روان پریشی

روان پریشی = ناراحتی شدید روانی = سایکوز (Psychosis)، نوعی اختلال روانی است که به از دست دادن ارتباط با واقعیت و پیوند انسانی منجر می شود. برعکس روان نژندها که به مشکلات خود واقف هستند، روان پریش ها از
يکشنبه، 24 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روان پریشی
 روان پریشی

نویسنده: محمد کاوه




 

روان پریشی = ناراحتی شدید روانی = سایکوز (Psychosis)، نوعی اختلال روانی است که به از دست دادن ارتباط با واقعیت و پیوند انسانی منجر می شود. برعکس روان نژندها که به مشکلات خود واقف هستند، روان پریش ها از اختلالات روانی خود بی خبرند. آنها در عالم خیال، دنیایی باب دل خود می سازند که در آن، قادر مطلق خودشان هستند. کنش های روان شناختی این گونه بیماران را به شدت آشفته است. آنها دچار هذیان و توهم بوده، از اختلال در تکلم و تفکر رنج می برند و رفتارهایشان بسیار عجب و غریب و غیر طبیعی به نظر می رسد (ستوده، 1386: 117 و 116). علائم دیگر این بیماری عبارت است از: حالت بی حسی و بی تفاوتی نسبت به بروز عواطف و احساسات، از دست دادن رغبت و علاقه نسبت به اشخاص و اشیاء، پرداختن بیشتر به مسائل درونی و واگذاشتن مسائل بیرونی (نیکزاد، 1382: 311)، احساس شرم، شک، بی اعتمادی به خود و دنیا و گاهی نیز خود شیفتگی در حد پرستش خویش (کریمی، 1389: 31). عده ای معتقدند که این بیماری نتایج قضایی پراهمیتی مانند: قتل، خودکشی و تجاوز برای افراد مبتلا به همراه دارد (نوربها، 1386: 132). اما از نقطه نظر هواداران نظریه شخصیت، بزهکاران افرادی بیمار هستند؛ ولی به ندرت به مرحله روان پریشی می رسند. به عنوان نمونه، شلدون و الانور گلک (Sheldon & Eleanor Glueck) از مقایسه 500 بزهکار و 1 نمونه همانند از غیر بزهکاران به این نتیجه رسیدند که کمتر از 1 درصد از بزهکاران روان پریش بوده اند. در حالی که 1/6 درصد از غیر بزهکاران به بیماری روان پریشی مبتلا بودند. در برخی از مطالعات، حامیان نظریه شخصیت چنین نتیجه گرفته اند که بزهکاران به لحاظ شخصیت عمومی افرادی هستند که در زندگیشان ناخوشایند بوده و به بیماری حساسیت داشته اند. آنها ویژگی های شخصیتی بزهکاران را حسود توصیف کرده اند که شخصاً احساس ناتوانی و آلوده شدن به گناه می کردند (احمدی، 1382: 153). روان پریشی به چند دسته تقسیم می شود که یکی از مهم ترین آنها اسکیزوفرنی است.

* اسکیزوفرنی (Schizophrenia):

اسکیزوفرنی از ریشه ای یونانی به معنای «ذهن دو نیمه» گرفته شده است؛ با این حال این اصطلاح به دو نیمه شدن ذهن اشاره نداشته (کالات، 1386: 384) و بیماری خاصی است که به صورت دوگانگی شخصیت و قطع ارتباط با دنیای اطراف و گریز از واقعیات و در خود فرو رفتن تظاهر می کند. معمولاً این بیماری با زوال عقلی شدید یا جنون (Dementia) همراه است و چون در دوره نوجوانی یا آغاز بزرگسالی ظاهر می شود، به آن «جنون جوانی» نیز می گویند (ستوده، 1386: 117 و 116). اسیکزوفرنی، اگر قبل از بلوغ و در کودک شروع شود حداقل دو مورد از این علائم را با خود به همراه دارد: توهم، هذیان، تکلم یا رفتار آشفته به طور آشکار و انزوای شدید حداقل به مدت یک ماه (کاپلان و سادوک 3، 1379: 469). این اختلال معمولاً مزمن است و سِیری دارد که از مرحله مقدماتی، فعال و باقی مانده می گذرد. مراحل مقدماتی و باقی مانده با فرم ها خفیف علائم فعال مانند: باورهای عجیب و غریب و تفکر سحرآمیز و همچنین کمبودهایی در مراقبت از خود و روابط بین فردی مشخص می شوند. اسکیزوفرنی به عنوان یک بیماری مغزی، با ناهنجاری های ساختمانی و کارکردی مشهود در مطالعات تصویرگیری مغز و به علاوه یک جزء ژنتیک که در مطالعات دوقلوها مشاهده شده، تثبیت شده است. نخستین بار به طور رسمی توسط یک روان پزشک بلژیکی به نام بندیکت مورل (Benedict Morel) توصیف شد که آن را جنون زودرس (Demence Precoce) نامید (سادوک، 183: 93). در خصوص نشانه های اسکیزوفرنی باید گفت که به طور کلی، علائم اسکیزوفرنی در 2 گروه گسترده دسته بندی شده اند. علائم مثبت مانند: اختلال در ادراک، تفکر و رفتار و علائم منفی مانند: انزوای اجتماعی؛ که می توانند ناشی از ماهیت مزمن بیماری، افسردگی، انزوای اجتماعی و یا درمان دارویی باشند. همچنین علائم منفی با کارکرد اجتماعی ضعیف بیماران مبتلا (یثربی و همکاران، 1387: 364)، فقر کلامی، بی انگیزگی و سطحی شدن حالت های عاطفی بیماران مرتبط هستند (فیاضی بردبار و همکاران، 1387: 132 و 131). اما در یک دسته بندی دیگر، برخی از روان شناسان برای اسکیزوفرنی دو گونه علائم قائل شده اند:

* علائم اولیه:

بلویلر معتقد است که در تمام انواع اسکیزوفرنی این جدایی یا گسستگی روانی با چهار نوع علائم اولیه مشخص می شود که عبارتند از:
1. عقب نشینی از دنیای واقعیت و رفتن به دنیای خاص که به آن اوتیسم (Autism) می گویند.
2. سست شدن افکار و تداعی های ذهنی.
3. دوگانگی احساس نسبت به محیط و
4) عواطف نامناسب.

* علائم ثانویه:

این دسته از علائم نیز به شش نوع تقسیم می شوند:

1. توهم (Flat Affect):

در این حالت، فرد صدای افراد خیالی یا واقعی را که حضور ندارند می شنود که با او حرف می زنند.

2. هذیان (Delusion):

عبارت است از تفکرات غیر عادی که بر اساس این تفکرات، برداشت و تفسیر از واقعیتها کاملاً مخدوش، مخلوط،‌ نادرست و ناهنجار می شود.

3. اختلال حافظه (Disorder of Memory):

یعنی فرد واقعه ای نزدیک را فراموش می کند و یا حادثه ای بسیار دور را ناگهان به یاد می آورد. گاهی خاطرات در عوض فراموش شدن مخدوش می شوند.

4. اختلال حرکتی (Motor Disturbance):

در این حالت بیمار ممکن است در بُهت فرو رود؛ بسیار فعال شود؛ عضلاتش خشک شود؛ تغییر پذیری عضلانی هم چون موم ظاهر شود؛ شکلک درآورد و مکرراً رفتارهای خود به خودی و عروسکی انجام دهد.

5. اختلال در ادای نقش اجتماعی و برقراری ارتباط عاطفی:

در این حالت، بیمار فاقد به ابراز هم دردی و ارتباط با دیگران نیست.

6. عدم توانایی در لذت بردن از زندگی:

فرد با دیگران بر اساس ترس رابطه برقرار می کند و لذت بردن او از روابط جنسی، سطحی و بدون شادی است. او قادر به ابراز احساسات خود و برانگیختن عواطف دیگران نیست (شاملو، 1382: 205-198).
علت اسکیزوفرنی روشن نیست؛ اما عوامل زیستی، روانی و اجتماعی در آن نقش دارند که از جمله عوامل زیستی افزون بر وراثت، می توان از: افزایش دوپامین، برخی پیام رسان های عصبی مانند: سروتونین، نوراپی نفرین و امینو اسیدهای مهاری مانند: گاما آمینو بوتریک اسید و رادیکالهای آزاد نام برد (صالحی و همکاران، 1387: 141). در خصوص رابطه بین بیماری اسکیزوفرنی و سیستم دوپامین مطالعات متعددی انجام شده است. به طور نمونه، کارلسون و لیکویست (Carleson & Liquist-1963) به این نتیجه رسیدند که بیماری اسکیزوفرنی با اختلال در کارکرد سیستم دوپامین رابطه دارد. این دو پژوهش گر مشاهده کردند که تمام داروهای مؤثر ضد سایکوز سبب ازدیاد متابولیکی دوپامین می شوند و در نتیجه فعالیت دوپامینی را در مغز تشدید می کنند. پژوهش های مکرر دیگری که تاکنون ادامه دارد نیز نشان می دهد که پس از استفاده بیمار از داروهای فنوتیازین ها (Phonothazines) و نورولپتیک ها (Neuroleptica) تولید ماده دوپامین تسریع می شود. با آن که دلایل ارتباط دوپامین با بیماری های روانی مانند: پارکینسونیسم (Parkinsonism)، اسکیزوفرنی و بعضی امراض دیگر روشن و مستند است؛ اما همان طور که فریدمن (Freedman) و سادوک (Sadock) در کتاب «روان پزشکی» خود بیان می کنند، با وجود دلایل قانع کننده مبنی بر وجود رابطه بین اسکیزوفرنی و دوپامین، هنوز هم ماهیت دقیق و زیربنایی سیستم دوپامین روشن نیست. از عوامل زیستی نیز که تاکنون به عنوان عامل ارثی و ساختمانی در ایجاد بیماری های روانی و به ویژه اسکیزوفرنی ذکر شده اند، هیچ کدام به اندازه عوامل بیوشیمی بدن، مورد علاقه و توجه دانشمندان قرار نگرفته است. به طور کلی، در حال حاضر چند نظریه مهم در زمینه موضوع های مربوط به بیوشیمی وجود دارد. یکی از مهمترین و مشهورترین نظریه ها در این مورد، متعلق به محققی به نام آر. جی. هیث (R.G.Heath) است. او به این نتیجه رسید که علت بیماری اسکیزوفرنی، اختلال ارثی در ژن هاست؛ آن هم به دلیل وجود یک عنصر پروتئینی به نام تاراکسین (Taraxin) در ساختمان جسمی بیمار مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی. عنصر مذکور در کنش و واکنش با عناصر شیمیایی دیگر بدن، ترکیبی سمی می سازد که فعالیت های مغز را مختل می کند. این فعل و انفعالات شیمیایی به ویژه در زمانی که فرد تحت فشار است بیشتر می شود. این کنش و واکنش های غیر عادی سبب می شوند که در سیستم رنج و لذت سلسله اعصاب شخص اختلالاتی به وجود آید. خود فرد در جریان رشد به سرعت در می یابد که احساس و تفکرش مانند دیگران نیست. به همین علت روز به روز نسبت به دیگران احساس دوری می کند و به درک و فهم خود از واقعیت نیز شک می کند. در نتیجه اضطراب هم به این اختلال اضافه می شود. اگرچه ایراداتی به این نظریه وارد شده، اما با توجه به شواهد موجود باید این نظریه را نوعی توجیه زیست - شیمیایی بیماری اسکیزوفرنی دانست. البته برای اثبات چنین نظریه مهمی به زمان بیشتری نیاز است (شاملو، 1382: 54-52). از طرفی، برخی از تحقیقات نشان می دهد که طبقه اجتماعی افراد بر بعضی از شکل های اختلالات روانی تأثیر زیادی دارد. برای مثال، مطالعات براون و هریس (Brown & Harris-1978) نشان می دهد که اسکیزوفرنی به شدت با طبقه اجتماعی افراد مرتبط است؛ به گونه ای که افراد طبقه کارگر، 5 برابر بیشتر از افراد سایر طبقات اجتماعی احتمال دارد که به آن مبتلا شوند (محسنی تبریزی و راضی، 1386: 92). والفرد و استراب (Wolfradt & Struabe-1998) هم اعلام کردند که اختلال شخصیت اسکیزوتایپی در خویشاوندان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بیشتر دیده می شود و در برخی از موارد، اختلال شخصیت اسکیزوتایپی علامت شروع اسکیزوفرنی است (محمدزاده و همکاران، 1388: 284). یک عامل دیگر هم که اخیراً به عنوان عامل خطرساز در ابتلاء به بیماری اسکیزوفرنی مطرح شده است، افزایش سن پدر می باشد. پژوهشی در دانشگاه کالیفرنیا نشان داده است که افزایش سن مردان در زمان بارور کردن همسرانشان موجب افزایش خطر ابتلاء به اسکیزوفرنی در فرزندانشان می شود (منطقی و همکاران، 1382). افزون بر این موارد، حوادث هنگام تولد یا حتی قبل از آن، آسیب های وارده به سر، کمبود اکسیژن هنگام تولد یا دیگر صدمات فیزیکی نیز ممکن است در ابتلاء به اسکیزوفرنی تعیین کننده باشند (برگر، 1388: 108).
در خصوص آثار و پی آمدهای ناشی از این بیماری نیز مطالعات مختلفی انجام شده است. به طور مثال، لیبرمن و مورای (Libfrman & Murray-2001) متوجه شدند که اسکیزوفرنی روند اجتماعی شدن و رشد مهارت های زندگی نوجوانان و جوانان را مختل کرده و باعث افزایش انزوای اجتماعی و ناکامی در ایفای نقش های اجتماعی می شود (یثربی و همکاران، 1387: 364). نتایج مطالعات سادوک و سادوک (2003) نیز بیانگر این مطلب است که اسکیزوفرنی با اختلال در ادراک، احساس، حرکت، رفتار (صالحی و همکاران، 1387: 140)، فرآیند تفکر و محتوای فکر همراه است. به طور مثال به این جملات که توسط یک بیمار اسکیزوفرنیک نوشته شده است توجه کنید: «اگر اشیاء با چرخش کشاورزی یا سطوح در نگاه ها بچرخد و از لحاظ زمانی با هر چیزی میزان شود، من به یک رشته مدارک قبلی اشاره می کنم که در نظرهای پیشین واقعیت های وارسی شده ای بودن و چیزی دیگر هم هست که مربوط می شود به دخترم که قسمت پایین گوش راستش پهن است و اسمش مری لو است. بخش عمده انتزاع ناگفته و ناکرده مانده در این شربت ساخته شده از شیر و آنهای دیگر ناشی می شود از اقتصاد، مشتقات، کمک هزینه، ورشکستگی ها، ابزارها، ساختمان ها، اوراق بهادار، قرضه های ملی، آت و آشغال وقتی هوا، حرفه ها، دولت در سطح اضمحلال و نیز فیوزها در دستگاه های الکترونیکی که همه قبلاً حالت هایی بودند نه الزاماً هستند» (اتکینسون، اتکینسون و همکاران، 1385: 544 و 543). پی آمدهای اسکیزوفرنی تنها به این موارد ختم نمی شود و در انواع خفیف آن، روسپی گری، ولگردی، تکدی گری و گاهی نیز دزدی دیده می شود. هم چنین در انواع شدید آن، بیمار ممکن است به انواع جرایم جنسی، ایراد ضرب و جرح، قتل و کشتارهای دسته جمعی دست بزند (ستوده، 1386: 117 و 116). اما با این حال بسیاری از بیماران اسکیزوفرنیک با وجود ابتلاء به این بیماری، توانایی انجام کارهای سطح بالا را دارند. برخی نیز مهارت های استثنایی و درخشان در زمینه های محدود نشان می دهند که حاصل وجهی ویژه از بیماری آنهاست. شعار بیماران اسکیزوفرنیک این است: «بیماری، تنها بخشی از توانایی ام را گرفته، حفظ و ارتقاء باقی مانده توانایی ها حق من است». اما این شعار در جامعه بیرونی یا تحقق نمی یابد و یا درصد تحقق آن پایین است (اخوان بهبهانی، 1389: 14).
به هر حال، این بیماری یکی از جالب ترین و در عین حال پیچیده ترین بیماری های روانی است که به علت وخامت و مزمن شدن و طول درمان آن، تقریباً نیمی از تخت های بیمارستان های روانی را به خود اختصاص داده است. برخی مطالعات نشان داده اند که درصد ابتلای زن و مرد به این اختلال نسبتاً مساوی است؛ ولی افراد مجرد تقریباً 2 برابر اشخاص متأهل گرفتار این نابهنجاری می شوند (شاملو، 1382: 195). در ایران نیز برخی از آمارها نشان می دهند که سالانه 20 هزار نوجوان و جوان به اسکیزوفرنی مبتلا می شوند (اخوان بهبهانی، 1389: 14). از نظر سنی، اسکیزوفرنی بیشتر در بین جوانان بین 20 تا 30 سال تشخیص داده می شود. همچنین علائم این بیماری در مردان با احتمال بیشتری در سنین پایین تر تشخیص داده می شوند و نشانه های شدیدتری دارند. نکته دیگر اینکه اسکیزوفرنی در تمام گروه های قومی روی می دهد؛ ولی در کشورهای جهان سوم کمتر شایع است و معمولاً از شدت کمتری نیز برخوردار است. همچنین این اختلال در شهرهای پر جمعیت شایع تر از شهرهای کوچک و مناطق کشاورزی است. یک توجیه برای این تفاوت آن است که افراد مبتلا به این بیماری از شهرهای کوچک و مزارع به شهرهای بزرگ می روند تا بتوانند کمک بیشتری دریافت کنند. توجیه دیگر این است که برخی از جنبه های زندگی در کشورهای پرجمعیت و پیشرفته خطر اسکیزوفرنی را افزایش می دهند. توجیه دیگری نیز وجود دارد مبنی بر این که افراد در شهرهای کوچک و کشورهای جهان سوم بیشتر مورد حمایت خویشاوندان نزدیک و دوستان خود قرار دارند. اگرچه آمارهای قدیمی نشان می دادند که اسکیزوفرنی در زنان و مردان به طور برابر شایع است؛ ولی داده های جدیدتر حاکی از آن هستند که مردان بیشتر از زنان به اسکیزوفرنی مبتلا می شوند و نسبت آنها 7 به 5 است (کالات، 1386: 390). مطالعات همه گیری شناسی ترابیسینگز و همکاران (Trabesinges et Al-2000) و ماهادیک، اِوانز و لای (Mahadik, Evans & Lai-2001) نیز نشان داده اند که شیوع اسکیزوفرنی بین 1 تا 1/5 درصد در جمعیت عمومی (صالحی و همکاران، 1387: 140) می باشد؛ اما اگر یک والد یا همه خواهرها و برادرها اسکیزوفرنی داشته باشند، این میزان حتی به 12 درصد هم می رسد. همچنین اگر در یکی از دوقلوهای یک تخمکی اسکیزوفرنی بروز پیدا کند، به احتمال 66 درصد، در دوقلوی دیگر هم بروز خواهد کرد؛ حتی اگر او در خانواده دیگری بزرگ شده باشد. این آمارها تقریباً همه دانشمندان را متقاعد کرده است که اسکیزوفرنی تحت تأثیر ژن ها قرار دارد (برگر، 1388: 108). از نظر درمانی، مهم ترین اقدامات شناخته شده در جهت درمان بیماری اسکیزوفرنی، دارو درمانی و توانبخشی است. داروها تعدادی از علائم را تحت کنترل در می آورند و گاهی بستری کوتاه مدت در بیمارستان ضروری به نظر می رسد. این داروها عبارتند از: گروه دارویی فنوتیازین، آنتی سایکوتیک، نورولپتیک، سایکوتراپیک و آرام بخش های قوی (بخش بهداشت روان سازمان جهانی بهداشت ژنو، 1382: 15 و 14). نتایج یک مطالعه (1385) نیز نشان می دهد «تفریح درمانی» که یکی از روش های توان بخشی است و در آن، درمان گر مددجو را در انواع فعالیت های مختلف که جنبه تفریحی و سرگرمی دارند مشارکت می دهد، می تواند در بهبود وضعیت مهارت های اجتماعی از جمله: ارتباطی و رفتاری مددجویان اسکیزوفرنیک مؤثر باشد (فلاحی خشکناب، 1385: 26).
منبع :کاوه، محمد، (1391)، آسیب شناسی بیماری های اجتماعی (جلد اول)، تهران: نشر جامعه شناسان، چاپ اول 1391.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.