نویسنده: اسماعیل شراهی(1)
چکیده:
فراهان یکی از چند منطقه شیعه نشین مرکز ایران از صدر اسلام تاکنون بوده است. در این منطقه و در گستره دشت و مناطق کوهپایه ای آن، آرامگاه ها و بقاعی پراکنده اند که هرکدام با معماری فاخر خود، ارزشها و خصوصیات معماری دوره های شکل گیری و ادوار توسعه، تحول وتکامل را به رخ می کشند. در این میان، در مرکز دشت فراهان، دو بقعه جدا از هم بنام بقاع هفتاد ودو تن ساروق، قدیمی ترین نشانه ها از معماری بقاع شیعی منطقه را ارائه می دهند. این دو بنا که در اواخر دوره سلجوقی و به عبارتی دوره گذار از سلجوقی به ایلخانی شکل گرفته اند و در دوره ایلخانی توسعه و تکامل یافته اند، علی رغم سادگی در نمای بیرونی به لحاظ اجرای پلان، جزئیات داخلی، آرایه ها و ارائه شواهد متقن در دوره یابی، در تاریخ معماری آرامگاه های شکل گرفته بر مزار احفاد امامان معصوم (ع)در استان مرکزی، حائز اهمیت شناخته شده و قابل مطالعه و بررسی هستند. پژوهش حاضر ضمن معرفی جایگاه خطه فراهان در تاریخ تشیع و نقش آن در تحولات تاریخی منطقه عراق عجم، به مطالعه خصوصیات و ویژگی های شاخص دو بقعه یاد شده پرداخته است و عناصر و جلوه های معماری آنها را مورد بررسی و تاکید قرار می دهد.
کلید واژه ها: فراهان، تشیع، بقاع هفتاد دو تن ساروق، معماری سلجوقی
مقدمه:
علی رغم تمامی محدودیت ها و فشارهایی که از طرف دولت سلجوقی برای کنترل گروه های محدود شیعه در مناطق مختلف ایران، بخصوص مناطق شیعی مرکز اتفاق افتاد، بازمعدود امامزاده ها و بقاع شیعی در این دوره و در دوره خوارزمشاهی بر مزار اولاد و احفاد امامان معصوم(ع) به صورت پراکنده ایجاد شدندکه در تاریخ معماری ایران قابل بررسی و توجه هستند. در دوره سلجوقی در مرکز ایران گروه های شیعه در مناطقی چون قم، آوه، ری، تفرش، فراهان و کاشان، ماهاباد(2)از جمعیت بیشتری به نسبت دیگر مراکز پراکنده در شمال و شمال شرق ایران، برخوردار بودند. جمعیت شیعی این مناطق اشعریانی بودند که کاشان،آوه، تفرش و فراهان و جز آن را در اختیار داشتند وگاه حوزه نفوذشان تا اصفهان و از دیگر سو تا قزوین و همدان امتداد داشت.(3)
در آوه و در دومین شهر شیعی ایران در دوره حکومت دیلمیان و سلجوقیان، علی رغم تمامی فشارهایی که از طرف دولت سلجوقی و حاکمان شافعی مذهب ساوه برای جلوگیری از حرکت ها و فعالیت های گروه های شیعی به عمل می آمد، دو بقعه فاخر یکی به نام شاهزاده سلیمان و دیگری به نام امامزاده عبدالله شکل گرفتند. این روند در دیگر مناطق شیعی مرکز ایران کندتر و تنها در ساروق و یکی از عظیم قرای منطقه فراهان با ایجاد دو بنای دیگر که به نام امامزادگان هفتاد و دو تن ساروق خوانده می شوند، اتفاق افتاد.
کهن دیار فراهان که پهنه ای وسیع از خاک استان مرکزی را در بر می گیرد امروزه به منطقه ای گفته می شود که در تقسیمات سیاسی در قلمرو دو شهرستان فراهان و اراک جای می گیرد. این منطقه شامل چند شهر و بیشتر روستاهایی است که در دشتی وسیع و مناطق کوهپایه ای پراکنده اند. در حقیقت فراهان به یک حوزه فرهنگی خاص اطلاق می گردد که از صدر اسلام دربرگیرنده رستاقهای دوراخر، فراهان و کودزر از مضافات قم بوده(4) و پس از آن با تقسیم شدن به فراهان بالا، فراهان پایین و فراهان سادات و بعدها به فراهان بالا،پایین و مشک آباد در تقسیمات کشوری دوره قاجار و پهلوی جدای از هم قلمداد شده است. این حوزه محدود به کوه های هفتاد قله وکوههای اراک در جنوب،کوه های سده درجنوب شرق، کوه های تفرش در شمال وشمال شرق،کوه های کم ارتفاع و تپه های حدفاصل درآخر و آشتیان در شرق و قلل وکوه هایی حد فاصل فراهان و منطقه شراء در غرب است.
این حوزه از صدر اسلام با جدا شدن از همدان و پیوستن به قم در کنار تفرش به عنوان یکی از مراکز اصلی شیعه در مرکز ایران مطرح گردیده است. جمعیت اشعریان قم به این منطقه نیز راه پیدا کردند و در رشد اندیشه های شیعی در آن موثر افتادند. دردوره سلجوقی، فراهان از قم جدا شد و به همدان پیوست. به نظر، این انتزاع حاصل سیاست های دینی دولت سلجوقی و به هدف زیر نظر گرفتن این منطقه از طرف مرکز سنی مذهب همدان و جدا کردن آن از خواستگاه بزرگ شیعه در مرکز ایران یعنی قم بوده است. سیاست های دینی و فشارهایی که بر مراکز شیعی در مرکز ایران چون قم،آوه، تفرش و فراهان به وجود آمد این مراکز را به عنوان جایگاهی امن برای فعالیت باطنیان مطرح ساخت.(5)
حکومت خوارزمشاهیان با مسالمت و مصالحت بیشتری باگروهای شیعی در منطقه عراق عجم همراه شد. در این دوره رکود مذهبی، اجتماعی فراهان به پایان رسیده و این منطقه دوره ای از شکوفایی مذهبی و اجتماعی را که در دوره ایلخانی به اوج می رسد، تجربه می کرد.
دوره ایلخانی نقطه عطفی در تاریخ فراهان به حساب می آید. منابع اواخر سده 6 و سده های 7و8 ه.ق به فراوانی از این منطقه یاد کرده اند و جلوس آباقاخان از ایلخانان مغول به سلطنت را در این محل دانسته اند.(6)
تساهل و تسامح دینی ایلخانان با رشد فرهنگی، تعدد مراکز سکونتی و توسعه و ایجاد فزاینده بقاع و امامزاده گان بر مزار احفاد امامان و سادات شیعی در فراهان همراه شد. یکی از بهترین تفاسیر در باب مذهب، اوضاع معیشتی و شرایط اجتماعی فراهان دوره ایلخانی را حمدالله مستوفی در نزهه القلوب آورده است:« فراهان و در او دیه های معتبر بود وساروق دارالملک آنجاست و طهمورث ساخت. اکنون زلف آباد و ماسیر، عظیم قرای آنجاست، طولش از جزایر خالدات فدک و عرض از خط استوا لدن، هوایش معتدل و آبش از کاریزها و ارتفاعاتش غله و پنبه نیکو می باشد و پیوسته در آن ولایت ارزانی بود و مردمی شیعه اثنی عشرند و به غایت متعصب ودر آن بحیره است که مغول آنرا چغان ناوورخوانند و...» ( حمدالله مستوفی، 1336 :69).
در دوره صفوی با توجه به رسمی شدن مذهب تشیع، فراهان که سبقه و پیشینه طولانی در شیعه گری داشت مورد توجه واقع شد. ایجاد بنای برخی از امامزادگان و تعمیر و مرمت غالب بقاع قدیمی از طرف حاکمان محلی در این دوره اتفاق افتاده است.
از میان تمامی امامزادگان و بقاع شکل گرفته در حوزه فراهان که تعداد آنها در یک گستره محدود از پهنه ایران به بیش از 50 مورد می رسد و به طور متوسط در هر یک از روستاهای کهن و قدیمی آن دو مورد قابل مطالعه و بررسی است، قدیمی ترین نمونه بر اساس شواهد موجود، بقاع هفتاد و دو تن ساروق، است که شواهدی از معماری دوره سلجوقی را در منطقه فراهان ارائه می کند.
پژوهش حاضر با استفاده از مطالعه متون و منابع تاریخی و شناخت از رخداد های تاریخی- اجتماعی منطقه، با بررسی شواهد و عناصر مطالعاتی موجود و ظواهر و جزئیات معماری دو بقعه مذکور، سعی بر معرفی شاخصه ها و خصوصیات دو بنای فاخر و معماری بومی شکل داده در محیط فراهان و در نگاه وسیع ترجامعه ایران سده ششم ه.ق را دارد.
بنای امامزادگان هفتاد و دو تن ساروق:
بنای هفتاد و دو تن در دشت فراهان و در شهر ساروق، در فاصله 45 کیلومتری شهر اراک قرار گرفته است. ساروق که در گستره فراهان بزرگ جزء فراهان بالا به حساب می آید، بنا بر اشاره متون تاریخی از جمله نزهه القلوب حمدالله مستوفی در دوره ایلخانی دارالملک فراهان بوده است ( رک. حمدالله مستوفی، 1336: 69). این روستا که یکی از کانون های جمعیتی دشت فراهان است در میان مردم روستاهای اطراف به نام سارو خوانده می شود، هر چند در میان برخی مدارک از جمله وقف نامه های محلی از آن بنام ساروقمش نیز یاد شده است. تمامی ویژگی های فرهنگی فراهان فارس زبان از جمله گویش فراهانی در این شهر کوچک قابل پی جوئی ایست و تعداد جمعیت سادات به نسبت دیگر روستاهای اطراف در آن بیشتر است.
بقاع هفتاد و دو تن ساروق که به نظرشکل گیری شان همزمان با شکل گیری اساس شهر ساروق در دوره سده ششم ه.ق است، یکی از بناهای مورد احترام منطقه فراهان و استان مرکزی است. این بقاع علی رغم توجهی که از طرف مردم منطقه از زمان شکل گیری داشته در زمان پهلوی اول و با ظهور پدیده حافظ قرآن شدن شخصی عامی بنام "کربلائی کریمی ساروقی" در یکی از بقاع، بیشتر از گذشته مورد توجه واقع شده است. این اتفاق به این بقاع شانی و شوکتی فراتر از شان منطقه ای و حتی جایگاه فرا استانی بخشیده است به طوری که مردم شیعه که از این رخداد تاریخی مطلعند از اطراف و اکناف برای زیارت و عرض ارادت به آستان این امامزادگان روانه فراهان می شوند.
نامگذاری این اثر را بدان جهت دانسته اند که هفتاد و دو تن از نواد گان و احفاد امامان معصوم راهی طوس بودند که از طرف خلیفه عباسی تحت تعقیب قرار می گیرند این اشخاص که 32 دو نفر از آنها مرد و چهل نفر دیگر دختر بودند پس از تعقیب و گریز و نهایتا جنگ و رشادت در ساروق به شهادت رسیدند. شرح جنگ دلیرانه این مردان و نحوه به شهادت رسیدن آنها در وقف نامه قدیمی امامزاده که به نظر از یادگارهای دوره صفوی است، قابل مطالعه و بررسی است.
بقاع هفتاد و دوتن در ورودی شهر ساروق از طرف اراک، در میان گورستان و گلزار شهدای شهر و حصار و حجره های گرداگرد گورستان محفوظ اند. این بناهای آرامگاهی مشتمل بر دو بقعه جداگانه در میانه گورستان مذکور به فاصله 30متری از یکدیگر قرار گرفته اند.
با طی کردن ورودی جدید ساخت و چند پله از سطح خیابان و پارکینگ می توان به سطح گورستان رسید. بقعه شماره1 درست در روبروی ورودی واقع شده و پیاده رویی مفروشی از میانه گورها به آن می رسد. تا چند سال پیش در میانه دو بقعه بنایی به نام چهل دختران بود که امروز اثری از آن پا برجا نیست. بقعه شماره 2 بقعه ای آجری در شرق بقعه شماره 1 خود نمایی می کند. هر دو بقعه ارائه دهنده ویژگی های معماری مشترک و حداقل دوره زمانی نزدیک به هم هستند.
بقعه شماره 1 که قاب بندی ها و جرزهای مرمت شده نمائی جدید برای آن متصور ساخته است شامل کفش کنی در جلو رو به جنوب و دو فضای کنار هم با گنبدهایی جداگانه است. با طی کردن سه پله از کفش کن که نمای آن با جرزی تقسیم و دو قوس جناقی میان آن اجرا شده، می توان به فضای اصلی آرامگاه رسید.
به طور کلی فضای بقعه شماره 1 شامل فضایی مربع به ابعاد80/5×80/5 و دیگرفضایی مستطیل امتداد یافته در محور شرق به غرب با ابعاد 40/3×80/5 متر در کنار آن است. پوشش فضای مربع شکل،گنبدی آجری تک پوش و از نوع عرقچین و به ارتفاع 30/8 متر از کف فضای داخل است که پس از تبدیل فضای چهار ضلعی به هشت ضلعی، با استفاده از گوشوارها و هشت به شانزده با استفاده از ترمبه ها، بر بالای فضا استوار شده است. در سه جبهه شمال، شرق و جنوب سه تاق نما با قوس جناقی از میانه این فضا عقب نشسته اند.
سطح زبرین و گچ کاری شده کاسه این گنبد با نقاشی و کتیبه نقاش تزئین شده است. میانه کاسه به نقوش هندسی و اسلیمی و لبه های آن با خط کوفی تزئینی و آیاتی از سوره مبارکه منافقون آراسته گشته است. در زیر این گنبد، ضریح جدید ساختی است که بنا بر نوشته های روی آن، قبور دو امامزاده به نام های عبدالله دوم و علی صالح از نوادگان امام زین العابدین را در میان گرفته است.
در میانه فضای مستطیل شکل که متصل به فضای چهار ضلعی بقعه و در محور شرق به غرب امتداد یافته، صندوق چوبی نفیسی قرار دارد که با نقوش هندسی و اسلیمی تزئین شده است. نمونه چنین صندوق هایی در بقعه شماره دو نیز وجود دارد. بر خلاف ضریح جدید ساخت که هویت صاحب قبور در آن مشخصند از هویت مدفون در این صندوق اطلاعی در دست نیست.تمامی بدنه های طرفین این راهرو، در بالای ازاره را، تاقچه هایی مقرنس می پوشانند. به نوعی از این تاقچه ها استفاده کاربردی شده و برای ایجاد پوشش راهرو استفاده شده است. یکی از زیباترین پوشش های موجود در امامزاده گان هفتاد و دو تن ساروق بر بالای این فضا اجرا شده است. پوشش این فضا عبارت از تاق تویزه ها و گنبد کم خیزی بر فراز آن است که با استادی کامل اجرا شده است. معمار حد فاصل تیزه تویز ه ها و تاقچه های مقرنس ترمبه هایی اجرا شده است و فضای چهار را به هشت تبدیل و پایه گنبد را بر هشت ضلعی استوار ساخته است.
در فضای چهار گوشه این بقعه و پس از ورودی، درست در زیر گوشوار اجرا شده در گوشه جنوب غرب، دو کتیبه مستقل یکی بالای دیگری بر سطح گچ به خط رقاع نوشته شده اند که مرمت شده و یکی به رنگ زرد و دیگری به رنگ سبز خوانا سازی شده اند.کتیبه بالایی به ایجاد نقاشی های بقعه به استادی ابوهاشم در سال 620 ه.ق و ساخت بنا توسط ابوسعید نصربن عبدالله اشاره دارد. بخشهایی از کتیبه از بین رفته است و سال دقیق ساخت بنا مشخص نیست. قبلاً در شمال بقعه، ایوانی وجود داشته که دربی چوبی به آن باز می شده است. این درب که امروزه در موزه هفتاد ودوتن نگهداری می شود، از یادگارهای دوره صفویه و سال 987ه.ق یعنی دوره سلطان محمد خدابنده است.
بقعه شماره 2 در فاصله 30 متری شمال شرق بقعه شماره 1 قرار گرفته است. در میان این دو اثر بقعه ای به نام چهل دختران وجود داشته که در سال 1387 در راستای طرح توسعه از بین رفته است.بقعه شماره دو شامل دو فضای چهار ضلعی متصل بهم و با گنبدهای جداگانه است. قبلا متصل به این دو فضا ایوانی وجود داشته که امروزه در الحاق حسینیه جدید ساخت به بدنه بنا، ازبین رفته است.
هردو فضای بقعه از داخل چهار ضلعی و از بیرون هشت ضلعی مختلف الاضلاع هستند. ورودی بنا در ضلع شمالی قرارگرفته است. در این ورودی دربی چوبی و پرکار قرار گرفته که به نظر از کارهای دوره صفویه است. از بیرون با طی کردن سه پله می توان به کف فضای آرامگاه رسید. در میانه فضای اول و امتداد یافته در جهت شمال به جنوب، ضریحی جدید ساخت وجود داردکه دو صندوق چوبی،گره چینی و منبت کاری شده را در میان گرفته است. یکی از صندوق ها در میان صندوق بزرگتر جای داده شده است.
بر اساس کتیبه نسخ صندوق کوچکتر، صاحب قبر عبیدالله پسر علی الصالح و از نوادگان امام زین العابدین(ع)است. صندوق دارای ماده تاریخی به سنه 600 ه.ق است. صندوق بزرگتر تاریخ سنه560 ه.ق را در بدنه غربی خود دارد. در گوشه جنوب غرب فضا و در زیر گوشوار دو کتیبه که امروزه در میان قاب شیشه ای نگهداری می شوند بر سطح دیوار نوشته شده اند. کتیبه اول بر سطح دیواره غربی و دیگری بر سطح دیواره جنوبی آرامگاه، هر دو به خط ثلث هستند.کتیبه دیواره غربی مستطیل شکل و در سه سطر به معرفی صاحب قبر می پردازد:
هذا القبر علی صالح بن عبیدالله العرج الحسنی الاسغر بن علی بن زین العابدین بن الحسین بن علی بن ابی طالب صلوات الله علیهم اجمعین... فی سنه خمسین(؟)و ثلاثین(؟) [یا ثمانین(؟)] خمسائه.
دیگر کتیبه که بخش های عمده ای از آن ناخوانا است در شش سطر اشاره به ساخت بنا در سال 587 ه.ق توسط علی بن الحسین بن علی النائب می کند( دائره المعارف بناهای آرامگاهی،1378: 314).
در دیواره جنوبی این بخش از آرامگاه، محرابی مقعر و مزین به مقرنس،گچبری اسلیمی و هندسی و نقاشیهایی با مضمون گل و گیاه، قرار گرفته است. با اجرای مقرنس ها این محراب به صورت چند محراب تو در تو که نیم ستونهایی تزئینی در لبه آنها کار شده،جلوه می نماید. فضای مستطیل شکل این بخش از بقعه شماره 2 با استفاده از چهار گوشوار در چهار گوشه تبدیل به هشت و با بهره گیری از هشت ترمبه تبدیل به شانزده شده است و قاعده گنبد تک پوش و آجری بنا بر شانزده استوار گردیده است. سطح زیرین کاسه گنبد با شمسه ای در میان و کتیبه به خط کوفی مزهر در لبه تزیین شده است.
دیگر فضای این بقعه فضایی چهارگوش و پیوسته به فضای مذکور است. درگاهی با قوس گهواره ای جدا کننده این دو فضای بقعه است. در وسط این بخش از فضا نیز به مانند صندوق چوبی و نفیس قرارگرفته است. این صندوق منبت فاقد کتیبه یا نوشته ای است که صاحب قبر را معرفی کند. بر خلاف فضای قبلی کلیه سطوح فضای مورد بحث ساده و عاری از هرگونه تزئین است.
در هر یک از بدنه های بنا تاق نماهایی اجرا شده است. در بدنه تاق نمای جنوبی به مانند فضای قبل محرابی وجود دارد که با مقرنس تزئین شده است. شرایط گوشه سازی و تبدیل زمینه چهار به هشت و سپس شانزده کاملا شبیه به فضای دیگر بقعه است.
علی رغم تمامی اتفاقات گذشته بر بناهای یاد شده و حذف برخی از فضاهای آن طی چند دهه اخیر در راستای تحول منظر یا الحاق فضاهای جدید، باز بقاع هفتاد دو تن از حیث معماری و آرایه ها یکی از زیباترین بقاع شیعی منطقه فراهان و استان مرکزی شناخته می شوند. بنای امامزادگان ساروق بر اساس شواهد موجود از جمله چند کتیبه موجود در هر دو بقعه، حداقل در سده ششم ه.ق شکل گرفته اند. با پذیرش تاریخ دو کتیبه موجود در بنای شماره 2 و تاریخ نیمه دوم قرن ششم ه.ق و امر به ساخت بقعه از طرف علی بن الحسین بن علی النائب، می توان بنای بقعه شماره 2 را پایان دوره سلجوقی و دوره خوارزمشاهی دانست. هرچند می توان عبارت " امر بعماره هذا البقعه المبارکه "را به مرمت و تعمیر بنا نیز تعبیر کرد و تاریخ قدیمی تر برای شکل گیری اثر را مفروض دانست. تاریخ نیمه دوم سده ششم ه.ق را می توان برای بقعه شماره 1 نیز متصور شد، چرا که علی رغم از بین رفتن تاریخ ساخت بنا، عناصر و جزئیات معماری بنا کاملا شبیه به بقعه شرقی است. دراین ارتباط می توان شباهت نوع پلان، نوع گوشه سازی ها و جز آن را مدنظر قرار داد.
هرچند تاریخ کتیبه ها دوره خوارزمشاهی را دوره ساخت بنا مطرح می کنند ولی از آنجا که این دوره در تاریخ معماری ایران دوره اسلامی، به دلیل مدت کوتاه زمامداری و نداشتن شاخصه هایی خاص، فاقد یک سبک معماری مشخص به مانند معماری دوره ایلخانی یا سلجوقی شناخته می شود، باید در شناخت معماری این دو بنا به دوره قبل و بعد از دوره خوارزمشاهی توجه کرد و در تبین ویژگی های معماری دو اثر، به شاخصه های معماری دوره سلجوقی یا ایلخانی توجه نمود. هر چند نباید از ارائه سبک های محلی نیز غافل ماند و شواهد و نشانه های معماری بومی را در آثار مذکور لحاظ نکرد.
در حقیقت در تبین ویژگی های معماری این دو بنا می توان معماری دوره گذار یا دوره انتقال را پیشنهاد کرد بدین معنا که معماری نیمه دوم سده ششم را که بیشتر در برگیرنده دوره خوارزمشاهی می شود، می توان بینابین دو دوره سلجوقی و دوره ایلخانی مد نظر قرار داد.
با این توصیف باید در دو بنای یاد شده به دنبال شاخصه های معماری دو دوره مذکور و خصوصیات معماری بومی گشت واز آنجا که هر دو بنا از ویژگی های مشترک، حداقل در جزئیات معماری داخلی برخوردارند بیشتر شاخصه ها را می توان برای هردو بنا برشمرد.
در اجرای پلان داخلی هر دو بنا تمایل به نمایش چهارتاقی به عنوان یک فرم رایج در معماری دوره اسلامی دیده می شود. وجود تاق نماها در این پلان، میل به رعایت تناسبات و بلندتر نشان دادن ارتفاع فضای داخلی در نگاه زیبا شناختی و مقاومتر و سبک تر کردن کلی بنا در نگاه سازه ای را نشان می دهد.
آنچه در هر دو بنا جالب توجه و قابل تعمق است نوع گوشه سازها و اجرای خاص فیلپوش ها در زوایای داخلی بنا است که در معماری دوره اسلامی کمتر به چشم می خورد. شاید این نوع گوشه سازی ها را بتوان نوعی توجه به بومی سازی دانست. شاخصه ای که بعدها می توان در بنای امامزاده رقیه خاتون در دشت فراهان و در روستای تبرته مشاهدکرد. سوای آن اجرای گنبد های تک پوش بر بالای فضاها نیز از ویژگی های معماری منحصر بفرد این دو بنا بحساب می آید.
اجرای گنبد بر زمینه مستطیل در هر دو بنا، با استفاده از فیلپوش ها و ترمبه ها به منظور تبدیل زمینه چهار به هشت و هشت به شانزده در دو فضای اتفاق افتاده است. در این راستا معمار بنا طوری عمل کرده است که با نگاه از بیرون ایجاد گنبد بر زمینه چهار ضلعی منظم و با اضلاع یکسان القاء شود. در بنای شماره 2 در فضای بعد از ورودی و در بنای شماره 1 درفضای راهرو مانند گنبد با استادی کامل بر زمینه مستطیل استوار شده است. این نوع اجرا در بنای امامزاده عبدالله در دشت فراهان و در روستائی در 8کیلومتری ساروق به نام فارسیجان نیز دیده می شود.
در هر دو بقعه شماره1و 2، دو فضای کنار هم را تاقی گهواره ای که پا تاق آن بر دیواری قطور و به عرض 60/1متر استوار شده، متصل ساخته است. به عبارتی در این اتصال طوری عمل شده تا استحکام بنا حاصل و تاقی بر مبنای دیواره های ضحیم ایجاد شود تا به واسطه آن بار بنا تقسیم و اجرای گوشه سازی ها میسر شود. ارتفاع داخلی بنا با رویکرد رو به جلو می تواند شروعی برای ایجاد تاق های بلند و رفیع که بعدها در دوره ایلخانی رواج پیدا کرد تلقی گردد( برای نمونه رک. ویلبر، 1365: 82). از آنجا که معماری دوره سلجوقی شکل ابتدایی سبک ایلخانی است و این سبک از دوره سلجوقی اقتباس شده (رک. ویلبر، 1365: 35 و 34). به نظراین نوع تاق های بلند نیز شروعی برای دیگر آرامگاه های منطقه در دوره ایلخانی بوده است.
ایجاد زمینه برای اجرای گنبد تک پوش بر فراز فضای چهار نیز انعکاس دهنده ویژگی های معماری دوره سلجوقی است. استفاده از فیلپوش های زیبا برای تبدیل زمینه چهار به هشت و مضافاً استفاده از ترمبه ها جهت تبدیل زمینه هشت به شانزده و نشستن ته رنگ گنبد بر زمینه شانزده در هردو بنا، ازخصوصیاتی است که در معماری دوره سلجوقی تجلی یافته است. آندره گدار این نوع اجرا را به این شکل بیان می کند:« بزودی مضاعف کردن اضلاع هشت گوشه که آرایشی زیبا به بنا می بخشید، به صورت شیوه ای معمول درآمد و بناهای کوچکی چون امامزاده هفتاد و دو تن در ساروق و مقبره جنید در توران پشت که دلیلی برای خودداری از استفاده از هشت ضلعی نداشتند،از این روش پیروی کردند» ( گدار و دیگران،1367 : 3/101).
غالب آرایه های دوبقعه کمی متاخرتر از زمان شکل گیری بقاع اجرا شده وغالبا در برگیرنده فضای پس از ورودی هستند تا فضای مجاور آن.شاید درایجاد این تزئینات، نقاش خواسته تا با ایجاد حس زیبا شناختی نظر مراجعین و زائرین را در آستانه ورود به خود جلب کند.هرچند جایگاه مذهبی یا اجتماعی فرد مدفون در زیرگنبد منقوش نیز ممکن است در تزئین یک گنبد وعاری ساختن گنبد دیگر از تزئینات موثر افتاده باشد. سوای ازکتیبه های معرفی و ساخت، غالب تزئینات بنا به نقاشیها و کتیبه های زیر کاسه گنبد خلاصه شده است.دربقعه شماره 1با وجود ماده تاریخ 620هجری واشاره به ایجاد نقاشیها،تاریخ شکل گیری آرایه های زیر گنبد مشخص است. آرایه های بقعه شماره 2نیز به نظر در سده هفتم ایجاد شده اند.نمونه های آرایه های زیر گنبداین بقعه در چند بنا در محدوده یزد چون بقعه دوازده امام وبقعه سید رکن الدین و در منطقه فراهان در بقعه عبدالله فارسیجان قابل مقایسه است.
نتیجه :
بقاع هفتاد و دو تن ساروق در محیط شیعی فراهان با فراهم آمدن زمینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه پایان دوره سلجوقی و شروع دوره خوارزمشاهی شکل گرفته است و در آستانه ورود مغول و بعدها با استوار شدن حکومت ایلخانان مغول ودامن زدن آنها به تسامح و تساهل دینی آراسته گشته است. به نظر زمینه های شکل گیری این دو بقعه با رو ضعف نهادن دولت سنی مذهب سلجوقی و قدرت گرفتن دولت خوارزمشاهی برای سر و سامان دادن به عراق عجم و نجات آن از نفوذ خلیفه عباسی فراهم آمده است. با رو به زوال نهادن سلجوقیان و کم شدن نفوذ خلفای عباسی و قدرت گرفتن خوارزمشاهیان در عراق عجم با کیاست شرف الدین علی تفرشی حاکم منطقه، ایجاد، توسعه و تزئین دو بقعه درکنار شهر یا روستای بزرگ ساروق که بعدها به عنوان دارالملک فراهان شیعی خوانده شد، مفروض است. هرچند زمینه های اقتصادی نیز باید به موازات شرایط مطلوب سیاسی – اجتماعی منطقه رشد کرده و مورد توجه قرار گرفته باشد.
در بیان ویژگی ها و خصوصیات معماری این بقاع بر اساس شواهد موجود، باید رویکرد معماری فضاها را متوجه معماری دوره سلجوقی دانست. ویژگی هایی که بعدها پایه گذار سبک معماری آرامگاهی ایلخانی گشت و با پیشرفت زمان تکامل یافته است. نوع گوشه سازیها وانحصار آنها در این دو بقعه و ایجاد گنبد بر فراز فضای مستطیل شکل در هر دو بنا و تداوم آن در منطقه، می تواند تاکیدی بر ارائه شاخصه های معماری محلی از طرف بانیان و معمار این دو اثر باشد.
سوای از آن فراهم آوردن زمینه برای ایجاد یک گنبد تک پوش آجری بر بالای فضاها با تبدیل زمینه به هشت و سپس شانزده شاخصه ای از سبک معماری دوره سلجوقی است. گرایش به رفیع سازی و بر افراشتن تاق های فضای داخلی در این بقاع نیز با نگاهی واپس گرا رو به شاخصه های معماری سلجوقی دارد. شاخصه ای که بعدها در دوره ایلخانی تکامل یافته و جزئی از ساختارهای یک سبک مشخص را تشکیل داده است.
ایجاد یک گنبد تک پوش و عایق ساختن آن برای حفاظت از آرایه های سطح زیرین، بدون ایجاد گنبد پوش دوم به عنوان یک محافظ فیزیکی نیز از ویژگیهایی است که از طرف بانیان به این دو اثر لحاظ گردیده است.
دو بقعه ساروق علی رغم سادگی در ظاهر، در معماری آرامگاه های ایران از حیث شکل گیری بناها در یک محیط کاملا شیعی و پویا به لحاظ فرهنگی با ارائه شواهدی از معماری سلجوقی، حائز اهمیت شناخته شده است و نمونه هایی منحصر بفرد قلمداد می گردند.
- ابن بطوطه، شمس الدین ابی عبد الله محمد.(1380). سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمد علی موحد،ج دوم،چ6، تهران: نشر آگه.
- حموی، یاقوت.(1362).برگزیده مشترک یاقوت حموی، ترجمه محمد پروین گنابادی، چاپ دوم، تهران: امیر کبیر.
- ـــــــــــ.(1383). معجم البلدان، به کوشش علی نقی وزیری، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور.
-دائره المعارف بناهای تاریخی ایران دردوره اسلامی ( بناهای آرامگاهی).(1387). تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنراسلامی.
- راوندی، محمد ابن علی بن سلیمان.(1364). راحه الصدور و روایه السرور در تاریخ آل سلجوق( 599ه.ق ) به سعی و تصحیح محمد اقبال،تهران: امیر کبیر.
- راه دانش.(1375).فصلنامه تحقیقات فرهنگی- هنری استان مرکزی،شماره های 7تا12،اراک،1375.
- صفا،ذبیح الله.( 1378).تاریخ ادبیات در ایران،تهران:انتشارات فردوس.
-فضل الله همدانی، رشید الدین.(1373).جامع التواریخ،جلد دوم،تهران،:نشر البرز.
- قزوینی، زکریا بن محمد بن محمود.(1373). آثار البلاد و اخبار العباد، ترجمه جهان گیر میرزا قاجار، تصحیح میر هاشم محدث، تهران: امیر کبیر.
- قمی، حسن بن محمد بن حسن.(1313). تاریخ قم، ترجمه حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی در سال 805 ه.ق، تصحیح و تحشیه سید جلال الدین طهرانی، تهران: مطبعه مجلس.
- گدار،اندره و...[دیگران].(1378).آثارایران،ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم،مشهد: بنیادپژوهشهای اسلامی.
- مستوفی قزوینی،حمدالله بن ابی بکر (1381). نزهه القلوب، به کوشش دکتر سید محمد دبیر سیاقی،تهران: انتشارات حدیث امروز.
- ویلبر،دونالد.(1365).معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانان، ترجمه عبدالله فریار،تهران: علمی و فرهنگی.
فراهان یکی از چند منطقه شیعه نشین مرکز ایران از صدر اسلام تاکنون بوده است. در این منطقه و در گستره دشت و مناطق کوهپایه ای آن، آرامگاه ها و بقاعی پراکنده اند که هرکدام با معماری فاخر خود، ارزشها و خصوصیات معماری دوره های شکل گیری و ادوار توسعه، تحول وتکامل را به رخ می کشند. در این میان، در مرکز دشت فراهان، دو بقعه جدا از هم بنام بقاع هفتاد ودو تن ساروق، قدیمی ترین نشانه ها از معماری بقاع شیعی منطقه را ارائه می دهند. این دو بنا که در اواخر دوره سلجوقی و به عبارتی دوره گذار از سلجوقی به ایلخانی شکل گرفته اند و در دوره ایلخانی توسعه و تکامل یافته اند، علی رغم سادگی در نمای بیرونی به لحاظ اجرای پلان، جزئیات داخلی، آرایه ها و ارائه شواهد متقن در دوره یابی، در تاریخ معماری آرامگاه های شکل گرفته بر مزار احفاد امامان معصوم (ع)در استان مرکزی، حائز اهمیت شناخته شده و قابل مطالعه و بررسی هستند. پژوهش حاضر ضمن معرفی جایگاه خطه فراهان در تاریخ تشیع و نقش آن در تحولات تاریخی منطقه عراق عجم، به مطالعه خصوصیات و ویژگی های شاخص دو بقعه یاد شده پرداخته است و عناصر و جلوه های معماری آنها را مورد بررسی و تاکید قرار می دهد.
کلید واژه ها: فراهان، تشیع، بقاع هفتاد دو تن ساروق، معماری سلجوقی
مقدمه:
علی رغم تمامی محدودیت ها و فشارهایی که از طرف دولت سلجوقی برای کنترل گروه های محدود شیعه در مناطق مختلف ایران، بخصوص مناطق شیعی مرکز اتفاق افتاد، بازمعدود امامزاده ها و بقاع شیعی در این دوره و در دوره خوارزمشاهی بر مزار اولاد و احفاد امامان معصوم(ع) به صورت پراکنده ایجاد شدندکه در تاریخ معماری ایران قابل بررسی و توجه هستند. در دوره سلجوقی در مرکز ایران گروه های شیعه در مناطقی چون قم، آوه، ری، تفرش، فراهان و کاشان، ماهاباد(2)از جمعیت بیشتری به نسبت دیگر مراکز پراکنده در شمال و شمال شرق ایران، برخوردار بودند. جمعیت شیعی این مناطق اشعریانی بودند که کاشان،آوه، تفرش و فراهان و جز آن را در اختیار داشتند وگاه حوزه نفوذشان تا اصفهان و از دیگر سو تا قزوین و همدان امتداد داشت.(3)
در آوه و در دومین شهر شیعی ایران در دوره حکومت دیلمیان و سلجوقیان، علی رغم تمامی فشارهایی که از طرف دولت سلجوقی و حاکمان شافعی مذهب ساوه برای جلوگیری از حرکت ها و فعالیت های گروه های شیعی به عمل می آمد، دو بقعه فاخر یکی به نام شاهزاده سلیمان و دیگری به نام امامزاده عبدالله شکل گرفتند. این روند در دیگر مناطق شیعی مرکز ایران کندتر و تنها در ساروق و یکی از عظیم قرای منطقه فراهان با ایجاد دو بنای دیگر که به نام امامزادگان هفتاد و دو تن ساروق خوانده می شوند، اتفاق افتاد.
کهن دیار فراهان که پهنه ای وسیع از خاک استان مرکزی را در بر می گیرد امروزه به منطقه ای گفته می شود که در تقسیمات سیاسی در قلمرو دو شهرستان فراهان و اراک جای می گیرد. این منطقه شامل چند شهر و بیشتر روستاهایی است که در دشتی وسیع و مناطق کوهپایه ای پراکنده اند. در حقیقت فراهان به یک حوزه فرهنگی خاص اطلاق می گردد که از صدر اسلام دربرگیرنده رستاقهای دوراخر، فراهان و کودزر از مضافات قم بوده(4) و پس از آن با تقسیم شدن به فراهان بالا، فراهان پایین و فراهان سادات و بعدها به فراهان بالا،پایین و مشک آباد در تقسیمات کشوری دوره قاجار و پهلوی جدای از هم قلمداد شده است. این حوزه محدود به کوه های هفتاد قله وکوههای اراک در جنوب،کوه های سده درجنوب شرق، کوه های تفرش در شمال وشمال شرق،کوه های کم ارتفاع و تپه های حدفاصل درآخر و آشتیان در شرق و قلل وکوه هایی حد فاصل فراهان و منطقه شراء در غرب است.
این حوزه از صدر اسلام با جدا شدن از همدان و پیوستن به قم در کنار تفرش به عنوان یکی از مراکز اصلی شیعه در مرکز ایران مطرح گردیده است. جمعیت اشعریان قم به این منطقه نیز راه پیدا کردند و در رشد اندیشه های شیعی در آن موثر افتادند. دردوره سلجوقی، فراهان از قم جدا شد و به همدان پیوست. به نظر، این انتزاع حاصل سیاست های دینی دولت سلجوقی و به هدف زیر نظر گرفتن این منطقه از طرف مرکز سنی مذهب همدان و جدا کردن آن از خواستگاه بزرگ شیعه در مرکز ایران یعنی قم بوده است. سیاست های دینی و فشارهایی که بر مراکز شیعی در مرکز ایران چون قم،آوه، تفرش و فراهان به وجود آمد این مراکز را به عنوان جایگاهی امن برای فعالیت باطنیان مطرح ساخت.(5)
حکومت خوارزمشاهیان با مسالمت و مصالحت بیشتری باگروهای شیعی در منطقه عراق عجم همراه شد. در این دوره رکود مذهبی، اجتماعی فراهان به پایان رسیده و این منطقه دوره ای از شکوفایی مذهبی و اجتماعی را که در دوره ایلخانی به اوج می رسد، تجربه می کرد.
دوره ایلخانی نقطه عطفی در تاریخ فراهان به حساب می آید. منابع اواخر سده 6 و سده های 7و8 ه.ق به فراوانی از این منطقه یاد کرده اند و جلوس آباقاخان از ایلخانان مغول به سلطنت را در این محل دانسته اند.(6)
تساهل و تسامح دینی ایلخانان با رشد فرهنگی، تعدد مراکز سکونتی و توسعه و ایجاد فزاینده بقاع و امامزاده گان بر مزار احفاد امامان و سادات شیعی در فراهان همراه شد. یکی از بهترین تفاسیر در باب مذهب، اوضاع معیشتی و شرایط اجتماعی فراهان دوره ایلخانی را حمدالله مستوفی در نزهه القلوب آورده است:« فراهان و در او دیه های معتبر بود وساروق دارالملک آنجاست و طهمورث ساخت. اکنون زلف آباد و ماسیر، عظیم قرای آنجاست، طولش از جزایر خالدات فدک و عرض از خط استوا لدن، هوایش معتدل و آبش از کاریزها و ارتفاعاتش غله و پنبه نیکو می باشد و پیوسته در آن ولایت ارزانی بود و مردمی شیعه اثنی عشرند و به غایت متعصب ودر آن بحیره است که مغول آنرا چغان ناوورخوانند و...» ( حمدالله مستوفی، 1336 :69).
در دوره صفوی با توجه به رسمی شدن مذهب تشیع، فراهان که سبقه و پیشینه طولانی در شیعه گری داشت مورد توجه واقع شد. ایجاد بنای برخی از امامزادگان و تعمیر و مرمت غالب بقاع قدیمی از طرف حاکمان محلی در این دوره اتفاق افتاده است.
از میان تمامی امامزادگان و بقاع شکل گرفته در حوزه فراهان که تعداد آنها در یک گستره محدود از پهنه ایران به بیش از 50 مورد می رسد و به طور متوسط در هر یک از روستاهای کهن و قدیمی آن دو مورد قابل مطالعه و بررسی است، قدیمی ترین نمونه بر اساس شواهد موجود، بقاع هفتاد و دو تن ساروق، است که شواهدی از معماری دوره سلجوقی را در منطقه فراهان ارائه می کند.
پژوهش حاضر با استفاده از مطالعه متون و منابع تاریخی و شناخت از رخداد های تاریخی- اجتماعی منطقه، با بررسی شواهد و عناصر مطالعاتی موجود و ظواهر و جزئیات معماری دو بقعه مذکور، سعی بر معرفی شاخصه ها و خصوصیات دو بنای فاخر و معماری بومی شکل داده در محیط فراهان و در نگاه وسیع ترجامعه ایران سده ششم ه.ق را دارد.
بنای امامزادگان هفتاد و دو تن ساروق:
بنای هفتاد و دو تن در دشت فراهان و در شهر ساروق، در فاصله 45 کیلومتری شهر اراک قرار گرفته است. ساروق که در گستره فراهان بزرگ جزء فراهان بالا به حساب می آید، بنا بر اشاره متون تاریخی از جمله نزهه القلوب حمدالله مستوفی در دوره ایلخانی دارالملک فراهان بوده است ( رک. حمدالله مستوفی، 1336: 69). این روستا که یکی از کانون های جمعیتی دشت فراهان است در میان مردم روستاهای اطراف به نام سارو خوانده می شود، هر چند در میان برخی مدارک از جمله وقف نامه های محلی از آن بنام ساروقمش نیز یاد شده است. تمامی ویژگی های فرهنگی فراهان فارس زبان از جمله گویش فراهانی در این شهر کوچک قابل پی جوئی ایست و تعداد جمعیت سادات به نسبت دیگر روستاهای اطراف در آن بیشتر است.
بقاع هفتاد و دو تن ساروق که به نظرشکل گیری شان همزمان با شکل گیری اساس شهر ساروق در دوره سده ششم ه.ق است، یکی از بناهای مورد احترام منطقه فراهان و استان مرکزی است. این بقاع علی رغم توجهی که از طرف مردم منطقه از زمان شکل گیری داشته در زمان پهلوی اول و با ظهور پدیده حافظ قرآن شدن شخصی عامی بنام "کربلائی کریمی ساروقی" در یکی از بقاع، بیشتر از گذشته مورد توجه واقع شده است. این اتفاق به این بقاع شانی و شوکتی فراتر از شان منطقه ای و حتی جایگاه فرا استانی بخشیده است به طوری که مردم شیعه که از این رخداد تاریخی مطلعند از اطراف و اکناف برای زیارت و عرض ارادت به آستان این امامزادگان روانه فراهان می شوند.
نامگذاری این اثر را بدان جهت دانسته اند که هفتاد و دو تن از نواد گان و احفاد امامان معصوم راهی طوس بودند که از طرف خلیفه عباسی تحت تعقیب قرار می گیرند این اشخاص که 32 دو نفر از آنها مرد و چهل نفر دیگر دختر بودند پس از تعقیب و گریز و نهایتا جنگ و رشادت در ساروق به شهادت رسیدند. شرح جنگ دلیرانه این مردان و نحوه به شهادت رسیدن آنها در وقف نامه قدیمی امامزاده که به نظر از یادگارهای دوره صفوی است، قابل مطالعه و بررسی است.
بقاع هفتاد و دوتن در ورودی شهر ساروق از طرف اراک، در میان گورستان و گلزار شهدای شهر و حصار و حجره های گرداگرد گورستان محفوظ اند. این بناهای آرامگاهی مشتمل بر دو بقعه جداگانه در میانه گورستان مذکور به فاصله 30متری از یکدیگر قرار گرفته اند.
با طی کردن ورودی جدید ساخت و چند پله از سطح خیابان و پارکینگ می توان به سطح گورستان رسید. بقعه شماره1 درست در روبروی ورودی واقع شده و پیاده رویی مفروشی از میانه گورها به آن می رسد. تا چند سال پیش در میانه دو بقعه بنایی به نام چهل دختران بود که امروز اثری از آن پا برجا نیست. بقعه شماره 2 بقعه ای آجری در شرق بقعه شماره 1 خود نمایی می کند. هر دو بقعه ارائه دهنده ویژگی های معماری مشترک و حداقل دوره زمانی نزدیک به هم هستند.
بقعه شماره 1 که قاب بندی ها و جرزهای مرمت شده نمائی جدید برای آن متصور ساخته است شامل کفش کنی در جلو رو به جنوب و دو فضای کنار هم با گنبدهایی جداگانه است. با طی کردن سه پله از کفش کن که نمای آن با جرزی تقسیم و دو قوس جناقی میان آن اجرا شده، می توان به فضای اصلی آرامگاه رسید.
به طور کلی فضای بقعه شماره 1 شامل فضایی مربع به ابعاد80/5×80/5 و دیگرفضایی مستطیل امتداد یافته در محور شرق به غرب با ابعاد 40/3×80/5 متر در کنار آن است. پوشش فضای مربع شکل،گنبدی آجری تک پوش و از نوع عرقچین و به ارتفاع 30/8 متر از کف فضای داخل است که پس از تبدیل فضای چهار ضلعی به هشت ضلعی، با استفاده از گوشوارها و هشت به شانزده با استفاده از ترمبه ها، بر بالای فضا استوار شده است. در سه جبهه شمال، شرق و جنوب سه تاق نما با قوس جناقی از میانه این فضا عقب نشسته اند.
سطح زبرین و گچ کاری شده کاسه این گنبد با نقاشی و کتیبه نقاش تزئین شده است. میانه کاسه به نقوش هندسی و اسلیمی و لبه های آن با خط کوفی تزئینی و آیاتی از سوره مبارکه منافقون آراسته گشته است. در زیر این گنبد، ضریح جدید ساختی است که بنا بر نوشته های روی آن، قبور دو امامزاده به نام های عبدالله دوم و علی صالح از نوادگان امام زین العابدین را در میان گرفته است.
در میانه فضای مستطیل شکل که متصل به فضای چهار ضلعی بقعه و در محور شرق به غرب امتداد یافته، صندوق چوبی نفیسی قرار دارد که با نقوش هندسی و اسلیمی تزئین شده است. نمونه چنین صندوق هایی در بقعه شماره دو نیز وجود دارد. بر خلاف ضریح جدید ساخت که هویت صاحب قبور در آن مشخصند از هویت مدفون در این صندوق اطلاعی در دست نیست.تمامی بدنه های طرفین این راهرو، در بالای ازاره را، تاقچه هایی مقرنس می پوشانند. به نوعی از این تاقچه ها استفاده کاربردی شده و برای ایجاد پوشش راهرو استفاده شده است. یکی از زیباترین پوشش های موجود در امامزاده گان هفتاد و دو تن ساروق بر بالای این فضا اجرا شده است. پوشش این فضا عبارت از تاق تویزه ها و گنبد کم خیزی بر فراز آن است که با استادی کامل اجرا شده است. معمار حد فاصل تیزه تویز ه ها و تاقچه های مقرنس ترمبه هایی اجرا شده است و فضای چهار را به هشت تبدیل و پایه گنبد را بر هشت ضلعی استوار ساخته است.
در فضای چهار گوشه این بقعه و پس از ورودی، درست در زیر گوشوار اجرا شده در گوشه جنوب غرب، دو کتیبه مستقل یکی بالای دیگری بر سطح گچ به خط رقاع نوشته شده اند که مرمت شده و یکی به رنگ زرد و دیگری به رنگ سبز خوانا سازی شده اند.کتیبه بالایی به ایجاد نقاشی های بقعه به استادی ابوهاشم در سال 620 ه.ق و ساخت بنا توسط ابوسعید نصربن عبدالله اشاره دارد. بخشهایی از کتیبه از بین رفته است و سال دقیق ساخت بنا مشخص نیست. قبلاً در شمال بقعه، ایوانی وجود داشته که دربی چوبی به آن باز می شده است. این درب که امروزه در موزه هفتاد ودوتن نگهداری می شود، از یادگارهای دوره صفویه و سال 987ه.ق یعنی دوره سلطان محمد خدابنده است.
بقعه شماره 2 در فاصله 30 متری شمال شرق بقعه شماره 1 قرار گرفته است. در میان این دو اثر بقعه ای به نام چهل دختران وجود داشته که در سال 1387 در راستای طرح توسعه از بین رفته است.بقعه شماره دو شامل دو فضای چهار ضلعی متصل بهم و با گنبدهای جداگانه است. قبلا متصل به این دو فضا ایوانی وجود داشته که امروزه در الحاق حسینیه جدید ساخت به بدنه بنا، ازبین رفته است.
هردو فضای بقعه از داخل چهار ضلعی و از بیرون هشت ضلعی مختلف الاضلاع هستند. ورودی بنا در ضلع شمالی قرارگرفته است. در این ورودی دربی چوبی و پرکار قرار گرفته که به نظر از کارهای دوره صفویه است. از بیرون با طی کردن سه پله می توان به کف فضای آرامگاه رسید. در میانه فضای اول و امتداد یافته در جهت شمال به جنوب، ضریحی جدید ساخت وجود داردکه دو صندوق چوبی،گره چینی و منبت کاری شده را در میان گرفته است. یکی از صندوق ها در میان صندوق بزرگتر جای داده شده است.
بر اساس کتیبه نسخ صندوق کوچکتر، صاحب قبر عبیدالله پسر علی الصالح و از نوادگان امام زین العابدین(ع)است. صندوق دارای ماده تاریخی به سنه 600 ه.ق است. صندوق بزرگتر تاریخ سنه560 ه.ق را در بدنه غربی خود دارد. در گوشه جنوب غرب فضا و در زیر گوشوار دو کتیبه که امروزه در میان قاب شیشه ای نگهداری می شوند بر سطح دیوار نوشته شده اند. کتیبه اول بر سطح دیواره غربی و دیگری بر سطح دیواره جنوبی آرامگاه، هر دو به خط ثلث هستند.کتیبه دیواره غربی مستطیل شکل و در سه سطر به معرفی صاحب قبر می پردازد:
هذا القبر علی صالح بن عبیدالله العرج الحسنی الاسغر بن علی بن زین العابدین بن الحسین بن علی بن ابی طالب صلوات الله علیهم اجمعین... فی سنه خمسین(؟)و ثلاثین(؟) [یا ثمانین(؟)] خمسائه.
دیگر کتیبه که بخش های عمده ای از آن ناخوانا است در شش سطر اشاره به ساخت بنا در سال 587 ه.ق توسط علی بن الحسین بن علی النائب می کند( دائره المعارف بناهای آرامگاهی،1378: 314).
در دیواره جنوبی این بخش از آرامگاه، محرابی مقعر و مزین به مقرنس،گچبری اسلیمی و هندسی و نقاشیهایی با مضمون گل و گیاه، قرار گرفته است. با اجرای مقرنس ها این محراب به صورت چند محراب تو در تو که نیم ستونهایی تزئینی در لبه آنها کار شده،جلوه می نماید. فضای مستطیل شکل این بخش از بقعه شماره 2 با استفاده از چهار گوشوار در چهار گوشه تبدیل به هشت و با بهره گیری از هشت ترمبه تبدیل به شانزده شده است و قاعده گنبد تک پوش و آجری بنا بر شانزده استوار گردیده است. سطح زیرین کاسه گنبد با شمسه ای در میان و کتیبه به خط کوفی مزهر در لبه تزیین شده است.
دیگر فضای این بقعه فضایی چهارگوش و پیوسته به فضای مذکور است. درگاهی با قوس گهواره ای جدا کننده این دو فضای بقعه است. در وسط این بخش از فضا نیز به مانند صندوق چوبی و نفیس قرارگرفته است. این صندوق منبت فاقد کتیبه یا نوشته ای است که صاحب قبر را معرفی کند. بر خلاف فضای قبلی کلیه سطوح فضای مورد بحث ساده و عاری از هرگونه تزئین است.
در هر یک از بدنه های بنا تاق نماهایی اجرا شده است. در بدنه تاق نمای جنوبی به مانند فضای قبل محرابی وجود دارد که با مقرنس تزئین شده است. شرایط گوشه سازی و تبدیل زمینه چهار به هشت و سپس شانزده کاملا شبیه به فضای دیگر بقعه است.
علی رغم تمامی اتفاقات گذشته بر بناهای یاد شده و حذف برخی از فضاهای آن طی چند دهه اخیر در راستای تحول منظر یا الحاق فضاهای جدید، باز بقاع هفتاد دو تن از حیث معماری و آرایه ها یکی از زیباترین بقاع شیعی منطقه فراهان و استان مرکزی شناخته می شوند. بنای امامزادگان ساروق بر اساس شواهد موجود از جمله چند کتیبه موجود در هر دو بقعه، حداقل در سده ششم ه.ق شکل گرفته اند. با پذیرش تاریخ دو کتیبه موجود در بنای شماره 2 و تاریخ نیمه دوم قرن ششم ه.ق و امر به ساخت بقعه از طرف علی بن الحسین بن علی النائب، می توان بنای بقعه شماره 2 را پایان دوره سلجوقی و دوره خوارزمشاهی دانست. هرچند می توان عبارت " امر بعماره هذا البقعه المبارکه "را به مرمت و تعمیر بنا نیز تعبیر کرد و تاریخ قدیمی تر برای شکل گیری اثر را مفروض دانست. تاریخ نیمه دوم سده ششم ه.ق را می توان برای بقعه شماره 1 نیز متصور شد، چرا که علی رغم از بین رفتن تاریخ ساخت بنا، عناصر و جزئیات معماری بنا کاملا شبیه به بقعه شرقی است. دراین ارتباط می توان شباهت نوع پلان، نوع گوشه سازی ها و جز آن را مدنظر قرار داد.
هرچند تاریخ کتیبه ها دوره خوارزمشاهی را دوره ساخت بنا مطرح می کنند ولی از آنجا که این دوره در تاریخ معماری ایران دوره اسلامی، به دلیل مدت کوتاه زمامداری و نداشتن شاخصه هایی خاص، فاقد یک سبک معماری مشخص به مانند معماری دوره ایلخانی یا سلجوقی شناخته می شود، باید در شناخت معماری این دو بنا به دوره قبل و بعد از دوره خوارزمشاهی توجه کرد و در تبین ویژگی های معماری دو اثر، به شاخصه های معماری دوره سلجوقی یا ایلخانی توجه نمود. هر چند نباید از ارائه سبک های محلی نیز غافل ماند و شواهد و نشانه های معماری بومی را در آثار مذکور لحاظ نکرد.
در حقیقت در تبین ویژگی های معماری این دو بنا می توان معماری دوره گذار یا دوره انتقال را پیشنهاد کرد بدین معنا که معماری نیمه دوم سده ششم را که بیشتر در برگیرنده دوره خوارزمشاهی می شود، می توان بینابین دو دوره سلجوقی و دوره ایلخانی مد نظر قرار داد.
با این توصیف باید در دو بنای یاد شده به دنبال شاخصه های معماری دو دوره مذکور و خصوصیات معماری بومی گشت واز آنجا که هر دو بنا از ویژگی های مشترک، حداقل در جزئیات معماری داخلی برخوردارند بیشتر شاخصه ها را می توان برای هردو بنا برشمرد.
در اجرای پلان داخلی هر دو بنا تمایل به نمایش چهارتاقی به عنوان یک فرم رایج در معماری دوره اسلامی دیده می شود. وجود تاق نماها در این پلان، میل به رعایت تناسبات و بلندتر نشان دادن ارتفاع فضای داخلی در نگاه زیبا شناختی و مقاومتر و سبک تر کردن کلی بنا در نگاه سازه ای را نشان می دهد.
آنچه در هر دو بنا جالب توجه و قابل تعمق است نوع گوشه سازها و اجرای خاص فیلپوش ها در زوایای داخلی بنا است که در معماری دوره اسلامی کمتر به چشم می خورد. شاید این نوع گوشه سازی ها را بتوان نوعی توجه به بومی سازی دانست. شاخصه ای که بعدها می توان در بنای امامزاده رقیه خاتون در دشت فراهان و در روستای تبرته مشاهدکرد. سوای آن اجرای گنبد های تک پوش بر بالای فضاها نیز از ویژگی های معماری منحصر بفرد این دو بنا بحساب می آید.
اجرای گنبد بر زمینه مستطیل در هر دو بنا، با استفاده از فیلپوش ها و ترمبه ها به منظور تبدیل زمینه چهار به هشت و هشت به شانزده در دو فضای اتفاق افتاده است. در این راستا معمار بنا طوری عمل کرده است که با نگاه از بیرون ایجاد گنبد بر زمینه چهار ضلعی منظم و با اضلاع یکسان القاء شود. در بنای شماره 2 در فضای بعد از ورودی و در بنای شماره 1 درفضای راهرو مانند گنبد با استادی کامل بر زمینه مستطیل استوار شده است. این نوع اجرا در بنای امامزاده عبدالله در دشت فراهان و در روستائی در 8کیلومتری ساروق به نام فارسیجان نیز دیده می شود.
در هر دو بقعه شماره1و 2، دو فضای کنار هم را تاقی گهواره ای که پا تاق آن بر دیواری قطور و به عرض 60/1متر استوار شده، متصل ساخته است. به عبارتی در این اتصال طوری عمل شده تا استحکام بنا حاصل و تاقی بر مبنای دیواره های ضحیم ایجاد شود تا به واسطه آن بار بنا تقسیم و اجرای گوشه سازی ها میسر شود. ارتفاع داخلی بنا با رویکرد رو به جلو می تواند شروعی برای ایجاد تاق های بلند و رفیع که بعدها در دوره ایلخانی رواج پیدا کرد تلقی گردد( برای نمونه رک. ویلبر، 1365: 82). از آنجا که معماری دوره سلجوقی شکل ابتدایی سبک ایلخانی است و این سبک از دوره سلجوقی اقتباس شده (رک. ویلبر، 1365: 35 و 34). به نظراین نوع تاق های بلند نیز شروعی برای دیگر آرامگاه های منطقه در دوره ایلخانی بوده است.
ایجاد زمینه برای اجرای گنبد تک پوش بر فراز فضای چهار نیز انعکاس دهنده ویژگی های معماری دوره سلجوقی است. استفاده از فیلپوش های زیبا برای تبدیل زمینه چهار به هشت و مضافاً استفاده از ترمبه ها جهت تبدیل زمینه هشت به شانزده و نشستن ته رنگ گنبد بر زمینه شانزده در هردو بنا، ازخصوصیاتی است که در معماری دوره سلجوقی تجلی یافته است. آندره گدار این نوع اجرا را به این شکل بیان می کند:« بزودی مضاعف کردن اضلاع هشت گوشه که آرایشی زیبا به بنا می بخشید، به صورت شیوه ای معمول درآمد و بناهای کوچکی چون امامزاده هفتاد و دو تن در ساروق و مقبره جنید در توران پشت که دلیلی برای خودداری از استفاده از هشت ضلعی نداشتند،از این روش پیروی کردند» ( گدار و دیگران،1367 : 3/101).
غالب آرایه های دوبقعه کمی متاخرتر از زمان شکل گیری بقاع اجرا شده وغالبا در برگیرنده فضای پس از ورودی هستند تا فضای مجاور آن.شاید درایجاد این تزئینات، نقاش خواسته تا با ایجاد حس زیبا شناختی نظر مراجعین و زائرین را در آستانه ورود به خود جلب کند.هرچند جایگاه مذهبی یا اجتماعی فرد مدفون در زیرگنبد منقوش نیز ممکن است در تزئین یک گنبد وعاری ساختن گنبد دیگر از تزئینات موثر افتاده باشد. سوای ازکتیبه های معرفی و ساخت، غالب تزئینات بنا به نقاشیها و کتیبه های زیر کاسه گنبد خلاصه شده است.دربقعه شماره 1با وجود ماده تاریخ 620هجری واشاره به ایجاد نقاشیها،تاریخ شکل گیری آرایه های زیر گنبد مشخص است. آرایه های بقعه شماره 2نیز به نظر در سده هفتم ایجاد شده اند.نمونه های آرایه های زیر گنبداین بقعه در چند بنا در محدوده یزد چون بقعه دوازده امام وبقعه سید رکن الدین و در منطقه فراهان در بقعه عبدالله فارسیجان قابل مقایسه است.
نتیجه :
بقاع هفتاد و دو تن ساروق در محیط شیعی فراهان با فراهم آمدن زمینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه پایان دوره سلجوقی و شروع دوره خوارزمشاهی شکل گرفته است و در آستانه ورود مغول و بعدها با استوار شدن حکومت ایلخانان مغول ودامن زدن آنها به تسامح و تساهل دینی آراسته گشته است. به نظر زمینه های شکل گیری این دو بقعه با رو ضعف نهادن دولت سنی مذهب سلجوقی و قدرت گرفتن دولت خوارزمشاهی برای سر و سامان دادن به عراق عجم و نجات آن از نفوذ خلیفه عباسی فراهم آمده است. با رو به زوال نهادن سلجوقیان و کم شدن نفوذ خلفای عباسی و قدرت گرفتن خوارزمشاهیان در عراق عجم با کیاست شرف الدین علی تفرشی حاکم منطقه، ایجاد، توسعه و تزئین دو بقعه درکنار شهر یا روستای بزرگ ساروق که بعدها به عنوان دارالملک فراهان شیعی خوانده شد، مفروض است. هرچند زمینه های اقتصادی نیز باید به موازات شرایط مطلوب سیاسی – اجتماعی منطقه رشد کرده و مورد توجه قرار گرفته باشد.
در بیان ویژگی ها و خصوصیات معماری این بقاع بر اساس شواهد موجود، باید رویکرد معماری فضاها را متوجه معماری دوره سلجوقی دانست. ویژگی هایی که بعدها پایه گذار سبک معماری آرامگاهی ایلخانی گشت و با پیشرفت زمان تکامل یافته است. نوع گوشه سازیها وانحصار آنها در این دو بقعه و ایجاد گنبد بر فراز فضای مستطیل شکل در هر دو بنا و تداوم آن در منطقه، می تواند تاکیدی بر ارائه شاخصه های معماری محلی از طرف بانیان و معمار این دو اثر باشد.
سوای از آن فراهم آوردن زمینه برای ایجاد یک گنبد تک پوش آجری بر بالای فضاها با تبدیل زمینه به هشت و سپس شانزده شاخصه ای از سبک معماری دوره سلجوقی است. گرایش به رفیع سازی و بر افراشتن تاق های فضای داخلی در این بقاع نیز با نگاهی واپس گرا رو به شاخصه های معماری سلجوقی دارد. شاخصه ای که بعدها در دوره ایلخانی تکامل یافته و جزئی از ساختارهای یک سبک مشخص را تشکیل داده است.
ایجاد یک گنبد تک پوش و عایق ساختن آن برای حفاظت از آرایه های سطح زیرین، بدون ایجاد گنبد پوش دوم به عنوان یک محافظ فیزیکی نیز از ویژگیهایی است که از طرف بانیان به این دو اثر لحاظ گردیده است.
دو بقعه ساروق علی رغم سادگی در ظاهر، در معماری آرامگاه های ایران از حیث شکل گیری بناها در یک محیط کاملا شیعی و پویا به لحاظ فرهنگی با ارائه شواهدی از معماری سلجوقی، حائز اهمیت شناخته شده است و نمونه هایی منحصر بفرد قلمداد می گردند.
پینوشتها:
1. باستان شناس و کارشناس اداره کل میراث فرهنگی استان مرکزی sharahi.esmaiel@yahoo.com
- با تشکر از همکار محترم آقای دکتر فضلی بخاطر مساعدت در قرائت کتیبه ها.
2. شهرکی شیعه نشین در نزدیکی کاشان در دوره ایلخانی.
3. به عنوان نمونه رک: صفا، 1378: 2/ 140؛ حموی، 1362: 17؛ حموی، 1383: 1/ 53؛ قزوینی، 1373: 342 ؛ ابن بطوطه، 1376: 1/ 222و قمی،1361: 279،263،240،28.
4. قمی، 1361: 58.
5. رواندی، 1364: 395.
6. برای نمونه رک: فضل الله همدانی،1373: 2/1059 و 1060
- ابن بطوطه، شمس الدین ابی عبد الله محمد.(1380). سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمد علی موحد،ج دوم،چ6، تهران: نشر آگه.
- حموی، یاقوت.(1362).برگزیده مشترک یاقوت حموی، ترجمه محمد پروین گنابادی، چاپ دوم، تهران: امیر کبیر.
- ـــــــــــ.(1383). معجم البلدان، به کوشش علی نقی وزیری، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور.
-دائره المعارف بناهای تاریخی ایران دردوره اسلامی ( بناهای آرامگاهی).(1387). تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنراسلامی.
- راوندی، محمد ابن علی بن سلیمان.(1364). راحه الصدور و روایه السرور در تاریخ آل سلجوق( 599ه.ق ) به سعی و تصحیح محمد اقبال،تهران: امیر کبیر.
- راه دانش.(1375).فصلنامه تحقیقات فرهنگی- هنری استان مرکزی،شماره های 7تا12،اراک،1375.
- صفا،ذبیح الله.( 1378).تاریخ ادبیات در ایران،تهران:انتشارات فردوس.
-فضل الله همدانی، رشید الدین.(1373).جامع التواریخ،جلد دوم،تهران،:نشر البرز.
- قزوینی، زکریا بن محمد بن محمود.(1373). آثار البلاد و اخبار العباد، ترجمه جهان گیر میرزا قاجار، تصحیح میر هاشم محدث، تهران: امیر کبیر.
- قمی، حسن بن محمد بن حسن.(1313). تاریخ قم، ترجمه حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی در سال 805 ه.ق، تصحیح و تحشیه سید جلال الدین طهرانی، تهران: مطبعه مجلس.
- گدار،اندره و...[دیگران].(1378).آثارایران،ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم،مشهد: بنیادپژوهشهای اسلامی.
- مستوفی قزوینی،حمدالله بن ابی بکر (1381). نزهه القلوب، به کوشش دکتر سید محمد دبیر سیاقی،تهران: انتشارات حدیث امروز.
- ویلبر،دونالد.(1365).معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانان، ترجمه عبدالله فریار،تهران: علمی و فرهنگی.
/ج