نویسنده: شهید حاج احمد کاظمی
علی محمد اربابی به خاطر علاقه ای که به بسیج داشت، همیشه لباس بسیجی می پوشید. یک روز که طبق معمول برای نیروهای تازه وارد لشکر،از اهمیت جبهه و جنگ و شرایط حضور در جبهه و عملیات سخن می گفت،چند نفر از بسیجی ها اصلا توجهی به سخنان او نمی کردند و با هم شوخی می کردند.
بعد از اتمام سخنرانی سراغ آنها رفتم و گفتم:چرا به سخنرانی توجه نمی کردید؟ اینجا جبهه است. هر مسوولی که برای شما صحبت می کند در حقیقت با این صحبت کوله باری از تجربیات جنگی خود را در اختیار شما قرار می دهد.
با تعجب پرسیدند: مگر او کی بود؟ گفتم:نشناختید؟ او رئیس ستاد لشکر است. گفتند، عجب!پس اربابی بود؟
منبع: احمدی، جانمراد؛ (1385)، ما اهل اینجا نیستیم؛ مجموعه ای از خاطرات و سخنرانی های سردار سرلشکر پاسدار شهید احمد کاظمی، شهرستان نجف آباد (اصفهان)، مؤسسه حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و لشکر 8 زرهی نجف اشرف و گنگره سرداران و 2500 شهید شهرستان نجف آباد، چاپ دوم.
بعد از اتمام سخنرانی سراغ آنها رفتم و گفتم:چرا به سخنرانی توجه نمی کردید؟ اینجا جبهه است. هر مسوولی که برای شما صحبت می کند در حقیقت با این صحبت کوله باری از تجربیات جنگی خود را در اختیار شما قرار می دهد.
با تعجب پرسیدند: مگر او کی بود؟ گفتم:نشناختید؟ او رئیس ستاد لشکر است. گفتند، عجب!پس اربابی بود؟
منبع: احمدی، جانمراد؛ (1385)، ما اهل اینجا نیستیم؛ مجموعه ای از خاطرات و سخنرانی های سردار سرلشکر پاسدار شهید احمد کاظمی، شهرستان نجف آباد (اصفهان)، مؤسسه حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و لشکر 8 زرهی نجف اشرف و گنگره سرداران و 2500 شهید شهرستان نجف آباد، چاپ دوم.