اندیشه های آیة الله علی نقی کمره ای در دولت صفوی (5)

فصل بعد به اخوت میان مؤمنان و حقوق آن ها بر یکدیگر اختصاص داده و هفت حدیث در این باره ارائه کرده است. در ضمن این مباحث، از این که وی را در مبارزه با این شخص کمک نمی کنند، اظهار ناراحتی می کند و می نویسد: "چرا
جمعه، 14 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اندیشه های آیة الله علی نقی کمره ای در دولت صفوی (5)
   اندیشه های    (آیة الله علی نقی کمره ای) در دولت صفوی(5)

 

نویسنده : رسول جعفریان



 
فصل بعد به اخوت میان مؤمنان و حقوق آن ها بر یکدیگر اختصاص داده و هفت حدیث در این باره ارائه کرده است. در ضمن این مباحث، از این که وی را در مبارزه با این شخص کمک نمی کنند، اظهار ناراحتی می کند و می نویسد: "چرا برادران ایمان، در مقام نصرت و اعانت مؤلف متغیث مستعین در نمی‌آیند تا دفع جرأت مثل جریّ مذکور از دین مبین به برکت حمایت پادشاه دین پناه شود." (برگ 154) و می نویسد: "بر علما و متعلمین مؤمنین عصر لازم است" تا در برابر آن شخص از وی حمایت کنند، چرا که "جرأت او اختصاص به مفتی فتوای حقه مذکوره ندارد" بلکه به همه "علما و مجتهدان عصر" که آن فتوا را پذیرفته اند بر می گردد. این فصل هم در برگ 157 پایان می یابد.
کمره ای و مخالفت با دستور شاه به ملاصدرا در ترجمه احیاء العلوم
در این جا وی انحراف دیگری را که آن هم ناشی ازعدم حضورعلما درپای سریر سلطنتاست، بیان می کند. ابتدا با اشاره به تلاش های اجداد شاه در احیای آثار شیعی برای ترویج "مذهب حق و اهل آن" و دفن طعن و قدح مخالفان از طریقهمستقیمه اهل ایمان و ایقان" از این که "جمعی از علمای دین مبین در تحت سریر سلطنت این پادشاه دین پناه قیام ندارند" اظهار نگرانی کرده و یکی از نتایج آن را این دانسته که اوامری از دربار صادر می شود که در انظار اهل عرفان وایقان خلاف طور آباء و اجداد عظام پادشاه و طریق مروجان دین مبین است". یک نمونه مهم از نگاه وی "امر کردن به شرح فارسی نوشتن بر کتاب موسوم به احیاء العلوم تصنیف غزالی ( است که) از بزرگ ترین علمای سنیان... است، چون مشتمل است بر عقایده فاسده ایشان و غیر آن در هر باب". این کتاب "نزد علمای آل محمد(ص) از جمله کتب ضلال است و حفظ و نشر مواضع ضلال از آن، هر گاه مقام تقیه و غرض نقض آن نسبت به قادر آن نبوده باشد جایز نیست".
پس از آن، نمونه هایی از مطالب نادرست کتاب غزالی را فهرست کرده. نخست آن ها مسئله جبر است و پس از آن مسائل دیگر. (برگ 36). یکی از آن ها هم نقل حدیث مسابقه دوی پیغمبر(ص) و عایشه است! پس از آن، پرسش از "اهل انصاف از ارباببصیرت و تجارب و معرفت" این است که آیا رواست که پادشاه فرقه ناجیه اثناعشریه""مثل کتاب مذکور مشتمل بر ضلالات و جهالات" "اعتنا به شرح فارسی گردانیدن آن نمایند"؟
جالب آن است که شاه از ملاصدرای شیرازی خواسته بوده تا به این اقدام دست یازد ونگرانی کمره ای از این نیز هست که "و مثل مولانا الفاضل العلامة الفهامة صدرای شیرازی را در این حالت که مخبر از حال خود است به تلاوت "رب انی وهن العظم منی واشتعل الراس شیبا، امر کنند که کتاب مذکور را شرح کند تا بنابر لزوم امتثال فرمان قضا جریان ناچار افتد، مولانای مذکور ترک آن چه اهتمام به آن هست در دین مبین از فکر صحیح کردن ِمثل وی در
علوم دینیه و معارف یقینیه و ثبت نتایج آن به جهت هدایت و ارشاد و اشتغال به شرح مذکور جستن و معنون به اسم پادشاه دین پناه گردانیدن، حاشا و کلا که روا بوده باشد".
به عقیده وی این روش با روش آبا و اجداد شاه صفوی ناسازگار است "یقین باشد که ارواح مقدسه آبا و اجداد اقدسین پادشاه دین پناه را عدم رضا و خشنودی از این امر حاصل است، چرا (که) در عصر هیچ یک از ایشان(قدس سره) با کثرت علمای دین مبین و مجتهدین و اختیار صحبت و مجالست ایشان در مقام مثل امر مذکور و اعتبار و اعتنا به مثل کتاب مزبور در نیامدند. یقین که اگر غیرت دین مبین ائمه طاهرین(ع) می شایست اقدس شاه جنت مکان علیین آشیان شاه طهماسب - انار الله برهانه - متوجه امر مذکور می شدند." (برگ37). این مثال به آن دلیل است که شاه طهماسب، مهم ترین اقدامات فرهنگی را در نشر معارف شیعی انجام داد.
مؤلف در منصرف کردن شاه از این اقدام، به ایجاد احتمالی نارضایتی میان مؤمنان وایجاد مشکلاتی دیگر اشاره کرده است چه "مجال آن هست که امر و اعتنای پادشاه دین پناه به فارسی کردن کتاب مذکور دل های ارباب غیرت دین مبین را به رنج آورده به ملاحظه جهات مفاسد آن نسبت به دین و ملت بلکه به دولت ابد مقرون آن". گاه به شمارش این مفاسد که عدد آن ها را تا دوازده بالا برده می پردازد:
اول "تفاخر و مباهات سنیان... بلکه پادشاهان ایشان از روم شوم و هندوستان و از بک". دلیل آن این که وقتی "پادشاه شیعیان" چنین اعتنا و اعتباری برای آثار سنیان قائل باشد که "امر کند که کتاب احیاء علوم که تصنیف یک مصنف عالم از اهل سنت و جماعت است فارسی کنند" خواهند گفت که میانه شیعیان علم و عالم و کتاب و صاحب کتاب که نام و نشان توان برد نیست."
دوم "صورت ظهور احتیاج طائفه محقه به سوی مخالفان و کتاب ایشان با کمال توان گری" به طوری که این احتیاج حقیقت موجب دخول در ضلالت ایشان است."
سوم آن که آن چه "از حق و صدق و حقیقت و هدایت و ارشاد و منجیات و مهلکات و..." در احیاء علوم آمده، در کافی کلینی نیز آمده است. با این وجود "اهل عرفان و ایقان
می گویند: چرا پادشاه دین پناه امر نفرمودند که بعضی از علمای دین مبین و فقها و محدثین و عارفین و متألهین عصر از مؤمنین به تصنیفی مثل کتاب مذکور ماخوذ از کلام ائمه طاهرین(ع) قیام نمایند." (برگ40).
چهارم "آن که طلب هدایت از کتاب غزالی از حیثیت عنوان آن نمودن، طلب هدایت است از غیر ائمه هدی(ع) و طلب هدایت از غیر ائمه هدای ضلالت است.
پنجم بر شیعیان است که در دوران غیبت به راویان احادیث امامان(ع) که همان مجتهدان هستند رجوع کنند و رجوع به کتاب غزالی منافات با این رجوع دارد.
ششم "آن که ترویج کتاب مذکور، چون از کتب ضلال و اهل ضلال است... موافق طریقه مستقیمه ائمه هدی - علیهم السلام - جایز نیست". وی با تهذیب آن هم سازگاری ندارد، چه به معنای "عدم استطاعت و عجز علمای دین مبین و فقهای مؤمنین است از اقدام به مثل تصنیف مذکور به طریق اهل حق." بنابراین بهتر است شاه به این قبیل تألیف از سوی علمای شیعه دستور دهد، کاری که اجداد وی در "نصرت و تقویت و حمایت مذهب حق ائمه معصومین(ع) انجام می داده اند.
وجه هفتم و هشتم و نهم بدین اصل بر می گردد که دانستن و پیروی و مراجعه به آن چه غزالی آورده، "اخذ و تمسک به غیر عترت طیبه" و "خارج از ابواب خداوند" و "سلوک غیرطریق ائمه هدی(ع) است. (برگ 44). وجه دهم و یازدهم و دوازدهم هم به تقریب شبیه همان مطلب است که برای هر کدام حدیثی هم آورده شده است. حاصل آن که "پس ترک کتاب غزالی باوصف عنوان مطلقاً واجب باشد". (برگ48).
بحث بعدی وی نقل دوازده حدیثی است که در "فضل و شرف و منقبت و مکرمت این طایفه مفلحه" وارد شده است. (تا برگ 61) ارائه این روایات، همانند روایاتی است که طبری عالم شیعی در قرن ششم در کتاب بشاره المصطفی لشیعة المرتضی" به دست داده است. در ادامه حدیث مفصل ِ"جنان" را با ترجمهآن از روضه کافی آورده است. (تا برگ 72). همه این بحث ها و نقل ها با این هدف انجام شده که نشان ِدهد جامعه شیعه، جامعه برتر اسلامی و اساساً مسلمان واقعی است و این ها تنها فرقه ای هستند که نجات یافته هستند.
مؤلف از برگ 72 به بعد، ضمن فصلی مستقل به نقد اندیشه های غزالی نشسته است. وی از عقاید او که من جمله آن که "جمیع قبایح که واقع شده و می شود فعل خدای عز و علاء است و جمیع انواع معاصی و کفر و انواع فساد واقع است به قضاء الله و قدره و آن که بنده را اصلاً تأثیری در مذکورات نیست و آن خدای تعالی را در افعال خود غرضی نیست و آن که هیچ فعل او به عز وجل به واسطه مصلحت بندگان نیست و آن که الله سبحانه از کافر کفر می خواهد و طاعت نمی خواهد و..." یاد کرده است. وی مطالبی درباره جبر و لوازم و تبعات آن از منهاج الکرامه علامهحلی نقل کرده است. (برگ 75) از برگ 85 به بعد حکایاتی در باب مجبره آورده، مانند همان داستان ها که حاکم جشمی در کتاب "تلبیسابلیس الی اخوانه المناحیس" آورده است. وی مطالبی در همین زمینه از "قواعد العقائد"غزالی و "اربعین" فخر رازی هم نقل کرده است (برگ92).
مؤلف در پایان این بخش، هدف خود را از این تفصیلات چنین بیان می کند: "این است آخر آن چه مناسب دیدیم ذکر آن را در این رساله شریفه به جهت ترک اعتنای پادشاه دین پناه به کتاب غزالی والله الموفق الهادی."(برگ94).

فصول پایانی کتاب

از آخرین فصول کتاب، فصلی است درباره تفریج کروب مؤمنان و رفع مشاکل و مصایبآن هاست که مؤلف پنج حدیث در این باره آورده است. فصل بعد در تعریف مؤمن واقعی است و وی ضمن آن، معتقداتی را که یک مومن واقعی باید داشته باشد بیان می کند. نسخه در برگ 189 به طور ناقص پایان می یابد و روشن نیست که چه مقدار از این کتاب، از بین رفته است.
در این جا بایست از استاد معظم حضرت آیت الله حاج سیدمحمدعلی روضاتی - دام ظله - که نسخه عکس این کتاب را در اختیار بنده گذاشته و بنده را مانند همیشه مدیون خویش ساختند، سپاسگزاری کنم.
منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 5



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.