نویسنده: عجاج نویهض
آقای ویکتور ا. مارسدن، خبرنگار روزنامه ی انگلیسی مورنینگ پست، به عنوان نماینده ی این روزنامه در روسیه اقامت داشت. وی در خلال جنگ جهانی اول در روسیه زندگی می کرد. او زبان روسی را بخوبی فرا گرفت و با خانمی روسی ازدواج کرد. زمانی که انقلاب بلشویکی 1917 به وقوع پیوست، وی در ارسال اخبار کودتا و انقلاب و فعالیتهای انقلاب و روند تحولات آن برای روزنامه فعالیت فوق العاده ای از خود نشان داد، اما این فعالیت او چندان دوام نیاورد، زیرا در عهد «کرنسکی» دستگیر و زندانی شد. مارسدن دو سال در زندان «پیترپول» به سر برد و زمانی که این خبرنگار آگاه آزاد شد و اجازه یافت روسیه را به قصد کشور خود ترک کند با آن که بیمار و قوایش فرسوده شده بود، توانست در میان لوازم و اثاثیه ی خود کتابی به زبان روسی، نوشته ی دانشمند پرهیزکار ارتودوکسی پروفسور «سرگئی نیلوس»، مخفی کند. نیلوس از رجال دانشمند و محقق کلیسا و ارتودوکسی متعصب و وطن پرست بود.
مارسدن پس از بازیافتن سلامتی خود در لندن، مشغول ترجمه ی کتابی شد که مخفیانه از روسیه آورده بود. این کتاب همان است که بعدها نام پروتکلهای دانشوران صهیون به خود گرفت. مارسدن در ترجمه ی این کتاب رنج و زحمت زیادی را متحمل شد؛ زیرا عبارتهای عبری اصولاً در هم فشرده و چونان اجزای کاشی معرق به هم پیوسته است. آنچه بر دشواری ترجمه می افزود دقت و باریکی مقاصد و جهنمی بودن اهداف و آرمانها بود. بر اساس جزئیات روشنی که امروزه در دست است، مارسدن کار ترجمه را در فضای ساکت و آرام کتابخانه ی بریتیش میوزیوم آغاز کرد و آن را به سرانجام رساند. این ترجمه شامل 24 فصل است و با حروف ریز و در قطع وزیری چاپ شده است که- بجز مقدمه و فهرست- حدوداً 85 صفحه می شود.
روایت دیگری از پیدایش پروتکلها و افتخار نیلوس
در این زمینه روایت دیگری نیز هست که وزن و اعتبار خود را دارد. طبق این روایت آقای مارسدن پیش از آن که در سال 1917 برای گزارش اخبار انقلاب به نمایندگی از مورنینگ پست رهسپار روسیه شود- او قبلاً نیز به روسیه مسافرت کرده بود- متوجه شد که در موزه ی بریتانیا کتابی است در موضوع یک برنامه ی یهودی- بلشویکی. به او توصیه شد که پیش از ترک لندن و عزیمت به روسیه که در اقیانوسی از خون غوطه ور بود، برای افزایش دامنه ی اطلاعات خود این کتاب را ببیند. مارسدن این کتاب را دید و به محتوای آن پی برد اما کار ترجمه ی آن را پس از بازگشت از روسیه آغاز کرد. کتاب مورد بحث نسخه ای از پروتکلهای به زبان روسی بود که به سال 1905 در روسیه چاپ و در سال 1906 وارد کتابخانه ی بریتیش میوزیوم شده بود. این روایت درباره ی چگونگی دستیابی مارسدن به نسخه ی روسی چیزی از حقیقت مطلب را تغییر نمی دهد، و ما آن را صرفاً به منظور مزید اطلاع آوردیم. به هر حال آن چه واقعیت دارد این است:صرفاً به منظور مزید اطلاع آوردیم. به هر حال آن چه واقعیت دارد این است:
1- افتخار ترجمه ی روسی پروتکلها از زبان عبری یا فرانسه در آغاز این قرن، از آن سرگئی نیلوس است.
2- نخستین کسی که این اوراق را به زبان انگلیسی برگرداند و این افتخار را نصیب خود کرد، مارسدن بود.
ترجمه ی مارسدن ترجمه ای دقیق و روشن و تنها ترجمه ی مورد اعتماد است و بعید نیست که در چاپهای متعددی که پس از 1920 صورت گرفته است، به منظور وضوح بیشتر، اندک تغییرات واژه ای و یا عبارتی در آن انجام گرفته باشد.
دو سال بعد بیماری مارسدن عود کرد و بر اثر سختیهایی که در زندان «پیترپول» متحمل شده بود با تنی رنجور درگذشت. تلاش پیگیر و مداوم مارسدن برای ترجمه ی پروتکل ها نیز در تشدید بیماری او مزید بر علت شده بود. به نظر ما این کار او که خدمتی است به انسانیت بر تمام کارهایی که وی در سراسر دوران حیاتش در دیگر زمینه ها انجام داد، مزیت و فضیلت دارد. به اعتقاد ما زمانی که جهان عرب از خواب غفلت بیدار و از این دسیسه ی بزرگ یهودیت آگاه شود آن گاه به ارزش و شخصیت والای این دو قهرمان: نیلوس روسی و مارسدن انگلیسی پی خواهد برد.
برای آن که نام نیلوس در ذهن خواننده همواره قرین نام مارسدن باشد، در این جا به اختصار از او نیز یاد می کنیم. نیلوس از روحانیون و علمای دینی روسیه، و فردی خداترس و شیفته ی تحقیقات علمی و نسبت به ارتودوکس و مسیحیت سرسخت و متعصب بود. در سال 1917 که پروتکلها را برای تجدید چاپ آماده می کرد، انقلاب به وقوع پیوست و دوران کرنسکی فرا رسید و قبل از آن که کتاب به بازار عرضه می شود فرامین غلاظ و شدادی درباره ی مصادره و سوزاندن کتاب صادر شد. اندکی بعد نیلوس، خود نیز دستگیر و زندانی و شکنجه شد و سپس به ولادیمیر تبعید گشت و سرانجام در 13 /1 /1929، چند سال پس از درگذشت مارسدن، در تبعیدگاه خود بدورد زندگی گفت. درباره ی زندگی نیلوس، پیش از تبعید و پس از آن، بیش از این چیزی نمی دانیم اما این را می دانیم که وی در پیشگاه یهود قربانی ترجمه ی پروتکلها شد.
در این باره که چگونه اوراق پروتکلها به دست نیلوس رسیده است، محققان انگلیسی اطلاعاتی را گرد آورده اند که بدین شرح است:
نیلوس در مقدمه ی کتاب خود که آن را در روسیه منتشر کرده و فصلی با عنوان «پروتکلهای دانشوران صهیون» دارد، می گوید حدود چهار سال پیش یکی از دوستانش- وی از این شخص نام نمی برد- اوراقی را به او داد که معتقد بود ترجمه ی صحیح یک سلسله اسناد اصلی است که خانمی آنها را در پایان یک گردهمایی فراماسونری در فرانسه (مهد توطئه های فراماسونری) از یکی از رهبران بزرگ فراماسونری سرقت کرده است. طبق این گفته، یکی از دوستان نیلوس در روسیه این اوراق را به او داده است. در این جا سؤال ما این نیست که آیا این اوراق- آن طور که روایت مذکور می گوید- مسروقه بوده است یا از طریق دیگری به وسیله آن دوست به دست وی رسیده است، بلکه سؤال این است که اوراق یاد شده به چه زبانی بوده است؟ اگر عبری بوده است لازمه اش این است که نیلوس زبان عبری را می دانسته است و چنانچه عبری نبوده پس به چه زبانی بوده است؟ روسی؟ اگر این طور باشد تنها افتخاری که برای نیلوس می ماند بررسی این اوراق و نوشتن توضیحات بر آنهاست. و اگر نه به زبان روسی بوده است و نه به زبان عبری لازم می آید که به زبان دیگری مثلاً فرانسه بوده باشد. طبق روایتی دیگر، آن کس که اوراق پروتکلها را در اختیار نیلوس گذاشت و او را موظف به مطالعه یا ترجمه ی آنها کرد یکی از رجال سرشناس روسیه به نام آلکس نیکلاویچ بود. کتابهای انگلیسی که درباره ی پروتکل ها تحقیق کرده اند و ما بزودی از آنها یاد خواهیم کرد، به ما نمی گویند که این مقام برجسته ی روسی کیست. شاید علت ناشناخته ماندن این شخص بسته بودن درها بوده است و شاید هم علتش آن باشد که بعد از سال 1917 تحقیق کافی در این زمینه صورت نگرفته است.
در این باره، روایت دومی نیز وجود دارد که ج. ک. اسکات در کتاب خود با عنوان حکومت پنهان، چاپ سوم 1960 (چاپ اول این کتاب در سال 1954 صورت گرفته است) بر آن تکیه کرده است. این روایت آن طور که اسکات می گوید و طبق آن چه ما خود از دیگر منابع انگلیسی جمع آوری کرده ایم، بدین شرح است:
به دنبال فاش شدن محاکمه ی دریفوس، افسر خائن یهودی اهل فرانسه، در 1894 در پاریس و متحول شدن هرتزل از یک یهودی جذب گرا یا غیر صهیونیست به یک صهیونیست، فعالیت سیاسی مخفی نهضت «دلباختگان صهیون» در روسیه افزایش یافت. مجرم و خائن شناخته شدن دریفوس و محکومیتش به زندان و تبعید به جزیره ای دور افتاده و سلب حیثیت نظامی از او، عاملی بود که یهودیت جهانی را به حرکت درآورد. هرتزل سرگرم نوشتن کتاب دولت یهود بود و در سال 1896 آن را به زبان آلمانی منتشر کرد. پس از کشته شدن تزار الکساندر دوم (1855-1881) در 13 مارس 1881 که به احتمال قوی تروریستهای یهودی با بمب او را از پای در آوردند، یهودیان فعالیتهای مخفی خود را برای نابودی تزاریسم روس دو چندان کردند. حکومت تزار الکساندر سوم (1881 -1894) سخت ترین تدابیر را علیه یهودیان اتخاذ کرد، که در نتیجه یهودیان شروع به مهاجرت به امیر کتین کردند و از آن جا سازمان «دلباختگان صهیون» توجه خود را به موضوع مهاجرت به فلسطین معطوف ساخت. هنگامی که نیکلای دوم (1894-1917)، آخرین تزار روسیه که در سال 1917 طی یک ماجرای مشهور به دست یهودیان کشته شد، بر سر کار آمد از آن جا که شخصی ضعیف الاراده بود خشم و نارضایتی علیه او در روسیه اوج گرفت تا جایی که به بروز انقلاب و جنگ روسیه با ژاپن در دهه ی اول قرن حاضر انجامید. شاید ناتوانی تزار نیکلا یهودیان را به طمع انداخت و در نتیجه تصمیم به توسعه ی نقشه ی خود کشیدند. اما حکومت تزار همان قدر که بیرحم و خونریز بود بیدار و هوشیار نیز بود.
یکی از برنامه های هرتزل رد سال 1897، انعقاد کنگره ی جهانی یهود در شهر بال (سویس) بود که به صورت محرمانه تشکیل شد.
حکومت تزار دریافت که یهودیان سرگرم دسیسه و توطئه چینی علیه او هستند. (1) لذا تصمیم گرفت که در صورت امکان به این کنگره شبیخون بزند. بدین منظور یک گروه قوی از جاسوسان ورزیده و کار آزموده ی روسی انتخاب کرد و آنها را به طور ناشناس به بال فرستاد. نقشه ی این گروه کاملاً دقیق و حساب شده بود. در حالی که کنگره جلسه ی محرمانه ی خود را تشکیل داده بود، گروه جاسوسان روسی وحشیانه به سالن اجتماع یورش بردند و صاعقه وار بر سر اجتماع کنندگان فرود آمدند. این عده که به گفته ی منابع یهودی بین 250 تا 300 نماینده و همگی از اقتصاد دانان و سرمایه داران و استوانه های ایدئولوژی یهودی بودند، وحشتزده، در جستجوی راه نجاتی برای جان خود اوراق خویش برآمدند و مثل خرگوش پراکنده شدند. مهاجمان نیز بسرعت همه جا را گشتند و تا جایی که توانستند اوراق پراکنده بر روی میزها را جمع کردند و بدون آن که به اجتماع کنندگان آسیبی برسانند، سالن را ترک کردند و متواری شدند. تمام این عملیات پیش از آن که پای افراد پلیس به محل حادثه برسد، انجام گرفت.
اوراق مسروقه به پترسبورگ رسید و در آن جا غربال و غث سمین شد و در نتیجه به اوراق حاوی پروتکلها دست یافتند. این دومین روایت درباره ی چگونگی دستیابی به پروتکل هاست. بیشتر پژوهشگران صحت این روایت را ترجیح می دهند. اگر این روایت درست باشد پس اوراق مذکور به زبان عبری به دست حکومت روسیه رسیده است، مگر آن که بگوییم نویسنده ی پروتکلها آنها را به زبان غیرعبری- مثلاً فرانسه- نوشته بوده است. از زمانی که نویسنده ی پروتکلها پاره ای کلمات عبری را به کار گرفت یهودیان بر استعمال اصطلاحات عبری خود شدیداً اصرار می ورزند. از همین رو ترجمه ی روسی و به تبع آن ترجمه ی انگلیسی، این اصطلاحات را حفظ کرده اند و ما نیز در ترجمه ی خود همین کار را کرده ایم. یکی از این اصطلاحات، واژه ی «گوییم» یا «جوییم» است که یهودیان آن را برای غیر یهود به کار می برند و بیشتر جنبه ی تحقیر دارد؛ زیرا در پروتکلها واژه های «حیوانات» و «چهارپا» به معنای «گوییم» آمده و مقصود از این کلمه بویژه اروپاییان هستند. واژه ی عبری دیگر «اگینتر» یا «اجنتیر» است که مفهوم سیاسی دارد. باری، با دستیابی روسیه به این اوراق به هر کیفیتی که صورت گرفته باشد سرانجام اوراق یاد شده- چنان که گذشت- به نیلوس رسید.
از عبارتی که نیلوس در سال 1901 گفته است مبنی بر این که اوراق را چهار سال پیش از آن یکی از دوستانش به وی داده است، بر می آید که این سال همان سال تشکیل کنگره یعنی 1897 بوده و نیلوس چهار سال صرف بررسی و ترجمه ی اوراق به زبان روسی کرده است.
«اسکات» نویسنده ی حکومت پنهان می گوید که طبق برآورد او هجوم گروه روسی تزاری در روز دوم یا سوم برگزاری کنگره بوده است؛ لیکن ما، بر اساس تحقیقی که به عمل آورده ایم، معتقدیم این یورش- اگر صحت داشته باشد- بعد از روز چهارم یا پنجم صورت گرفته است؛ زیرا، قراین موجود در متن پروتکلها نشان می دهد که جلسات بیش از دو یا سه روز ادامه داشته است.
پی نوشت ها :
1- در اینجا این سؤال مطرح می شود که چرا یهودیان سوئیسی، برای براندازی روسیه ی تزاری تلاش می کرده اند؟ (راسخون)
منبع مقاله: نویهض، عجاج. (1387)، پروتکل های دانشوران صهیون، برنامه عمل صهیونیسم جهانی، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ پنجم(1387).