سانسور و اختناق انگلیسی در ایران

بند ب فصل سوم پیمان اتحاد سه‌جانبه منعقده میان انگلیس، ایران و شوروی مهم‌ترین بند آن بود. این بند هم اختیارات گسترده‌ای به اشغالگران می‌داد و هم تفاسیر مختلف و وسیعی از آن می‌شد. طبق این بند، انگلیس و شوروی اجازه
دوشنبه، 30 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سانسور و اختناق انگلیسی در ایران
سانسور و اختناق انگلیسی در ایران






 
بند ب فصل سوم پیمان اتحاد سه‌جانبه منعقده میان انگلیس، ایران و شوروی مهم‌ترین بند آن بود. این بند هم اختیارات گسترده‌ای به اشغالگران می‌داد و هم تفاسیر مختلف و وسیعی از آن می‌شد. طبق این بند، انگلیس و شوروی اجازه می‌یافتند «جمع وسایل ارتباطی» در خاک ایران را در اختیار گرفته و هم آنکه بر این وسایل «هر گونه عملیات سانسوری» را اعمال و روا دارند. بر این اساس، پس از انعقاد پیمان، اولین اقدام متفقین دربارة سانسور «مخابرات پستی و تلگرافی و تلفنی و رادیو» بود. طبق یادداشت سفارت انگلستان که در هجدهم بهمن ماه 1320 به دولت ایران تسلیم شد، هر آنچه در حوزة آگاهی و وسایل ارتباط جمعی می‌گنجید، دچار تیغ سرویس سانسور انگلیس و شوروی می‌شد. سرویسی که به موجب پیمان اتحاد سه‌گانه، نام ایران را نیز یدک می‌کشید. آنان نه تنها «مخابراتی که نسبت به منافع ایران یا متفقین مضر باشد» را مشمول سانسور و مستحق مجازات می‌دانستند که حتی «مکاتبات با ممالکی که با اتحاد جماهیر شوروی و یا بریتانیا... در جنگ باشند» را ممنوع و مرتکبین را تهدید به بازداشت کرده بودند. دایرة سانسور را چندان تنگ نموده بودند که هیچ «نقشه و عکس یا طرحی» مجوز خروج نمی‌یافت. بدین ترتیب متفقینی که با انتقاد از اختناق دورة رضاشاهی و مقابله با فاشیسم هیتلری، کشور را اشغال کرده بودند، اینک خود اختناق و سانسور به مراتب سنگین‌تری را بر کشور حاکم کردند. روز به روز هم این وضعیت رو به بدتری می‌نهاد. چنانچه کمتر از یک ماه از این توافق، سفارت انگلستان در نامه‌ای به وزارت امور خارجه ایران، به برخی از روزنامه‌های محلی خرده گرفت که مطالب خود را مستقیماً «به وسیلة دستگاه‌های شخصی... از ممالک خارجه» دریافت می‌کنند. بر این مبنا، مطالبی بدون سانسور درج می‌شد که خوشایند اشغالگران نبود. از همین رو بولارد تأکید داشت فقط اخبار منتشره توسط خبرگزاری پارس مورد استفادة مطبوعات قرار گیرد. با این همه، زیاده‌خواهی‌ها رو به فزونی گذاشت. کم‌کم علاوه بر محدویت منابع خبری، مطالب خود روزنامه‌ها هم گرفتار سانسوری مضاعف شدند. به طوری که هیچ خبری مبنی بر شکست متفقین در صحنة جنگ اجازة انتشار نداشت.
رادیو هم مانند مطبوعات از وضعیت دوگانه‌ای رنج می‌برد. از یک سو سانسور و محدودیت بر این رسانه حاکم بود و از سوی دیگر زیاده‌خواهی‌های اشغالگران موجب شد رادیو به مثابه یک شرکت سهامی شود. محدودیت بر رادیو هم در نوع خود جالب بود. علاوه بر فرستندة رادیو که برنامه پخش می‌کرد، دستگاه‌های گیرندة رادیو که در اتومبیل‌ها و رستوران‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفتند، دچار محدودیت و سانسور شدند. از همان ماه‌های ابتدایی پس از انعقاد پیمان اتحاد سه‌جانبه، تقاضای جمع‌آوری دستگاه‌های رادیویی خودروها مطرح شد. بهانه هم این بود که «دستگاه‌های گیرندة معمولی اتومبیل‌ها را می‌توان به سهولت تبدیل به دستگاه‌های فرستنده نمود و وقتی که به این کار اقدام شود، نهایت اشکال را دارد که کشف نمود چه مکالماتی به عمل آمده و یا اتومبیلی را که دارای یک چنین دستگاهی است، تشخیص داد.» نتیجه آن شد که رادیو اتومبیل‌های بسیاری مهر و موم شد و حتی از صاحبان اتومبیل‌ها تعهد گرفتند که آن‌ها را «مورد استفاده قرار ندهند».
سفیر انگلستان به مهر و موم کردن رادیو اتومبیل‌ها هم اکتفا نکرد. این بار او خواهان توقیف رادیوها بود. از همین رو رادیو اتومبیل‌ها توقیف و در انبار شهربانی نگهداری شد. صاحبان اماکن عمومی مانند رستوران‌ها هم در صورتی حق استفاده از رادیو را داشتند که «از قسمت اخبار دول محور» استفاده نکنند مبادا با گوش سپردن به این دست اخبار، از پیروزی متحدین درجبهه‌های جنگ با خبر شوند.
علاوه بر زیاده‌خواهی‌های اشغالگران در توقیف و سانسور رادیوها، تقاضاهایی نیز در حوزة پخش برنامه‌های رادیو تهران وجود داشت. روس‌ها و انگلیس‌ها ساعاتی از اوقات رادیو را برای پخش برنامه‌های مورد نظر خود در دست گرفتند. ابتدا انگلیسی‌ها برای خود و سربازان هندی ساعاتی را در اختیار گرفتند تا در آن ساعات، اخبار و موسیقی پخش کنند. بعدها شوروی‌ها هم به آنان پیوستند.
پخش برنامه برای سربازان هندی اما موجب شد روس‌ها هم تقاضای مشابهی برای پخش اخبار به زبان لهستانی بنمایند. این تقاضا علاوه بر آنکه دخالت در امور داخلی ایران بود، موجب تنش میان شوروی و انگلیس شد. چرا که در اخبار به زبان لهستانی مطالبی علیه دولت لهستان آزاد تحت حمایت دولت لندن گفته می‌شد. همچنین آن‌ها از طریق برنامه‌هایشان در رادیو تهران درصدد القای اهداف سیاسی خود بودند. به طوری که روس‌ها علاوه بر زمان در اختیارشان برای پخش «مطالب ادبی و سیاسی و موسیقی» زمان برای پخش «برنامة مخصوص کودکان» می‌خواستند. برنامه‌های آن‌ها در رادیو تهران تا آنجا پیش رفت که در امور داخلی ایران جانبدارانه عمل می‌کرد و به نوعی زمینه‌ساز نفوذ احزاب وابسته مانند حزب توده بود. به طوری که مطالب یکی از برنامه‌های تحت نظر شوروی موجب اعتراض شدید دولت ایران گردید.
روزنامه‌های ایرانی هم از دست دخالت‌ها و سانسور متفقین وضعیت مناسبی نداشتند. هر چند به نظر می‌رسد فضای پس از شهریور 1320 موجب شکسته شدن جوّ اختناق دورة رضاشاهی علیه مطبوعات بود، اما این وضعیت شامل حال روزنامه‌هایی می‌شد که به نفع یکی از دو اشغالگر قلم می‌زدند.
از همان آغاز سال، فرماندار نظامی تهرانی با استناد به قانون حکومت نظامی مصوبة 22 رجب 1329 قمری مربوط به دورة پس از اخراج مورگان شوستر و تعطیلی مجلس دوم، مطبوعات را به داغ و درفش تهدید کرد. به ویژه مادة 39 این قانون که رسیدگی به «توهین نسبت به مقام سلطنت به هر نحوی که باشد، توهین نسبت به رئیس مملکت خارجی یا نمایندة سیاسی به هر نحوی از انحا...» را در صلاحیت دادگاه نظامی دانسته بود، می‌توانست تهدیدی برای روزنامه‌نگاران مستقل باشد. بر همین مبنا، بولارد علاوه بر تشکر از فرماندار نظامی تهران، خواستار تعمیم این قانون دربارة مطبوعات کل کشور شد. با استناد به چنین قانونی، وزیر مختار انگلیس در تهران علاوه بر توقیف روزنامة تهران‌مصور به جهت چاپ کاریکاتوری از وزیر مشاور دولت انگلیس در خاورمیانه، تقاضای مجازات «صاحب روزنامه و سردبیر» وکاریکاتوریست را داشت. این در حالی بود که دولت انگلستان خود قانونی مبنی بر مجازات توهین‌کنندگان به «رؤسای دول خارجه و نمایندگان سیاسی» نداشت. شوروی‌ها هم تقاضاهایی همچون انگلیسی‌ها در سانسور و محدودیت مطبوعات داشت و علاوه بر کیفر روزنامه‌های ضد شوروی خواستار عدم انتشار چنین روزنامه‌هایی با امتیاز دیگر بودند.
منبع: اسنادی از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم ، مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط