اسلام: تبعیض جنسیتی یا تمایز جنسیتی؟

نابرابری و تبعیض جنسیتی زمانی در جامعه باقی خواهد ماند که بازتولید شود. به بیان دیگر، نابرابری و تبعیض جنسیتی چیزی نیست جز بازتولید خودش. نهادهای اجتماعی مختلفی که ما در طول زندگی روزمره خود می‌سازیم،
پنجشنبه، 4 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اسلام: تبعیض جنسیتی یا تمایز جنسیتی؟

   اسلام: تبعیض جنسیتی یا تمایز جنسیتی؟

 

نویسنده : حبیب الله علیخانی
منبع:راسخون



 
نابرابری و تبعیض جنسیتی زمانی در جامعه باقی خواهد ماند که بازتولید شود. به بیان دیگر، نابرابری و تبعیض جنسیتی چیزی نیست جز بازتولید خودش. نهادهای اجتماعی مختلفی که ما در طول زندگی روزمره خود می‌سازیم، ابزارهای اصلی ترویج کلیشه‌های جنسیتی هستند. خانواده، آموزش و پرورش، رسانه‌ها، بنگاه‌های اقتصادی، نهادهای قانونی - قضایی و تشکل‌های سیاسی، همگی با سهمی مختلف و در سطوحی متفاوت، مروجان تبعیض جنسیتی هستند.
نابرابری عینی بین دختران و پسران ناشی از نابرابری‌های ذهنی است که ریشه در در جامعه پذیری آن‌ها دارد. در حقیقت تبعیض بین دختران و پسران، درونی کردن کلیشه‌ها و باورهای جنسیتی، مانعی اساسی در تکامل طبیعی دختران به عنوان مادران و مربیان آینده نهایتاً عدم سلامت روحی و روانی خانواده می‌گردد. حیطه‌های مربوط به نابرابری‌های ناشی از تفاوت‌های جنسی می‌تواند راهی جهت آگاهی بخشیدن به خانواده به عنوان پراهمیت‌ترین نهاد جامعه پذیری می‌باشد. لذا تجدید نظر در شیوه‌های تربیتی به کار گرفته شده توسط والدین، سازماندهی صحیح فکری و روحی هر دو جنس می‌تواند باعث توسعه‌ی همه جانبه‌ی شخصیت آن‌ها گردد.
جنس چیست؟ جنس در مفهوم سازی از جنس می‌توان گفت جنس یک فرد امری کاملاً زیستی و بیولوژیک است، در واقع جنس به معنای تفاوت‌های زیست شناختی و کالبد شناختی بین زنان و مردان است. (امری، 1380: 6)
جنسیت چیست؟ جنسیت به مثابه (جنبه‌های روان شناختی، اجتماعی و فرهنگی مرد بودن و زن بودن انگاشته می‌شود. برای تعریف جنسیت با پیروی از ریج وی و اسمیت به جنسیت به مثابه (نظام عادات اجتماعی)نگاه می‌شود این نظام تمایز جنسیتی را به وجود آورده و حفظ کرده و _روابط نابرابری را بر اساس {این تمایزات} سازماندهی می‌کند) از این منظر جنسیت نتیجه تفاوت‌ها و نابرابری‌هاست.
اما کدام عادات اجتماعی در بوجود آوردن تمایزها و نابرابری‌های جنسیتی اهمیت دارند و چگونه عمل می‌کنند؟ به خاطر سپردن سه ویژگی در این تعریف اهمیت دارد: اول اینکه جنسیت همان گونه که یک جریان است یک وضعیت ایستا هم هست. این موضوع دال بر این است که جنسیت همواره تولید و باز تولید می‌شود. از این رو درک ساز و کارهایی که از طریق آن‌ها این جریان رخ می‌دهد هدفی اساسی است دوم جنسیت صرفاً ویژگی افراد نبوده بلکه در تمام سطوح ساختار اجتماعی به وقوع می‌پیوندد این امر در بر دارنده لین بینش است که جنسیت به عنوان یک (نظام) عادات است که دور از دسترس بوده به هم گره خورده و مستقل از افراد است از این رو جنسیت یک پدیده چند بعدی است.
تبعیض جنسیتی چیست؟ شکل‌های متعدد نابرابری بر اساس جنسیت را در بر می‌گیرد. به بیان روشن تر، تبعیض جنسی عبارت است از برخورد یا عملی که بر اساس جنسیت افراد به تحقیر، طرد، خوار شمردن و کلیشه بندی آن‌ها می‌پردازد. به عبارتی اعمال، رفتار، پیش داوری‌ها و ایدئولوژی‌هایی است که زنان را فرودست تر و کم ارزش تر از مردان و مردان را مسلّط بر زنان می‌داند. گرایشی که برای تکریم یک جنس (معمولاً مرد) به تحقیر جنس دیگر (زن) می‌پردازد.
جامعه پذیری جنسیتی چیست؟ فرآیند بازتولید نابرابری‌های جنسیتی است. گذار جوامع از وضعیت سنتی به مدرن و ضرورت تغییر ساختارها و ارزش‌های کهن و بازتعریف هویت انسانی زنان و مردان نیازمند بررسی‌های جامعه شناسان و صاحبنظران علوم اجتماعی است.
نابرابری‌هایی که روزگاری ذاتی و طبیعی تلقی می‌شد، پایگاه خود را در ذهن و فکر زنان از دست داده و مشروعیت آن، حتی در دور افتاده‌ترین نقاط در حال فرو ریختن است. این پدیده با تاثیر متقابل، به تحولی در الگوی جامعه پذیری نقش‌های جنسیتی منجر می‌شود که تا امروز استحکام بخش تبعیض جنسیتی در جوامع بوده است، چرا که جامعه پذیری جنسیتی با نهادینه کردن نابرابری از یک سو و تداوم بخشیدن به آن در نسل‌های آینده از سوی دیگر می‌تواند در حکم بستر اصلی نابرابری جنسیتی شناخته شود. طبق الگوی جامهع پذیری جنسیتی که در آن مردگونگی ارزش محسوب می‌شود، زنان موجوداتی تابع و مطیع در ساختار مردسالار خانواده‌اند و در حوزه‌های خصوصی خانواده محصورند و مردان در دنیای عمومی حضور و اشتغال دارند.
اما نقش‌های جنسیتی چیست؟ به فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که جامعه بر اساس اختلاف بین زن و مرد به آن‌ها تفویض می‌کند. این تقسیم نقش‌ها بیشتر جنبه‌ی اجتماعی دارد تا بیولوژیکی و دران فعالیت‌های تولیدی عموماً بر عهده‌ی مردان نهاده می‌شود و کارهای خانگی و کودک پروری به زنان سپرده می‌شود.
جامعه پذیری نقش‌های جنسیتی نیز نوعی از جامعه پذیری است، بدین معناست که چگونه دختران و پسران امتیزات و رفتارهای مناسب از نظر جنسیتی را که بر نگرش جنسیتی آن‌ها اثر می‌گذارند فرا می‌گیرند. جامعه شناسی جنسیتی از خانواده شروع می‌شود و با عومل دیگری چون نظام آموزشی، رسانه‌ها و گروه همسالان بسط می‌یابد. نحوه برخورد والدین با فرزندان باعث می‌شود ویژگی‌هایی همچون پرخاشگری، موفقیت، رقابت، اتکای به نفس و استقلال بیشتر از پسرها مورد انتظار باشد. همچنین بیشتر به آن‌ها توصیه می‌شود که برای احقاق حق خود ایستادگی کنند. در عوض از دختر انتظار می‌رود که سازش کند، صلح جو باشد، اختلافات را نه با جنگ و جدال بلکه با صحبت حل وفصل کند، مهربان و مراقبت کننده باشد. با وجود تمام دگرگونی‌های گسترده نهادی و فرهنگی در عصر جدید، خانواده هنوز از قدرت بالایی در اجتماعی کردن کوکان برخوردار است. این قدرت در سطوح مختلف جامعه شناسی جنسیتی نمود بیشتری می‌یابد. چرا که خانواده با محدود کردن نقش هی جنسیتی دختران نه تنها باعث پذیرش جنس دوم بودن دختران می‌شود، بلکه با محدود کردن خلاقیت‌ها، عرصه‌ها و ابعاد زندگی، عملا شکل گیری شخصیت دختران را مطابق با الگوهای مورد نظر طراحی می‌کند.
کلیشه‌های جنسیتیکلیشه ها با تصورات قالبی، مجموعه سازمان یافته ای از باورها، درباره خصوصیت‌های تمام اعضای گروه خاص است. پس یک کلیشه یا تصور قالبی، به معنی مجموعه باورهای زن یا مرد بوددن است. کلیشه‌ها یا تصورهای قالبی – جنسیتی، دربردارنده اطلاعات درباره ظاهر جسمانی، نگرش‌ها، علاقه‌ها، صفت‌های روانی، روابط اجتماعی و نوع شغل است. صرف شناخت اینکه یک فرد، زن است، دربردارندة این معنای ضمنی است که فرد، خصوصیت‌های جسمانی خاص (صدای آرام، ظریف و سزیبا) و صفت‌های روانی خاص (مهرورز، وابسته، ضعیف و عاطفی) خواهد داشت و فعالیت‌های خاص (مراقبت از کودک، آشپزی و...) را انجام خواهد داد. (فی وش و گولومبوگ، 1378)
دیدگاه اسلام
دقت در محتوای بسیاری از نزاع‌هایی که به مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... مربوط بوده و با استناد به مفاهیمی همچون عدالت و برابری ورت می‌گیرد، نشانگر آن است که منشأ این نزاع‌ها بیش از آن که واقعیات موجود باشد، ارزش‌های شخصی یا فرهنگی متفاوتی است که به تفسیرهای مختلف از واقعیات می‌انجامد. به همین سان، نزاعِ برابری و نابرابری جنسی تا حد زیاد متأثر ازتفسیرهای ارزشی متعارضی است که ازاین موضوع ارائه می‌شود. بسیاری از دیدگاه‌های فمینیستی با هر گونه تفاوت اجتماعی بین زن و مرد، به عنوان جلوه ای از نابرابری و تبعیض جنسی مخالفت می‌ورزند که این امر به نوبة خود، ریشه در برخی باورها و ارزش‌های و ارزش‌های کلی تر و رویگردانی از باورها و ارزش‌های دینی دارد. در مقابل، چنانچه باورها و ارزش‌های اسلامی را مفروض بگیریم، رویکرد کاملاً مغایری نسبت به مسألة تفاوت‌ها و تمایزات جنسیتی را که فاقد هر گونه بار ارزشی‌اند، پذیرفته است؛ اما این پذیرش، به مواردی اختصاص دارد که حفظ مصالح اجتماعب در گرو تمایز جنسیتی بوده است. مثلاً اگر در بخش ارث، سهم مذکر دو برابر سهم مؤنث مقرر گردیده، هیچ مسلمان آگاهی آن را نشانة فضیلت و برتری مرد بر زن به شمار نمی‌آورد، بلکه این تمایز را صرفاً به لحاظ نقش اقتصادی ویژة مرد در نظام اسلامی می‌داند. اما هنگامی که سخن از فضائل و ارزش‌های انسانی – که فراتر از جنسیت افرادند – به میان می‌آید، چیزی جز اصل برابری حکومت نمی‌کند و هیچ امتیازی برای هیچ فردی با گروهی یا جنسی جز به تقوا مشاهده نمی‌شود. گواه بر این مدعا تعبیر نورانی قرآن کریم است که می‌فرماید:
همانا مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان فرمانبردار خداوند و زنان فرمانبردار خداوند، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و زنان صابر، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان وزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانی که بسیار یاد خدا می‌کنند و زنانی که بسیار یاد خدا می‌کنند، خداوند برای آنان آمرزش و پاداشی بزرگ فراهم ساخته است. (بستان،78:1385)
باورهای یک فرد مسلمان، از جمله ای که «دنیا مقدمه ای کوتاه برای جهان همیشگی آخرت است»، «خالق هستی بر اساس حکمت بی پایان خود تمایزاتی را در این جهان ایجاد کرده است»، «این تمایزات از منظر الهی معیار برتری نیستند و خداوند هر گونه نقیصه ای را امتیازی دنیوی یا پاداشی اخروی به گونه ای کاملاً عادلانه جبران کرده است» تأثیر انکار ناپذیری بر تلقی مثبت وی از تفاوت‌های اجتماعی و حقوقی زن و مرد در اسلام دارد، در نظر انسان دین باور – چه زن و چه مرد – هرگز مورد ارزیابی منفی قرار نمی‌گیرند. برای مثال، طهارت و پاکی دل یکی از ارزش‌های اسلامی است که تأثیری شگرف بر تمایزات جنسی به جا می‌گذارد، در حالی که در دیدگاه‌های فمینیستی نه تنها چنین ارزشی پذیرفته نشده است، بلکه اصلاً تصویری نسبت به آن وجود ندارد. دستور حجاب و دیگر محدودیت‌های روابط اجتماعی زنان و مردان در اسلام تا حد زیاد در راستای تحقق همین ارزش یاد شده مقرر گردیده است. ازبین آیات و روایات فراوانی که بر این ارزش تأکید دارند می‌تواند به آیة 53 از سوره احزاب اشاره کرد::
[ای مومنان] زمانی که از همسران پیامبر وسیله ای درخواست می‌کنید، آن را از پشت پرده از آنان بخواهید؛ زیرا این شیوه هم برای دل‌های شما و هم برای دل‌های آنان پاکیزه تر است. (همان،79)
با توجه به مطالب مذکور، می‌توان نابرابری‌ها و تمایزات جنسیتی را به دو دسته تقسیم کرد: تمایزات منطبق با دیدگاه اسلام و تمایزات غیر منطق با دیدگاه اسلام. مقصود از قسم اول آن دسته از تفاوت‌های اجتماعی و حقوقی است که اسلام در فلسفة اجتماعی خود با آن‌ها مخالفتی نکرده، یا چه بسا در جهت تثبیت و نهادینه کردن آن‌ها کوشش نموده است به طور مثال، اعطای مسئولیت اقتصادی خاواده به شوهر یا برداشتن حکم جهاد از زنان که معمولا به تمایز پایگاه اجتماعی زن و شوهر می انحامد – نشان می‌دهد که اسلام با این نوع تمایز مخالفتی ندارد، هر چند دستیابی زن به منزلت بالای اجتماعی در اسلام منع نشده است. همچنین تفاوت‌های حقوقی زن و مرد در مسائل طلاق، ارث، دیه و.... تفاوت در پاره ای از مسئولیت‌ها و نقش‌های اجتماعی، به دلیلی اعتبار شرط ذکوریت در امامت، قضاوت و مانند آن تشویق اکید زنان به مادری و همسری، نمونه‌هایی از این قسم تمایزات جنسیتی‌اند.
تمایزات غیر منطبق با دیدگاه اسلام نیز به نابرابری‌هایی اشاره دارد که اسلام در نظام ارزشی خود آن‌ها را به دلیل دربرداشتن ستم آشکار یا پنهان نمی‌پذیرد. کلیشه‌های جنسیتی موهومی که به فرزند پسر، ارزشی بیش از فرزند دختر می‌دهند یا برای جرائم و تخلفات جنسی زن، در مقایسه با جرائم و تخلفات مشابه مرد، ننگ و رسوایی بیشتری برای او و خانواده‌اش اثبات می‌کنند و تفاوت زن و مرد در برخورداری از حق مالکیت، نمونه‌هایی ازاین قسم تمایزات‌اند که اسلام به شدت با آن‌ها مبارزه کرده است. (همان،81)
از نظر میشل کلیشه‌های جنسیتی را در چهار دسته کلی می‌توان جای داد:
نقش‌های مختلف در درون خانواده: مادر نقش خدمت رسان خانوادگی و وابسته به همسر را بر عهده دارد و پدر نقش نان آور و تکیه گاه را.
خصوصیات شخصیتی: پسران و مردان آفریننده تصمیم گیر و اهل عمل هستند اما دختران وابسته و نظاره گر.
نقش‌های اجتماعی و سیاسی: زنان اگر هم در سطوح اجتماعی فعال باشند در سطوح کوچک و محلی فعال‌اند اما مردان از مسئولیت برخوردارند و یا رهبر سیاسی هستند.
نقش حرفه ای: مشاغل به دو بخش زنانه و مردانه تقسیم شده‌اند زنان منشی یا پرستارند و مردان کارفرما یا پزشک
این کلیشه‌ها از طریق سیستم غالب در فرهنگ؛ استعارات، کنایه‌ها، داستان‌های اساطیری، تصویرهای نقاشی سده یا پیکر نگاری‌ها بر افراد جامعه القا می‌شوند برای جلوگیری از طرد جامعه معمولا زنان و مردان در چارچوب هنجارهای اجتماعی مبتنی بر کلیشه‌های جنسیتی خود رفتار می‌کنند شیوه بیان احساسات، حالات روانی و حتی علایق خود را در این چارچوب قرار می‌دهند. (صادقی و کریمی،86:1386)
منابع
امری، فاطمه. (1380)، بررسی نقش خانواده در جامعه پذیری جنسیت فرزندان، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان، گروه علوم اجتماعی
بستان، حسین. (1385)، نابرابری جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم، قم: موسسه چاپ زیتون
صادقی فسایی و شیوا کریمی. (1384)، کلیشه‌های جنسیتی سریال‌های تلویزیونی ایرانی، پژوهش زنان، دوره‌ی 3، شماره 3



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط