اخلاقی نمودن روابط بین الملل (3)

ملاحظاتی از این قیبل نشان می دهد که اخلاق اسلامی راه را بر بی ادبی های سیاسی- اجتماعی سد می نماید و از این طریق نوعی احترام را نسبت به تمامی انسان ها(اعم از مسلمان یا غیر آن) روا می دارد که با شخصیت بخشیدن به
دوشنبه، 30 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اخلاقی نمودن روابط بین الملل (3)

اخلاقی نمودن روابط بین الملل (3)

نویسنده: اصغر افتخاری
عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع)


 

رویکردی قرآنی

سه. رعایت ادب اجتماعی و تلقی همگان به مثابه مخلوق الهی که شایسته احترام اند.
«وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» (قرآن کریم، سوره مبارکه الاسری(17)، آیه شریفه 70)
ملاحظاتی از این قیبل نشان می دهد که اخلاق اسلامی راه را بر بی ادبی های سیاسی- اجتماعی سد می نماید و از این طریق نوعی احترام را نسبت به تمامی انسان ها(اعم از مسلمان یا غیر آن) روا می دارد که با شخصیت بخشیدن به ایشان، در آنها تأثیر گذاشته و زمینه هدایت شان را فراهم می سازد. معنای محصل این اصل آن است که: آدمیان تماماً مخلوق الله و از بندگان اویند؛ لذا باید شأن و مقام آنها را محترم دانست حتی اگر خود ایشان به دلیل غفلت، مشرک بوده و به اسلام درنیامده باشند.
با تأمل در محتوای اصل چهارگانه بالا مشخص می شود که اخلاق اسلامی مثابه یک «چارچوب»(1) بر کل مناسبات بین «دارالاسلام» و «دارالکفر» حاکم است و از این طریق به تعدیل مناسبات بین آن دو کمک می کند. در حالی که قاعده سیاسی در خصوص تبیین نسبت دارالاسلام با دارالکفر، تعارض و تلاش برای اثبات برتری اسلام بر کفر است؛ اما این تعارض به خشونت های لجام گسیخته مشابه آنچه در فرهنگ های غربی یا شرقی دیده شده، منتهی نمی شود. دلیل این امر آن است که «تعارض ایدئولوژیک» در چارچوب «اخلاق اسلامی» باز تعریف شده و منطق و هدفی متفاوت را رفتارهای خشونت آمیز غیر اخلاقی می یابد. مجموع اصول چهارگانه بیان شده را می توان در قالب دو وجه «اخلاق اسلامی در چشم انداز بین المللی» دسته بندی نمود (نگاه کنید به نمودار شماره 4):
یکم. وجه ایجابی اخلاق اسلامی که قدرت سیاسی را مکلف به انجام پاره ای از تکالیف دانسته و از این طرق آن را تعدیل می نماید: رعایت ادب و خود کنترلی موضوع این بعد از اخلاق اسلامی هستند.
دوم. وجه سلبی اخلاقی اسلامی که قدرت سیاسی را از انجام پاره ای از اعمال باز می دارد و از این طریق آن را تعدیل می نماید: عدم اعتداء و عدم اکراه موضوع این بعد از اخلاق اسلامی هستند (نگاه کنید به جدول شماره 2).
نتیجه اتخاذ چنین نگرشی آن است که دارالاسلام در مواجهه با «دارالکفر» به سیاست «تفکیک» قائل شده و تلاش می نماید از این طریق دارالکفر را به گروه های متفاوتی تجزیه نماید که احکام آن ضرورتاً یکسان نیست. (عمید زنجانی، 1383: 321-210) به عبارت دیگر، اخلاق اسلامی مانع از آن می شود که «سیاست قدرت» اولویت و حجیت پیدا کند. بر این اساس طیف متنوعی از واژگان پدید می آید که هر یک موضوع حکمی خاص می باشد (نگاه کنید به جدول شماره 3):

 

عنوان

موضوع

حکم

مستند قرآن?

1

دارالحرب

بخش? از داالکفر که نسبت به دارالاسام موضوع خصمانه دارد و موضوع دفاع مشروع ?ا جهاد است.

روابط خصمانه
(دفاع- جهاد)

-

2

دارالذمه

سرزم?ن ها? متعلق به اهل کتاب (?هود?ان، مس?ح?ان و زرتشت?ان)  که با دارالسلام قرار داد ذمه منعقد کرده اند.

صلح بر مبنا? قرارداد ضرورت پذ?رش آن از سو? دولت اسلام?

-

3

دارالعهد

آن بخش? از سرزم?ن ها? تحت اخت?ار غ?ر مسلمانان که با مسلمانان پ?مان صلح بسته اند و به آن ن?ز وفادار مانده اند.

صلح بر مبنا? قرارداد تا پا?ان زمان آن ?ا نقصش از سو? مشرکان

سوره مبارکه التوبه (9). آ?ه شر?فه 4
سوره مبارکه التوبه(9). آ?ه شر?فه 7.

4

دارالامان

بخش? از سرزم?ن تحت حاکم?ت غ?ر مسلمانان که پ?مان متارکه جنگ با مسلمانان دارند.

متارکه جنک در دوره مع?ن مشروط به نبود ضرر

سوره مبارکه التوبه(9). آ?ه شر?فه 6.

5

دار الهدنه

بخش? از سرزم?ن تحت حاکم?ت غ?ر مسلمانان که پ?مان متارکه جنگ با مسلمانان دارند.

متارکه جنگ در دوره طولان? به شرط وجود مصلحت

سوره مبارکه التوبه(9). آ?ات شر?فه 4 و 7.

6

دارالح?اد

بخش? از سرزم?ن تحت اخت?ار غ?ر مسلمانان که س?است ب? طرف? را اتخاذ کرده است (اعتزال)

عدم تعرض

سوره مبارکه مر?م(19). آ?ات شر?فه 49-48.
سوره مبارکه الدخان(44). آ?ه شر?فه 21.
سوره مبارکه الکهف(18) آ?ه شر?فه 106.
سوره مبارکه النساء(4). آ?ه شر?فه 90 و 91.

7

دارالصلح

پ?مان منعقد شده از ناح?ه دارالاسلام با هر آن سرزم?ن که صلح با آن برا? دارالاسلام ضرورت دارد.

صلح بر مبنا? تعهدات طرف?ن? قرارداد

سوره مبارکه الانفال(8). آ?ه شر?فه 61.
سوره مبارکه المائده(5). آ?ه شر?فه 1.

8

دارالبغ?

آن قسمت? راشامل م? شود که به رغم مسلمان بودن مردمانش ، بر ضدحاکم?ت اسلام? شورش کرده اند.

اول، س?است ها? مسالمت آم?ز
دوم. س?است ها? سرکوب

سوره مبارمه الحجرئت(49). آ?ه شر?فه 9.
سوره المائده(5). آ?ه شر?فه 33.

9

دارالرده

آن قسمت? که تحت اخت?ار مرتدان است.

اول. س?است ها? مسالمت آم?ز
دوم. س?است ها? سرکوب

 



تعریف دست کم 9 دار جدید درون عنوان کلی دارالکفر، حکایت از آن دارد که اخلاق سیاسی به شکل مؤثری تأثیر گذاشته و در تعدیل قدرت (از سرکوب و مبارزه صرف به همکاری، صلح و راه حل های مسالمت آمیز) موفق بوده است. این نگرش می تواند در تعدیل تأسیسات حقوق بین المللی کارآمد بوده و به عنوان یک الگوی موفق ملاک عمل و مبنای سیاست گذاری قرار گیرد.

3-2. اخلاق اسلامی و تقویت صلح بین المللی

جنگ و نحوه مدیریت آن در روابط بین الملل باید دغدغه ای دیرینه ارزیابی کرد که به رغم تلاش های حقوق و سیاسی به عمل آمده، همچنان توانسته به ظهور خود در جامعه بین المللی ادامه دهد. بررسی های موجود حکایت از آن دارد که اقدامات حقوقی تفکر مدرن اگر چه در مهار جنگ تأثیر گذار بوده اما کانون و مبنای تولید آن را نتوانسته تضعیف نماید؛ به همین خاطر است که در اوج طرح گفتمان های ایجابی صلح و امنیت شاهد بروز جنگ های مخرب و خارج از قاعده (به اشکال سنتی آن) می باشیم. (افتخاری، 1383: 1-28).
از جمه راه کارهایی که گفتمان اسلامی برای حل این معضل پیشنهاد داده، گروش به مقوله اخلاق و استفاده از ظرفیت های آن برای «بی معنا ساختن جنگ» است. اصول راهبردیی که اخلاق اسلامی در این خصوص پیشنهاد داده عبارتند از:
اصل یکم. مقابله با «برتری خواهی» به مثابه کانون اصلی منازعه
با عنایت به ماهیت اخلاق اسلامی که در ذیل عنوان «خُلق» و «خَلق» به آن اشاره رفت، مشخص می شود که منبع تولید تعارض و تخاصم امری درونی و از جنس « روانی» می باشد. بدین معنا که خاستگاه جنگ را در منافع، قدرت، سیاست، اقتصاد و ... نمی توان جست و جو کرد؛ بلکه باید به درون انسان ها و ملاحظات روان شناختی آنها عطف توجه نمود. (Smoker & et. al 1995) از این منظر مکتب اسلام در زمره رویکردهایی قرار دارد که در بحث از جنگ و منازعه، اولویت را به «کارگزار» تا «ساختار» می دهند.
مطابق رویکرد نخست «کارگزاران» به دلیل بهره مندی از عنصر اراده و اختیار امکان آن را دارند تا بر ملاحظات و فرایندهای ساختاری فایق آمده و از این طریق صلح و ثبات را حاکم و استمرار بخشند. این در حالی است که رویکرد مقابل از اصالت ساختار سخن گفته و صلح و ثبات را محصول تعریف و استقرار ساخت هایی متناسب و سالم می داند. (یاسین، 1998: 168-31) اگرچه در نگرش دو وجه مورد توجه است، اما نمی توان منکر اولویت «کارگزار» گردید.
تصریح خداوند متعال بر «غریزه برتری جویی» و «تلاش برای استیلاء» درواقع حکایت از آن دارد که خَلق آدمی موضوع نوعی از خُلق نامطلوب قرار گرفته و تبدیل به پدیده منفی «علوّ» گردیده که مطابق منطق قرآنی ریشه تمام تعارض ها را شکل می دهد. «علوّ» به معنای «ارتفاع» و «برتری» یافتن است به گونه ای که به همراه وصف «تکبّر» و مؤید آن باشد. (بیستونی، 1386: 800) «علوّ» در این معنا «طغیان» را در پی داشته و از این طریق به تضعیف و زوال نظم کمک می کند. هدف اخلاق اسلامی مدیریت «علوّ» است تا از این طریق نظم و ثبات پایدار گردد. گزاره های راهنمای قرآن در این زمینه که می تواند در دستور کار تهیه «منشور صلح بین المللی» قرار بگیرد، عبارتند از:
گزاره 1. علو از آن حیث که به فساد سیاست داخلی منجر می شود، انعکاس نامطلوبی بر سیاست بین الملل دارد. بر این اساس باید با استمرار سیاست های علوآمیز ولو در داخل کشورها مقابله نمود.
در این ارتباط خداوند متعال سیاست فرعونی را مثال می زند که اگر چه برای خود جلال و جبروتی به هم زده بود، اما به دلیل اتخاذ سیاست های مبتنی بر استضعاف در داخل، فاسد و تهدیدزا- برای همگان- ارزیابی می گردد:
« إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیعًا یسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ یذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیسْتَحْیی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ» (قرآن کریم، سوره مبارکه القصص(28)، آیه شریفه 4).
گزاره 2. علوّ از آن حیث که تولید فساد می نماید، به بروز ناامنی در زمین منتهی می شود. بنابر این، باید از شکل گیری سیاست های مبتنی بر علو در مناطق مختلف و نظام بین الملل جلوگیری نمود.
خداوند متعال رستگاری در آخرت را منوط به رعایت اصل عدم علو بر روی زمین نموده و از این طریق غایت اهمیت این اصل را بیان داشته است؛ چرا که علو محیط را متزلزل و سیاست ها را خصمانه می نماید و چنین پدیده هایی تحقق مکارم اخلاقی و فضایل را با دشواری روبه رو می سازد:
« تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ» (قرآن کریم، سوره مبارکه القصص(28)، آیه شریفه 83).
گزاره 3. علو به فرسایش سرمایه اجتماعی کمک می نماید. بنابراین، اقتضای سالم سازی شبکه مناسبات بین المللی، کاهش روحیه برتری خواهی است.
مهم ترین پیامد منفی علو، ارتکاب افعالی است که در تقابل مستقیم با سرمایه اجتماعی بین المللی قرار دارند. خداوند متعال از «ظلم»، «افراط و تفریط و «تحقیر»، به عنوان سه مظهر بارز علو در شبکه مناسبات بین بازیگران یاد کرده که هر یک به تنهایی جهت تخریب سرمایه اجتماعی کفایت می کنند. بر این اساس لازم می آید تا از طریق مقابله با «علو» به مهار «ظلم»، «افراط و تفریط» و «سیاست های تحقیرآمیز» نایل آییم.
در ارتباط با ظلم حجم آیات تحذیر دهنده بسیار است که در مجموع یک ایده را تبیین می نماید: نه باید همراه ظالمان بود، و نه باید مظلوم و یا ظالم واقع شد.
قال الله تعالی: « وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ» (قرآن کریم، سوره مبارکه هود(11)، آیه شریفه 113).
قال الله تعالی: « أُذِنَ لِلَّذِینَ یقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ» (قرآن کریم، سوره مبارکه الحج(22)، آیه شریفه 39)
قال الله تعالی: « الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ» (قرآن کریم، سوره مبارکه الانعام(6)، آیه شریفه 82).
در ارتباط با افراط و تفریط، خداوند متعال مثال قوم بنی اسرائیل را آورده که از این ناحیه دچار سرگردانی و ناامنی مستمر گشته اند:
« وَقَضَینَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَینِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا» (قرآن کریم، سوره مبارکه الاسراء(17)، آیه شریفه 4).
در خصوص مذمت «تحقیر» نیز داستان ملکه سباء را آورده است که اقدام تحقیرآمیز بلقیس به واکنش مشابه و مؤثر حضرت سلیمان(ع) مواجه شد و بدین وسیله وقوع جنگ به دلیل تفطن ملکه سباء و تغییر سیاست تحقیرآمیزش، منتفی شد. (بیومی مهران، 1383، ج3: 138-124).
« إِنَّهُ مِنْ سُلَیمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ أَلَّا تَعْلُوا عَلَی وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ» (قرآن کریم، سوره مبارکه النمل(27)، آیه شریفه 30-31).

اصل دوم. تقدم عملی در اجرای اصول اخلاقی

از آنجا که نظام بین الملل وضعیت آنارشیک(2) دارد و لذا از وجود یک کانون مرکزی قدرت محروم است؛ (بوزان، 1387: 171-178) لازم می آید تا تأسیسات حقوقی مناسب، اداره مناسباتی بین المللی و حل و فصل مخاصمات را عهده دار گردند. همین ملاحظه بوده که به تکوین و تأسیس انواع سازمانهای منطقه ای و بین المللی و تصویب منشورهای اخلاقی متعدد تأثیر خواست قدرت های برتر، کمک کرده است. (امین، 2002: 5-15) با این حال آنچه موجب اخلال شده و نظم بین المللی را با بحران مواجه ساخته، پذیرش استثناهایی است که پاره ای از قدرت ها را از شمول قانون خارج می سازد. مطابق رویکرد اخلاق اسلامی، نمی توان- و نباید- هیچ گونه استثنایی را گردن نهاد تا از این طریق ثبات و پایداری نظم تضمین گردد. بررسی اصول بیان شده در ذیل عنوان «تولید سرمایه اجتماعی» (اصول مهمی چون عدم اعتداء، نفی سبیل و...) دلالت بر آن دارد که رویکرد اسلامی در این موارد کاملاً اخلاقی است؛ چرا که بر خلاف ماهیت قدرت سیاسی که قائل به مرجعیت «دارالاسلام» است و این طبیعتی می نماید، اما قواعد مذکور را عام تعریف می نماید. حتی می توان چنین استنتاج نمود که این اصول قبل از آنکه از سوی دیگر بازیگران عملی گردد، به عنوان تکلیفی برای کشورهای مسلمان مطرح هستند. به عبارت ساده، دولت اسلامی در عمل، به این اصول از دیگر بازیگران مقدم تر و پیشگام تر است و به همین خاطر است که دعوت به حاکمیت این اصول بیشتر «عملی» تا «نظری» می باشد. اینکه ادعا می شود این اصول اخلاقی به تولید سرمایه اجتماعی کمک می نماید نیز به این خاطر است که در عمل، قدرت های اسلامی آنها را گردن می نهند و این تعهد برای همگان منفعت حاصل می آورد. (یاسین، 1998: 30-23)

اصل سوم. داشتن نگاه انسانی

آخرین اصلی که اخلاق اسلامی با ترویج آن به توسعه صلح و ثبات در نظام بین الملل کمک می کند، داشتن نگاه انسانی به جامعه جهانی و رعایت «حقوق انسانی» می باشد. این باور که تمامی بازیگران مخلوق الله و از بندگان اویند، ما را به آنجا رهنمون می شود تا کرامت آنها را به عنوان دست کم حقوقی پاس داشته و برای نجات آنها دلسوز باشید. چنانکه خداوند متعال فرموده است:
یک. کرامت انسانی امری پذیرفته شده است و هر فرد دارای حرمت است:
« مِنْ أَجْلِ ذَلِکَ کَتَبْنَا عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیا النَّاسَ جَمِیعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَینَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ» (قرآن کریم، سوره مبارکه مائده(5)، آیه شریفه 32).
دو. در مواجهه با دیگران باید از مناسب ترین روش ها که در خور «انسان» است، بهره برد:
« ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» (قرآن کریم، سوره مبارکه النحل(16)، آیه شریفه 125).
سه. رحمت را باید سرلوحه دعوت قرار داد:
« فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» (قرآن کریم، سوره مبارکه آل عمران(3)، آیه شریفه 159).
چهار. باید دلسوز بود و از عدم هدایت دیگران دچار غصه و غم شد؛ نه اینکه خواستار عذاب و هلاکت دیگران بود. این دلسوزی منطبق با اخلاق نیکوی پیامبر اکرم(ص) می باشد:
«لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ» (قرآن کریم، سوره مبارکه التوبه(9)، آیه شریفه 128)

دستاورد

«اخلاقی نمودن روابط بین الملل» را می توان سیاستی راهبردی برگرفته از گفتمان سیاسی اسلام ارزیابی نمود که در نتیجه آن کاستی ها و کمبودهای سیاست های حقوقی، سیاسی و اقتصادی جبران شده و شاهد تأثیر گذاری آنها می باشیم. در واقع ثروت، قدرت و قانون نه به صورت تنهایی و نه حتی به شکل جمعی قادر به مدیریت مناسب روابط بین الملل نمی باشند. دلیل این امر به ظرفیت محدود اقناع سازی این منابع و ماهیت پیچیده عوامل انسانی باز می گردد که می طلبد عنصر دیگری به این ترکیب سه وجهی اضافه گردد.
در حالی که منافع سه گانه مذکور از ماهیتی سخت افزارانه برخوردارند، اخلاق به دلیل ماهیت نرم افزارانه اش می تواند به راحتی در میان عناصر سه گانه نفوذ کرده و خلل های آنها را پُر نموده و از این طریق بنیادی مستحکم برای اداره مناسبات بین المللی پدید آورد. شأن و اهمیت اخلاق به این کار ویژه مهم باز می گردد که ما را به سمت اخلاقی کردن روابط بین الملل رهنمون می سازد.
البته نمی توان توقع ایفای چنین نقشی را از هر نظام اخلاقی ای داشت. به عبارت دیگر تنها نظام اخلاقی ای قادر به انجام این رسالت خواهد بود که افزون بر ماهیت واقع بینانه اش، بتواند از زبان بین المللی و قواعد هنجارهای عام نیز برخوردار باشد. بررسی به عمل آمده در این پژوهش حکایت از آن دارد که «اخلاق اسلامی» چنانکه اصول آن در قرآن کریم بنیاد گذارده شده، از مزایای بالا برخوردار است. لذا می توان سیاست معرفی اخلاق اسلامی را به عنوان یک پیشنهاد عملیاتی برای اصلاح الگوی مناسبات بین المللی، طراحی و عرضه داشت؛ بدون اینکه این پیشنهاد بر اسلامی شدن تمامی کشورها دلالت داشته باشد.

پی نوشت ها :

1.as Framework
2.Anarchy

منابع و مآخذ:
قرآن کریم
الف- فارسی
ابن خلدون، عبدالرحمن (1375) مقدمه ابن خلدون (ج1)، محمد پروین گنابادی، انتشارات علمی و فرهنگی.
افتخاری، اصغر (1386) « شرعی سازی در مقابل عرفی سازی» در: علی اکبر کمالی اردکانی (به اهتمام)، بررسی و نقد سکولاریسم. تهران: دانشگاه امام صادق (ع) و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
افتخاری، اصغر (1378) «عدالت به مثابه تعدیل: درآمدی بر نظریه امام خمینی (ره) در باب عدالت ملی و بین المللی»، در: فرشاد شریعت (به اهتمام)، عدالت و سیاست. تهران: دانشگاه امام صادق (ع).
افتخاری، اصغر(1383) « در باب جنگ»، فصلنامه راهبردی دفاعی، سال 2، شماره 5، (پاییز).
بوزان، باری (1378) مردم، دولت ها و هراس. مترجم: ناشر، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
بیستونی، محمد (1386) لغت شناسی قرآن کریم، تهران: بیان جوان.
تاجبخش، کیان (1384) سرما?ه اجتماع?. تهران: ش?رازه.
جمع? از نو?سندگان (1382) جهانشمولی اسلام و جهانی سازی. (2 جلد) تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.
خواجه نصیرالدین طوسی (1373) اخلاق ناصری، (تصحیح) مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران: خوارزمی.
داوری اردکانی، رضا (1387) علم و سیاست های آموزش و پژوهش. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
ریوز، جولی (1387) فرهنگ و روابط بین الملل، محسن بیات، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
سروش، عبدالکریم (1375) حدیث بندگی و دلبردگی، تهران: صراط.
سروش، عبدالکریم (1386) ادب قدرت، ادب عدالت. تهران: صراط.
سلیمان بلخی، مقاتل (1381) الاشباه و النظایر فی القرآن الکریم. مترجم: سید محمد روحانی و محمد علوی مقدم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
طباطبایی، محمد رضا (1387) اخلاق و سیاست. تهران: دانشگاه امام صادق (ع) و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
عبدالسلام، محمد (1387) شکوفایی علم در جهان اسلام. اصغر افتخاری و غلامرضا خواجه سروی. تهران: دانشگاه.
علی ابن ابیطالب (1371) نهج البلاغه، مترجم» سید جعفر شهیدی، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
عمید زنجانی، عباسعلی (1383) فقه سیاسی: حقوق بین الملل اسلام. تهران: امیر کبیر.
غزالی، ابوحامد محمد (1368) احیاء علوم الدین (ربع مهاکات). مترجم: مؤید الدین محمد خوارزمی، (به کوشش) حسین خدیوجم، تهران: انتشارات علم? و فرهنگی.
غزالی، ابوحامد محمد (1375) کیمیای سعادت (ج1). تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
قبادی، محسن (1387) عصر اطلاعات: ظهور جامعه شبکه ای. احد علیقلیان و افشین خاکبار، تهران: طرح نو.
کلنیتون، دیوید (1379) دو رویه منفعت ملی. اصغر افتخاری، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
گالبرایت، جان کنت (1382) فرهنگ رضایت طلبی. سعید ساری اصلانی، تهران: نشر نی.
مخلوف، محمد (1387) تفسیر و توضیح کلمات قرآن، حسینعلی انصاری راد، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی.
معین، محمد (1375) فرهنگ معین. (ج1) تهران: امیر کبیر.
هربرت، دیوید (1387) «اعتقاد، اعتماد و جامعه مدنی»، در: فران تونکیس، اعتماد و سرمایه اجتماعی. محمد تقی دلفروز، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
ب- عربی
ابن هشام (2004) السیره النبویه، القاهره: دار الفکر للتراث.
ابوزید، نصر حامد (1992) الخطاب الدینی. بیروت: دار المنتخب العربی.
امین، جلال (2002) عولمه القهر. القاهره: دارالثروق.
رضا، رشید (2003) محمد رسول الله (ص). بیروت: دارالقلم.
عبدالباقی، محمد فؤاد (1374) المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، تهران: انتشارات اسلامی.
مهدوی کنی، محمد رضا (2002) البدایه فی الاخلاق الاسلامیه. بیروت: دارالهادی.
یاسین، عبد الجواد (1998) السلطه فی الاسلام: العقل الفقهی بین النص و التاریخ. بیروت: المرکز الثقافی العربی.
ج- لاتین
Brandt R. B., (1979) A Theory of the Good & The Right. Oxford University Press.
Buzan, Barry & Ole Waver (2003) Regions and Powers: The Structure of International Security. Cambridge University Press.
Frey, R. G. & Christopher Morris, (eds.) (1993) Value, Welfare & Morality. Cambridge: Cambridge University Press.
Gauthier, David (1986) Morals by Agreement, Oxford: Oxford University Press.
Goldman, Alvin & J. Kim, , (eds.) (1978) Values & Morals. Dordrecht: D. Reidel Pub.
Holden, Barry (2000) Global Democracy. London & New York: Routledge.
Mackie, J. L., (1977) Ethics: Inventing Right & Wrong. Penguin.
Pangle, Thomas & P. J. Ahrensdorf (1999) Justice Among Nations: On the Moral Basis of Power & Peace. Kansas: University Press. of Kansas.
Petito, Fabio, (eds.) (2003) Religion in International Relations. Mac Millan: Palgrave.
Simmond, N. E., (1998) " Philosophy of Law" in The Blackwell Companion to Philosophy. Edited by: N. Bunnin & E. P. Tsui- James, Oxford: Oxford Blackwell.
Smoker, Paul, Ruth Davies & B. Munske, (eds.) (1990) A Peader in Peace Studies. Oxford: Pergamon Press.
Tibi, Bassam (2001) Islam Between Cultuer & Politics, Palgrave.
منبع: ذاکریان، مهدی؛ (1390)، اخلاق و روابط بین الملل، تهران: دانشگاه امام صادق(ع)

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.