اشاره
فمینیست ها معتقد بودند: توقف زنان در مراحل اخلاقی، نه به دلیل عجز آنان از وصول به بلوغ اخلاقی، بلکه به این دلیل است که اصولاً زنان از نظام و اصول اخلاقی متفاوتی تبعیت می کنند. ارزش های اخلاقی، مراحل رشد و پیشرفت اخلاقی و حتی استدلال اخلاقی زنان ماهیتاً متفاوت با مردان است و از همین رو، نادرست است که زنان را با معیارها و ملاک های اخلاقی مردانه بسنجیم.آن چه پیش رو دارید، به بررسی اخلاق فمینیستی می پردازد.
مفاهیم اخلاقی
الف) مسئولیت در برابر عدالت
اساسی ترین مفهوم اخلاقی فمینیستی، مفهوم مسئولیت است. تحقیقات نشان می دهد، معیاری که مردان در داوری اخلاقی مدنظر می گیرند، رعایت حق، عدالت و به طور کلی، انصاف است، اما زنان بیشتر به مسئولیتی که در قبال نیازهای دیگران دارند و به مراقبت آنان در برابر آسیب ها می اندیشند.(1)ب) جمع گرایی در برابر فردگرایی
مبنایی ترین مفهوم در اخلاق عدالت گرا و حق گرا، حقوق فردی و در اخلاق فمینیستی رابطه یا ارتباط است(2). ایجاد مناسبات مطلوب و حفظ آن از آسیب پذیری، از عوامل ارزشی محسوب می شود که در تصمیمات اخلاقی زنان نقش به سزایی دارد. اهمیت فوق العاده ارتباط نزد زنان تا جایی است که برخی، اخلاق زنان را اخلاق مبتنی بر روابط می دانند و دلیل اهمیت آن را چنین می پندارند: در حالی که مردان با جدایی از علایق و دست یابی به استقلال، هویتشان را احراز می کنند. زنان هویتشان را در روابطشان با دیگران به عنوان مادر، همسر، خواهر و مانند آن می یابند. به دلیل این تفاوت رویکرد در اخلاق زنانه و مردانه، رقابت و استقلال به عنوان مفاهیمی ارزشی برای اخلاق سنتی و در مقابل، همدلی و وابستگی به عنوان ارزش های اخلاق فمینیستی محسوب می شود.ج) عاطفه در برابر عقل
عقل در اخلاق عدالت گرا، محور اصلی تصمیمات اخلاقی شمرده می شود. در نتیجه تقابل عقل و عاطفه در فرهنگ غرب، اخلاق، غیرعقلانی و غیرعاطفی محسوب می شود و عاطفه، نقشی حاشیه ای و فرعی و حتی گاه مزاحم در اخلاق عدالت گرا پیدا می کند. فمینیست ها با وظیفه گرایی کانت به شدت مخالفت کردند و با دنباله روی از فیلسوفانی چون هیوم و شوپنهاور عاطفه را عاملی محوری در اخلاق دانستند و ضمن انتقاد از اخلاق عدالت محور، هسته اصلی اخلاق را حس دلسوزی به دیگران دانستند. فمینیست ها اخلاق سنتی را به دلیل عدم توجه به نقش و تأثیر عاطفه مورد انتقاد قرار دادند. گیلیگان محبت را اصلی کلی می داند که مناسب ترین راهنما برای رفع تعارضات در روابط انسانی و علیه آزار رساندن به دیگران محسوب می شود.(3)د) موقعیت گرایی در برابر کلیت گرایی
از جدی ترین موارد اختلاف اخلاق مسئولیت گرا با اخلاق عدالت گرا، اصول گرایی است. گیلیگان نشان داد مردان براساس اصول کلی و انتزاعی و زنان بر اساس شرایط و موقعیت های خاص تصمیم می گیرند؛ بر همین اساس، فمینیست ها اخلاق سنتی را مورد خدشه قرار می دهند. بنابراین، فمینیست ها با فلسفه اخلاق سنتی درگیر شدند که مهم ترین آن، تمایز«هست» و «باید»است. بهترین مثال آن، دیدگاه اخلاق فمینیستی درباره سقط جنین است؛ فمینیست ها معتقدند: در خصوص سقط جنین نمی توان با توسل به اصولی کلی و انتزاعی، چون مفهوم کلی انسان یا حق حیات، ممنوعیت سقط جنین را نتیجه گرفت؛ بلکه باید به شرایط و موقعیت هایی که زن را به سمت این عمل می کشاند، مشکلاتی که زن برای مراقبت از کودک دارد و شرایط سختی که کودک باید در آن زندگی کند و نظیر آنها اندیشید و البته با توجه به عوامل فوق، حکم اخلاقی(4) صادر کرد.الگوهای اخلاقی
فمینیست ها الگوی «رابطه بر اساس قرارداد اجتماعی و حقوق فردی» را که در اخلاق سنتی ارایه شده است، ناکافی و ناکارآمد می دانند و الگوهای جدیدی برای روابط ارائه می کنند.الگوی مادری
فمینیست ها ارتباط مادر- فرزندی را الگویی امیدبخش برای هرگونه روابط از جمله روابط اجتماعی می دانند. توجیه آنان این است که روابط انسانی که بیشترین نیاز به اخلاق و الگوی اخلاقی در آن موقعیت ها احساس می شود، اغلب بین بزرگ سالانی که به طور یکسان از استقلال و اقتدار برخوردارند، اتفاق نمی افتد، بلکه بیشتر بین کسانی رخ می دهد که شرایط یکسانی با هم ندارند؛ مانند روابط بین دانشجو و استاد؛ این نابرابری ها تنش های اخلاقی ایجاد می کنند؛ در حالی که در روابط مادر و فرزند علی رغم این که رابطه، نامتوازن و نابرابر است، فضایل اخلاقی موج می زند.(5)سارا رادیک معتقد است: زنان از طریق بچه داری فضایلی را می آموزند که بدیلی اخلاقی در برابر پرخاشگری و تهاجم مردانه ایجاد می کند. به نظر او مهارت های مادری، نوعی الگوی عملی- اخلاقی برای همگان در همه عرصه ها و به ویژه در سیاست ایجاد می کند. او معتقد است: همه زنان حتی اگر مادر نباشند، به دلیل ظرفیت باروری، واجد چنین توانایی هستند و این توانایی می تواند از طریق آموزش، به مردان منتقل شود.(6) این الگو از سوی بعضی از فمینیست ها و غیرفمینیست ها مورد این انتقادات قرار گرفته است:
1.الگو قرار دادن یک نوع رابطه برای همه انواع روابط نادرست است.
2. این نوع رفتار در جوامع مردسالار در جهت برآوردن توقعات و نیازهای مردان تنظیم می شود.
3. هیچ کسی به جز زنان حاضر به تن دادن به یک رابطه کاملاً دلسوزانه مادرانه به دیگری نیست و تسری این الگو غیرعملی است.(7)
الگوی هم جنس گرایی
سارا هوگلند، الگوی هم جنس گرایی زنان را جایگزینی مناسب برای الگوی مادری می داند. او الگوی مادر- فرزندی را به این دلیل که نمونه ای از مراقبت غیردوجانبه است و تسری آن در جامعه به تبعیض می انجامد، رد می کند و معتقد است: الگوی هم جنس گرایی می تواند به عنوان نمونه صحیحی از مراقبت دوجانبه، الگوی سایر روابط اجتماعی قرار گیرد.(8)رابطه اخلاق مردانه و زنانه
خرده گیری های فمینیستی بر اخلاق سنتی و ارائه نظریات اخلاق فمینیستی به معنای آن نیست که از دیدگاه فمینیسم، اخلاق سنتی به طور کلی مردود شمرده می شود؛ از سوی دیگر بسیاری از فمینیست ها معتقدند: اصولی که به عنوان اخلاق زنانه معرفی می شود، اختصاصی به زنان ندارد و می تواند در تمام جامعه گسترش یابد. گرچه گاه این اعتقاد در بین فمینیست ها و به ویژه رادیکال ها دیده می شود که اخلاق زنانه را اخلاق برتر و گاه اخلاقی مخصوص زنان می دانند، اما رویکرد غالب فمینیست ها درباره رابطه اخلاق مردانه و زنانه این است که اخلاق زنانه می تواند کاستی ها و نقایص اخلاق سنتی را که بیشتر به دلیل مردمحوری به آن دچار شده است، جبران کند و نظام اخلاقی واحدی را به بشریت ارایه نماید.«آنیت بایر»بر آن است که در اخلاق، به چیزی بیشتر از عدالت نیاز داریم و آن ترکیب عدالت و مسئولیت است. برای ایجاد این پیوند باید به مفاهیمی میانی بین این دو اخلاق دست یابیم تا به عنوان پل ارتباط این دو نوع نگرش اخلاقی عمل کند و آن مفهوم اعتماد است.(9)
برگرفته از کتاب: فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش ها، نقد؛ دفتر مطالعات و تحقیقات زنان؛ 1388.
پی نوشت ها :
1.کلودیا کارد، اخلاق فمینیستی، حوراء، ش 6، ص 41.
2. خسرو باقری، مبانی فلسفی فمینیسم، ص 154.
3. الیزابت پرنر، علم اخلاق زنانه نگر، ناقد، ش2، ص 114.
4. خسرو باقری، مبانی فلسفی فمینیسم، ص 163.
5. رزماری تونگ، اخلاق فمینیستی، فمینیسم و دانش های فمینیستی، ص 172 و سوزان مندوس، اخلاق فمینیستی، طبرستان سبز، ش 17.
6. مگی هام و سارا گمبل، فرهنگ نظریه های فمینیستی، صص 349، 269 و 384.
7. ر.ک: سوزان مندوس، اخلاق فمینیستی، طبرستان سبز، ش 17؛ رزماری تونگ، اخلاق فمینیستی، فمینیسم و دانش های فمینیستی، ص 173.
8. کلودیا کارد، اخلاق فمینیستی، حوراء، ش 6، ص 42. برای توضیح درباره اخلاق هم جنس گرایی.ر.ک: رزماری تونگ، اخلاق فمینیستی، فمینیسم و دانش های فمینیستی، صص 174-173.
9. برای آگاهی بیشتر ر.ک: خسرو باقری، مبانی فلسفی فمینیسم، صص 164-165.