بررسی امتداد پروژه‌ی هدیه‌ی 60 در انتخابات 92

براندازی جمهوری اسلامی، به عنوان یک هدف راهبردی، همواره در اولویت دشمنان قرار گرفته و انواع ابزارهای سخت و نرم و هوشمند بدین منظور به کار رفته است. ضعف راهبردهای اعمال‌شده در تحقق عملیات برانداختن نظام
پنجشنبه، 23 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسی امتداد پروژه‌ی هدیه‌ی 60 در انتخابات 92
بررسی امتداد پروژه‌ی هدیه‌ی 60 در انتخابات 92

 

نویسنده:راضیه امیری رز




 
براندازی جمهوری اسلامی، به عنوان یک هدف راهبردی، همواره در اولویت دشمنان قرار گرفته و انواع ابزارهای سخت و نرم و هوشمند بدین منظور به کار رفته است. ضعف راهبردهای اعمال‌شده در تحقق عملیات برانداختن نظام جمهوری اسلامی و به زانو درآوردن مردم در حمایت از نظام، باعث گردیده است که دشمن طرح‌های خود را روزآمد کند و متناسب با شرایط، آن‌ را اصلاح نماید.
بعد از اتفاقات سال 88 و توان و ظرفیت نظام برای عبور از این بحران و شکست قاطع انقلاب رنگین در ایران، طبیعتاً دشمن تلاش می‌نماید با ظرفیت‌سازی‌های جدید، مؤلفه‌های دیگری را وارد عمل سازد.
بدین منظور خبرها از طراحی‌های پیچیده‌ی دشمن با حضور عناصر منطقه‌ای و عوامل داخلی برای بحران‌سازی در انتخابات مجلس نهم در سال 1391 حکایت می‌کرد. با توجه به اینکه پروژه‌ی فوق به نوعی پیش از موعد افشا شد و در عمل هم دشمن طرح خاصی برای موقعیت زمانی فوق عملیاتی ننمود؛ به نظر می‌رسد پروژه‌ی هدیه‌ی 60 یک طرح آزمایشی بوده که به صورت یک عملیات مشترک اجرا شده است و هدف‌گذاری اصلی این پروژه و پروژه‌های جدید، به احتمال زیاد، انتخابات یازدهمین دوره‌ی ریاست‌جمهوری در سال 1392 است. اهمیت داخلی و بین‌المللی انتخابات ریاست‌جمهوری هم این برداشت را تقویت می‌کند.

هدیه‌ی 60 چه بود؟

زمستان سال 90 بود که برخی خبرگزاری‌ها از افشای یک طرح براندازی عربی‌غربی تحت عنوان هدیه‌‌ی 60 خبر دادند.
در خبرها آمده بود که یکی از دیپلمات‌های ایرانی گفته است: «بر اساس اخباری که به دست یکی از گروه‌های اصلی مقاومت اسلامی در لبنان رسیده است، آمریکایی‌ها با همکاری برخی از کشورهای وابسته و تعدادی از هم‌پیمانان خود و نیز با جلب همکاری اطلاعاتی‌عملیاتی تعدادی از گروه‌های ضدانقلاب و بخشی از عوامل فتنه‌ی 88 ، در صدد اجرای سناریوی عملیاتی موسوم به هدیه‌ی 60 هستند.»[1]
بر مبنای این سناریو، دولت آمریکا با همکاری دولت‌های فرانسه، انگلستان، ‌رژیم اشغالگر قدس و یکی از کشورهای حاشیه‌ی جنوبی خلیج فارس و با مأموریت محوله به ائتلاف فتنه و ضدانقلاب، قصد داشت به زعم خود، سناریوی تحریم «انتخاباتی‌ـ‌اقتصادی» ایران در آستانه‌ی انتخابات نهمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی را محور فعالیت‌های ضدایرانی خود قرار دهد.
مأموریت‌هایی از قبیل تأکید بر «مخاطرات تحریم اقتصادی آمریکا» و ترویج ضرورت «تحریم انتخابات مجلس»، با توجه به در پیش بودن انتخابات و القای نارضایتی و یأس مردم و بازآفرینی شگرد تقلب، ‌از جمله مهم‌ترین مأموریت‌های ائتلاف ضدانقلاب و فتنه‌گران است.[2]
ویژگی اصلی هدیه‌ی 60 تمرکز فعالیت نهادها و سرویس‌های اطلاعاتی رقبای جهانی و منطقه‌ای جمهوری اسلامی است. ورود غرب به فاز جنگ تمام‌عیار اطلاعاتی با ایران و تلاش برای تلفیق این گزینه با سایر گزینه‌های فشار، عرصه‌هایی کاملاً جدید است و نشان می‌دهد حوزه‌ی مقابله با ایران و سطح این تقابل بسیار پیچیده‌تر از آن چیزی است که غرب قبلاً تصورش را کرده و فتنه‌ی 88 را طراحی نموده بود.
اولین ویژگی این طراحی جدید این است که کاملاً بین‌سرویسی است؛ یعنی تعداد قابل توجهی از سرویس‌های اطلاعاتی اروپایی، به همراه سرویس‌های آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی، در آن به طور هم‌زمان و بر اساس یک تقسیم کار هماهنگ، مشارکت دارند.
دومین ویژگی پروژه‌ی «هدیه‌ی 60» این است که در آن، آشکارا می‌توان دید که سرویس‌های غربی تلاش می‌کنند میان تمام گروه‌های داخلی و خارجی ضدانقلاب یک پیوند همه‌جانبه، هماهنگ، دارای تقسیم کار و دارای جدول زمانی ایجاد کنند. این اقدام به دلیل کمبود پتانسیل اجتماعی و سیاسی یک جریان برای مواجهه با جمهوری اسلامی است. از سوی دیگر، نشان می‌دهد که در طول سه سال گذشته، جریان فتنه و سبز، که با ادعاهای ارزشی و بعضاً انقلابی چهره‌هایی مثل موسوی وارد عمل شده بودند، طبق برنامه‌ی سرویس‌های غربی، عملاً به سمت پیوند ایدئولوژیک با جریان‌های معاند و سکولار و ضددین سوق یافته‌اند.
لذا سومین ویژگی این پروژه، که اهمیتی فوق‌العاده دارد، این است که آشکارا نشان می‌دهد غربی‌ها میان عناصر داخلی فتنه و ضدانقلاب پیوند کاری و عملیاتی روشنی برقرار کرده‌اند و در واقع، الآن عملاً تفاوتی میان افرادی چون موسوی و خاتمی و تروریست‌هایی مانند منافقین و سلطنت‌طلب‌ها وجود ندارد.[3]
در موقعیت زمانی انتشار اخبار مرتبط، یکی از کارشناسان در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران، در تحلیل زوایای اصلی این پروژه گفته است: «توسعه‌ی مقاومت اجتماعی سبز» عنوان اصلی طرح «تماس» است که پیش‌تر با عنوان اختصاری «ت» مورد اشاره قرار گرفته بود. طرح تماس محصول پیگیری‌های شورای هماهنگی جنبش سبز و تعامل نزدیک اتاق فکر فتنه با بیگانگان در بازنگری عملکرد فتنه‌گران و بررسی ناکامی‌های جنبش‌های خیابانی است که پس از بررسی کارشناسی و مدد گرفتن از نظرات طیف‌های مختلف مخالفان جمهوری اسلامی، نهایی گردید.
بر این مبنا، «در نتیجه‌ی این بررسی‌ها، فقدان پایگاه اجتماعی جریان فتنه در داخل جامعه، به عنوان یکی از خلأهای جدی شناخته شده و در قالب طرح مذکور تلاش می‌شود برای رفع آن، متوسل به استفاده از هسته‌های تشکیلاتی گروهک‌های ضدانقلابی چون منافقین، کومله، دمکرات و سایر گروهک‌های تروریستی و محارب شوند.»[4]
بر اساس اطلاعات منتشره، این طرح مبتنی بر سه پایه‌ی اصلی شبکه، محتوا و کنش طراحی شده است. طراحان طی یک جدول زمان‌بندی، در پی آن بودند تا پس از اجرای مراحل مختلف و استفاده از هسته‌های سازمان‌یافته، با فراخوان عمومی و پس از هماهنگی و گرفتن تأیید نهایی از سرویس‌های اطلاعاتی غربی، به عنوان گام نهایی، در انتخابات مجلس نهم، پایه‌گذار تغییرات در حاکمیت جمهوری اسلامی باشند.
چارچوبه‌ی شبکه‌ی طراحی‌شده در این طرح را شورای هماهنگی جنبش سبز، ستاد استراتژیک فکری، هسته‌های به ظاهر خودجوش سازمان‌‌یافته و اعضای عمومی شکل می‌دهند. بر همین اساس، شکل‌گیری شبکه، با سامان‌‌بخشی به عناصر صاحب فکر آغاز می‌شود و پس از شکل‌گیری هسته‌های به اصطلاح خودجوش، زمینه‌های ارتباط و هماهنگی بین هسته‌ها فراهم و تا دستیابی به هدف نهایی، برای تداوم حیات هسته‌ها تلاش خواهد شد.[5]
بنا بر برنامه‌ریزی صورت‌گرفته، فرآیند سامان‌بخشی به عناصر صاحب فکر، با بهره‌برداری از ظرفیت‌های مختلف مثل سایت ویژه‌ی اینترنتی، پرتال اختصاصی و ویکی‌پدیای سبز، شبکه‌ی تلویزیون رسا و همکاری نخبگان فکری مستقر در خارج از کشور محقق می‌شود. این امکانات در برقراری ارتباطات سازمان‌یافته و تعریف‌شده برای هسته‌ها و اعضا نیز به صورت تشکیلاتی، مورد استفاده قرار می‌گیرند.

نقش رژیم‌های عربی و حمایت از جریان برانداز

یکی از ابعاد پروژه‌ی هدیه‌ی 60 حضور کشورهای عربی در طرح و حمایت از جریان برانداز است. سابقه‌ی حمایت اعراب مرتجع منطقه از جریان اصلاحات و فتنه، به انتخابات ریاست‌جمهوری دهم برمی‌گردد.
حمایت اعراب از جریان اصلاحات، در رخداد مذکور، بیشتر حول محور کمک‌های مالی بود. موضوع دریافت این کمک‌های خارجی زمانی مورد توجه رسانه‌های داخلی و خارجی قرار گرفت که آیت‌‌الله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، در نمازجمعه‌ی تهران گفت که سندی در اختیار دارد که نشان می‌دهد اعراب سعودی یک میلیارد دلار به سران فتنه داده‌اند و گفته‌اند اگر توانستید نظام را ساقط کنید تا پنجاه میلیارد دلار دیگر هم می‌دهند.[6]
از سوی دیگر، ویکی‌لیکس در یکی از اسناد خود، از حمایت تشکیلات سازشکار خودگردان فلسطین از این جریان پرده برداشت. شبکه‌ی الجزیره اسنادی را به استناد ویکی‌لیکس منتشر کرد که بر مبنای آن، صائب عریقات در گفت‌وگو با جمیز جونز، مشاور امنیت ملی آمریکا، در دوازدهم اکتبر سال 2009 تصریح کرد: «محمود عباس برای همراه کردن جریانی در ایران که حامی سازش با اسرائیل بودند، یک تاجر فلسطینی را راضی کرد تا پنجاه میلیون دلار برای راه‌اندازی یک شبکه‌ی رادیویی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری ایران، یعنی میرحسین موسوی، پرداخت کند.»[7]
البته دریافت کمک‌های خارجی توسط این جریان، مختص به مورد مذکور نبود و گفته می‌شود مرکز گفت‌وگوی تمدن‌ها، متعلق به سید محمد خاتمی، یکی از مراکز دریافت کمک مالی از کشورهای عربی و غربی نیز بوده است. در این خصوص، یکی از چهره‌های همراه خاتمی می‌گوید: «یک بار نماینده‌ی ‌امارات تماس گرفت و از قول پادشاه گفت که اگر پول می‌خواهید، خاتمی باید بیاید در مرکز استراتژیک ما در خصوص آن چیزی که می‌خواهیم سخنرانی کند و بابت هر سخنرانی 100 هزار یورو بگیرید.»[8] این مرکز کمک‌های فراوانی هم با همین عنوان سخنرانی، از کشورهای غربی دریافت می‌نمود. همچنین کمک‌هایی در قالب کمک به ان‌جی‌اوها، روزنامه‌نگاران، فیلم‌سازان، مدافعان حقوق بشر و... به سوی این جریان گسیل می‌گشت که نیازمند بررسی مستقلی است.
برای تسهیل فتنه نیز کشورهای همسایه، به خصوص امارات، مرکز اصلی هدایت براندازی در ایران بود. بر اساس بررسی‌های انجام‌شده، حداقل 8 «دفتر ویژه» در دبی، بگرام، بیشکک، باکو، سلیمانیه، آمستردام، لندن و واشنگتن به منظور ارتباط‌‌گیری، هماهنگ‌سازی، آموزش و تجهیز به مرور و در فاصله‌ی سال‌های 1371 تا 1388 راه افتادند. این دفاتر بعضاً زیر نظر سیا و پنتاگون فعالیت می‌کردند و در این میان، دفتر دبی استثنائاً مستقیماً زیر نظر معاون اول رئیس‌جمهور آمریکا فعالیت می‌کرد.
طبق اسناد، این دفاتر به سرشاخه‌هایی در تهران وصل بوده‌اند و از طریق این سرشاخه‌ها، نخبگان ایرانی در حوزه‌های مختلف را شناسایی می‌کردند و به این دفاتر می‌کشاندند.[9] دفتر دبی نقش مستقیمی در طراحی و هدایت فتنه داشت و بسیاری از مجریان فتنه در این دفتر آموزش‌های لازم را دیده بودند. بدین ترتیب، کشورهای عربی در معیت کشورهای غربی، نقش مهمی در حمایت از فتنه و اصلاحات داشته‌اند و این روند بعد از شکست فتنه‌ی 88 در قالب‌های جدیدتری و با ورود سازمان‌های جاسوسی این کشورها، پررنگ شده است.
یکی از افرادی که در زمینه‌ی همراهی مراکز جاسوسی غربی و برخی جریان‌های داخلی، در لبنان مورد توجه قرار گرفته و به همکاری با این جریان‌ها پرداخته فردی است به نام رضا دنیادیده شیران. او از نحوه‌ی ارتباط خود با فتنه‌گران و میزان کمک‌های دریافتی خود پرده برداشت و برنامه‌ی جریان فتنه برای ایجاد یک بستر منطقه‌ای برای فتنه، به ویژه در لبنان را افشا کرد. او در خصوص همراهی فتنه و ضد‌انقلاب با اعراب و کشورهای غربی می‌گوید: «می‌توان به نوری‌زاده، علیرضا بهشتی، حزب مشارکت، آمریکایی‌ها و سعودی‌ها اشاره کرد که به طور مشخص، در سال‌های 88 و 89 به شکل هم‌زمان تماس خود را با من حفظ کردند.»[10]

استراتژی تداوم هدیه‌ی 60 در انتخابات سال 92

مبانی اصلی هدیه‌ی 60، اتحاد جریان‌های ضدنظام و تشدید جو روانی ناشی از فشارهای اقتصادی بود.

خروج منافقین از لیست تروریست‌ها در آمریکا

در راستای تقویت هر چه بیشتر جبهه‌ی ضدانقلاب، در اولین گام، آمریکا گروهک جنایتکار منافقین را از لیست تروریست‌ها خارج ساخت. با این اقدام، فرصت مناسبی برای حمایت مالی و اطلاعاتی این گروهک فراهم می‌شود و آمریکا با دست باز، آن‌ها را برای انجام اقداماتی از قبیل آنچه در فتنه‌ی 88 رخداد، به ایران گسیل می‌دارد. علاوه بر این، یکی از دلایل این اقدام آمریکا، استفاده از این گروهک در رخدادهای سوریه ارزیابی می‌شود؛ چنان که گفته می‌شود هم‌اکنون تعدادی از آن‌ها با حضور در سوریه سعی می‌کنند ضمن ایجاد جنگ روانی در بین مردم مبنی بر حضور نیروهای ایرانی در سوریه، با توجه به گویش فارسی آن‌ها، اقدامات جاسوسی و خرابکاری را هم دنبال کنند.[11]
همچنین حرکت تشکیلاتی این گروهک ازهم‌پاشیده حول محور فعالیت در داخل، می‌تواند زمینه‌ی انسجام تمام جریان‌های تروریست داخلی و حامیان فتنه در داخل کشور باشد؛ چنان که ریچارد سیلوریستین، روزنامه‌نگار یهودی، در مقاله‌ای در روزنامه‌ی گاردین، این اقدام آمریکا را اقدامی صرفاً مبتنی بر محاسبات سیاسی خواند؛ چرا که این گروهک برای جنگ‌های پنهان آمریکا و اسرائیل بسیار مفید است.[12]

ایجاد فشار اقتصادی

بُعد مهم دیگر در برنامه‌های انتخاباتی 92 ایجاد بحران اقتصادی و بهره‌گیری از آن در جهت یک جنگ روانی شدید، با هدف به خیابان آوردن طبقات پایین اجتماعی است. در همین زمینه، معاون سیاسی سپاه معتقد است: «در حال حاضر، تمرکز بیشتر در حوزه‌ی اقتصاد است. در بخش اقتصاد، تمرکز دشمن این است که بتواند معیشت مردم را دچار مشکل کند و یک نارضایتی عمومی به وجود بیاید. مردمی که در حوزه‌ی اقتصادی دچار مشکل شدند، مطالباتی را از نظام مطرح کنند که در این مطالبات مردمی و به‌هم‌ریختگی سیستم اقتصادی، دنبال مقصرهایی هم می‌گردند. به دنبال وقوع این اتفاق و از دل این اعتراضات، فردی که طرفدار غرب بوده با یک شعار نجات‌دهنده‌ی شرایط اقتصادی، قصد دارد خود را پیروز میدان بیابد.»[13]
طبق برنامه‌ی دشمن، فشارهای اقتصادی و تشدید جنگ روانی حول آن، باعث به صحنه آمدن بخش عظیمی از مردم می‌شود و بستر نهایی یک براندازی فراهم خواهد شد.
بخشی از پروژه‌ی جنگ روانی قرار است توسط سایت‌های وابسته به جریان فتنه دنبال شود؛ چنان که سایت کلمه اکنون اختصاصاً به مباحث کارگری و ورشکستگی کارخانجات و واحدهای تولیدی اختصاص یافته است. از طرف دیگر، عمده‌ی بیانیه‌های جریان فتنه هم به مباحث پیرامون مسائل اقتصادی و هزینه‌های آن اختصاص یافته است.[14]
هدایت اخبار و تحلیل‌های جریان معاند به سمتی است که یک جنگ قریب‌الوقوع نظامی را حتمی می‌دانند و یکی از عوامل ضعف کشور در برخورد با تجاوزات احتمالی را مشکلات اقتصادی معرفی می‌کنند.
در کنار ایجاد بسترهای اعتراض اجتماعی، موضوع مهم دیگر در این بُعد از مباحث اقتصادی، کارایی و کارآمدی نظام است؛ چرا که ثبات سیاسی تا حد زیادی متکی بر تأثیر متقابل مشروعیت و کارایی است. نظام‌هایی که هم مشروع و هم کارآمدند، به ‌طور معمول، از اطاعت و رضایت داوطلبانه‌ی شهروندان در حد بالایی برخوردارند. فقدان این دو عنصر، اتباع کشور را افرادی نافرمان بار می‌آورد.[15]
بنابراین با القای ناکارآمدی اقتصادی نظام طبیعتاً، کاراکترهای مرتبط با مشروعیت نظام تضعیف می‌شود و متناسب با آن، جرئت و جسارت رویارویی با نظام فراهم می‌گردد.
همچنین با افزایش اختلالات اقتصادی در کشور، امکان دفاع از عملکرد جمهوری اسلامی از حامیان گفتمان انقلاب سلب می‌شود و جریان مخالف، با فراغ بال، دستاوردهای علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نظام را به چالش می‌کشد.(*)

پی‌نوشت‌ها:

[1]هدیه‌ی 60 چه بود، خبرگزاری فارس، 17 دی 1390: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13901017000
[2]همان.
[3]همان.
[4]جزئیات دیگری از پروژه‌ی امنیتی هدیه‌ی 60، جوان امروز.
،http://www.javanemrooz.com/news/newsreader/tabnak/show-1778643.aspx
[5]همان.
[6]روزنامه‌ی کیهان، پنج‌شنبه، 7 مرداد 1389، شماره‌ی 19701.
[7]تأیید خبر کمک 50 میلیون دلاری به موسوی، 10 بهمن 1390: http://basiraat.blogsky.com/1389/11/10/post-1494/
[8]برای نمونه رجوع شود به گزارش کمسیون اصل 90: http://www.khabaronline.ir/detail/191578/
[9]سعدالله زارعی، خبرگزاری فارس، 30 آذر 1390، ریشه‌های فتنه و چگونگی شکل‌گیری حماسه‌ی نهم دی.
[10]روایتی دیگر از نفوذ اطلاعاتی بر اپوزیسیون، خبرآنلاین، 23 خرداد 1391: http://www.khabaronline.ir/detail/220434/politics/parties
[11]گفت‌وگوی علی‌اشرف نوری، معاون سیاسی سپاه، با خبرآنلاین، 17 مهر 1391.
[12]ریچادر سیلوریستین، دلیل اوباما برای خروج منافقین از لیست تروریست‌ها، پایگاه اطلاع‌رسانی قربانیان ترور، 6 مهر 1391:
http://www.teror-victims.com/fa/index.php?Page=definition&UID=7567257
[13]گفت‌وگوی علی‌اشرف نوری، پیشین.
[14]ر. ک. به: بیانیه‌ی شورای هماهنگی راه سبز امید، پایگاه جرس، 2 آبان 1391.
[15]لیپست، سیمور مارتین، دایره‌المعارف دمکراسی، ترجمه‌ی کامران فانی و نورا... مرادی، تهران، وزارت امور خارجه، 1383، ص 1250.

منبع:برهان



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط