اهل ایمان کسانی هستند که پیوندهایی را که خدا به آن امر کرده است برقرار می دارند و از پروردگار می ترسند و از بدی حساب (روز قیامت) بیم دارند.
در تفسیر این آیه کریمه می نویسند.(1) تعبیری از این وسیع تر در این زمینه نمی توان پیدا کرد چرا که انسان هم مأمور است با خدا ارتباط برقرار کند، هم با پیامبران و رهبران دینی، و هم با سایر انسانها اعم از پدر و مادر و خویشاوندان و دوست و همسایه و همنوعان خود، و هم باید خویشتن خود را نیز فراموش نکند، و باید همه این پیوندها را محترم بشمارد، و حق همه را ادا نماید.
در حقیقت انسان یک موجود منزوی و بریده از عالم هستی نیست بلکه سر تا پای وجود او را پیوندها، علاقه ها و ارتباط ها تشکیل می دهد.
از یک سو با خدایش ارتباط دارد که اگر رابطه اش را با خدا قطع کند نابود می شود همانطوری که اگر چراغ برق، رابطه اش را با مبدأ مولّد برق قطع کند بی فروغ است از سوی دیگر پیوندی با پیامبر و امام معصوم و پیشوایان دینی دارد که اگر این ارتباط را بگسلد در بیراهه سرگردان خواهد ماند.
و از سوی دیگر ارتباطش با تمام جامعه انسانیت و بخصوص آنها که حقّ بیشتری بر گردن او دارند مثل پدر و مادر و خویشاوندان و دوستان و معلمّان او و از یک سو با خودش رابطه دارد و از نظر اینکه مبادا وظایف و تکالیف خود را فراموش کند و در نتیجه از ترقی و تعالی بازماند.
برقراری هر کدام از این پیوندها در حقیقت مصداق این آیه کریمه است:«وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ». و قطع هر کدام از این پیوندها بمنزله قطع چیزی است که خدا امر به وصل آن فرموده است.
و امّا در تفسیر این آیه کریمه از حضرت امام صادق علیه السلام پرسیدند منظور از این آیه چیست؟ «وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»(رعد/21).
آن حضرت فرمود: منظور خویشاوندان شما است.(2)
بعضی از مفسران در تفسیر این آیه کریمه معتقدند که منظور برقراری پیوند با آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است چنانچه در حدیثی از امام صادق عیه السلام نقل شده که فرمود: این آیه کریمه درباره پیوند با آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است و در عین حال ممکن است منظور، پیوند با خویشاوندان نیز باشد.
قطع رحم از نگاه قرآن کریم
در سوره بقره می خوانیم:«الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»(بقره/27).
فاسقان آنهایی هستند که پیمان خدا را پس از آنکه محکم ساختند می شکنند و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار می نمایند و در زمین فساد بپا می کنند اینها همان زیان کارانند.
مفسران قرآن کریم معتقدند درست است که بسیاری از مفسران این آیه را در مورد قطع رحم تفسیر کرده اند ولی دقّت در مفهوم آیه نشان می دهد که معنی وسیع تر و عمومی تری دارد که مسئله (قطع رحم) یکی از مصادیق آن است زیرا آیه می گوید: فاسقان پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار بماند قطع می کنند این پیوندها شامل پیوند: خویشاوندی، پیوند دوستی، پیوندهای اجتماعی پیوند و ارتباط با خدا و رهبران الهی است و به این ترتیب نباید معنی آیه را منحصراً به قطع رحم دانست. در بعضی از روایات، معنی آیه کریمه «وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» به رابطه با امیرالمؤمنین علی علیه السلام و امامان معصوم علیه السلام تفسیر شده است.(3)
اهمیت صله رحم در اسلام
جاویدان بماند قرآن حضرت محمد پیامبر آخرالزمان صلی الله علیه و آله و سلم و سنّت های پسندیده آن حضرت و اهلبیت گرامیش که تا روز قیامت نیازهای تربیتی و اخلاقی جوامع بشری را تأمین فرموده اند شما ملاحظه فرمایید در کشورهای غیر اسلامی رشته های علاقه و ارتباط خانوادگی اکثراً گسسته و از هم پاشیده است چیزی که برای مملکت هایی مثل آمریکا و انگستان و فرانسه و آلمان و ... اهمیتی ندارد مسئله خانواده است. لذا دوستانی که سالها در اروپا و انگلستان و دیگر کشورهای غربی زندگی کرده اند نقل می کنند: اکثراً پیران و سالخوردگان در اواخر عمر، زندگانی خود را با سگ ها و میمون ها سپری می کنند زیرا علاقه و ارتباط خویشاوندی همانند مردم مسلمان در میان آنها چندان وجود ندارد اینجا است که با تمام وجود باید خود را فدای فرهنگ غنیّ اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم نموده و از دل و جان از قوانین روحبخش آن که در برگیرنده ی تمامی نیازهای مادی و معنوی انسان است حمایت کنیم.در اهمیّت صله رحم در اسلام همین بس که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
صلة الرحم تعمر الدیّار، و تزید فی الاعمار، و ان کان اهلها غیر اخیار.(4)
صله رحم (پیوند خویشاوندی و محبت خویشاوندان و خدمت به آنان) شهرها را آباد و عمرها را زیاد می کند هرچند که انجام دهندگان آن از نیکان نباشند.
و از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود:
صل رحمک و لو بشربة من ماءٍ و افضل ما یوصل به الرحم کفّ الاذی عنها.(5)
صله رحم کن هرچند به یک لیوان آب باشد، بهترین صله رحم آن است که نسبت به خویشاوندان محبت داشته و به آنها آسیبی نرسانی.
و در سوره مبارکه محمد صلی الله علهی و آله و سلم می فرماید: «فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ *أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمَى أَبْصَارَهُمْ» (محمّد صلی الله علیه و آله و سلم/23-22).
پس آیا امید دارید که اگر به سرپرستی جامعه رسیدید اینک در زمین فساد کنید و ببرید رشته ی خویشاوندی خویش را و قطع رحم نمایید؟
آنها کسانی هستند که خداوند، از رحمتِ خویش دورشان ساخته، گوشهایشان را کر و چشمانشان را کور گردانیده است.
در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند: مبغوض ترین عمل در پیشگاه خداوند کدام است؟ فرمود: شرک به خدا، گفتند: بعد از آن کدام است؟ فرمود: قطع رحم.(6)
ملاحظه فرمایید صله رحم چه دستور بسیار ارزشمندی است، مگر نه مسلمانان باید با هم ید واحده باشند؟ یعنی متحد و منسجم چون کوه، در برابر دشمنان خود بایستند. در چه صورتی این اتحاد و اتفاق تحقق می یابد؟ در صورتی که واحدهای کوچک جوامع بشری یعنی خانواده ها با هم صمیمی و مهربان و خویشاوندان، کنار هم، دست و بازوی هم، و چشم بیدار هم بوده باشند تا به موقع بتوانند چون سیل بنیان کن، و رود خروشانی بر دشمنان دین و میهن خویش با قدرت و یکپارچه بتازند و پرچم فتح و ظفر را پیروزمندانه باهتزاز درآورند، امّا اگر ارتباط خویشاوندی و دوستی را قطع کنند کم کم دشمن یکدیگر، خواهند شد، و بین آنها تفرقه به وجود خواهد آمد و هرگز ملّتی که بینشان دو دستگی و تفرقه وجود داشته باشد قادر به هیچ موفقیّتی نیستند.
دولت همه ز اتّفاق خیزد
بی دوستی از نفاق خیزد
آخرین آیه در این رابطه را هم به عنوان دلیل تقدیم کنم که خداوند متعال در سوره مبارکه نساء می فرماید:
«...وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً».(نساء/1).
و از خدایی بترسید که هنگامی که چیزی از یکدیگر می خواهید نام او را می برید و نیز از قطع رحم بپرهیزید زیرا خداوند، مراقب شما است.
در تفسیر قرآن (7) آمده: تساءلون از ماده تساءل یعنی سؤال کردن از یکدیگر است و تساءلون به یعنی سؤال کردن از مردم بنام خدا و اینگونه بگوید: اسئلک بالله. تو را به خدا کارم را اصلاح کن و امثال این، که نشانه عظمت خداوند متعال است.
ضرورت صلح رحم و احسان به پدر و مادر
براستی کدام رَحِم از پدر و مادر برای انسان عزیزتر و محبوب تر است؟ حق چه کسی بعد از خدا و رسول او و امامان معصوم علیه السلام از پدر و مادر بر ما واجب تر است؟ در این فراز از گفتار، در عظمت مقام والدین از نگاه قرآن و روایات اسلامی نکاتی آورده و این بحث را به پایان ببریم.قرآن کریم می فرماید:«وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْناً»(عنکبوت/8)
ما سفارش کرده ایم انسان را که به پدر و مادرش نیکی نماید.
و نیز در سوره لقمان می فرماید: «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ ...»(لقمان/14).
و ما به انسان سفارش پدر و مادرش را داده ایم.
و در یکی از سوره های دیگر می فرماید: «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْناً»(احقاف/15)
و ما به انسان سفارش نموده ایم که نسبت به پدر و مادرش هر نوع احسانی که از دستش برمی آید دریغ نکند. و در سوره مریم می فرماید:«وَ بَرّاً بِوَالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیّاً».(مریم/32) از قول حضرت عیسی علیه السلام که به معجزه الهی بدون پدر آفریده شده میفرماید:
خدا به من امر فرموده که به مادرم نیکی کنم و مرا ستمکار و بدبخت نگردانیده است. علماء شیعه می فرمایند: طبق این کریمه هر کس که به والدین خود ستم بکند هم جبّار است و هم عاقبت گرفتار بدبختی و ذلّت خواهد شد.
با دقت به آیات نورانی قرآن کریم توجه کنید تنها همین یک آیه قرآن در سوره مبارکه مریم سفارش نیکی کردن به مادر را بدون ذکر نیکی به پدر بیان کرده و دلیلش هم این است که چون حضرت عیسی روح الله به اعجاز الهی بدون پدر آفریده شده از این جهت در این آیه کریمه فقط نیکی به مادر ذکر شده است غیر از این آیه کریمه در هر سوره ای از سوره های مبارک قرآن کریم که می نگریم می بینیم همه جا سخن از احسان و احترام به حقوق والدین به میان آمده است.
البته ما قصد نداریم در مسئله احسان و احترام به مقام والای پدر و مادر خیلی بحث بکنیم چون از موضوع کتاب ممکن است دور شویم وگرنه شرح این مسئله محتاج به یک کتاب مستقلی است مخصوصاً برای جوان عزیز.
پس، آنچه از آیات نورانی قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهم السلام) آورده و می آوریم فقط به عنوان نمونه است. در تفسیر قرآن کریم از حضرت امام رضا علیه السلام روایت شده که فرمود:
علیک بطاعه الاب، و برّه و التواضع و الخضوع و الاعظام و الاکرام له (الی ان قال) و قد قرن الله عزّوجلّ حقّهما بحقّه، فقال:(8)
«أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ» (لقمان/14)
مطیع پدر باش، و به او نیکی کن، و برای او متواضع و خاضع باش، و در تعظیم و تکریم او بکوش تا آنجا که فرمود: خداوند حق پدر و مادر را قرین حق خود گردانیده و می فرماید: از من تشکّر کن، و از زحمات پدر و مادرت نیز سپاسگزاری کن، که بازگشت همه در نهایت به سوی من است. کدام دلیل، از این دلیل محکم تر است که خداوند تبارک و تعالی احترام به پدر و مادر را با احترام به خودش قرین گردانیده است؟
در روایتی دیگر که مرحوم شیخ بهایی در کشکول خود آورده دیدم که مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شرفیاب گردید و عرض کرد یا رسول الله. حقوق پدر و مادر چیست؟
آن حضرت فرمود: هما جنّتک و نارُک.
آن دو بهشت و جهنم تو می باشند. واقعاً چه سخن زیبا و تکان دهنده ای است. آیا این کلام نغز، محتاج به شرح و تفسیر است؟ به حقّ، کلام بزرگان عالم، مثل خودشان بزرگ و با عظمت است. ملاحظه فرمایید کلام آن حضرت در عن مجمل بودن، یک جهان، معنی در آن نهفته است. در حقیقت منظور آن حضرت این است که اگر نسبت به پدر و مادر ادب ورزیدی و مراعات حقوقشان را نمودی، و مورد رضایت آنها واقع شدی (همراه با انجام تکالیف دینی، و مراعات دیگر دستورات الهی) بهشتی هستی، و اگر وظیفه ات را نسبت به آن دو انجام ندادی، و آنها را از خود ناراضی کردی هر چند که بقیه دستورات الهی را انجام دهی دوزخی هستی، آری.
کار آسان نیست بر درگاه او
باید اوّل خاک شد در راه او
هیهات، کسی دستورات الهی را سرسری بداند، عمداً به وظایف و تکالیف خود اعتناء نکند، و در زمره نیکان قرار بگیرد!
و زیباترین دستور تربیتی را در احترام به حقوق والدین در این آیه کریمه قرآن می یابیم:
«وَ قَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُلْ لَهُمَا قَوْلاً کَرِیماً *وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیراً» (سوره اسراء [بنی اسرائیل] آیات 24-23).
یعنی پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید، هر گاه یکی از آنها یا هر دو نزد تو به سنّ پیری برسند کمترین اهانتی به آنها روا مدار، و بر سر آنها داد نزن، و گفتار نیکو و سنجیده به آنها بگو.
بالهای تواضع خویش را در برابرشان از محبّت و لطف، فرود آر. و بگو پروردگارا همانگونه که آنها مرا در کودکی تربیت کردند آنان را مشمول رحمت قرار ده.
در اهمیت احسان به پدر و مادر حتی اگر غیر مسلمان باشند همین بس که خداوند متعال در چهار سوره از سوره های مبارکه قرآن کریم نیکی به آنها را بلافاصله بعد از مسئله توحید قرار داده، و این همردیف بودن احسان به والدین با توحید خداوند متعال بیانگر این است که اسلام تا چه حدّ برای پدر و مادر ارزش و احترام قایل است. آن چهار سوره:
1- سوره بقره آیه 83: «لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً».
یعنی جز خداوند تعالی را نپرستید و به پدر و مادر احسان کنید.
2- سوره نساء آیه 36.«وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لاَ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً». و خداوند را بپرستید و چیزی را به او شریک قرار ندهید و به پدر و مادر احسان کنید.
3- سوره انعام آیه 151:«أَلاَّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً».
اینکه چیزی را به خدا شریک قرار ندهید، و به پدر و مادر احسان کنید.
4- همین آیات مورد بحث ما یعنی آیات 23 و 24 سوره مبارکه اسراء:
«وَ قَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً».
که ترجمه اش قبلاً ذکر شد.
در تفسیر این آیه مبارکه مفسّران ارجمند می گویند: اهمیّت این موضوع (احسان به پدر و مادر) تا آن اندازه است که هم قرآن کریم و هم روایات صریحاً توصیه می کند که حتّی اگر پدر و مادر کافر باشند رعایت احترامشان لازم است چنانچه در سوره مبارکه لقمان می فرماید:«وَ إِنْ جَاهَدَاکَ عَلَى أَنْ تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفاً».(لقمان/15)
اگر به پدر و مادر به تو اصرار کنند که مشرک شوی، از آنها اطاعت مکن، ولی در زندگانی دنیا با آنها به نیکی معاشرت نما!
اسلام حتی کمترین بی احترامی را نسبت به پدر و مادر اجازه نداده است چنانچه حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: لو علم الله شیئاً هو ادنی من افٍّ لنهی عنه، و هو من ادنی العقوق، و من العقوق ان ینظر الرّجل الی والدیه فیحدّ النظر الیهما.(9)
اگر چیی کمتر از (اُفّ)(10) وجود داشت خدا از آن نهی می فرمود و این حدّاقل مخالفت و بی احترامی نسبت به پدر و مادر است.
و از جمله بی احترامی نسبت به پدر و مادر این است که با آنها با نظر غضب آلود نگاه کند!
توصیه ی ما به جوانان
جوانان عزیز شما در دورانی زندگی می کنید که به خاطر داشتن غرور جوانی گاهی احساسات بر شما غلبه می کند به قول معروف: ترش و شیرین را به هم می ریزید، و قدرت کنترل خویش را در هنگام خشم، ممکن است از دست بدهید. به همین دلیل اسلام عزیز به شما که در اوج سرمایه های دوران جوانی هستید نصیحت می کند مبادا در هنگام طغیان غضب، (مخصوصاً اگر دارای همسر هستید و یا دوستانتان همراه شما هستند، پدر یا مادر یا یکی از آن دو سخنی به شما گفتند که بر مذاق شما خوش آیند نبود) از کوره در بروید و مقابله به مثل نمایید که اینجا جای زورآزمایی نیست. اینجا تن ضعیف و دل خسته می خرند.اینجا محلّ افتادگی و تواضع است. فرمان خدا از یک طرف، و اوامر معصومین علیه السلام و سفارش آنها در مورد پدر و مادر از سوی دیگر، و مقام بلند والدین همه و همه ایجاب می کند که فرزند در مقابل آنها خود را صاحب هیچ حقّی نداند.
رستمی خواهم که پیشانی نهد بر دیو نفس
گر بر او غالب شوی افراسیاب افکنده ای
دعاء حضرت سید الساجدین علیه السلام در حقّ پدر و مادر
می گویند: نهج البلاغه بر قرآن و صحیفه سجادیه خواهر قرآن است. به راستی چقدر کلمات این دو کتاب بزرگ بعد از قرآن کریم زیبا و دلنشین است خدایا به ما معرفتی عطا کن که بتوانیم از مطالعه دقیق این کتابها لذّت ببریم واز رهنمودهای این دو کتاب باعظمت، درست استفاده کنیم.از جمله نکاتی که بسیار مورد توجّه خاص و عام است دعاء بیست و چهارم صحیفه سجادیه است امام سجاد علیه السلام در قالب دعاء به ما آموزش می دهد که نسبت به پدر و مادر چگونه باید باشیم تمام کلمات این دعاء مربوط است به بزرگداشت شخصیت پدر و مادر منتهی آن حضرت با زبان دعاء از خداوند متعال مسئلت نموده که او را توفیق دهد تا به تکالیف و وظایفش نسبت به پدر و مادر انجام وظیفه نماید، ما برای نمونه به بعضی از کلمات گوهربار آنحضرت در این زمینه اشاره می کنیم:
اللهم اجعلنی اهابهما هیبه السلطان العسوف، و ابرّهما برّ الامٍّ الرّؤف، و اجعل طاعتی لوالدیَّ و برّی اقرّ لعینی من رقده الوسنان و اثلجَ لصدری من شربه الظمان حتی اوثر علی هوای هواهما و اُقدّم علی رضای رضاهما، و استکثر برّهما بی و ان قلّ، و استقلّ برّی بهما و ان کثر اللهمّ خفّض لهما صوتی، و اطب لهما کلامی، و الن لهما عریکتی و اعطف علیهما قلبی، و صیّرنی بهما رفیقاً، و علیهما شفیقاً.(11)
بار خدایا مرا چنان گردان که از پدر و مادرم بترسم مانند ترسیدن از سلطان ستمکار، و با ایشان خوشرفتاری نمایم همچون خوشرفتاری مادر مهربان، و فرمان بری و نیکوکاریم را به آنان در چشمانم از خواب خواب آلودگان خوش تر، و در دلم از آب گوارای تشنه کامان، گواراتر گردان تا نیکویی آنها را درباره خود هر چند کوچک و اندک باشد بسیار شمارم، و نیکویی خویش را درباره آنها هر چند، بسیار باشد کم و ناچیز بدانم.
بار خدایا صدایم را در برابر ایشان آهسته، و سخنم را خوشایند و خویم را نرم نما، و دلم را بر آنها مهربان کن و مرا رفیق شفیق آنها گردان که نسبت به آنها همواره مهربانی نمایم اینک از شما جوانان عزیز سؤال می کنیم که آیا این کلمات زیبا احتیاج به شرح دارد؟
آیا نباید از این رهنمودها در مورد بزرگتر نوازی و احترام به مقام بزرگترها خصوصاً پدر و مادر استفاده کنیم؟ آیا تاکنون توانتسته ایم حقّ عظیم پدر و مادر را بشناسیم؟ آیا در اداء حقوقشان تاکنون قدمی برداشته ایم؟ این ها و صد سؤالهای دیگر ایجاب می کند که از همین امروز هر کسی که پدر و مادرش در قید حیات اند کمر همّت بدامن بر زده، و در اداء حقوقشان با استمداد از حضرت باریتعالی گام های مؤثری را بردارد.
و هرکس که مثل اینجانب والدین خود را از دست داده، در اجرای وصایای آنها اگر تاکنون قدمی برنداشته قیام کند و به هر طریقی که شده رضایت آنها را جلب کند، و پیوسته کارهای خداپسندانه انجام دهد و ثواب آنها را هدیّه کند به روح پاک آنها، و برای آنان طلب آمرزش نماید و با قرآئت قرآن مجید، و تقدیم ثواب قرائت به ارواحشان، خود را مشمول دعای آنها در عالم برزخ نماید.
و وای بر کسی که پدر و مادرش از او راضی نیستند.
در حدیث از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمود: ایّاکم و عقوق الوالدین فانّ ریح الجنّهِ توجد من مسیرهِ الف عامٍ و لا یجدها عاقٌّ.(12)
جداً از نارضایتی پدر و مادر بترسید زیرا بوی بهشت (با آنکه) از پانصد سال راه به مشام می رسد ولی هرگز به مشام کسانی که پدر و مادر از آنها راضی نیستند، نمی رسد
ٍ
ثمرات نیکی به خویشاوندان از نگاه حضرت علی علیه السلام
همیشه در هر امری از امور زندگانی ما رهنمودهای سازنده پیشوایان معصوم ما علیه السلام راهگشای ما به سوی سعادت های دنیوی و اخروی بوده است. در مسئله فوق نیز ثمرات و نتاتیج صله رحم و نیکی به خویشاوند را از لسان امیر کلام و امام المتقین علیه السلام پی می گیریم. آن حضرت در یکی از خطبه های نهج البلاغه می فرماید:ایها الناس انّه لا یستغنی الرجل و ان کان ذا مالٍ عن عترته (عشیرته) و دفاعهم عنه بایدیهم و السنتهم و هم اعظم الناس حیطهً من ورائه والمَّهم لشعثه و اعطفهم علیه عند نازلته.
ای مردم! آدمی هر قدر هم ثروتمند باشد باز از خویشاوندان خود بی نیاز نیست که از او با زبان و دست خود، دفاع کنند، وخویشاوندان بزرگترین گروهی هستند که از او حمایت می کنند، و اضطراب و ناراحتی های او را می زدایند و هنگام مصیبت ها نسبت به او باعاطفه ترین مردم می باشند.
الا لا یعدلنّ احدکم عن القرابة...
آگاه باشد مباد از بستگان تهیدست خود رو برگردانید... تا آنجا که فرمود: و من یقبض یده عن عشیرته ... آن کس که دست بخشنده اش را از بستگانش باز دارد تنها یک دست را از آنها گرفته، امّا دست های فراوانی را (به هنگام احتیاج خود) از خویش دور کرده است!
و من تلن حاشیته یستدم من قومه المودّه.(13) و هر کس که پر و بال محبّت خود را بگستراند (صله رحم نماید) دوستی خویشاوندانش (نسبت به او) تداوم خواهد یافت. و در خطبه دیگر ثروتمندان جوامع اسلامی را موظف به صله رحم فرموده و چنین می فرماید: فمن اتاه الله مالاً فلیصل به القرابة، و لیحسن منه الضیافه و لیفک به الاسیر و العانی و لیعطٍ منهٌ الفقیر و الغارم...
پس هر کس را که خداوند تعالی مالی به او عطا فرموده، باید صله رحم نماید و خویشاوندان محرومش را از ثروتش بهره مند گرداند و به برکت مالش سفره های ضیافت بگستراند و به وسیله دارایی خویش اسیران اقتصادی و رنجدیده های جامعه را آزاد کند و دست فقراء را بگیرد و در اداء قرض آنها دست عطا بگشاید تا آنجا که فرمود: فانّ فوزاً بهذه الخصال شرفٌ مکارم الدنیا و دَرکٌ فضایل الاخرة «انشاء الله».(14) زیرا دارا بودن این خصلت های نیک موجب شرف و بزرگواری دنیا و درک فضایل جهان آخرت است انشاء الله.
و در یکی از نامه های نهج البلاغه (پس از ضربت ابن ملجم لعنه الله علیه در صبح روز نوزدهم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری در حال نماز در مسجد کوفه) آن امام مظلوم علیه السلام ضمن وصایایش به امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و دیگر فرزندانش می فرماید:
... و علیکم بالتواصل و التباذل و ایّاکم و التدابر و التقاطع ...(15)
شما را سفارش می کنم که به هم نزدیک شوید و صله رحم کنید و نسبت به یکدیگر بخشش داشته باشید، و جداً شما را از قهر و بریدن از یکدیگر و قطع رحم برحذر می دارم...
اینک که سخن در این باب به پایان می رسد خیلی ساده و در کمال ادب و احترام از شما مخصوصاً از جوانان عزیزی که این کتاب را مطالعه می کنند سؤال می کنم آیا با چنین افرادی که مورد غضب خدا و رسول هستند یعنی: فاسقان، بخیلان، دروغگویان، نادانان و قطع رحم کنندگان، باز هم شایسته است دوستی و رفاقت کنید؟
البته همانطوری که در جای جای این کتاب نوشته ایم هدف ما در نگارش این اوراق تربیت از نگاه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است بیشترین تلاش ما بر این است که جنبه های تربیتی این اثر را افزایش دهیم از این جهت، بعضی از احادیث را که مشاهده می کنیم جنبه تربیتی دارد ناگزیر به شرح مختصری از آن می پردازیم وگرنه هر کدام از این کلمات شایسته است یک کتابی مستقل در پیرامون آنها نوشته شود.
جوانان عزیز! خود را دریابید
امروز، دوران نقش پذیری شما است، گلِ وجود شما در سن و سال کم قابلیت های زیادی برای پذیرش نقش های مختلف را دارد، امروز از لحظه لحظه های عمر پربرکت خود درست استفاده کنید فردا که سنّ شما بالا رفت و دوران نقش پذیری شما سپری شد مانند آن کوزه ای هستید که پخته شده و استعداد خود را بکلّی از دست داده باشد، دیگر قابلیت پذیرش هیچ نقشی را ندارد از کوزه گرها بپرسید آیا گِلی را که به شکل گلدان یا کوزه و یا هر شکل دیگری ساختند و در کوره انداخته پس از پخته شدن، باز هم می توانند از خاک کوزه های شکسته شده، مجدداً کوزه بسازند؟ هرگز نمی توانند چرا؟ زیرا آن مقدار استعدادی که در مواد اوّلیه گِل، وجود داشت و باعث چسبندگی آن می شد در کوره به وسیله آتش، سوخت. انسان ها هم همانطورند که اگر از قابلیت های خود به موقع استفاده نکنند، دیگر عمر از دست رفته را چگونه قادرند برگردانند؟ پس سفارش طبیبان حاذق اخلاق، و ناصحان مشفق خود را بپذیرید و نصیحت ما را نیز گوش کنید که گفته اند:بیا که عمر چو باد بهار می گذرد
به کار باش که ایّام کار، می گذرد
تو غافلی و شفق، خون ز دیده می بارد
که روز می رود و روزگار می گذرد
تفرّح ار طلبی شاهراهِ دل مگذر
که شهریار، از این رهگذر می گذرد.
پی نوشت ها :
1. تفسیر نمونه، ج 184/10.
2. تفسیر نورالثقلین، ج 492/2، تفسیر نمونه 185/106.
3. تفسیر نمونه ، ج 155/1 نقل از تفسیر نورالثقلین ج 45/1.
4. سفینة البحار، ج 514/1.
5. سفینة البحار، ج 514/1.
6. سفینة البحار، ج 516/1.
7. تفسیر نمونه، ج 248/3.
8. تفسیر مجمع البیان، ج 411/6.
9. تفسیر نمونه، ج 79/12.
10. کمترین اظهار ناراحتی را افّ گویند.
11. ترجمه و شرح صحیفه سجادیه مرحوم سید علینقی فیض الاسلام، دعاء 24.
12. جامع السعادات، ج 257/2.
13. نهج البلاغه، خطبه 23.
14. نهج البلاغه، خطبه 142.
15. نهج البلاغه، خطبه 47.