نویسنده: علیرضا سلطانشاهی
نقد کتاب شیطان بزرگ، شیطان کوچک
خاطرات آخرین مأمور اطلاعاتی موساد در ایران
این فرد آخرین مأمور اطلاعاتی موساد در ایران تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است که در محافل اطلاعاتی نام اختصاری گیزی را برای خود انتخاب کرده است.
هم اکنون وی کتابی به نگارش در آورده است که در برگیرنده خاطرات دوران مأموریتش در
ایران می باشد، با این اوصاف می توان دو نظر را مورد توجه قرار دارد؛ یا اصلاً فردی با این نام و اختصار وجود ندارد و فرد اصلی، کس دیگری است که به دلایل امنیتی چنین نامی را انتخاب کرده و یا اینکه این نام وجود دارد و متأسفانه کتاب های اسنادی و تحقیقی محروم از اسنادی بوده اند که نام و رد پای آن در آنها وجود داشته است.
به نظر می رسد که از دو احتمال مذکور می توان به نظر دوم اعتنای بیشتری نمود، چرا که متأسفانه پس از 30 سال از انقلاب، اولاً اسناد و پرونده های روابط ایران و رژیم صهیونیستی در دوره پهلوی حتی به صورت خام هم منتشر نشده است، چه برسد به پرداخت و تحقیق راجع به آنها و ثانیاً این امکان وجود دارد که اسناد مربوطه به نحو مقتضی از سوی عوامل موساد در حین انقلاب و یا پس از آن معدوم گردیده و چیزی باقی نمانده است.
تأسف فراوان از این واقعیت زمانی همه را فرا گرفت که به هنگام تصرف سفارت رژیم صهیونیستی پس از پیروزی انقلاب اسلامی حتی یک برگ سند به دست انقلابیون نیفتاد و صیونیست ها طبق یک برنامه مشخص آن گونه که درخلال همین کتاب آمده است، تمام اسناد را از بین برده یا خارج کرده اند.
یقیناً با دستیابی به اسناد موجود در سفارت رژیم صهیونیستی، افشاگری فراتری نسبت به اسناد لانه جاسوسی اتفاق می افتد که به مراتب آثار ارزنده ای برای انقلاب و پیامدهای ناگواری برای جبهه استکباری به رهبری امریکا و صهیونیسم در پی داشت.
نویسنده: الیعزر تسفریر(گیزی)
مترجم: فرنوش رام (از زبان عربی به فارسی)
ناشر: شرکت کتاب(لس آنجلس)
سال انتشار: پاییز 2007،1386میلادی
فهرست:
پیشگفتار/ مقدمه/ آغاز سخن/ فصل نخست: منا، منا، ثقیل و فرسین/ فصل دوم: هیولای انقلاب ظاهر می شود/ فصل سوم:اسرائیلی ها در کانون گرد باد/فصل چهارم: «اهل ذمه» محروم از حمایت/ فصل پنجم: دولت شریف امامی- انداختن استخوانی در برابر هیولای گرسنه/ فصل ششم: دولت نظامی، محروم، تاسوعا، عاشورا- آینده چیست/ فصل هفتم: دولت شاپور بختیار، «العال» هواپیمای ملی ایران/ فصل هشتم: چه کسی در دربار است؟ هامان!/فصل نهم: در سرزمین شاه: کیش و مات/ فصل دهم: پیامدهای جهانی یک حکومت بنیادگرا- آیا دنیا درس عبرت خواهد گرفت؟
پیشگفتار این اثر توسط یک فرد نام آشنا به رشته تحریر درآمده است، فردی که آتش تهیه تبلیغات رسانه ای غرب و صهیونیسم علیه انقلاب اسلامی را بر عهده دارد و از زمانی دور برنامه بخش فارسی رادیو اسرائیل را اجرا کرده و تا حدی از هر آنچه مربوط به ایران در رژیم صهیونستی است، مطلع می باشد و تا حدودی از هر چه مربوط به رژیم صهیونیستی در ایران است ولو یک سرمقاله علیه اسرائیل و یا مقاله ای کوچک در تأثیر هولوکاست در یک نشریه معاند، مطلع می باشد.
مناشه امیر یا همان منوچهر ساچمه چی که شمه ای از بیوگرافی اش در شماره های قبل این فصلنامه آمده است در پیشگفتار این اثر به چند نکته اشاره می کند.
او ورود یهودیان به ایران را قبل از کوروش در آزادسازی بابل می داند و حق آن را ناشی از سیاحت ها و سفرهای یهودیان به اقصی نقاط جهان برشمارد. این در حالی است که اکثر مورخین یهودی حضور و ورود یهودیان را در پی یک اقدام یهودستیزی توسط بخت النصر می دانند که در پی ویرانی معبد اول ایجاد شد و یهودیان به دنبال تبعید در بابل به ایران نزدیک شدند و با آزادسازی بابل و مختار نمودن کوروش در بازگشت به سرزمین خود، راه و مسیر ایران را در پیش گرفتند به ایران وارد شدند. امیر در ادامه همچون سایر مورخین، انقلاب مشروطه را برای یهودیان مفید می داند و از رضا شاه همچون سایر افرادی که به یهودیان خدمت کرده اند با عنوان «کبیر» یاد می کند و از دوره پهلوی به عنوان دوران شکوفایی یهود نام می برد. (ص3)
باستانگرایی با هدف مخالفت با اسلام و احیای ارزش های حاکم بر دوران قبل از ورود اسلام به ایران از دیگر آثار و تراوشات قلمی امیر است که در عصر حاضر با مخالفت نسبت به اعراب و زبان عربی نمود خاصی در این اثر می یابد و بر این نکته تأکید می کند که اعراب دشمن مشترک ایران و اسرائیل هستند و اگر ایران و اسرائیل از یکدیگر جدا شوند، تعرض اعراب به ایران حتمی است (ص4) و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مصداق بارز این فرض است.
مناشه امیر ضمن تمجید از محتوای کتاب، آن را اولین اثر از یک مأمور اطلاعاتی موساد در ایرانی می داند که توسط یک بانوی جوان میهن پرست، دلسوز، فداکار و به شدت پرتلاش و خوش فکر...[!!!] ترجمه شده است. این بانوی جوان، خانم فرنوش رام یا همان همکار امیر در رادیو اسرائیل است که مورد مشورت برخی شخصیت های اسرائیلی در مورد ایران نیز می باشد.(ص5)
پایان سخن امیر از این جهت قابل تأمل است که وی از یاری و همکاری مردمان (!!!) دو
سرزمین(!!!) که به دشمنی آشتی ناپذیر تبدیل شده است حسرت می خورد و بر فتادن انقلاب و از سرگیری آن همکاری را مجدداً آرزو می کند و این حسرت و آرزو، در مورد دو ملت(!!!) اکنون چه مشکلاتی به بار نیاورده و افرادی را فریب نداده است.
این اثر در برگیرنده یک مقدمه نیز می باشد آن هم توسط یک ایرانشناس معاصر صهیونیست به نام دیوید مناشری که چندین کتاب از وی در مورد ایران به بازار نشر خارج از کشور عرضه شده است.
وی خلاف مناشر امیر، انقلاب ایران را مردمی دانسته و آن را اثر گذارترین و هیجان انگیزترین رویداد منطقه و به شدت شگفت انگیز می داند (ص6)، چرا که دو سال آخر حکومت پهلوی را در تهران صرف تحقیق کرده و نتیجه آن را در کتاب ایران در انقلاب در سال 1988 منتشر کرد و نزدیک بود که سر این تحقیق جان خود را نیز از دست بدهد.(ص246)
او روابط ایران و رژیم صهیونیستی در دوره پهلوی را روابطی عاشقانه بدون سند ازدواج می داند که هنوز داستان آن به طور کامل بیان نشده است و باید ایامی سپری گردد که بتوان به جنبه های گوناگون آن پرداخت.(ص7)
مناشری که ریاست مؤسسه مطالعات ایران مدرن در دانشگاه تل آویو را بر عهده دارد این کتاب را سندی مهم می داند که به دست فردی با استعداد نوشته شده است (ص8) سندی گرانقدر پیرامون مناسبات گسترده ولی پر مشکل در آن ایام، که تاکنون جزئیات آن انتشار نیافته است.(ص9)
صرف نظر از واقعی یا غیر واقعی بودن نام نویسنده در عین واقعی بودن متن، چند نکته از
این اثر حائز اهمیت است.
1. این اثر به عنوان اولین اثر از سوی دستگاه رژیم صهیونیستی تا قبل از پیروزی انقلاب شناخته می شود. حال آنکه به هیچ عنوان به روابط امنیتی ایران و رژیم صهیونیستی نمی پردازد و حتی سطح آن را نیز نمایان نمی سازد و حتی در بسیاری از موارد، موساد را از همکاری و همراهی با ساواک در برخی از اقدامات رژیم تبرئه می کند و بی مسئولیت جلوه می دهد و با بی شرمی تمام رفتار ساواک را برای موجه جلوه دادن چهره موساد، مورد انتقادقرار می دهد. در واقع آن چنان که از نام اثر بر می آید، محتوای کتاب، انتظار مخاطب را جهت اطلاع از امور اطلاعاتی و امنیتی بر آورده نمی سازد.
2. این اثر در نوع خود بی نظیر است و این نوع صرفاً مربوط به نحوه خروج صهیونیست ها از ایران است که تاکنون اثری بدان نپرداخته و به این سؤال پاسخ نگفته است که چگونه سفارت رژیم صهیونیستی به اشغال در می آید. در عین اینکه یک برگ سند در آنجا یافت نمی شود.
3. محتوای اثر بسیار در هم و تکراری است و نویسنده تا جایی که توانسته است از به کار بردن شیوه ای غیر علمی در ارائه مطلب فروگذار نکرده و مطالب خود را بدون دسته بندی و هدف گذاری خاص بیان کرده است. البته ممکن است عده ای این شیوه را به مثابه یک شگرد جهت فریب مخاطب ارزیابی کنند که اگر اطلاعات نویسنده امنیتی بود این ارزیابی نیز مقرون به واقع می نمود.
4. نویسنده اثر، صرف نظر از بسیاری از پیش داوری ها در پیدایش این اثر، فردی است که
می خواهد حاصل دو مأموریت خود را در قالب یک کتاب به مخاطبین عرضه کند. در این میان نه مخاطبین وی امنیتی هستند و نه کتاب اطلاعات امنیتی دارد. در واقع مخاطب عام این اثر با مطالب نه چندان مهم و اثر گذار آن، صرفاً ارضای نویسنده را در پی داشته، آن چنان که در مورد اولین مأموریت خود در کردستان نیز کتاب «انا کوردی» به جای مانده است.
5. علاقه مندی نویسنده به امثال و حکم و ادبیات فارسی و غرق شدن وی در داستان و قصه، موجب شده است که بخش زیادی از این اثر به ذکر داستان هایی بی مورد و مطول اختصاص داده شود که تنها خوشایند نویسنده است و نه مخاطب آن.
6. انتظار فراوان مخاطب در دادن اطلاعاتی از روابط امنیتی ایران، رژیم صهیونیستی و ترکیه، متأسفانه با این اثر به یأس تبدیل شده است. استراتژی پیرامونی و ابعاد و زوایای مهم آن، می توانست در این اثر به گونه ای مورد توجه قرار گیرد و طبیعی است که احیای آن در چند سال اخیر، ابعاد و نکات آن پنهان باقی بماند.(1)
7. نکته در خور تأمل در این اثر مخالفت دستگاه اطلاعاتی موساد با انتشار این اثر است که دلایل مختلف مترتب بر آن شده که مانع از این اراده شود، ولی در خور تأمل تر اینکه نویسنده، این مخالفت را در اثر نیز ذکر کرده است و به نحوی مخاطب را درگیر ذهنی این مسئله می کند که چطور موساد با وجود این مخالفت ها، حاضر به ذکر آن در اثر شده است و در نهایت کتاب نیز منتشر شده است.
از آنجا که فهرست این اثر گویای مطالب بخش مورد نظر نمی باشد، بر آن شدیم که خود با توجه به موضوعات مطرح در آن، به مرور و نقد مطالب با دسته بندی خود بنشینیم.
خاطرات آخرین مأمور اطلاعاتی موساد در ایران
-مقدمه
تا کنون در هیچ یک از کتاب های منتشر شده در جمهوری اسلامی ایران اعم از اسنادی و تحقیقی راجع به روابط ایران و رژیم صهیونیستی در دوره پهلوی با ابعاد مختلف و متنوع سیاسی، اقتصادی، نفتی، کشاورزی، امنیتی و... نام الیعزر تسفریر نیامده است.این فرد آخرین مأمور اطلاعاتی موساد در ایران تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است که در محافل اطلاعاتی نام اختصاری گیزی را برای خود انتخاب کرده است.
هم اکنون وی کتابی به نگارش در آورده است که در برگیرنده خاطرات دوران مأموریتش در
ایران می باشد، با این اوصاف می توان دو نظر را مورد توجه قرار دارد؛ یا اصلاً فردی با این نام و اختصار وجود ندارد و فرد اصلی، کس دیگری است که به دلایل امنیتی چنین نامی را انتخاب کرده و یا اینکه این نام وجود دارد و متأسفانه کتاب های اسنادی و تحقیقی محروم از اسنادی بوده اند که نام و رد پای آن در آنها وجود داشته است.
به نظر می رسد که از دو احتمال مذکور می توان به نظر دوم اعتنای بیشتری نمود، چرا که متأسفانه پس از 30 سال از انقلاب، اولاً اسناد و پرونده های روابط ایران و رژیم صهیونیستی در دوره پهلوی حتی به صورت خام هم منتشر نشده است، چه برسد به پرداخت و تحقیق راجع به آنها و ثانیاً این امکان وجود دارد که اسناد مربوطه به نحو مقتضی از سوی عوامل موساد در حین انقلاب و یا پس از آن معدوم گردیده و چیزی باقی نمانده است.
تأسف فراوان از این واقعیت زمانی همه را فرا گرفت که به هنگام تصرف سفارت رژیم صهیونیستی پس از پیروزی انقلاب اسلامی حتی یک برگ سند به دست انقلابیون نیفتاد و صیونیست ها طبق یک برنامه مشخص آن گونه که درخلال همین کتاب آمده است، تمام اسناد را از بین برده یا خارج کرده اند.
یقیناً با دستیابی به اسناد موجود در سفارت رژیم صهیونیستی، افشاگری فراتری نسبت به اسناد لانه جاسوسی اتفاق می افتد که به مراتب آثار ارزنده ای برای انقلاب و پیامدهای ناگواری برای جبهه استکباری به رهبری امریکا و صهیونیسم در پی داشت.
-معرفی کتاب
عنوان: شیطان بزرگ، شیطان کوچک (خاطرات آخرین نماینده اطلاعاتی موساد در ایران)نویسنده: الیعزر تسفریر(گیزی)
مترجم: فرنوش رام (از زبان عربی به فارسی)
ناشر: شرکت کتاب(لس آنجلس)
سال انتشار: پاییز 2007،1386میلادی
فهرست:
پیشگفتار/ مقدمه/ آغاز سخن/ فصل نخست: منا، منا، ثقیل و فرسین/ فصل دوم: هیولای انقلاب ظاهر می شود/ فصل سوم:اسرائیلی ها در کانون گرد باد/فصل چهارم: «اهل ذمه» محروم از حمایت/ فصل پنجم: دولت شریف امامی- انداختن استخوانی در برابر هیولای گرسنه/ فصل ششم: دولت نظامی، محروم، تاسوعا، عاشورا- آینده چیست/ فصل هفتم: دولت شاپور بختیار، «العال» هواپیمای ملی ایران/ فصل هشتم: چه کسی در دربار است؟ هامان!/فصل نهم: در سرزمین شاه: کیش و مات/ فصل دهم: پیامدهای جهانی یک حکومت بنیادگرا- آیا دنیا درس عبرت خواهد گرفت؟
پیشگفتار این اثر توسط یک فرد نام آشنا به رشته تحریر درآمده است، فردی که آتش تهیه تبلیغات رسانه ای غرب و صهیونیسم علیه انقلاب اسلامی را بر عهده دارد و از زمانی دور برنامه بخش فارسی رادیو اسرائیل را اجرا کرده و تا حدی از هر آنچه مربوط به ایران در رژیم صهیونستی است، مطلع می باشد و تا حدودی از هر چه مربوط به رژیم صهیونیستی در ایران است ولو یک سرمقاله علیه اسرائیل و یا مقاله ای کوچک در تأثیر هولوکاست در یک نشریه معاند، مطلع می باشد.
مناشه امیر یا همان منوچهر ساچمه چی که شمه ای از بیوگرافی اش در شماره های قبل این فصلنامه آمده است در پیشگفتار این اثر به چند نکته اشاره می کند.
او ورود یهودیان به ایران را قبل از کوروش در آزادسازی بابل می داند و حق آن را ناشی از سیاحت ها و سفرهای یهودیان به اقصی نقاط جهان برشمارد. این در حالی است که اکثر مورخین یهودی حضور و ورود یهودیان را در پی یک اقدام یهودستیزی توسط بخت النصر می دانند که در پی ویرانی معبد اول ایجاد شد و یهودیان به دنبال تبعید در بابل به ایران نزدیک شدند و با آزادسازی بابل و مختار نمودن کوروش در بازگشت به سرزمین خود، راه و مسیر ایران را در پیش گرفتند به ایران وارد شدند. امیر در ادامه همچون سایر مورخین، انقلاب مشروطه را برای یهودیان مفید می داند و از رضا شاه همچون سایر افرادی که به یهودیان خدمت کرده اند با عنوان «کبیر» یاد می کند و از دوره پهلوی به عنوان دوران شکوفایی یهود نام می برد. (ص3)
باستانگرایی با هدف مخالفت با اسلام و احیای ارزش های حاکم بر دوران قبل از ورود اسلام به ایران از دیگر آثار و تراوشات قلمی امیر است که در عصر حاضر با مخالفت نسبت به اعراب و زبان عربی نمود خاصی در این اثر می یابد و بر این نکته تأکید می کند که اعراب دشمن مشترک ایران و اسرائیل هستند و اگر ایران و اسرائیل از یکدیگر جدا شوند، تعرض اعراب به ایران حتمی است (ص4) و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مصداق بارز این فرض است.
مناشه امیر ضمن تمجید از محتوای کتاب، آن را اولین اثر از یک مأمور اطلاعاتی موساد در ایرانی می داند که توسط یک بانوی جوان میهن پرست، دلسوز، فداکار و به شدت پرتلاش و خوش فکر...[!!!] ترجمه شده است. این بانوی جوان، خانم فرنوش رام یا همان همکار امیر در رادیو اسرائیل است که مورد مشورت برخی شخصیت های اسرائیلی در مورد ایران نیز می باشد.(ص5)
پایان سخن امیر از این جهت قابل تأمل است که وی از یاری و همکاری مردمان (!!!) دو
سرزمین(!!!) که به دشمنی آشتی ناپذیر تبدیل شده است حسرت می خورد و بر فتادن انقلاب و از سرگیری آن همکاری را مجدداً آرزو می کند و این حسرت و آرزو، در مورد دو ملت(!!!) اکنون چه مشکلاتی به بار نیاورده و افرادی را فریب نداده است.
این اثر در برگیرنده یک مقدمه نیز می باشد آن هم توسط یک ایرانشناس معاصر صهیونیست به نام دیوید مناشری که چندین کتاب از وی در مورد ایران به بازار نشر خارج از کشور عرضه شده است.
وی خلاف مناشر امیر، انقلاب ایران را مردمی دانسته و آن را اثر گذارترین و هیجان انگیزترین رویداد منطقه و به شدت شگفت انگیز می داند (ص6)، چرا که دو سال آخر حکومت پهلوی را در تهران صرف تحقیق کرده و نتیجه آن را در کتاب ایران در انقلاب در سال 1988 منتشر کرد و نزدیک بود که سر این تحقیق جان خود را نیز از دست بدهد.(ص246)
او روابط ایران و رژیم صهیونیستی در دوره پهلوی را روابطی عاشقانه بدون سند ازدواج می داند که هنوز داستان آن به طور کامل بیان نشده است و باید ایامی سپری گردد که بتوان به جنبه های گوناگون آن پرداخت.(ص7)
مناشری که ریاست مؤسسه مطالعات ایران مدرن در دانشگاه تل آویو را بر عهده دارد این کتاب را سندی مهم می داند که به دست فردی با استعداد نوشته شده است (ص8) سندی گرانقدر پیرامون مناسبات گسترده ولی پر مشکل در آن ایام، که تاکنون جزئیات آن انتشار نیافته است.(ص9)
صرف نظر از واقعی یا غیر واقعی بودن نام نویسنده در عین واقعی بودن متن، چند نکته از
این اثر حائز اهمیت است.
1. این اثر به عنوان اولین اثر از سوی دستگاه رژیم صهیونیستی تا قبل از پیروزی انقلاب شناخته می شود. حال آنکه به هیچ عنوان به روابط امنیتی ایران و رژیم صهیونیستی نمی پردازد و حتی سطح آن را نیز نمایان نمی سازد و حتی در بسیاری از موارد، موساد را از همکاری و همراهی با ساواک در برخی از اقدامات رژیم تبرئه می کند و بی مسئولیت جلوه می دهد و با بی شرمی تمام رفتار ساواک را برای موجه جلوه دادن چهره موساد، مورد انتقادقرار می دهد. در واقع آن چنان که از نام اثر بر می آید، محتوای کتاب، انتظار مخاطب را جهت اطلاع از امور اطلاعاتی و امنیتی بر آورده نمی سازد.
2. این اثر در نوع خود بی نظیر است و این نوع صرفاً مربوط به نحوه خروج صهیونیست ها از ایران است که تاکنون اثری بدان نپرداخته و به این سؤال پاسخ نگفته است که چگونه سفارت رژیم صهیونیستی به اشغال در می آید. در عین اینکه یک برگ سند در آنجا یافت نمی شود.
3. محتوای اثر بسیار در هم و تکراری است و نویسنده تا جایی که توانسته است از به کار بردن شیوه ای غیر علمی در ارائه مطلب فروگذار نکرده و مطالب خود را بدون دسته بندی و هدف گذاری خاص بیان کرده است. البته ممکن است عده ای این شیوه را به مثابه یک شگرد جهت فریب مخاطب ارزیابی کنند که اگر اطلاعات نویسنده امنیتی بود این ارزیابی نیز مقرون به واقع می نمود.
4. نویسنده اثر، صرف نظر از بسیاری از پیش داوری ها در پیدایش این اثر، فردی است که
می خواهد حاصل دو مأموریت خود را در قالب یک کتاب به مخاطبین عرضه کند. در این میان نه مخاطبین وی امنیتی هستند و نه کتاب اطلاعات امنیتی دارد. در واقع مخاطب عام این اثر با مطالب نه چندان مهم و اثر گذار آن، صرفاً ارضای نویسنده را در پی داشته، آن چنان که در مورد اولین مأموریت خود در کردستان نیز کتاب «انا کوردی» به جای مانده است.
5. علاقه مندی نویسنده به امثال و حکم و ادبیات فارسی و غرق شدن وی در داستان و قصه، موجب شده است که بخش زیادی از این اثر به ذکر داستان هایی بی مورد و مطول اختصاص داده شود که تنها خوشایند نویسنده است و نه مخاطب آن.
6. انتظار فراوان مخاطب در دادن اطلاعاتی از روابط امنیتی ایران، رژیم صهیونیستی و ترکیه، متأسفانه با این اثر به یأس تبدیل شده است. استراتژی پیرامونی و ابعاد و زوایای مهم آن، می توانست در این اثر به گونه ای مورد توجه قرار گیرد و طبیعی است که احیای آن در چند سال اخیر، ابعاد و نکات آن پنهان باقی بماند.(1)
7. نکته در خور تأمل در این اثر مخالفت دستگاه اطلاعاتی موساد با انتشار این اثر است که دلایل مختلف مترتب بر آن شده که مانع از این اراده شود، ولی در خور تأمل تر اینکه نویسنده، این مخالفت را در اثر نیز ذکر کرده است و به نحوی مخاطب را درگیر ذهنی این مسئله می کند که چطور موساد با وجود این مخالفت ها، حاضر به ذکر آن در اثر شده است و در نهایت کتاب نیز منتشر شده است.
از آنجا که فهرست این اثر گویای مطالب بخش مورد نظر نمی باشد، بر آن شدیم که خود با توجه به موضوعات مطرح در آن، به مرور و نقد مطالب با دسته بندی خود بنشینیم.
پی نوشت ها :
1- استراتژی پیرامونی، توسط بن گوریون با هدف نزدیکی رژیم صهیونیستی به کشورهای غیر عرب منطقه از جمله ایران، ترکیه، اتیوپی و برخی اقوام غیر عرب از جمله اکراد، مارونی ها، دروزی ها، و ... در دهه 50 میلادی پی ریزی شد. برای آگاهی بیشتر به مقاله ای از همین قلم در روزنامه جمهوری اسلامی مورخ مرداد ماه 1376 مراجعه شود. کتاب استراتژی پیرامونی، چاپ مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، نیز در این خصوص مفید است.
منبع: نشریه 15 خرداد، شماره 16.