دقت در نظام اداری
در یک نظام اداری مطلوب همه ی کارها و مناسبات و رفتارها باید مبتنی بر دقت لازم در آن امور باشد، یعنی با توجه به ملاحظات الهی و انسانی، و استواری و محکمی و به دور از هر خللی که سامان درست امور تابع چنین دقتی است. توجه به ادب مناسبات انسانی و آداب لازم در انجام دادن هر کار، از لوازم دقت در امور اداری است؛ و نیز استوار کردن و بهترین کیفیت را به جا آوردن و حفظ حرمت ها و حریم انسان ها و مراقبت در استفاده از امکانات و اموال و به کارگیری درست و به اندازه ی آن ها از شروط دقت در نظام اداری است. امیر مؤمنان علی (ع) در موارد متعدد نظام اداری خود را به دقت در همه ی امور فرا خوانده است. در درجه ی نخست دقت در حفظ حریم مردمان چیزی است که امیر مؤمنان علی (ع) پیوسته کارگزارانش را بدان فرمان داده و از آنان خواسته است که نسبت به آن سخت دقیق باشند، چنان که در فرمانی به مأموران جمع آوری زکات فرموده است:«اِنطَلقِ علَی تقَوی اللهِ وَحدَهُ لا شَریکَ لهُ، و لَا تُروعِنَّ مُسلماً و لَا تَجتازَنَّ علَیه کَارهاً.... فَاذا قَدمتَ علَی الحَی فاَنزِل بمَائهِم من غَیرِ ان تُخالِطَ ابیَاتَهُم، ثُم امِض الَیهِم بالسَّکینهِ و الوقَارِ حتَی تَقُومَ بیَنهُم فَتُسلمَ عَلیهِم، و لَا تُخدِج بالتحَّیهِ لهُم...»(1)
با تقوا و احساس مسئولیت در برابر خداوند یکتا و بی شریک حرکت کن و مبادا در انجام کار خود مسلمانی را بترسانی و مبادا بر سرزمین او بگذری در حالی که او ناخشنود باشد... چون به قبیله رسی، بر سر آب آنان فرود آی و به خانه هایشان در میای! پس آهسته و آرام سوی ایشان رو تا به میان آنان رسی و سلامشان کن و در درود گفتن کوتاهی مکن!
سفارش های امام (ع) در این نامه بیانگر دقتی است که کارگزاران و کارکنان دولت باید در انجام دادن امور نسبت به مردمان روا دارند و آموزش ادب لازم در این زمینه است، این که چه مسائل انسانی باید هنگام کار رعایت شود و چه گونه حریم مردمان پاسداری گردد. جالب آن است که مرحوم ثقه الاسلام کلینی این فرمان را در کتاب زکات فروع کافی تحت عنوان «ادب المصدق» آورده است.(2)
آن حضرت در فرمانی که به مردی از ثقیف به عنوان مأمور جمع آوری زکات داده است او را سخت پرهیز داده است از این که حرمت مردمان - چه مسلمان و چه غیر مسلمان - را نادیده گیرد و دست تعدی بدانان گشاید.(3)
دقت در حفظ شئونات مردمان از جانب کارگزاران و کارکنان دولت، در اندیشه ی سیاسی و سیره ی امیر مؤمنان علی (ع) از چنان جایگاه و اهمیتی برخوردار بود که آن حضرت در نامه ای به کارگزارانی که لشکریان از حوزه ی مأموریت آنان می گذشتند، سفارش هایی مؤکد در این باره کرده و چنین فرمان داده است:
«امَا بَعدَ، فانِّی قَد سَیرتُ جُنوداً هیَ مارهُ بکُم ان شاءَ اللهُ؛ و قَد اوَصیتُهم بمَا یَجِبُ للهِ عَلیهِم مِن کَفِّ الاذَی، و صَرفِ الشَّذی. و انَا ابرَاُ الیکُم و الَی ذِمتِکُم مِن مَعرَّه الجَیشِ، الَّا مِن جَوعهِ المُضطرِ لا یَجدُ عَنها مَذهباً الی شِبَعه. فَنکلُوا مَن تَناوَلَ منُهم شیئاً ظُلماً عَن ظلُمهِم. و کُفوا ایدَیِ سُفهَائکُم عَن مُضَارتِهم، و التَّعرُّض لهُم فیمَا استَثنینَاهُ منهُم. و انا بَینَ اظهُر الجَیشِ، فاَدفَعُوا الیَّ مَظالِمَکُم، و مَا عَراکُم ممَّا یَغلبُکُم من امرِهم و لَا تُطیقُونَ دَفعهُ الا باللهِ و بِی فانَا اغیرُه بمُعونهِ الله، ان شاءَ اللهُ.»(4)
اما بعد، من سپاهیانی را فرستادم که به خواست خدا بر شما خواهند گذشت، و آن چه را خدا بر آنان واجب داشته به ایشان سفارش کردم: از نرساندن آزار، و باز داشتن گزند، و من نزد شما و به موجب تعهدی که نسبت به شما دارم از آزاری که سپاهیان [به مردم] رسانند بیزارم، مگر آن که گرسنگی سربازی را ناچار گرداند و برای سیر کردن خود جز آن راهی نداند. پس کسی را که دست به ستم گشاید کیفر دهید، و دست بی خردان خود را از زیان رساندن به لشکریان و زحمت رساندن به ایشان در آن چه استثنا کردیم، باز دارید. من در میان سپاه جای دارم. پس شکایت هایی را که دارید به من برسانید، و آن چه از آنان به شما می رسد و جز به وسیله ی خدا و من توانایی برطرف کردن آن را ندارید، با من در میان گذارید تا من به یاری خدا آن را تغییر دهم، ان شاء الله.
امیر مؤمنان علی (ع) نظام اداری خود را به چنین دقت هایی در انجام وظایف فرا می خواند و کارگزاران و کارکنان دولت خود را سخت پرهیز می داد از این که با مردمان رفتاری مستکبرانه و خودکامانه داشته باشند. همچنین آنان را به دقت در استفاده از امکانات و اموال سفارش می کرد، چنان که در نامه ای به زیاد بن ابیه، قائم مقام عبدالله بن عباس استاندار بصره نوشته است:
«فَدعَ الاسرافَ مقُتصداً، و اذُکر فِی الیَومِ غَداًَ؛ و امسِک مِن المالِ بقَدرِ ضَرورَتِکَ، و قَدمِ الفَضلَ لیَومِ حَاجَتِکَ.»(5)
میانه رو باش، و از زیاده روی و اسراف دست بدار! و امروز، فردا را به خاطر آر و از مال نگاه دار چندان که تو را کارساز است، و زیادت را پیشاپیش فرست برای روزی که تو را بدان نیاز است.
امیر مؤمنان علی (ع) اموال و امکانات را امانت و عاریه می دانست که باید با دقت نگهداری و استفاده شود. آن حضرت می فرمود:
«المَالُ عَارِیهُ.»(6)
مال عاریه است.
بدین ترتیب کسی حق انحصار طلبی در اموال و امکانات را ندارد و باید آن را به درستی در جهت رفاه و آسایش عمومی به کار گیرد. علی (ع) می فرمود:
«مَن یَستَاثِر مِنََ الاموَالِ یَهلِک.»(7)
هر کس اموالی را به خود اختصاص دهد [و در امور مالی و اقتصادی انحصار طلبی کند، رو به تباهی رود و] هلاک شود.
امیر مؤمنان علی (ع) در نامه های حکومتی خود، کارگزاران و کارکنان دولت خویش را از هرگونه بی دقتی در استفاده از امکانات عمومی و اموال مردمی پرهیز می داد و چنان بر این امر سفارش می کرد که در نامه ای به کارگزاران و کارکنان خود نوشته است:
«أدقُّوا اقَلامَکُم، و قَاربُوا بَینَ سُطوُرکُم، و احذِفُوا مِن فُضُولکُم، و اقصُدوا قَصدَ المَعانیِ، و ایاکُم و الاکثارَ، فانَّ اموالَ المُسلمینَ لا تَحتَمِلُ الاضرَارَ.»(8)
قلم های خود را نازک بتراشید، و فاصله ی میان سطرها را بکاهید و از زیاده نویسی بپرهیزید و مقصود را هر چه کوتاهتر بیان کنید؛ و مبادا پرخرجی کنید، زیرا که نباید به اموال مسلمانان زیانی برسد.
آن حضرت خود بیش از هر کس و پیش از آن که به کارگزاران و کارکنان خود سفارش نماید، بدین امور پای بند بود و دقت در استفاده از امکانات را به طور همه جانبه و اصولی و نه جزئی نگرانه و غیر اصولی، پاس می داشت. ابن شهر آشوب نقل کرده است که شبی عمر و بن عاص بر امیر مؤمنان علی (ع) که در بیت المال بود، وارد شد، پس امام (ع) چراغ را خاموش کرد و در نور ماه نشست، و روا نداشت که بی جهت از چراغ بیت المال استفاده کند.(9)
البته برخی از کارگزاران و کارکنان، در بعضی مسائل جزئی و فرعی دقت روا می دارند و در مسائل کلان و اصلی دست به تعدی می گشایند، ولی آن چه مورد سفارش و فرمان دولتی امیر مؤمنان علی (ع) بود، دقت در همه ی امور - خرد و کلان، فرعی و اصلی - و با نگرشی درست و اساسی بود. آن حضرت در ضمن خطبه ای پس از آن که بر او خرده گرفتند که چرا بیت المال را با دقت به مساوات تقسیم کرده است، فرمود:
«الَا و انَّ اعطاءَ المَالِ فی غَیر حَقهِ تَبذیرُ و اسرافُ، و هُو یَرفَعُ صَاحبهُ فی الدُنیا و یَضعُه فی الاخرهِ، و یُکرمُه فی الناسِ، و یُهینُه عنَد اللهِ. و لَم یَضعِ امرُو مَالهُ فی غیَر حَقهِ و لَا عِندَ غیرِ اهلهِ الَّا حَرمهُ اللهُ شَکرهُم، و کانَ لغیرهِ ودُهُم. فانَّ زَلَّت بهِ النَّعلُ یوماً فَاحتَاجَ الی مَعُونَتهِم فَشرُّ خَلیلٍ، و الامُ خَدینَ.»(10)
بدانید که بخشیدن مال به کسی که مستحق آن نیست، با تبذیر و اسراف یکی است. قدر بخشنده را در دنیا بالا برد و در آخرت فرود آرد. او را در دیده ی مردمان گرامی کند، و نزد خدا خوار گرداند. هیچ کس مال خود را آن جا که نباید نداد؛ و به نامستحق نبخشود، جز آن که خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود، و دوستی شان از آن دیگری بود. پس اگر روزی پای او لغزید، و به یاری آنان نیازمند گردید، در دیده ی ایشان بدترین یار است و لئیم ترین دوستدار.
رفتار شخصی امیرمؤمنان علی (ع) نمونه ای است گویا از دقتی که آن حضرت در مسائل روا می داشت. جعفر بن محمد بن علی (ع) درباره ی سیره ی شخصی علی (ع) فرموده است:
«وَ مَا زَالَ عندکُم یاکُل ممَّا عَمِلَت یَدهُ؛ یوُتی بهِ مِنَ المَدینهِ، و ان کَانَ لیاخُذ الَّسویقَ فیَجعلهُ فِی الجَرابِ ثُمَّ یَختِمُ علَیهِ مَخافهَ ان یَزادَ فیهِ من غَیرهِ. و مَن کانَ ازهَدَ فی الدُنیا مِن عَلیٍ علیه السلامُ؟»(11)
علی (ع) همیشه از دسترنج خود می خورد، و آن چیزی بود که برای او از [مزرعه اش در] مدینه می آوردند، و اگر خوردن سویق (آرد جو یا گندم بو داده) اختیار می کرد، آن را در انبانی قرار می داد و بر سر آن مهر می نهاد تا مبادا کسی چیزی جز آن بر آن بیفزاید. آیا در دنیا چه کسی زاهدتر از علی (ع) تواند بود؟
امیر مؤمنان علی (ع) در رساندن حقوق مردمان بدیشان نهایت دقت را مبذول می داشت. مجمع تیمی(12) گوید: علی (ع) بیت المال را جاروب می کرد و آب می پاشید، سپس دو رکعت نماز به جای می آورد و می گفت: «ای بیت المال در روز قیامت شهادت بده که من از مال مسلمانان هیچ در تو [برای خود] نگاه نداشتم.»(13)
بکر بن عیسی گوید: علی (ع) می گفت:
«یَا اهلَ الکُوفهِ اذَا انا خَرجتُ من عنِدکُم بغَیرِ رحَلی و رَاحلَتی و غُلامی فانَا خَائِنُ.»(14)
ای مردم کوفه اگر در آن روز که از نزد شما می روم جز اثاث خانه ام و ستوران بار برم و غلامم چیزی دیگر با خود داشتم بدانید که از خیانتکارانم.
وی اضافه کرده است که هزینه ی زندگی علی (ع) از غله ای تأمین می شد که برای او از مدینه می رسید و آن محصول مزرعه ی او در «ینبع» بود.
سرعت در نظام اداری
نظام اداری مطلوب در عین پاس داشتن دقت های لازم در انجام دادن امور، نیازمند به سرعتی مطلوب در گردش کارهاست. بدین معنا که هیچ کاری نباید به آینده واگذار شود و در بوته ی فراموشی گذاشته شود و به طاق نسیان سپرده شود. سستی در انجام دادن امور موجب زیر پا گذاشتن حق و عدم اجرای به موقع کارها و تضییع حقوق مردمان است. کندی در کارها فرصت های خیر و غیر قابل بازگشت را از بین می برد و به هیچ وجه نباید در گردش امور سستی و کندی و کاهلی راه یابد و این امر باید با دقت های لازم عجین و همراه شود. کسی که بداند فرصت های خیر از دست می رود کارها را به کندی و سستی وا نمی گذارد. امیر بیان، علی (ع) فرموده است:«الفُرصَهُ تَمُر مَّر السَّحابِ، فَانتهزُوا فُرِصَ الخَیرِ.»(15)
فرصت ها هم چون عبور ابرها می گذرد، پس فرصت های نیک را غنیمت بشمارید.
در منطق امیر مؤمنان علی (ع) در فرصت های خیر جای درنگ و تأنی نیست و باید کارها با سرعت - و البته در عین دقت - صورت پذیرد و زمان عمل از دست نرود. آن حضرت فرموده است:
«التُوَدهُ مَمدوُحهَ فی کُل شَیءٍ الا فِی فُرِصَ الخَیرِ.»(16)
تأنی و درنگ در هر چیزی ستوده است مگر در فرصت های خیر که تعجیل در آنها بهتر است [که مبادا فرصت از دست برود].
و نیز فرموده است:
«وَ مَنِ ارتَقبَ المَوتَ سَارعَ الَی الخَیراتِ.»(17)
و آن که مرگ را چشم داشت، در کارهای نیک پای پیش گذاشت.
امیر مؤمنان علی (ع) معتقد بود کسی که فرصت ها را از دست نمی دهد و در انجام دادن امور خیر با سرعت عمل می کند، بهره درست می برد و به نتیجه ی خیر دست می یابد. از آن حضرت در باره «خیر» پرسیدند، پس فرمود:
«لیَس الخَیرُ ان یَکُثرَ مَالُکَ و وَلدُکَ، و لکنَّ الخَیرَ ان یَکُثرَ عِلمُکَ، و ان یَعظُم حِلمُکَ، و ان تُباهِیَ الناسَ بعبادهِ ربِّکَ، فإن احسَنتَ حَمدِتَ اللهَ، و ان اسَاتَ استَغفَرتَ اللهَ. و لا خَیرَ فی الدُنیا الا لرَجُلَینِ: رُجلٍ اذنَبَ ذنوباً فَهُوَ یتَدارکُها بالتَّوبهِ، و رجُلٍ یُسارِع ُفی الخَیراتِ.»(18)
خیر آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود، بلکه خیر آن است که دانشت فراوان گردد و بردباری ات بزرگ مقدار، و بر مردمان سرافرازی کنی به پرستش پروردگار. پس اگر کاری نیک کردی خدا را سپاس گویی و اگر گناه ورزیدی از او آمرزش جوی. و در دنیا خیری نبود جز دو کس را: یکی آن که گناهانی ورزید و به توبه ی گناهان در رسید، و دیگری آن که در کارهای نیکو شتابید.
امیر مؤمنان علی (ع) در نخستین خطبه ای که پس از بیعت مردمان با وی، ایراد کرد، در بخشی از آن خطبه مردمان را تقسیم کرد و فرمود:
«شُغِلَ منَ الجَنهِ و النَّارُ امامَهُ. سَاعٍ سَریِعُ نجَا، و طَالِبُ بَطیءُ رَجا، وَ مُقصِرُ فِی النَّارِ هَوی.»(19)
آن که بهشت و دوزخ را پیش روی خود بینید، آسوده ننشیند. [مردم سه دسته اند:] سخت کوشی که با سرعت پیش رود و او رستگار است، جوینده ای که کندرو است و امیدوار است، تقصیرکاری که به آتش دوزخ گرفتار است.
بنابراین کسانی به مطلوب خود می رسند که سخت بکوشند و با سرعت پیش روند و فرصت ها را از دست ندهند و این امری اساسی در یک نظام اداری سالم و پرتلاش است. در چنین نظام اداری گردش کارها به حداقل ممکن با بهترین کیفیت می رسد. بهترین الگوی انسان سخت کوشی که با سرعت پیش رفت و رستگاری به ارمغان آورد، رسول خدا (ص) بود که امیر مؤمنان علی (ع) در توصیف آن حضرت و آن چه وی تحقق بخشید، فرموده است:
«أرَسلهُ بامرهِ صَادعاً، و بِذکرهِ ناطقاً. فادی امیناً و مضَی رشیداً. و خَلفَّ فِیناَ رایهَ الحَقِ. مَن تَقدَّمهَا مَرقَ، و مَن تَخلَّفَ عنَها زَهقَ، و مَن لَزِمَها لحقَ. دَلیلُها مَکیِثُ الکَلامِ، بَطیِءُ القِیَامِ، سَریعُ اذا قَامَ.»(20)
او را فرستاد تا فرمان وی را آشکار برساند و نام او را بر زبان براند. او وظیفه پیامبری را به امانت گزارد؛ و رستگارانه جهان را پشت سر گذارد، و نشانه ی حق را در میان ما بر جای نهاد. کسی که ازآن پیش افتد از دین برون است، و آن که از آن پس ماند تباه و سرنگون است، و آن که همراهش باشد با رستگاری مقرون است. راهنمای آن از سخن ناسنجیده بپرهیزد و تا آماده نباشد بر نخیزد، و چون برخاست با سرعت و چست و چالاک به کار در آویزد.
سستی و کاهلی، دشمن کار و فعالیت و سیر به سوی اهداف دولت اسلامی است؛ و امیر مؤمنان علی (ع) چنین سفارش کرده است:
«لَا تَتکِل فِی امُورِکَ علَی کَسلانٍ.»(21)
در کارهای خود بر افراد سست و تنبل تکیه مکن.
بنابراین در یک مدیریت کارآ، باید از هرگونه سستی و کاهلی پرهیز شود و کارها به کاهلان و سستی پیشگان سپرده نشود، زیرا هرگونه سستی و کاهلی موجب تباه و ضایع شدن مدیریت و حقوقی است که بر عهده ی کارگزاران و کارکنان است. امیر مؤمنان علی (ع) فرموده است:
«مَن اطاعَ التَّوانی ضَیَّعَ الحُقوُقَ.»(22)
آن که زمام خود را به دست سستی سپارد، حقوق را خوار دارد.
البته باید به ریشه ها و زمینه های سستی و کندی و کاهلی در نظام اداری توجهی بلیغ صورت گیرد و آن ها به درستی شناسایی شود و تلاش گردد که به نیکویی زدوده شود.
پی نوشت ها :
1. همان، نامه ی 25.
2. الکافی، ج3، صص 536-538؛ و نیز ن. ک: أبوعبدالله محمد بن النعمان البغدادی الملقب بالمفید، المقنعه، الطبعه الثانیه، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، 1410ق. صص 255-257؛ تهذیب الاحکام، ج4، صص 96-97.
3. المقنعه، ص 257.
4. نهج البلاغه، نامه ی 60.
5. همان، نامه ی 21.
6. غررالحکم، ج1، ص 20.
7. تحف العقول، ص 152.
8. الخصال، ج1، ص 310؛ بحارالانوار، ج41، ص 105؛ نهج السعاده، ج4، ص 30؛ «واحدفوا عنی فضولکم» آمده است.
9. «دخل علیه عمرو بن العاصُ لیلهً، و هُو فی بَیتِ المالِ، فَطفیَ السِراجَ و جَلسَ فی ضَوءِ القَمرِ، و لَم یَستَحلَّ أن یَجلسَ فی الضَّوء من غَیر استِحقاقِ.» مناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص 110.
10. نهج البلاغه، کلام 126.
11. الغارات، ص 54.
12. «ابوحمزه مجمع بن یسار تیمی» از شخصیت های پارسا و پرواپیشه عصر خود بوده و در سال 122 هجری در گذشته است. ر. ک: أبونعیم احمد بن عبدالله بن احمد الاصبهانی، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، دار الفکر، بیروت، ج5؛ صص 89-91؛ أبوالفرج عبدالرحمن بن علی بن الجوزی، صفه الصفوه، حققه و علق علیه محمود فاخوری، خرج احادیثه محمد رواس قلعه جی، الطبعه الرابعه، دار المعرفه، بیروت، 1406ق. ج3؛ صص 107-108.
13. الغارات، صص 31، 33.
14. همان، ص 44.
15. نهج البلاغه، حکمت 21.
16. شرح غررالحکم، ج2، ص 86.
17. نهج البلاغه، حکمت 31.
18. همان، حکمت 94.
19. همان، کلام 16.
20. همان، خطبه ی 100.
21. غررالحکم، ج2، ص 321.
22. نهج البلاغه، حکمت 239.