پیوند دوستی مقدس است

دوستی همانقدر که نیاز به حق شناسی و عدالت در داد و دهش دارد به پیشدستی و احسان نیز محتاج است. زیرا دوستی درختی است که در فضای احسان بیش از زمینه عدل رشد می کند. امام زین العابدین(ع) در رساله خود معروف به رساله
جمعه، 10 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پیوند دوستی مقدس است
پیوند دوستی مقدس است

نویسنده: سید هادی مدرسی
مترجمان: حمیدرضا شیخی، حمیدرضا آژیر



 

دوستی همانقدر که نیاز به حق شناسی و عدالت در داد و دهش دارد به پیشدستی و احسان نیز محتاج است. زیرا دوستی درختی است که در فضای احسان بیش از زمینه عدل رشد می کند. امام زین العابدین(ع) در رساله خود معروف به رساله حقوق می فرماید: « اما حقّ دوست آن است که تا آنجا که می توانی با او به فضل رفتار کنی ( یعنی هر نیکویی که از او به تو رسد تو نیز افزونتر و بهتر از آن انجام دهی) و اگر نتوانی دست کم با او به انصاف و داد رفتار نمایی؛ همچنان که او تو را گرامی می دارد تو نیز گرامی اش داری، او را نگهداری همچنان که او تو را نگهدار است؛ نگذاری که در کار نیک و احسان نسبت به تو از تو پیشی گیرد و اگر پیشی جست آن را تلافی کنی؛ در مقام دوستی کوتاهی نورزی و همواره خیرخواه و یاور او باشی و در اطاعت پروردگارش وی را یاری رسانی و اگر خواست معصیت خدایش کند او را بر ترک آن کمک کنی؛ همواره بر او رحمت باشی نه عذاب»(1).
مال و دارایی از آن انسان نیست بلکه مالک حقیقی آن خداوند بزرگ و مالک الملک است. با توجه به این نکته چگونه است که اندیشه برخی بر محور انانیتها و خودخواهیها می چرخد و در حالی که میلیونها نفر در بینوایی و گرسنگی و محرومیت جان می سپارند می اندیشد که باید ثروتمند و آسوده خاطر زندگی کند؟!
روزی پیامبر خدا(ص) مشغول تقسیم اموال و غنایم بود که مردی از راه رسید و گفت:« ای محمد با عدالت تقسیم کن. چه، این مال از آن تو نیست.» پیامبر فرمود:«‌راست گفتی، این مال از آن من نیست.» فضل و عنایت خداوند به آدمی در این نیست که او را مال فراوان دهد بلکه در این است که در ثروت وی خیر و برکتی قرار دهد که میان نیازمندان تقسیم شود و مردم از آن استفاده کنند. در دعای امام سجاد(ع) آمده است:« خداوندا! خیر را با دستان من به مردم برسان».
خیر و خوبی بالاخره باید با دست کسی به دیگران برسد پس سعی کن آن کس تو باشی. فکر نکن اگر تو این کار را نکردی کس دیگری نیز آن را انجام نخواهد داد...اگر تو بینوایی را کمک نکردی و اگر تو حقی را یاری نرساندی قطعاً بدان کسانی یافت خواهند شد که بینوا را کمک و یا حق را یاری رسانند، این سنت خداوند است که نسلهای فعال و پرتحرک را جانشین نسلهایی کند که از مسؤولیت شانه خالی می کنند. خداوند می فرماید:« ای کسانی که ایمان آورده اید، هرکه از شما از دینش باز گردد چه باک؛ زودا که خدا مردمی را بیاورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند؛ در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر کافران سرکش؛ در راه خدا جهاد می کنند و از ملامت هیچ ملامتگری نمی هراسند. این فضل خداست که به هرکس که خواهد ارزانی دارد و خداوند گشایشگر و داناست.»(2)
بدین سبب در دعا آمده است:« خدایا! مرا از کسانی قرار ده که به وسیله او دینت را یاری می رسانی و دیگری را جانشین من مکن»(3).
اگر نتوانستی در فضل و احسان به برادرت، پیشگام باشی البته مانعی ندارد چرا که« خداوند هرکس را جز به قدر توانش تکلیف نمی کند.»(4) اما « دست کم با او به انصاف و داد رفتار کن» بدین ترتیب که نیکی اش را به نیکی پاسخ ده و به تعبیر امام سجاد(ع):« همچنان که او تو را گرامی می دارد تو نیز او را گرامی دار و همچنان که او از تو نگهداری می کند تو نیز نگهدارش باش». و « نگذار که در کار نیک و احسان نسبت به تو از تو پیشی گیرد.» لابد دیده اید که چگونه بچه ها وقتی شیرینی میانشان پخش می شود هریک برای گرفتن سهم خود از دیگری سبقت می گیرد؟ دوستان نیز همین گونه باید در احسان به یکدیگر مسابقه بگذارند و از هم پیشی بگیرند.
اگر دوستت در احسان به تو پیشدستی کرد سزاوارست که بی درنگ احسانش را به نیکی پاسخ گویی... برترین احسان و نیکی آن است که به دوستی پایبند باشی، خیرخواه دوست باشی، او را نگهبان باشی، بر اطاعت از خدا یاریش رسانی و اگر خواست معصیت و نافرمانی خدایش کند کمک کنی که دامن بدان نیالاید. و« سرانجام همواره بر او رحمت باش نه عذاب».
علاوه بر اینها، اسلام از مؤمن می خواهد که لوح دل خود را از کینه ورزی نسبت به برادرش بزداید. گاه ممکن است که شما به دلیلی بر دوست خود خشم گیرید. در اینجا لازم است که برای زدودن کینه و دشمنی پیشدستی کنید. نباید فقط به فرونشاندن خشم خود بسنده کرد بلکه باید با پوزش خواهی از دوست خشنودی او را نیز به دست آورد.
مردی می گفت:« خانه ای داشتم که آن را به شخصی اجاره داده بودم. چند ماه گذشت و اجاره بهای خود را نپرداخت. از طرفی من هم شدیداً به پول احتیاج داشتم لذا ناچار شدم بر او سخت بگیرم اما باز هم چیزی به من نداد. تهدید به اخراج و شکایت کردم اما تأثیری نبخشید. بالاخره تصمیم گرفتم بروم و هرچه بد و بیراه است نثارش کنم تا شاید اجاره را بدهد. اما اندکی تأمل کردم و عاقلانه اندیشیدم و دریافتم که این کار نه تنها مشکل را حل نمی کند بلکه گناه و معصیت هم هست. لذا نظرم عوض شد و تصمیم گرفتم با او به لطف و نرمی و احترام رفتار کنم.
با این تصمیم به دیدنش رفتم و سلام کردم. مرا به داخل خانه تعارف کرد. رفتیم و نشستیم و شروع به احوالپرسی از او کردم و ابداً از موضوع اجاره بها سخنی به میان نیاوردم تا آن که او خود موضوع را مطرح کرد. اما من از رفتار بد خود با وی عذرخواهی کردم و گفتم شاید در تنگنای مالی بوده ای و من نمی بایست بر تو سخت می گرفتم. او حرفم را قطع کرد و گفت: درست برعکس آن چیزی است که می گویی. تقصیر از من است و من باید عذرخواهی کنم... آنگاه اجاره بها را به من پرداخت!
بنابراین، احترام گذاشتن به عواطف و احساسات مردم و زدودن کینه ها از دل ضامن تحکیم روابط همکاری و برادری میان آدمیان است. در حدیث شریف آمده است:« اگر برادرت تو را نکوهش کرد از او جدا مشو تا کینه اش را از دل بزدایی.»(5)
پیامبر خدا(ص) نیز می فرماید: « خوشرویی کینه را از بین می برد.»(6)
اسلام از دوستان می خواهد که یکسان و برادروار زندگی کنند. خداوند در کتاب خود می فرماید: « باکی نیست که از خانه های خود و پدران خود و مادرانتان و برادران و خواهران و عمو و عمه و دایی و خاله خویش غذا تناول کنید یا آن که از هر خانه که کلید آن در دست شماست یا خانه رفیق خود باکی نیست که از مجموع یا هریک از این خانه ها طعامی خورید.»(7)
بنابراین، حتی اگر تو هم در خانه خود نبودی مانع از آن نشو که دوستت وارد خانه شود و از غذای تو مصرف کند.
روزی مردی از عالمی پرسید: اگر شخصی بدون اطلاع دوستش وارد خانه او شود و وضو بگیرد و نماز بخواند آیا نمازش درست است؟ عالم گفت: آری.
مرد پرسید: حتی اگر از او اجازه نگرفته باشد؟ عالم گفت: آری.
مرد گفت: اما شاید « دوست او» به این کار راضی نباشد؟ آن عالم گفت: باز هم اشکالی ندارد. مرد پرسید: آیا جایز است کسی کفش دوست خود را بپوشد و با آن بیرون برود و وضو بگیرد و نماز بخواند؟ عالم گفت:‌آری، جایز است. مرد از فتوای این عالم شگفت زده شد و گفت: شرع مقدس تأکید دارد که نباید محل وضو و نماز غصبی باشد.
پس چگونه این امور که گفته شد جایز است در صورتی که آن کفش غصب و آن مکان حرام محسوب می شود؟ آن عالم گفت: اگر در سؤالی که فرمودید دقت کنید کلمه « دوست» را در آن می یابید. شما می گویید:« اگر دوستی وارد خانه دوستش شود یا کفش دوستش را بپوشد.» بنابراین مادام که او دوست وی است می تواند وارد خانه اش شود یا کفشش را بپوشد و نیازی به اجازه قبلی او نیست و اگر راضی به این کارها نباشد طبیعتاً از نقطه نظر اسلام چنین کسی « دوست» محسوب نمی شود.
البته بعضی افراد دوست ندارند که با آنان این گونه رفتار شود اما چنین چیزی در اسلام اجازه داده شده و همان است که اصطلاحاً آن را « فحوی» می گویند.
البته باید توجه داشت که « فحوی» حد و مرز دارد و نباید با آوردن عذرها و توجیهات شرعی از آن تجاوز کرد.
همان طور که اسلام از دوستان می خواهد تا به دیگران بخشش کنند خواهان آن است که وقتی آدمی به چیزی احتیاج دارد خجالت نکشد و آن را از دوستش بخواهد. حدیث شریف می فرماید:« برادرت را دوست بدار و آنچه را برای خود دوست داری برای او نیز دوست بدار و آنچه را برای خود نمی پسندی برای او نیز مپسند. اگر به چیزی نیازمند شدی از او بخواه و اگر چیزی از تو خواست به او بده. خیری را از او دریغ مدار زیرا او از تو خیری را دریغ نمی دارد.
اگر از مسافرت آمد به دیدار او برو و بزرگ و گرامی اش بدار. چه، او از تو و تو از اویی.
جامعه ای را تصور کنید که در چنین فضایی زندگی می کند: همه به هم احترام می گذارند، یکدیگر را تحقیر نمی کنند، فضا،‌ فضای دوستی و برادری و داد و دهش متقابل و پیشدستی در احسان و نیکی به یکدیگر است... فکر می کنید چنین جامعه ای تا چه حد متعالی و پاک و مورد خشنودی خداوند است؟
اگر عده ای برخی از جوامع را به دلیل برخورداری از بیمه اجتماعی می ستایند، از نظر اسلام هر انسانی بر یک میلیارد بشر حق دارد. هرگاه مسلمانی به چیزی احتیاج پیدا کند بر یک میلیارد انسان است که در رفع نیاز او بشتابند... آیا جامعه ای بهتر از این سراغ دارید؟
برآوردن نیاز مؤمن مستحب است حتی اگر این کار به قطع طواف کعبه بینجامد. گرچه طواف احکام نماز را دارد اما برای رفع نیاز مؤمن قطع آن جایز است. ابان بن تغلب، یکی از صحابه امام ششم(ع) می گوید: با امام صادق(ع) مشغول طواف بودم که یکی از دوستانم مرا دید و خواست تا نزد او بروم اما من اعتنایی نکردم. امام صادق(ع) متوجه این حالت من شد و فرمود:ای ابان! او تو را صدا می زند؟ عرض کردم: آری. فرمود:
طواف را رها کن و نزد او برو. من هم این کار را کردم و سپس نزد امام بازگشتم و از حق مؤمن بر مؤمن پرسیدم. امام فرمود: ای ابان! نیمی از مالت را به او بده. در حالی که بار اول نیاز دوستم را برآورده کرده بودم دوباره پیش او رفتم تا نیمی از مالم را به او دهم.(8)
دوستی حدّ و حدودی دارد که باید انسان آنها را رعایت کند. امام صادق(ع) این حدود را مشخص کرده است:« دوستی دارای حدودی است و هرکس این حدود را رعایت نکند او را دوست کامل مشمار. نخست آن که ظاهر و باطنش یکی باشد. دوم آن که حُسن تو را حسن خود بداند و عیب تو را عیب خود. سوم آن که مال و فرزند تغییری در او ایجاد نکند. چهارم آن که اگر می تواند برای تو کاری انجام دهد از آن دریغ نورزد و پنجم آن که در سختیها و مصائب تو را رها نکند.»(9)
براساس این روایت، حدود دوستی عبارتند از:
1- « دوست باید ظاهر و باطنش یکسان باشد» این بدان معناست که دوستی باید حقیقی و برخاسته از دل باشد.
2-«دوست باید حسن و خوبی تو را خوبی خودش به شمار آورد و عیب تو را عیب خودش». اگر ناراحتی به تو رسید یا در هدف و برنامه ای شکست خوردی خوشحال نشود و اگر به موفقیتی دست یافتی حسادت نورزد.
3-« مال و فرزند نباید او را تغییر دهد» بسیاری از مردم هستند که وقتی به ثروتی دست می یابند غرور و سرمستی آنان را فرامی گیرد و درنتیجه یاران گذشته خود را از یاد می برند. اینان دوستان حقیقی و راستین نیستند.
به یاد دارم که روزی در یکی از ادارات دولتی نزد کارمندی رفتم و سلام کردم. اما او سلامم را پاسخ نگفت و همچنان سرگرم اوراقی بود که روی میزش قرار داشت. کارش که تمام شد سر برداشت و گفت: بله... چه می خواهید؟ گفتم: می خواهم بگویم این میزی که در برابر توست کره زمین نیست و این قلمهای ردیف شده در مقابلت موشکهای قاره پیما نیستند که هروقت بخواهی بتوانی زمین را با آنها ویران و متلاشی کنی؛ پس این غرور و تکبر برای چیست؟!
4- « اگر می تواند کاری برای تو انجام دهد از آن دریغ نورزد».
اگر توانایی برطرف کردن ناراحتی یا برآوردن نیازی را دارد به عنوان یک دوست روا نیست که از انجام آن خودداری ورزد اما اگر توانایی این کار را نداشت بر او اشکالی نیست.
5- « در سختیها و مصایب تو را رها نکند»، برای مثال اگر بداند که تو تحت تعقیب حکومت طاغوت قرار داری و جانت در خطر است نباید تنهایت بگذارد بلکه باید تا آخرین نفس در کنارت باشد.

پی نوشت ها :

1-تحف العقول/ 191
2- مائده/ 54
3-دعای افتتاح
4-بقره/ 286
5-بحارالانوار/ج71/ص 172
6-بحارالانوار/ج71/ص 222
7-نور/ 61
8-بحارالانوار/ج71/ص 248
9-میزان الحکمه/ج5/ص 210

منبع: مدرسی، سید هادی؛ (1386)، دوستی و دوستان: مجموعه معارف اسلامی در هنر رفتار با مردم، ترجمه ی حمیدرضا شیخی و حمیدرضا آژیر، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ پنجم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط