11. طرح های دفاعی ایران در برابر عراق قبل از انقلاب
کلیه طرح های دفاعی ایران در برابر عراق بر پایه "مفروضات سیاسی" مشخصی صورت گرفته است. البته مفروضات سیاسی با توجه به تحولات منطقه به تدریج تکمیل شده است، ولی تغییری در خطوط اصلی آن صورت نگرفته است. در طرح عملیاتی ابومسلم خراسانی به عنوان طرح قرارگاه نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی برای جنگ با عراق، در خرداد 1352 مفروضات سیاسی تحت عنوان "فرضیات مبنا" در 11 بند نوشته شده است که به وضوح مصادیق همین عوامل ژئوپلیتیکی هستند که امروزه مورد توجه علمای این علم قرار دارند.11. 1. فرضیات سیاسی طرح عملیاتی ابومسلم خراسانی
* دولت اتحاد جماهیر شوروی در مخاصمات بین ایران و عراق به جانبداری از کشور عراق، با توجه به عواقب آنکه ممکن است به جنگ جهانی سوم منتهی گردد، علیه ایران دست به تجاوز مسلحانه نخواهد زد و کشورهایی مانند افغانستان را که در آن نفوذ دارد، وادار به تجاوز مسلحانه علیه ایران نخواهد نمود، ولی امکان تحریکات علیه ایران و پشتیبانی معنوی از کشور عراق به وسیله دولت مزبور وجود دارد.* دولت مصر با توجه به درگیری های داخلی و نتایج حاصله از شکست جنگ ژوئن 1967، قادر به انجام کمک های ارتشی و اقتصادی مؤثری به کشور عراق نخواهد بود ولی ممکن است نیروی هوایی مصر نیروی هوایی عراق را از لحاظ خلبان و هواپیما تقویت نماید.
* احتمال شرکت نیروهای عمده ی مصری در عملیات کشور عراق به علت بعد مسافت و درگیری های داخلی و خارجی آن کشور و اجازه عبور از خاک کشور ثالث بسیار ضعیف است.
* دولت سوریه ضمن پشتیبانی مادی و معنوی از کشور عراق، احتمالاً پایگاه های خود را در اختیار نیروی هوایی عراق خواهد گذاشت ولی به علت لزوم حفظ تمامیت کشور خود در مقابل اسرائیل، قادر نخواهد بود به طور مؤثری نیروهای زمینی خود را به پشتیبانی از ارتش عراق علیه ایران وارد عمل نماید.
* سایرکشورهای عربی علی رغم داشتن مناسبات حسنه با ایران در صورت بروز مخاصمات بین ایران و عراق تحت فشار ناشی از افکار عمومی اعراب ناچار به جانبداری از عراق بوده و حداقل به آن کشور کمک های مالی و اقتصادی خواهند نمود.
* وحشت اعراب از آفند مجدد اسرائیل مانع خواهد شد که کشورهای عربی نیروهای قابل ملاحظه یی به منظور پشتیبانی کشور عراق اعزام دارند.
* انتظاری نیست که کشورهای عضو پیمان مرکزی از ایران پشتیبانی مسلحانه نمایند، ولی دولت انگلستان برای حفظ مصالح خود در شیخ نشین های خلیج فارس، احتمالاً ممکن است از عبور ناوهای جنگی مصری در خلیج فارس جلوگیری به عمل آورد.
* کشور پاکستان احتمالاً در درگیری های سیاسی نظامی ایران با عراق بسته به وضعیت، از ایران جانبداری نموده و به نحوی پشتیبانی خواهد نمود.
* روش سیاسی سایر کشورها در حدود مقررات سازمان ملل متحد خواهد بود که هر نوع تجاوزی را تحریم نموده و سعی می نمایند صلح و آرامش را برقرار سازند.
* ایرانیان و شیعیان مقیم کشور عراق به احتمال قوی تسهیلاتی در پیشرفت عملیات نیروهای خودی فراهم خواهند ساخت.
* زمان کافی جهت تمرکز کلیه یگان های رزمی تابعه ن.ز.ش در مناطق باختری کشور شاهنشاهی وجود دارد. [1]
برابر توضیحات مندرج در گزارش تجزیه و تحلیل تهدیدها (عراق، افغانستان، شوروی و سایر کشورهای عربی) به عنوان جزوه ی راهنمای مشترک
نیروها، که اداره پنجم (طرح و برنامه و بودجه) تهیه کرده است، "فرضیات سیاسی مبنا" طی کتاب خط مشی امنیت ملی به تصویب شاه رسیده است. [2] به نظر می رسد فرضیات سیاسی مبنا از دقت بسیاری برخوردار است که احتمالا حاصل دیدگاه های سیستم مستشاری امریکا در ایران است. برابر نظر ارتشبد حسین فردوست و سایر شواهد و قرائن، تهیه چنین متنی با این دقت احتمالاً متأثر از ملاحظات دیگری است و به نظر نمی رسد برونداد تفکر استراتژیک در درون ارتش باشد. به ویژه اینکه اساساً اداره پنجم در ستاد بزرگ ارتشتاران با الگوی امریکایی پیش بینی شده بود و مرکزیت سیستم مستشاری امریکا نیز در این ستاد مستقر بود.
در گزارش تجزیه و تحلیل تهدیدها، خطوط اصلی آنچه که به صورت خلاصه در فرضیات مبنا آمده است با توضیحات بیش تری نوشته شده است که به برخی از نکات آن اشاره می شود.
در این گزارش با درک صحیح از موقعیت استراتژیکی و ژئواستراتژیکی ایران و تأیید بر آن، آمده «احتمال بروز یک جنگ جهانی وجود ندارد» و در صورتی که جنگ شود «تردید نیست که کشور ما به انگیزه موقعیت حساسی که دارد، مورد تجاوز همسایه شمالی قرار خواهد گرفت.» [3] دفاع از ایران در این بررسی با توجه به «بستگی ایران به دنیای آزاد» پیش بینی شده بود که «دوستان و متفقین ایران را به منطقه خاورمیانه خواهد کشانید.» و در نتیجه «تا حدود امکان دولت شاهنشاهی ایران را در دفاع از مرز و بوم کشور یاری و کمک خواهد نمود.» [4] همچنین پیش بینی شده است «احتمال وقوع مبارزات و جنگ های ناحیه یی نه فقط از بین نرفته بلکه افزایش یافته است.»
ناتوانی سازمان ملل به عنوان مرجعِ جلوگیری قاطعانه از بروز مخاصمات بین المللی، "درس عبرتی" برای دولت ها جهان ذکر شده و تأکید این کشورها بر حفظ تمامیت ارضی و تداوم و بقاء شان باید نخست به قدرت و کارآیی نیروهای ملی خودشان متکی باشد. [5]
درباره ی عراق نوشته شده است: «کشور عراق توانایی اجرای عملیات منظم به مقیاس وسیع علیه کشور شاهنشاهی را نداشته و با مقیاس قدرت رزمی دو کشور، معقول به نظر نمی رسد که در شرایط فعلی کشور عراق مبادرت به اجرای آفند علیه کشور شاهنشاهی بنماید.» [6] و این نکته اثبات می کند که ضعف های موجود در عراق را (از لحاظ کمی و کیفی) مدنظر داشته اند.
در بررسی محیطی، منافع ایران و اسرائیل در صورت جنگ اعراب و اسرائیل همسو ارزیابی شده است، به همین دلیل تأکید می شود: «دولت شاهنشاهی ایران باید احتمالاً در برابر اتحادی از چند کشور عربی آمادگی دفاع از منافع خود در خلیج فارس و دریای عمان را داشته باشد.» [7] و نیز تأکید شده است: «نیروهای مورد نیاز کشور شاهنشاهی ایران می بایست بر مبنای امکان مقابله با هرگونه تجاور و بر مبنای نقش بازدارندگی برآورد شوند.» [8] که این نکته اثبات می کند که طراحان به ظرفیت های کمی و کیفی جمعیت ایران توجه داشته اند.
در عین حال درباره تحرکات احتمالی عراق در صورت اتمام جنگ اعراب و اسرائیل، نوعی نگرانی وجود داشت، لذا در این جزوه آمده است: «این اصل را نباید از خاطر دور نگه داشت که هرگاه مناقشات فعلی اعراب و اسرائیل خاتمه یابد، اختلاف بین رژیم دو کشور ایران و عراق و یا بهره برداری شوروی از نفوذ خود در عراق بر علیه ایران، در هر موقعیتی که مصالح این کشور اقتضاء نماید، ممکن است موجب ایجاد تحریکاتی از طرف عراق در طول مرز مشترک و یا احتمالاً عملیات نظامی محدود آن کشور بر علیه کشور شاهنشاهی شود. در این صورت محتمل ترین راهکار به شرح زیر خواهد بود:
الف) آفند هوایی و بمباران نقاط مهم باختری کشور شاهنشاهی قبل و یا هم زمان با اجرای تک زمینی.
ب) آفند روی محورهای مهم نفوذی به داخل کشور شاهنشاهی به منظور دست یافتن به نقاط حساس کشور در منطقه خوزستان.
ج) انجام عملیات چریکی به مقیاس قابل توجه هم زمان و یا قبل از انجام هرگونه عملیات نظامی. [9]
با توجه به نقش جدید منطقه یی ایران و تأکید بر تهدید شوروی، استراتژی نظامی ایران متکی بر مؤلفه های زیر مورد تأکید قرار می گیرد: با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی ایران، وسعت کشور، محدودیت شبکه مواصلات و ارتباطات، بنیه اقتصادی کشور، ظرفیت جنگی کشور، وابستگی ارتش شاهنشاهی از نظر اقلام مهم آمادگی به کشورهای بزرگ جهان، قدرت تجدید امکانات و همچنین تأثیر سیاست های جهانی در منطقه مورد توجه قرار گرفته است. [10]
در واقع تدابیر استراتژی نظامی کشور شاهنشاهی شامل "آمادگی برای جنگ منطقه یی" و "جنگ عمومی" در سه مرحله پیش بینی شده بود. [11]
طرح های دفاعی ایران در برابر عراق در چارچوب طرح های زمینی، هوایی و دریایی از سال 1345 آغاز و تا سال (1357 پیروزی انقلاب اسلامی) به تدریج تکمیل شده است.
11. 2. طرح عملیاتی شاهپور
"طرح عملیاتی شاهپور ذوالاکتاف" با امضای فرمانده نیروی زمینی، ارتشبد عزت الله ضرغامی، را در شهریور 1345 قرارگاه نیروی زمینی تهیه کرده است. در این طرح از "سرکوب هر گونه نفوذ و تجاوز نظامی در داخل کشور" و عملیات تعرضی به منظور تصرف هدف های استراتژیک و ساقط نمودن حکومت مرکزی سخن به میان آمده است. [12] همچنین بر پشتیبانی نیروی هوایی از عملیات زمینی و کنترل دهانه هرمز در خلیج فارس و بستن دهانه اروندرود و کنترل این رودخانه تأکید شده است. [13]اهداف عملیات تعرضی در طرح شاهپور ذوالاکتاف به شرح زیر می باشد:
* منهدم ساختن نیروهای نظامی دشمن.
* متلاشی ساختن حکومت عراق از داخل (عملیات سیاسی و براندازی).
* دفع خطر مستقیم از منطقه نفت خیز ایران و پیشروی تا یک خط قابل دفاع.
* قطع ارتباط عراق با دریا و تسخیر بندرگاه ها (هدف استراتژیک).
* تسخیر مرکز حکومت و کنترل اماکن متبرکه (هدف سیاسی، استراتژیک و روانی).
* تقویت خواسته های اکراد شمال عراق و تشدید اشکالات عراق در مقابل اکراد مذکور (هدف سیاسی و روانی). [14]
11. 3. طرح پیکار
طرح دیگری با عنوان "پیکار شماره 2" علیه تهدید عراق، در سال 1346 در اداره سوم ستاد بزرگ ارتشتاران با امضای ارتشبد بهرام آریانا تهیه شد و یک سال بعد در تاریخ 1347 به شرف عرض رسید. [15] در این طرح آمده است:مأموریت: ارتش شاهنشاهی در صورت تجاوز کشور عراق (طبق دستور) با ترکیب عملیات زمینی، هوایی و دریایی به منظور حفظ تمامیت و استقلال کشور شاهنشاهی ایران، منافع ایران (به ویژه دور کردن خطر احتمالی از تأسیسات نفت)، شرافت کشور شاهنشاهی، با اتکا به رشته کوه های زاگرس (در منطقه کردستان و کرمانشاه) و انجام عملیات پدافند متحرک در منطقه خوزستان، پدافند نموده و آماده انجام آفند متقابل در صورت فراهم شدن شرایط لازم می شود.
مراحل طرح پندافندی: اعلام وضعیت آمادگی، اجرای پوشش و عملیات تأخیری (با کمک نیروی هوایی)، انجام عملیات پدافندی، آماده شدن برای آفند با توجه به شرایط و مرحله ترمیم خسارت برای عملیات پوشش و تأخیر در دو منطقه کرمانشاه و کردستان (از شمال خانه (1) مرز ایران و عراق و ترکیه تا مقابل دهلران) و در خوزستان.
ملاحظه: در جبهه میانی،عراق برای بغداد موضع پدافندی داشته و لذا برای پدافند و تأخیر پیش بینی نشده بود.
در این طرح پیش بینی شده در صورت آماده شدن شرایط به منظور آفند متقابل در منطقه خوزستان، پس از سد کردن پیشروی دشمن، با هدف محدود برای دور کردن خطر زمینی از تأسیسات نفت و سایر نقاط حساس و مهم خوزستان، مبادرت به آفند نماید. [16]
سال 1348 در مناسبات ایران و عراق بسیار با اهمیت است، زیرا عراق ادعاهای خود را درباره رودخانه اروند از سر گرفت و اعلام کرد کشتی های ایران نباید با پرچم ایران از رودخانه اروند عبور کنند. در تاریخ 1348/1/5 در گزارشی که به شرف عرض رسید تأکید شد: «ایستادگی در مقابل خواسته های کشور عراق ممکن است باعث درگیری هایی شود که از عهده ژاندارمری خارج و دخالت ارتش را ضروری نماید.» [17] در این بررسی بر ضعف دفاع از مراکز حساس از جمله پالایشگاه آبادان، تأکید شده است. [18] همچنین در گزارش فرمانده نیروی زمین، ارتشبد ضرغامی، ضمن اشاره به آمادگی این نیرو نتیجه گیری شده است: «اما استنباط نیروی زمینی حاکی از این حقیقت است که نیروی زمینی هیچ گونه طرح یا بررسی برای مواقع ضروری نداشته است.» [19]
در تاریخ 1348/1/14 در کمیسیونی مرکب از نمایندگان ادارات ستاد بزرگ ارتشتاران، تحولات جدید مورد بررسی قرار گرفته است. در این جلسه نظر داده می شود که اقدامات دولت عراق به دلیل درگیری با کردها و از طرق دیگر با اسرائیل، بیش تر "تبلیغات و تظاهر" است. همچنین نتیجه گیری می شود با وضع موجود، امکان تجاوز و تعرض به وسیله نیروهای عراقی ضعیف است. [20] تیمسار جم در پی نوشت صورت جلسه کمیسیون می نویسد: «معذالک ارتش باید خود را در مقابل خطرناک ترین احتمالات آماده کند و نمی شود به اتکاء برآوری که ممکن است غلط از آب درآید، منافع کشور را به خطر انداخت. بنابراین اداره سوم باید مبتنی بر فرض عملیات آفندی ارتش عراق، طرح های لازم را تکمیل و آماده کند.» [21]
در برآورد اولیه از تهدید عراق، پیشنهاد تشکیل فرماندهی مشترک داده شد. جانشین رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران سپهبد جم در گزارش شرف عرض
می نویسد: «در اجرای فرمان مطاع همایونی دائر به تشکیل فرماندهی عملیات مشترک اروندرود به منظور طرح ریزی های هم زمان با عملیات جاری (مرحله یکم ژاندارمری)، در صورت توسعه وقایع و ضرورت تغییر وضعیت، انتقال مسئولیت از ژاندارمری به ارتش شاهنشاهی بدون ایجاد وقفه در عملیات، به وسیله یک پیام سریعاً عمل گردد.» [22]
برابر ارزیابی های اولیه از تهدید عراق و آمادگی این کشور برای تعرض به خاک ایران، علاوه بر تشکیل "فرماندهی مشترک در اروند" با توجه به ضعف های نیروی زمینی، بر ضرورت تهیه طرح به وسیله این نیرو تأکید شد.
11. 4. بررسی طرح ابومسلم خراسانی
شاید "طرح ابومسلم خراسانی" در سال 1352 مهم ترین طرحی باشد که قرارگاه نیروی زمینی تهیه کرد و به امضای ارتشبد اویسی فرمانده وقت نیرو رسید.در طرح ابومسلم خراسانی مأموریت نیروهای خودی "پیشروی حتی تا بغداد" با اهداف زیر ذکر شده است:
الف) از بین بردن پتانسیل ارتش دشمن.
ب) کشاندن عملیات به سرزمین دشمن برای بهره برداری از نتایج سیاسی و روانی آن.
پ) دور کردن خطرات احتمالی از مناطق نفت خیز و نقاط حیاتی و حساس کشور شاهنشاهی ایران. [23]
نیروی زمینی در این طرح با دو تلاش اصلی به وسیله دو سپاه در خط، به شرح زیر تک می نماید:
1. سپاه یکم در شمال عهده دار تلاش اصلی شمالی در سمت خسروی - خانقین به منظور تصرف هدف های واگذاری در منطقه مربوطه.
2. سپاه دوم در جنوب عهده دار تلاش اصلی جنوب در سمت شلمچه - تنومه به منظور تصرف هدف های واگذاری در منطقه مربوطه.
لشکر 16 زرهی در قزوین و همدان و لشکر 1 پیاده احتیاط در کرمانشاه، تیپ هوانیروز و تیپ نوهد در تهران و لشکر پیاده گارد شاهنشاهی بنا به فرمان مبارک شاهانه در تهران در احتیاط نیروی زمینی شاهنشاهی خواهد بود. [24]
مانور نیروی زمینی به منظور تصرف هدف های واگذاری با حداکثر سرعت با پنج لشکر در خط به ترتیب از شمال به جنوب لشکرهای 64، 28، 81، 16 و 92. عملیات در چهار مرحله انجام خواهد شد:
* لشکرهای 64 و 28 پیاده در منطقه پدافند نموده و بنا به دستور به طرف باختر تک می نمایند.
* لشکر 81 زرهی عمده تلاش اصلی یکم، در سمت قصر شیرین خانقین و بعقوبه، تک نموده و بعقوبه را تأمین می نماید. لشکر 16 زرهی تک نموده کوت را تأمین می کند.
* لشکر 92 زرهی در جنوب عهده دار تلاش اصلی دوم، تک نموده و تنومه و عماره را تأمین می نماید.
*لشکر 77 پیاده و تیپ های آموزشی بیرجند و کرمان مرز خاوری را پوشش می کنند.
* در این مرحله لشکر پیاده گارد به فرمان مطاع مبارک شاهانه در کرمانشاه، تیپ 84 در پای پل کرخه و گروه نبرد شماره 1 در شاه آباد و تیپ 55 هوابرد در دزفول در احتیاط ن.ز.ش می باشد.
*به کاربردن احتیاط لشکر 16 زرهی بنا به دستور ن.ز.ش است. [25]
11. 5. طرح عملیاتی سبلان
د سال 1352 همچنین طرح عملیاتی "سبلان" با امضای ارتشبد خاتمی فرمانده وقت نیروی هوایی به عنوان پشتیبانی از عملیات نیروی زمینی تهیه و پس از تجدید نظر در همان سال تصویب شد. مأموریت نیروی هوایی در این طرح شامل موارد زیر بود:الف) اجرای عملیات ضد هوایی آفندی 1 به منظور به دست آوردن برتری هوایی با حمله به تأسیسات هوایی و انهدام هواپیماهای دشمن روی زمین.
ب) اجرای عملیات پدافندی هوایی به منظور جلوگیری از تجاوزات هوایی دشمن.
ج) ادامه عملیات آفندی و پدافندی هوایی به منظور نگهداری برتری هوایی.
د) پشتیبانی از نیروهای سطحی پس از اینکه برتری هوایی به دست آمد. [26]
11. 6. طرح عملیاتی زاگرس
در تداوم همین روند، طرح عملیاتی زاگرس با امضای فرماندهی وقت نیروی هوایی، سپهبد امیرحسین ربیعی در سال 1355 تهیه شد. یک سال بعد این طرح مورد تجدید نظر قرار گرفت. در این طرح با استناد به "خط مشی امنیت ملی" تأکید شد که در صورت تجاوز کشور عراق، ارتش شاهنشاهی می بایستی ضمن پدافند از موجودیت کشور، تجاوز دشمن را درهم کوبیده و عملیات نظامی را سریعاً به خاک دشمن بکشاند. ملاحظه اصلی در طرح، غیر از استناد به خط مشی امنیت ملی، تصریح بر "پشتیبانی از طرح ابومسلم 2 می باشد." [27]11. 7. طرح عملیاتی شاهین
ستاد نیروی دریایی در سال 1355 طرح عملیاتی شاهین را تهیه کرد. پیش از این در سال 1348 طرح شاهین با امضای دریابد رسایی فرمانده وقت این نیرو تهیه شده بود. (2) در طرح جدید غیر از ملاحظات عملیاتی چند موضوع مهم وجود داشت. مسئله ی نخست تأکید بر "عدم تشابه نژادی، اختلافات مذهبی، عدم شرکت افراد غیر عرب در دستگاه رهبری و پست های مملکتی" و سپس نتیجه گیری مبنی بر اینکه در عراق وحدت ملی به معنای واقعی وجود نداشته است. [28] همچنین تأکیدشده است در حال حاضر رژیم بعثی عراق از پشتیبانی کامل مردم آن کشور در جهت اجرای عملیات خصمانه علیه ایران برخوردار نیست. (3) [29]
درباره ی اهداف عراق، در طرح شاهین به موارد زیر اشاره شده است:
* ازدیاد نفوذ خود در خلیج فارس.
* در دست داشتن کنترل کشتیرانی در اروندرود.
* گسترش نفوذ کشور اتحاد جماهیر شوروی در خلیج فارس.
* بهبود روابط با کشورهای عربی و سعی در نجات خود از انزوای سیاسی.
* نفود سیاسی در شیخ نشین های خلیج فارس.
* ایجاد وقفه در پیشرفت و ترقی روزافزون ایران.
در بخش دیگری از این گزارش با تأکید مجدد بر اینکه "ارتش عراق توانایی اجرای عملیات منظم نظامی به مقیاس وسیع علیه کشور شاهنشاهی را نداشته" احتمال حمله را به عواملی مشروط می سازد که قابل توجه است: «ولی در صورتی که بنا به مقتضیات سیاسی روز و سایر اوضاع غیر قابل پیش بینی، کلیه مشکلات داخلی خود را حل و زمینه مساعدی برای رژیم بعثی عراق مهیا گردد و پشتیبانی شوروی از عراق (در صورت آفند آن کشور به کشور شاهنشاهی) محرز و یا مناقشات فعلی اعراب و اسرائیل به نحوی فیصله یابد و عراق از کمک و پشتیبانی بعضی کشورهای عربی اطمینان حاصل نماید، امکان دارد دست به عملیات نظامی بر علیه ایران بزند.» [30]
این تحلیل در واقع ناظر بر تغییر در فرضیات مبنای سیاسی است که پیش از این به آن اشاره شد. به عبارت دیگر، حمله عراق به ایران مشروط به عواملی بوده است که در "فرضیات سیاسی مبنا" به آنها اشاره شد و تغییر در این فرضیات به معنای احتمال وقوع جنگ پیش بینی شده است.
11. 8. طرح عملیات روانی
غیر از طرح های علمیاتی زمینی، هوایی و دریایی، در سال 1353 طرحی تحت عنوان "عملیات روانی بر علیه کشور عراق" تهیه شد که حاوی نکات مهمی بود. درباره موارد ناهماهنگ و هماهنگ در مناسبات ایران و عراق موارد زیر ذکر شده است:11. 8. 1. موارد ناهماهنگی
* اختلافات مرزی از قبیل استفاده از آب رودخانه ها مشترک، تعیین مرزهای خاکی و آبی، منابع نفتی، تعلیف احشام و پاسگاه های مرزی.* تحریکات و نفوذ عوامل خرابکار از داخل خاک عراق علیه کشور شاهنشاهی.
* پشتیبانی از مصوبات جامعه عرب مبنی بر تغییر نام خلیج فارس به عبارت ناصحیح و مجعول "خلیج عربی".
* مخالفت با حقوق تاریخی ایران در خلیج فارس و ارائه و به تصویب رساندن طرحی در جامعه عرب تحت عنوان جلوگیری از مهاجرت ایرانیان به امارات خلیج فارس.
* پشتیبانی غیر رسمی دولت عراق از تغییر نام استان خوزستان به "عربستان" و تجزیه آن استان از کشور شاهنشاهی.
* حمایت پنهانی از "جبهه تحریر خوزستان" و سازمان های مشابه و کمک های معنوی و مادی به آنها.
* اجرای برنامه تبلیغاتی و روانی علیه کشور شاهنشاهی.
* آموزش عملیات خرابکاری چریکی و جنگ های نامنظم به عده یی از اعضای "جبهه تحریر خوزستان" در پادگان الزبیر و تربیت خرابکاران در مراکز دیگر.
* همکاری و هماهنگی با عوامل نفوذی جمعیت سری "المنظمه السریه" و انشعابیون پارت دمکرات کرد طرفدار جلال طالبانی و سایر عناصر مخالف ایران و آماده کردن آنان برای هدایت و اجرای عملیات چریکی و عملیات نامنظم و زیر زمینی در ایران.
* پیروی از هدف های ناسیونالیزم متجاوز عرب و مخالفت با همبستگی اسلامی.
* مخالفت با پیمان های منطقه یی (سنتو).
* کارشکنی در حصول توافق میان ایران و دیگر کشورهای ساحلی نسبت به تجدید حدود ژرف آشیب (فلات قاره) در خلیج فارس.
* عدم همکاری و ایجاد تضییقات برای دولت شاهنشاهی در اروندرود.
* طفره رفتن از حل واقع بینانه اختلافات مرزی با دولت شاهنشاهی.
* ایجاد تضییقات برای ایرانیان مقیم عراق در زمینه ی تملک، کسب و کار، اقامت و رفت و آمد.
* ایجاد تضییقات به منظور به حداقل رسانیدن نفوذ جوامع ایرانی در عراق.
* به وجود آوردن تضییقات در زمینه ورود کالاهای ایرانی به عراق.
11. 8. 2. موارد هماهنگی
* احساس لزوم حفظ روابط حسن هم جواری به منظور پرداختن به امور داخل.* مخالفت با استقلال طبی اکراد و تشکیل کردستان آزاد.
* علایق مشترک مذهبی و وجود بقاع متبرکه و همچنین پیوندهای فرهنگی و تاریخی.
* عضویت هر دو کشور در سازمان "اوپک" و اینکه هر دو کشور از تولید کنندگان مهم نفت هستند. [31]
همچنین درباره ی نقاط ضعف و نقاط قوت رژیم عراق به موارد زیر اشاره شده است:
11. 8. 3. نقاط ضعف
* عدم اعتماد کادر رهبری نسبت به نیروهای مسلح و وجود چند دستگی در ارتش.* قبول دکترین بلوک شرق و آموزش این دکترین در حالی که سازمان لشکرها و تیپ های مستقل ارتش عراق هنوز شکل نیمه انگلیسی داشته و تناسب کافی برای پیاده کردن دکترین شرق ندارد.
* پایین بودن استاندارد آموزشی ناشی از شکل تهیه و در اختیار گذاشتن مدارک آموزشی که به زبان روسی و یا سایر زبان های بلوک شرق می باشد.
اتکا به کشورهای خارجی از نظر لجستیک به ویژه تجهیزات، مهمات و وسایل یدکی.
11. 8. 4. نقاط برجسته یا نقاط قوت
* تجارب عملی یگان ها در جنگ های نظم و غیر منظم و همچنین خو گرفتن پرسنل آنان به زندگی اردوگاهی و صحرایی.* جایگزین نمودن جنگ افزار و وسایل مدرن در یگان های زرهی، مکانیزه و توپخانه.
* برخورداری یگان های رزمی و پشتیبانی از تحرک خوب.
* تجربه کافی در مورد اقدامات عملیات کنترل جمعیت و منابع و مردم یاری در زمان جنگ. [32]
همچنین درباره ی ناتوانی مخالفان رژیم بعث نکات مهمی بیان شده است:
حزب بعث در ظاهر مخالف هرگونه اختلافات مذهبی است و عده زیادی از شیعیان در صفوف آن حزب هستند ولی در واقع موقعیت و فعالیت آنان محدود است و اصل اختلافات مذهبی و تعصب قبیله یی و شهری بین افراد حزب و رهبران آن وجود دارد. در اوایل روی کار آمدن حزب بعث شاید ریشه های مختلف و کوشش ها برای واژگون کردن رژیم بعث هنوز امید به موفقیت داشت، ولی پیروی از سیاست "دشمن خود را قبل از آنکه نابودت کند، نابود کن"، حزب موفق گردید عناصر مخالف خود را تصفیه کند و عناصر درجه دوم و درجه سوم را به خود جلب نماید، لذا نارضایتی که امروز در میان طبقات مختلف ملت عراق از حزب موجود است، یک نارضایتی درونی است که یارای اظهار و تصریح ندارد.[33]
درباره وضعیت شیعیان در عراق و دیدگاه و موقعیت آنها نیز چنین آمده است:
شیعیان عراق از تبعیضی که به سود اقلیت سنی عرب در سازمان های کشوری و لشکری وجود دارد و همچنین از عدم توجه دولت به بهبود وضع اقتصادی و بالا بدرن سطح زندگی شیعیان شهرنشین و عشیره نشین ناراضی اند. این شیعیان با قوانین خلاف شرع که در عراق وضع شده است (مثلاً در مورد ارث، ازدواج و طلاق) و همچنین با قوانین سوسیالیستی که با کیفیت فعالیت های اقتصادی شیعیان منافات دارد و با اصلاحات ارضی به صورتی که در عراق اجرا می شود، مخالفند. از نظر سیاسی شیعیان عراق با وحدت با مصر شدیداً مخالف می باشند؛ زیرا این وحدت باعث خواهد شد در برابر سنی های مصری و عراقی در اقلیت کامل قرار گیرند.
حزب بعث برای حفظ موجودیت خود به قلع و قمع شیعیان مخالف مبادرت نمود و رئیس عشایر پوفتله را که بزرگ ترین و پرجمعیت ترین عشایر فرات اوسط است به اتهام شرکت در توطئه ی واژگون نمودن رژیم بعث اعدام کرد و بدین وسیله موجی از خشم و تنفر در میان عشایر شیعه ساکن فرات اوسط علیه رژیم بعث به وجود آورد و حس انتقام جویی را که از ویژگی های مردم عشیره نشین است، در آنها برانگیخته، آنها را وادار نمود تا در پی فرصت مناسب جهت وارد آوردن ضربت شدید به حزب بعث باشند. دولت عراق طی ماه آوریل 1973 سه مرتبه پیشنهاد اتحاد با مصر و سوریه را داده است، اما این پیشنهاد مورد قبول واقع نشده و زمامداران این کشورها با دیده شک و تردید به حکومت بعث می نگرند و از دسیسه بازی های زعمای بعث عراق بیمناکند. اخیراً دولت عراق با پیروی از سیاست تشویق مهاجرت کشاورزان و کارگران مصری به عراق و فراهم نمودن تسهیلات کامل برای آنان، سعی دارد یک اکثریت عربی سنی در عراق ایجاد نماید. [34]
سیاست ایران درباره شیعیان عراق تحت ملاحظاتی قرار داشت. ماهیت رژیم شاه و رویکردی که به مذهب و علما داشت اقتضا نمی کرد از شیعیان حمایت جدی به عمل آورد. [35] ضمن اینکه شاه درباره ی توانمندی شیعیان در عراق و منطقه ابهام داشت. چنان که وقتی عَلَم گزارش مذاکره با سفیر امریکا درباره ی توضیحاتش از سه پایه حکومت ایران شامل: شیعه، زبان فارسی و سلطنت را به شاه ارائه می کند، شاه با اهانت به شیعیان می گوید: «متأسفانه شیعه ها پفیوز هستند. در عراق کاری از پیش نمی برند. (4) در لبنان همین طور و
در ایران هم هرچه توده یی داشتیم از بین شیعه هاست و...» سپس عَلَم می گوید: «شاه را متقاعد کردم که شاهنشاه کشور شیعه است که پذیرفت.» [36] همچنین در خاطرات عَلَم به این موضوع اشاره شده است که آیت الله میلانی از مشهد تلفن کرد که به عرض شاه برسانم که آیت الله خویی از بغداد محرمانه جویا شده که اگر از دست ظلم و تعدی عوامل بعثی عراق فرار کند، می تواند به حمایت ایران امیدوار باشد و به ایران بیاید؟ که شاه می گوید: «بگو البته می تواند بیاید. ما هیچ توقعی از ایشان نداریم و گذشته ها را هم فراموش می کنیم.» [37]
در عین حال سیاست ایران در برابر عراق، حمایت از شیعیان عراق نبود، به عبارت دیگر، در معادلات ایران و عراق شیعیان این کشور جایگاهی در محاسبات راهبردی ایران نداشتند. هرچند در مفروضات سیاسی مبنا پیش بینی شده بود که تسهیلاتی برای قوای ایران فراهم خواهند کرد ولی طرفین در عمل اقدامی انجام ندادند.
12. رهیافت های حاصل از درگیری و انعقاد قرارداد 1975 الجزایر
برابر گزارش محرمانه ی سیا، پنتاگون و وزارت خارجه امریکا، از تبعات امضای عهدنامه 1975 بین محمدرضا پهلوی و صدام حسین، ادامه ی مبارزه علیه کردها متضمن خطراتی برای صدام حسین بود و می توانست به سقوط وی بینجامد. اتخاذ سیاست ها در قبال اکراد، مانند سال های گذشته به ایجاد شکاف در میان گروه حاکم در بغداد منجر شده بود. فرمانروای عراق در مورد راه حلی نظامی تعهد مشخصی داشت و اعتبار او نیز برهمین مبنا تداوم داشت. با وجود این، در این زمینه مشکلاتی جدی نظیر تحمیل تلفات سنگین به عراقی ها و عدم توانایی بغداد در پاسخی مؤثر به دخالت ایران وجود داشت. افزون بر این، مبارزه نظامی، توجه و منابع ملی را در انحصار خود می گرفت. [38]صدام از یک سو از اهمیت استراتژیکی و اقتصادی شط العرب (اروندرود) آگاه بود و از سوی دیگر می دانست که ادامه حیات ایران از کردها، سالانه
چهار میلیارد دلار خسارت به عراق وارد می کند و در نتیجه، قدرت دفاعی ارتش عراق کاهش می یابد و توانایی مقابله با کردها را از دست می دهد. [39] رژیم بعث در جنگ با کردها با تمرکز بیش از یک سوم ارتش عراق همراه با تلفات انسانی و تسلیحاتی در بیش از 10 سال [40] به این نتیجه رسید که تنها دو راه برای انتخاب دارد: یا باید با ایران و یا باید با کردها به توافق برسد. [41] بعدها طه یاسین رمضان در 29 اکتبر 1990 در مصاحبه با روزنامه تادمون در لندن گفت: «ما مجبور بودیم بین زیان های ناشی از جنگ با کردها و خسارات ناشی از عدم تقسیم عادلانه شط العرب (اروندرود)، یکی را انتخاب کنیم.» [42] در واقع وقتی صدام حسین احساس کرد نمی تواند نزاع را خاتمه دهد، شکست را پذیرفت. از آن جایی که اولویت اول، خنثی کردن نیات ایران بود، به پرداخت هزینه آن تن داد و نظر ایران را در زمینه شط العرب پذیرفت. [43]
درباره ی نحوه تصمیم گیری شاه برای اتمام منازعه با عراق اطلاعات دقیقی در اختیار نیست. آنچه بر آن تصریح می شود، واسطه گری بومدین رئیس جمهور وقت الجزایر است. چنانچه عَلَم نیز در کتاب خاطراتش می نویسد: «در دوم مارس 1975 خبر یافتم که حواری بومدین رئیس جمهور الجزایر به میانجی گری بین ایران و عراق پرداخته و به صدام قول داده است در سیزدهمین کنفرانس بین المللی کشورهای صادر کننده نفت که مارس 1975 در پایتخت این کشور برگزار می شود، برای ایجاد روابط مسالمت آمیز میان دو کشور بکوشد.» [44] در تاریخ چهارم مارس شاه وارد الجزایر شد و بومدین در یک نشست اختصاصی که دو ساعت به طول انجامید با شاه به گفت و گو پرداخت. در ششم مارس و در آخرین دیدار صدام با شاه، رئیس جمهور الجزایر اعلام کرد که درگیری های ایران و عراق پایان پذیرفته است. [45] پس از آنکه شاه و صدام یکدیگر را در آغوش گرفتند، بومدین اعلام کرد: «براساس این پیمان، خط مرزی دو کشور از وسط شط العرب (اروندرود) می گذرد و عراق از ادعای ضمیمه ساختن خوزستان به خاک خود منصرف شده است.» [46] شاه پس از بازگشت به ایران
در تاریخ ششم مارس، بلافاصله دستور داد همه کمک های ارسالی به کردها متوقف شود و هرچه زودتر مرزهای ایران و کردستان عراق را ببندند. [47]
علاوه بر ابهام در مودر نحوه تصمیم گیری شاه، درباره علت این تصمیم گیری نیز نظرها و تحلیل های متفاوتی وجود دارد. در گزارش مشترک سیا، پنتاگون و وزارت خارجه امریکا با تصریح بر اینکه «شاه هرگز کمک به کردها را تعهدی نامحدود تلقی نمی کرد.» به این موضوع اشاره شده است که شاه از ایجاد احساساتی مشابه تلاش کردهای عراق برای استقلال در میان کردهای ایران نگران بود و همین امر موجب توقف کمک به کردهای عراق شد. [48] در این گزارش همچنین به مشکلاتی که در جهان عرب برای شاه به دنبال داشت اشاره و نوشته شده است: «دولت های عرب برای پایان دادن به دخالت ایران از سوی عراق، احساس فشار می کردند. به طور مثال قاهره تأکید داشت که پایان این نزاع می تواند به بازگشت عراق به جرگه کشورهای عرب و کاهش وابستگی این کشور به اتحاد جماهیر شوروی کمک کند.» [49]
اسدالله عَلَم در خاطرات خود در گفت و گو با شاه پس از بازگشت از الجزایر اشاره می کند و از قول شاه می نویسد: «توانستم دو مشکل را که از پدرم برای من به ارث مانده است، برطرف کنم. اول، افزایش همکاری با شرکت ایرانی - انگلیسی در زمینه همکاری های نفتی و دوم، اصلاح توافق نامه یی که پدرم در سال 1937 با عراق منعقد کرد و عراق سراسر شط العرب (اروندرود) را تحت کنترل گرفت. من این مسئله را براساس مصالح ایران تغییر دادم.» [50] شاه در مصاحبه با حسنین هیکل روزنامه نگار مصری در دوم سپتامبر 1975، که در روزنامه کویتی الوطن به چاپ رسید، توضیحاتی می دهد که تا اندازه یی ماهیت تصمیم گیری شاه را روشن می کند. شاه در این مصاحبه می گوید: «عراقی ها ما را در تنگنا گذاشتند و با تبلیغات بی اساس و دست اندازی به سرزمین ما، خشم ما را برانگیختند. ما نیز در صدد برآمدیم تا از کردها استفاده کنیم، بنابراین از آنان حمایت کردیم.» او از شاه پرسید: «چه مدت طول کشید تا این تصمیم را اتخاذ کردید؟» شاه پاسخ داد: «یک ساعت، ما نمی خواستیم همه قدرت خود را به کار بگیریم، زیرا اقلیتی از کردها نیز در کشور ما زندگی می کنند. ما فقط می خواستیم عراقی ها را گوشمالی دهیم. هنگامی که آنها به فعالیت های خود پایان دادند، ما نیز دست از حمایت کردها برداشتیم. اگرچه این کارها سیصد میلیون دلار هزینه دربرداشت. اما نتایج به دست آمده، این هزینه هنگفت را ضروری می ساخت.» [51]
حسین شهیدزاده سفیر پیشین ایران در بغداد نیز در کتاب خاطرات خود از گفت و گویی که بر سر میز ناهار میان شاه و صدام، در کاخ نیاوران، صورت گرفت، گزارش می دهد که قابل توجه است. وی در کتاب خود می نویسد: «یادم هست بر سر میز ناهار، صدام حسین به شاه گفت: شما که این قدر از کردها حمایت می کنید، فکر نمی کنید ممکن است روزی برای خودتان مشکل به وجود آورند؟ شاه جواب داد: وضع ما با شما متفاوت است. ما مشکلات شما را با کردها نداشته ایم و نداریم. کردها با ما از یک نژاد هستند و زبانشان شاخه یی از زبان آریایی است، در صورتی که شما عرب هستید و آنها از جهات مختلف با شما متفاوت هستند. سپس اضافه کرد: کردها جزئی از مردم ایران هستند و... صدام پس از کمی بحث گفت: با این حال همین کردها بودند که پس از جنگ جهانی دوم در ناحیه کردستان ایران اعلام خودمختاری کردند و از اطاعت حکومت مرکزی بیرون رفتند. شاه در جوابش گفت: آنها دست پروردگان نیروهای اشغالگر و از مصنوعات دوران جنگ بودند و همان طور که می دانید با وزش بادی از میان رفتند... و مطلب دیگر ادامه پیدا نکرد.» [52]
فارغ از توضیحاتی که شاه درباره علت این تصمیم گیری بیان می کند و به نظر می رسد بخشی از آن صحیح باشد، ولی ملاحظات دیگری وجود داشته که هنوز درباره ی آن اطلاع دقیقی وجود ندارد. تعدادی از کارشناسان معتقدند که بین توافق نامه همکاری عراق و ایران و نیز قرارداد مصر و اسرائیل ارتباط وجود
دارد. داستان این ارتباط میان پیمان ها با توجه به مسائلی که در سفر دوره یی کیسینجر، وزیر خارجه امریکا، به خاورمیانه به وجود آمد، آغاز شد. با این سفر، مصر و اسرائیل توافق نامه یی با هم امضا کردند که به پیمان دوم سینا مشهور است. [53] لازم به ذکر است که قرارداد الجزایر میان ایران و عراق در مارس 1975 و قرارداد همکاری اسرائیل و مصر در سپتامبر 1975 به امضا رسید. نظر به پیوستگی مناسبات ایران و عراق با معادلات منطقه یی، به ویژه تلاش اسرائیل برای حمایت از اکراد از طریق ایران، برای درگیر نگه داشتن عراق و ممانعت از حضور نیروهای عراقی در جنگ بر علیه اسرائل، به نظر می رسد نوعی پیوستگی میان معاهده همکاری ایران و عراق با همکاری مصر و اسرائیل وجود داشته است.
البته پیامدهای انعقاد قرارداد 1975 نسبتاً گسترده بود و با توجه به پیمان همکاری مصر و اسرائیل روند تحولات منطقه شکل جدیدی به خود گرفت. کردها در معادله جدید بیش ترین خسارت را متحمل شدند. بارزانی یکی از سه راه را می بایست بر می گزید: ادامه مبارزه تا کشته شدن، تسلیم شدن به بغداد یا پناهنده شدن به ایران. او راه حل سوم را برگزید. [54] کردها در این مبارزه بیش از اندازه روی حمایت های ایران و امریکا حساب باز کرده بودند در حالی که رویکرد دو کشور یاد شده به موضوع اکراد تحت تأثیر ملاحظاتی قرار داشت. برابر گزارش کمیته مخصوص کنگره امریکا در امور اطلاعات، نیکسون، کیسینجر و شاه ایران متمایل به پیروزی کردها نبودند. اینان انتظار داشتند، شورش کردها و کمک به آنها در سطحی که بنیه نظامی عراق تضعیف شود، ادامه یابد. [55]
تصور غلط کردها از سیاست ایران و امریکا به گفته عَلَم سبب شد «عراقی ها در آن زمان آماده بودند به پیشنهادها و خواسته های کردها عمل کنند، اما کردها با امید به کمک ها و حمایت ایران به آنها پاسخ مثبت ندادند.» [56]
برخلاف اکراد - که بازندگان بزرگ توافق شاه و صدام بودند - به نظر می رسد عراقی ها با انعقاد قرارداد 1975 دستاوردهای مهمی به دست آوردند.
ارتش عراق فرصت بازسازی به دست آورد و موضوع اکراد در این مرحله حل شد. تمرکز منابع عراق بر توسعه اقتصادی، به بهود وضعیت آنها انجامید. عراق با این قرارداد از جرگه جبهه اعراب رادیکال خارج و با توسعه روابط با غرب به جبهه میانه رو عرب نزدیک شد و حتی مواضع خود را در برابر مسئله ی فلسطین تعدیل کرد و به حمایت از گروه تندرو ابونضال پایان داد و روابط خود را با عرفات بهبود بخشید. [57]
مناسبات ایران و عراق در حد فاصل سال 1975 تا زمان پیروزی انقلاب در سال 1979 بهبود و گسترش یافت. اما این قرارداد و روند جدید به معنای حل مسائل ایران و عراق به صورت پایدار نبود. ارزیابی گزارش محرمانه مشترک سیا، پنتاگون و وزارت خارجه امریکا بیانگیر همین موضوع است. در این گزارش آمده است:
«ما در این مورد که یک آشتی پایدار حکم فرما شود، بسیار تردید داریم. ایران و عراق برای یکدیگر رقبایی ماهوی در خلیج فارس به حساب می آیند. آنها پرجمعیت ترین کشورها هستند. هر دو از نظر منابع بسیار غنی بوده و دارای ارتشی کاملاً مجهز هستند. هم شاه و هم صدام حسین در مورد چگونگی ادامه روند سیاسی در منطقه، ایده های کاملاً متفاوت داشته و هر دو در آرزوی برخورداری از امتیاز رهبری منطقه یی هستند.... در هر صورت دو طرف به رقابت برای جذب هم پیمان به منظور افزایش موقعیت سیاسی و نظامی خود، ادامه خواهند داد.» [58]
آنچه بعدها با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در مناسبات ایران و عراق رخ داد و سرانجام به جنگ انجامید، بیانگر صحت ارزیابی گزارش یاد شده می باشد.
13. نتیجه گیری و ارزیابی
با سقوط رژیم پادشاهی در عراق و روی کار آمدن عبدالکریم قاسم (1337)، مناسبات ایران و عراق به شدت تیره شد. با سقوط عبدالکریم قاسم در اواخرسال 1341، مدت 5 سال آرامش نسبی در مناسبات دو کشور برقرار بود. کودتای بعثی ها در سال 1347 مجدداً مناسبات ایران و عراق را تحت تأثیر قرار داد و زمینه تنش و درگیری میان دو کشور را فراهم کرد و همین امر سبب شکل گیری تهدید عراق از دید دولت ایران شد و مقامات دولت ایران از شخص شاه گرفته تا دیگران و نیز دستگاه دفاعی ایران درصدد مقابله با تهدید عراق و اقدامات دفاعی برآمدند. نگارنده به دنبال اثبات و یا رد فرضیه ی تأثیر عوامل ژئوپلیتیک بر استراتژی دفاعی ایران در برابر عراق، قبل از انقلاب اسلامی، بایستی دو دسته اقدامات را انجام می داد. یکی اخذ نظریات مقامات تصمیم گیرنده و دوم بررسی اسناد و طرح های دفاعی.
در مورد مقامات تصمیم گیرنده، به دلیل گذشت زمان اکثراً در قید حیات نبودند. از شخص شاه گرفته تا افرادی همچون حسین فردوست، هویدا، عَلَم، طوفانیان، آریانا، ضرغامی، اویسی و یا فرماندهان نیروهای سه گانه ارتش. یکی دو نفر هم که زنده هستند و در خارج به سر می برند، امکان برقراری تماس با آنها میسر نشد. با افرادی که در ایران هستند و تصور می شد که اطلاعاتی در سطوح پایین تر از طرح های دفاعی داشته باشند، مصاحبه و گفت و گو شد؛ از جمله امیر چگینی، امیر موسوی قویدل، امیر بختیاری، امیر مفید، امیر سلیمی و سردار جلالی، و تا جایی که امکان داشت از نظریات این افراد استفاده گردید.
اقدام دوم، بررسی اسناد و طرح های دفاعی و نیز کتاب هایی در این زمینه بود که افراد با مصاحبه و یا نوشته، اثری از خود در زمینه تصمیم گیری های کلان دفاعی باقی گذاشته بودند. همان گونه که در متن فوق آمده است، راهبردهای دفاعی ایران در برابر عراق، بر پایه انطباق منافع حکومت (نه دولت - ملت) ایران با امریکا و به دست مستشاران امریکایی تهیه و تدوین شده است.
امیر چگینی فردی است که در سال 1338 برای آموزش دوره های عالی دفاعی به امریکا می رود و اولین تجربه علمی برای تدوین نظام مدیریت
استراتژیک دفاعی شامل بررسی های محیطی، طرح ریزی استراتژیک دفاعی، برنامه ریزی های پنج ساله دفاعی و بودجه بندی را از طریق آموزش به ایران می آورد. به گفته ایشان، اساساً فرماندهان عالی ارتش با تفکر و طرح ریزی های استراتژیک بیگانه بودند و طرح استراتژی دفاعی ایران با مشاورت مستشاران صورت می گرفت. وی می گوید: در فاصله سال های 1347 تا 1349 به همت چند تن از افسران جوان ارتش که تحصیلات تخصصی خود را با موفقیت در خارج از کشور به پایان رسانده بودند، برای اولین بار نظام طرح ریزی و بودجه بندی طراحی و به تصویب رسید و از آغاز سال 1354 تا پایان سال 1357 به اجرا گذاشته شد. [59]
در بررسی کتب با هدف دستیابی به نظریات و گفته های دولتمردان ایران قبل از انقلاب، چنانچه اشاره شد، اکثر افراد همچون حسین فردوست و ارتشبد فریدون جم و حتی رئیس جمهور اسبق امریکا، نیکسون، بیان می دارند که شاه در سیاست خارجی و سیاست منطقه یی، دکترین امریکا و انگلیس را اجرا می نمود؛ ولی آیا این بدان معنی است که هیچ کدام از عوامل ژئوپلیتیک و عوامل واقعی مؤثر در جامعه ایران را رعایت نمی کردند و نادیده می گرفتند؟ باید گفت اساساً چنین چیزی امکان پذیر نیست. به هر ترتیب در تدوین هر نوع استراتژی دفاعی به هر میزان که وابسته به بیگانگان باشد، نمی توان نسبت به کلیه عوامل جغرافیایی بی توجه بود. بررسی طرح های دفاعی کلان همچون طرح های ابومسلم خراسانی، شاهپور، شاهین و غیره نشان می دهد که در این طرح ها به عواملی از ژئوپلیتیک توجه داشته اند، مثل:
* عوامل ژئوپلیتیک شیعیان عراق
* عامل ژئوپلیتیک اکراد عراق
* عامل جغرافیای نظامی در غرب (توپوگرافی غرب کشور)
* شکل مرز
* توجه به ظرفیت کمی جمعیت
* توجه به تنگناهای جغرافیایی عراق (دریایی)
* توجه به ضعف آرمان سیاسی دولت عراق
که توجه به عوامل فوق، در لابه لای طرح های دفاعی قابل مشاهده است.
از بررسی نظریات مقامات تصمیم گیرنده دولت ایران در قبل از انقلاب و نیز اسناد و طرح های دفاعی، نتیجه می گیریم که از میان عواملی که بر راهبرد دفاعی تأثیر مثبت داشته و آن را تقویت می کرده است، به دو عامل ژئوپلیتیکی توجه شده و بقیه عوامل نادیده گرفته شده است.
عامل جغرافیای طبیعی در غرب ایران به ویژه جبهه میانی (از باویسی تا مهران) و توپوگرافی غرب مورد توجه قرار گرفته است و در طرح ابومسلم، از این امکان استفاده شده و در ترکیب با یگان های متحرک زرهی شامل لشکرهای 81 زرهی و 16 زرهی از سازمان رزم سپاه یکم، راهبرد عملیاتی آفندی و تهاجمی را انتخاب نموده و تصرف خانقین، کوت و جلولا و بعقوبه و نهایتاً بغداد را برعهده گرفته اند.
قطعاً محدب بودن شکل مرز که نظامیان را به تهاجم و آفند وسوسه می کند و اتکای به پشتیبانی های عظیم لجستیکیِ امریکا پس از اعلام دکترین نیکسون و واگذاری مسئولیت امنیت در خلیج فارس به شاه ایران، عامل دیگری بوده که در اتخاذ استراتژی تهاجمی فوق تأثیر داشته است.
عامل دیگری که مورد توجه طراحان راهبرد دفاعی ارتش شاه بوده، توجه به ظرفیت های کمی و کیفی جمعیت ایران بوده است که می خواسته اند با اتکار به این عامل، نیروهای مورد نیاز ارتش شاهنشاهی خود را تأمین کنند تا امکان مقابله با هرگونه تجاوز را داشته باشند و بتوانند ایجاد بازدارندگی کنند. بر همین مبنا، در طرح ابومسلم خراسانی در پیوست های پرسنلی دستور می دهند که تعداد افسران و درجه داران کادر و وظیفه افزایش پیدا کند.
به طور مثال، در جدول شماره 1 طرح ابومسلم خراسانی در خرداد 1352، با امضای ارتشبد اویسی در بحث نیروی زمینی آمده است: «به منظور پر کردن
کسور پرسنل یگان های رزمی و پشتیبانی رزمی به طوری که هنگام شروع عملیات بتوان استعداد یگان ها را به پورسانتاژ مصوبه رسانید و نیازمندی های پرسنلی را برای یک دوره عملیاتی 60 روزه برآورد و آمادگی رزمی آنها را از نظر پرسنل تأمین نمود، بایستی بر این مبنا اقداماتی در زمینه افزایش افسران، درجه داران و سربازان صورت گیرد.»
علاوه بر ایجاد روند شتاب در آموزش دانشگاه پدافند ملی و دافوس و دوره های عالی رسته یی و مقدماتی رسته یی و احضار یک سوم از پرسنل کادر مراکز آموزشی و فرهنگی، فراخوانی افسران احتیاط (از سال 48 تا 52) و استفاده از افسران بازنشسته را در دستور کار قرار می دهند و فراخوانی و احضار سربازان احتیاط را نیز به میزان مورد نیاز دستور می دهند، به طوری که تعداد افسران باید به دو برابر افزایش پیدا کند و درجه داران نیز به دو برابر و سربازان نیز باید به تعداد 85000 نفر افزایش یابند که این کار را با احضار یکسال موالید جهت تأمین 32787 نفر در دستور کار قرار می دهند، ولی به بقیه عوامل شامل موقعیت جغرافیایی، نهادهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، پیوستگی و تجانس فرهنگی، دین و مذهب توجه لازمی نشده است. از میان عواملی که بر راهبردهای دفاعی ایران تأثیر منفی داشته و موجب تضعیف آن شده اند، به دو عامل توجه شده است: اختلافات ارضی و مرزی و اقلیت قومی عرب زبان در خوزستان.
تمرکز مسائل بر اروندرود به عنوان نقطه ثقل اختلافات ارضی و مرزی، هم در دوره عبدالکریم قاسم و هم بلافاصله پس از کودتای بعثی ها، روابط و مناسبات ایران و عراق را به شدت تیره می کند و دولت ایران می کوشد از یک سو درباره ی ادعاهای دولت عراق در مورد اروندرود کوتاه نیاید و از سوی دیگر، عامل ژئوپلیتیکی دیگری را (اکراد عراق) به بازی می گیرد و سیاست جدیدی را در برابر عراق با حمایت از اکراد عراق در پیش می گیرد و بدین ترتب موازنه یی برقرار می کند و در تداوم این روند با پشتیبانی نظامی از
اکراد عراق، حتی موفق می شود موازنه را به سود ایران و به زیان عراق رقم بزند و حتی دولت ایران (برابر گزارش رکن دوم ارتش عراق) در تلاش است که از عامل شیعیان عراق نیز بهره گیری کند، ولی به نظر می رسد به دلیل ساختار دولت ایران که از تفکری سکولار برخوردار بود و نداشتن ساز و کار لازم در دستگاه های امنیتی و نظامی خود برای برقراری تماس با مراجع و علمای شیعه، ناموفق می ماند.
در مورد اقلیت قومی عرب زبان در خوزستان با توجه به تحریک عراق و ایجاد "جبهه آزادی بخش عربستان" و حمایت ناصر (رئیس جمهور مصر) و جریانات ناصری و بعثی در لبنان، در اسناد و طرح های دفاعی، اقدامات دولت ایران معلوم نگردید ولی نگارنده خود در مهر 1350 در دزفول در سن 17 سالگی به دست عوامل ساواک دستگیر گردید و پس از انتقال به زندان اهواز، مشاهده کرد که افراد متعددی از گروه "جبهه آزادی بخش" در زندان به سر می برند و در گفت و گو با آنان متوجه شد که در گروه های متعددی قصد داشته اند پل ها و ریل های قطار و برخی دیگر از نقاط را در خوزستان منفجر نمایند که قبل از اقدام، دستگیر و روانه زندان می شوند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که دستگاه ساواک در خوزستان (به ویژه در شهرهای آبادان و اهواز) ضمن فعالیت های هماهنگ با رکن 2 ارتش، این گروه ها را سرکوب نموده است، ولی عراق همواره بعد از انقلاب نیز از این عامل (عرب زبانان خوزستان) بر علیه دولت ایران بهره گیری می کرد.
عامل ژئوپلیتیک دیگر که در فرضیه به آن اشاره شد، عوامل ساختاری در بخش دفاع است که بخشی از آنکه مربوط به قبل از انقلاب است (سلسله مراتب طولانی و بوروکراتیک در بخش دفاع)، به دلیل اینکه جنگی اتفاق نمی افتد و تهدید به جنگ تبدیل نمی شود، قابل ارزیابی نبوده و از این عامل به دلیل اینکه در عمل و اجرا خود را نشان می داد، صرف نظر گردید.
در مورد بخش سوم فرضیه (فرصت ها) به فرصت هایی که برای طراحی
راهبردهای دفاعی مناسب در اختیار ایران قرار داشته است، تأکید نموده و پنج عامل در فرضیه مورد اشاره قرار گرفته است. از بررسی اسناد و طرح های دفاعی و نظریات تصمیم گیرندگان به این نتیجه می رسیم که به تمام عوامل برشمرده شده، توجه داشته اند و برخی از عوامل را مثل عامل ژئوپلیتیکی اکراد عراق با سرمایه گذاری سنگین در جهت سیاست های دفاعی امنیتی فعال نموده و به دستاوردهای بزرگی رسیده اند و برخی از عوامل را مثل شیعیان عراق به دلیل ناتوانی های ذاتی در دستگاه حکومت و بدبینی شاه، تعقیب نکرده اند و رها نموده اند که این عامل اخیر (شیعیان عراق) می توانست در صورت فعال کردن، نتایج درخشان تری از عامل اکراد در عراق را نصیب دولت ایران نماید و سایر عوامل ژئوپلیتیکی که از آنها به نام فرصت نام برده ایم، همچون تنگناهای جغرافیایی عراق (دریایی)، محدودیت های سرزمینی عراق، ضعف آرمان سیاسی دولت عراق و نزدیکی جغرافیایی مهم ترین مراکز جمعیتی، اقتصادی و نقاط استراتژیک عراق به مرزهای ایران مورد توجه قرار گرفته است و برخی از اینها در طرح های دفاعی ایفای نقش می نمایند و از آنها نام برده اند.
پی نوشت ها :
1. منظور شهر پیرانهشر فعلی است.
2. قرارگاه نیروی دریایی در سال 1348 طرح عملیاتی "شاهین" را تهیه کرد که در آن به "فرضیات مبنا" و همچنین طرح پیکار شماره 1 اشاره شده است. نظر به اینکه در رویارویی ایران و عراق در سال 1348 در اروندرود، ایران بر عراق غلبه کرد و کشتی هایش را با پرچم خود عبور داد و پس از آن نیز در چارچوب پیمان ایران و امریکا نقش جدید منطقه یی به ایران داده شد، لذا برخی از تحلیل گران معتقدند با این واقعه ایران عراق را پشت سر نهاد و دیگر تهدید عراق مسئله ایران نبود.
3. بعدها حمله عراق به ایران با وجود انقلاب اسلامی، نشان داد این ارزیابی غلط بوده است. حتی پس از پیروزی انقلاب نیز این تصور وجود داشته که به دلیل فقدان انسجام سیاسی و متقابلاً نفوذ سیاسی - فرهنگی ایران در جامعه عراق، رژیم عراق ریسک حمله به ایران را نخواهد پذیرفت.
4. در جزوه دستورالعمل طرح ریزی علمیات روانی بر علیه کشور عراق در صفحات 24 و 25 موضوع مهمی آمده است: در سال 1922 انگلیسی ها حاضر شدند حکومتی در عراق تشکیل شود و از رجال برجسته شیعه خواستند این حکومت را تشکیل دهند، ولی علمای اعلام همکاری با انگلیسی ها را تحریم کرده بودند؛ لذا تشکیل حکومت به عبدالرحمن النقیب که از رجال معروف اهل تسنن بود واگذار گردید.
یادداشت ها :
[1]. ارتشبد اویسی؛ طرح عملیاتی ابومسلم خراسانی (آمادگی در صوت بروز مخاصمات با کشور عراق)؛ تهران: قرارگاه نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی، 1352؛ صص 2 و 3.
[2]. ستاد بزرگ ارتشتاران؛ تجزیه و تحلیل تهدیدها؛ تهران: اداره پنجم ارتش شاهنشاهی، 2536؛ صص 2 و 3.
[3]. همان.
[4]. همان.
[5]. همان، صص 3 و 4.
[6]. همان.
[7]. همان، ص 4.
[8]. همان، صص 4 و 5.
[9]. همان، ص 7.
[10]. همان، ص 22.
[11]. همان صص 22 و 23
[12]. قرارگاه نیروی زمینی شاهنشاهی؛ طرح عملیاتی شاهپور ذوالاکتاف؛ تهران: 1345؛ ص 1.
[13]. همان.
[14]. همان، ص 3.
[15]. ستاد بزرگ ارتشتاران؛ طرح پیکار شماره 2 علیه تهدید عراق؛ اداره سوم ارتش، 1346.
[16]. همان، صص 2 و 5.
[17]. کمیته تاریخ نظامی؛ تاریخچه علمیات اروند رود؛ 1348؛ ص 17.
[18]. همان، ص 20.
[19]. همان، ص 24-21.
[20]. همان، ص 38.
[21]. همان.
[22]. همان.
[23]. ارتشبد اویسی؛ همان، صص 1 و 2.
[24]. ارتشبد اویسی؛ همان، ص 4.
[25]. ارتشبد اویسی؛ همان، صص 4 و 5.
[26]. قرارگاه ستاد فرماندهی نیروی هوایی؛ طرح عملیاتی سبلان (تدابیر کلی عملیات آفندی ایران علیه تجاوز احتمالی عراق)؛ 1352.
[27]. ستاد فرماندهی نیروی هوایی شاهنشاهی ایران؛ طرح عملیاتی زاگرس؛ 2536؛ ص 2.
[28]. ستاد فرماندهی نیروی دریای شاهنشاهی؛ طرح شاهین؛ 2535؛ صص 20 و 21.
[29]. همان.
[30]. همان، صص 22 و 23.
[31]. ستاد فرماندهی نیروی دریایی شاهنشاهی؛ طرح عملیات روانی بر علیه کشور عراق؛ تهران: ستاد بزرگ ارتشتاران، اداره سوم؛ 1353؛ صص 1-3.
[32]. ستاد فرماندهی نیروی دریایی (مدیریت عملیات)؛ دستورالعمل طرح ریزی عملیات روانی علیه کشور عراق؛ تهران: ستاد بزرگ ارتشتاران، اداره سوم، 2536؛ ص 44.
[33]. همان، ص 25.
[34]. همان، ص 35.
[35]. اکبر هاشمی رفسنجانی (1385)، مصاحبه اختصاصی درباره تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، تهران.
[36]. امیر اسداله علم (1383)، همان، صص 223 و 224.
[37]. امیراسدالله علم؛ همان.
[38]. سایت اینترنتی روزنامه شرق، چهارشنبه 1384/8/25، صص 3 و 4.
[39]. شلومو نکدیمون؛ همان، صص 322-333.
[40]. شلومو نکدیمون؛ همان، ص 326.
[41]. تونجای اوزکان؛ همان، ص 42.
[42]. شلومو نکدیمون؛ همان، ص 324.
[43]. سازمان سیا، پنتاگون و وزارت خارجه امریکا؛ گزارش محرمانه مشترک درباره تبعات امضای عهدنامه 1975 بین محمدرضا پهلوی و صدام حسین، بخش اول؛ صص 3 و 4.
[44]. همان، ص 323.
[45]. همان.
[46]. همان.
[47]. همان، صص 325، 326.
[48]. سایت اینترنتی روزنامه شرق، 1384/8/25، ص 3.
[49]. همان.
[50]. شلومو نکدیمون؛ همان، صص 324 و 325.
[51]. شلومو نکدیمون؛ همان، ص 325.
[52]. حسین شهیدزاده؛ ره آورد روزگار؛ تهران: نشر البرز، 1378؛ ص 345.
[53]. شلومو نکدیمون؛ همان، صص 332 و 333.
[54]. شلومو نکدیمون؛ همان، ص 334.
[55]. غلامرضا نجاتی؛ تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران (از کودتا تا انقلاب)؛ تهران: انتشارات رسا، چاپ هفتم 1384؛ ص 357.
[56]. شلومو نکدیمون؛ همان، ص 325.
[57]. فب مار؛ همان، صص 356-364.
[58]. سایت اینترنتی روزنامه شرق، 1384/8/25، ص 4
[59]. حسن چگینی (1385)، همان.