نویسنده: دکتر محمود نجم آبادی
تاریخ پزشکی را در ایران و اسلام باید توأماً تحریر کرد، چرا که پزشکی اسلامی میراث جندی شاپور یعنی پزشکی ماقبل اسلام می باشد و آن چه که در مراکز طبی بغداد و سایر مراکز اسلامی به چشم می خورد دنباله ی پزشکی دانشگاه جندی شاپور است. به شرح ایضاً بیمارستان هائی که در شرق کشورهای اسلامی تأسیس گردیده، عموماً به وسیله ی ایرانیان انجام شده و از بیمارستان جندی شاپور تقلید و به مانند این دستگاه بزرگ علمی ساخته شده است.
از آن گذشته قریب سه الی چهار قرن پزشکی بغداد از جندی شاپور پیروی می کرده و این اطباء جندی شاپور بودند که استادان اطباء بغداد می باشند و یا آن که بزرگ ایرانی در بغداد به تدریس پزشکی و پزشکی می پرداختند، مضافاً بدان که کتب تألیفی آنان مورد مطالعه ی اطباء و طالبان علم بوده است.
لازم به تذکر است که اطباء جندی شاپور و یا به قول مورخان اسلامی جندی شاپور (منسوب به جندی شاپور) مقام و ارج کم نظیری داشتند.
به طور خلاصه مکتب بغداد شاگرد و وارث مکتب جندی شاپور بوده که خلفاء عباسی زمانی برحسب درخواست گاهی با دعوت و یا به نحو دیگری اطباء جندی شاپور را به بغداد خوانده برای درمان و مشورت می طلبیدند و نتیجتاً دانش پزشکی از دانشگاه بزرگ ایران به بغداد انتقال یافت.
1- بیمارستان جندی شاپور
که به اندازه کافی شهرت دارد.2- بیمارستان ری
این بیمارستان که به نام بیمارستان ری و یا به قول ابن القفطی مارستان ری نامیده می شده از بیمارستان هائی است که در سده ی سوم و چهارم در ایران بوده و رازی پزشک نامدار ایران مدتی ریاست این بیمارستان را داشته است.قفطی در تاریخ الحکماء خود در شرح حال و مقام علمی و مؤلفات رازی گوید: «که رازی ریاست و مدیریت بیمارستان ری سپس بیمارستان بغداد را عهده دار بوده». عبارتی که قفطی آورده چنین است:
«...دبرمارستان الری ثم مارستان بغداد...»(1). از این مطلب چنین مستفاد می گردد که ریاست رازی بر بیمارستان بغداد قبل از ریاستش در بیمارستان ری بوده و یا آن که رازی قبل از عزیمت به بغداد در بیمارستان ری خدمت می کرده است. قرینه ای که بر این نظر دوم است گفته ی ابن جلجل اندلسی است که در کتاب خود موسوم به «طبقات الاطباء والحکماء» متذکر گردیده که: رازی پیرو دین حنیف اسلام و ادیب و طبیب بیمارستانی بوده و مدتی ریاست بیمارستان ری پس از آن چندی رئیس بیمارستان بغداد بود».
ایضاً سلیمان بن حسان (ابن جلجل) متذکر گردیده که: «رازی قبل از تصدی بیمارستان عضدی ریاست بیمارستان ری را داشته است».
بعضی از مورخان تاریخ پزشکی گفته اند که رازی ریاست بیمارستان عضدی بغداد را داشته ولی این مطلب صادق نمی باشد، چرا که از نظر تاریخ تأسیس بیمارستان عضدی که به سال 372 هجری قمری بوده پس از وفات رازی است.(2)
باید دانست شهر ری به سال بیست هجری قمری توسط اعراب فتح گردید و از شهرهای بسیار آباد دوران قبل از اسلام بوده، بلکه از شهرهائی است که از آن در کتاب های مذهبی زرتشتیان به نام راگا نام برده شده و یکی از مراکز مهم تحصیل علوم و فنون پزشکی بوده. هم در این شهر بود که رازی مقدمات تحصیل را در حوزه ها و حلقه های درسی مخصوصاً شیمی را (کیمیا) آموخته است.
به هر حال از جزئیات این بیمارستان و قسمت های مختلف طبی آن اطلاعات وسیعی در دست نیست. اما رازی پس از مراجعت از بغداد ریاست این بیمارستان را داشته و از این شهر برای درمان به اطراف می رفته است و داستان پزشکی وی برای حاکم نیشابور (و یا یکی از ملوک آل سامان که نظامی عروضی سمرقندی در چهار مقاله ی خود آودره؟) و حکایت درمان جوانی که زالو به گلویش رفته (بنا به روایت ابن ابی اصیبعه) تماماً مربوط به پزشکی رازی در این شهر می باشد، قاعدتاً چون وی طبیب بزرگ بیمارستان بوده، در بیمارستان ری سمت ریاست داشته است.
یاقوت حموی در معجم البلدان گوید:«... ری شهر بسیار بزرگی است که بیشتر آن خراب گردیده و اتفاقاً من از خرابه های آن در سال 617 هجری قمری موقعی که از شر تاتارها فرار می کردم عبور کرده، دیدم شهر خراب شده، ولی دیوارهای خرابه آن و منابر و مساجد و تزئینات دیوارها به حال خود باقی بودند».
به هر حال به طور قطع ری بیمارستانی داشته، ولی از کم و کیف آن به مانند بعضی از بیمارستان های دیگر بیش از آن چه مذکور افتاد مطلبی در دست نیست.
3- بیمارستان زرند
این بیمارستان از تأسیسات عمروبن لیث صفاری است. عمرو در زرند (زرنج) بازاری به نام خود ساخت و آن را بر مسجد جامع و بیمارستان آن جا و بر مسجدالحرام وقف کرد، که درآمد روزانه ی آن هزار درهم بود. این مطلب گفته اسطخری در کتاب «المسالک و الممالک» (صفحه ی 241چاپ لیدن) می باشد. آن گاه اسطخری اضافه می کند که شهر زرنج (زرند) همان قصبه سجستان است که بازارهای آن بسیار خوب و زیباست.چون دوران حکومت عمروبن لیث بسیار کوتاه بوده، قطعی است پس از وی آن هم در زمانی که پس از یعقوب و جنبش عظیم ایرانیان بوده نمی توان گفت که این بیمارستان چند سال دوام داشته و قسمت های مختلف مربوط به فنون پزشکی در آن به چه نحو بوده است. به نظر می رسد که این بیمارستان و بیمارستان ری قدیمی ترین بیمارستان های ایران پس از ظهور اسلام می باشند.
4- بیمارستان اصفهان
متأسفانه از این بیمارستان اطلاع زیادی در دست نیست، فقط نامی که از آن برده شده توسط ابن ابی اصیبعه مؤلف کتاب «عیون الانباء فی طبقات الاطباء» است که متذکر گردیده:«ابن مندویه اصفهانی از اطباء به نام شهرهای ایران بوده و اعمال مشهوری در صنعت پزشکی داشته است و برای افرادی که به صنعت پزشکی اشتغال داشتند کتابی تألیف کرده و در این بیمارستان به درمان بیماران مشغول بوده است»(3). چون ابن مندویه اصفهانی معاصر عضدالدوله دیلمی بوده از این جهت می توان گفت که این بیمارستان در سده ی چهارم هجری قمری وجود داشته و احتمال می رود (یا به احتمال قوی) در دوره ی سلسله آل بویه بنیان گذاری شده است.5 - بیمارستان نیشابور
این بیمارستان از اقدامات طبیبی به نام عبدالملک بن ابی عثمان محمد بن ابراهیم نیشابوری معروف به خرگوش که در ابتدا در مکه به تحصیل فقه می پرداخته و پس از مراجعت به موطن خود نیشابور به ساختن پل ها و آب انبارها و مساجد و ساختن بیمارستانی همت گماشت و اوقافی برای آن معین کرد.وی به سال 407هجری وفات یافت و پس از وی خواجه نظام الملک در نیشابور بیمارستانی معظم ساخت. می گویند هر روز وی (خواجه) در اول وقت هزار دینار در راه خدا انفاق می کرد. وفات خواجه در رمضان سال 485 هجری بود.
پس از حمله ی مغول به ایران و خرابی های این قوم بیمارستان نیشابور نیز منهدم گردید و دیگر اثری از آن باقی نماند.(4)
6- بیمارستان مرو
دیگر از بیمارستان هائی که در ایران وجود داشته بیمارستان مرو می باشد. از جزئیات مربوط به بیمارستان اطلاع زیادی در دست نیست. طبق گفته ی ابن البیطار در کتاب «الجامع المفردات»(5) عیسی بن ماسه طبیب معروف قرن دوم هجری قمری در این بیمارستان خدمت و حرمل (اسفند = اسپند) استعمال می کرد». از این رو معلوم می شود بیمارستانی در این شهر بوده که عیسی بن ماسه در آن به پزشکی اشتغال داشته است.پی نوشت ها :
1. تاریخ الحکماء قفطی صفحه ی 178 چاپ مصر سال 1326هجری قمری.
2. طبقات الاطباء و الحکماء ابن جلجل صفحه ی 77 چاپ قاهره سال 1955 میلادی به کوشش و تحقیق فواد سید.
3. عیون الانباء جلد دوم صفحه ی 22.
4. تاریخ البیمارستانات فی الاسلام تألیف دکتر احمد عیسی بک چاپ دمشق صفحه ی 267.
5. الجامع المفردات ج دوم صفحه ی 15.