مجمع روحانیون:
در این بخش تلاش خواهیم نمود تا عملکرد این تشکل را در 3 دوره مورد بررسی قرار دهیم: «1- عملکرد مجمع از مجلس سوم تا سال روی کار آمدن دولت اصلاحات، 2- عملکرد مجمع در سالهای اصلاحات تا انتخابات ریاست جمهوری نهم و 3- عملکرد مجمع از سال 84 تا انتخابات نهمین دورهی مجلس شورای اسلامی»
بنا بر مطالب یاد شده در قسمت پیش، آغاز به کار سومین دورهی مجلس شورای اسلامی، همزمان میشود با آغاز به کار دومین تشکل روحانی کشور که به گفتهی خویش جهت تحقق اهدافی چون پیگیری تحقق اسلام ناب محمدی(صلیاللهعلیهوآله)، توجه به امر مولوی و لازم الاجرا بودن تمام فرامین ولی فقیه و... فعال شده است.
اما لازم به نظر میرسد که اقدامهای این تشکل- به خصوص پس از رحلت امام خمینی(ره)- مورد بررسی قرار گیرد تا میزان تحقق دلایل انشعاب و حدود واقعی بودن آن مشخص شود. به همین منظور فعالیتهای مجمع در 3 دوره مورد بررسی قرار میگیرد که عبارتاند از: «1- عملکرد مجمع روحانیون از مجلس سوم تا سال روی کار آمدن دولت اصلاحات، 2- عملکرد مجمع در سالهای اصلاحات تا انتخابات ریاست جمهوری نهم و 3- عملکرد مجمع از سال 84 تا انتخابات نهمین دورهی مجلس شورای اسلامی»
1. عملکرد مجمع روحانیون از مجلس سوم تا سال 76
مجمع روحانیون که در انتخابات مجلس سوم با تمسک به پیام امام بیشترین کرسیهای مجلس را به دست میآورد، طی این مدت دست به اقدامهایی میزند که موجب حیرت بسیاری میگردد.الف) دیدار نمایندگان منتسب به مجمع با شیخ حسینعلی منتظری
همان طور که بر همگان مشخص میباشد، عزل شیخ «حسینعلی منتظری» از قائم مقامی رهبری از جمله اقدامهای مهم حضرت امام بود که در این هنگام اعضای مجمع از آن جا که ولایت مطلقهی فقیه برای ایشان در رأس امور قرار داشت، دست به اقدامهای جالبی میزنند؛ نمونهی آن نامهای بود که آقایان «کروبی»، «روحانی» و «امام جمارانی» خطاب به آقای «منتظری» نوشتند، نمونهی دیگر آن، یکی از اعضا که آن زمان فرماندهی کمیته بود، رنجنامهی مرحوم «حاج احمدآقا» را در سطح وسیعی چاپ و منتشر کرد و دیگری که رابطهی نزدیکی با مجمع داشت، با صدور نامهی 6 فروردین ماه 1368 امام در مورد آقای منتظری، حتی یک شب را تحمل نکرد و شبانه برای برداشتن تصاویر آقای منتظری ضایعاتی را هم به بار آورد![1] اما در سال 70 اتفاق جالبی به وقوع میپیوندند و گویی تنها 2 سال پس از رحلت حضرت امام(ره)، حکم ایشان پیرامون منتظری دچار صیرورت میگردد.در اواسط سال 70، قریب 100 نفر از نمایندگان مجلس سوم در یک اقدام ناباورانه، به صورت دسته جمعی به دیدار منتظری رفتند. این عده از نمایندگان، با این تحلیل که امام به عدالت آقای منتظری باور داشتند و بنابراین میتوان وی را مرجع تقلید قرار داد، در بحث تقلید به وی مراجعه کردند. به تدریج این بحث از سوی برخی از نمایندگان مجلس مطرح شد که باید زمینهی استفاده از نظرهای آقای منتظری دوباره فراهم شود و به طور مشخص «مرتضی الویری» ـ رییس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس سوم ـ در نطقی اعلام کرد که برای حل معضلات نظام، باید به نظرهای فقهی وی مراجعه کرد.
به دنبال این زمینهسازیها و با هدایت افرادی از هیأت رییسهی مجلس از جمله «هاشمیان» و «الویری»، دیدار دسته جمعی نمایندگان با منتظری صورت گرفت و باعث برانگیختن اعتراضات گستردهی جریانهای سیاسی منتقد شد.[2] همین اقدام مجلس سوم که با هدایت اعضای مجمع صورت میپذیرد، به عواملی بدل میگردد که از آن به عنوان یکی از علل رویگردانی مردم به مجمع روحانیون مبارز در انتخابات مجلس چهارم یاد میکنند.
ب) ریاست مرکز مطالعات استراتژیک و تشکیل مبانی تئوریک اصلاحات
اعضای مجمع روحانیون که به دلیل عملکرد نامناسب خود در مجلس سوم، از راهیابی به مجلس چهارم باز ماندند، این بار جای دیگری را برای ادامهی فعالیت خود برگزیدند که نتایج حاصل از آن به مراتب خطرناکتر از نتایج دیدار با منتظری بود. سالهای 69 تا 72 آقای «موسوی خوئینیها» از سوی آقای «هاشمی رفسنجانی» عهدهدار ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری میشود. این سالها که طیف چپ عموماً از کارهای سیاسی کنار ماندهاند، توسط ایشان در این مرکز جمع میشوند.دو مسأله در فعالیتهای این مرکز قابل توجه است: «1- پرداختن به مباحث تئوریک، 2- تجمع نیروهای سابق و ایجاد نیروهای جدید.» در این راستا معاونت سیاسی توسط «سعید حجاریان»، معاونت اجتماعی توسط «عباس عبدی» و معاونت اندیشه توسط «محسن کدیور» راه اندازی میشود و افرادی مانند: «هاشم آقاجری»، «علیرضا علویتبار»، «مجید محمدی»، «مصطفی تاجزاده»، «بهزاد نبوی»، «سازگارا»، «امینزاده» و «محسن آرمین» در آن حاضر میشوند.
مهمترین موضوعاتی که در این مرکز بر روی آن تأکید میگردد، پروژهی توسعهی سیاسی است و نتیجهای که طی تحقیقات مختلف گرفته شده بود، این بود که توسعهی سیاسی در ایران در مرحلهی اول نیازمند ایجاد برخی تغییرات در ساختار سیاسی کشور است و در مرحلهی بعد باید فرهنگ سیاسی ایران متناسب با فرهنگ یک جامعهی توسعه یافته تغییر کند که با مطالعهی روزنامههایی که افراد حاضر در مرکز مطالعات استراتژیک سردبیری یا مدیر مسؤولی آن را در سالهای بعد بر عهده میگیرند، به راحتی میتوان فهمید چه تغییراتی باید در ساختار سیاسی و فرهنگ سیاسی ایجاد شود اما در جهت کادر سازی نیز مرکز یاد شده بیش از 500 نفر از نیروهای همسوی خود را با «بورس دولتی» به خارج اعزام میکند که به نیروهای مطبوعاتی و اجرایی دورهی اصلاحات تبدیل شدند.
برنامههای این گروه تا زمان استعفای «موسوی خوئینیها» در مرکز ادامه داشت که با آمدن آقای «حسن روحانی» برخی از برنامههای ساختار شکن از سوی ایشان تعطیل میشود اما همچنان برخی از افراد همسو با گروه موسوی خوئینیها در مرکز باقی میمانند.[3] بدین ترتیب مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری با مدیریت برجستهترین عضو مجمع روحانیون مبارز، مقدمات دولتی را فراهم آورد که طی آن بیشترین هجمه به ارکان جمهوری اسلامی انجام شد.
ج) انتشار روزنامهی سلام؛ از تساهل فرهنگی تا سکوت در سالهای اصلاحات
مجمع روحانیون مبارز، جهت برقراری ارتباط با مخاطبین خود در جامعه اقدام به انتشار روزنامهی «سلام» مینماید که تحت مدیریت موسوی خوئینیها شروع به کار میکند. اما عملکرد این روزنامه تا حدی در تعارض با اهداف جمهوری اسلامی قرار دارد که حتی اپوزیسیون خارج نشین نیز از آن استقبال میکند.نشریهی ضد انقلابی «سلطنت طلبان»، چاپ لندن، در تاریخ 26 فروردین ماه 1372 مینویسد: «روزنامهی سلام که به عقیدهی برخی، خواندنیترین روزنامهای است که امروز در ایران انتشار مییابد، در روزهای پایانی سال 71 خورشیدی بدعتی گذاشت که باعث حیرت همگان شد... باری انتشار گزارش ملی شدن صنعت نفت در روزنامهی «سلام» نوعی دهن کجی به [امام خمینی] به حساب میآید.»
نشریهی ضد انقلابی «نیمروز» نیز در شمارهی 297 خود در تاریخ 9 دی ماه 1373 یادآور میشود: «روزنامهی سلام بت آیتالله[خمینی] را شکست...» و در ادامه از قول این روزنامه مینویسد: «[امام]خمینی معصوم نیست... میتوان از او انتقاد کرد.» این مجله در ادامه مینویسد: «روزنامهی سلام که مدیر مسؤول آن موسوی خوئینیهاست، در نظریهای که از قول یکی از خوانندگان خود نوشت، مسألهی انتقاد از اعمال و اقدامات 14 معصوم مورد اعتقاد شیعیان را مطرح ساخت و تلویحاً انتقاد از معصومین(علیهمالسلام) را مباح دانست...» همچنین نشریهی سلطنت طلبان لندن نیز در تاریخ 13 اسفند ماه 1373 ارگان رسمی مجمع روحانیون را این گونه توصیف میکند: «روزنامهی سلام برای نخستین بار در جمهوری اسلامی، نواب صفوی «آدمکش» خوانده شد.»
2. عملکرد مجمع در سالهای اصلاحات تا انتخابات ریاست جمهوری نهم
انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 نقطهی عطفی در تاریخ مجمع روحانیون به حساب میآید. در این تاریخ دولت اصلاحات به ریاست یکی از اعضای مجمع روحانیون روی کار میآید و بدین ترتیب دومینوی عدم اقبال مردم و انزوای سیاسی اعضای مجمع روحانیون مبارز پایان میپذیرد و این حلقه با کسب کرسی ریاست مجلس ششم توسط «مهدی کروبی» کامل میشود. نکتهی اساسی این جاست که طی این سالها و زمانی که عملاً بیشترین هجمه به ارکان جمهوری اسلامی و ولایت فقیه، مشاهده میگردد، سکوت اعضای مجمع بیش از همه چیز تعجب ناظران را به خود جلب میکند.روزنامهی سلام، به جای انتقاد از بدنهی دولت پیرامون سیاستهای غلط سیاسی و فرهنگی در تاریخ 3 خرداد 1373 از قول «عطاالله مهاجرانی»، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی مینویسد: «بعد از دوم خرداد ارزشها در جامعه پررنگ شده است... ارزشها را سلیقهی افراد تعیین نمیکند و مبنای تعیین ارزش، معیارهای دینی است...»
مهاجرانی در ادامهی سخنان خود به جای پاسخ به این سؤال که چرا ارزشهای دینی با هدایت مستقیم دولت در حال کمرنگ شدن است، با فرافکنی میگوید: «اجرای قانون شوراها یکی از ارزشها ...»
طی این سالها که فضای سیاسی کشور برای بازگشت بسیاری از روزنامه نگاران ضد انقلاب و اپوزیسیون مانند: «مسعود بهنود» (تحلیلگر فعلی «بی.بی.سی» فارسی) باز میگردد، کمیسیون فرهنگی مجلس پنجم با تصویب طرحی، قصد داشت تا مانع این روند شود.
از این رو طرح اصلاح قانون مطبوعات در تیر ماه 1378، در کمیسیون فرهنگی مجلس پنجم، مطرح و در 4 بند به تصویب رسید که از جملهی مواد آن عبارت بودند از:
الف) ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی برای عوامل بیگانه، اعضای گروهکهای تروریستی و ضد انقلاب، جاسوسان، وابستگان و سردمداران رژیم طاغوت و...؛
ب) منع شدن مطبوعات کشور از دریافت کمک مالی از کشورهای بیگانه؛
ج) ضمانت اجرایی برای مقابله با افراد دولتی یا غیردولتی که نشریات را برای چاپ مطلب یا مقالهای زیر فشار قرار داده یا آنها را وادار به سانسور مینمایند؛
د) لزوم التزام عملی مدیران مسؤول و صاحبان امتیاز نشریات به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
در این هنگام روزنامهی سلام با هماهنگی روزنامههای زنجیرهای که منافع خود را از تصویب این طرح در خطر میدیدند، به جای حمایت از این قانون جهت ممانعت از نفوذ اپوزیسیون و بیگانگان در رسانههای کشور، ناگهان در روزهای منتهی به تصویب این طرح فضای رسانهای را بر ضد این طرح مهیا میکند و با قلب موضوع در مطلبی از قول «محسن آرمین» مینویسد: «طرح تحدید مطبوعات مقابله با توسعهی سیاسی است...»[4]
همچنین این روزنامه در روز تصویب این قانون، آن را سفارشی از طرف وزارت اطلاعات معرفی مینماید. علاوه بر این در سالهایی که بیشترین شبه از سوی روشنفکران دانشگاهی و حوزوی نسبت اصل «ولایت فقیه» مطرح گردید و حتی زمانی که «اکبر گنجی» با جسارت در سفر به آلمان اظهار داشت: «خمینی به موزهی تاریخ خواهد رفت!»[5] نه اعضای این مجمع و نه نشریات وابسته به آن حتی یک اظهار نظر نیز پیرامون این موضوع نداشتند و با سکوت کامل از کنار آن گذشتند.
3. عملکرد مجمع از سال 84 تا انتخابات نهمین دورهی مجلس شورای اسلامی
آغاز به کار مجلس هفتم در سال 83 و تشکیل آن با اکثریت اصولگرایان و در کنار آن، روی کار آمدن دولت «محمود احمدینژاد» موجب آن میشود که تعطیلات جناح چپ در فصای سیاسی کشور فراهم آید. فرد مورد نظر مجمع روحانیون در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 مورد استقبال مردم قرار نمیگیرد و همین امر موجب میگردد تا شیخ مهدی کروبی در نامهای خطاب به رهبری، شائبهی تقلب در انتخابات را مطرح سازد. انتخابات ریاست جمهوری سال 88 از جهتهای متعددی در بررسی عملکرد مجمع روحانیون مبارز حائز اهمیت است.ابتدا این که اختلاف بر سر کاندیداتوری شیخ مهدی کروبی منجر به انشعاب در مجمع روحانیون و تشکیل حزب «اعتماد ملی» میگردد. دوم این که برخی از امیال درونی اعضای این مجمع که تا کنون فرصت بروز نیافته بود، در جریان انتخابات پرده از آن برداشته میشود که از جملهی آن علاقهی ابراز علنی اعضای این مجمع پیرامون برقراری رابطه با آمریکاست که به هیچ عنوان با اهداف تشکیل مجمع روحانیون-آن چنان که پیش از این گفته شد- سازگار نیست.
مهدی کروبی در سخنرانی انتخاباتی خود در قم بیان میدارد: «به جز اسراییل تلاش میکنیم با همهی کشورهای دنیا بر اساس عزت و منافع ملی ارتباط برقرار کنیم. همچنین تلاش میکنیم تا با مذاکره و گفتوگو تنش در سیاست خارجی را کاهش دهیم... یکی از اقدامات خوب دولت نهم این بود که تابوی ارتباط با آمریکا را شکست. با آمریکا نیز باید به صورت گام به گام و حفظ حیثیت و منافع ملی ارتباط داشت، گرچه باید توجه داشته باشیم که سیاستهای کلی نظام زیر نظر رهبری است.»[6]
الف) مقابلهی عملی با ولی فقیه و آرمانهای امام خمینی(ره)؛ آخرین پرده از نمایش مجمع روحانیون
این تشکل سیاسی که زمانی تمامی فرامین ولی فقیه را لازم الاجرا تلقی میکند، پس از فتنهی 88 به طرز کاملاً شفافی با مواضع ولی فقیه مرزبندی مینماید و با وجود فرمایشات موکد رهبری مبنی بر لزوم دخالت نخبگان برای از بین بردن فتنه، اعضای مجمع روحانیون نه تنها این موضوع را کاملاً ناگفته به حساب آوردند بلکه به شکل مستقیم در مقابل این راهبرد ایستادند و حامی و زمینهساز اغتشاش شدند.این مجمع ضمن تأیید شایعهی تقلب در انتخابات در بیانیهی رسمی خود در تاریخ 28 خرداد 1388 میگوید: «با پوزش از این که نتوانستیم از آرای مردم صیانت به عمل آوریم، به استحضار مردم شریف میرساند که در این انتخابات صرف نظر از نتیجهای که معلوم شد، آنچه موجب تأسف و نگرانی بیشتر است، اعمال نوعی مهندسی آرای گسترده در این دوره است. مجمع روحانیون مبارز در جلسهای فوق العاده به این نتیجه رسید که برای دفاع از جمهوریت اسلامی نظام و بازگرداندن اعتماد عمومی و نگاهبانی از موج آشتی ملی با صندوقهای رأی، ابطال این انتخابات و تجدید آن در فضایی عادلانهتر و منطقیتر راهکار مناسب است یا دست کم تعیین هیأتی بیطرف و کاردان و شجاع برای حقیقت یابی و اعلام نظر نهایی به ملت و رهبری تصمیمی درست در جهت آرمانهای والای انقلاب و اندیشههای حضرت امام و تقویت اعتماد ملی است...»[7]
از سوی دیگر با آن که از چند روز پیش از برگزاری نماز جمعه، رهبر معظم انقلاب در 30 خرداد، اطلاع رسانی لازم پیرامون آن صورت پذیرفته بود اما مجمع روحانیون مبارز درخواست مجوز راهپیمایی در 30 خرداد را به وزارت کشور داده بود اما این درخواست مورد موافقت قرار نگرفت و با آن که رهبر معظم انقلاب در آن نماز جمعهی تاریخی خواستار پیگیری مطالبات از راه قانون و خاتمه دادن به اردوکشی خیابانی شدند، این مجمع تا ساعت 2 بعد از ظهر روز شنبه (30 خرداد 1388) حاضر به لغو درخواست خود نشد و زمانی این کار را انجام داد که دیگر اثری نداشت و همه به خیابانها آمده بودند.[8]
اعضای مجمع روحانیون بدون در نظر گرفتن لزوم اجرای تمامی فرامین رهبری- همان موضوعی که روزگاری بسیار روی آن تأکید داشتند- علاوه بر ادامهی بیانیه نویسی در ادامهی کار در برابر فجایعی چون جایگزینی شعار «مرگ بر روسیه» به جای «مرگ بر آمریکا» در روز 13 آبان سال 88، حوادث 25 بهمن سال 88 و... سکوت کامل اختیار کردند و با این اقدام خود، بیتفاوتی خود را نسبت به مهمترین آرمانهای امام خمینی(ره) نشان دادند.
ب) انتخابات نهمین دورهی مجلس شورای اسلامی و فرصتی که از دست رفت
پس از عبور از فتنهی سال 88 و کارنامهی مردود مجمع روحانیون، انتخابات نهمین دورهی مجلس شورای اسلامی فرصتی را فراهم آورد تا مجمع روحانیون با پیروی از فرامین ولی فقیه مبنی بر لزوم ایجاد شور انتخاباتی در جامعه، اندکی آب رفته را به جوی بازگردانند اما این فرصت را نیز غنیمت نشمردند. این مجمع در تدارک انتخابات مجلس هیچ فعالیتی از خود نشان نداد و با چراغ خاموش روزهای تبلیغات را سپری کرد تا این که در یک اقدام نمایشی تنها یک روز مانده به انتخابات حجتالاسلام «مجید انصاری»، دبیر اجرایی شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز در پاسخ به این که چه توصیهای به همفکران خود برای شرکت در انتخابات مجلس نهم دارید، گفت: «فقط میتوانم بگویم که خودم در انتخابات شرکت میکنم. چون امروز زمان تبلیغات انتخابات پایان یافته است نمیتوانم بگویم به چه کسانی رأی میدهم.»[9]«سیدمحمد خاتمی» نیز با حضور در دماوند و به دور از چشم ناظران بین المللی، رأی خود را به صندوق انداخت تا هم مخالفت خود را برساند و هم پاسخی در برابر مخالفان داشته باشد.
نتیجهگیری
انشعاب به وجود آمده از دل با سابقهترین تشکل روحانیت، در اصل حاصل اختلافهای عقیدتی بود که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ریشه دوانده و پس از پیروزی انقلاب تنها فرصت بروز و ظهور یافت. درس مهم این انشعاب توجه به علل جدایی از زبان سران مجمع روحانیون مبارز است که آن را ولایت مطلقه فقیه، اسلام ناب، پیگیری حقوق مستضعفین و... برشمردند.اما چه میشود زمانی که در دوم خرداد 76 و زمانی که ریاست جمهوری و مجلس به دست سران این مجمع سپرده میشود، همگان شاهد ترویج اندیشههای سکولار و لیبرال دموکرات از سوی دولت و مجلس ششم هستند. پس از حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال 88 نیز شاهد پیش قراولی اعضای این مجمع در اردوکشیهای خیابانی هستیم. آیا ولایت مطلقه فقیه که آنها در ابتدای مجلس سوم آن گونه سنگ آن را به سینه زدند، در قانون اساسی سال 88 وجود نداشت؟!
کارنامهی عملکرد این مجمع پس از ارتحال ملکوتی امام(ره) تناقض آشکار میان گفتار و کردار اعضای آن را میرساند و حال این که علت اصلی انشعاب چه بوده است را با توجه به مطالب یاد شده به خوانندگان محترم واگذار میکنیم.(*)
پینوشتها:
[1]. حجت الاسلام رحیمیان (از اعضای سابق مجمع)، گفتوگو با نشریهی پنجره.
[2]. آشنایی با احزاب سیاسی، پایگاه اطلاع رسانی سراج اندیشه.
[3]. پروندهی موسوی خوئینیها، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[4]. روزنامهی سلام، 6/4/78.
[5]. روزنامهی کیهان، 17/3/90.
[6]. آفتاب نیوز، 2/2/88.
[7]. بیانیهی مجمع روحانیون مبارز، سایت قلم 28/3/88.
[8]. از انقلابیگری تا تجدید نظرطلبی، نشریهی مثلث، شمارهی 91.
[9]. خبرگزاری مهر، 11/12/90.
/ج