نویسنده: محمد کاوه
• در سرتاسر جهان، اختلالات روانی و رفتاری 10 درصد کل حجم بیماری در سال 1990 را شامل شده است. اما پیش بینی می شود این آمار تا سال 2020، تا حجم 15 درصد افزایش یابد (محسنی تبریزی و راضی، 1386: 85). تحقیقات انجام شده در سال های اخیر نیز نشان می دهد که میزان شیوع اختلالات روانی در سراسر جهان رو به افزایش است. بنابر اعلام سازمان بهداشت جهانی (WHO)، بیش از نیم میلیارد نفر از جمعیت سراسر جهان در سنین مختلف از بیماری های شدید و خفیف روانی رنج می برند (خسروی شمس، 1381: 31) که شیوع این اختلالات در زن ها بالاتر از مردان است (رییسی و ناصحی، 1380: 53). طبق آمار این سازمان (1992)، 40 درصد تمام ناتوانایی ها ناشی از اختلالات روانی، اجتماعی و عصبی است که 20 درصد از کل مراجعان به مراکز بهداشت عمومی را تشکیل می دهد. گزارش دیگر این سازمان (1993) نیز نشان می دهد که میزان شیوع اختلال های روان پزشکی در کشورهای در حال توسعه رو به افزایش است؛ در حالی که در برنامه ریزی های توسعه اقتصادی و اجتماعی، پایین ترین اولویت به آنها داده شده است. این افزایش شیوع تا حدی وابسته به رشد جمعیت و تغییرات سریع اجتماعی نظیر: شهرنشینی، فروپاشی خانواده های گسترده و مشکلات اقتصادی است. برطبق آمارهای منتشره این سازمان، حداقل 52 میلیون نفر از مردم جهان در سنین مختلف از اختلالات روانی شدید هم چون: اسکیزوفرنی، 150 میلیون نفر از اختلالات خفیف روانی، 120 میلیون نفر از عقب ماندگی ذهنی، 50 میلیون نفر از صرع و 30 میلیون نفر از ابتلا به دمانس رنج می برند (حسن شاهی و همکاران، 1382). همین سازمان (2007) اعلام کرد که 25 درصد جوامع با بیماری های روحی و روانی دست به گریبان هستند و هم اکنون در دنیا 450 میلیون بیمار روانی وجود دارد (ماه نامه سپیده دانایی، ش 29: 7 و 6).
• یافته های به دست آمده از پژوهش های متعددی که در داخل کشور انجام شده است حکایت از وجود قابل توجه شیوع علائم روان پزشکی دارد. این میزان در بررسی باقری و همکارانش (1374-1373) 16/5 درصد، در بررسی واقعی (1376) 23/5 درصد و در بررسی یوسفی (1377) 37/2 درصد به دست آمده است. معتمدی نیز (1378) 28/2 درصد و حسینی و موسوی (1379) میزان 51/8 درصد را گزارش کردند. همچنین نتایج یک مطالعه (1380) نشان می دهد که 44/6 درصد از دانش آموزان دارای علائم روان پزشکی هستند که از میان آنها 67/9 درصد دختر و 32/1 درصد پسر می باشند (حسینی و همکاران، 1382). نتیجه همه گیری شناسی اختلالات روان پزشکی در کشور (1380) نیز نشان داد که شیوع اختلالات روان پزشکی در افراد گروه سنی 41 تا 55 سال 12/62 درصد، افراد مطلقه و جدا شده 22/31 درصد، افراد ساکن در مناطق شهری 11/77 درصد، افراد بی سواد 13/80 درصد، زنان خانه دار 15/48 درصد و افراد بیکار 12/33 درصد می باشد (محمدی،.... و نوربالا، 1382: 55). یک مطالعه دیگر (1380) نشان می دهد که 34 درصد از افراد ایرانی از انواع اختلالات روان پزشکی رنج می برند که از بین آنها اختلالات خلقی 12/76 درصد و اختلالات اضطرابی 7/38 درصد می باشد. شیوع افسردگی اساسی نیز 6/46 درصد است که 4/25 درصد متعلق به زنان و 9/48 درصد متعلق به مردان می باشد. نتیجه یک بررسی دیگر(1381) نیز نشان می دهد که 34 درصد از افراد از انواع اختلالات روان پزشکی رنج می برند که از بین آن ها اختلالات خلقی 12/76 درصد و اختلالات اضطرابی 7/38 درصد می باشد. شیوع افسردگی اساسی نیز 6/46 درصد است که 4/25 درصد متعلق به زنان و 9/48 درصد متعلق به مردان می باشد (حسن شاهی و همکاران، 1382). همچنین بار بیماری های روانی از 11 درصد در سال 1377 به 16 درصد در سال 1382 رسیده است که 21/3 درصد بیماران روانی در مناطق روستایی و حدود 21 درصد در مناطق شهری زندگی می کنند (ماه نامه سپیده دانایی، ش 29: 7 و 6) و شیوع اختلالات روان پزشکی در زنان نابارور تقریباً 2 برابر زنان بارور است (هفته نامه سلامت، ش 240: 19).
• در مطالعه ای (1380)که با هدف بررسی اپیدمیولوژی (همه گیری شناسی) اختلالات روانی در افراد 15 سال و بالاتر مناطق شهری و روستائی قم انجام گرفت، یافته ها نشان داد که در مجموع 17/1 درصد از افراد مورد مطالعه، یعنی 18/2 درصد از زنان و 16 درصد از مردان دچار انواع اختلالات روانی بودند. از این میان، میزان شیوع اختلالات خلقی 5/8 درصد، اختلالات اضطرابی 4/9 درصد و اختلال پارانوییدی 0/3 درصد بود. همچنین شیوع اختلالات روانی در زنان بیش از مردان و در افراد شهری، بیش از جمعیت روستایی بود و در گروه سنی 25 تا 44 سال، افراد مجرد، افراد با تحصیلات دیپلم و بالاتر، مردان بیکار، زنان خانه دار و خانواده های پرجمعیت بیش از سایر گروه ها دچار اختلالات روانی بودند (چگینی و همکاران، 1381: 44). در تحقیق دیگری که به همین منظور از شهرستان بروجن صورت گرفت، نتایج نشان داد که 18/33 درصد از افراد مورد بررسی، دچار انواع اختلالات روانی بودند؛ که میزان شیوع اختلالات خلقی در مردان 6/31 درصد و در زنان 15/76 درصد بود. اختلالات اضطرابی نیز در زنان رقم 5/76 درصد و در مردان 0/52 درصد را نشان داد. همچنین اسکیزوفرنیا در زنان 0/76 درصد و در مردان 1/05 درصد، اختلالات روانی - عضوی در زنان 1/15 درصد و در مردان 0/52 درصد گزارش شد. در بین اختلالات خلقی، افسردگی اساسی یک دوره و عود کننده با 4/66 درصد و در بین اختلالات اضطرابی، اختلال اضطراب منتشر (Free Floating Anxiety) با 1/55 درصد در هر دو جنس شیوع بیشتری داشت. از طرفی، اختلالات روانی به طور معناداری در زنان بیشتر از مردان و در افراد بی سواد و کم سواد بیشتر از افراد با سواد و در گروه سنی 25 تا 44 سال بیشتر از سایر سنین بود. این اختلالات در افراد متأهل و دوباره ازدواج کرده، زنان خانه دار، افراد خانواده های پرجمعیت و بازنشستگان شیوع بیشتری داشت (خسروی شمس، 1381: 31).
• نتایج یک مطالعه (1380) تحت عنوان «همه گیری شناسی اختلالات روانی در افراد 18 سال به بالاتر مناطق شهری و روستایی استان چهارمحال و بختیاری» نیز نشان داد که شیوع انواع اختلالات روانی در این استان 16/42 درصد می باشد که این شیوع در زنان 20 درصد و در مردان 13/14 درصد است. اختلالات اضطرابی و اختلالات عصبی - شناختی به ترتیب با 9/52 و 3/28 درصد شایع ترین اختلالات روانی در استان بودند. شیوع اختلالات پسیکوتیک در این مطالعه 0/33 درصد، اختلالات خلقی 2/63 درصد و اختلالات تجزیه ای 0/66 درصد گزارش شد. در گروه اختلالات خلقی، افسردگی اساسی با 2/30 درصد و در گروه اختلالات اضطرابی، اختلال فوبی با 2/62 درصد شیوع بیشتری داشتند. شیوع اختلالات روانی در این استان در افراد گروه سنی 56 تا 65 سال با 30 درصد، افراد همسر فوت شده با 25 درصد، افراد ساکن در مناطق شهری با 15/53 درصد، افراد بی سواد با 12/66 درصد و افراد بیکار با 21/74 درصد، بیش از گروه های دیگر بود. در این مطالعه مشخص شد که 10/49 درصد افراد مورد مطالعه، دچار حداقل یک اختلال روانی هستند (محمدی،... و رییسی، 1383: 33). در استان مازندران نیز یک تحقیق با همین عنوان انجام شد و یافته ها نشان داد که شیوع انواع اختلالات روان پزشکی در این استان 21/52 درصد است؛ که شیوع آن در زنان 30/13 درصد و در مردان 12/33 درصد بوده است. از بین انواع اختلالات، اختلالات اضطرابی و خلقی به ترتیب با 10/17 و 5/48 درصد، شایع ترین اختلالات روان پزشکی در این استان بودند و شیوع اختلالات پسیکوتیک در این مطالعه 1/67 درصد، اختلالات عصبی - شناختی 2/73 درصد و اختلالات تجزیه ای 1/47 درصد بوده است. در گروه اختلالات خلقی، افسردگی اساسی با 4/60 درصد و در گروه اختلالات اضطرابی، اختلال فوبی با 2/74 درصد شیوع بیشتری داشته اند. شیوع اختلالات روان پزشکی در افراد گروه سنی 66 سال و بیشتر با 21/84 درصد، افراد همسر فوت شده با 26/92 درصد، افراد ساکن در مرکز استان با 18/82 درصد، افراد بی سواد با 23/04 درصد و افراد خانه دار با 22/56 درصد بیش از گروه های دیگر بوده است. این مطالعه نشان داد که 14/58 درصد افراد دچار حداقل یک اختلال روان پزشکی بوده اند و شیوع اختلالات در حدود مطالعات قبلی موجود در داخل و خارج از کشور می باشد (محمدی،... و ملک زاده، 1382: 8). همچنین تحقیق مشابه (1380) در استان همدان نشان داد که شیوع انواع اختلالات روان پزشکی در استان همدان 11/28 درصد می باشد که این شیوع در زنان 17/2 درصد و در مردان 5/80 درصد بوده است. اختلالات اضطرابی و خلقی به ترتیب با 5/87 و 2/71 درصد، شایع ترین اختلالات روان پزشکی در این استان بودند. شیوع اختلالات پسیکوتیک در این مطالعه 0/60 درصد، اختلالات عصبی - شناختی 1/35 درصد و اختلالات تجزیه ای 0/75 درصد گزارش شده است. در گروه اختلالات خلقی، افسردگی اساسی با 2/56 درصد و در گروه اختلالات اضطرابی، اختلال فوبی با 2/26 درصد شیوع بیشتری داشته اند. در این مطالعه 8/13 درصد افراد مورد مطالعه دچار حداقل یک اختلال روان پزشکی بوده اند. شیوع اختلالات روان پزشکی در استان در افراد گروه سنی 66 سال و بیشتر با 13/33 درصد، افراد هسمر فوت شده با 18/75 درصد، افراد ساکن در مناطق شهری با 9/81 درصد، افراد بی سواد با 12/80 درصد و افراد خانه دار با 12/31 درصد بیش از گروه های دیگر بوده است (محمدی،... و ضرابیان، 1383: 28). در مطالعه ای دیگر (1381) نیز نتایج نشان داد که شیوع انواع اختلالات روان پزشکی در استان گیلان 15/78 درصد می باشد که این شیوع در زنان 22/77 درصد و در مردان 8/57 درصد بوده است. در این میان، اختلالات اضطرابی و اختلالات خلقی به ترتیب با 8/32 و 4/12 درصد، شایع ترین اختلالات روان پزشکی در استان گیلان بودند. شیوع اختلالات پسیکوتیک نیز در این مطالعه 0/32 درصد، اختلالات عصبی - شناختی 2/59 درصد و اختلالات تجزیه ای 0/43 درصد گزارش شده است. در گروه اختلالات خلقی، افسردگی اساسی با 3/03 درصد و در گروه اختلالات اضطرابی، وسواس فکری - عملی با 2/81 درصد شیوع بیشتری داشته اند. شیوع اختلالات روان پزشکی در این استان در افراد گروه سنی 41 تا 55 سال با 12/5 درصد، افراد طلاق گرفته یا جدا شده با 25 درصد، افراد ساکن در مرکز استان با 13/39 درصد، افراد باسواد ابتدایی با 16/23 درصد و افراد خانه دار با 16/40 درصد بیش از گروه های دیگر بوده است. یافته های این بررسی نشان می دهد که حداقل 10 درصد افراد بالای 18 سال ساکن در مناطق شهری و روستایی استان گیلان نیازمند خدات بهداشت روان هستند (محمدی،... و شرافتی، 1383: 55).
• در مطالعه ای که با هدف تعیین میزان شیوع علائم اختلالات روانی در میان دانشجویان پذیرفته شده در سال 1379-1378 دانشگاه علوم پزشکی زاهدان انجام شد نتایج حاکی از آن بود که 15/5 درصد دانشجویان مورد بررسی، مشکوک به اختلال روانی هستند که شیوع آن در دانشجویان دختر 17/3 و در دانشجویان پسر 11/1 درصد می باشد. شایع ترین علائم، به ترتیب عبارت بودند از: ترس مرضی با 3/1 درصد و روان پریشی با 2/7 درصد. سایر علائم نیز از این قرار بود: اختلال پرخاشگری و حساسیت بین فردی (1/8 درصد)، اختلال وسواسی - اجباری و اضطراب (1/6 درصد) و افسردگی (0/4 درصد). همچنین ارتباط معناداری بین جنس و ضریب کلی علائم مرضی، اضطراب و ترس مرضی به دست آمد که در دانشجوان دختر بیش از دانشجویان پسر بود (مسگرانی و همکاران، 1383: 84). مطالعه دیگری نیز بر روی دانشجویان ورودی سال 1379 دانشگاه تهران انجام شد. در این مطالعه که 2367 دانشجو از 16 دانشکده دانشگاه تهران با ترکیب جنسی 40/5 درصد مذکر و 59/5 درصد مؤنث شرکت داشتند، یافته ها نشان داد که 16/3 درصد افراد مورد آزمون مشکوک به اختلال روانی بودند؛ که بیش ترین فراوانی نسبی موارد مشکوک به اختلال روانی، در دانشجویان دانشکده روان شناسی (27 درصد) و کم ترین فراوانی در دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا (10 درصد) مشاهده شد. همچنین 13/2 درصد از دانشجویان دارای سابقه فامیلی اختلالات روانی و 10/6 درصد دارای سابقه مصرف داروهای آرام بخش بودند (رستمی و بحرینیان، 1381: 187). از طرفی، نتیجه بررسی «مقایسه میزان افسردگی، اضطراب، استرس و کیفیت زندگی دانشجویان پسر و دختر مقیم خوابگاه های دانشجویی» (1386) نشان می دهد که 51/6 درصد از دانشجویان از افسردگی، 39/5 درصد از اضطراب و 71/7 درصد از استرس رنج می برند. همچنین در این مطالعه مشخص شد که میزان افسردگی، اضطراب و استرس در بین دانشجویان پسر بیش از دانشجویان دختر می باشد. 33/2 درصد از دانشجویان دارای کیفیت زندگی متوسط و 4/9 درصد دارای کیفیت زندگی پایین می باشند. سایر یافته ها حاکی از آن است که ارتباط معناداری بین مقطع تحصیلی با میزان افسردگی، اضطراب، استرس و کیفیت زندگی وجود ندارد. افسردگی، اضطراب و استرس در این مطالعه با یکدیگر ارتباط مستقیم و با کیفیت زندگی ارتباط معکوسی را نشان می دهد. بنابراین با توجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که تحصیل در دانشگاه با توجه به وجود استرس های گوناگون، با اضطراب و افسردگی و افت کیفیت زندگی همراه است؛ پس جامعه ای که به سلامت خود و نسل های آینده خود می اندیشد، باید با بررسی و رفع عوامل زمینه ساز و ایجاد کننده استرس و به دنبال آن افسردگی و اضطراب، در راه نیل به آرمان های خود گام بردارد (رضایی آدریانی و همکاران، 1386: 31). علاوه بر این، نتایج طرح پایش سلامت دانشجویان ورودی سال 1387 دانشگاه تهران نیز نشان می دهد که 19 درصد دانشجویان مشکوک به اختلال روانی هستند. از این میان، 35 درصد دانشجویان توان «نه گفتن» را ندارند و 28 درصد آنها نیز سازگاری با محیط برایشان مشکل است (روزنامه همشهری، ش 4818: 5).
• یافته های هلی و برونر که بر عوامل طبیعی و شخصیت تأکید داشته و بر روی بیش از 1000 نمونه مجرم انجام شد نشان داد که مجرمان بیشتر از غیر مجرمان دارای اختلال شخصیت هستند (معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم، 1383: 128). در ایران نیز در مطالعه ای (1381) که بر روی 130 بیمار مبتلا به اختلال روانی که از جانب دادگاه به منظور بررسی وضعیت روانی و تعیین مسئولیت کیفری به بخش روان پزشکیِ پزشکی قانونی ارجاع شده بودند انجام گرفت، یافته ها نشان داد که از 130 بیمار مورد بررسی، بیشترین مجرمان را بیماران مبتلا به انواع اختلال شخصیت تشکیل می دهند؛ در حالی که شدیدترین جرایم را بیماران سایکوتیک، به ویژه اسکیزوفرنی و اختلال هذیانی مرتکب شده بودند (بحرینیان و همکاران، 1381: 163). به منظور بررسی میزان شیوع اختلالات شخصیت در زندانیان مرد و زن مرتبط با مواد مخدر در زندان مرکزی کرمانشاه نیز مطالعه ای بر روی 413 مرد و 45 زن زندانی که به جرم قاچاق مواد مخدر در زندان مرکزی کرمانشاه محبوس بودند انجام شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که 85/15 درصد افراد مورد بررسی، مبتلا به اختلال شخصیت بودند که در این میان، اختلال شخصیت نمایشی با 42/36 درصد و اختلال شخصیت ضد اجتماعی با 40/39 درصد، شایع ترین اختلال و اختلال شخصیت اسکیزوییدی با 14/63 درصد محدودترین اختلال بود. 52/62 درصد افراد مورد بررسی نیز دارای اختلال شخصیت مرکب (Mixed) بودند. همچنین بین شغل، تحصیلات، وضعیت تأهل و قاچاق مواد مخدر ارتباط معناداری به دست آمد (شاکری و همکاران، 1386: 158). علاوه بر این، نتایج برخی از پژوهش ها حاکی از آن است که بین ویژگی های شخصیتی مردان و خشونت آنها نسبت به زنانشان ارتباط معناداری وجود دارد (مافی و اکبر زاده، 1384: 71). به طور مثال، اُلندیک و اوتو (Ollendick & Otto-1983) در مطالعه ای که بر روی 72 زوج انجام دادند به این نتیجه رسیدند که ناسازگاری در روابط زناشویی با اختلال پارانویید ارتباط دارد. برخی از مطالعات نیز نشان می دهند افرادی که دارای اختلال اسکیزوفرنیا هستند، با اختلال در تفکر، افکار غیر منطقی عجیب و غریب و کناره گیری از محیط اجتماعی، از خود نوعی رفتارهای ناسازگارانه نشان می دهند و دارای دوگانگی عاطفی هستند. همچنین آنها نمی توانند با همسر و فرزندان خود رابطه عاطفی برقرار سازند. بنابراین موجب ناسازگاری و جدایی می شوند (دانش و هراتیان، 1387: 214 و 213). از طرفی، بررسی «نقش اختلالات شخصیت در اقدام به خودکشی دانشجویان ایرانی» نشان می دهد که دانشجویان اقدام کننده به خودکشی، در علائم اختلالات شخصیت دوری گزین، ضد اجتماعی، مرزی، اسکیزوتایپی، پارانوئید، خودشیفته، پرخاشگر - منفعل و آزارطلب تفاوت معناداری با گروه دانشجویان عادی داشتند و میانگین گروه اقدام کننده به خودکشی بالاتر بود. لذا با بررسی اختلالات شخصیت آنها، می توان افراد در معرض خطر را تشخیص داده و اقدامات لازم را به منظور پیشگیری از اقدام به خودکشی و کمک به درمان دانشجویان اقدام کننده به خودکشی انجام داد (حسینایی، مرادی و یاریاری، 1385: 57). بررسی فراوانی اختلالات شخصیت در زنان زندانی تهران و کرج نیز نشان می دهد که میزان فراوانی اختلال شخصیت در زنان زندان 60 درصد و بالاترین فراوانی مقیاس های اختلال شخصیت، از نوع اختلال شخصیت آزارطلب با 42/5 درصد بوده است (اولاد و همکاران، 1383: 301).
• مطالعات متعدد نشان داده است که اکثر بیماران وابسته به مواد مخدر، دچار اختلالات روانی همراه نیز می باشند. از جمله: «بررسی مقایسه ای اختلالات روانی در بیماران وابسته به تریاک و هرویین» (1382) نشان داد که نمره مقیاس های وسواسی و اجبار، اضطراب، ترس مرضی، روان پریشی، ضریب کلی علائم مرضی (GSI) و مجموع علائم مثبت مرضی (PST) به صورت معناداری در بیماران وابسته به هروئین از بیماران وابسته به تریاک بیشتر است. یعنی بیماران وابسته به هروئین، نسبت به بیماران وابسته به تریاک، از آسیب های روانی بیشتری رنج می برند و احتیاج به توجه بیشتری دارند (غفاری نژاد و همکاران، 1382: 27). یک بررسی دیگر نشان داد که نمره مقیاس های وسواس و اجبار، اضطراب، ترس مرضی، روان پریشی، جمع علائم مثبت مرضی (PST) و ضریب کلی علائم مرضی (GSI) به صورت معناداری در بیماران وابسته به هروئین از بیماران وابسته به تریاک بیشتر است (غفاری نژاد و همکاران، 1381: 31). در مطالعه دیگری که به منظور تعیین فراوانی اختلالات مختلف روانی در افراد وابسته به تریاک و مشتقات آن انجام شد، یافته ها بیانگر این بود (91/3 درصد از افراد، حداقل به یک اختلال روانی مبتلا هستند و کاهش میل و عملکرد جنسی (68/7 درصد)، پرخوابی (59/3 درصد)، افسردگی اساسی (58/7 درصد) و هراس (24/7 درصد) به ترتیب از شایع ترین اختلالات روانی در این افراد بود (شکیبایی و حیدری، 1379: 52). همچنین در تحقیقی که به منظور «بررسی مقایسه ای اختلالات روانی و ویژگی های شخصیتی در افراد وابسته و غیر وابسته به مواد در شهر همدان» طی سال های 1380 تا 1382 انجام شد، این نتیجه به دست آمد که افراد وابسته به مواد، از علائم آسیب شناختی و اختلالات روانی بیشتری نسبت به افراد غیر وابسته به مواد، افسردگی دارای بیشترین فراوانی است. نتایج بدست آمده از این پژوهش، یافته های سایر مطالعات مشابه را نیز تأیید کرد (قلعه ایها و همکاران، 1387: 42).
• در یک مطالعه مقطعی که در دو مرکز ترک اعتیاد وابسته به سازمان بهزیستی صورت گرفت، یافته ها حاکی از وجود همه اختلالات مورد مطالعه در آزمودنی ها برحسب سن، تحصیلات، طول مدت اعتیاد، نوع ماده مصرفی، وجود سابقه در خانواده و وضعیت تأهل، بیشتر از عدم وجود آنها بود. همچنین در متغیر شکایات جسمانی بر حسب سن، و افسردگی بر حسب تحصیلات، بین آزمودنی ها تفاوت معناداری وجود داشت. این مطالعه بیانگر وجود علائم روان پزشکی و اختلال توأم به میزان نسبتاً زیاد در آزمودنی ها بود. طوری که افراد با سنین پایین تر، بیشترین فراوانی و افراد با تحصیلات بالاتر فراوانی کمتری را در اختلالات نشان دادند. از طرفی، مصرف بیش از 2 سال مواد، تأیید کننده وجود علائم بیشتر بود (ظهیرالدین و همکاران، 1386: 273).
• پژوهشی که به منظور تعیین رویدادهای استرس زا و همراهی آن با اختلالات روانی در جوانان شهرستان گناباد انجام گرفت حاکی از آن بود که ارتباط معناداری بین رویدادهای استرس زا و اختلالات روانی وجود دارد که البته نتایج بدست آمده در این پژوهش، با مطالعات بسیاری از جمله: مطالعات ملکوتی و همکاران (1374)، عطاری (1374)، پیکل و همکاران (Pickel et Al-1969)، و نتورا (Vantora-1993)، آژید و همکاران (2000) و ساندبرگ و همکاران (Sandberg et Al-2001) هماهنگ است (توکلی زاده و همکاران، 1382: 105).
• به منظور شناخت میزان سلامت روان شناختی نوجوانان و جوانان 15 تا 30 ساله تهرانی، مطالعه ای بر روی 464 نفر از جوانان مناطق بیست و دوگانه شهرداری تهران صورت گرفت که نتایج نشان داد 29/3 درصد از افراد، بیمار یا مشکوک به بیمار روانی هستند. اختلال در کارکرد اجتماعی، شایع ترین اختلال در بین پاسخ گویان بوده و سلامت روانی مردان بیشتر از زنان و افراد مجرد بیشتر از متأهلین بوده است. همچنین دانش آموزان از بیشترین سلامت روانی و افراد بیکار و خانم های خانه دار از کم ترین سلامت روانی برخوردار بوده اند (بیابانگر و جوادی، 1383: 127).
• در تحقیقی (1380-1379) که با هدف بررسی اختلالات روانی در مرتکبان قتل عمد 136 زندانی با جرم اثبات شده قتل عمد در زندان های شهر تهران صورت گرفت یافته ها نشان داد که از نظر وضعیت سلامت روان، حدود 87 درصد آنان از نوعی اختلال روانی رنج می بردند که در این میان پرخاشگری، اضطراب و شکایات جسمانی، بیشترین و وسواس و ترس مرضی کمترین آنان را شامل می شد (امام هادی، جلیلوند و صالحی، 1385: 153).
• نتایج مطالعه ای که بر روی 30 دانشجوی اقدام کننده به خودکشی و 30 دانشجوی عادی همتا انجام شد نشان داد که دانشجویان اقدام کننده به خودکشی، در نشانه های اختلالات: اضطراب، افسرده خویی، وابستگی به الکل، وابستگی دارویی، اختلال هذیانی و پارانویید با دانشجویان عادی تفاوت معناداری داشتند و میانگین نمرات دانشجویان اقدام کننده به خودکشی در نشانه های این اختلالات بالاتر از دانشجویان عادی بود. نتیجه اینکه عوامل روان شناختی نقش مهمی در اقدام به خودکشی دانشجویان ایفا می کند (حسینایی، مرادی و پژومند، 1385: 33).
• بررسی «اختلالات شخصیت و ویژگی های شخصیتی مردان مبتلا به اختلال هویت جنسی» نشان می دهد که بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی در مقیاس های وابسته، نمایشی، ضد اجتماعی، منفعل - پرخاشگر، مرزی و پارانوئید، نمرات بالاتری را نسبت به گروه گواه به دست آورده اند و اختلاف آنها از لحاظ آماری معنادار می باشد (نوریان و همکاران، 1387: 55).
• بررسی «شیوع اختلالات شخصیت در بین دانش آموزان دختر دوره متوسط شهر اصفهان» نشان داد که میزان شیوع علائم اختلالات شخصیتی در بین دانش آموزانی که دارای علائم جدی اختلال هستند، عبارت از: اختلال شخصیت ضد اجتماعی 0/08 درصد، خودشیفته 1/9 درصد، نمایشی 6/4 درصد و مرزی 0/08 درصد است (فاتحی زاده و همکاران، 1386: 47).
• برخی مطالعات نشان می دهد که در فرهنگ ایرانی، بیماران روانی برای بیان حالات روانی خود، از علائم بدنی، تشبیهات و استعارات بیشتر استفاده می کنند (داویدیان و همکاران، 1380: 1).
منبع :کاوه، محمد، (1391)، آسیب شناسی بیماری های اجتماعی (جلد اول)، تهران: نشر جامعه شناسان، چاپ اول 1391.