محصور شدن آلمان در میان کشورهای متفق، آنان را به فکر واداشت تا به دنبال تولید سوخت مصنوعی باشند. طرح تولید سوخت مصنوعی به شرکت «آی. جی. فاربن» واگذار شده بود. انجام این طرح به معنای بی نیاز شدن آلمان از نفت وارداتی و کاهش فشار بر ارز خارجی بود.
در آن سوی جهان، یعنی در اروپا، آلمان نازی هم با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کرد. محصور شدن آلمان در میان کشورهای متفق، آنان را به فکر واداشت تا به دنبال تولید سوخت مصنوعی باشند. طرح تولید سوخت مصنوعی به شرکت «آی. جی. فاربن» واگذار شده بود. انجام این طرح به معنای بی نیاز شدن آلمان از نفت وارداتی و کاهش فشار بر ارز خارجی بود.
در اواخر دهه ۱۹۳۰، ۹۰ درصد انرژی آلمان از زغال سنگ و ۵ درصد از نفت حاصل می شد و آلمان هیتلری برنامه های بلند پروازانه ای برای تسلط بر سراسر اروپا داشت. به این منظور نخست باید اقتصاد را سازمان می دادند و ماشین جنگی آلمان شامل هواپیماهای بمب افکن و جنگنده، تانک، کامیون و ... را به راه می انداختند که همگی آنها نیاز مبرمی به سوخت داشتند.
فرآیند تولید سوخت مصنوعی به روش هیدروژنی کردن از ایده های شیمیدانی آلمانی به نام «فردریش برگیوس» بود که نخستین بار توانست مایعی از زغال سنگ به دست آورد. این طرح با افزودن هیدروژن به زغال سنگ در مجاورت یک کاتالیزور در دما و فشار بسیار بالا بود. البته فرآیندهای دیگری نیز مانند روش «فیشر روپش» وجود داشت که روش برگیوس مناسب تر از بقیه تشخیص داده شد. نخستین کارخانه فاربن در «لیونا» تأسیس شد و گروه بریتانیایی شرکت استاندارد اویل نیوجرسی با آن همکاری کرد. در سال ۱۹۲۹ میان آن دو شرکت قراردادی منعقد شد که طبق آن استاندارد اویل، حق انحصاری هیدروژنی کردن را در خارج از آلمان به دست می آورد و در مقابل، فاربن ۲ درصد از سهام استاندارد اویل یعنی ۵۴۶ هزار سهم به ارزش ۳۵ میلیون دلار را صاحب می شد.
در سال ۱۹۳۱ کارخانه لیونا روزانه ۲ هزار بشکه تولید داشت، ولی اضافه تولید نفت در نتیجه اکتشاف های جدید در تگزاس شرقی سبب افزایش عرضه و کاهش تقاضا شده بود و در نتیجه به خطر افتادن طرح شرکت فاربن شده بود، زیرا هزینه تولید یک لیتر « لیونا بنزین» ۱۰ برابر قیمت یک گالن بنزین بود که از خلیج مکزیک به آلمان حمل می شد. خطر وابستگی به نفت زمانی برای آلمان مشخص شد که صدور نفت به ایتالیا به دنبال اشغال اتیوپی، منع شد، ولی به علت دخالت «پیر لاوال»، نخست وزیر فرانسه تصویب نشد. در صورت قطع صدور نفت به ایتالیا، نیروهای آن کشور چاره ای جز عقب نشینی نداشتند که در آن صورت شکستی حقارت بار بر کشورهای محور تحمیل می شد. دیگر این که در اختیار گرفتن جایگاه های فروش نفت متعلق به شوروی در آلمان سبب قطع فروش بنزین شوروی در سال ۱۹۳۶ شد. برنامه چهار ساله آلمان سبب شد تا یک صنعت تولید سوخت مصنوعی کارآمد ایجاد شود. در اول سپتامبر ۱۹۳۹ که جنگ آغاز شد، ۱۴ کارخانه هیدروژنی کردن در آلمان مشغول به کار و ۶ کارخانه دیگر در شرف تأسیس بودند.
در سال ۱۹۴۰ تولید سوخت مصنوعی به ۷۲ هزار بشکه در روز رسیده بود که ۴۶ درصد نیازهای کشور را دربر می گرفت و ۹۵ درصد بنزین هواپیماهای آلمان از این راه تامین می شد. نبرد در جبهه غرب سبب بهتر شدن وضع آلمان شد، زیرا مقادیر عظیمی از ذخایر نفت کشورهای اشغال شده را تصاحب کرد. هنگامی که فرانسه از پا درآمد و انگلستان در جزیره خود به محاصره افتاد، توجه هیتلر به شرق معطوف شد. سرزمین روسیه و منابع عظیم آن، هیتلر را مجذوب خود کرده بود. نفت قفقاز و خاک سیاه اوکراین دلیل اصلی حمله آلمان به شوروی بود. علاوه بر آن، روسیه تهدیدی برای حوزه های نفتی «پلوئستی رومانی» بود، زیرا ۵۸ درصد نفت آلمان در سال۱۹۴۰ از آنجا تامین می شد. به این ترتیب، در ساعت ۳ صبح روز ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ ارتش سه میلیون نفری آلمان، حمله به اتحاد شوروی را آغاز کرد و با اتکا به «بلیتز کریگ» (عملیات برق آسا) در عمق خاک شوروی پیش رفت. آلمانی ها در محاسبه رساندن تدارکات و به ویژه سوخت، اشتباه کرده بودند و هنگامی که تصمیم گرفته شد تا مسکو به جای باکو هدف نخست باشد، زمستان روسیه فرا رسیده بود و ارتش آلمان گرفتار سرما شده بود. در ۵ و ۶ دسامبر ۱۹۴۱، «ژنرال گورگی ژوکوف» نخستین ضد حمله شوروی را ترتیب داد. ارتش نازی هرگز نتوانست پس از آن حمله، کمر راست کند. آلمان علاوه بر اشتباه در محاسبه طول و امتداد خطوط تدارکاتی، در محاسبه ذخایر نیروی انسانی در تحمل سختی و سرما نیز اشتباه کرده بود. تا آن هنگام، روسیه ۶ تا ۸ میلیون کشته و اسیر داده بود و حمله نکردن ژاپن به روسیه سبب شد تا استالین نیروهای مستقر در سیبری را به جبهه غرب سرازیر کند.
در ماه های نخست سال ۱۹۴۲ طرح حمله دیگری به شوروی ریخته شد. این بار هدف اصلی نفت قفقاز بود، سپس پیشروی به سوی ایران و عراق و پس از آن هندوستان. در ۹ اوت ۱۹۴۲ ارتش آلمان به
«مایکوپ»؛ غربی ترین مرکز نفت قفقاز، رسید، ولی در وضعیت عادی تولید این حوزه از یک دهم تولید باکو فراتر نمی رفت. از سوی دیگر، تمام چاه های نفت این منطقه نابود شده بود و تا ژانویه ۱۹۴۳ بیش از ۷۰ بشکه نفت در روز تولید نداشتند. آلمانی ها در روسیه به ذخایر نفتی زیادی دست یافته بودند، ولی اشکال در اینجا بود که تانک های روسی سوخت گازوییل مصرف می کردند، ولی تانک های آلمانی بنزین سوز بودند. تمام حمله های آلمان به مقصد گروزنی و باکو بی نتیجه ماند، زیرا شهر «استالین گراد» پاشنه آشیل ارتش آلمان شده بود و سپاه ششم آلمان در آنجا به محاصره نیروهای ارتش سرخ درآمده بود. سرانجام در اوایل فوریه ۱۹۴۳، ۹۱ هزار سرباز آلمان در استالینگراد تسلیم شدند. باز هم نفت تعیین کننده سرنوشت جنگ شده بود. این شکست نه تنها در جبهه شرق که در سرزمین های خشک و بی آب و علف شمال آفریقا، نیز روی داده بود. «ژنرال اروین رومل» که در فوریه ۱۹۴۱ با یک لشکر کامل زرهی به شمال آفریقا فرستاده شده بود، در ابتدای پیاده شدن در آفریقا به پیروزی های حیرت انگیزی در مقابل بریتانیایی ها دست یافته بود. در اواخر سال ۱۹۴۱ و اوایل سال ۱۹۴۲ که سوخت کافی به نیروهای وی رسیده بود، رومل با یک حمله برق آسا در ظرف یک هفته، سیصد مایل پیشروی کرد و از مرز مصر گذشت، ولی در ایستگاهی کوچک به نام «العلمین» متوقف شد. این به آن دلیل بود که متفقین پاشنه آشیل دیگری برای ارتش آلمان ایجاد کرده بودند و این پاشنه آشیل «جزیره مالت» بود که از آنجا به تمام کشتی های تدارکاتی کشورهای محور حمله می شد و دلیل دیگر متوقف شدن نیروهای رومل این بود که متفقین کلیدهای رمز آلمان و ایتالیا را کشف کرده بودند. به هر کاروان تدارکاتی به سرعت حمله می شد. توقف آلمانی ها در «العلمین» فرصتی به بریتانیا داد تا نیروهای خود را تجدید کند، «ژنرال برنارد لاو مونتگومری» به فرماندهی سپاه هشتم بریتانیا منصوب شد. نیروهای بریتانیا آماده ضد حمله به آلمانی ها شدند. نخستین جنگ رومل و مونتگومری به «جنگ علم حلفا» مشهور شد. نیروهای رومل نمی توانستند از سد آتش توپخانه انگلیسی ها بگذرند. در ضمن بیشتر سوخت ارسالی به آفریقا به قعر دریا رفته بود. رومل تقاضای کمک سریع کرد، ولی این کمک هرگز به وی نرسید. مونتگومری در ۲۳ اکتبر، ضد حمله خود را با آتش شدید توپخانه آغاز کرد. این «نبرد دوم العلمین» بود که کار آفریکا کورپس رومل را یکسره کرد. غرق شدن چهار کشتی حامل بنزین در بندر «طبرق» سبب شد تا نیروی زرهی رومل از کار بیفتد. فاجعه دیگر زمانی رخ داد که نیروهای آمریکایی در مراکش و الجزایر در مسیر عقب نشینی رومل پیاده شدند. نیروهای آلمان و ایتالیا در شمال آفریقا که ۹۱ هزار نفر بودند تا ماه مه همان سال تسلیم شدند. در نوشته های رومل که پس از مرگش چاپ شده است، این جمله به چشم می خورد: «از دلاورترین مردان، بدون اسلحه کاری ساخته نیست، اسلحه بدون مهارت به هیچ دردی نمی خورد و در جنگ متحرک از اسلحه و مهمات کاری بر نمی آید، مگر وسیله نقلیه و سوخت کافی برای جابه جایی آنها وجود داشته باشد».
رژیم نازی دیر دریافته بود که اقتصاد آلمان باید تولید سوخت های مصنوعی و سایر مواد لازم را برای تدارک یک جنگ دراز مدت افزایش دهد. مسئولیت طرح های آلمان به «آلبرت اشپیر» سپرده شده بود. او در سال ۱۹۴۲ به سمت وزیر تسلیحات و تولیدهای جنگی آلمان منصوب شد. در دوران وزارت وی تولید هواپیما، جنگ افزار و مهمات سه برابر و تولید تانک شش برابر شد. در سال های ۱۹۴۰ و ۱۹۴۳ تولید سوخت مصنوعی از ۷۲ هزار بشکه به ۱۲۴ هزار بشکه در روز رسیده بود. از زندانیان اردوگاه های کار اجباری نیز برای طرح های شرکت فاربن استفاده می شد. براساس یک برآورد تا سال ۱۹۴۴، یک سوم نیروی کار در صنعت سوخت مصنوعی آلمان از کارگران اجباری تامین شده بود. تا مدت های طولانی، نیروی هوایی متفقین به کارخانه های سوخت مصنوعی آلمان توجه نداشتند و توجه خود را به راه آهن فرانسه معطوف کرده بودند، ولی طرح «ژنرال کارل اسپاتس»، فرمانده نیروی هوایی راهبردی ایالات متحده در اروپا مبنی بر بمباران تاسیسات سوخت مصنوعی با استفاده از ۹۳۵ بمب افکن با حمایت جنگنده ها، نتیجه ای وحشتناک برای آلمان رقم زد؛ از این رو در ۸ ژوئن، ژنرال اسپاتس، فرمان رسمی خود را مبنی بر محروم کردن نیروهای مسلح دشمن از نفت صادر کرد. پس از هر بمباران، گروه های متعدد کارگران به تعمیر خرابی ها می پرداختند، ولی با گذشت زمان و افزایش حمله های هوایی، تولید به سرعت کاهش یافت. تا پیش از حمله مه ۱۹۴۴ تولید نفت ۹۲ هزار بشکه در روز بود، ولی در سپتامبر همان سال تا روزانه ۵۰ هزار بشکه کاهش یافت. در آن ماه تولید بنزین هواپیما فقط به ۳ هزار بشکه در روز می رسید که معادل ۶ درصد محصول چهار ماه نخست سال ۱۹۴۴ بود. روس ها هم حوزه های نفتی پلوئستی را در رومانی اشغال کردند و وضعیت آلمان وخیم تر شد. در۱۶ دسامبر، آلمانی ها اقدام به یک ضد حمله در جنگل «آردن» کردند و با وجود غافلگیر شدن متفقین، نداشتن تدارکات کافی و نرسیدن نیروهای ذخیره به دلیل نداشتن سوخت کافی این ضد حمله با شکست رو به رو شد. پس از این شکست، تلاش های جنگی راهبردی آلمان پایان یافت. در فوریه ۱۹۴۵ تولید بنزین هواپیما، روزانه فقط یک هزار تن بود، یعنی نصف یک درصد از مقدار تولید چهار ماه اول سال ۱۹۴۴، پس از آن تولید به کلی متوقف شد. ستاره بخت آلمان افول کرد و هیتلر در قرارگاه زیرزمینی دست به خودکشی زد و به این ترتیب، رایش هزار ساله آلمان فقط ۱۲ سال و چند ماه عمر کرد.
منبع: آفتاب
http://www.aftabir.com
در آن سوی جهان، یعنی در اروپا، آلمان نازی هم با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کرد. محصور شدن آلمان در میان کشورهای متفق، آنان را به فکر واداشت تا به دنبال تولید سوخت مصنوعی باشند. طرح تولید سوخت مصنوعی به شرکت «آی. جی. فاربن» واگذار شده بود. انجام این طرح به معنای بی نیاز شدن آلمان از نفت وارداتی و کاهش فشار بر ارز خارجی بود.
در اواخر دهه ۱۹۳۰، ۹۰ درصد انرژی آلمان از زغال سنگ و ۵ درصد از نفت حاصل می شد و آلمان هیتلری برنامه های بلند پروازانه ای برای تسلط بر سراسر اروپا داشت. به این منظور نخست باید اقتصاد را سازمان می دادند و ماشین جنگی آلمان شامل هواپیماهای بمب افکن و جنگنده، تانک، کامیون و ... را به راه می انداختند که همگی آنها نیاز مبرمی به سوخت داشتند.
فرآیند تولید سوخت مصنوعی به روش هیدروژنی کردن از ایده های شیمیدانی آلمانی به نام «فردریش برگیوس» بود که نخستین بار توانست مایعی از زغال سنگ به دست آورد. این طرح با افزودن هیدروژن به زغال سنگ در مجاورت یک کاتالیزور در دما و فشار بسیار بالا بود. البته فرآیندهای دیگری نیز مانند روش «فیشر روپش» وجود داشت که روش برگیوس مناسب تر از بقیه تشخیص داده شد. نخستین کارخانه فاربن در «لیونا» تأسیس شد و گروه بریتانیایی شرکت استاندارد اویل نیوجرسی با آن همکاری کرد. در سال ۱۹۲۹ میان آن دو شرکت قراردادی منعقد شد که طبق آن استاندارد اویل، حق انحصاری هیدروژنی کردن را در خارج از آلمان به دست می آورد و در مقابل، فاربن ۲ درصد از سهام استاندارد اویل یعنی ۵۴۶ هزار سهم به ارزش ۳۵ میلیون دلار را صاحب می شد.
در سال ۱۹۳۱ کارخانه لیونا روزانه ۲ هزار بشکه تولید داشت، ولی اضافه تولید نفت در نتیجه اکتشاف های جدید در تگزاس شرقی سبب افزایش عرضه و کاهش تقاضا شده بود و در نتیجه به خطر افتادن طرح شرکت فاربن شده بود، زیرا هزینه تولید یک لیتر « لیونا بنزین» ۱۰ برابر قیمت یک گالن بنزین بود که از خلیج مکزیک به آلمان حمل می شد. خطر وابستگی به نفت زمانی برای آلمان مشخص شد که صدور نفت به ایتالیا به دنبال اشغال اتیوپی، منع شد، ولی به علت دخالت «پیر لاوال»، نخست وزیر فرانسه تصویب نشد. در صورت قطع صدور نفت به ایتالیا، نیروهای آن کشور چاره ای جز عقب نشینی نداشتند که در آن صورت شکستی حقارت بار بر کشورهای محور تحمیل می شد. دیگر این که در اختیار گرفتن جایگاه های فروش نفت متعلق به شوروی در آلمان سبب قطع فروش بنزین شوروی در سال ۱۹۳۶ شد. برنامه چهار ساله آلمان سبب شد تا یک صنعت تولید سوخت مصنوعی کارآمد ایجاد شود. در اول سپتامبر ۱۹۳۹ که جنگ آغاز شد، ۱۴ کارخانه هیدروژنی کردن در آلمان مشغول به کار و ۶ کارخانه دیگر در شرف تأسیس بودند.
در سال ۱۹۴۰ تولید سوخت مصنوعی به ۷۲ هزار بشکه در روز رسیده بود که ۴۶ درصد نیازهای کشور را دربر می گرفت و ۹۵ درصد بنزین هواپیماهای آلمان از این راه تامین می شد. نبرد در جبهه غرب سبب بهتر شدن وضع آلمان شد، زیرا مقادیر عظیمی از ذخایر نفت کشورهای اشغال شده را تصاحب کرد. هنگامی که فرانسه از پا درآمد و انگلستان در جزیره خود به محاصره افتاد، توجه هیتلر به شرق معطوف شد. سرزمین روسیه و منابع عظیم آن، هیتلر را مجذوب خود کرده بود. نفت قفقاز و خاک سیاه اوکراین دلیل اصلی حمله آلمان به شوروی بود. علاوه بر آن، روسیه تهدیدی برای حوزه های نفتی «پلوئستی رومانی» بود، زیرا ۵۸ درصد نفت آلمان در سال۱۹۴۰ از آنجا تامین می شد. به این ترتیب، در ساعت ۳ صبح روز ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ ارتش سه میلیون نفری آلمان، حمله به اتحاد شوروی را آغاز کرد و با اتکا به «بلیتز کریگ» (عملیات برق آسا) در عمق خاک شوروی پیش رفت. آلمانی ها در محاسبه رساندن تدارکات و به ویژه سوخت، اشتباه کرده بودند و هنگامی که تصمیم گرفته شد تا مسکو به جای باکو هدف نخست باشد، زمستان روسیه فرا رسیده بود و ارتش آلمان گرفتار سرما شده بود. در ۵ و ۶ دسامبر ۱۹۴۱، «ژنرال گورگی ژوکوف» نخستین ضد حمله شوروی را ترتیب داد. ارتش نازی هرگز نتوانست پس از آن حمله، کمر راست کند. آلمان علاوه بر اشتباه در محاسبه طول و امتداد خطوط تدارکاتی، در محاسبه ذخایر نیروی انسانی در تحمل سختی و سرما نیز اشتباه کرده بود. تا آن هنگام، روسیه ۶ تا ۸ میلیون کشته و اسیر داده بود و حمله نکردن ژاپن به روسیه سبب شد تا استالین نیروهای مستقر در سیبری را به جبهه غرب سرازیر کند.
در ماه های نخست سال ۱۹۴۲ طرح حمله دیگری به شوروی ریخته شد. این بار هدف اصلی نفت قفقاز بود، سپس پیشروی به سوی ایران و عراق و پس از آن هندوستان. در ۹ اوت ۱۹۴۲ ارتش آلمان به
«مایکوپ»؛ غربی ترین مرکز نفت قفقاز، رسید، ولی در وضعیت عادی تولید این حوزه از یک دهم تولید باکو فراتر نمی رفت. از سوی دیگر، تمام چاه های نفت این منطقه نابود شده بود و تا ژانویه ۱۹۴۳ بیش از ۷۰ بشکه نفت در روز تولید نداشتند. آلمانی ها در روسیه به ذخایر نفتی زیادی دست یافته بودند، ولی اشکال در اینجا بود که تانک های روسی سوخت گازوییل مصرف می کردند، ولی تانک های آلمانی بنزین سوز بودند. تمام حمله های آلمان به مقصد گروزنی و باکو بی نتیجه ماند، زیرا شهر «استالین گراد» پاشنه آشیل ارتش آلمان شده بود و سپاه ششم آلمان در آنجا به محاصره نیروهای ارتش سرخ درآمده بود. سرانجام در اوایل فوریه ۱۹۴۳، ۹۱ هزار سرباز آلمان در استالینگراد تسلیم شدند. باز هم نفت تعیین کننده سرنوشت جنگ شده بود. این شکست نه تنها در جبهه شرق که در سرزمین های خشک و بی آب و علف شمال آفریقا، نیز روی داده بود. «ژنرال اروین رومل» که در فوریه ۱۹۴۱ با یک لشکر کامل زرهی به شمال آفریقا فرستاده شده بود، در ابتدای پیاده شدن در آفریقا به پیروزی های حیرت انگیزی در مقابل بریتانیایی ها دست یافته بود. در اواخر سال ۱۹۴۱ و اوایل سال ۱۹۴۲ که سوخت کافی به نیروهای وی رسیده بود، رومل با یک حمله برق آسا در ظرف یک هفته، سیصد مایل پیشروی کرد و از مرز مصر گذشت، ولی در ایستگاهی کوچک به نام «العلمین» متوقف شد. این به آن دلیل بود که متفقین پاشنه آشیل دیگری برای ارتش آلمان ایجاد کرده بودند و این پاشنه آشیل «جزیره مالت» بود که از آنجا به تمام کشتی های تدارکاتی کشورهای محور حمله می شد و دلیل دیگر متوقف شدن نیروهای رومل این بود که متفقین کلیدهای رمز آلمان و ایتالیا را کشف کرده بودند. به هر کاروان تدارکاتی به سرعت حمله می شد. توقف آلمانی ها در «العلمین» فرصتی به بریتانیا داد تا نیروهای خود را تجدید کند، «ژنرال برنارد لاو مونتگومری» به فرماندهی سپاه هشتم بریتانیا منصوب شد. نیروهای بریتانیا آماده ضد حمله به آلمانی ها شدند. نخستین جنگ رومل و مونتگومری به «جنگ علم حلفا» مشهور شد. نیروهای رومل نمی توانستند از سد آتش توپخانه انگلیسی ها بگذرند. در ضمن بیشتر سوخت ارسالی به آفریقا به قعر دریا رفته بود. رومل تقاضای کمک سریع کرد، ولی این کمک هرگز به وی نرسید. مونتگومری در ۲۳ اکتبر، ضد حمله خود را با آتش شدید توپخانه آغاز کرد. این «نبرد دوم العلمین» بود که کار آفریکا کورپس رومل را یکسره کرد. غرق شدن چهار کشتی حامل بنزین در بندر «طبرق» سبب شد تا نیروی زرهی رومل از کار بیفتد. فاجعه دیگر زمانی رخ داد که نیروهای آمریکایی در مراکش و الجزایر در مسیر عقب نشینی رومل پیاده شدند. نیروهای آلمان و ایتالیا در شمال آفریقا که ۹۱ هزار نفر بودند تا ماه مه همان سال تسلیم شدند. در نوشته های رومل که پس از مرگش چاپ شده است، این جمله به چشم می خورد: «از دلاورترین مردان، بدون اسلحه کاری ساخته نیست، اسلحه بدون مهارت به هیچ دردی نمی خورد و در جنگ متحرک از اسلحه و مهمات کاری بر نمی آید، مگر وسیله نقلیه و سوخت کافی برای جابه جایی آنها وجود داشته باشد».
رژیم نازی دیر دریافته بود که اقتصاد آلمان باید تولید سوخت های مصنوعی و سایر مواد لازم را برای تدارک یک جنگ دراز مدت افزایش دهد. مسئولیت طرح های آلمان به «آلبرت اشپیر» سپرده شده بود. او در سال ۱۹۴۲ به سمت وزیر تسلیحات و تولیدهای جنگی آلمان منصوب شد. در دوران وزارت وی تولید هواپیما، جنگ افزار و مهمات سه برابر و تولید تانک شش برابر شد. در سال های ۱۹۴۰ و ۱۹۴۳ تولید سوخت مصنوعی از ۷۲ هزار بشکه به ۱۲۴ هزار بشکه در روز رسیده بود. از زندانیان اردوگاه های کار اجباری نیز برای طرح های شرکت فاربن استفاده می شد. براساس یک برآورد تا سال ۱۹۴۴، یک سوم نیروی کار در صنعت سوخت مصنوعی آلمان از کارگران اجباری تامین شده بود. تا مدت های طولانی، نیروی هوایی متفقین به کارخانه های سوخت مصنوعی آلمان توجه نداشتند و توجه خود را به راه آهن فرانسه معطوف کرده بودند، ولی طرح «ژنرال کارل اسپاتس»، فرمانده نیروی هوایی راهبردی ایالات متحده در اروپا مبنی بر بمباران تاسیسات سوخت مصنوعی با استفاده از ۹۳۵ بمب افکن با حمایت جنگنده ها، نتیجه ای وحشتناک برای آلمان رقم زد؛ از این رو در ۸ ژوئن، ژنرال اسپاتس، فرمان رسمی خود را مبنی بر محروم کردن نیروهای مسلح دشمن از نفت صادر کرد. پس از هر بمباران، گروه های متعدد کارگران به تعمیر خرابی ها می پرداختند، ولی با گذشت زمان و افزایش حمله های هوایی، تولید به سرعت کاهش یافت. تا پیش از حمله مه ۱۹۴۴ تولید نفت ۹۲ هزار بشکه در روز بود، ولی در سپتامبر همان سال تا روزانه ۵۰ هزار بشکه کاهش یافت. در آن ماه تولید بنزین هواپیما فقط به ۳ هزار بشکه در روز می رسید که معادل ۶ درصد محصول چهار ماه نخست سال ۱۹۴۴ بود. روس ها هم حوزه های نفتی پلوئستی را در رومانی اشغال کردند و وضعیت آلمان وخیم تر شد. در۱۶ دسامبر، آلمانی ها اقدام به یک ضد حمله در جنگل «آردن» کردند و با وجود غافلگیر شدن متفقین، نداشتن تدارکات کافی و نرسیدن نیروهای ذخیره به دلیل نداشتن سوخت کافی این ضد حمله با شکست رو به رو شد. پس از این شکست، تلاش های جنگی راهبردی آلمان پایان یافت. در فوریه ۱۹۴۵ تولید بنزین هواپیما، روزانه فقط یک هزار تن بود، یعنی نصف یک درصد از مقدار تولید چهار ماه اول سال ۱۹۴۴، پس از آن تولید به کلی متوقف شد. ستاره بخت آلمان افول کرد و هیتلر در قرارگاه زیرزمینی دست به خودکشی زد و به این ترتیب، رایش هزار ساله آلمان فقط ۱۲ سال و چند ماه عمر کرد.
منبع: آفتاب
http://www.aftabir.com
/ج