ترجمه: سمیرا امین
مشاوره های بد می تواند شما را از مسیر موفقیت دور کند
ما در برههای زندگی میکنیم که پربیراه نیست اگر آن را عصر مشاوره بدانیم؛ مشاوره شغلی، تحصیلی و خانوادگی. این در حالی است که بیشتر مشاورهها به نتایج خوبی نمیرسند و حتی گاهی نتایج بدی دارند حتی اگر از طرف یک فروشنده موفق باشد یا از طرف رییستان یا از طرف همسایهتان که فردی موفق است تا جایی که میتوان گفت از هر 10 مشاوره 9 تای آن به اندازهای مفید و کاربردی هستند که یک پنجره در زیردریایی کاربرد پیدا میکند. پس ما که میخواهیم موفق باشیم چه باید بکنیم؟ از چه کسی و با چه کیفیتی مشاوره بگیریم؟ مطلبی که در ادامه میآید در همین مورد است.
حتی گاهی این افراد سعی خودشان را میکنند و ما هم به آنها خرده نمیگیریم اما این اتفاق نمیافتد و شما از مسیر آنها به جایی نمیرسید. چرا که همه ما فکر میکنیم علت شکستها و پیروزیهایی که داشتهایم را میدانیم و آن را درک کردهایم. ما درباره خودمان و برای خودمان قصهها میسازیم و آنها را برای خودمان تعریف میکنیم؛ قصههایی که به نظر عاقلانه میرسند و بعد هم به این نتیجه میرسیم که چرا آنها را برای دیگران تعریف نکنیم تا از قصه ما استفاده کنند.
و این اشتباهی است که خیلی از افراد موفق براساس تصور نادرستشان انجام میدهند. خیلی از داستانهایی که ما از خودمان تعریف میکنیم اشتباه هستند. سالها تحقیق نشان میدهد انسان توانایی کمی در بررسی دقیق و تشخیص صحیح چرایی عملکرد و رفتار خود دارد و همینطور در درک چرایی موفقیت یا شکستخوردنش ناتوان است.
خیلی از انسانهای موفق ممکن است کارهای درستی انجام دهند یا انجام داده باشند ولی لزوما در توضیح دادن اینکه چه کاری واقعا درست و کاربردی است یا حتی چه کار درستی انجام دادهاند که منجر به این نتیجه شده، بهتر از بقیه نیستند. در حالی که پیشنهادهایی مفید و واقعی هستند که بتوانند فکر، قلب و رفتار شما را تغییر دهند نه اینکه راهی را برای شما انتخاب کنند و بگویند حتما از این راه بروید.
توصیهای که فقط به شما بگوید چه کاری انجام دهید بدون اینکه در مورد چگونه انجام دادن آن صحبتی کند، توصیهای کاملا بیهوده است.
وقتی کسی به شما پیشنهاد میکند «دوستداشتنیتر باشید» در نتیجه باید بگوید که چگونه رفتار کنید باید پلهبهپله و بهطور منسجم شما را راهنمایی کند که چه کاری را بیشتر انجام دهید و چه کاری را کمتر. مثلا یکی از این راهکارها در ارتباط با استفاده از کلمات کمتر برای نشان دادن منظورمان است یا اینکه رفتاری مثل ناسزا گفتن، قسم خوردن و... محبوبیت شما را کاهش میدهد به طور خلاصه اینکه مشاوره باید ترویجکننده واقعیتها و ایستادگیها در برابر موانع باشد.
• مراقب باشید که توصیهها فقط گفتن تجربههای شخصی نباشد.
• به طور جداگانه و تخصصی به این دو موضوع پرداخته شود: «چه کاری باید انجام داد؟ و چطور باید آن را انجام داد؟»
• توصیه نامربوط و بد میتواند دریافتکننده را ناامید و سردرگم کند و او را در مسیری اشتباه قرار دهد مثلا توصیههای افرادی که کاملا خودشان و شرایطشان با شما متفاوت است.
• اگر فردی که مشاوره میدهد، نتواند به درستی مفهوم مثبتاندیشی و فعالبودن را به دریافتکننده منتقل کند، باعث میشود فرد گیرنده مشاوره احساس کند دروغی در گفتهها وجود دارد.
و در آخر این که: اگر شما فردی هستید که مشاوره میدهید باید بدانید که در مقابل کسی که برای کمک نزد شما آمده است مسوول هستید و نباید با مشاوره اشتباه باعث دور افتادن او از مسیر اصلی شوید.
منبع : هفته نامه سلامت
ما در برههای زندگی میکنیم که پربیراه نیست اگر آن را عصر مشاوره بدانیم؛ مشاوره شغلی، تحصیلی و خانوادگی. این در حالی است که بیشتر مشاورهها به نتایج خوبی نمیرسند و حتی گاهی نتایج بدی دارند حتی اگر از طرف یک فروشنده موفق باشد یا از طرف رییستان یا از طرف همسایهتان که فردی موفق است تا جایی که میتوان گفت از هر 10 مشاوره 9 تای آن به اندازهای مفید و کاربردی هستند که یک پنجره در زیردریایی کاربرد پیدا میکند. پس ما که میخواهیم موفق باشیم چه باید بکنیم؟ از چه کسی و با چه کیفیتی مشاوره بگیریم؟ مطلبی که در ادامه میآید در همین مورد است.
قصه را بشنو و باور نکن
اغلب اوقات وقتی میخواهیم مشاورهای جدی بگیریم سراغ افراد موفق میرویم؛ افرادی که در زندگی شخصیشان به اهدافی که در نظر داشتند، رسیدهاند ولی به نظر میرسد در این مسیر مشکلی وجود دارد چون این افراد موفق که به روش خودشان به موفقیت دست پیدا کردهاند، نمیتوانند در امر مشاوره دادن و توصیه کردن موثر و مفید باشند!حتی گاهی این افراد سعی خودشان را میکنند و ما هم به آنها خرده نمیگیریم اما این اتفاق نمیافتد و شما از مسیر آنها به جایی نمیرسید. چرا که همه ما فکر میکنیم علت شکستها و پیروزیهایی که داشتهایم را میدانیم و آن را درک کردهایم. ما درباره خودمان و برای خودمان قصهها میسازیم و آنها را برای خودمان تعریف میکنیم؛ قصههایی که به نظر عاقلانه میرسند و بعد هم به این نتیجه میرسیم که چرا آنها را برای دیگران تعریف نکنیم تا از قصه ما استفاده کنند.
و این اشتباهی است که خیلی از افراد موفق براساس تصور نادرستشان انجام میدهند. خیلی از داستانهایی که ما از خودمان تعریف میکنیم اشتباه هستند. سالها تحقیق نشان میدهد انسان توانایی کمی در بررسی دقیق و تشخیص صحیح چرایی عملکرد و رفتار خود دارد و همینطور در درک چرایی موفقیت یا شکستخوردنش ناتوان است.
خیلی از انسانهای موفق ممکن است کارهای درستی انجام دهند یا انجام داده باشند ولی لزوما در توضیح دادن اینکه چه کاری واقعا درست و کاربردی است یا حتی چه کار درستی انجام دادهاند که منجر به این نتیجه شده، بهتر از بقیه نیستند. در حالی که پیشنهادهایی مفید و واقعی هستند که بتوانند فکر، قلب و رفتار شما را تغییر دهند نه اینکه راهی را برای شما انتخاب کنند و بگویند حتما از این راه بروید.
راهکار درست؛ راهکار عملی است
باید دقت کنید پیشنهاد خوب پیشنهادی عملی و واقعی است. احتمالا این روزها مطالب زیادی درباره راههای آسان برای رسیدن به اهداف بزرگ مادی و حتی معنوی شنیده یا خواندهاید یا این پیشنهاد را شنیدهاید که اگر میخواهید به هدفی برسید کافی است به آن فکر کنید، این نوع پیشنهادها واقعی نیستند و فقط شما را در مسیر اشتباهی قرار میدهند. این نوع تفکرات برای موفقیت فرد مضر هم هستند چون او را درگیر تصوراتی واهی میکنند و قدرت عملکردن را از او میگیرند؛ پیشنهادهای واقعی فقط واگویهای از تجربیات شخصی یک فرد نیستند آنها باید برگرفته از آمیزهای از تجربیات افراد مختلف در گستره وسیعی از موضوعات مختلف باشند که همزمان هم به وسیله تحقیقات و هم به صورت علمی مورد بررسی قرار گرفته و تحلیل و آنالیز شده باشند. همچنین مشاورههای درست باید به ما نشان دهند چرا و به چه علتهایی میتوانیم از این راهها موفق شویم یا با طی مسیرهایی دیگر به موفقیت نرسیم.توصیههای خوب به هم پیوسته و پلهپله هستند
بیشتر کسانی که از آنها مشاوره میگیریم به ما میگویند «باید مثبت فکر کنید» یا اینکه «باید فعال باشید» در حالی که همه ما به خوبی این مسایل را میدانیم که مثبتاندیشبودن و فعال بودن از ضروریات رسیدن به موفقیت هستند ولی مساله اینجاست که چطور میتوان مثبتاندیش و فعال بود؟ ما احتیاج داریم که تخصصی عمل کنیم. ما نیاز داریم که کسی به ما نشان بدهد که از کجا شروع کنیم.توصیهای که فقط به شما بگوید چه کاری انجام دهید بدون اینکه در مورد چگونه انجام دادن آن صحبتی کند، توصیهای کاملا بیهوده است.
وقتی کسی به شما پیشنهاد میکند «دوستداشتنیتر باشید» در نتیجه باید بگوید که چگونه رفتار کنید باید پلهبهپله و بهطور منسجم شما را راهنمایی کند که چه کاری را بیشتر انجام دهید و چه کاری را کمتر. مثلا یکی از این راهکارها در ارتباط با استفاده از کلمات کمتر برای نشان دادن منظورمان است یا اینکه رفتاری مثل ناسزا گفتن، قسم خوردن و... محبوبیت شما را کاهش میدهد به طور خلاصه اینکه مشاوره باید ترویجکننده واقعیتها و ایستادگیها در برابر موانع باشد.
درس اصلی چیست؟
اگر بخواهیم به طور خلاصه درباره مشاورهها بگوییم و این که چه عملکردی باعث میشود تا در راه مشاوره گرفتن اشتباه نکنیم این نکتهها را حتما به یاد داشته باشید.• مراقب باشید که توصیهها فقط گفتن تجربههای شخصی نباشد.
• به طور جداگانه و تخصصی به این دو موضوع پرداخته شود: «چه کاری باید انجام داد؟ و چطور باید آن را انجام داد؟»
• توصیه نامربوط و بد میتواند دریافتکننده را ناامید و سردرگم کند و او را در مسیری اشتباه قرار دهد مثلا توصیههای افرادی که کاملا خودشان و شرایطشان با شما متفاوت است.
• اگر فردی که مشاوره میدهد، نتواند به درستی مفهوم مثبتاندیشی و فعالبودن را به دریافتکننده منتقل کند، باعث میشود فرد گیرنده مشاوره احساس کند دروغی در گفتهها وجود دارد.
و در آخر این که: اگر شما فردی هستید که مشاوره میدهید باید بدانید که در مقابل کسی که برای کمک نزد شما آمده است مسوول هستید و نباید با مشاوره اشتباه باعث دور افتادن او از مسیر اصلی شوید.
منبع : هفته نامه سلامت