پژوهشگر: نسترن علوی زادگان
وضعیت اتباع بیگانه در گذشته های تاریخی ایران یکی از مباحث مهمی است که در دو دوره قبل از اسلام و دوران حکومت قوانین اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد.
الف دوران قبل از اسلام: در زمان های قدیم و قبل از ظهور اسلام در ایران، پادشاهان ایران با بیگانگان حسن سلوک داشته و خوش رفتاری می کردند.
دوره هخامنشیان؛ دوره هخامنشیان اولین دوره ای است که می توان اطلاعاتی چند درباره وضع حقوقی بیگانگان به دست آورد. در این دوره که ایرانیان دولت بزرگی را تشکیل داده و شروع به کشورگشایی نمودند، چگونگی رفتار با بیگانگان مشهودتر می باشد. اولین موضوعی که در دوره مذکور به چشم می خورد، احترام به آزادی عقاید و رسوم ملت هاست که ایرانیان درباره تمام ملل مغلوب رعایت می کرده اند. به طوری که می توان گفت در دوره هخامنشی تعصب مذهبی وجود نداشته و شاهان آن دوره مقدسات ملل و عادات آنها را محترم می داشتند.
"رنه گروسه" مورخ شهیر فرانسوی درباره وضع بیگانگان در ایران قدیم می گوید: "باید ملت ایران را نجیب ترین ملل دانست. شگفت انگیز اینکه ایرانیان، با اینکه خود مذهب معینی داشته اند، نسبت به نژادها و مذاهب دیگر بدرفتاری نمی کردند و به مذاهب دیگر با دیده احترام می نگریستند و حتی اجازه می دادند که پیروان سایر مذاهب مراسم و تشریفات مذهبی خود را آزادانه انجام داده و تبلیغات لازمه را بنمایند".
دوره اشکانیان؛ در این دوران پادشاهان نتوانستند مرکزیتی نظیر حکومت هخامنشی به وجود بیاورند و چون لازمه ملوک الطوایفی، مختلف بودن آداب و رسوم هر ناحیه با ناحیه دیگر می باشد، لذا در هریک از ایالات و ولایات رسم و سنتی جداگانه حکمفرما بود و در نتیجه رفتار کلی نسبت به پیروان سایر مذاهب در آن زمان معلوم نمی باشد.
دوره ساسانیان؛ آنچه از مدارک و اسناد موجود معلوم می گردد این است که رفتار پادشاهان ساسانی با پیروان سایر مذاهب به طور کلی دوستانه و مسالمت آمیز بوده است. این حقیقت را از نامه ای که امپراتور روم "کنستانتین"، خطاب به شاهنشاه ایران نوشته و در آن نامه پادشاه روم از مهربانی هایی که شاهنشاه در حق مسیحیان کرده است، سپاسگزاری و از پیشرفت امور دینی و راحتی آنها اظهار خرسندی می کند؛ می توان استنباط کرد.
در این زمان، ایرانیان فقط نسبت به مسیحیان خوش رفتاری نمی کردند بلکه سیاست شاهان ساسانی بر این بود که با تمامی بیگانگان به این صورت رفتار گردد. به طوری که سیاست داخلی انوشیروان را یکی از مورخان چنین ترسیم کرده است: "برای پیشرفت زراعت، زمین و تخم و حیوانات اهلی به زارعین داد و برای ازدیاد سکنه امر کرد هر مردی تأهل اختیار نماید. گدا و ولگرد را مجازات نمود و راه هایی برای رونق تجارت ساخت و مسافرین خارجه را با مهربانی پذیرفت. چون این کارهای خسرو آرامش ایران و رفاه مردم را تأمین کرد؛ او را نوشه روان خواندند.
ب) دوران حکومت قوانین اسلامی: پس از استقرار اسلام در ایران در کلیه روابط حقوقی و از جمله روابط با بیگانگان مقررات قوانین اسلامی به موقع اجرا گذاشته می شد. از نظر قانون اسلام، بیگانه در مفهوم کلی به کسی اطلاق می شود که مؤمن و معتقد به دین مبین اسلام نباشد. یعنی بیگانه کسی است که مسلمان نباشد. در حقوق اسلام بیگانگان به سه دسته تقسیم می شوند: اهل کتاب، مستأمن و بت پرستان.
اهل کتاب؛ یا اهل ذمه (ذمه به معنی لغوی، امان، عهد و تضمین است.) مردم غیر مسلمانی هستند که کتب مذهبی آنان در قرآن ذکر شده است. علت اینکه به این گروه اهل ذمه اطلاق می شده، این بوده است که نظم عمومی مملکت اسلامی بر آنها تحمیل شده و تنها تحت شرایطی می توانستند در مملکت اسلامی مستقر و ساکن گردند. اینان در صورتی که خراج و مالیات مقرره را به بیت المال بپردازند می توانند در ممالک اسلامی سکونت کرده و در حمایت قانون اسلام به سر برند. به عبارت دیگر در مقابل پرداخت مالیاتی به عنوان جزیه، دولت اسلامی مکلف است که جان و مال اهل کتاب را صیانت نماید. راجع به مرافعات و چگونگی حل اختلافات بین اهل کتاب در قانون اسلام چنین مقرر است که اگر اختلافات مربوط به مسائل کتاب آنهاست به قضات و روحانیون خودشان مراجعه شود و اگر راجع به حقوق خصوصی و امور مالی باشد می توانند به حاکم مسلمان مراجعه کنند.
مستأمن؛ اشخاصی را که به طور موقت در سرزمین اسلامی اقامت داشتند، مستأمن می گفتند. این قبیل افراد باید قبل از ورود به خاک مملکت اسلامی اجازه توقف تحصیل نمایند. به طور کلی اجازه توقف برای مدت یک سال بوده و در صورتی که مدت اقامت از یک سال تجاوز کند، بایستی مالیاتی به دولت اسلامی بپردازند. طرز مراجعه آنها به محاکم و حل اختلافات طبق موازینی است که برای اهل کتاب (ذمیان) مقرر است. در صورت بروز اختلاف میان آنها قاضی اسلام می توانست در صورت اطلاع از احکام آنها در مورد احوال شخصیه طبق مقررات خود آنها حکم نماید و در صورت عدم اطلاع، موضوع را به حاکم شرع مذهبی که دو طرف پیروان آن مذهب بودند ارجاع نماید.
بت پرستان؛ قانون اسلام برای بت پرستان اصولاً هیچ حقی قائل نشده است. با این وجود حکومت های اسلامی در عمل تا اندازه ای نسبت به آنان مدارا می کردند.
در دوران بعد از ورود اسلام به ایران، به بررسی رفتار حکومت صفویه با اتباع بیگانه پرداخته می شود.
دوره صفویه: روابط ایران با کشورهای همسایه و همچنین کشورهای اروپایی در دوران صفویه بعد از وقفه ای که به دنبال فتح قسطنطنیه به دست ترکان عثمانی به وجود آمد، نه تنها آغاز گردید بلکه دایره روابط سیاسی در این دوران وسعت یافت چنانکه در دوران پادشاهی شاه عباس اول، این روابط از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار گردید. رفتار دولت ایران نسبت به بیگانگان (به معنایی که در قانون اسلام بیگانه تعریف شده است) تا زمان برقراری رژیم کاپیتولاسیون اصولاً طبق موازین اسلامی بوده است. با این حال، در عهد صفویه مقارن با شروع قرن ۱۷ میلادی در اثر رفت و آمد اروپاییان به ایران و تغییراتی که در نتیجه اوضاع اجتماعی ایران پدید آمد، بعضی از دول خارجه به وسیله نمایندگان خود درصدد برآمدند که برای اتباع خود در این کشور، به موجب فرامین یا معاهدات، حقوق و مزایایی به دست بیاورند. از جمله "برادران شرلی" بودند که در سال ۱۶۰۰ میلادی پس از ورود به ایران در نتیجه مذاکرات با شاه عباس موفق شدند که فرمانی از پادشاه ایران به دست آورند که به موجب آن اتباع انگلستان بتوانند آزادانه به کشور ما رفت و آمد و در این سرزمین توقف نمایند و همچنین از حیث جان، مال و مذهب در امان باشند. (سر آنتونی و رابرت شرلی ( Sir Anthony Shirley Robert Shirley ) که با هیئتی مرکب از بیست و پنج نفر وارد ایران شده و در دربار ایران صاحب نفوذ و احترام گشتند. این هیئت علاوه بر نظرات سیاسی و نظامی، مأموریت برقراری روابط تجارتی با دولت ایران را نیز داشتند.)
منابع:
- نصیری، محمد. حقوق بینالملل خصوصی، تهران: نشر آگاه، (۱۳۷۴).
- ابراهیمی، نصرالله. حقوق بینالملل خصوصی، تهران: نشر سمت، ( ۱۳۸۳ ).
- ترابی قریه علی، محمد (۱۳۷۵)، بررسی تطبیقی حقوق اتباع بیگانه در ایران در دو دوره قبل از انقلاب اسلامی و بعد از آن، دانشکده معارف اسلامی و حقوق، دانشگاه امام صادق(ع)،ارشد
http://www.aftabir.com آفتاب
الف دوران قبل از اسلام: در زمان های قدیم و قبل از ظهور اسلام در ایران، پادشاهان ایران با بیگانگان حسن سلوک داشته و خوش رفتاری می کردند.
دوره هخامنشیان؛ دوره هخامنشیان اولین دوره ای است که می توان اطلاعاتی چند درباره وضع حقوقی بیگانگان به دست آورد. در این دوره که ایرانیان دولت بزرگی را تشکیل داده و شروع به کشورگشایی نمودند، چگونگی رفتار با بیگانگان مشهودتر می باشد. اولین موضوعی که در دوره مذکور به چشم می خورد، احترام به آزادی عقاید و رسوم ملت هاست که ایرانیان درباره تمام ملل مغلوب رعایت می کرده اند. به طوری که می توان گفت در دوره هخامنشی تعصب مذهبی وجود نداشته و شاهان آن دوره مقدسات ملل و عادات آنها را محترم می داشتند.
"رنه گروسه" مورخ شهیر فرانسوی درباره وضع بیگانگان در ایران قدیم می گوید: "باید ملت ایران را نجیب ترین ملل دانست. شگفت انگیز اینکه ایرانیان، با اینکه خود مذهب معینی داشته اند، نسبت به نژادها و مذاهب دیگر بدرفتاری نمی کردند و به مذاهب دیگر با دیده احترام می نگریستند و حتی اجازه می دادند که پیروان سایر مذاهب مراسم و تشریفات مذهبی خود را آزادانه انجام داده و تبلیغات لازمه را بنمایند".
دوره اشکانیان؛ در این دوران پادشاهان نتوانستند مرکزیتی نظیر حکومت هخامنشی به وجود بیاورند و چون لازمه ملوک الطوایفی، مختلف بودن آداب و رسوم هر ناحیه با ناحیه دیگر می باشد، لذا در هریک از ایالات و ولایات رسم و سنتی جداگانه حکمفرما بود و در نتیجه رفتار کلی نسبت به پیروان سایر مذاهب در آن زمان معلوم نمی باشد.
دوره ساسانیان؛ آنچه از مدارک و اسناد موجود معلوم می گردد این است که رفتار پادشاهان ساسانی با پیروان سایر مذاهب به طور کلی دوستانه و مسالمت آمیز بوده است. این حقیقت را از نامه ای که امپراتور روم "کنستانتین"، خطاب به شاهنشاه ایران نوشته و در آن نامه پادشاه روم از مهربانی هایی که شاهنشاه در حق مسیحیان کرده است، سپاسگزاری و از پیشرفت امور دینی و راحتی آنها اظهار خرسندی می کند؛ می توان استنباط کرد.
در این زمان، ایرانیان فقط نسبت به مسیحیان خوش رفتاری نمی کردند بلکه سیاست شاهان ساسانی بر این بود که با تمامی بیگانگان به این صورت رفتار گردد. به طوری که سیاست داخلی انوشیروان را یکی از مورخان چنین ترسیم کرده است: "برای پیشرفت زراعت، زمین و تخم و حیوانات اهلی به زارعین داد و برای ازدیاد سکنه امر کرد هر مردی تأهل اختیار نماید. گدا و ولگرد را مجازات نمود و راه هایی برای رونق تجارت ساخت و مسافرین خارجه را با مهربانی پذیرفت. چون این کارهای خسرو آرامش ایران و رفاه مردم را تأمین کرد؛ او را نوشه روان خواندند.
ب) دوران حکومت قوانین اسلامی: پس از استقرار اسلام در ایران در کلیه روابط حقوقی و از جمله روابط با بیگانگان مقررات قوانین اسلامی به موقع اجرا گذاشته می شد. از نظر قانون اسلام، بیگانه در مفهوم کلی به کسی اطلاق می شود که مؤمن و معتقد به دین مبین اسلام نباشد. یعنی بیگانه کسی است که مسلمان نباشد. در حقوق اسلام بیگانگان به سه دسته تقسیم می شوند: اهل کتاب، مستأمن و بت پرستان.
اهل کتاب؛ یا اهل ذمه (ذمه به معنی لغوی، امان، عهد و تضمین است.) مردم غیر مسلمانی هستند که کتب مذهبی آنان در قرآن ذکر شده است. علت اینکه به این گروه اهل ذمه اطلاق می شده، این بوده است که نظم عمومی مملکت اسلامی بر آنها تحمیل شده و تنها تحت شرایطی می توانستند در مملکت اسلامی مستقر و ساکن گردند. اینان در صورتی که خراج و مالیات مقرره را به بیت المال بپردازند می توانند در ممالک اسلامی سکونت کرده و در حمایت قانون اسلام به سر برند. به عبارت دیگر در مقابل پرداخت مالیاتی به عنوان جزیه، دولت اسلامی مکلف است که جان و مال اهل کتاب را صیانت نماید. راجع به مرافعات و چگونگی حل اختلافات بین اهل کتاب در قانون اسلام چنین مقرر است که اگر اختلافات مربوط به مسائل کتاب آنهاست به قضات و روحانیون خودشان مراجعه شود و اگر راجع به حقوق خصوصی و امور مالی باشد می توانند به حاکم مسلمان مراجعه کنند.
مستأمن؛ اشخاصی را که به طور موقت در سرزمین اسلامی اقامت داشتند، مستأمن می گفتند. این قبیل افراد باید قبل از ورود به خاک مملکت اسلامی اجازه توقف تحصیل نمایند. به طور کلی اجازه توقف برای مدت یک سال بوده و در صورتی که مدت اقامت از یک سال تجاوز کند، بایستی مالیاتی به دولت اسلامی بپردازند. طرز مراجعه آنها به محاکم و حل اختلافات طبق موازینی است که برای اهل کتاب (ذمیان) مقرر است. در صورت بروز اختلاف میان آنها قاضی اسلام می توانست در صورت اطلاع از احکام آنها در مورد احوال شخصیه طبق مقررات خود آنها حکم نماید و در صورت عدم اطلاع، موضوع را به حاکم شرع مذهبی که دو طرف پیروان آن مذهب بودند ارجاع نماید.
بت پرستان؛ قانون اسلام برای بت پرستان اصولاً هیچ حقی قائل نشده است. با این وجود حکومت های اسلامی در عمل تا اندازه ای نسبت به آنان مدارا می کردند.
در دوران بعد از ورود اسلام به ایران، به بررسی رفتار حکومت صفویه با اتباع بیگانه پرداخته می شود.
دوره صفویه: روابط ایران با کشورهای همسایه و همچنین کشورهای اروپایی در دوران صفویه بعد از وقفه ای که به دنبال فتح قسطنطنیه به دست ترکان عثمانی به وجود آمد، نه تنها آغاز گردید بلکه دایره روابط سیاسی در این دوران وسعت یافت چنانکه در دوران پادشاهی شاه عباس اول، این روابط از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار گردید. رفتار دولت ایران نسبت به بیگانگان (به معنایی که در قانون اسلام بیگانه تعریف شده است) تا زمان برقراری رژیم کاپیتولاسیون اصولاً طبق موازین اسلامی بوده است. با این حال، در عهد صفویه مقارن با شروع قرن ۱۷ میلادی در اثر رفت و آمد اروپاییان به ایران و تغییراتی که در نتیجه اوضاع اجتماعی ایران پدید آمد، بعضی از دول خارجه به وسیله نمایندگان خود درصدد برآمدند که برای اتباع خود در این کشور، به موجب فرامین یا معاهدات، حقوق و مزایایی به دست بیاورند. از جمله "برادران شرلی" بودند که در سال ۱۶۰۰ میلادی پس از ورود به ایران در نتیجه مذاکرات با شاه عباس موفق شدند که فرمانی از پادشاه ایران به دست آورند که به موجب آن اتباع انگلستان بتوانند آزادانه به کشور ما رفت و آمد و در این سرزمین توقف نمایند و همچنین از حیث جان، مال و مذهب در امان باشند. (سر آنتونی و رابرت شرلی ( Sir Anthony Shirley Robert Shirley ) که با هیئتی مرکب از بیست و پنج نفر وارد ایران شده و در دربار ایران صاحب نفوذ و احترام گشتند. این هیئت علاوه بر نظرات سیاسی و نظامی، مأموریت برقراری روابط تجارتی با دولت ایران را نیز داشتند.)
منابع:
- نصیری، محمد. حقوق بینالملل خصوصی، تهران: نشر آگاه، (۱۳۷۴).
- ابراهیمی، نصرالله. حقوق بینالملل خصوصی، تهران: نشر سمت، ( ۱۳۸۳ ).
- ترابی قریه علی، محمد (۱۳۷۵)، بررسی تطبیقی حقوق اتباع بیگانه در ایران در دو دوره قبل از انقلاب اسلامی و بعد از آن، دانشکده معارف اسلامی و حقوق، دانشگاه امام صادق(ع)،ارشد
http://www.aftabir.com آفتاب
/ج