تقریباً حدود سال 1000 میلادی توجه به سازهای وارد شده به خصوص سازهای وارداتی زهی به اروپا بیشتر شد. منشأ اصلی اطلاعاتی که امروزه از سازهای زهی در دست است، بیشتر از تصاویر مینیاتور، نقاشی و نقش های دیواری است که باقی مانده است. حتی آگاهی هنرمندان سازنده و منتقدان موسیقی هم در این زمینه نمی تواند کاملاً درست باشد، زیرا آگاهی آنان هم برگرفته از همین منابع است. فقط این اطلاعات می تواند ما را به سیر جریان سازها آشنا سازد. به خصوص شیوه های گوناگون نواختن و شکل بدنه ساز، می تواند در شناسایی آن به ما کمک کند.
امروزه چهار ساز زهی معروف، اساس ارکستر را تشکیل می دهند که کوچک ترین آن ویولن، عهده دار اصوات زیر و بزرگ ترین آن کنترباس حامل اصوات بم است. دو ساز دیگر - ویولا یا آلتو، ویولنسل یا چِلو - عهده دار اصوات میانی هستند. این دو ساز میانی با دو خاصیت صوت تولید می کنند: اصوات زیر ویولا با ویولن و اصوات بم آن با ویولنسل هم خوانی دارد. ویولن سل هم به همین ترتیب: اصوات زیر ویولنسل با ویولا و اصوات بم آن با کنترباس به صدا درمی آید.
این چهار ساز با عنوان یک خانواده - از زیرترین تا بم ترین - در ارکستر تولید صوت می کنند. تاریخ تکامل ویولن از ویولن جیبی - کوچک ترین ویولن - تا کنترباس، با اشکال مختلفی ساخته شده و امروزه بعد از دوران تکاملی به شکل استاندارد در ارکستر جایگاهی ویژه به دست آورده است. شکل ابتدایی این ساز در خارج اروپا کاربرد دارد و تا به امروز یا تغییری نکرده و اگر تغییرات کوچکی انجام شده، چشمگیر نیست.
به دلیل پیشرفت تکنولوژی، تمام وسایل و مسائل بازنگری شد و با محسابات دقیق دگرگونی به دست آورده است. در مورد سازهای زهی، هرچه ساز بزرگ تر باشد، سیم های آن کلفت تر و اصوات بم تر است و عکس قضیه. این چهار ساز اولیه بعد از سال های سال تجربه و تفحص و با معیارهای ابزار پیشرفته امروزی، شکل تکامل یافته و روشن را به دست آورد تا اینکه در قرن 16 با شکل تقریباً ثابت، متداول تر شد.
در اواسط قرن 16 در برخی از مراکز خوش آب و هوای شمال ایتالیا، هنر ویولن سازی جلوه ای به دست آورد و نام سه تن از معروف ترین سازندگان که در پیش برد ساخت ویولن پیش قدم بودند، اشاره می کنیم:
1- گاسپار داسالو (Gaspar da salo)
در حقیقت نام اوبر تولُتی است و باعث شهرت مدرسه ویولن سازی در شهر برسکیا (1) شد. او بر همه ی همکاران خود برتری داشت و ماگینی مهمترین شاگرد اوست.2- آماتی (Amati)
آماتی ها یک خانواده معروف سازنده ویولن در کرمونا بودند. سازهای آنها دارای این مشخصه بود: صدای شیرین و ساختمان زیبا. پنج تن از معروف ترین سازندگان این خانواده بین سال 1520 تا 1740 زندگی می کردند.آندره آ آماتی (Andrea).
او فرم قدیم گامله را به شکل جدیدی ساخت. از مجموعه سازهای او تنها دو ساز باقی مانده است.A) آنتونیوس (Antonius 1638-1550)
B) هیرونی موس (Girolamoi I 1630-1556 یا Hieronymus)
این دو پسرهای آندره بودند که خود به عنوان برادران آماتی شهرتی به دست آوردند.
c) نیکولا (Nicola)
او پسر (ترجیحاً جیرولای اول) بود و جز مطرح ترین آماتی ها است. او بهترین سازنده ویولن است و از برجسته ترین سازندگان این خانواده به شمار می آید. او با سرمایه فراوان خود، مدرسه ای برای ساختن ساز در کرمونا (2) تأسیس کرد و با تأثیرگذاری روی شاگردان خود، بهترین سازنده ساز را به جهان عرضه کرد: گوارنری (3)، رجری (4)، استرادیواری (5). این چهار سازنده ساز از مهم ترین سازندگان دنیا هستند و در کنار خانواده آماتی، شاگردان نیکولا قرار می گیرند که هر کدام شهرت جهانی دارند.
3- کاسپارتیفن بروگر (Caspar Tiffen brugger) (تولد فوسن 1514 - مرگ لیون 1571)
به طور معمول در داخل ویولن، نام سازنده آورده می شود. شاید حدوداً، نام هفده شکل مختلف او در داخل ویولن ثبت شده باشد و شاید واقعی ترین نام آن دوفو پرگار (6) باشد. او تا زمانی که به لیون مهاجرت نکرد، شهرتی به دست نیاورد. زندگی را در لیون شروع کرد و ویولن های زیادی ساخت که متأسفانه از سازهای او چیزی به دست نیامده است. او اهل فوسن بود و در آن منطقه، ساختن عود متداول بود. بعدها به لیون مهاجرت کرد و در آنجا درگذشت. مشخصات برچسب داخل ویولن های او به این شکل است: «B. Vuillaume».رشد ویولن سازی
در همین زمان ساختن ویولن در سایر شهرهای شمال ایتالیا هم مورد توجه قرار گرفت. شهرهایی مانند: میلان، ونیز، جنوا، مانتوا، بولونیا، پارما، تورین، پیاکانزا، روم و ناپل. هنرمندان سازنده و مشهوری از شهر کرمونا را می توان نام برد از جمله استرادیواری، نیکولا آماتی، گوارنری، برگونزی، گران چینو، ستوره، گالیانو. در همین زمان افرادی هم از قبیل: اشتاینر، کلوتنر، گوفریلو در آلمان مطرح شدند.بدنه ویولن
از 300 سال گذشته تا به امروز در ترکیب بدنه ویولن تغییر چندانی داده نشده است. در قرن 19 دسته آن بلندتر شد و زاویه دسته نسبت به بدنه کمی تغییر یافت. این تغییر اندازه دسته (بلندتر شدن آن) به تکامل سریع تکنیک نواختن این ساز مربوط می شد. به عبارت دیگر، قطعاتی که برای ویولن آهنگ سازی شدند، پی در پی از لحاظ تکنیکی سخت تر و پیچیده تر می شدند؛ به همین دلیل بلندتر شدن دسته ضرورت پیدا کرد. ذکر برخی از دلایل تغییر حالت و بلندتر شدن دسته ویولن:1. برای ایجاد هماهنگی صدا با سازهای شستی دار نظیر ارگ و پیانو و سازهای دمیدنی مانند فلوت، باید صدای ویولن زیرتر می شد. به دلیل اینکه فشار بیشتری بر سیم وارد می شد، دسته آن را بلندتر کردند.
2. در آثار موسیقی برای ویولن، کارهای بسیار دشواری ارائه شد که الزاماً به صدای زیرتر و قوی تری احساس نیاز کردند و به همین خاطر، دسته ساز بلندتر از قبل شد.
3. سرانجام با در نظر گرفتن نواختن این ساز و رشد تغییرات تکنیکی آن، نمونه مشخصی از این ساز در نظر گرفته شد و ضرورت داشت که این نمونه در اندازه مناسبی ساخته شود.
در بسیاری از ویولن های قدیمی، دسته ای را که بعدها به آن اضافه و متصل شد می توان مشاهده کرد.
حال به اطلاعاتی درباره اعضای تشکیل دهنده ویولن می پردازیم:
چوب آج (افرا): برای کف (قسمت صفحه زیر)، دیواره (قاب)، دسته، جای گوشی (قسمت حلزونی دسته) که از چوب آج ساخته شده است.
صنوبر: صفحه رو و همچنین چوب کوچک و گرد داخلی ویولن (پل) که مستقیماً زیر پایه راست خرک به طور عمودی، بین صفحه رو و زیر قرار گرفته است. دو قطعه چوبی که در داخل ویولن و قسمت چپ پایه خرک به موازات صفحه رو امتداد دارد نیز از چوب صنوبر است. (کاربرد این چوب، تقویت صفحه رو و همچنین حفاظت از حالت کشش سیم ها بر اثر فشار وارد بر بدنه است) قطعه چوب واقع در قسمت چپ پایه خرک که نوسانات صفحه رو را مستقیماً به زیر ویولن منتقل می کند از صنوبر می سازند (پل). آبنوس: سیم گیر، چوب سیاه روی دسته، گوشی ها، دگمه سیم گیر، برآمدگی روی دسته (شیطانک) زیر چانه ای و سوردین (صدا کم کن) از چوب آبنوس است. جوش: توسط جوش های استخوانی انجام می شود، چون بعضی از جاهای ویولن را نمی چسبانند و آن را جوس می دهند.
لاک: دو ردیف؛ ردیف اول لاک زرد رنگ، و رنگ لاک دوم به میل شخصی بستگی دارد. برای همین رنگ های مختلفی از ویولن در دنیا دیده می شود. روش تمیز کردن ویولن: حتماً باید پس از نواختن، گرد کولوفون را با پارچه نرمی تمیز کرد. اگر گوشی های ویولن، سفت و یا شل بود، می توان برای شب کردن آن از صابون و برای سفت کردن آن از گچ استفاده کرد.
نظافت داخل ویولن:
یک استکان برنج خشک را از سوراخ های F، داخل ویولن می ریزیم و حدود یک ساعت ویولن را به چپ و راست حرکت می دهیم. پس از انجام آن کار، برنج ها را خارج می کنیم به این وسیله، تمام پرزها و گرد و غبار داخل به همراه برنج ها خارج می شود.نظافت قسمت خارجی:
کمی ویول را روی ویولن می ریزیم و آن را با پنبه جلا می دهیم. ممکن است این ماده در ایران پیدا نشود، بنابراین از هر ماده دیگری نباید برای جلا استفاده کرد. مقدار بسیار کمی روغن زیتون را می توان برای تمیز کردن به کار برد. ویولن را باید هر چند وقت یکبار به متخصص سازنده نشان داد تا اگر روی دسته آبنوس موج افتاده باشد، موج های ایجاد شده را رفع کند و خرک و جاهای باز شده را ترمیم کند. جعبه ساز باید کاملاً اندازه خود ساز باشد که ساز در موقع حمل کوچک ترین حرکتی نکند و برای خارج کردن ساز از جعبه، دسته ویولن گرفته شود، نه قسمت لاک خورده آن.کاربرد ویولن
سازهای این خانواده دو به دو و به فرم خاصی از هم جدا می شوند. یعنی ویولن و ویولا بر روی شانه قرار می گیرند، ویولنسل و کنتراباس بر روی زمین. البته نوازنده ویولنسل می نشیند و ساز را در بین دو پا قرار می دهد و نوازنده ی کنتراباس می ایستد و ساز را می نوازد. این چهار ساز، هم در ارکستر و هم به صورت تک نوازی (کنتراباس کمتر) جایگاه درخشانی به دست آورده اند؛ البته ناگفته نماند که تکنیک نوازندگی ویولن و ویولا دینامیک تر (پر تحرک) از دو ساز دیگر است و ویولنسل برجسته تر از کنتراباس عمل می کند. برای نوازندگی ویولن نه تنها از آرشه، بلکه از کشیدن و رها کردن سیم ها توسط انگشتان دست چپ و دست راست هم استفاده می کنند که به پیز (Pizz) معروف است که مخفف Pizzicato می باشد. امکانات دیگری هم در سازهای زهی وجود دارد که نواختن با شکل های مختلف آرشه و حتی استفاده از چوب آرشه در ارکستر، حاوی مثال هایی در این زمینه است.آرشه
احتمالاً سازهای زهی از هندوستان یا عربستان به اروپا آورده شده است. (این نظر در اروپا وجود دارد). اولین بار، در حدود قرن هشتم در اروپا به این موضوع اشاره شد (ولیکن در مقایسه با سازهایی مثل گیتار، بسیار دیرتر به اروپا آمده است). تکامل آرشه در سازهای زهی با ساختن ویولن توأم بوده است. قدیمی ترین آرشه های موجود متعلق به سال 1500 هستند که هنوز در آسیا مورد استفاده قرار می گرفتند؛ این آرشه ها، تنها تصویرهای هنری از نمونه های باقی مانده هستند که فرم، اندازه، شکل ظاهر و شیوه به دست گرفتن ساز و آرشه را به ما نشان می دهند.ابتدایی ترین شکل آرشه از چوب بامبو ساخته شده است. به مرور زمان آرشه هایی به اشکال گوناگون ساخته شد که اندازه و فرم آن، به بزرگی و طرز نگه داشتن ساز بستگی داشته است. هنگامی که ساز در طرف چپ بدن قرار می گرفت، با آرشه بلند هنگامی که جلوی بدن قرار می گرفت، با آرشه کوتاه نواخته می شد. در آسیا سازهای زهی را در بغل می گرفتند و در حالت نشسته می نواختند؛ به طوری که دسته ساز در بالا و بدنه آن در پایین قرار می گرفت. چنین به نظر می رسد که این حالت به طرز معمول نشستن، در آسیا بستگی داشته است. فیدل برای هر دو طریق نواختن ساخته می شد. شیوه های مختلف نگه داشتن ساز به اندازه آن بستگی داشت.
اما به طور کلی، ویولن پیوسته با اتکا به بدن نواخته می شود. غالباً، اجرای صدای سوپرانوی آرایش یافته به عهده این ساز بود و شکل جدید آرشه متشکل از چوب آرشه، قسمت انتهایی قورباغه ای شکل و موهای آرشه است که در قرن هفتم به وجود آمده است. اولین نمونه مشخص شده آن، حدود قرن شانزدهم در اروپا ساخته شد که با روی نگارش قطعات مختص به سازهای زهی هم زمان بود. (مثل کوارتت ویولن). اما نمونه اصلی، آرشه گامبه بود که همیشه از آن استفاده می شد.
اولین مطالب به دست آمده در مورد آرشه، از گا نا سی اهل ونیز (1542) در تعلیم گامبه است. در اوایل قرن هجدهم سه نوع آرشه مورد استفاده قرار می گرفت: ایتالیا: آرشه سونات (بلند و کمی خمیده). فرانسه: آرشه کوتاه برای رقص. آلمان: آرشه منحنی. اشکال مختلف آرشه مطمئناً به روش نگارش قطعات بستگی داشت، مثل بل کانتو (آرایش در آواز که به ساز منتقل شد)، یعنی مهارت نوازندگی ویولن و هنر نواختن آکوردها. تغییرات آرشه به برخی از هنرمندان از قبیل کرلی، تارتینی، کرامر، ویوتی و غیره هم نسبت داده شده است. هم زمان با شکوفایی ویولن، ساختن آرشه هم در همان کارگاه ها مورد توجه قرار گرفت. حدوداً از اواسط قرن هجدهم کارگاه ها (و خانواده هایی) به ساختن آرشه همت گماشتند که مهم ترین آنان عبارت اند از: فرانسه؛ سارتوری، تورته، پکات، ویورین، لامی. از آلمان؛ فرچنر، نورنبرگر، کنوف. زوس. راو، بوش و غیره که تورته (پاریس 1835-1747) به عنوان به وجود آورنده فرم آرشه امروزی، مطرح شده است. چوب های مخصوص آرشه از برزیل آورده می شوند. برای آرشه های ساده چوب برزیلی و برای آرشه های گران قیمت چوب فرنامبورک به کار می رود.
نظافت آرشه:
چوب آرشه پس از نواختن باید همانند ساز با دستمال نرمی تمیز شود. در این مورد هم می توان نظافت کامل را به وسیله ویول (Viol) یا با روغن زیتون خالص انجام داد. آرشه باید پس از هر بار نواختن، شل شود، زیرا پس از مدت زمانی، بر اثر کشیدگی مستمر موها، کمی خمیدگی پیدا می کند و این حالت به سختی برطرف می شود. موهای آرشه نباید صرفاً سالی یک بار تعویض شود، بلکه هرچه بیشتر مورد استفاده قرار بگیرد به همان نسبت باید زودتر موهای آن را تعویض کرد. علت آن است که به سبب نواختن های پی در پی، موها پوسیده می شوند و در این صورت، استفاده از کولوفون هم بی فایده است. گرد کولوفون برای به نوسان درآوردن سیم ویولن که توسط کشیدن آرشه بر روی سیم های ساز انجام می شود، بسیار ضروری است. اگر در استفاده از کولوفون برای موهای آرشه کوتاهی شود، موهای آرشه خیلی زود غیر قابل استفاده می شوند. حداقل هفته ای دو بار باید عمل مالیدن کولوفون انجام شود و فقط در چنین حالتی است که صدای خوب و قوی از ساز تولید می شود (البته به مقدار تمرین هم بستگی دارد).تکامل تکنیک ویولن از گذشته تا به امروز
از زمان پیدایش ویولن، تعلیم آن را می توان به چهار دوره تقسیم کرد: مقدمات تعلیم ویولن: تدریس سازهای مختلف تا اواسط قرن هفدهم از گا نا سی. گا نا سی، (ونیز: 1543): او ویولن و هم آهنگی قسمت های آن را تشریح کرد. نواختن ویولن در این زمان به شکوفایی رسید و انگشت گذاری روی بندهای دسته توضیح داده شد و نگارش ویبراتو (ویبراسیون) به وجود آمد. هنر آرشه کشیدن (نقطه برخورد، حرکت چپ و راست آرشه) و سیستم های مختلف متداول شد.یودن کونیگ (وین: 1523): او اطلاعاتی در مورد عود وگیگن (ساز زهی شش سیمی با دیواره و هفت بند) نوشته است. در قرن هجدهم لغت ویولن و گیگن به یک مفهوم به کار رفت. گرل (نورنبرگ: 1532): او اثر صد و بیست صفحه ای تألیف کرد که حکم خود آموزی برای نواختن گیگن های بزرگ و کوچک داشت. گیگن های کوچک فاقد بند بود و نوازنده ناچار بود فواصل را تنظیم کند و به خاطر بسپارد. سیمپسون (لندن: 1652): کارهای او برای ویولن شش سیم نوشته شده است و به خصوص برای هنر بداهه نوازی و واریاسیون به کار رفته و عامل مهم تکامل تکنیک ویولن است. تذکرات مهم، برای نگه داشتن انگشت و بلند کردن آن در مواقع ضروری بیان شده است. فارینا (آلمان شرقی: 1627): او کارهای خود را براساس ویون نوشته است. هنر گرفتن ساز و نواختن آن به تمام روش ها، مثل ترمولو، انداختن آرشه روی ویولن و درآوردن صدای حیوانات از هنرهای اوست.
انتشار خودآموز و نوشته هایی برای آموزش ویولن، در اواسط قرن هفدهم تا هجدهم است. در این دوره تعلیم ویولن از روش و تکنیک هنرمندانه ای بهره مند نبود و نواختن ویولن، همانند رازی از استاد به شاگرد انتقال می یافت. زانتی (میلان 1675): نت ها را هم در تابولاتور و هم با نگارش ساده نشان داده است. همچنین اطلاعاتی در مورد انگشت گذاری، کشیدن انگشت چهارم روی سیم تا نت بعدی که به آن، انگشت پنجم می گویند و از چند سال قبل معمول بوده است و قرار دادن علامت به عنوان علامت آرشه راست و علامت v به عنوان علامت آرشه چپ از کارهای اوست. فالک (نورنبرگ 1698): شروع صدا از سیم la، تا ششمین پوزیسیون بر روی سیم mi از کارهای اوست. مِرگ (آگسبورد 1659): او در این دوره قواعدی برای کشیدن آرشه و حالت نگه داشتن بدن و تنفس وضع کرده است. تسارینی (رُم 1741): اثر او شامل همه پوزیسیون ها تا هفتمین پوزیسیون و همچنین همه فواصل، ارزش میزان، تریل و غیره است. در این دوره آثار آموزشی بسیاری به خصوص در انگلستان به وجود آمد.
تدریس ویولن: کارهایی برای تدریس در اواسط قرن هجدهم تا پایان قرن نوزدهم انجام شد. کارهای این دوره نشان دهنده تکامل سریع تکنیک ویولن است.
اشپور (وین: 1832): او برای اولین برای موفق به تعبیه زیر چانه ای و تعویض پوزیسیون گردید. در نوشته های اصلی وی، طرز کار نواختن ارکستر و کوارتت ذکر شده است.
تدریس ویولن:
هنرمندانی که بیش از دیگران به تدریس ویولن می پرداختند عبارتند از:یواخیم موزر (برلین 1905). آور (نیویورک 1926) و سوچیک (پراگ). فراگیری آموزشی مدرن ویولن بدون آشنایی با کارهای مهم کارل فلش و گالامیان ممکن نیست.
تکامل نواختن ویولن:
هم زمان با شکوفایی ویولن سازی در ایتالیا، هنر نواختن هم تکامل یافت و در ابتدای قرن هفدهم، برای نخستین بار نگارش برای اولین ویولن شکل گفت. برخی از نام های مهم قابل ذکر به قرار زیر است:جووانی گابریلی: سونات او در سال 1615 به چاپ رسیده است.
هاینریش شوتس: (1619) در کارهای او قسمت های تک نوازی برای ویولن در ارکسترهای مذهبی دیده می شود.
کلادیو مونته وردی: در اثر او به نام ارفه قطعات سخت و حیرت انگیزی برای ویولن نوشته شده است.
بیاجیو مارینی: (شاگرد مونته وردی)، او اولین کسی است که مشهورترین قطعات را با روش های جدید برای ویولن خلق کرد
کارلو فارینا: او یکی از اولین نوابغ ویولن محسوب می شود.
یوهان شوپ: موسیقی دان آلمانی است که نام او در مقابل دو موسیقی دان ایتالیایی به نام های فارینا و مارینی قرار دارد. در این زمان، صدای ویولن نه تنها صدای جنبی به حساب نمی آمد، بلکه به عنوان سازی مستقل از سایر سازها، راهی مشخص برای خود باز کرد. در این دوره اولین سونات ها به وجود آمد و پس از آن دوره ای فرا رسید که در ایتالیا آهنگ سازان بسیاری در این رابطه ظهور کردند که به اسامی بعضی از آنها در زیر اشاره کنیم:
کورلی، تورلی، ویوالدی، ویتالی، وراچینی، تارتینی، جمینیانی، لکاتلی، آلبینونی، و غیره. پس از گذشته زمان زیادی، می توان از ویوتی و ناردینی هم نام برد. در همین زمان، در آلمان آهنگ سازان تأثیرگذاری پا به عرصه می گذارند. از جمله بی بر، والتر و پی زندل و در فرانسه، لک لیر.
مجموعه ای از کتابهای درسی برای تدریس گروهی:
شلودر. زلینگ. دوفلین قطعات بسیار مناسبی عرضه کردند و بهتر است که در کنار آن تکنیک های دشوار هم تمرین شود. برای مثال، می توان از سوچیک اپوس شش و دو نام برد. شارلاخ که برای تدریس خصوصی نیز مناسب است. (از قدیم دو نوع آموزش فردی و جمعی متداول بوده است). برای تدریس خصوصی: سوچیک، اپوس شش، تدریس ویولن برای مبتدی، کتابچه های II VI، III، II، I. و در کنار آن تکنیک آرشه اپوس دو تمرین شود. سایر تعلیمات توسط سوچیک: تکنیک آرشه: اپوس دو کتاب های VI، V، III، I، تکنیک آرشه در رابطه با دست چپ برای گام ها و آکورد گرفتن است. آموزش ویولن اپوس هفت، کتاب های II، I تعویض پوزیسیون ها اپوس هشت و نواختن نت های دوبل اپوس نه به کار می رود. درس برای نوآموزان:دانش آموزان ویولن باید بتوانند تا حدودی آواز بخوانند و صدای تُن داده شده و خط ملودی را تکرار کنند. آنها باید با یک ساز ساده تر از ویولن مانند پیانو و یا با سازی مانند فلوت چوبی آشنایی داشته باشند، چون با این سازها می توانند به آسانی نواختن خود را با چشم دنبال کنند (به وسیله سوراخ ها و شستی ها). در این صورت نوآموزان از قبل تصور معینی در مورد این اصوات خواهند داشت. تصوری از خواندن نت، شناختن میزان، فواصل، ریتم ها و همین طور سایر جریان های طبیعی که ضمن تدریس می آموزند و می شناسند. نواختن ویولن دو حالت مختلف راست و چپ دارند: طرف راست بدن، آرشه و طرف چپ ویولن قرار می گیرد.
مواردی درباره ویولن:
زیر چانه ای باید تا حد امکان مسطح باشد و لبه های آن تیز و یا برآمده نباشد. زیر چانه ای در قسمت میانی و یا سمت چپ سیم گیر قرار می گیرد. برای پر کردن روی شانه و حمایت از ویولن، می توان از یک بالشتک کوچک و مسطح استفاده کرد. این بالشتک توسط یک بند لاستیک (یا کش) به زیر چانه ای و بدنه ویولن وصل می شود و بهتر است جنس آن از مخمل و یا چرم باشد که روی لباس سُر نخورد. بالشتکی که مرتب به حرکت درآید و سر بخورد باعث ایجاد مزاحمت در نواختن می شود. جعبه ویولن نباید کوچک تر و یا بزرگ تر از ساز باشد. از آسیب رسیدن به لاک ویلن توسط آرشه و همچنان از حرکت ساز در داخل جعبه باید جلوگیری کرد. کولوفون، سیم های رزرو [یدک] و یک دستمال نرم، برای پاک کردن ساز باید در دسترس نوازنده باشد. در صورت نبودن پیانو برای کوک کردن ویولن، داشتن دیاپازون معمولی و دمیدنی ضروری است، البته دیاپازون دمیدنی چندان دقیق نیست و بیشتر صدایی بم تر از حد معمول دارد. باید به شاگردان، تمام جزئیات ویولن توضیح داده شود: صفحه رو و زیر، دیواره، آبنوس سیاه روی دسته، سیم گیر، سیم ها، گوشی، جای گوشی، خرک و زیر چانه ای، سوراخ های F مانند، آرشه، قسمت ابتدایی و انتهای آرشه. موهای آرشه پس از هر نواختن باید شل شود و باید از دست زدن به موها خودداری کنیم.ویبراسیون (ویبریشن):
بدون شک، صدای آواز تأثیر بسزایی در به وجود آوردن تن خوب دارد، زیرا صدای آواز طبیعی است. (گفته ای از گا نا سی در قرن 16). سه شکل مختلف برای ویبراسیون به کار می رود: ساعد - مچ - انگشتان. بهتر است ویبراسیون را از تمرین ساعد شروع کرد. این سه شکل ویبراسیون بدون شک بر تن سازهایی که روی شانه قرار می گیرند (ویولن - ویولا) تأثیر بسیار زیادی دارد. هر کدام از این سه شکل ویبراسیون سه کیفیت جداگانه تن را دربرمی گیرند. البته برای دو ساز دیگر (ویولنسل و کنتراباس) عمل ویبراسیون به وسیله ساعد است که دو شکل دیگر به سختی انجام می شود. برای ایجاد ویبراسیون انگشت اول را روی ویولن می گذاریم و نسبت به مرکز انگشت که خود نت اصلی است انگشت را به عقب و جلو حرکت می دهیم که در این شکل، ویبراسیون اتفاق می افتد.توجه اگر ویبراسیون، با انگشت دوم، سوم و یا چهارم انجام شود، باید انگشت های ماقبل هم روی سیم بیایند. نوک انگشتان سیم را لمس می کند و شکل ظاهری، انگشتان گِرد بر روی سیم قرار می گیرد. حرکت ویبراسیون باید کشیده و نرم و متعادل باشد. تمرین با مترونوم: برای شروع ویبراسیون با مترونوم باید، هر رفت و برگشت پنجاه با شصت بار با صدای بلند خوانده شود: 1-2-3 و... در مورد تعویض انگشتان باید انگشت بعدی را هم بر روی سیم انداخت. تقسیم بندی آرشه و حرکت آهسته آن و ویبراسیون سریع حائز اهمیت است. در تمرین ویبراسیون هر یک از انگشتان به تنهایی و همراه با انگشت دوم و سوم به کار گرفته می شوند و انگشت های ماقبل را هم همراه انگشت ویبراسیون می آوریم.
قطعات موسیقی برای تک نوازی ویولن. در ایتالیا: کورلی، جمینیانی، ویوالدی. در آلمان: پیزندل، بیبر، تله من، باخ، اشتامیتز، ریشار، یاسای، رگر، بارتوک، یارناخ، مارکس، کناب، هیندمیت. تریوزهی: میشایل هایدن، یوزف هایدن، موتسارت، موتسارت و باخ، بتهوون، شوبرت، رگر، داوید، کناب، هیندمیت، وبر. ویولاد آموره: تله من، باخ (یوهانس پاسیون)، اشتامیتز، هایدن، میربر، پوچینی، هیندمیت. سولو ویولا: رگر، کامینسکی، هیندمیت. ویولن و ویولا: میشائیل هایدن، موتسارت، اشپور، وینیاوسکی.
ویولن و چلو: یوزف هایدن، بتهوون، اشتامیتز، مارتینو، توخ، راول، کدای. سه ویولن + کنتراباس: جووانی کابریلی، پا چل بل.
دوئت ویولن: اورلاندودی لاسو، ویوالدی، جمینیانی، آوبر، لوکلر، دفش، بوکرینی، ناردینی، فریدمن و باخ.
یوهان کریستیان باخ. ویوتی، اشتامیتز، گاوینی، فیوریلو، اشپور، پلیل، کرویتزر، رود، مازاس، دانکه، رگر، بارتوک، هیندمیت، پپینگ، هونگر، میل هاود، پروکوفیف.
کوارتت پیانو: فیلیپ امانوئل باخ، موتسارت، بتهوون، شوبرت. شومان.
چهار ویولن: تله من.
تریو پیانو: هایدن، موتسارت، بتهوون، شوبرت، مندلسون، برامس، راول، فیتسنر، روسل، شوستاکوویچ.
کوارتت پیانو: برامس، رگر، فورد.
کوئیتت پیانو: شومان، برامس، دورژاک، سزارفرانک.
تریوسونات باروک: همه موزیسین های نامی ایتالیا. در آلمان: روزن مولر، تله من، باخ، هندل.
کنسرتو ویولن: باخ، هایدن، ویوتی، موتسارت، بتهوون، مندلسون. اشپور، پاگانینی، بروخ، برامس چایکوفسکی، دورژاک، رگر، فیتسنر، سیبلیوس، بارتوک، هیندمیت، پروکوفیف، گلاسونف، آلبان برگ. شوستاکویچ.
کوارتت زهی: هایدن، موتسارت، بوکرینی. بتهوون، دیترزدورف، شوبرت، شومان، مندلسون، برامس، دورژاک. اسمتانا، چایکوفسکی، رگر، وردی، فیتسنر، یاناچک، بارتوک، هیندمیت، شوستاکویچ، هوگو ولف و سونات ویون همراه با پیانو: باخ، هندل، تله من، پپوش، پرسل، هایدن، موتسارت، بتهوون، شوبرت، مندلسون شومان، برامس، سزار فرانک، گریگ، اشتراوس، فیتسنر، رگر، بارتوک. هیندمیت. پروکوفیف، کنزمر، هولر.
کوئینتت زهی با دو ویولا: بوکرینی، موتسارت، بتهوون، برامس، بروکنر، دورژاک.
کوئیت زهی: اشپور، مندلسون، رگر.
سیکستت زهی: اشپور برامس، چایکوفسکی، رگر، شونبرگ.
کوئینتت کلارینت (به چهار ساز زهی و یک کلارینت گفته می شود): موتسارت، وبر، برامس، ریشارد، هیندمیت، رگر.
کوئینتت و کوارتت زهی با کنتراباس: دورژاک.
کوئینتت زهی با دوچلو: بوکرینی، کروبینی، هومل، شوبرت، گلاسونف.
قطعات کلاسیک برای ویولن: تله من، کارل اشتامیتز، زلتر، هوف مایستر، پله یل، الساندر ورولا، آمون، بریکسی هاوف، هوف اشتتر، فرانس کلاس، بندا، فرانس بندا، دیترزدرف، یوزف شوبرت، هرسل ویسکانتی، انتون اشتامیتز، بلیزنر، فیلیپ امانوئل باخ، گروان، هندل، یوهان کریستیان باخ، وال هال.
دوئت برای ویولن و ویولا: باخ، (اینونسیون) کار برای دوئت، برونی، گانابیش، ایشنر، هوف مایستر، کالی وودا، نویی باوئر، رافائل، کارل اشتامیتز، توخ مارتینو، اشپور.
ویولا (Viola)
در ابتدا که از چهار صدای طبیعی صحبت کردیم، صدای اول خانواده زهی را توضیح دادیم. ویولن حامل اصوات زیرین موسیقی زهی است. ساز بعدی این خانواده ویولا دابراتچیو است. ویولا دابراتچیو، به معنی ویولای روی دست است و از کلمه براتچیو و لغت براتچه که به زبان آلمانی است استخراج شده است. (در ایران با نام ویولا یا آلتو شناخته شده است. به این دلیل آلتو گفته می شود چون صدای زیر و بم زنانه را به این شکل استفاده کرده اند: سوپرانو برای ویولن و صدای آلتو برای ساز آلتو). بنابراین نام ویولن آلتو به خود گرفت. همچنین ویولا، برای جلوگیری از گمراهی به کار برده شد. ساختمان ساز مثل ویولن است و اندازه آن چهل و دو سانتی متر است و هفت سانتی متر بزرگ تر از ویولن است. این ساز هم مثل ویولن دارای سیم و در فاصله پنجم از هم کوک می شود که در حقیقت یک فاصله پنجم از صدای ویولن بم تر است. برای این ساز از کلید دو (کلید ویولا) برای نت نویسی استفاده می شود، به همین جهت نام کلید ویولا را بر آن نهادند. این کلید، کلید Do نام دارد و در روی خط سوم حامل کشیده می شود:در تولید اصوات زیر این ساز، می توان از کلید سُل هم استفاده کرد. اصوات آن در پوزیسیون های بم کمی خفه و اصوات زیر آن تو دماغی است. این ساز هم در ارکستر و هم به عنوان ساز تک نواز به کار می رود. این ساز از قدیم با اشکال و اصوات مختلفی مورد استفاده قرار گرفت، تا اینکه ساز رسمی امروزی از آن استخراج شد.
ویولا باسا (Viola Bassa):
یکی از سازهای زهی با صدای بم بود که تا 1905 مورد استفاده قرار گرفت. سیم های آن، مثل ویولای امروزی Do-Sol-Re-La است و فاصله پنجم از هم کوک می شد. ویولا باستاردا (Viola bastarda): یک ویولا داگامبای بزرگ، دارای شش یا هفت سیم و تعداد بسیاری سیم واخوان است که در زیر خرک و دست ساز کشیده شده است. از سازهای دیگری که از این تکامل یافتند، می توان به ساز باریتون و ویولاد آموره اشاره کرد. نام ایتالیایی آن ویول یا لیرا است که اواخر قرن 16 تا شروع قرن 18 مورد استفاده بود. سیم های رزنانس که در کنار دسته کشیده شده اند، برای تقویت صدای اصلی و خوش رنگی در نواختن به کار می رفتند. ویولا دابراتچیو (Viola da bratchio): این ساز در روی شانه (مثل ویولن) نگه داشته می شود.ویولا داگامبا (Viola da gamba): همان ویولا باستاردا است، این ساز بین دو زانو نگه داشته می شود (مثل چِلّو) و غالباً به زبان آلمانی آن را گامبه می نامند.
ویولاد آموره (Viola d' amore): نام ایتالیایی و فرانسوی آن Viola d' amore، و نام انگلیسی آن Violet است. این ساز یک فرم خاص از ویولا دابراتچیو، همراه با هفت سیم از روده و هفت سیم واخون از جنس فلز است که در فواصل مختلف کوک شده اند. تعداد سیم ها همیشه متغیر بود. رابطه نزدیک این ساز با ویولا باستاردا، کاملاً واضح است. این ساز، دوست داشتنی ترین ساز در گذشته محسوب می شد و اندازه ی آن در حد ویولای امروزی بود.
ویولا دا اسپالا (Viola da Spalla): این ساز هم مثل ویولا دابراتچیو روی شانه قرار می گرفت و در قرن 17 مورد استفاده بود.
ویولا پمپوزا (Viola Pomposa): این ساز فرم بزرگ ویولای امروزی بود و به پیشنهاد باخ ساخته شد. این ساز دارای پنج سیم Do-Sol-Re-La-Mi بود. چون این ساز بین ویولا و چِلّو بود، ویولنسل پیکولو هم نام گرفت. برای نگه داشتن این ساز روی شانه، آن را با بندی که از روی شانه رد می شد، محکم می کردند.
ویولاتنور (Viola Tenore): این ساز یک ویولای بزرگ تر از معمول بود که به ویولای تنور دو معروف شد.
ویولتا (Violeta): یک ویول کوچک است که در قرن 16 و 17 مورد استفاده بود و اندازه آن یک گامبه بین آلتو و صدای تنور است. اما در قرن 18 ویولا جایگزین آن گردید.
ویولنسل - ویولن چلو (Violon cello)
این ساز یک نوع باس کوچک است و درست مثل ویولن ساخته شده است. ویولنسل پیکولو، مثل ویولاپمپوزا است، ویولنسل تنور مثل ویولای تنور است. چلو با دارا بودن یک پایه فلزی مثل کنتراباس روی زمین قرار می گیرد. تعداد سیم ها در گذشته شش سیم بود و امروزه دارای چهار سیم است. کوک اصوات در فاصله پنجم و صدای آن یک اکتا و بم تر از صدای ویولا است. نت نویسی برای این ساز با کلید فا یا کلید باس انجام می گیرد که اصوات زیر آن با کلید ویولن یا کلید سل نوشته می شود. آرشه آن کمی کوتاه تر از آرشه ویولن و موهای آن فشرده است. تکنیک نواختن این ساز، با تکنیک ویولن متفاوت است و در پوزیسیون های بالا از انگشت شست هم کمک گرفته می شود. در قرن 17 این ساز در جایگاه باس ارکستر قرار گرفت و حتی به جای ساز گامبه مورد استفاده بود. از سال 1700 به بعد دارای قطعات خاص خود شد که برای آن به طور جداگانه کارهایی آهنگ سازی کردند و از 1750 به طور کلی ساز گامبه را کنار زد و جایگزین آن شد. چِلّو کم کم جایگاه خاص خود را به دست آورد: در کوارتت زهی حامل صدای باس شد و در ارکستر، ابتدا با کنتراباس هم گام شد که هر دوی این سازها به طور هم صدا نواخته می شدند و برای آنها نت نویسی می شد. گاهی وظیفه نواختن یک موتیو در سینفونی را بر عهده داشت که عهده دار صدا بین ویولا و کنتراباس بود. همان طور که در موسیقی، به طور خاص برای ویولن آهنگ سازی شد، برای چِلّو هم به طور اخص قطعاتی مثل سونات و کنسر تو نوشته شد. برای مثال، در شروع، شش سونات باخ برای چلو نمونه آن است.کنتراباس (Kontrabass)
آلمانی: Kontrabass - ایتالیا: Violone، Contrabasso - فرانسه: Basse de violon، Contre basse، Basse double - انگلیسی: Double bass.امروزه بم ترین ساز زهی که در ارکستر به کار می رود، کنتراباس است. این ساز از ویولن تکامل یافت که یک گامبه باس کوچک بود و بعضی از مشخصات آن را تا به امروزه حفظ کرده است. به همین جهت ساختمان آن به گونه ای جدید که تا حدی با ویولن ارتباط دارد، ساخته می شود. بدنه آن به طور عمودی به دسته وصل نیست، بلکه تنها سر بدنه به دسته ساز وصل می شود. در زمان قدیم، کف آن مسطح و سیم های آن بین سه تا پنج در نوسان بود و مثل گامبه در فواصل چهارم کوک می شد. اما اکنون دارای چهار سیم است و کوک آن Mi-La-Re-Sol تنظیم می شود و گاهی می توان سیم پنج را هم به آن اضافه کرد. این ساز مثل ویولن دارای گوشی که سیم ها به دور آن بسته می شود نیست، بلکه دارای پیچ هایی مکانیکی، مثل گیتار است. نت نویسی آن یک اکتاو زیرتر نوشته می شود، اما یک اکتاو بم تر به صدا در می آید. این ساز در ارکستر به کار برده می شود و در ارکستر صدای بم زهی را به عهده دارد. همچنان از این ساز برای کارهایی با تکنیک نوازندگی استفاده می شود حتی امکان دارد که نت های دوبل و اصوات فلاژوله را هم بنوازد. جدا از این، در ارکستر مجلسی هم کاربرد دارد. برای مثال در سپتت بتهوون و کوینتت فورله از شوبرت. همچنین برای تک نواختن هم دارای جایگاهی است. نواختن این ساز در موسیقی جاز هم از اهمیت خاصی برخوردار شده است.
گامبه (Gambe):
در حقیقت ویولا داگامبا به ویولن زانویی معروف است، یا ویول که بین زانوها نگه داشته و نواخته می شود. لغت ویولا به تنهایی کاربرد پیدا کرد و یا لغت براتچیو (براتچه در زبان آلمانی به ویولا گفته می شود)، اما لغت گامبه به تنهایی معنی زانو را می دهد و بی مفهوم است. تفاوت بدنه آن با ویون هایی که در آینده ساخته شد، حال خمیدگی و تیز شدن لبه سر خمیده متصل به دسته است. اغلب سازهای گامبه سوراخ های C مانند دارند که با سوراخ های F مانند جدید متفاوت است. کف آن صاف است و دارای شیطانک بلندی است. قسمت حلزونی آن معمولاً به یک سر ختم می شود. دسته آن، دارای تقسیم بندی است و خرک آن کمی خمیدگی دارد که نواختن چند صدایی را راحت تر می کند. این ساز، اغلب دارای شش سیم است که با فاصله چهارم کوک می شوند و یک سیم در وسط با فاصله سوم آن قرار می گیرد و تقریباً گامبه باس است. نت نویسی آن شامل سوپرانو، آتو، تنوروبا کلید باس نت نویسی می شود.این ساز در اندازه های مختلف ساخته شده است، به همین دلیل امکان تشکیل یک آنسامبل را داشت. باخ در ماتیوس پاسیون خود از آن استفاده کرد و در قرن بیستم چلو جایگزین آن شد.
پی نوشت ها :
یک ویولن باریک و کوچک است که از قرن 16 به کار برده شد. معمولاً استاد رقص، این ساز را در جیب (Poche) می گذاشت و به همین دلیل این نام را به خود گرفت. این ساز در موقع فراگیری رقص نواخته می شد. این ساز اغلب دارای سه سیم بود و یک چهارم زیر تراز ویولن به صدا درمی آمد.
پی نوشت ها :
1. Brescia
2. Cremona
3. A. Guarneri
4. G. B. Rogeri
5. A. Stradivari
6. Duiffoprugcar