الف- درآمد دولت
مهمترین چیزی که در این روزگار مانند درآمد دولت شمرده می شود گردآوری خراج و صدقات است. خلفای وقت به مقتضای اوضاع و احوال خویش و بدون توجه به وضعیت اقتصادی اجتماعی مردم دست به وضع مالیات و خراج می زدند. آنچه در گرفتن مالیات از مردم به مانند قانون شمرده می شد زور و ستم وکلای خلیفه در گرفتن مالیات و خراج بود. جهشیاری می گوید:«مالیات دهندگان همواره به وسیله درندگان و گزندگان شکنجه می شدند. محمد بن مسلم از نزدیکان مهتدی بود و هنگامی که او به خلافت رسید و شکنجه باجگزاران را دید در این باره با خلیفه مشورت کرد و به او گفت: ای امیرالمؤمنین، این کردار فرجام خوشی ندارد؛ زیرا آنها بستانکاران مسلمان هستند، پس باید به گونه بستانکاران رفتار کنند. خلیفه نیز دستور داد دیگر مالیات دهندگان را شکنجه نکنند.(1) وضع خراج سنگین مهمترین پدیده حکومت عباسیان بود. آنها مالیاتها را آن گونه سنگین وضع می کردند تا افزون بر مخارج کشور، مبالغ هنگفتی نیز برایشان بماند. در این امر تا جایی پیش رفتند که بر درختهای نخل و غیر نخل نیز مالیات وضع کردند.(2) درباره میزان درآمد دولتهای عباسی سخنهای فراوانی گفته شده است و میانگین درآمد آنها را برخی از مورخان بالغ بر سیصد و شصت میلیون درهم در طول یک سال تخمین زده اند.(3) و برخی درآمد میانگین سالانه را حدود پانصد میلیون درهم ذکر کرده اند که این درآمد عظیمی برای یک دولت است.ب- بیت المال و عباسیان
در حالی که مردم از سنگینی خراج و مالیات به ستوه آمده بودند و همواره دست به شکایت و گاهی نیز دست به شورش بر ضد خراج بگیران می زدند، حکام عباسی بیت المال را ملک طلق خویش می دانستن و به هر صورت که می دانستند و می خواستند در آن دخل و تصرف می کردند. گویند درآمد روزانه محمد بن سلیمان یکصد هزار درهم بود و هنگامی که هلاک شد میراث بزرگی از خود به جای گذاشت؛ به گونه ای که هارون الرشید شصت هزار درهم را برای خود برداشت.(4) این رقم، رقم درشتی به نظر می رسد و نشان از یک حقیقت مسلم است، و آن اینکه هیچ قانون و اصولی بر دخل و خرج عباسیان حاکم نبود جز خواهش و خواسته خود آنها، و این خود دلیل روشنی است بر فشار عظیمی که بر مردم وارد می شد و هیچ کس به فریاد آنها نمی رسید جز درد و رنج روز افزون آنها.درباره ثروت قبیحه، همسر متوکل، و زراندوزی مادر مقتدر سخنها گفته اند؛ برخی بهره سالانه زمینهای مادریش را یک میلیون دینار تخمین زده اند.(5)
خلفای عباسی در بذل و بخشش اموال بیت المال به بستگان خویش روش عثمان را پیشه کردند و به هر اندازه که می خواستند از بیت المال صرف این کار می کردند. گویند که منصور دوانیقی به هر یک از وابستگان خویش یک میلیون درهم بخشید. بنابراین هر کسی دوست می داشت خود را به این خاندان منتسب کند، تا جایی که مورخان افراد این خاندان را در زمان مامون سی و سه هزار تن نوشته اند.(6)
عباسیان میلیونها دینار از اموال مسلمانان را صرف کاخها و بناهای عظیم و نقش و نگارهای آن می کردند تا جایی که برای متوکل عباسی کاخهای بسیار با مخارج سنگین ذکر کرده اند. یکی از کاخهای چند گانه متوکل به نام کاخ جعفری است که گویند متوکل دو میلیون دینار خرج آن کرد و در مراسم افتتاح آن، نوازندگان و دلقکان را فراخواند و دویست هزار درهم به آنها بخشید.(7)
بخش عظیمی از درآمد دولتهای عباسیان به زن بارگی و عیاشی و شرابخواری آنها اختصاص داشت، تا جایی که گفته اند برای متوکل پنج هزار کنیز بود و گفته اند با همه آنها نزدیکی کرده بود. برده ای می گفت به خدا سوگند اگر متوکل کشته نمی شد، از بسیاری آمیزش زنده نمی ماند و هلاک می شد.(8) و درباره خلفای معاصر امام عسکری (علیه السلام) در دوران امامت حضرت مطالبی گفته اند که هر انسان شریفی از شنیدن آن شرم دارد. گویند معتمد از اداره امور و مملکت داری روی گردانده بود و به شرابخواری و خیناگران و نوازندگان روی آورده بود و بدین سبب مردم از او بیزار شدند.(9)
در صله و بخشش خلفای عباسی به شاعران متملق و مگس صفت درباری، سخن بسیار است. به سخن کوتاه، هنگامی که عطایای متوکل عباسی را به شاعرانی چون علی بن الجهم، بحتری مروان بن ابی الجنوب، ابراهیم بن المدبر، الوالشبل البرجمی بررسی می کنیم در می یابیم که خلیفه به سبب تملق گویی آنها صد هزار درهم عطایشان کرده است. یعنی آنچه نزد خلفای هم روزگار ارزش داشت تعریف و تمجید از آنها بود و هر شاعری که حکومتهای باطل آنها و ظلم و جورهای آنها را بهتر می ستود از عطایایی بهتر و بیشتری برخوردار بود.
در پایان این مقال چه اندازه ذکر این مطلب دردآور است که زنان درباری، از کنیز گرفته تا همسران رسمی خلفا و مادران و وابستگان آنها غرق در تنعم و لذات مادی و شهوی بودند، ولی مسلمانان در فقر و بدبختی، در مروج الذهب آمده است: زبیده خاتون عاشق لباسهای فاخر بود تا جایی که بهای یکی از لباسهایش پنجاه هزار دینار بود.(10) و گویند«عتابه» مادر جعفر برمکی یکصد کنیز داشت که لباس هر یک با دیگری فرق داشت و هر کدام جواهرات مخصوص به خویش را داشتند.(11)
ج- وضعیت اقتصادی مردم
در حالی که درآمد سالانه دولت را برخی مورخان پانصد میلیون درهم تخمین زده اند، عموم مردم در فقر و فاقه به سر می برند. به گونه ای که از کمترین امکانات زندگی برخوردار نبودند؛ بلکه حاصل دسترنج و تلاش آنها به جیب حکام سرازیر می شد تا آنها با انباشتن این اندوخته ها به عیاشی و شهوترانی بپردازند. گسترش و فزونی روزمره فقر را بهتر است از زبان شعرا بشنویم. در کتاب حیاه الامام العسکری (ع) به نقل از المحاسن و المساوی آمده است که شاعری به پرده های کعبه چنگ زده و چنین می گوید:یا رب انی سائل کما تری
مشتمل شمیلتی کما تری
و شیختی جالسه کما تری
و البطن منی جامع کما تری
فما تری یا ربنا فیما تری(12)
«خدایا چنانکه می بینی تنگدستم و همان گونه که می بینی تنها دو پیراهن تنم را پوشانده است؛ همسر پیرم را می بینی که از پا افتاه است و شکم گرسنه ام را می بینی؛ خدایا در آنچه می بینی چه می گویی؟»
باز فقر و تنگدستی چنان به یک شاعر فشار آورده است که با شعر، خدایش را مورد انتقاد و سرزنش قرار داده است؛ گویا که سبب فقرش آفریدگار روزی ده است. اصمعی می گوید این شاعر را دیدم که به پرده های کعبه چنگ زده، می گوید:
ایا رب الناس و المن و الهدی
اما لی فی هذا الانام قسیم
اما تستحی منی و قد قمت عاریا
اناجیک یا ربی و انت کریم
اترزق ابناء العلوج و قد عصوا
و تترک قرما من قروم تمیم(13)
ای پروردگار انسانها و ای خدای نعمت و هدایت، آیا در میان مردمان برایم بهره و نصیبی نیست.
ای پروردگار من، آیا از من شرم نداری که با برهنگیم تو را مناجات می کنم، در حالی که تو کریم و بخشنده ای.
آیا به بی سرو پاها که تو را عصیان کرده اند روزی می دهی، لکن سروری از سروران تمیم را ترک می کنی و به حال خود وامی گذاری.
د- موضع امام در برابر وضعیت وخیم اقتصادی
پرسشی که در این میان شایان دقت و تأمل است این است که آیا امام عسکری (علیه السلام) در برابر عیاشی و کجروی اقتصادی خلفای معاصر موضعی گرفته است یا نه؟اگر ما به دقت وضعیت سیاسی و اجتماعی روزگار حضرت را بنگریم خواهیم دید که او هیچ گاه با خلفای همروزگار خویش همکاری نداشته است. بلکه بر عکس در موقعیتهای مناسب آنها را از این کار برحذر می داشت. آن بزرگوار تاب و تحمل نداشت که بیت المال مسلمانان به صورت عیاشی و خوشگذرانی مصرف شود و در برابر، مردم از داشتن کمترین امکانات محروم باشند و از این رو عباسیان بر پایه نقشه ای امام را در محاصره اقتصادی قرار دادند. آنها از ارسال وجوه شرعی مردم به امام جلوگیری کردند لیکن با نقشه و طرح یکی از نیکوکاران و یاران حضرت توطئه دشمن خنثا گردید و او به عنوان فروش روغن به امام وجوه شرعیه را به دست ایشان می رساند.(14) به جهت روشنگری امام (علیه السلام) در میان مردم، همواره درباریان و چاپلوسان درباری خلفا را تحریک می کردند تا امام را زیر محاصره خویش گرفته، او را در تنگنای اقتصادی قرار دهند.
پی نوشت ها :
(1)زندگی امام عسکری(ع)، ص 183.
(2)الفخری، ص 164.
(3)تاریخ التمدن الاسلامی، ج5، ص 79.
(4)زندگی امام عسکری(ع)، ص 186.
(5)المنتظم، ج6، ص 253.
(6)الکامل فی التاریخ، ج6، ص 319.
(7)مراه الزمان، ج6، ص 158.
(8)همان، ص 69.
(9)تاریخ الخلفا، ص 363.
(10)مروج الذهب، ج2، ص 366.
(11)زندگانی امام عسکری (علیه السلام)، ص 197.
(12)حیاه الامام العسکری، ص 198.
(13)حیاه الامام العسکری، ص 198.
(14)سفینه البحار، ج2، ص 158.