی و شکوه مند آینده ی جهان و سرمنزل متعالی و متکامل تاریخ بشری است. این شکل سرنوشت باوری و فرجام جویی، که مبتنی بر وحی الهی است گویای حرکت و سیر تاریخ به سوی عبودیت و حاکمیت ارزش ها و متعالی شدن انسان است، هر چند که در این حرکت فراز و فرودهایی ممکن است دیده شود.

باور به فردایی روشن

در میان تمامی جوامع بشری، آنها که باور به آینده ای روشن و امیدبخش دارند و منتظر فرارسیدن چنان عصر و زمانی هستند، تنها تشیع است که با دید عمیق تر و برنامه ای دقیق و مشخص به مسأله ی انتظار می نگرد و انتظار را آینده ای سرشار از خوبی ها و پاکی ها می داند که به وسیله فردی از فرزندان نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) حاصل می شود؛ شخصیت عظیم و گران قدری که زنده است و بالاخره زمانی فرا خواهد رسید که تمام خوبی ها را در سراسر عالم حاکم کند.
به بیان علی (علیه السلام):
... چه نزدیک است امروز، به فردایی که سپیده ی آن آشکار شد. ای مردم اینک ما در آستانه ی تحقق وعده های داده شده و نزدیکی طلوع چیزهایی که بر شما پوشیده و ابهام آمیز است، قرار داریم (دشتی، 1379، 274).
به عنوان مثال نگاهی هر چند کوتاه و اجمالی به دوران جنگ تحمیلی به آسانی این حقیقت را درمی یابیم که در دوران هشت سال دفاع مقدس نگرشی که این دفاع را همراهی می کرد و به تعبیر امام (قدس سره)، تنور آن را گرم نگه می داشت نگرش انتظار و عجین شدن این جهاد عظیم با فرهنگ انتظار بود. فرهنگی که خمیرمایه آن را با نوید به آینده ای روشن و تابناک سرشته بودند. رزمندگان دفاع مقدس بر این باور بودند که در نهایت پرچم فتح و پیروزی اسلام به وسیله ی حضرت مهدی (علیه السلام) بر جهان سایه خواهد افکند و در نتیجه خود را از سربازان و یاوران آن حضرت می دانستند. بر اساس چنین عقیده و باوری است که رهبر معظم انقلاب از دوران جنگ و دفاع مقدس به گنجی نام می برد که هرگز نمی توان به تمامی آن دست یافت:
می خواهم بگویم که این جنگ، یک گنج است. آیا خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم یا نه؟ ... (مقام معظم رهبری، 80/4/25).

ب ــ در حیطه ی عمل

تربیت انسان های صالح

آن چه مسلم است از شرایط و نشانه های قطعی و حتمی ظهور حضرت حجت (علیه السلام) وجود سیصد و سیزده نفر انسان هایی است با امتیازات و ویژگی های فوق العاده و کاملاً ممتاز که از هر جهت سرآمد بقیه ی انسان ها می باشند. آیا تربیت چنین انسان هایی از مسیر طبیعی صورت می گیرد و یا از مسیر اعجاز انجام خواهد شد؟ آیا هیچ منطق عقلی و عرفی و شرعی را می توان اقامه نمود بر این که باید دست روی دست گذاشت و برای به وجود آمدن چنین انسان هایی با چنان خصوصیاتی منتظر معجزه ماند؟ کدام عقل سلیمی حاضر است این گونه فرمان بدهد؟ و چگونه ممکن است این مسأله ی مهم و بسیار سرنوشت ساز به دست حوادث سپرده شود؟ آیا این حقایق در احادیث شیعه خود بیان گر چگونگی حرکت تشیع و نشان دادن استراتژی نظام های شیعی نیست؟ کدام منطق امر به سکون و رکود و قعود و انتظار عاجزانه و منفعلانه می کند؟

مجاهدت و تلاش مستمر در جهت جهان شمولی هدایت

در واقع در بستر انتظار است که تشیع توانسته از تثبیت هویت و تمیز مرزهای فکری و اعتقادی، گسترش کمی و رشد کیفی تا تشکیل نظام اسلامی در ایران عبور کرده و در نتیجه تجارب خویش را بسیج نموده تا در مسیر فعلیت مستمر و تحقق قدرت و استعدادهای خویش، بتواند توان اداره ی جهان را کسب کرده و توان تغییر در اندیشه و تفکر جهانیان را به دست آورد. اما از آن جا که دست یابی به این مسأله ی مهم نمی تواند با روحیه ی عزلت گزینی و جمود و انجماد فکری همراه باشد، بلکه در روند حرکت نیاز به جهادی عظیم و همه جانبه در تغییر روحیات، فرهنگ و حتی ادبیات ادراک، در جهت تبیین و تعلیم و تبلیغ تعالیم انتظار است، ابتدای این تغییر توجه و تنبیه و باور به این است که ظرفیت وجودی انسان به اندازه ای است که می تواند به میل و اراده ی خود، اراده اش را در اراده ی حق تعالی منحل نموده و خود را به مقام خلیفة اللهی که اراده ی حق بر آن تعلق گرفته برساند. بر این اساس است که «انتظار الفرج من اعظم الاعمال» بودن در چنین بستری و بر چنین بستری می تواند تحقق یابد (صافی گلپایگانی، 1419ق، 244).
یکی از مهم ترین کارکردهای انتظار باور بر جهان شمولی هدایت انسان هاست و این که هیچ انسانی نباید از چنین حقی محروم بماند که این خود پایه و اساس رسالت انبیای الهی (علیهم السلام) را از آدم (علیه السلام) تا خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) تشکیل می دهد. (ر. ک: فرقان، 1؛ اعراف، 158؛ سبأ، 28؛ حج، 49؛ بقره، 124 و فتح، 28).
بنابراین، انتظار در عصر غیبت، کارکردی انسانی و اخلاقی دارد و همراه با سازندگی است. انسان منتظر، دائم برای دست یابی به وضعیت مطلوب در تلاش و کوشش است و به آرمان ها و اهدافی می اندیشد که در جامعه ی مهدوی به آن وعده داده شده است.
بدین جهت است که انسان منتظر و یا به تعبیر عام تر آن جامعه ی منتظر از این سه ویژگی نمی تواند بری و به دور باشد:
1)اصلاح خود؛ در پناه باور به اصلاح خود است که منتظران پیوسته توجه به انسان کاملی دارند که هم صالح است و هم مصلح، که می تواند نفس شیطان زده انسان معاصر را رام و او را به مسیر هدایت رهنمون گردد.
2)امید به آینده؛ در پناه امید به آینده است که انسان منتظر با خودباوری و اعتماد به نفس و باور به این که «الذین جاهدوا فینا لنهدینم سبلنا و ان الله لمع المحسنین» (عنکبوت، 69)؛ «و ان الارض یرثها عبادی الصالحون» (انبیاء، 105)؛ «و انا غیر مهملین و لا ناسین» (مجلسی، 1404 ق، ج 53، 174 و طبرسی، 1403 ق، ج 2، 495)، هرگز از طولانی شدن زمان غیبت به خود هول و هراسی راه نداده، همچنان مقاوم و استوار در سنگر انتظار باقی بماند.
مطالعه ی سرگذشت تاریخ سیاسی و مبارزاتی تشیع به خوبی نشان می دهد که نسیم انتظار و امید به آینده، مهم ترین عامل حفظ و بقای شیعه در فضای سراسر خفقان و پر از ظلم و جور حاکم بر تاریخ سیاسی تشیع بوده است و شیعیان با اتکا به این کانون گرم و انرژی زا، توانسته اند بحران های سخت و شکننده ای را پشت سر بگذارند. به همین جهت مکتب تشیع، به عنوان یک مکتب انقلابی، ظلم ستیز، سازش ناپذیر و عدالت خواه شناخته می شود.
3)شادابی به همراه تلاش و کوشش مستمر؛ شادابی به همراه تلاش و کوشش پایدار می تواند با بهره گیری از خرد و عقل انسانی و استفاده از تجربیات و علوم اجتماعی با توجه به الگوی آرمانی جامعه ی مهدوی بسیاری از معضلات و مشکلات اجتماعی را از میان برداشته و تحول ساختاری را در زمینه ی مدیریت جامعه، سیاست، اقتصاد، فرهنگ، روابط اجتماعی و مناسبات انسانی به وجود آورد.
در انتظار با ترجمان صحیح و درست، تلاش و کوشش جزء ذات آن بوده و هرگز از آن جدا نیست. بدین جهت است که در کلامی امام صادق (علیه السلام) جدیت و انتظار را عطف به هم نموده و در واقع انتظار را تفسیری از تلاش و کوششی مستمر در عصر غیبت معرفی می نماید آن جا که می فرماید:
برای ما دولتی است که هر زمان خداوند بخواهد آن را محقق می سازد.
سپس فرمود:
هر کس دوست دارد از یاران و اصحاب قائم (علیه السلام) باشد باید منتظر باشد و در این حال به پرهیزگاری و اخلاق نیکو رفتار کند. پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم به پا خیزد پاداش او مانند کسی خواهد بود که آن حضرت (علیه السلام) را درک کرده است، پس تلاش کنید و در انتظار بمانید. گوارا باد بر شما رحمت الهی (نعمانی، 1411ق، 200).

ایجاد اتحاد و انسجام در جامعه اسلامی

یکی از اساسی ترین کارکردهای انتظار انسجام بخشی به جامعه ی اسلامی است. این کارکرد به سبب مرزبندی میان خودی و غیرخودی، که بر اساس مرزهای اعتقادی شکل می گیرد، به وجود می آید. پیامد منطقی کم رنگ شدن مرزها و تکثر فرهنگی پیدایش هویت های گوناگون است. در چنین شرایطی، چاره ای جز پذیرش حرکت در فضاهای بینا بین نیست. در این وضعیت به دلیل عدم انسجام هویت، نوعی بی نظمی در هویت افراد پدید خواهد آمد، که سبب از بین رفتن مرز میان خودی و غیرخودی خواهد شد. در چنین شرایطی فرد، میان هویت های گوناگون دچار سردرگمی و گاهی هم دچار تضاد می گردد؛ بنابراین هیچ نقطه ی اتکایی را نمی یابد تا بر آن به ثبات و قرار برسد. پیامد چنین روندی، پیدایش التقاط بین حق و باطل است.

انقلاب اسلامی جلوه ای از کارکردهای انتظار

انقلاب اسلامی در ایران، که بر مبنای الگوی قیام پیامبران (علیهم السلام) شکل گرفت، با ماهیت تحول حیات طبیعی به حیات طیبه توانست تجربه ای موفق در راستای تحقق معنای حقیقی و واقعی انتظار را به منصه ی ظهور برساند تا انسان های حیران و سرگشته و غوطه ور در حیات طبیعی معاصر را از زندان خودساخته ی طبیعی رها ساخته و آنها را برای ظهوری کامیاب در تحقق حیات طیبه آماده سازد (مظاهری سیف، 1382، 56).
حیاتی که بر پا شده بر فطرت پاک بشری است و به تعبیر امام خمینی (قدس سره) نوید دهنده ی نسیم روحانی الهی است (ر. ک: مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار، 1378، ج 1 ص 23).
به برکت این نسیم روحانی الهی است که از دهه ی هفتاد به بعد رویکرد به دین و معنویت گرایی جلوه ای تازه یافته، تا جایی که از آن به عنوان «تجدید حیات اندیشه ی مذهبی» یاد می شود (ر. ک. به: فوگل، 1380، ج 1، 1350)، و میشل فوکو از آن تعبیر به «اولین شورش بزرگ علیه نظام های زمینی» می کند (تاجیک، 1378، 10).
آن هم نه به این معنا که «پدیده ای آشفته، احساسی و نه چندان آگاه از خود، برعکس به طریقی استثنایی کارآمد» (همان، 14).
بی جهت نیست که از این پدیده ی نوظهور، که فوکو آن را «روح یک جهان بی روح» نامید، امام خمینی (قدس سره) به عنوان معجزه یاد کرده و می فرماید:
نهضت شما، پیش دنیا یک معجزه است. این نهضت را با همین بعد اعجازش حفظ کنید و با اتکال به خدا و وحدت کلمه پیش بروید. امیدوارم که ما به مطلوب حقیقی برسیم و متصل بشود این نهضت بزرگ اسلامی به نهضت ولی عصر (علیه السلام) (موسسه ی تنظیم ونظر آثار، 1378، 59/3/21).
هاروی کوکس، استاد الهیات دانشگاه هاروارد، در این باره می گوید:
پیش گویان سه دهه پیش تر که خبر از عقب نشستن مذهب در برابر تجدد می دادند، به هیچ وجه نمی توانستند روند احیای مجدد مذاهب را پیش بینی کنند (نیزبیت، و پاتریشیان آبردین، 1378، 319).
تجربه ی انقلاب اسلامی نشان داد که انسان با بازگشت به فطرت، که در واقع بازگشت به انسانیت انسان است، می تواند از حیرت برآمده از نسیان و عصیان رها شود و تا انسان به حقیقت خود پی نبرد، به فلسفه ی انتظار که مقدمه ی فلسفه ی فرج است نخواهد رسید، در نتیجه بهره ای از دینداری حقیقی نخواهد داشت، زیرا نخستین پیام دینداری نفی ظلم و ستم و فساد است و این خود مبنا و اساس انتظار است.
در واقع کارکرد انتظار برخاسته از باوری است که از نظام مهدوی در اندیشه و تفکر انسان منتظر نقش بسته است. مؤلفه های اصلی این نظام را در بخش اندیشه و تفکر می توان این گونه برشمرد:

بلوغ عقلانی

مهم ترین تفاوت نظام مهدوی با بقیه ی نظام ها در همین مسأله نهفته است انسان در این نظام انسان فرهیخته ای است که به برکت وجود آن حضرت از بلوغ عقلی کاملی برخوردار است. «اذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم و کملت به احلامهم» (صافی گلپایگانی، 1419 ق، 483)؛ زمانی که قائم ما قیام کند دست خود را بر سر بندگان خدا می نهد در نتیجه آنان به کمال عقلی دست می یابند.
در راستای این بلوغ عقلانی است که به تعبیر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در اخبار از آینده می فرماید: مردم اقبال به دین و برنامه های دینی دارند.
«یقبل الناس علی العبادات و الشرع و الدیانة و الصلوة فی الجماعات و تؤدی الامانات» (صافی گلپایگانی، 1419 ق، 475).
این دست آورد در واقع متمم و مکمل آن بلوغ عقلی است که انسان با میل و اراده و اختیار خود به سراغ دین رفته و آن را با عشق و علاقه وافر پذیرا می شود، زیرا نظام مهدوی نمونه ای کامل و ایده آل از یک نظام دینی است که در آن توسعه و تعمیق باورها و رفتارهای دینی به وضوح دیده می شود، زیرا این انسان ها مصداق انسان های صالحی هستند که قرآن کریم می فرماید: آنان وارثان زمین خواهند بود «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» (انبیا، 105) و یا در سوره ی مبارکه ی حج آیه ی چهل و یکم این گونه به توصیف آنها می پردازد: «... یحبهم و یحبونه ...»؛ خداوند آنان را دوست دارد و آنان نیز دوست دار خدایند.

تکامل علم و دانش بشری

در راستای این بلوغ عقلانی است که بشر تمامی استعداد و توان خود را در فراگیری و به کارگیری علوم مورد استفاده قرار داده تا جایی که علوم به انتهای کمال خود دست می یابد به تعبیر امام صادق (علیه السلام).
علم از بیست و هفت حرف تشکیل شده است، (در حالی که) تمامی علومی که پیامبران الهی (صلی الله علیه و آله و سلم) آورده اند (و بشر به آن دست یافته) دو حرف از این حروف بیست هفت گانه بوده است و زمانی که قائم ما قیام کند بیست و پنج حرف دیگر را در میان مردم منتشر خواهد ساخت و در نتیجه علوم به طور کامل در اختیار بشر قرار خواهد گرفت (مجلسی، 1404 ق، ج 52، 339).
بر مبنای بلوغ عقلی و تکامل علمی بشر است که جامعه ی مهدوی، کارایی و کارآمدی خود را در تمامی شوؤن و ابعاد زندگی انسانی به نمایش می گذارد.

غلبه ی فرهنگی

به طور کلی منطق اسلام و برتری اندیشه ی دینی در تقابل و تعارض با سایر اندیشه ها، بر پایه ی برتری فرهنگی استوار است و نه غلبه ی نظامی و تفوق و چیرگی اسلام در عصر ظهور آن حضرت بر سایر ادیان و عقاید قبل از آن که غلبه ی نظامی باشد، غلبه ی فرهنگی است.
تعبیر قرآن کریم در سوره ی مبارکه ی توبه و فتح و صف از غلبه به ظهور آنجا که می فرماید:
«هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الذین کله و لو کره الکافرون»، خود به خوبی بیان گر برتری و غلبه ی اندیشه ی مهدوی است که می تواند انسان ها را نسبت به آن تابع و خاضع بگرداند بدون آن که نیازی به اجبار و اکراه باشد (رک: تقی پور، 1377، ج 1، 153).
از آنجا که نظام مهدوی بی تردید یک نظام برخاسته از مبانی دینی خواهد بود که موضوع آن «انسان» و معیارهای آن «دین حق» می باشد، قاعده و قانون «لا اکراه فی الدین» همچنان پابرجا و حکم فرماست و گستره و اهداف حکومت را نیز دین مشخص می کند.
بر این اساس حکومت مهدوی نمی تواند کارکرد غیردینی داشته باشد، زیرا تبیین نیازها و تنظیم روابط انسان ها را در تمامی عرصه ها دین به عهده دارد و در نتیجه مرزهای بایدها و نبایدها را دین مشخص می نماید. به همین جهت مأموریت اصلی در نظام مهدوی حاکمیت مطلق دین در گستره ی جهانی است (رک: خسروپناه، 1382، ج 1، 93).
در نظام مهدوی تمامی افراد، به عنوان برگزیدگان خلقت، از کرامت خاص انسانی برخوردارند. از این رو، اولین شرط حفظ کرامت انسان میل و خواسته ی قلبی و باطنی او در انتخاب دین و عقیده است.
منبع: پژوهش های اجتماعی اسلامی، دو ماهنامه ی علمی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.