آغاز دوران تاریخی ژاپن

تشخیص پایان دوره اسطوره ای و آغاز دوره تاریخی در ژاپن کاری است مشکل. در دوران تاریخی ژاپن نیز اسطوره های بسیاری وجود دارد و از انسان های بسیاری می توان یاد کرد که زندگانی آنان واقعیت داشته و پس از مرگ به
سه‌شنبه، 22 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آغاز دوران تاریخی ژاپن
آغاز دوران تاریخی ژاپن

نویسنده: ژولیت پیگوت
مترجم: باجلان فرّخی



 

تشخیص پایان دوره اسطوره ای و آغاز دوره تاریخی در ژاپن کاری است مشکل. در دوران تاریخی ژاپن نیز اسطوره های بسیاری وجود دارد و از انسان های بسیاری می توان یاد کرد که زندگانی آنان واقعیت داشته و پس از مرگ به قهرمانان افسانه ها مبدل شده، و در بازگویی این روایات افسانه ای و در طول زمان بر شمار رفتارهای قهرمانی آنان افزوده شده است.
منطقه یاموتو(1) در هونشو بی شک از کهن ترین دوران یکی از مراکز قدرت و در این منطقه بود که نخستین امپراتور ژاپن جیموتنو به روایتی افسانه ای در 660 ق.م بر سریر فرمانروایی نشست. روایت افسانه ای و اسطوره این ماجرا حتی به زمانی دورتر و به عصر خدایان راه می یابد.

کوجیکی و نیهونگی

کهن ترین کتاب ژاپنی به نام کوجیکی (2) یا گزارش رویدادهای کهن در 712 میلادی و کتاب دفتر ثبت وقایع موسوم به نیهونگی در 720 میلادی تألیف شد. این دو کتاب بزرگ ترین مآخذ اساطیر ژاپن و افسانه های پیش از تاریخ یا نیمه تاریخی است.
می گویند پیش از این نیز دو کتاب دیگر تألیف شده بود که از آنان اثری نیست. امپراتور تمو(3) که در 673 میلادی به فرمانروایی رسید فرمان داد که روایات و گزارش های تاریخی به یاد مانده را گردآوری کنند و این وظیفه را به بانویی به نام هیدا نواره (4)، که موجودیت او ثابت نشده، وانهاد. حامی این بانو مرد و بعد از مرگ امپراتور تمو بود که کوجیکی تألیف شد. ده سال بعد از تألیف کوجیکی که بر اساس بیست و پنج سال تلاش هیدانواره تألیف شده بود کتاب نیهونگی تألیف شد. ملکه گیمو(5) ( 715-708) فرمان داد محتویان کوجیکی و خاطرات هیدانواره را در دربار او نقل کنند و در دوره ملکه گنشو(6) (732-715) بود که این دو کتاب منتشر شد. تألیف این دو کتاب و گردآوری روایات و باورهای مردمان یاموتو در سده هشتم میلادی به منظور تثبیت خاستگاه آسمانی دودمان فرمانروایی و مردم ژاپن انجام شد. کتاب کوجیکی نخستین بار در 1664 به چاپ رسید و تا این تاریخ حفظ و نگهداری این کتاب به کاهنان شینتو واگذار شده بود. نیهونگی به خط چینی و کوجیکی به خط و روان ژاپنی تنظیم شد و کتاب کوجیکی مهم ترین ماخذ عقاید آئین شینتو است.

ئو- کونی – نوشی

برای گذر از دوره اسطوره ای و رسیدن به دوره نیمه تاریخی تأسیس امپراتوری ژاپن باید به شبه جزیره ایزومو، یعنی محدوده فعالیت های سوسانو خدای توفان، باز گردیم. می گویند ئو – کونی توشی (7) « خدای بزرگ زمین » و دختر سوسانو یکدیگر را دوست می داشتند و سوسانو با ازدواج آنان مخالف بود. شبی ئو- کونی موهای سوسانو را به هنگام خواب به ستون های خانه بست و با دزدین شمشیر، تیر و کمان، کوتو (8) ( چنگ) و دختر او از خانه گریخت. سوسانو با به صدا درآمدن تارهای چنگ آنان را دنبال کرد و با یافتن آنان چندان تحت تأثیر زیرکی و شجاعت آنان قرار گرفت که به ازدواج آنان رضایت داد و مزید بر بخشیدن شمشیر، تیر و کمان و چنگ خویش به ئو – کونی – نوشی فرمانروایی ایزومو را نیز به او نهاد.

سوکو – نا – بیکو، خدای کوتوله

ئو – کونی – نوشی داماد سوسانو پس از رسیدن به فرمانروایی با سوکو – نا – بیکو (9)، آدم کوتوله مشهور، آشنا و با یاری او به انجام وظایف جدید پرداخت. می گویند ئو – کونی – نوشی نخستین بار در ساحل ایزومو با خدا کوتوله آشنا شد و این زمانی بود که سوکو – نا – بیکو با پوشاکی از بال پروانه و پرهای نازک با زورقی کوچک به ساحل ایزومور رسید. [ در اسطوره های ژاپنی ] خدا کوتوله طبیب خدایان، فرزند خدابانوی زایش و یار جدایی ناپذیر ئو- کونی – نوشی است، که با گذشت زمان هر دو به خدای درمان بیماری ها و کشت و زرع بدل شده اند. در بسیاری از افسانه ها خدا کوتوله [ در هیأت حشره ای] بر خوشه رسیده غلات و ارزن می نشیند و با خم و راست شدن خوشه های رسیده به پرواز در می آید؛ و نیز گاه در هیأت موجودی نمایان می شود که مردمان را به چشمه های آب گرم هدایت می کند و در این نقش نیز چون طبیبی مهربان و آشنا با دانش پزشکی است.
آماتراسو جزایر آفریده شده توسط ایزانگی و ایزانامی را به نوه خویش نینیگی وانهاده [ و با فرمانروایی سوسانو و دامادش بر ایزومو مخالف بود ]. توافق نهایی درباره سرزمین ایزومو بین فرزندان ئو – کونی – نوشی و نینیگی ایجاد شد و آنان فرمانروایی ایزومو را به نینیگی وانهادند. بر طبق این توافق غیر از طبابت و دفع شیاطین فرمانروایی و قدرت های جهان آشکار به نینیگی و فرمانروایی جهان نهان به اعقاب سوسانو واگذار شد. در کتاب نیهونگی بر طبق این توافق فرمانروایی دریا و جهان زیرین به سوسانو و اعقاب او واگذار شد و در کتاب کوجیکی در این باره خبری نیست.
گنجینه نشان های مقدس در اساطیر ژاپن از اهمیت خاص برخوردار و این نشان های فرمانروایی یعنی آینه، شمشیرو گوهر هدایایی است که آماتراسو به نینیگی پیشکش کرد. می گویند نینیگی از دشت های آسمان به ساحل اقیانوس آرام و کیوشوو در منطقه ای موسوم هیموکاری (10) (رو به روی خورشید) فرود آمد. نینیگی و فرزندانش از هیموکا، در امتداد دریای بوملاد، به جانب شرق و به سوی هونشو یا یاماتو مهاجرت کردند و دو نسل بعد فرزندان آنان به هنگام امپراتوری جیموتنو به اوزاکا رسیدند. در این سفر اعقاب آماتراسو و نینیگی در سفر به جانب شرق یکبار، به سبب آن که خورشید رو به روی آنان بود، از بومیان شکست یافتند و در نبردهای بعدی، به سبب آن که خورشید همیشه پشت سر آنان بود، به پیروزی دست یافتند. یاماتو از هنگام فرمانروایی جیموتنو، نخستین امپراتور تا پایان سده هفتم مقر فرمانروایی بود؛ از اواخر سده هفتم تا 786 پایتخت به نارا و از 794 به کیوتو منتقل شد.
کتاب های نیهونگی و کوجیکی در دوره نارا تألیف شد. دوره نارا دوره پر بار و آفرینندگی هفت فرمانروایی بود که با تلاش خود خرابی های ناشی از یورش و غارت آینوها در کیوشو را جبران کردند. پیش از این امپراتور چوای (11) ( 200-192) کشته شده و در کوجیکی آمده است که چوای به جای لشکرکشی به کره و تسخیر سرزمینی، که خدایان به او وعده داده بودند، به موسیقی و نواختن ساز روی آورد و به هنگام نواختن ساز بود که از پا درآمد.

یاماموتو داته

امپراتور چوای پسر یاماموتوداته (12) یکی از هشتاد فرزند امپراتور کئیکو(13) بود. یاماموتو جنگجویی مقتدر و میهن دوست بود که از امپراتور شدن روی گردانید [ و آنجا که نبرد با دشمنان میسر نبود با نیروی تدبیر آنان را نابود می کرد]. در سده دوم می زیست و در اساطیر و تاریخ ژاپن از قهرمانی ها و تدبیرهای او افسانه ها و روایات بسیاری است. می گویند برای فرونشانیدن عصیان قبایل یاغی و گرفتن انتقام خون برادران خود به غرب ژاپن سفر کرد. یاماموتو در این سفر برای رسیدن به مقصود خود را به هیأت زنی زیبا و جوان درآورد و با این تدبیر به خانه یکی از روسای قبیله راه برد و او را مست کرد و از پای درآورد.
می گویند یاماموتو برای نابود کردن رئیس دیگر قبیله به او نزدیک و با ابراز بی خبری از ستم های او با او دست شد. اعتماد رئیس قبیله را جلب کرد و روزی به هنگامی که برای شنا رفته بودند به ساحل بازگشت و بی آن که دیده شود شمشیر دشمن را با شمشیری چوبی عوض کرد و نزد او بازگشت. پس از بازگشت از شنا یاماموتو از رئیس قبیله خواست که با او به شمشیربازی بپردازد و با این تدبیر دشمن را با شمشیرخود او از پای درآورد و امپراتور کئیکو را از شر دو دشمن یاغی خشنود و آسوده خاطر ساخت.
می گویند یاماموتو پس از مطیع ساختن قبایل غربی عازم زیارت معبد سوسانو و با برداشتن شمشیری که از دم اژدهای هشت سر یافته شده بود عازم شرق و به فرمان آوردن قبائل آینو شد. آینوها پیش از نبرد از بیم یاماموتو تسلیم شدند و با او از در دوستی درآمدند. یاماموتو را به شکار دعوت کردند و با به آتش کشیدن بوته های پیرامون شکارگاه آینوها بر آن بودند که یاماموتو را نابود کنند اما یاماموتو از این مهلکه نیز پیروز درآمد و با به کار بردن تیغ جادویی خویش آتش را به سوئی زد و به سلامت جست. می گویند هم در این سفر کشتی یاماموتو دچار توفانی سهمگین شد و همسر او برای فرو نشانیدن خشم خدایان دریا خود را به دریا افکند و با خودکشی او دریا آرام یافت و یاماموتو و همراهان نجات یافتند.
می گویند یاماموتو پس از ماجراهای بسیار سرانجام به زادگاه خود بازگشت و در آنجا با شنیدن خبر عصیان روحی خبیث عازم نابودی او شد. یاماموتو در این سفر به تبی سوزان دچار شد و در بازگشت به خانه بر اثر این بیماری که موجب آن همان روح خبیث بود درگذشت. یاماموتو را به خاک سپردند و از گور او پرنده ای سفید پر کشید و به آسمان رفت.
ماجرای پرکشیدن پرنده از گور مرده در تدفین امپراتور چوای و در جایی دیگر نیز تکرار شده و این ماجرا گویای نسبت دادن رویدادهای غریب و خیالی به قهرمانان و شخصیت های باستانی است.

فتح کره

امپراتور چوای در سال 200 میلادی مرد و هم در آن سال همسر میهن پرست و جنگجوی او سرزمین کره را فتح کرد. تاریخ قطعی فتح کره نامشخص و اسطوره ها و روایات این جنگ بسیار است. می گویند ملکه باردار زایمان خویش را سه سال به تأخیر انداخت و پس از آن که طی سه سال مردمان کره را مقهور و مطیع کرد فرزند خود امپراطور ئوجین (14) را زائید. امپراتور در موعد مقرر بر تخت نشست و بعدها با نام هاچیمان (15) خدای جنگ شد. هاچیمان از خدایان حامی دودمان میناموتو و این دودمان از خاندان هایی است که هشتصد سال بعد در تاریخ ژاپن نقشی مهم را به عهده گرفتند.
در گزارش ها آمده است که شاهان سه قلمرو کره با ملکه جنگجو پیمان بستند مدام و تا هنگامی که خورشید به جای شرق از غرب برخیزد، وقتی رودها بر خلاف مسیر به حرکت درآیند و تا زمانی که ریگ بستر رودها به ستاره بدل شوند خراجگزار ملکه و سرزمین ژاپن باشند. در روایت های اسطوره ای مورخان پیروزی ملکه جنگجو را ناشی از تصاحب گوهر جزر و مد از جانب ملکه می دانند و می گویند با یاری این گوهرها بود که کشتی ها و سپاهیان ملکه به پیروزی دست یافتند. در این روایت ها خدای جنگ از ملکه جنگجو متولد می شود و خاستگاه چنین پنداری احتمالاً میهن پرستی و جنگجویی این ملکه است.
خاستگاه روایات و اسطوره های مربوط به کره بی شک در ارتباط و پیوند نزدیک این دو سرزمین نهفته است. در 285 میلادی یکی از سه شاه کره همراه با خراج سالیانه هدایایی عجیب برای امپراتور ژاپن ارسال داشت. این هدایا کتاب مکالمات کنفسیوس و هزار نشان خطی چین بود. این هدایا خاستگاه دیگرگونی بزرگی در تاریخ ژاپنی و بنیاد نوشتاری ژاپن هم از این دوره است.

پی نوشت ها :

1. Yamoto
2. Kojiki
3. Temmu
4. Hiyeda No Are
5. Nihongi
6. Gensho
7. Oh- Kuni-Nushi
8. Koto
9. Suku- na biko
10. Himukai
11. Chuai
12. Yamamoto Date
13. Keiko
14. Ojin
15. Hachiman

منبع مقاله: پیگوت، ژولیت؛ (1373) شناخت اساطیر ژاپن، ترجمه باجلان فرخّی، تهران: اساطیر، چاپ دوم

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.