نویسنده: برچ بِوِرلی
مترجم: محمدرضا افضلی
مترجم: محمدرضا افضلی
ماری به صورت خطرناکی به پایان یک عمر فعالیت خود نزدیک می شد. بیش از یک دهه بود که صدا در گوشهایش می پیچید و او را به شدت آزار می داد. او تقریباً نابینا شده بود، هر چند پزشکان هفت بار آب مروارید چشمهایش را عمل کردند. عوارض اولیه ی بیماری تابش ماری را دچار سرگیجه و ضعف کرده بود، گویی به آنفولانزای شدید مبتلا شده است.
در سرتاسر جهان، آثار وخیم رادیم به صورت مصیبت باری آشکار می شد. در اوایل دهه ی 1920، چندین کارگر بیمارستانی در لندن، بر اثر قرار گرفتن در معرض رادیم، جان سپردند. در هزاران نفر از کارکنان آزمایشگاه های سراسر اروپا و امریکا نیز آثار هولناکی پدیدار شد.
روزی در ماه مه سال 1934، ماری احساس کرد که به شدت بیمار است. کاری را که در دست داشت نیمه تمام گذاشت و به کارمندانش گفت که باید برای اندکی استراحت به خانه برود و به زودی بر می گردد.
او دیگر هرگز بستر را ترک نکرد. پزشکان می پنداشتند ماری به سل مبتلا شده است. قرار شد او را به آسایشگاه مسلولین منتقل کنند. دخترش اِو از او مراقبت می کرد و اعضای خانواده نقشه کشیدند که به نوبت از او پرستاری کنند تا بهبود یابد.
ماری که تبش به شدت بالا رفته بود، در راه انتقال به آسایشگاه، در آغوش اِو از حال رفت. او آخرین مراحل بیماری تابش را از سر می گذراند و در نتیجه سی و چهار سال تنفس هوای پرتوزا و تماس با مواد پرتوزا، بدون اینکه درست از خود محافظت کرده باشد، جان می داد.
ماری روز 4 ژوئیه سال 1934، در شصت وشش سالگی، درگذشت. او را در همان گوری دفن کردند که پی یِر قبلاً در آن آرمیده بود. زمانی که اعضای خانواده، دوستان و خیل دانشمندانی که ماری با تحقیقات خود تأثیر عمیقی بر آنها گذاشته بود، گرد گور او جمع شدند، روزنامه نگاران نیز از دیوارهای گورستان بالا می آمدند. در نظر آنها ماری کوری متعلق به همگان بود.
در نظر اعضای خانواده ی ماری، دخترانش، خواهرانش و برادرش، ماری انسانی بود که یک لحظه از ایجاد انگیزه در آنان دست نکشید. او از زمان آغاز تلاشهایش در لهستان، سرچشمه مهر و دوستی و استقامت و پشتکار بود.
سالها قبل، در سال 1922، زمانی که دانشمندان عضو فرهنگستان پزشکی، به اتفاق آرا، او را به عضویت فرهنگستان برگزیدند، گفته بودند: «به شما درود می گوییم که دانشمندی بزرگ و بانویی گشاده دست و شجاع هستید که زندگی خود را در کار و ایثار علمی خلاصه کرده اید و میهن پرستی هستید که در جنگ و در صلح، همواره بیش از وظیفه ی خود کوشیده اند. حضور شما در این جمع برای ما سرمشق و شکوه نام شما برای ما مایه ی افتخار است. از شما سپاسگذاریم و به حضور شما در جمع خود مباهات می کنیم.» سابقه نداشت که چنین سخنانی را خطاب به زنی گفته باشند. در پرتو تلاشهای ماری کوری، زنان سراسر جهان این اقبال را یافتند که در آینده نیز چنین مورد احترام واقع شوند.
منبع : برچ، بِوِرلی، (1385)، ماری کوری: پیشگام شجاع تحقیقات پرتوزایی، ترجمه محمدرضا افضلی، تهران: فاطمی، چاپ دوم