مستراح رفتن پیش از خواب، فواید شایان توجهی دارد: یکی این است که این کار می تواند کم کم به صورت عادت درآید و گوارش و جذب غذا در انسان تنظیم نماید؛ دوم این است که شبانگاه که هنگام استراحت می باشد و چندین ساعت طول می کشد، با گذشت زمان، مقدار بیشتری از سموم مدفوع و ادرار جذب می شود و روشن است که این سموم برای انسان زیان آور است. مهم این است که شخص، خود را به دفع فضولات پیش از خواب عادت دهد تا همه زواید از بدنش خارج شود.
در برخی از روایات چنین آمده:
بهتر آن است که شخص با پای چپ به مستراح وارد شود و به عکس آن در هنگام خروج عمل کند و هنگام دفع فضولات بر پای چپ تکیه نماید. (1)این دستور برای آن است که «قولن نازله» به مقعد ختم می شود، در طرف چپ قرار دارد (2) و با این وضع نشستن به طرف چپ «سیگموئید» و «رکتوم»، راحت تر باز می مانند و دفع به آسانی و خوبی انجام می گیرد.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که:
مردم با پارچه و سنگ، محل مدفوع را پاک می کردند، سپس شستن مخرج متداول گردید و آن روش پسندیده ای است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به آن دستور داد و خودش به همان گونه عمل می کرد. در این هنگام خداوند [آیه] «همانا خداوند توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست دارد» (3) را نازل کرد. (4)در کشورهای غربی محلّ مدفوع را با کاغذ پاک می کنند و محلّ ادرار را نمی شویند و خودشان آمار می دهند که در اروپا و امریکا و جاهایی که خود را با آب نمی شویند، بواسیر، رقم بالاتری دارد. در کسانی که مخرج مدفوع را می شویند بیماری «سینوس پیلونیدال» فوق العاده نادر است و نیز استعمال کاغذ توالت، یکی از علل خارش معده است. (5)
برخی از روایات بر استحباب «استبرا» پس از ادرار و پیش از شستن محل دفع ادرار دلالت دارد و آن چنان است که سه بار با دست، سطح مجرای ادرار را می فشارند تا اگر قطرات ادرار در مجرا مانده باشد، از آن خارج شود و مجرا پاک شود. این عمل از رسوب مواد قلیایی ادرار در مجرا جلوگیری می کند و زمینه ایجاد بیماری های گوناگون را از میان می برد. (6)
برخی از آداب قضای حاجت
1. روا نیست که هنگام قضای حاجت، رو به قبله یا پشت به آن باشند و یا رو به باد یا پشتب به آن قرار گیرند. در روایات بسیاری این مضمون آورده شده است. از جمله آن است که از حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام پرسیده اند: ضابطه [و قانون] قضای حاجت چیست؟ فرمود: «رو به قبله و باد و [نیز] پشت به آنها انجام مده». (7)چنان که بسیار گفته ایم برخی از احکام اسلامی به گونه ای است که فهم ما از درک واقعیت و فلسفه ناتوان است نه این که فلسفه و حکمتی در آن نباشد. کاستی از جانب فهم ماست نه این که در حکم، بیهوده باشد. این که نمی فهمیم پشت کردن به قبله هنگام تخلّی چه زیانی دارد، دلیل بر نبودن ملاک و حکمت آن نیست، بلکه ما به ملاک آن پی نبرده ایم و شاید علم بشر پیشرفت کند و در آینده به بخشی از آن، که در خور استعداد ماست، پی ببریم و همین گونه است دیگر دستورهای اسلامی که چیستی مصلحت یا مفسده آن در نظر ما نامشخص می باشد.
2. هنگام رفتن به مستراح، مستحب است که اگر سر، برهنه است پوشانده شود. شیخ مفید نقل کرده که پوشیدن سر در هنگام تخلّی، در صورتی که بدون پوشش باشد، سنتی از سنّت های پیامبر صلی الله علیه و آله است (8) و نیز نقل شده که امام صادق علیه السلام در هنگام رفتن به مستراح سر خود را می پوشانید. (9)
دانش امروز ثابت نموده که هنگام تخلی گازهایی منتشر می شود که برای ریشه مو و مغز، زیان آور است و نیز عرق بدن با گاز موجود، ترکیبات دوره جدید بر پوست ایجاد می کند که به سلامت زیان می رسانند. (10)
هم چنین در بیابان که مستراح وجود ندارد، رویه پیشوایان دینی ما این بوده که تا جایی که ممکن بوده از مردم فاصله می گرفته اند. (11)
شهید دوم از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده که لقمان در حالت بول و غائط دیده نشده. (12)
3. در برخی از روایات از سخن گفتن هنگام قضای حاجت نهی شده است. از حضرت رضا علیه السلام بازگو شده فرموده است:
پیامبر صلی الله علیه و اله از این که در هنگام تخلیه [در مستراح] پاسخ کسی را بدهد یا سخن بگوید، نهی کرده است. (13)
روا نیست که با پای برهنه به مستراح بروند. پیامبر صلی الله علیه و آله در هنگام قضای حاجت کفش به پا می کرد و سرش را می پوشانید. (14)
4. در روایات فراوانی از این که کسی ایستاده ادرار کند منع شده است. از جمله آن که از امام صادق علیه السلام روایت شده: «پیامبر صلی الله علیه و اله از این که شخصی از بام یا از جای بلند، ادرارش را در هوا رها کند نهی کرده است». (15)
ممکن است از علت هایی که این کار نهی شده، این باشد که اگر به حالت ایستاده ادرار کنند، ذرّات بول در مجاری بماند و ناراحتی هایی هم چون سنگ کلیّه یا سنگ مثانه به وجود آید؛ اما اگر بنشیند و به گونه عادی و طبیعی بول کند، زیانی در پی ندارد و بی هیچ عارضه ای عمل ادرار انجام می شود.
5. غذا خوردن در هنگام تخلّی کراهت دارد؛ زیرا سهم خون که به لگن برای تخلیه آمده برای جویدن و بلعیدن باید صرف شود. (16) افزون بر این، ناپسند است که از سویی بخورد و از سوی دیگرمدفوع کند و ممکن است آثار زیان باری داشته باشد که بر ما پوشیده است.
6. در روایات بسیاری آمده که باید هنگام قضای حاجت و نیز در دیگر موارد، عورت خود را از نگاه دیگران حفظ نمایند و چنین نباشد که در معرض دیدن قرار گیرد.
امام صادق علیه لاسلام ازپدرانش و ایشان در حدیث مناهی از پیامبر صلی الله علیه واله روایت کرده اند که آن حضرت فرمود:
هرگاه یکی از شما در مکان باز غسل کند باید مواظب عورت خود باشد و فرمود: هیچ یک از شما جز با آن چه عورت را بپوشاند وارد حمام نشود، و [نیز] منع فرمود از این که شخص به عورت برادر مسلمانش نگاه کند، فرمود: هر کس که نگاه خود را برای دیدن عورت برادر مسلمانش دقیق کند هفتاد هزار فرشته او را لعنت می کنند و (نیز) زن را از این که به عورت زن نگاه کند نهی کرد و فرمود: کسی که عمداً به عورت برادر مسلمانش یا عورت غیرهمسر خود نگاه کند خداوند او را با منافقانی که پیوسته از کارهای پنهانی دیگران جست و جو می کنند محشور می نماید. (17)
بی شک نگاه کردن به عورت دیگران و هم چنین کشف عورت در جایی که بیننده محترمی باشد، پی آمدهای روانی زیان باری دارد؛ زیرا در این صورت، آدمی حالت حیوانی به خود می گیرد؛ یعنی به همان گونه که حیوانات، هیچ مبنایی برای برای اعمال خود، لحاظ نمی کنند و به همه چیز نظر می افکنند و پروایی ندارند، او نیز در رفتار و کردار خود، بی ضابطه است و هم چون جنبدگان دیگر، از همه چیز رهاست و خودسرانه عمل می کند و خود را به حیوانات همانند می سازد. افزون بر این، ممکن است آثار دیگری نیز داشته باشد که ما از آنها آگاه نیستیم. ما از این که در اسلام این عمل منع شده پی می بریم که حتماً مفسده ای در کار بوده و ندانستن ما دلیل نبودن نیست.
7. طول دادن قضای حاجت ناپسند است؛ زیرا سبب می شود که بر وریدهای اطراف مخرج فشار وارد آید و در نتیجه بواسیر به وجود آید و نیز بوی بد موجب اذیت است و سلامت را به خطر می اندازد. (18)
پینوشتها:
1. احمد بن حین بیهقی، سنن الکبری، ج1، ص 96: «عن سُراقهُ بنِ جشعم: عَلَّمنا رسُولُ الله صلی الله علیه و آله اذا دَخَلَ احَدُنا الخَلاَ ان یَعتَمِد الیُسری وَ یَنصَبَ الیَمنی»؛ عروه الوثقی، ص 57، فصل مستحبات تخلّی و مکروهات آن.
2. ر.ک: روان شناسی سلامت، ج1، ص 390.
3. بقره(2) آیه 222.
4. وسائل الشیعه، ج1، ص 250: «عن ابی عبدالله علیه السلام فی قول الله- عزّ و جلّ- «انّ الله یحبّ التَّوابینَ وَ یُحِبُّ المتَطَهِّرینَ» قال: کانَ الناسُ یَستنجُونَ بالکُرسَفِ و الاَحجارِ ثم اُحدِثَ الوُضوءُ و هو خُلقٌ کریمٌ اَمَرَ بِه رسولُ الله و صنَعَهُ فانزَلَ اللهُ فی کِتابِهِ «انَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوابینَ وَ یُحِبُّ المُتَطَهّرینَ».
5. ر.ک: روان شناسی سلام، ج1، ص 391.
6. ر.ک: وسائل الشیعه، ج1، ص 325: «عن محمد بن مسلم قال: قلتُ لاَبی جَعفر رَجُلٌ بالَ وَ لَم یُکُن مَعَه ماءٌ قالَ یَعصِرُ اصلَ ذَکَرِهِ اِلی طَرَفِهِ ثلاثَ عَصَراتٍ...» دستور کالم استبرا در رساله های عملی آمده است.
7. ر.ک: وسائل الشیعه، ج1، ص 213: «ما حَدُّ الغائط؟ قال: ما حَدُّ الغائطِ؟ قال: تَستَقبِلِ الرّیحَ وَ لا تَستَدبِرها».
8. ر.ک: همان، ج1، ص 214: «عن المفید فی المقنعه قال: انَّ تغطیَهَ الراسِ ان کانَ مَکشُوفاً سُنّهٌ مِن سُنَنِ النَّبیَّ صلی الله علیه و آله».
9. ر.ک: همان؛ «عن ابی عبدالله: انَّه اذا دَخَلَ الکَنیفَ یُقَنَّعُ رَاسَهُ...».
10. ر.ک: اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج2، ص 14.
11. ر.ک: وسائل الشیعه، ج1، ص 215.
12. همان: «عن ابی عبدالله صلی الله علیه و اله انّه (لقمان) لم یُر علی بولٍ و غایط».
13. همان، ص 218: «نَهی رسولُ الله اَن یُجیبَ الرَّجُلُ آخرَ وَ هُوَ علی الغائطِ او یُکَلِّمُهُ حتّی یَفرُغ».
14. سنن بیهقی، ج1، ص 96.
15. ر.ک: وسائل الشیعه، ج1، ص 248: «نهی النبیُّ ان یَطمَحَ الرَّجُلُ بِبَولِهِ مِنَ السَّطحِ وَ مِنَ الشیء المُرتَفِع فی الهواءِ».
16. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج2، ص 147.
17. وسائل الشیعه، ج1، ص 211: «اذا اغتَسَل احَدُکُم فی قَضاءِ مِنَ الارضِ فَلیُحاذر عَلی عَورَتِهِ و قالَ: لا یَدخُلُ اَحُدُکُم الحَمّامَ الّا بِمِئزَرٍ وَ نَهی ان تَنظُرَ الرَّجُلُ اِلی عَورَهِ اَخیه المُسلم وَ قالَ: مَن تَامَّلَ عَورَهَ اَخیهِ المُسلِمِ لَعَنَه سَبعُونَ الفَ مَلَکٍ وَ نهی المَراهَ اَن تَنظُرَ اِلی عَورهِ المَراِ وَ قالَ: مَن نَظَرَ اِلی عَورهِ اَخیه المُسلم او عَورهِ غَیرِ اَهلِهِ متعمّداً ادخَلَهُ اللهُ مَعَ المُنافقینَ الذینَ کانوا یَبحَثُونَ عن عَوراتِ النَّاسِ وَ لم یَخرُج مِن الدُّنیا حتِّی یَفضَحَهُ اللهُ الّا انِ یتُوبَ».
18. ر.ک: همان، ج1، ص 236، باب کراهت طول الجلوسِ عَلَی الخلاء.
/ج