انگیزه های ناخودآگاه

ما معمولاً چنین تصور می کنیم که همیشه از روی عقل یا فکر یا، به قول عامه، از روی تأمل، عمل می کنیم و همیشه می توانیم علتها یا انگیزه های رفتار خود را بشناسیم و اعمال و حرکات خود را توجیه کنیم؛ غافل از اینکه...
دوشنبه، 10 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انگیزه های ناخودآگاه
 انگیزه های ناخودآگاه

نویسنده: علی اکبر شعاری نژاد




 

ما معمولاً چنین تصور می کنیم که همیشه از روی عقل یا فکر یا، به قول عامه، از روی تأمل، عمل می کنیم و همیشه می توانیم علتها یا انگیزه های رفتار خود را بشناسیم و اعمال و حرکات خود را توجیه کنیم؛ غافل از اینکه انسان همیشه به انگیزه های رفتارش آگاهی ندارد. و اعمالی از او سرمی زند بدون اینکه او بخواهد یا بتواند علتهای حقیقی آنها را دریابد. مثلاً شخص، بخیل یا مغرور و یا پرخاشگر است بدون اینکه خود به آنها و انگیزه های واقعی اش متوجه باشد. همچنین بعضی از مردم، به شدت نیازمند مهر و محبت هستند، ولی خود نسبت به آن، اظهار بی نیازی می کنند.(شاید به همین سبب گویند: غالباً اظهار بی نیازی، حاکی از شدت نیاز است!)
دانشمندی که برای نخستین بار به مطالعه تحقیقی این گونه انگیزه ها در رفتار انسان پرداخت فروید روانکاو اتریشی است. او در نتیجه مطالعات بالینی خود، حقیقت یا جهان بزرگی را در وجود انسان کشف کرد که موجب پیدایش نهضتی در عالم روان شناسی شد. وی نشان داد که انگیزه های انسان گاهی ناخودآگاه اند یعنی خود او به وجود آنها آگاه نیست. به این معنا که شخص غالباً نمی داند که انگیزه واقعی او برای کاری چیست یا چه مقصدی را دنبال می کند. او احتمالاً می تواند دلیلهای خوبی برای رفتارش بگوید ولی غالباً نخواهد توانست به شما بگوید که عامل و انگیزه واقعی چه بوده است. مثلاً کسی از ثروت و ثروتمندی دایماً بد می گوید و چنین استدلال می کند که ثروتمندی یک عده، به فقر عده دیگر تمام می شود و در نتیجه، تساوی لازم میان افراد یک جامعه از بین می رود. ولی نمی تواند بداند یا بگوید که آیا انگیزه واقعی او برای چنین اظهار نظری، دلسوزی به افراد طبقه پایین است، یا عجز خود از پول درآوردن یا مورد پذیرش و تأیید آشنایان ثروتمندش قرار نگرفتن، و ... .خلاصه، انسان اعمالی را انجام می دهد که خود به انگیزه واقعی آنها آگاهی ندارد. مثلاً رفتاری در او به صورت عادت در می آید، یا مطالبی را فراموش می کند، از حضور در میان جمع، اجتناب می ورزد، و ... از چیزی تعریف می کند و از چیز دیگر، بد می گوید؛ ولی غالباً علت واقعی این رفتارهای خود را نمی داند. البته، چنین خلق شده است. به این سبب، فروید معتقد است که برای شناخت انگیزه های رفتار انسان باید بخش ناخودآگاه عقل یا ذهن او را بررسی کرد و «روانکاوی»(psychoanalysis) در واقع، می کوشد، به عمق رفتار پی ببرد. از این رو، روانکاوی نو را «روان شناسی ژرفا» یا «روان شناسی عمق»(depth psycology) می نامند. از جمله شواهد و دلایلی که وجود انگیزه های ناخودآگاه را در انسان تأیید می کند می توان چند دلیل زیر را نام برد:

خواب مصنوعی

خواب مصنوعی (hypnosis)(1) یک نوع خواب ساختگی یا نوعی حالت جذبه مانندی است که از طریق تلقین، ایجاد می شود و طی آن، عضلات شخص، سست شده، دقت او در میدان محدودی از اشیا و افکار متمرکز می شود و به خواست و اراده ی «خواب کننده»(hypnotist) اعمال مختلفی را انجام می دهد. خواب مصنوعی از لحاظ عمق، دارای درجات مختلفی است و بیش از هر چیز به قابلیت خواب شونده و مهارت خواب کننده، بستگی دارد. از جمله خصوصیات خواب مصنوعی این است که خواب شونده بعد از اینکه از خواب، بیدار می شود اعمالی را که در حین خواب به او تلقین شده اند، انجام می دهد بدون اینکه علت آنها را دریابد؛ مثلاً اگر به او تلقین شود که سگ است فوراً روی چهار دست و پای خود، راه خواهد رفت. یا اگر به او تلقین شود که بعد از بیدار شدن، نامه ای به یکی از سیاستمداران معروف جهان بنویسد یا به ملاقات او برود، او چنین خواهد کرد. و اگر علت را از وی سؤال کنند، خواهد گفت نمی دانم، همین قدر می دانم که اگر این عمل را انجام ندهم، ناراحت می شوم. درواقع، خواب شونده بعد از بیداری، خود را به انجام دادن اعمال تلقین شده در ضمن خواب کردن، مجبور احساس می کند و از مقاومت در برابر آنها عاجز می شود.
ترسهای موهوم یا غیرمنطقی (فوبیا)(phobia)
ترس غیرمنطقی یا نامعقول، ترس از چیز یا عمل معین است که معمولاً برای بیشتر مردم ترسناک نمی باشد. ترسی است شدید و همیشگی که فرد علتش را نمی داند و از کنترل آن عاجز است؛ از قبیل ترس از موش، گربه، تاریکی، باد و باران، تنهایی، گذشتن از یک خیابان یا کوچه معین، و توقف در جاهای بسته مانند سالن. شخصی که این گونه ترسهای موهوم دارد، خود از علت آنها بی اطلاع است و شاید تنها به وسیله روانکاوی بتوان علت واقعی آنها را کشف کرد.
لغزشها و اشتباهات(errors)
از آنچه که بالاتر گفته شد دیدیم که چگونه رفتاری از انگیزه های ناخودآگاه، سرچشمه می گیرد و نیز معلوم شد که رفتار ناشی از انگیزه ناخودآگاه، رفتاری عجیب یا زشت یا نادر و یا رفتار اجباری است که برخلاف خواست فرد از وی سر می زند. این انگیزه، علاوه بر خواب مصنوعی و ترسهای موهوم، به صورت لغزشهای گفتاری یا کلامی و قلمی و اشتباهات خواندن و فراموش کردن قرارهای زمانی یا اشیا و ... نیز ظاهر می شود که اینک به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
* لغزشهای کلامی (گفتاری یا نوشتاری)
لغزشهایی را می گویند که از زبان یا قلم شخص، بدون اینکه خود بخواهد و متوجه باشد، در می رود و گاهی معنای سخن وی را کاملاً وارونه می نماید و احتمالاً دردسرهایی هم برای او ایجاد می کند. مثلاً رئیس جدید یک اداره، هنگام یاد کردن از رئیس قبلی و ضمن تقدیر و تمجید از او،به جای اینکه بگوید «متأسفانه فلانی چنانکه باید و شاید موفق نشد.» می گوید «خوشبختانه ...» یا مردی به زنش می گوید:«وقتی یکی از ما مرد من این خانه را عوض می کنم.» یا اینکه برادری به برادر دیگرش می گوید:«ان شاء الله اگر حال پدرمان خوب نشد.» به جای اینکه بگوید:«خوب شد.» لغزش قلمی یا نوشتاری مانند مثبت نوشتن فعلهایی که باید منفی نوشته شوند یا منفی نوشتن فعلی که باید مثبت نوشته شود. مثلاً یکی به دوستش می نویسد:«چقدر ناراحتم که می توانم برای شما نامه بنویسم.» به جای اینکه بنویسد:«... نمی توانم...» یا شخصی به دوست خود می نویسد:‌«خدا را شکر که شما را در نکبت می بینم.» به جای اینکه بنویسد «در نعمت» یا «نمی بینم» و ... .
این گونه لغزشها را پیش از فروید، به سهو و غفلت یا تصادف یا شتاب و خستگی، نسبت می دادند؛ ولی او با روش خاص خود در روانکاوی، نشان داد که هرگونه لغزش از یک انگیزه ناخودآگاه، سرچشمه می گیرد که خود شخص به وجود آن یا ارتباطش با لغزش،آگاهی ندارد و آن عبارت از یک نوع نفرت ناخودآگاه است.
* فراموشی
مطالعه در انواع و علتهای فراموشی نشان داد که بیشتر حالات فراموشی، تعبیر مستقیم از انگیزه های ناخودآگاه هستند؛ مانند فرامش کردن قرار ملاقاتی که با دیگران می گذاریم که در حقیقت به انجام گرفتن آن رغبت نداریم. چیزی را به امانت از دیگری می گیریم، ولی پس دادن آن را فراموش می کنیم. مثلاً، مردی سالروز تولد همسرش را فراموش می کند. نامه ای را که قرار است پست کنیم مدتها از یادمان می رود و در کیف یا روی میز خود جا می گذاریم. یکی از پیشروان روانکاوی می نویسد:‌ «نامه ای را نوشتم و برای تحویل به پست آماده کردم ولی مدتها در کتابخانه ام جا گذاشتم تا اینکه روزی ناگهان به یادم آمد و بی درنگ برداشتم و پست کردم. ولی بعد از چندی دیدم نامه ام برگشت داده شد. متوجه شدم که عنوان طرف را ناقص نوشته ام، عنوان را کامل کرده و از نو پست کردم ولی این دفعه هم نامه ام را برگشت دادند. متوجه شدم که تمبرش را فراموش کرده ام. در این هنگام، ناچار شدم اعتراف کنم که من به ارسال این نامه، علاقه مند نیستم.» دیگر از حالات عجیب فراموشی جاگذاشتن کیف دستی خود در تاکسی یا مغازه است یا مادری که فرزندش را در قطار یا مهمانی جا می گذارد.
* گم کردن اشیا
گم کردن اشیا همیشه نتیجه اهمال یا سهل انگاری نیست بلکه غالباً نتیجه یک خواست ناخودآگاه است که شخص به وجود آن آگاهی ندارد. یعنی ما غالباً چیزی را گم می کنیم که کهنه شده است یا می خواهیم بهتر از آن را تهیه کنیم، یا آن از دست کسی به ما رسیده است که دوستش نداریم. مثلاً خودنویسی را که می خواهیم عوض کنیم ناگهان گم می شود. چه بسا دانش آموزانی که همه ی کتابهای درسی یا بعضی از آنها را جا می گذارند. روانکاوان تصریح می کنند که بیشتر دوشیزگانی که حلقه ازدواج خود را گم می کنند، سرانجام از نامزدشان جدا می شوند؛ یا میان آن دو، نزاع و مشاجره شروع می شود. پس گم کردن حلقه، نشانه رغبت ناخودآگاه دختر به انجام نیافتن امر زناشویی با شخص معین است.
* شکستن اثاث
فروید می گوید که کتابخانه شخصی او پر از آثار هنری شکستنی بود، ولی یکی از آنها نشکسته بود. روزی وقتی از جلوی آنها رد شد ناگهان دستش به جا مرکبی مرمری خورد و افتاد و شکست. فروید علت این امر را چنین توجیه می کند که مدتی قبل از این حادثه، روزی خواهرش آثار هنری موجود در کتابخانه او را می بیند و اظهار تعجب می کند ولی می گوید: «این جا مرکبی با بقیه آثار هنری تناسب ندارد!» و همین نظر خواهر فروید، رغبت او را نسبت به این جا مرکبی به نفرت تبدیل می کند و موجب شکستن آن می شود که خود فروید می گوید:‌«حرکت دست من کاملاً ماهرانه ولی ناخودآگاه بود که فکر مرا از وجود آن جامرکبی راحت کرد، زیرا به هیچ یک از اشیای هنری دیگر صدمه ای نرسید.» شاید علت اینکه بعضی از مستخدمان در شکستن ظرفها و اثاث خانه یا اداره افراط می کنند همان بی علاقگی ناخودآگاه ایشان نسبت به آنها یا کسانی (آقا یا خانم یا ...) که آنها را تهیه کرده اند باشد.
* اعمال ضمنی یا نشانه ای
یک عده اعمال ضمنی یا نشانه ای از ما سرمی زند که ما معمولاًبه آنها توجه نداریم. ولی به عقیده روانکاوان، همه آنها دارای مبانی ناخودآگاه می باشند. مثلاً به زمین خوردن یا لغزیدن پا به هنگام رفتن به سوی مقصدی، نتیجه انگیزه های ناخودآگاه هستند. به این معنا که شخص، هدف مورد نظر را دوست نمی دارد یا از ناکامی در رسیدن به آن می ترسد. مثلاً خانم خانه، شب هنگام خواب برای اطمینان از اینکه اجاق گاز بسته است به سوی آن می رود ولی ناگهان به جای اینکه آن را ببندد بدون قصد ظاهری، باز می کند. روزی برای خود فروید چنین اتفاقی افتاد که وقتی می خواست یکی از بیمارانش را در منزل او عیادت کند، همینکه به در خانه بیمار رسید به جای اینکه در بزند کلید در خانه خودش را درآورد و خواست در خانه بیمار را باز کند! فروید علت این وضع را میل پوشیده یا ناخودآگاه خود می داند به اینکه می خواسته است در آن موقع، در خانه خودش باشد نه خانه بیمار.
* بازی های کودکان
نوع بازی های کودکان و اسباب بازی هایی که انتخاب می کنند تعبیرهای رمزی (سمبولیک) از ترسها و رغبتها و خستگی های ناخودآگاه، که کودک را ناراحت می کند و موجب اضطراب او می شود، می باشد. بازی وسیله ای است که کودک را در کاهش اضطراب یا از بین بردن آنها کمک می کند.
* رویا
رؤیا یا خواب دیدن از جمله مسائل انسانی است که تقریباً از زمان پیدایش خود انسان، باعث شگفت او شده است و سالها و قرنها فیلسوفان و دانشمندان را نیز متحیر ساخته است به طوری که نظریه های گوناگونی درباره تعبیر و تفسیر خواب، اظهار کرده اند. مثلاً بعضی ها معتقد شده اند که رؤیا انسان را از خطرهایی که در آینده، به علت اعمال امروزش، متوجه او خواهد شد، آگاه می سازد. بعضی دیگر عقیده داشته و دارند که رؤیا نتیجه اعمال فیزیولوژیک دستگاه گوارش یا سایر اعضای بدن می باشد. عده دیگر را عقیده بر این است که رؤیا نتیجه هیجان سلولهای خاصی در مخ می باشد که سبب می شود خاطرات حفظ شده در‌ آن سلولها در قسمت خودآگاه ذهن شخص، ظاهر شوند. نظریه دیگر، خواب دیدن را نتیجه محرکهای حسی خارجی و بدنی می داند و ماهیت این محرکهاست که ماهیت خواب یا رؤیا را تعیین می کند، بنابراین، از لحاظ روانی هیچگونه اهمیت ندارد. عده ای از فیزیکدانان نیز معتقدند که همه حوادث گذشته و آینده، در بُعد زمان (بُعد چهارم) ثبت و ضبط هستند و شخص در حالت خواب، به علت دارا شدن حس ششم یا حس دوازدهم (حس زمان)، می تواند بُعد زمان را احساس کند؛ بنابراین، حوادث گذشته یا آینده ای را که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به او ارتباط دارند، در خواب می بیند. ولی نظریه ای که بیش از همه، مورد توجه و تأیید قرار گرفته است نظریه روانکاوان می باشد. البته، نمی توان تأثیر عوامل یا محرکها را نادیده گرفت. به این معنا که عوامل و علتهای رؤیا یا خواب دیدن را می توان چنین طبقه بندی کرد:
1. محرکهای خارجی: از قبیل اشعه آفتاب که بر چشمان شخص خوابیده می تابد و سبب می شود که او خواب آتش سوزی ببیند و یا صدای ساعت که باعث دیدن شکستن اشیا در خواب می شود.
2. محرکهای عضوی درونی: از قبیل نوع و میزان غذایی که شخص قبل از خوابیدن می خورد.
3. امیال سرکوفته: که مورد توجه خاص روانکاوان می باشد. ولی خود روانکاوان در تعبیر و توجیه خواب یا رؤیا اختلاف نظر دارند که ما برای نمونه به عقیده ی سه روانکاو معروف یعنی فروید، آدلر و یونگ به اختصار اشاره می کنیم. با توجه به این نکته که همگی رؤیا را «رمز» یا «سمبول» یا نشانه ای از امیال سرکوفته می دانند و معتقدند که شخص در عالم رؤیا این میلها را ارضا می کند.

نظریه فروید

معلومات جدید ما درباره رؤیا از فروید آغاز می شود که برای نخستین بار به مطالعه رؤیا و تعبیر آن با روش علمی پرداخت. این دانشمند بیش از هزار خواب یا رؤیا از خوابهای خود و بیمارانش را مطالعه کرد. به عقیده فروید رؤیا ترکیبی از افکار و صورتهای ذهنی نیست که به طور تصادفی با هم گردآمده باشند، بلکه یک نوع، فعالیت روان شناختی است که معنا و مفهوم دارد و وظیفه ای را در زندگی روان شناختی انجام می دهد. همچنین، معتقد است که رؤیا آینده را نشان نمی دهد، بلکه تعارضهای روانی را که شخص در حال حاضر دارد روشن می کند؛ همان طوری که امیال سرکوفته وی را از دوران کودکی نشان می دهد.
به نظر فروید وظیفه رؤیا عبارت از حفظ و حراست خواب و کمک به شخص خوابیده است تا بخوابد. او را از محرکهای خارجی و داخلی، که موجب ناراحتی وی می شوند، حفظ می کند. محرکهای خارجی از قبیل صدا، نور، درجه حرارت، و ... و محرکهای داخلی از قبیل ناراحتی ها و دردهای عضوی یا مشکلات روان شناختی، کارهای پایان نیافته، یا انگیزه هایی مانند گرسنگی، تشنگی و انگیزه جنسی، مهم تر از همه، امیال سرکوفته شخص هستند که هنگام خواب را فرصت خوبی برای ظاهرشدن پیدا می کنند؛ زیرا شخص نمی تواند آنها را کنترل و سانسور کند.
شخص خوابیده، وقتی در عالم خواب، گرسنگی یا تشنگی یا فشار انگیزه جنسی احساس می کند و در خواب می بیند که می خورد یا می نوشد یا میل جنسی خود را ارضا می کند، بدون اینکه احتیاج داشته باشد که از خواب بیدار شود و آن کارها را انجام بدهد. گاهی زنگ در خانه شخص خوابیده زده می شود و در نتیجه، در خواب می بیند که بی درنگ در خانه اش را زدند و او از رختخواب بلند شده در را باز می کند و به مهمان خیرمقدم هم می گوید بدون اینکه واقعاً از خواب بیدار شده باشد. یعنی رؤیا شخص را از اینکه عملاً بیدار شده در را باز کند، معاف می کند. دیگری که نمی خواهد صبح دنبال کارش برود در خواب می بیند که از رختخوابش بلند شد و دست و صورتش را شست و لباسهایش را پوشید و دنبال کارش رفت.
این قبیل مثالها نشان می دهد که رؤیا وظیفه حفظ و حراست خواب را از طریق ارضای خیالی انگیزه و رغبتهای شخص خوابیده، انجام می دهد. گاهی رؤیا در انجام دادن این وظیفه،موفق نمی شود و در این موقع، شخص از خواب بیدار می شود. چنانکه در رؤیای گرسنگی شدید یا رؤیای کابوس یا وقتی که صدای زنگ در، شدید و متوالی باشد، دیده می شود. مَثَل رؤیا در این امر مانند مَثَل شبگرد است که خانه های ما را وقتی که ما خوابیده ایم حراست می کند؛ ولی این شبگرد گاهی ناچار می شود که برای رفع خطر موجود، خود ما را از خواب بیدار کند. در این مورد، فروید می گوید:«هر رؤیایی، کوشش برای دورکردن چیزی است که خواب را به هم می زند و این از راه تحقق و ارضای میل انجام می گیرد.» این کوشش، ممکن است، به موفقیت بیانجامد یا بی نتیجه باشد. به عقیده ی فروید امیال سرکوفته انسان یعنی میل هایی که ارضای آنها در بیداری امکان نداشته است، در عالم خواب ارضا می شوند ولی در خواب به شکل واقعی خود ظاهر نمی شوند، زیرا شخص از اظهار آنها جلوگیری می کند و شکل واقعی آنها باعث بیداری او می شود. از این رو، چنین امیال به صورت «رمز»(سمبول) در خواب، ظاهر می شوند. مثلاً پسر جوانی که به طور ناخودآگاه از پدرش نفرت دارد در خواب می بیند که اژدها یا یک حیوان خطرناک دیگری را می کشد. یعنی اژدها یا حیوان خطرناک رمزی از «پدر» می شود! یا اینکه در عالم خواب به پلیسی حمله می کند و به او صدمه می رساند! یا دختری که از مادرش متنفر است در خواب می بیند که خاله اش مرده است (خاله رمز مادر می شود)! فروید معتقد است که بیشتر رؤیاهای انسان، ارضای رمزی میلهای سرکوفته دوران کودکی است. یعنی میلهایی که فرد در حالت بیداری نمی تواند آنها را ارضا کند که در این میان، میل جنسی اهمیت بیشتری دارد.(2)

نظریه آدلر

آدلر و سایر روانکاوان در اینکه خواب دیدن در حقیقت، ارضای امیال، به ویژه امیال سرکوفته است و این امر به شکل رمزی انجام می گیرد، با فروید موافق هستند جز اینکه در نوع این امیال با یکدیگر اختلاف نظر دارند. به عقیده آدلر رؤیا برای تحقق بخشیدن و ارضای غریزه خودنُمایی و برتری جویی است و اصالتش بیش از غریزه جنسی می باشد. مثلاً کسی که در محل کارش نمی تواند اظهار وجود نماید و برتری مورد علاقه اش را نشان می دهد در عالم خواب می بیند سوار هواپیما یا حیوان عظیم الجثه ای مانند فیل و شتر و اسب شده است یا با بزرگترین مردان سیاسی عالم یا کشورش سر میز گردی نشسته است و مذاکره می کند و او را راهنمایی می کند!

نظریه یونگ(3)

یونگ ابتدا از شاگردان و پیروان فروید بود ولی بعدها در اثر اختلاف نظر از او جدا شد و به مطالعه آثار اجتماعی گذشته و حال از قبیل آداب و رسوم و عقاید دینی و مذهبی در رفتار انسان، پرداخت و نتیجه گرفت که انگیزه رفتار انسان تنها امیال سرکوفته نیستند و میل جنسی به اندازه ای که فروید تصور می کرد مهم نیست. او برخلاف فروید و آدلر-خصوصاً فروید-خواب را به وضع موجود شخص مربوط می کند و معتقد است که رؤیای شخص به مسائل و مشکلات فعلی او ارتباط دارد و ما از روی مطالعه خوابها یا رؤیای افراد می توانیم به مشکلات روزانه و اساسی او پی ببریم.
***
حال ممکن است این پرسش مطرح شود که کدام یک از این نظریه ها را باید کامل دانست و پذیرفت؟ باید پاسخ داد که هنوز خواب دیدن (رؤیا)، چنانکه باید و شاید، از دیدگاه علمی شناخته نشده است. بنابراین، هیچ کدام از نظریات مذکور به تنهایی برای تعبیر و تفسیر رؤیا کافی نیست. جز اینکه می توان به چند نکته، اشاره کرد که تقریباً مورد اتفاق نظر هستند:
اول. خواب یا رؤیا وجود انگیزه های ناخودآگاه را ثابت می کند.
دوم. رؤیا با مسائل و مشکلات روز قبل از خواب ارتباط دارد.
سوم. حوادثی که در زمان نزدیک بموقع خواب، اتفاق افتاده و اثر زیادی روی فرد گذاشته اند، غالباً در خواب ظاهر می شوند.
چهارم. رؤیا غالباً شکل و جنبه رمزی (سمبولیک) دارد.

پی نوشت ها :

1.hypnosis از کلمه ی یونانی hypnose به معنای خواب مشتق شده است.
2. مطالعه این کتاب توصیه می شود: زیگموند فروید، تفسیر خواب، ترجمه شیوا رویگریان، نشر مرکز، تهران، 1382.
3. carl Gustav Jung(1961-1875) روان شناس و روانکاو معروف سوئیسی و بنیانگذار مکتب «روان شناسی تحلیلی»(analitical psychology) در روانکاوی است. او بیشتر به تحقیق در عواطف پرداخته است و مفاهیم درونگرا و برونگرا را در شخصیت مطرح کرده است. آثار معروفش عبارتند از: «روان شناسی تحلیلی»، «تیپ های روان شناختی»، «وحدت شخصیت» و «و خودناشناخته».

منبع :شعاری نژاد، علی اکبر، (1390)، روان شناسی عمومی انسان برای انسانی برخوردار از طبیعت چندگانه! اما واحد!، تهران: اطلاعات

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط