چکیده
شعر مقاومت فلسطین تصویرگر تاریخ انقلاب فلسطین است و در این عرصه، شاعرانی متعهّد و پاکباز پا به عرصه ی مقاومت گذاشته و در ذوق و هنر خویش را در راه مبارزه با متجاوزان و دفاع از حق به کار گرفته اند.
علی فوده از شاعرانی است که با حضور در سنگرهای مقاومت و با استفاده از قریحه و هنر شاعری خویش برای حفظ کرامت نفس و دفاع از آرمان فلسطین به پا خاسته ولی آنچنان که شایسته ی اوست معرفی نشده و محتوای اشعارش مورد بررسی و کنکاش قرار نگرفته است.
کرامت نفس از جمله ویژگی هایی است که در شعر علی فوده نمود بیشتری دارد و صفاتی چون شکیبایی، صداقت، پایداری و ایثار را به دنبال داشته و در تکوین شخصیّت او مؤثّر بوده و در موفّقیّتش در عرصه ی مقاومت تأثیرگذار بوده است.
در این مقاله پس از اشاره ای گذرا به ادبیّات مقاومت فلسطین و زندگی شاعر و ظهور او در عرصه ی مقاومت، جلوه های کرامت نفس در شعر شاعر بررسی و تحلیل شده و این نتیجه به دست آمده است که شاعر برای آگاه ساختن مخاطب نسبت به اهمیّت کرامت نفس در راه مقاومت، نقاب شخصیت هایی را به چهره زده است که در تاریخ به این صفت معروف هستند؛ از مهم ترین این شخصیّت ها از بلال حبشی، عروه بن الورود، و هفده تن از یاران مقاومت ذکر شده است.
واژگان کلیدی
ادبیّات مقاومت، علی فوده، فلسطین، کرامت نفس
1- مقدّمه
ادبیّاتی که در پی آرمان فلسطین پدید آمد و صورت و معنای خود را از مفاهیم و اصطلاحات برخاسته از آن کسب نمود، به عنوان ادبیّات مقاومت فلسطین شناخته شده و به ادبیّات عربی و ادبیّات جهان معرفی شده است؛ بنابراین شعر مقاومت فلسطین شعری است که پس از آرمان فلسطین، همگام و همراه مردم گام برداشت و به نوعی تاریخ انقلاب فلسطین را به تصویر کشید. در این میان ادیبانی پا به عرصه ی وجود گذاشتند که با عزمی استوار و با قلم هنرمندانه و شیوای خویش به این جریان کمک کردند. یکی از این ادیبان علی فوده است که پنج مجموعه شعری و یک رمان و مجموعه های وسیعی از قصیده های و نوشته های پراکنده از خود به جا گذاشته است که این مجموعه ها و نوشته های پراکنده در مجله ی «الرصیف» منتشر شده است و در یادداشت های دست نویس او وجود دارد.
تاکنون شعر علی فوده به طور ویژه وارد ادبیّات مقاومت نشده است و بیشترین توجّه به این شاعر، تنها نوشته ها و سخنرانی هایی است که دوستان و خویشاوندانش درباره ی شهادتش انجام داده اند.
از نمونه های بی توجّهی به این شاعر شهید، این است که در کتاب «موسوعه الأدب الفلسطینی» که توسط «سلمی خضراء الجیوسی» به عربی و انگلیسی نگارش یافته، نامی از این شاعر نیامده است و این در حالی است که در این کتاب به شاعرانی اشاره شده است که از شهرت کمتری برخوردارند. هم چنین در مجموعه «قاموس الأدب العربی الحدیث» تألیف «حمدی سکوت»، سخنی از این شاعر به میان نیامده و تنها در کتاب «معجم البابطین لشعراء العربیه فی القرنین التاسع عشر و العشرون» در سه صفحه و ذکر نمونه ی شعری او پرداخته شده است.(هیأه المعجم، 2008م: 711-709)
نکته ی دیگر در ضرورت این پژوهش، این است که چنین شاعرانی که جان خود را در راه مقاومت از دست داده اند، شایسته است که در حاشیه قرار نگیرند و به نسل جدید معرفی شوند و عواملی که سبب جاودان ماندن این شاعران شده، بررسی شود و جایگاه واقعی شاعر و نویسنده ای که خود در مسیر ترویج فرهنگ مقاومت حرکت کرده و در میان سنگرها به شهادت رسیده است، به نسل امروز معرفی شود.
این پژوهش به دنبال دست یابی به این هدف هاست:
الف: معرفی علی فوده به عنوان شاعر شهید و ناشناخته در عرصه ی ادبیّات مقاومت فلسطین.
ب: اثبات این نکته که در عرصه ی مقاومت، ابزارهای درونی مقدّم بر ابزارهای بیرونی اند.
ج: تبیین جلوه های کرامت نفس در شعر شاعر که از ابزارهای درونی است.
روش پژوهش در این نوشتار تحلیلی و توصیفی است؛ به این ترتیب که پس از نگاهی کوتاه به ادبیّات مقاومت فلسطین و زندگی و شعر شاعر در عرصه ی مقاومت به بررسی جلوه های کرامت نفس در شعر او پرداخته و سپس به مهم ترین نتایج پژوهش در قسمت نتیجه گیری اشاره شده است.
چنان که اشاره رفت، تاکنون پژوهشی در خور در زمینه ی شعر و اندیشه های شهید علی فوده انجام نشده است. تنها کتابی را که می توان در این زمینه به آن اشاره کرد کتاب «مرایا التذوّق الأدبی، دراسات و شهادات»(2005م)، نوشته مجموعه ای از نویسندگان است که در آن توسط «خلیل ابراهیم»، مقاله ای در مورد زندگی و شعر شاعر نوشته است و اشارات داره الفنون و مؤسسه ی خالد شومان در اردن آن را به چاپ رسانده است.
این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسش است که کدام ویژگی از ویژگی های شهید علی فوده در تکوین شخصیّت وی به عنوان شاعر مقاومت، بیشتر مؤثر بوده است؟ پیش از پاسخ گفتن به این پرسش، لازم است که ابتدا به این دو پرسش پاسخ گفته شود:
- چرا علی فوده در عرصه ی مقاومت تأثیرگذار بوده است؟
- علی فوده با چه ابزارهایی به این درجه از تأثیرگذاری رسیده است؟
1- ادبیّات مقاومت فلسطین
پژوهشگران حوزه ی ادبیّات مقاومت، تاکنون در مورد چگونگی ادبیّات مقاومت و مراحل پیدایش و تکوین و تکامل آن در دوره های مختلف و فراز و فرودها و تحوّلاتی که بر جوامع گوناگون گذشته است، مطالبی نوشته و سخنانی بر زبان آورده اند. بر اساس همه ی نوشته ها و گفتارها، ادبیّات مقاومت مطابق ویژگی های تاریخی و اجتماعی و سیاسی هر دوره و برهه ی زمانی و مطابق با شرایط و احوال همان زمان، در قالب های گوناگون شعر و نثر جلوه گر شده است؛ گاه در قالب ادبیّات اعتراضی، افشاگر و هشداردهنده و گاهی در قالب ادبیّات عرفانی و صوفیانه یا ادبیّات سوگ و مرثیه خود را نشان داده است.
نخستین نمودهای مقاومت انسان در ادبیّات را می توان در اسطوره ها و حماسه های ادبی دید چنان که در ادبیّات یونان باستان، مفهوم اسطوره با جنگ خدایان با قهرمانان یا مصائب و سختی هایی که در برابر اقوام کهن گذشته است، گره خورده است.(داد، 1383: 34)
آنگاه که به ادب عربی بنگریم، در می یابیم که عنصر مقاومت در شعر و نثر همه دوره ها با شرایط ویژه ی هر دوره نمایانگر است. بسیاری از ادیبان در هر زمان، مطابق گونه های متفاوت ستم و تجاوز و بیداد، اظهار وجود کرده و واکنش مناسب خویش را در قالب شعر و نثر هنرمندانه ریخته و به جامعه عرضه داشته اند و نه تنها با سلاح ادب در برابر موانع باز دارنده مقاومت کرده اند، بلکه انسان های جامعه ی خویش را به مقاومت دعوت نموده و روح هوشیاری و دلیری و سرسختی را در وجودشان دمیده و آنان را به حرکت و پویایی و جهت گیری مناسب و مبارزه فرا خوانده اند.
«ادبیّات مقاومت در ادبیّات عربی نیز در دوره های مختلف جلب توجّه می کند. در دوره ی جاهلی، به دلیل نزاعات قبیله ای و قومی، ادبیّات مقاومت وجود داشته است، شعر شعرای صعالیک همچون عنتره، عروه ابن الورود و شنفری نمایشگر همین نوع ادبی است. در نزاع های قبیله ای، شعر حماسی عمرو بن کلثوم، نمونه ی دیگر آن است و البتّه در دوره های بعد از عصر جاهلی، به فراخور مقتضیات زمان و احوال سیاسی و اجتماعی حاکم بر آن دوره هم، شعر و ادب مقاومت به گونه های مختلفی در شعر و ادب عربی خود را به نمایش می گذارد. این مطلب در دوره های مختلف صدر اسلام، اموی، عباسی، انحطاط و به ویژه در دوره معاصر فراوان به چشم می خورد.»(محسنی نیا، 1388: 144)
پدیده ادبیّات پایداری در دوره ی معاصر، گسترده تر از دوره های پیشین است و بخش عمده ی نمود مقاومت در این دوره، مربوط به انقلاب هایی است که ملّت های زیر ستم در برابر استعمارگران و اشغالگران، جهت کسب استقلال و رهایی از ستم و بیداد داشته اند. از نمونه های بارز آن می توان به انقلاب مردم لیبی در برابر استعمار ایتالیا، انقلاب مردم الجزایر در برابر استعمار فرانسه، پایمردی مردم مصر در انقلاب عرابی پاشا علیه ترکان عثمانی، جنبش جمال عبدالناصر در نبرد با اسرائیل، انقلاب مردم عراق در سال 1920 علیه استبداد به رهبری علمای شیعه و انقلاب مردم فلسطین در برابر اسرائیل که مهم ترین بخش ادبیّات مقاومت در دوره ی معاصر است، اشاره کرد.(ر.ک: همان)
با توجّه به مفهوم انقلاب فلسطین و ریشه های تاریخی قیام مردم آن سرزمین، ادبیّاتی را که در خدمت این حرکت و در راستای تحقّق آرمان های آن بوده است، ادبیّات مقاومت فلسطین نامیده می شود. این ادبیّات دردها و مبارزات توده ای ستم دیده را به تصویر کشیده و افق های تازه ای را در عرصه ی ادبیّات گشوده و مفهوم جدیدی از مقاومت را مطرح ساخته است.
بنابر آنچه گفته شد، «ادبیّات مقاومت فلسطین»، به آثاری اطلاق می شود که نقش روشنگری و هدایت مبارزان را به سوی میدان جنگ و پایداری ایفا کرده است و در برانگیختن ملّت فلسطین به پایداری نقش بسزایی داشته است. هرجا از ادبیّات مقاومت عربی در دوره ی معاصر سخن به میان آید، نام آرمان فلسطین می درخشد.«نبض شعر عرب امروز با مسئله فلسطین می تپد. شاید نتوان شاعری یافت که در کشورهای عربی شعر بگوید و موضوع بخشی از شعرهایش را فلسطین تشکیل ندهد.»(شفیعی کدکنی، 1380: 250)
پس از سال 1948م و ایجاد دولت غاصب اسرائیل، زندگی مردم فلسطین به تباهی کشیده شد و این تراژدی، موضوع ادبیّات فلسطین گردید. پس از شکست ژوئن سال 1967م، شعر مقاومت فلسطین موضوع بسیاری از پژوهش ها قرار گرفت. «ناقدان معاصر عرب بر این باورند که مهم ترین بازده ادبی جنگ اعراب و اسرائیل، پیدایش ادبیّات مقاومت فلسطین است. در سال 1966م، غسّان کنفانی، رمان نویس معروف، کتاب «أدب المقاومه فی فلسطین المحتلّه» را منتشر کرد و ادبیّات مقاومت را به خوانندگان داخل و خارج فلسطین معرفی کرد.»(کیانی، 1388: 131)
ملّت فلسطین با تمام توش و توان در مقابل اشغالگری اسرائیل ایستادگی کرد و برای حفظ منزلت و میراث فرهنگی خود از همه ی راه ها و ابزارهای موجود و امکانات مختلف بهره برد. شعر بهترین و اثرگذارترین ابزاری بود که می توانست در تداوم پایداری، بیداری اذهان، برانگیختن احساسات، بسیج کردن نیروها، منظّم و فشرده ساختن صفوف مبارزان و فراخوانی مردم جهان به هم دردی، مؤثّر باشد و به عنوان بزرگ ترین وسیله ی تبلیغات و فرهنگ سازی، مورد استفاده قرار گیرد؛ بنابراین شعر مقاومت، شعر تعهّد و رسالت و شعر مبارزه و در صحنه ماندن است، شعر عشق به آرمان ها و شعر شعور و شعر وطن دوستی و نوع دوستی است. این گونه شعر از سویی شرارت ها و ستم تجاوزگران را به تصویر می کشد و از دیگر سو، حس پایداری را بر می انگیزد.
حسام الخطیب ادبیات فلسطین را به چهار دوره ی زمانی تقسیم می کند:
- دوره نخست: از اواخر سده ی نوزدهم میلادی تا اوایل سده ی بیستم.
- دوره ی دوم: اوایل سده ی بیستم تا شکست 1948م.
- دوره سوم: از 1948 تا دهه ی شصت قرن بیستم.
- دوره چهارم: دوره ی انتفاضه و بازگشت به خودآگاهی؛ یعنی از اواسط دهه ی شصت قرن بیستم تا زمان حاضر.(الخطیب، 2002: 175)
ادبیّات مقاومت فلسطین در نیمه ی دوم دهه ی شصت قرن بیستم، شاهد شاعرانی چون محمود درویش، سمیح القاسم، توفیق زیاد و مانند آنان است که بعد از سال 1948م در عرصه ی مقاومت فلسطین شعر سروده اند و بسیاری از شاعرانی که خود در شمار مبارزان و ستم ستیزان بوده و نیز شعر مقاومت سروده اند، کمتر مورد توجّه قرار گرفته اند.
شهید علی فوده، شاعر مبارز فلسطینی، از جمله ی آن شاعران است که هدف اصلی او فلسطین و مقاومت فلسطین است. او از یک سو به عنوان مبارزی در سنگر مجاهدان است و از دیگر سو، شاعر چیره دستی است که همه ی ذوق و هنر خویش را در راه آرمان فلسطین در طبق اخلاص نهاده است.
با دقّت و ژرف نگری در مجموعه های شعری علی فوده در می یابیم که اشعار مقاومت او از نظر ویژگی و اسلوب و محتوا، یادآور اشعار شاعرانی چون سمیح القاسم، محمود درویش، توفیق زیاد و دیگران است و او شاعری اثرگذار در پیشبرد شعر مقاومت فلسطین است.
علی فوده مجموعه شعر خود را با عنوان «فلسطینی کحدّ السیف»، به فلسطین و کسانی که در سرزمین خویش مانده اند و وطن را رها نکرده اند، تقدیم می کند و با صراحت می گوید:
إلی مَن عشقوا الترابَ فظلّوا هناک... فی هیفا و یافا، فی القدس و نابلس، فی قنّیر و دیریاسین.
ظلّوا مع الأشجار و الریح و البحر، ظلّوا یقاومونَ
إلی هؤلاء النّاس أهدی قصائدی
به آنان که به خاک (فلسطین) عشق ورزیدند و همواره آنجایند...در هیفا، یافا، قدس، نابلس، قنیر و دیریاسین.
همواره با درختان و باد و دریا همدمند... پیوسته مقاومت می کنند...
اشعارم را به چنین مردمی هدیه می کنم.
سلاح علی فوده در عرصه ی مقاومت تنها کلمه نیست بلکه او با تمام وجود در راه مبارزه پیش رفته تا جایی که همه ی هستی اش را در راه آرمان فلسطین فدا کرده و به درجه ی شهادت-که فوزی عظیم است-رسیده است. با توجه به اهمیّت موضوع، لازم آمد که نگاهی گذرا به زندگی شاعر داشته باشیم.
2- نگاهی به زندگی شهید علی فوده
علی یوسف احمد فوده در سال 1946م در روستای «قنیر»، از توابع شهر حیفاء، به دنیا آمد. دو ساله بود که اسرائیل از طرف سازمان ملل متّحد به رسمیّت شناخته شد. از همان زمان به بعد، زندگی آوارگی و فقر و تنگدستی را تجربه کرد و این احساس تا سن سی و شش سالگی، یعنی زمان شهادتش، با او همراه بود.
آوارگی تنها مصیبت شاعر در دوران کودکی اش نبود؛ از زمانی که مادرش را از دست داد، اندوهش دو چندان شد و از همان ابتدای کودکی، دو واژه ی مادر و وطن، احساس غربت و تنهایی را برای او ترسیم کرد که بعدها این دو واژه در همه جای شعرش حضور داشت.
علی فوده پس از شکشت سال 1948م، با خانواده اش به کرانه ی باختری رود اردن رفت و تا پیش از مصیبت سال 1967م، در آنجا به سر برد؛ سپس با خانواده اش به اردوگاه «نورشمتن» در نزدیکی «طولکرم» رفت. دوران ابتدایی و دبیرستان را در طولکرم گذراند؛ سپس در سال 1966م، از تربیت معلّم «حوّاره» دانش آموخته شد.
زندگی علمی خود را با تدریس در مدرسه ی «أمّ عبهره» در ناعور آغاز کرد و به مدت چهار سال در آنجا ماند. به نظر می رسد در این فاصله زمانی بودکه توانست مجموعه شعر خود را با عنوان «فلسطینی کحدّ السیف» در سال 1969م، چاپ و منتشر کند.
قصیده ی «یا بلادی» در همان مجموعه، دلیل روشنی بر این گفته است. شاید آن قصیده را برای هم کلاسی های خود سروده است. این قصیده نیز در قسمت «نامه های معلّمان» در مجلّه ی «رساله المکتبه التربویه الثقافیه» در سال 1969م به چاپ رسید. این تأییدی بر این ادعاست که شاعر تا سال چاپ قصیده اش در مجلّه مذکور هنوز معروف نبوده است.
علی فوده تا سال 1976م، به عنوان معلّم در «جبل النظیف» و شهرهای دیگر عمّان به سر برد و در سال 1973م، به انجمن نویسندگان اردنی پیوست. دوره ی زندگی شاعر در عمّان، دوره ی پختگی و بروز تجربه ی شعری و پربارترین دوره ی زندگی اوست. این تجربه ی عمیق او را می توان در مجموعه ی «فلسطینی کحدّ السیف» و مجموعه ی «قصائد من عیون امرأه» یافت.
علی فوده در سال 1976م به بغداد رفت و در آنجا برخی از قصاید مجموعه ی «منشورات سرّیه للشعب» را سرود؛ سپس برای زمان کوتاهی به کویت رفت و در همان سال به بیروت بازگشت تا به صفوف رزمندگان مقاومت فلسطین بپیوندد امّا به دلیل شخصیّت منحصر به فردی که داشت، به کارگروهی متمایل نشد و در مبارزه، راه صعالیک را در پیش گرفت و در این راه، مدّت زمانی زندان را به جان خرید.
در سال 1981م، مجله ی «الرصیف» را با همکاری برخی از دوستانش منتشر کرد. سومین مجله ی شعری او با عنوان «عِواء الذئب» در بیروت در سال 1977م منتشر شد و درسال 1979م، تنها رمانش را با عنوان «الفلسطینی الطیب» به چاپ رساند و چهارمین مجموعه شعرش را با عنوان «الغجری» و آخرین مجموعه ی شعری اش را در 1982م با عنوان «منشورات سریه ی للشعب» منتشر ساخت.
صبح روز دهم ماه تموز سال 1982م، علی فوده مجله ی «الرصیف» را در سنگرها بین رزمندگان پخش می کرد. در این هنگام، ارتش اسرائیل بیروت را به گلوله بست و خمپاره ای نزدیک او منفجر شد و ترکشی از آن به گردنش اصابت کرد. در میان دوستانش شایع شد که علی فوده شهید شده است و یاسر عرفات دستور داد خیمه ای برای عزادارایش برپا کنند.
آنگاه که به هوش آمد برایش روشن شد که چقدر دوستانش، حتّی کسانی که در زندگی با او مخالفت می کردند، او را دوست دارند. شاعر پس از چند روز بر اثر همان جراحت ها در روز هفتم آگوست سال 1982م، دار فانی را وداع گفت.
«الیاس خوری» داستان شهادت علی فوده را در رمان «باب الشّمس» به تصویرکشیده است تا به اختلاف نظرها درباره چگونگی شهادت این شاعر پایان دهد. این داستان از زبان قهرمان آن که در محلّ شهادت علی فوده حاضر بوده، بیان شده است.(ر.ک: ابراهیم خلیل، 2005: 81-76 و www.alifodeh.com)
3- علی فوده در عرصه ی مقاومت
عقربه جهت گیری عواطف و احساسات انسان به طور طبیعی و فطری به سوی هدف متعالی در حرکت است و آنچه را که به طور حقیقی می خواهد، مطلق محض است، «انسان عاشق کمال مطلق است و عاشق چیز دیگری نیست، یعنی عاشق ذات حق است.»(مطهری، 1385: 81) و انسان موجودی است که خواسته یا ناخواسته در معرض حوادث طبیعی و عوامل اجتماعی، سیاسی، عقیدتی و مشکلات و دشواری ها و درد و رنج های ناشی از آن قرار می گیرد. برای مقابله با آن دشواری ها و آسیب ناپذیری لازم است به سلاح هایی مسلّح و به ابزارهایی مجهّز شود تا بتواند از یک سو، خویشتن خویش را حفظ کند و از دیگر سو عوامل مثبت، یعنی خیر و نیکی را به سوی خود جلب و عوامل زیان آور را دفع کند. ابتدا لازم است برای نفس خویش ارزش قائل شود و آن را عزیز دارد تا بتواند در مقابل گزند حوادث مقاومت نشان دهد و موفق شود. ابزارهای مقاومت در مقابل حوادث دو دسته است: ابزارهای بیرونی و ابزارهای درونی.
مهم ترین ابزار درونی، نفس با عزّت و با کرامت است و از جمله ابزارهای بیرونی هنر و شعر است که عرصه ای اثرگذار و جذّاب است و شخص می تواند پس از تجهیز خویش موجی از مقاومت را در درون دیگران نیز برانگیزد و کسانی که از او تأثیر می پذیرند، خودشان عواملی اثرگذار شوند و جوامع بشری را یک پارچه، اهل مقاومت نمایند.
علی فوده با داشتن اراده ی استوار که از درد طلب و یقظه (خودآگاهی) ناشی شده است، در برابر جور و جفا و تهدید دو راه پیش روی خود داشته است: یکی تن به ذلّت دادن، دوّم مقاومت.
بی تردید آن گاه که راه مقاومت را برگزید، به دنبال ابزار مقاومت می گردد. پیداست که اولویت با ابزار درونی است زیرا سلاح برنده و مدرن، حتّی شعر و هنر با تمام اثرگذاریش، در دستان شخص ذلیل و ترسو، بی خاصیّت است. بسیاری از شاعران عرصه ی مقاومت، افتخارات رزمندگان را با هنر خویش به تصویر کشیده اند و بعضی ممکن است با شعر سرایی در عرصه ی مقاومت، برج عاجی شده باشند ولی علی فوده، غایت متعالی انسان را فراموش نکرده و خود در عرصه ی مقاومت وارد شده و شاهدی در همه ی سنگرهاست.
علی فوده هنر شعر خود را با حضور در سنگرها و صف رزمندگان، آشتی داده و از همه مهم تر با همه فروتنی و بی اعتنایی تمام، جهت شناخته شدن خویش هیچ گامی برنداشته است.
از میان ویژگی های انسانی شاعر، آنچه که بیشتر نظر انسان را جلب می کند و در تکوین شخصیّت او بیشتر مؤثر بوده است، کرامت نفس است و این ویژگی است که در اراده او را استوار ساخته است. علی فوده وقتی مشاهده کرد که بر اثر هجوم تجاوزگران، همه چیز از جمله انسانیّت انسان به خطر افتاده است، با حفظِ کرامتِ نفسِ خودساخته و ابزار شعر و هنر، در سنگرها حضور یافت و تا آخرین لحظه ی زندگی از کرامت و عزّت نفس خویشتن و هم وطنان و عقاید مقدّس خویش دفاع کرد.
جهت پرهیز از طولانی شدن سخن، پس از اشاره گذرا به مفهوم کرامت نفس، تنها سه قصیده از دیوان علی فوده مورد بررسی قرار گرفته است. برای نشان دادن جلوه های کرامت نفس، پس از بررسی اشعار باقی مانده از شاعر، سه قصیده مربوط به بلال حبشی، عروه بن الورد و هفده تن از یاران مقاومتش با عنوان «مطلوب رأسی»، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
منبع : دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنرکرمان-نشریه ادبیات پایداری-سال دوم شماره 3 و 4.