در بحث از دوره شناسی شعر فارسی - از نیمه ی قرن چهارم هجری تا دوره ی حاضر - با چهار دوره یا سبک اصلی خراسانی، عراقی، هندی و سبک شعر نو مواجهیم و سخن از سبک های فرعی یا بینابین و یا شاخه های ی بر رسته از اصل همچون سبک آذربایجانی، مکتب وقوع و دوره ی بازگشت ادبی بیشتر در گذر از یک دوره به دوره ی دیگر قابل طرح است.
در آغازین سال های سده ی حاضر که شاعران دوره ی بازگشت ادبی با تقلید از برجسته ترین قالب های شعری دو سبک فخیم خراسانی و عراقی (قصیده و غزل) ره به جایی نبرده بودند، امثال ملک الشعرای بهار، پروین اعتصامی، و ... در صدد یافتن راهی برای نجات شعر و دمیدن روحی تازه در کالبد نیمه جان آن بودند.
هر چند در این میان نام و نقش نوگرایانی چون نیما مجال نمود بیشتری یافته، لیکن غفلت از تلاش اعتدال گرایانی چون بهار و پروین در تغیر و تازه کردن شعر دور از انصاف می نماید.
ملک الشعرای بهار، شاعر و بنیان گذار سبک شناسی در ایران، در مقدمه ی مختصر اما جامعی که بر دیوان این بزرگ بانوی شعر فارسی نوشته، دیوان او را ترکیبی از دو سبک و شیوه ی لفظی و معنوی آمیخته با سبکی مستقل می داند؛ این دو شیوه یکی شیوه ی شعرای خراسان خاصه ناصر خسرو و دیگری شیوه ی شاعران عراق به ویژه شیخ سعدی است که (با سبک و اسلوب مستقلی) که خاص امروز و بیشتر پیرو تجسم معانی و حقیقت جویی است، ترکیب یافته و شیوه ای بدیع به وجود آورده است.» (بهار، دیوان پروین، ص 27)
شهریار، دیگر شاعر معاصر پروین، با نظر به همین دیدگاه استاد بهار برجسته ترین ویژگی های شعر او را چنین بر شمرده است:
«عجین سبک خراسانی و عراقی او به نام مکتب پروین خصایصی دارد که خاص اوست به شخصیت و به استقلال هنوز پیرو او کس بدان متانت نیست به سبک او نتوانسته کس بدو پیوست... . » (نقل از: حکیم بانوی شعر فارسی... ، ص 318)
بی تردید آنچه سبب شده تا پروین صاحب مکتبی مستقل در شعر خواندن شود، در گرو همین مناظرات اوست.
ساده ترین تعریفی که از مناظره (debate) به دست داده اند، شعری است که به شیوه ی گفتگو و سؤال و جواب طرح شده باشد؛ شیوه ی گفتگو به قصد غلبه بر حریف، ارزش تمثیلی، ارزش نمایشی و جاندار نمایی از ویژگی های مهم این نوع شعری به شمار می رود.
شکل مناظره از دیرباز در بین بیشتر ملت ها رایج بوده است؛ در ادبیات غربی، قدمت سرودن مناظره به دوران یونان باستان و به اریستوفان (450-385ق.م.؟) شاعر یونانی و دو اثر معروف او به نام «غوک ها» و «ابرها» می رسد که در اولی دو شاعر و در دومی دو مفهوم حق و ناحق در برابر یکدیگر قرار گرفته و به مناظره پرداخته اند... اما اوج رواج مناظره در قرن های دوازدهم و سیزدهم میلادی بوده است... در ادبیات عرب کمتر به مناظره بر می خوریم، اما نمونه هایی از مناظره منثور در کتاب مقامات حریری تألیف قاسم ابن علی حریری (446-515 یا 516) وجود دارد.» (واژه نامه ی هنر شاعری، ص 255)(1)
منظومه ی درخت آسوریک که مناظره ای بین درخت خرما و بز به زبان پهلوی ساسانی است، نشان دهنده ی حضور این شیوه در ادبیات ایرانی پیش از اسلام است. (همان جا، ص 254) قدیم ترین نمونه های بازمانده از این شیوه در ادبیات پس از اسلام ایران در مقدمه ی برخی قصاید اسدی توسی دیده می شود. اگر چه از فاصله ی مناظرات اسدی توسی(متوفی 465ق) تا عصر حاضر، حضور کمرنگ مناظره در شعر شاعرانی چون امیر معزی (متوفی 518ق؟)، نظامی گنجه ای (متوفی 619ق)، هلالی جغتایی (مقتول 936ق)، طالب جاجرمی (قرن نهم هجری)، خواجه مسعودی قمی (قرن نهم هجری)، و میرزا محمد نصیر اصفهانی (متوفی1192) دیده می شود، اما می توانست با دوره ی فترتی که از آن روزگار تا عصر پروین ادامه یافته بود، از اذهان دور و محو شود. این شیوه با «استقلال فکر و نبوغ پروین» زندگی دوباره ای یافت؛ هم از شهریار ملک سخن است که تحت تأثیر دیباچه ی مشهور بهار گفته:
«نبوغ اصلی پروین در آن مناظره هاست مناظرات که منسوخ بود و چون منسوخ حریف نابغه آن را دوباره احیا کرد به سعی او ادب پارسی غنی تر شد.»
پروین در قالب مسمط، غزل (2)، مثنوی، قصیده و قطعه شعر سروده، اما بسامد توجه وی به این قالب ها به ترتیب عبارت است از: 2/41%، 4/34%، 23/67%، 26%، 43/47%. این بررسی گرایش وی را بیشتر به سمت قطعه سرایی نشان می دهد.
دیگر بررسی آماری، نشان می دهد که 59% از اشعار پروین به شیوه ی مناظره (در دو قالب قطعه و مثنوی)(3) سروده شده است؛ از مجموع این مناظره ها 65% در قالب قطعه و تنها 35% در قالب مثنوی است.
اگر شکل گیری و تمایز یک قالب شعری را نسبت به قالب شعری دیگر در گرو سه عامل قافیه، تعداد ابیات و موضوع بدانیم، در شعر پروین تنها عامل اول نقش آفرین است؛ زیرا موضوع و سبک در این دو قالب، واحد اما تعداد ابیات - که ممیزه ی دقیقی میان این دو قالب شعری نیست- متفاوت به نظر می رسد. نگاهی به بسامدهای ذکر شده، گواه غلبه و تشخص شیوه مناظره به ویژه در قالب قطعه و سپس در قالب مثنوی است. با طرح این زمینه، سطوح سه گانه ی زبان، ادب و اندیشه را در مناظره های وی مورد بررسی قرار می دهیم:
در جایگه در شاهوار است
نیز به کارگیری واژه های دیگری از این دست، مانند: هگرز، زیراک، اژدر، و... ، تخفیف کلمه، مانند کاربرد فسرده به جای افسرده:
ای گل نوزاد فسرده مباش
زان که تو را اول نشو و نماست
نیز: نیم(نیستم)، اهرمن (اهریمن)، فکندی (افکندی)، و...
مست مپوی این ره هموار را
نیز: مپیچ، مشو، مگردان، مفروش، و ... .
تن پروری چه سود چو جان تو ناشتاست
می پوی گرچه راه تو در کام اژدهاست
تو کز سود نشناختستی زبان را
نیز: خواندستی، شدستی، و ... .
ببین تا به دست که دادی عنان
به رود اندرون خانه عاقل نسازد
پیشه مکن بیهده کردار را
تا تو ز بیغوله گذر می کنی
رهزن طرار تو را در قفاست
شصت سال آفت این دریا دید
در جایگه درّ شاهوار است
جناس میان شصت و شست، تناسب میان دریا و ماهی و شست، و به نوعی کاربرد رد الصدر الی العجز.
یا: خوی کردم با بد و نیک سپهر
نیکیم را بد شمرد آن سست مهر
تضاد بد و نیک، تکرار و عکس بد و نیک، ایهام تناسب میان سپهر و مهر.
اما در بسیاری از اشعارش سادگی و بی پیرایگی سخن به چشم می خورد، مثلاً به ابیاتی از شعر «پیام گل» توجه کنید:
به آب روان گفت گل کز تو خواهم
که رازی که گویم به بلبل بگویی
پیام او فرستد، پیامش بیاری
به خاک ار در افتد، غبارش بشویی
بگویی که ما را بود دیده بر ره
که فردا بیایی و ما را ببویی
با وجود این، در بحث از سطح ادبی شعر پروین دو نکته ی مهم گفتنی است:
ز سری موی سپیدی رویید
خنده ها کرد بر او موی سیاه
که چرا در صف ما بنشینی
تو ز یک راهی و ما از یک راه
دیوان پروین، ص 261)
و یا در شعر «توانا و ناتوان»:
در دست بانویی به نخی گفت سوزنی
کای هرزه گرد بی سرو بی پا چه می کنی
ما می رویم تا که بدوزیم پاره ای
هر جا که می رسیم، تو با ما چه می کنی
(همان جا، ص 275)
اشخاص یا شخصیت های آفریننده ی یک مناظره گاه هر دو انسانند؛ مانند: عالم و نادان، کودکی یتیم و پیرزنی گوژپشت، بزرگ وگدا، طفل و حکیم، دزد و درویش، جوان و پیر، و... که در این صورت برای امکان تعمیم به افراد آن صنف از اجتماع، اشخاص مناظره به شکل اسم عام و گاه به شکل نکره به کار می روند.
گاهی نیز اشخاص مناظره همچون نوع «فابل»- که سابقه ی دیرینه ای در ادب فارسی دارد- از میان حیوانات برگزیده می شوند؛ مانند: بلبل و طوطی، ماهیخوار و ماهی، روباه و ماکیان، گنجشک و هما، و ... . اشیا و پدیده های طبیعی، دسته ی دیگر از اشخاص مناظره اند؛ مانند: آب روان و گل، سرو و گل سرخ، گلستان و برف، کوه و کاه، هیمه و اخگر، نخ و سوزن، و...
از نوآوری های پروین، رو در رو قرار دادن اشخاص انسانی و غیرانسانی در برخی دیگر از مناظره هاست؛ از این نمونه می توان به مناظره ی گرگ و چوپان، سلیمان و مور، کاهل و عنکبوت، باغبان و گل، پیرزن و دوک، و نیز گونه ی گفتگوی اشیا و پدیده های طبیعی با حیوانات مانند بلبل و گل، بلبل و ماه، و موش و تله اشاره کرد. اگرچه بسامد گفتگوی دو اسم معنی همچون امید و ناامیدی، و یا یک اسم معنی در مناظره، مانند دیده و دل و یا کعبه و دل چندان چشمگیر نیست، اما کاربردی تازه به شمار می رود. اسم های معنی با بسامد 2/52%، گفتگوی اشخاص انسانی با بسامد 15/96%، ترکیبی از گفتگوی اشیا و پدیده های طبیعی با انسان یا حیوان با بسامد 21/84%، گفتگوی حیوانات با بسامد 24/36%، و بالاخره مناظره ی پدیده های طبیعی و اشیا با بسامد 35/29% کمینه و بیشینه ی کاربرد شخصیت های مناظرات پروین را نشان می دهد. از این جهت که اشخاص مناظره همیشه انسان نیستند، «تشخیص» از ویژگی های اصلی این نوع شعر به شمار می رود.
در بحث از اشخاص مناظره، توجه به زوج های همخوانی چون «گل و بلبل»، «شانه و آینه»، «عدس و ماش»،«دیوار و پایه»، «گنجشک و کبوتر» و... با بسامد 41/6%، و زوج های ناآشنا و ناهمخوانی چون «بلبل و مور»، «بلبل و ماه»،«حلزون و کرم پیله»، «ذره و خفاش» و... با بسامد 14/16%، و همچنین زوج های متضاد و مقابل هم مانند «مور و پیل»، «خورشید و ذره»، «گربه و موش»، «زاغ و طاوس»، «دزد و قاضی»، و.. با بسامد 44/24% از دیگر ظرایف قابل بررسی در این گونه اشعار است.
سخن از اشخاص مناظره را بی اشاره به دو نکته ی زیر نمی توان به پایان برد: نخست، حضور اشخاصی چند - بیش از دو نفر- در شعری با عنوان «دو محضر» در قالب مثنوی است که در آن گفتگوی قاضی کشمیر و زن و دربان و خادم و دایه و فراش و باغبان و کنیز به نمایش گذاشته شده ست. دیگر، استفاده از شیوه ی سخن گفتن یک سویه - بدون حضور یا بدون پاسخ گفتن طرف مقابل- در مناظره است؛ اشعار زیر نمونه ی این گونه شعرند: تهدیست، تیره بخت، شکایت پیرزن، شکنج روح، فریاد حسرت، قلب مجروح، کارآگاه و گره گشای.
از نمونه های تمثیل های اخلاقی، شعر«بازی زندگی» است:
عدسی وقت پختن از ماشی
روی پیچید و گفت این چه کسی است
ماش خندیدی و گفت غره مشو
زانکه چون من فزون و چون تو بسی است
هر چه را می پزند، خواهد پخت
چه تفاوت که ماش یا عدسی است
جز تو در دیگ، هر چه ریخته اند
تو گمان می کنی که خار و خسی است
زحمت من، برای مقصودی است
جست و خیز تو بهر ملتمسی است
کارگر هر که هست محترم است
هر کسی در دیار خویش کسی است...
(دیوان پروین، ص 163)
نیز: روباه و ماکیان، دو محضر، مژگان و مردمک، تابه و دیگ، عمر گل، و... .
اندیشه های اجتماعی و سیاسی در شعر پروین - نه آن سان که در شعر امثال فرخی یزدی سراغ داریم- دیده می شود، ولی به تعبیر مؤلف «از نیما تا روزگار ما» «فریاد او ناتوان است و از حدود ناله و شکایت نمی گذرد». (از نیما تا روزگار ما، ص 543) از نمونه تمثیل های اجتماعی-سیاسی او «دزد و قاضی» است:
برد دزدی را سوی قاضی عسس
خلق بسیاری روان از پیش و پس
گفت قاضی کاین خطاکاری چه بود
دزد گفت: از مردم آزاری چه سود
(دیوان پروین ص 84)
نیز شعر گرگ و شبان، طفل و حکیم، صاعقه ی ما ستم اغنیاست، و... تمثیل های اجتماعی -سیاسی به شمار می روند:
شنیدستم یکی چوپان نادان
بخفتی وقت گشت گوسفندان
در آن همسایگی گرگی سیهکار
شدی همواره زن خفتن خبردار
گرامی وقت را فرصت شمردی
گهی از گله کشتی گاه بردی
(همه جا، ص 106)
نظر زرین کوب درباره ی تمثیل های پروین چنین است: «پروین قبل از هر چیز شاعر تربیت و شاعر اخلاق است، اما تربیت و اخلاق او مبتنی بر اندیشه ی عرفانی است... عرفان پروین با همان تمثیل ها و تصویرهایی که نزد امثال سنایی و عطار و مولانا جلال الدین هست به بیان می آید و در پاره ای موارد تحت تأثیر آنهاست». (با کاروان حله، ص 371) از نمونه تمثیل های بارگه ی عرفانی پروین می توان به «شهر شکسته»، «عشق حق» و «کعبه ی دل» اشاره کرد. ابیاتی از شعر اخیر وی بنگرید:
کسی کاو کعبه ی دل پاک دارد
کجا زآلودگی ها باک دارد
چه محرابی است از دل با صفاتر
چه قندیلی است از جان روشناتر
خوش آن کاو جامه از دیبای جان کرد
خوش آن مرغی کزین شاخ آشیان کرد...
(دیوان پروین، ص 101)
از دیگر ویژگی های یاد کردنی شعر پروین در سطح ادبی- که خود بحثی مستقل و مجزا می طلبد - قابلیت و استعداد بسیاری از ابیات وی برای تبدیل شدن به ضرب المثل است. درباره ی اهمیت این موضوع همین بس که دکتر زرین کوب با وجود اشاره به چاپ نخستین شعرهای پروین از حدود سال 1300 شمسی در مجله ی بهار، شهرت پایدار پروین را بین سال ای 1308 تا 1311 که امثال و حکم دهخدا در تهران به چاپ سیده و در ضمن آن برخی ابیات پروین را نقل و نام او را در ردیف شاعران معروف فارسی ذکر کرده بود، می داند.(با کاروان حله، ص 364)
نتیجه ی سخن آن که، پروین با کاربرد خاص عناصر شعری (زبان، عاطفه، تخیل، موسیقی، و شکل شعر) نه تنها به نوعی ممتاز از شعر زندگی تازه ای بخشیده است، بلکه می توان ادعا کرد که در عصر حاضر صاحب سبکی فردی است.
از مهم ترین ویژگی های سبک مناظره های پروین می توان به موارد زیر اشاره کرد:
گرایش به زبان شعر خراسانی و عراقی در دو حوزه ی صرف و نحو
- تزریق عاطفه ی رقیق انسانی و سپس عاطفه ی زنانه در شعر
- تخیلی بسیار غنی و قوی در یافتن سوژه های داستانی برای مناظره
- نکره یا اسم عام به کاربردن اشخاص مناظره
- حذف زمان و مکان در روایت برای جاودانگی شعر
- معرفی اشخاص مناظره در بیت آغازین شعر
- استفاده از شیوه ی ادعای ترجیح یکی از اشخاص مناظره بر دیگری و سپس رد آن ادعا از زبان شخصیت دیگر مناظره (متأثر از مقاله نویسی)
- زندگی بخشیدن به شعر با استفاده از تشخیص یا انسانوارگی اشیا
- تنوع آفرینی در اشخاص مناظره (مناظره ی انسان و اشیا و حیوان و نبات)
- کاربرد تمثیلی مناظره ها در بیان عمیق ترین نکات اجتماعی، اخلاقی ، و...
1- آرین پور، یحیی. از نیما تا روزگار ما (از تاریخ ادب فارسی معصر)، چاپ سوم، انتشارات زوار، تهران: 1379.
2- اعتصامی، پروین. دیوان، با مقدمه ی ملک الشعرا بهار، چاپ سوم. تهران: مؤسسه ی انتشارات نگاه، 1385.
3- چاووش اکبری، رحیم. حکیم بانوی شعر فارسی؛ زندگی و شعر پروین اعتصامی، چاپ دوم. تهران نشر ثالث،: 1380.
4- زرین کوب، عبدالحسین. با کاروان حله؛ مجموعه ی نقد ادبی، چاپ یازدهم. تهران: انتشارات علمی، 1378.
5- شیمسا، سیروس. انواع ادبی، چاپ هفتم. تهران: فردوس، 1379.
6- میرصادقی، میمنت. واژه نامه ی هنر شاعری، فرهنگ تفصیلی اصطلاحات فن شعر و سبک ها و مکتب های آن، چاپ دوم همراه با افزوده ها. تهران: کتاب مهناز، 1376.
7- یوسفی، غلامحسین. چشمه ی روشن، چاپ ششم، تهران: انتشارات علمی، 1373.
در آغازین سال های سده ی حاضر که شاعران دوره ی بازگشت ادبی با تقلید از برجسته ترین قالب های شعری دو سبک فخیم خراسانی و عراقی (قصیده و غزل) ره به جایی نبرده بودند، امثال ملک الشعرای بهار، پروین اعتصامی، و ... در صدد یافتن راهی برای نجات شعر و دمیدن روحی تازه در کالبد نیمه جان آن بودند.
هر چند در این میان نام و نقش نوگرایانی چون نیما مجال نمود بیشتری یافته، لیکن غفلت از تلاش اعتدال گرایانی چون بهار و پروین در تغیر و تازه کردن شعر دور از انصاف می نماید.
ملک الشعرای بهار، شاعر و بنیان گذار سبک شناسی در ایران، در مقدمه ی مختصر اما جامعی که بر دیوان این بزرگ بانوی شعر فارسی نوشته، دیوان او را ترکیبی از دو سبک و شیوه ی لفظی و معنوی آمیخته با سبکی مستقل می داند؛ این دو شیوه یکی شیوه ی شعرای خراسان خاصه ناصر خسرو و دیگری شیوه ی شاعران عراق به ویژه شیخ سعدی است که (با سبک و اسلوب مستقلی) که خاص امروز و بیشتر پیرو تجسم معانی و حقیقت جویی است، ترکیب یافته و شیوه ای بدیع به وجود آورده است.» (بهار، دیوان پروین، ص 27)
شهریار، دیگر شاعر معاصر پروین، با نظر به همین دیدگاه استاد بهار برجسته ترین ویژگی های شعر او را چنین بر شمرده است:
«عجین سبک خراسانی و عراقی او به نام مکتب پروین خصایصی دارد که خاص اوست به شخصیت و به استقلال هنوز پیرو او کس بدان متانت نیست به سبک او نتوانسته کس بدو پیوست... . » (نقل از: حکیم بانوی شعر فارسی... ، ص 318)
بی تردید آنچه سبب شده تا پروین صاحب مکتبی مستقل در شعر خواندن شود، در گرو همین مناظرات اوست.
ساده ترین تعریفی که از مناظره (debate) به دست داده اند، شعری است که به شیوه ی گفتگو و سؤال و جواب طرح شده باشد؛ شیوه ی گفتگو به قصد غلبه بر حریف، ارزش تمثیلی، ارزش نمایشی و جاندار نمایی از ویژگی های مهم این نوع شعری به شمار می رود.
شکل مناظره از دیرباز در بین بیشتر ملت ها رایج بوده است؛ در ادبیات غربی، قدمت سرودن مناظره به دوران یونان باستان و به اریستوفان (450-385ق.م.؟) شاعر یونانی و دو اثر معروف او به نام «غوک ها» و «ابرها» می رسد که در اولی دو شاعر و در دومی دو مفهوم حق و ناحق در برابر یکدیگر قرار گرفته و به مناظره پرداخته اند... اما اوج رواج مناظره در قرن های دوازدهم و سیزدهم میلادی بوده است... در ادبیات عرب کمتر به مناظره بر می خوریم، اما نمونه هایی از مناظره منثور در کتاب مقامات حریری تألیف قاسم ابن علی حریری (446-515 یا 516) وجود دارد.» (واژه نامه ی هنر شاعری، ص 255)(1)
منظومه ی درخت آسوریک که مناظره ای بین درخت خرما و بز به زبان پهلوی ساسانی است، نشان دهنده ی حضور این شیوه در ادبیات ایرانی پیش از اسلام است. (همان جا، ص 254) قدیم ترین نمونه های بازمانده از این شیوه در ادبیات پس از اسلام ایران در مقدمه ی برخی قصاید اسدی توسی دیده می شود. اگر چه از فاصله ی مناظرات اسدی توسی(متوفی 465ق) تا عصر حاضر، حضور کمرنگ مناظره در شعر شاعرانی چون امیر معزی (متوفی 518ق؟)، نظامی گنجه ای (متوفی 619ق)، هلالی جغتایی (مقتول 936ق)، طالب جاجرمی (قرن نهم هجری)، خواجه مسعودی قمی (قرن نهم هجری)، و میرزا محمد نصیر اصفهانی (متوفی1192) دیده می شود، اما می توانست با دوره ی فترتی که از آن روزگار تا عصر پروین ادامه یافته بود، از اذهان دور و محو شود. این شیوه با «استقلال فکر و نبوغ پروین» زندگی دوباره ای یافت؛ هم از شهریار ملک سخن است که تحت تأثیر دیباچه ی مشهور بهار گفته:
«نبوغ اصلی پروین در آن مناظره هاست مناظرات که منسوخ بود و چون منسوخ حریف نابغه آن را دوباره احیا کرد به سعی او ادب پارسی غنی تر شد.»
پروین در قالب مسمط، غزل (2)، مثنوی، قصیده و قطعه شعر سروده، اما بسامد توجه وی به این قالب ها به ترتیب عبارت است از: 2/41%، 4/34%، 23/67%، 26%، 43/47%. این بررسی گرایش وی را بیشتر به سمت قطعه سرایی نشان می دهد.
دیگر بررسی آماری، نشان می دهد که 59% از اشعار پروین به شیوه ی مناظره (در دو قالب قطعه و مثنوی)(3) سروده شده است؛ از مجموع این مناظره ها 65% در قالب قطعه و تنها 35% در قالب مثنوی است.
اگر شکل گیری و تمایز یک قالب شعری را نسبت به قالب شعری دیگر در گرو سه عامل قافیه، تعداد ابیات و موضوع بدانیم، در شعر پروین تنها عامل اول نقش آفرین است؛ زیرا موضوع و سبک در این دو قالب، واحد اما تعداد ابیات - که ممیزه ی دقیقی میان این دو قالب شعری نیست- متفاوت به نظر می رسد. نگاهی به بسامدهای ذکر شده، گواه غلبه و تشخص شیوه مناظره به ویژه در قالب قطعه و سپس در قالب مثنوی است. با طرح این زمینه، سطوح سه گانه ی زبان، ادب و اندیشه را در مناظره های وی مورد بررسی قرار می دهیم:
1- زبان
زبان شعر پروین بسیار متأثر از دو سبک خراسانی و سبک عراقی است؛ این تأثیر پذیری (در حوزه ی صرف و نحو زبان) در قصاید بیشتر از سبک خراسانی و در مقطعات و مثنوی ها از سبک عراقی دیده می شود. در حقیقت این زبان تازه ی پروین نیست که به شعر او تازگی بخشیده، بلکه چنان که امثال یحیی آرین پور نیز اشاره کرده اند، «پروین از دایره ی شعر استادان قدیم پا فراتر ننهاده و هیچ گونه دخل و تصرفی در سبک و شیوه ی قدما نکرده است.» (از نیما تا روزگار ما، ص 541) زرین کوب، علت گرایش پروین به قالب های فکری و بیانی گذشته را چنین بیان کرده است: «میراث قدما در عصر حیات او هنوز در محیط ادبی و فکری عصر بیش از آن غلبه داشت که فکر عصیان بر ضد آنها را خاصه در محیط تربیتی شاعر در ذهن او راه تواند داد.» (با کاروان حله، ص 372) و به شکلی واضح تر، تبحر اعتصام الملک در ادب فارسی و عربی، و تأثیر معاشران پدرش از جمله دهخدا، بهار، سید نصراله تقوی و عباس اقبال را که هر کدام با شعر گذشته آشنایی بسیار داشتند، دلیل تأثیرپذیری شعر پروین از شیوه ی قدما می شمرد. (همان جا، ص 365) شواهدی زبانی را از قصاید پروین ببینید:
کاربرد واژه های کهنه:
مانند انگشت (زغا) در بیت زیر:
بیدار شو ای گوهری که انگشتدر جایگه در شاهوار است
نیز به کارگیری واژه های دیگری از این دست، مانند: هگرز، زیراک، اژدر، و... ، تخفیف کلمه، مانند کاربرد فسرده به جای افسرده:
ای گل نوزاد فسرده مباش
زان که تو را اول نشو و نماست
نیز: نیم(نیستم)، اهرمن (اهریمن)، فکندی (افکندی)، و...
کاربرد فعلی نهی با «م»:
در همه جا راه تو هموار نیستمست مپوی این ره هموار را
نیز: مپیچ، مشو، مگردان، مفروش، و ... .
کاربرد فعل امر بدون «بِـ»:
گر زنده ای و مرده نه ای کار جان گزینتن پروری چه سود چو جان تو ناشتاست
کاربرد فعل امر با نشانه ی «می»:
می جوی گرچه عزم تو ز اندیشه برتر استمی پوی گرچه راه تو در کام اژدهاست
کاربرد فعل نیشابوری (ماضی نقلی بدون حذف فعل «است»):
ره و رسم بازارگانی چه دانیتو کز سود نشناختستی زبان را
نیز: خواندستی، شدستی، و ... .
حرف اضافه ی «زی»:
سمند تو زی پرتگاه از چه پویدببین تا به دست که دادی عنان
را حرف اضافه ی دوتایی یا مزدوج:
به سر بر شو این گنبد آبگون رابه رود اندرون خانه عاقل نسازد
«یکی»، نشانه ی نکره:
چرخ یکی دفتر کردارهاستپیشه مکن بیهده کردار را
«را» ی فک اضافه:
تا تو ز بیغوله گذر می کنیرهزن طرار تو را در قفاست
2- سطح ادبی
در دیوان پروین توجه چندانی به آرایه های ادبی و ابزارهای بیانی دیده نمی شود. این مسأله بدین معنی نیست که شعر او از این دو خالی و بی بهره است؛ بلکه آرایه های بدیعی و ترفندهای بیانی به طرزی طبیعی و روان در اشعارش راه یافته است، مثلاً:شصت سال آفت این دریا دید
در جایگه درّ شاهوار است
جناس میان شصت و شست، تناسب میان دریا و ماهی و شست، و به نوعی کاربرد رد الصدر الی العجز.
یا: خوی کردم با بد و نیک سپهر
نیکیم را بد شمرد آن سست مهر
تضاد بد و نیک، تکرار و عکس بد و نیک، ایهام تناسب میان سپهر و مهر.
اما در بسیاری از اشعارش سادگی و بی پیرایگی سخن به چشم می خورد، مثلاً به ابیاتی از شعر «پیام گل» توجه کنید:
به آب روان گفت گل کز تو خواهم
که رازی که گویم به بلبل بگویی
پیام او فرستد، پیامش بیاری
به خاک ار در افتد، غبارش بشویی
بگویی که ما را بود دیده بر ره
که فردا بیایی و ما را ببویی
با وجود این، در بحث از سطح ادبی شعر پروین دو نکته ی مهم گفتنی است:
2-1 تخیل و تشخیص:
منظور نگارنده از این تخیل، تخیل آغازین شاعر برای یافتن رابطه میان اشخاص مناظره و یا به تعبیر امروزی یافتن سوژه است. به تعبیر دکتر غلامحسین یوسفی، ذهن پروین در ورای هر چیز نکته ها کشف می کند. این جهان پر جلوه که پروین در شعر خود نقش می نماید و بینش و ادراک عمیق او ما را به عوالمی تازه سیر می دهد، در شعر فارسی درخششی بسیار دارد. (چشمه ی روشن، ص 423) چنان که در پیک پیری می گوید:ز سری موی سپیدی رویید
خنده ها کرد بر او موی سیاه
که چرا در صف ما بنشینی
تو ز یک راهی و ما از یک راه
دیوان پروین، ص 261)
و یا در شعر «توانا و ناتوان»:
در دست بانویی به نخی گفت سوزنی
کای هرزه گرد بی سرو بی پا چه می کنی
ما می رویم تا که بدوزیم پاره ای
هر جا که می رسیم، تو با ما چه می کنی
(همان جا، ص 275)
اشخاص یا شخصیت های آفریننده ی یک مناظره گاه هر دو انسانند؛ مانند: عالم و نادان، کودکی یتیم و پیرزنی گوژپشت، بزرگ وگدا، طفل و حکیم، دزد و درویش، جوان و پیر، و... که در این صورت برای امکان تعمیم به افراد آن صنف از اجتماع، اشخاص مناظره به شکل اسم عام و گاه به شکل نکره به کار می روند.
گاهی نیز اشخاص مناظره همچون نوع «فابل»- که سابقه ی دیرینه ای در ادب فارسی دارد- از میان حیوانات برگزیده می شوند؛ مانند: بلبل و طوطی، ماهیخوار و ماهی، روباه و ماکیان، گنجشک و هما، و ... . اشیا و پدیده های طبیعی، دسته ی دیگر از اشخاص مناظره اند؛ مانند: آب روان و گل، سرو و گل سرخ، گلستان و برف، کوه و کاه، هیمه و اخگر، نخ و سوزن، و...
از نوآوری های پروین، رو در رو قرار دادن اشخاص انسانی و غیرانسانی در برخی دیگر از مناظره هاست؛ از این نمونه می توان به مناظره ی گرگ و چوپان، سلیمان و مور، کاهل و عنکبوت، باغبان و گل، پیرزن و دوک، و نیز گونه ی گفتگوی اشیا و پدیده های طبیعی با حیوانات مانند بلبل و گل، بلبل و ماه، و موش و تله اشاره کرد. اگرچه بسامد گفتگوی دو اسم معنی همچون امید و ناامیدی، و یا یک اسم معنی در مناظره، مانند دیده و دل و یا کعبه و دل چندان چشمگیر نیست، اما کاربردی تازه به شمار می رود. اسم های معنی با بسامد 2/52%، گفتگوی اشخاص انسانی با بسامد 15/96%، ترکیبی از گفتگوی اشیا و پدیده های طبیعی با انسان یا حیوان با بسامد 21/84%، گفتگوی حیوانات با بسامد 24/36%، و بالاخره مناظره ی پدیده های طبیعی و اشیا با بسامد 35/29% کمینه و بیشینه ی کاربرد شخصیت های مناظرات پروین را نشان می دهد. از این جهت که اشخاص مناظره همیشه انسان نیستند، «تشخیص» از ویژگی های اصلی این نوع شعر به شمار می رود.
در بحث از اشخاص مناظره، توجه به زوج های همخوانی چون «گل و بلبل»، «شانه و آینه»، «عدس و ماش»،«دیوار و پایه»، «گنجشک و کبوتر» و... با بسامد 41/6%، و زوج های ناآشنا و ناهمخوانی چون «بلبل و مور»، «بلبل و ماه»،«حلزون و کرم پیله»، «ذره و خفاش» و... با بسامد 14/16%، و همچنین زوج های متضاد و مقابل هم مانند «مور و پیل»، «خورشید و ذره»، «گربه و موش»، «زاغ و طاوس»، «دزد و قاضی»، و.. با بسامد 44/24% از دیگر ظرایف قابل بررسی در این گونه اشعار است.
سخن از اشخاص مناظره را بی اشاره به دو نکته ی زیر نمی توان به پایان برد: نخست، حضور اشخاصی چند - بیش از دو نفر- در شعری با عنوان «دو محضر» در قالب مثنوی است که در آن گفتگوی قاضی کشمیر و زن و دربان و خادم و دایه و فراش و باغبان و کنیز به نمایش گذاشته شده ست. دیگر، استفاده از شیوه ی سخن گفتن یک سویه - بدون حضور یا بدون پاسخ گفتن طرف مقابل- در مناظره است؛ اشعار زیر نمونه ی این گونه شعرند: تهدیست، تیره بخت، شکایت پیرزن، شکنج روح، فریاد حسرت، قلب مجروح، کارآگاه و گره گشای.
2-2 تمثیل:
هنر دیگر شعر در آفریدن مناظره ها، ارزش تمثیلی آنهاست؛ در حقیقت اساس آفرینش هنری مناظره ها همین ارزش تمثیلی آنهاست. این تمثیل ها- با توجه به بسامد در شعر پروین-به تمثیل های اخلاقی، اجتماعی-سیاسی، و عرفانی قابل تقسیم اند. یحیی آرین پور در این باره نوشته است: «قسمت عمده ی اشعار پروین به صورت قصه سروده شده و غالباً با شیوه ی مناظره است ... در قصه های پروین انسان ها، جانوران، پرندگان، و حتی اشیاء جامد و بیجان... همه به طرز جالبی با هم سخن می گویند و از گفت و شنود آنها نتایج اخلاقی و آموزشی گرفته می شود.» (از نیما تا روزگار ما، ص 4-543)از نمونه های تمثیل های اخلاقی، شعر«بازی زندگی» است:
عدسی وقت پختن از ماشی
روی پیچید و گفت این چه کسی است
ماش خندیدی و گفت غره مشو
زانکه چون من فزون و چون تو بسی است
هر چه را می پزند، خواهد پخت
چه تفاوت که ماش یا عدسی است
جز تو در دیگ، هر چه ریخته اند
تو گمان می کنی که خار و خسی است
زحمت من، برای مقصودی است
جست و خیز تو بهر ملتمسی است
کارگر هر که هست محترم است
هر کسی در دیار خویش کسی است...
(دیوان پروین، ص 163)
نیز: روباه و ماکیان، دو محضر، مژگان و مردمک، تابه و دیگ، عمر گل، و... .
اندیشه های اجتماعی و سیاسی در شعر پروین - نه آن سان که در شعر امثال فرخی یزدی سراغ داریم- دیده می شود، ولی به تعبیر مؤلف «از نیما تا روزگار ما» «فریاد او ناتوان است و از حدود ناله و شکایت نمی گذرد». (از نیما تا روزگار ما، ص 543) از نمونه تمثیل های اجتماعی-سیاسی او «دزد و قاضی» است:
برد دزدی را سوی قاضی عسس
خلق بسیاری روان از پیش و پس
گفت قاضی کاین خطاکاری چه بود
دزد گفت: از مردم آزاری چه سود
(دیوان پروین ص 84)
نیز شعر گرگ و شبان، طفل و حکیم، صاعقه ی ما ستم اغنیاست، و... تمثیل های اجتماعی -سیاسی به شمار می روند:
شنیدستم یکی چوپان نادان
بخفتی وقت گشت گوسفندان
در آن همسایگی گرگی سیهکار
شدی همواره زن خفتن خبردار
گرامی وقت را فرصت شمردی
گهی از گله کشتی گاه بردی
(همه جا، ص 106)
نظر زرین کوب درباره ی تمثیل های پروین چنین است: «پروین قبل از هر چیز شاعر تربیت و شاعر اخلاق است، اما تربیت و اخلاق او مبتنی بر اندیشه ی عرفانی است... عرفان پروین با همان تمثیل ها و تصویرهایی که نزد امثال سنایی و عطار و مولانا جلال الدین هست به بیان می آید و در پاره ای موارد تحت تأثیر آنهاست». (با کاروان حله، ص 371) از نمونه تمثیل های بارگه ی عرفانی پروین می توان به «شهر شکسته»، «عشق حق» و «کعبه ی دل» اشاره کرد. ابیاتی از شعر اخیر وی بنگرید:
کسی کاو کعبه ی دل پاک دارد
کجا زآلودگی ها باک دارد
چه محرابی است از دل با صفاتر
چه قندیلی است از جان روشناتر
خوش آن کاو جامه از دیبای جان کرد
خوش آن مرغی کزین شاخ آشیان کرد...
(دیوان پروین، ص 101)
از دیگر ویژگی های یاد کردنی شعر پروین در سطح ادبی- که خود بحثی مستقل و مجزا می طلبد - قابلیت و استعداد بسیاری از ابیات وی برای تبدیل شدن به ضرب المثل است. درباره ی اهمیت این موضوع همین بس که دکتر زرین کوب با وجود اشاره به چاپ نخستین شعرهای پروین از حدود سال 1300 شمسی در مجله ی بهار، شهرت پایدار پروین را بین سال ای 1308 تا 1311 که امثال و حکم دهخدا در تهران به چاپ سیده و در ضمن آن برخی ابیات پروین را نقل و نام او را در ردیف شاعران معروف فارسی ذکر کرده بود، می داند.(با کاروان حله، ص 364)
3- اندیشه و حکمت در شعر پروین
بسامد تمثیل های اخلاقی، درس زندگی و انسانیت، بینش اجتماعی، خردورزی و سفارش به نیکی و راستی آنچنان در شعر پروین نمود یافته که بانویی سی و پنج ساله را به «بانوی حکیم شعر فارسی» نامبردار کرده است. «دیدن و نادیدن»، «رنج نخست»، «روباه نفس»، «سپید و سیاه»، «سعی و عمل» و ده ها نمونه ی دیگر، از اشعاری هستند که خرد، اندیشه، انساندوستی و میل به ساختن جهانی آرمانی را در برابر دیدگان هر خواننده به نمایش می گذارد.نتیجه ی سخن آن که، پروین با کاربرد خاص عناصر شعری (زبان، عاطفه، تخیل، موسیقی، و شکل شعر) نه تنها به نوعی ممتاز از شعر زندگی تازه ای بخشیده است، بلکه می توان ادعا کرد که در عصر حاضر صاحب سبکی فردی است.
از مهم ترین ویژگی های سبک مناظره های پروین می توان به موارد زیر اشاره کرد:
گرایش به زبان شعر خراسانی و عراقی در دو حوزه ی صرف و نحو
- تزریق عاطفه ی رقیق انسانی و سپس عاطفه ی زنانه در شعر
- تخیلی بسیار غنی و قوی در یافتن سوژه های داستانی برای مناظره
- نکره یا اسم عام به کاربردن اشخاص مناظره
- حذف زمان و مکان در روایت برای جاودانگی شعر
- معرفی اشخاص مناظره در بیت آغازین شعر
- استفاده از شیوه ی ادعای ترجیح یکی از اشخاص مناظره بر دیگری و سپس رد آن ادعا از زبان شخصیت دیگر مناظره (متأثر از مقاله نویسی)
- زندگی بخشیدن به شعر با استفاده از تشخیص یا انسانوارگی اشیا
- تنوع آفرینی در اشخاص مناظره (مناظره ی انسان و اشیا و حیوان و نبات)
- کاربرد تمثیلی مناظره ها در بیان عمیق ترین نکات اجتماعی، اخلاقی ، و...
منابع تحقیق :
1- آرین پور، یحیی. از نیما تا روزگار ما (از تاریخ ادب فارسی معصر)، چاپ سوم، انتشارات زوار، تهران: 1379.2- اعتصامی، پروین. دیوان، با مقدمه ی ملک الشعرا بهار، چاپ سوم. تهران: مؤسسه ی انتشارات نگاه، 1385.
3- چاووش اکبری، رحیم. حکیم بانوی شعر فارسی؛ زندگی و شعر پروین اعتصامی، چاپ دوم. تهران نشر ثالث،: 1380.
4- زرین کوب، عبدالحسین. با کاروان حله؛ مجموعه ی نقد ادبی، چاپ یازدهم. تهران: انتشارات علمی، 1378.
5- شیمسا، سیروس. انواع ادبی، چاپ هفتم. تهران: فردوس، 1379.
6- میرصادقی، میمنت. واژه نامه ی هنر شاعری، فرهنگ تفصیلی اصطلاحات فن شعر و سبک ها و مکتب های آن، چاپ دوم همراه با افزوده ها. تهران: کتاب مهناز، 1376.
7- یوسفی، غلامحسین. چشمه ی روشن، چاپ ششم، تهران: انتشارات علمی، 1373.
پی نوشت ها :
1- گفتنی است که در نثر فارسی نیز نمونه هایی از مناظره را در کتاب مقامات حمیدی می توان یافت.
2- ملک الشعرا بهار، در دیباچه ی خود بر دیوان پروین به حضور چند غزل در شعر پروین اشاره کرده است، اگر چه دکتر یوسفی در برشمردن قالب های شعر این شاعر متذکر وجود غزل نیست. رک: چشمه ی روشن، ص 415.
3- سیروس شمیسا گویی سهواً قالب شعری مناظره را قصیده ی قطعه خوانده است و از قالب مثنوی یاد نکرده است! ر.ک: انواع ادبی، ص227.