نویسنده: نویسنده: حجت الاسلام حمید رسایی
تحلیلی متفاوت از «نقشه راه» دیپلماتیک و انقلابی امام خامنهای
سخنان مقام معظم رهبری در جمع فرماندهان سپاه پاسداران (26 /6/92) و به کار بردن اصطلاح «نرمش قهرمانانه» در بیانات ایشان که مرتبط با حوزه سیاست خارجی است، بازتابهای زیادی را در رسانههای داخل و خارج از کشور به دنبال داشت. به کار بردن این واژه هر چند در میان جملات قبل و بعد بیانات ایشان کاملا گویا و حکایت از موضع عزتمندانه همیشگی ایشان داشت اما خیلی زود با تحریف معنوی بوقهای رسانهای جریان سلطه در خارج از کشور و برخی از دنبالههای داخلی آنها مواجه شد. در این بین حتی برخی از رسانههای خودی، بازی خوردند و به عقیده نگارنده این سطور نتوانستند پیام روشن این بیانات را دریابند.
در بسیاری از رسانههای بیگانه «نرمش» در بیانات رهبری انقلاب به «سازش» تفسیر و براساس آن خبرسازی شد. برخی از رسانههای داخلی و شبکههای اجتماعی با جنجال رسانهای این بیانات محکم را نشانه پایان دوره «آرمانخواهی» و غلبه «واقعیت گرایی» در میان مسئولان عالی نظام دانستند! حتی برخی پایگاههای خبری با انتشار جلد کتاب صلح امام حسن (علیه السلام) راضی آلیاسین که رهبر معظم انقلاب آن را در دوره جوانی و سالهای قبل از انقلاب ترجمه کرده و عنوان «پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ» را بر روی جلد کتاب قرار داده بودند، دوره فعلی را دوره صلح حسنی دانستند و به طور ضمنی پایان عصر عاشورای حسینی را اعلام کردند!
شاید به همین دلیل بود که یکی از رسانههای معاند در همین راستا از استعاره رهبری انقلاب به حضور در عرصه دیپلماسی خارجی همانند یک کشتیگیر، چنین قصهبافی کرد که از نگاه معظم له، آمریکا دیگر یک دشمن نیست بلکه رقیب جهانی ماست!
واقعیت اما این است که این بار هم امام خامنهای همچون موارد متعدد دیگر با تیزبینی و رصد دقیق فعل و انفعالات داخلی و خارجی، به بهترین شکل ممکن از آرمانهای انقلاب خمینی (رحمتاللهعلیه) محافظت کردند. برای درک دقیق این مهم، نکاتی به نظر میرسد که در ادامه به آن می پردازیم :
1 . در طول سالهای گذشته همواره شاهد انحراف برخی شخصیتهای برجسته حتی برخی از جریانات سیاسی - فکری با اعضای ریشهدار و باسابقه از مسیر بنیانگذار جمهوری اسلامی و آرمانهای غیرقابل تغییر انقلاب اسلامی بودهایم. این انحرافات در تمام موارد نه الزاما از روی عمد بلکه گاهی سهوا ولی به مرور زمان اتفاق افتاده است. ریشه بسیاری از این انحرافات نیز تغییر تاکتیکها و روشها در مواجهه با دشمن برای حفظ ایدئولوژی و آرمانها بوده است اما سوگمندانه اندکاندک و عمدتا به دلیل حفظ موقعیت و ضعف بنیه فکری و درک غلط مبانی حکومتی در دوره غیبت، پس از مدتی همان «روش ها» به «ایدئولوژی» تبدیل شدهاند!
2 . یکی از ویژگیهای امام خمینی(رحمتاللهعلیه) این بود که در مواقعی با معادل سازی صحیح برخی از مفاهیم دو پهلو و قرار دادن این مفاهیم متضاد در برابر هم، خط روشنی را برای بصیرت افکار عمومی و جلوگیری از انحراف در جامعه تبیین مینمود. در همان روزهای نخست انقلاب که قالب و فرم نظام اسلامی، مهمترین و پرچالشترین موضوع پس از انقلاب بود، هم ایشان با هوشمندی تمام ایده جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر را مطرح کرد. اهمیت این شعار وقتی بیشتر میشود که دریابیم در آن مقطع تاریخی، برخی از جریانات در تلاش بودند تا «جمهوریت» که یک «روش» برای نظام بعد از انقلاب بود را به «هدف» و «محتوا» و منبع مشروعیت نظام تبدیل کنند اما امام خمینی(رحمتاللهعلیه) آن را در حد و اندازه یک رکن، در کنار مشروعیت نظام نگه داشت.
موارد دیگری از این دست در سیره حضرت روح الله به چشم میخورد، که از جمله آنها قرار دادن دوگانه اسلام آمریکایی و اسلام محمدی در برابر یکدیگر است. خلق همین دو واژه در ادبیات سیاسی کشور، نه آن روز که تاکنون بسیاری از توطئهها و جریانات نفوذی را رسوا کرده است. حقیقی دانستن جنگ فقر و غنا در برابر جنگ جناحهای سیاسی چپ و راست، مجمع روحانیون و مجمع روحانیت که در آن سالها باب بود، را نیز در همین راستا میتوان مثال زد.
3 . این سیره امام خمینی(رحمتاللهعلیه) به شکل کاملتری در دوره امام خامنهای(مدظلهالعالی) به کار گرفته شد. یکی از شباهتهای مدیریتی امام خامنهای به حضرت روح الله نیز همین خلق واژگان جدید یا مصادره واژگان دو پهلو و ترمیم آنها یا دوگانه سازی آن مفاهیم برای مدیریت فکری و سیاسی جریانات داخلی کشور بوده است. برای اثبات ادعای نگارنده کافی است به چند نمونه از این موارد در سالهای گذشته اشاره کنم:
در دوره دولت سازندگی شاهد طرح شعار توسعه و سازندگی با هدف فقر زدایی بودیم. از همان ابتدا زنگ خطر سازندگی بدون عدالت و توسعه بدون پیشرفت از سوی رهبری انقلاب نواخته شد. بیتوجهی به این هشدارها سبب شد تا اندک اندک سازندگی و توجه به سرمایهداری تبدیل به «هدف» شد و فقر زدایی به فقیر زدایی انجامید!
در دوره حاکمیت جریانی به نام دوم خرداد وقتی شعار اصلاح طلبی - بدون تعیین حد و مرز و نسبت آن با آرمانهای امام خمینی - توسط استراتژیستهای این جریان وارد ادبیات سیاسی کشور شد و اندک اندک همین شعار دستمایه توطئههای دشمنان انقلاب قرار گرفت، امام خامنهای با طرح دوگانه اصلاحات آمریکایی در برابر اصلاحات اسلامی، بسیاری از توطئهها را خنثی کرد. در همان سالها وقتی تلاش میشد تا «دمکراسی» به عنوان یک امر مقدس و یک ایدئولوژی به خورد جامعه داده شود، هم ایشان با ایجاد تردید در این واژه غربی، طرح دوگانه مردمسالاری دینی در برابر مردمسالاری غربی، پرده از یک انحراف ایدئولوژیک برداشت.
با مروری گذرا در بیانات امام خامنهای با دوگانههایی مانند سبک زندگی اسلامی در برابر سبک زندگی غربی، خشونت انقلابی در برابر خشونت کور و بی منطق سیاسی، پیشرفت - توسعه - تعالی در برابر توسعه تکبعدی، الگوی ایرانی اسلامی اقتصاد در برابر الگوی غربی و ترجمهای، بیداری اسلامی در برابر بیداری انسانی، طرح وضعیت بدر و خیبر در برابر وضعیت شعب ابیطالب، طرح جهاد اقتصادی و اقتصاد مقاومتی در برابر اقتصاد ریاضتی و تحریم اقتصادی که یکی فشار به طبقه بالا برای کمک به طبقه پایین و کم کردن مصرف است و دیگری فشار به طبقه پایین و کم کردن تولید و مصرف است برمیخوریم.
در تمام این موارد شاهد قرار گرفتن دوگانههایی هستیم که یکی به مثابه روش، تاکتیک، فرمت و قالب در برابر موارد دیگری است که باید آنها را ایدئولوژی، محتوا و هدف دانست. همه آنهایی که دوره دوم خرداد را درک کردهاند، از یاد نبردهاند که تمام تلاش دستگاه رسانهای جریان سلطه و دنباله داخلی آن، بر این استوار بود که مفاهیمی چون مردمسالاری، اصلاحات و ... را به عنوان یک اصل ایدئولوژی جا بیندازند در حالی که این موارد چیزی جز یک «روش» برای ایدئولوژی اسلامی و دینی نبود. در تمام این موارد نیز این رهبری انقلاب بود که با مدیریت فکری خود و با مصادره این مفاهیم و ترمیم یا دوگانهسازی آنها، زمینه سوءاستفاده و انحراف را از بین برد.
4 . با طرح این سابقه و مقدمه باید گفت که اکنون رهبر معظم انقلاب با تغییر و تحول در مدیریت اجرایی کشور و حاکم شدن سلیقهای از جریانات مورد تایید نظام اسلامی با تبیین دقیق یکی از حساسترین موضوعات مورد توجه در سیاست خارجی، نه تنها ذرهای از اصول و آرمانهای حقیقی انقلاب اسلامی عدول نکرده اند و نه تنها آرمانگرایی را به قربانگاه واقعیتگرایی نبرده اند و نه تنها از تقابل با دشمن ذاتی کوتاه نیامده اند بلکه این بار نیز با خلق یک اصطلاح پر مفهوم، نقشه راه دیپلماسی و مواجه با دشمن را بر اساس سلیقه جریان حاکم در داخل کشور تبیین نموده و در حقیقت از برخی انحرافات احتمالی جلوگیری کرده اند.
از نگاه امام خامنهای، «نرمش» یک روش است برای هدف و غایت «پیروزی و قهرمانی» و این در حالی است که جنجال شبکههای ماهوارهای و دنبالههای داخلی آنها در تلاش است تا این «نرمش» را به عنوان «سازش» و ایدئولوژی معرفی کند.
در نگاه رهبری دوگانه «نرمش قهرمانانه و سازش ذلیلانه» در برابر هم قرار دارند. از نگاه ایشان «نرمش» یک تاکتیک و فن است برای پیروزی، در حقیقت «قهرمانانه» شرط مفید بودن این نرمش است. به عبارت دیگر، «نرمش» جنبه دیپلماتیک و «قهرمانانه» جنبه انقلابی این روش است. به عبارت دقیقتر، نتیجه این نرمش باید حفظ اصول، آرمانها و ایدئولوژی باشد.
بنابراین بر خلاف خطی که جریان رسانهای نظام سلطه و دنبالههای داخلی آنها به دنبال القای آن هستند، سیره عملی و همچنین بیانات صریح امام خامنهای نشان میدهد که از نگاه ایشان «نرمش» رفتاری غیر از «کرنش» است و البته هر دوی این مفاهیم در قالب روشها دیده میشوند. کما اینکه از نگاه رهبر معظم انقلاب، «سازش» و «مقاومت» نیز دو مقوله در برابر هم هستند که به عنوان دو ایدئولوژی مطرحاند.
اگر بخواهیم بیشتر به تبیین این موضوع بپردازیم باید گفت که سخن اصلی رهبر معظم انقلاب به دولتمردان جدید این است که مراقب باشند «روشها» به جای «ایدئولوژی» به آنها تحمیل نشود. نرمش قهرمانانه یعنی در مذاکرات دُر گرانبها ندهیم و آبنبات بی ارزش تحویل بگیریم، تانک ندهیم و آرپی جی تحویل بگیریم. چنین رفتاری نرمش قهرمانانه نیست!
5 . با این حساب باید سخن چند روز قبل امام خامنهای را هشداری دلسوزانه به دیپلمات های دولت یازدهم و حتی رییس جمهور محترم دانست که در میدان های پیش رو، وقتی شعار اعتدال در سیاست خارجی را بر روی دست می گیرند، از یاد نبرند که از این نرمش باید میوه قهرمانانه به دست آورند خصوصا در روزهای آینده که رییس جمهور و تیم دیپلماسی همراه وی به نیویورک و سازمان ملل سفر خواهند کرد. خصوصا که پیش از این در دوره ای که آقای روحانی فرمان مذاکرات هسته ای را در دست داشت، تمام تلاش خود را برای نرمش در برابر دشمن بکار گرفت اما این نرمش نه تنها نتیجه ای قهرمانانه نداشت بلکه نهایتا امام خامنهای مجبور به دخالت شد و تیم هسته ای را به برگرداندن وضعیت قبل از تعلیق غنی سازی ملزم کردند.
تجویز تاکتیک و روش «نرمش قهرمانانه» برای دولت یازدهم در حقیقت، فرصتی است که امام خامنهای در اختیار این دولت قرار داده تا با توجه به شعار اعتدال، در آینده بهانهای برای طرح ادعای «ما می توانستیم هزینه های بین المللی را کاهش دهیم اما سیاست های غیر اعتدالی اجازه نمی داد» نباشد. نرمش قهرمانانه نه تنها تعیین حد و مرز برای دستگاه دیپلماسی در محدوده موضوعات بین المللی است بلکه پیغام روشنی است به برخی از کشورها که در محاسباتشان روی کار آمدن تفکر اعتدالی را روزنه ای برای به کرسی نشاندن اهداف سلطه گرانه خودشان می پندارند اما باید بدانند که اگر قرار است به نام اعتدال نرمشی صورت گیرد، این نرمش نهایتا باید با نتیجه و خروجی قهرمانانه باشد.
6 . به کار بردن اصطلاح «نرمش قهرمانانه» از سوی امام خامنهای(مدظلهالعالی) به هیچ وجه حکایت از تغییر استراتژی ایشان در مواجهه با جریان سلطه ندارد کما اینکه پیش از این و در سال 75 نیز ایشان با به کار بردن همین واژه، خط و مشی مردان دیپلماسی دولت سازندگی را تبیین کردند آنجا که فرمودند:
«نمایندگان سیاسى جمهورى اسلامى ایران در جهان باید تیزتر از شمشیر، نرمتر از حریر و سختتر از سنگ و پولاد باشند، اما نرمشى که در برابر دشمن تیز باشد. بنا براین دیپلمات هاى ما باید در مواضع اصولى خود مستحکم بایستند، عرصه سیاست خارجى، میدان نرمشهاى قهرمانانه است و استقامت و پایمردى حضرت امام خمینى (رحمتاللهعلیه) را الگوى خود قرار دهند.»
از نگاه امام خامنهای(مدظلهالعالی) سیاست خارجی جمهوری اسلامی باید بر اساس سه رکن «عزت، حکمت و مصلحت» و با روش «استقامت، تدبیر و حوصله» یا همان تعبیر «شمشیر، پولاد و حریر» بنا نهاده شود و در این صورت پیروزی از آن ماست.
سخنان مقام معظم رهبری در جمع فرماندهان سپاه پاسداران (26 /6/92) و به کار بردن اصطلاح «نرمش قهرمانانه» در بیانات ایشان که مرتبط با حوزه سیاست خارجی است، بازتابهای زیادی را در رسانههای داخل و خارج از کشور به دنبال داشت. به کار بردن این واژه هر چند در میان جملات قبل و بعد بیانات ایشان کاملا گویا و حکایت از موضع عزتمندانه همیشگی ایشان داشت اما خیلی زود با تحریف معنوی بوقهای رسانهای جریان سلطه در خارج از کشور و برخی از دنبالههای داخلی آنها مواجه شد. در این بین حتی برخی از رسانههای خودی، بازی خوردند و به عقیده نگارنده این سطور نتوانستند پیام روشن این بیانات را دریابند.
در بسیاری از رسانههای بیگانه «نرمش» در بیانات رهبری انقلاب به «سازش» تفسیر و براساس آن خبرسازی شد. برخی از رسانههای داخلی و شبکههای اجتماعی با جنجال رسانهای این بیانات محکم را نشانه پایان دوره «آرمانخواهی» و غلبه «واقعیت گرایی» در میان مسئولان عالی نظام دانستند! حتی برخی پایگاههای خبری با انتشار جلد کتاب صلح امام حسن (علیه السلام) راضی آلیاسین که رهبر معظم انقلاب آن را در دوره جوانی و سالهای قبل از انقلاب ترجمه کرده و عنوان «پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ» را بر روی جلد کتاب قرار داده بودند، دوره فعلی را دوره صلح حسنی دانستند و به طور ضمنی پایان عصر عاشورای حسینی را اعلام کردند!
شاید به همین دلیل بود که یکی از رسانههای معاند در همین راستا از استعاره رهبری انقلاب به حضور در عرصه دیپلماسی خارجی همانند یک کشتیگیر، چنین قصهبافی کرد که از نگاه معظم له، آمریکا دیگر یک دشمن نیست بلکه رقیب جهانی ماست!
واقعیت اما این است که این بار هم امام خامنهای همچون موارد متعدد دیگر با تیزبینی و رصد دقیق فعل و انفعالات داخلی و خارجی، به بهترین شکل ممکن از آرمانهای انقلاب خمینی (رحمتاللهعلیه) محافظت کردند. برای درک دقیق این مهم، نکاتی به نظر میرسد که در ادامه به آن می پردازیم :
1 . در طول سالهای گذشته همواره شاهد انحراف برخی شخصیتهای برجسته حتی برخی از جریانات سیاسی - فکری با اعضای ریشهدار و باسابقه از مسیر بنیانگذار جمهوری اسلامی و آرمانهای غیرقابل تغییر انقلاب اسلامی بودهایم. این انحرافات در تمام موارد نه الزاما از روی عمد بلکه گاهی سهوا ولی به مرور زمان اتفاق افتاده است. ریشه بسیاری از این انحرافات نیز تغییر تاکتیکها و روشها در مواجهه با دشمن برای حفظ ایدئولوژی و آرمانها بوده است اما سوگمندانه اندکاندک و عمدتا به دلیل حفظ موقعیت و ضعف بنیه فکری و درک غلط مبانی حکومتی در دوره غیبت، پس از مدتی همان «روش ها» به «ایدئولوژی» تبدیل شدهاند!
2 . یکی از ویژگیهای امام خمینی(رحمتاللهعلیه) این بود که در مواقعی با معادل سازی صحیح برخی از مفاهیم دو پهلو و قرار دادن این مفاهیم متضاد در برابر هم، خط روشنی را برای بصیرت افکار عمومی و جلوگیری از انحراف در جامعه تبیین مینمود. در همان روزهای نخست انقلاب که قالب و فرم نظام اسلامی، مهمترین و پرچالشترین موضوع پس از انقلاب بود، هم ایشان با هوشمندی تمام ایده جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر را مطرح کرد. اهمیت این شعار وقتی بیشتر میشود که دریابیم در آن مقطع تاریخی، برخی از جریانات در تلاش بودند تا «جمهوریت» که یک «روش» برای نظام بعد از انقلاب بود را به «هدف» و «محتوا» و منبع مشروعیت نظام تبدیل کنند اما امام خمینی(رحمتاللهعلیه) آن را در حد و اندازه یک رکن، در کنار مشروعیت نظام نگه داشت.
موارد دیگری از این دست در سیره حضرت روح الله به چشم میخورد، که از جمله آنها قرار دادن دوگانه اسلام آمریکایی و اسلام محمدی در برابر یکدیگر است. خلق همین دو واژه در ادبیات سیاسی کشور، نه آن روز که تاکنون بسیاری از توطئهها و جریانات نفوذی را رسوا کرده است. حقیقی دانستن جنگ فقر و غنا در برابر جنگ جناحهای سیاسی چپ و راست، مجمع روحانیون و مجمع روحانیت که در آن سالها باب بود، را نیز در همین راستا میتوان مثال زد.
3 . این سیره امام خمینی(رحمتاللهعلیه) به شکل کاملتری در دوره امام خامنهای(مدظلهالعالی) به کار گرفته شد. یکی از شباهتهای مدیریتی امام خامنهای به حضرت روح الله نیز همین خلق واژگان جدید یا مصادره واژگان دو پهلو و ترمیم آنها یا دوگانه سازی آن مفاهیم برای مدیریت فکری و سیاسی جریانات داخلی کشور بوده است. برای اثبات ادعای نگارنده کافی است به چند نمونه از این موارد در سالهای گذشته اشاره کنم:
در دوره دولت سازندگی شاهد طرح شعار توسعه و سازندگی با هدف فقر زدایی بودیم. از همان ابتدا زنگ خطر سازندگی بدون عدالت و توسعه بدون پیشرفت از سوی رهبری انقلاب نواخته شد. بیتوجهی به این هشدارها سبب شد تا اندک اندک سازندگی و توجه به سرمایهداری تبدیل به «هدف» شد و فقر زدایی به فقیر زدایی انجامید!
در دوره حاکمیت جریانی به نام دوم خرداد وقتی شعار اصلاح طلبی - بدون تعیین حد و مرز و نسبت آن با آرمانهای امام خمینی - توسط استراتژیستهای این جریان وارد ادبیات سیاسی کشور شد و اندک اندک همین شعار دستمایه توطئههای دشمنان انقلاب قرار گرفت، امام خامنهای با طرح دوگانه اصلاحات آمریکایی در برابر اصلاحات اسلامی، بسیاری از توطئهها را خنثی کرد. در همان سالها وقتی تلاش میشد تا «دمکراسی» به عنوان یک امر مقدس و یک ایدئولوژی به خورد جامعه داده شود، هم ایشان با ایجاد تردید در این واژه غربی، طرح دوگانه مردمسالاری دینی در برابر مردمسالاری غربی، پرده از یک انحراف ایدئولوژیک برداشت.
با مروری گذرا در بیانات امام خامنهای با دوگانههایی مانند سبک زندگی اسلامی در برابر سبک زندگی غربی، خشونت انقلابی در برابر خشونت کور و بی منطق سیاسی، پیشرفت - توسعه - تعالی در برابر توسعه تکبعدی، الگوی ایرانی اسلامی اقتصاد در برابر الگوی غربی و ترجمهای، بیداری اسلامی در برابر بیداری انسانی، طرح وضعیت بدر و خیبر در برابر وضعیت شعب ابیطالب، طرح جهاد اقتصادی و اقتصاد مقاومتی در برابر اقتصاد ریاضتی و تحریم اقتصادی که یکی فشار به طبقه بالا برای کمک به طبقه پایین و کم کردن مصرف است و دیگری فشار به طبقه پایین و کم کردن تولید و مصرف است برمیخوریم.
در تمام این موارد شاهد قرار گرفتن دوگانههایی هستیم که یکی به مثابه روش، تاکتیک، فرمت و قالب در برابر موارد دیگری است که باید آنها را ایدئولوژی، محتوا و هدف دانست. همه آنهایی که دوره دوم خرداد را درک کردهاند، از یاد نبردهاند که تمام تلاش دستگاه رسانهای جریان سلطه و دنباله داخلی آن، بر این استوار بود که مفاهیمی چون مردمسالاری، اصلاحات و ... را به عنوان یک اصل ایدئولوژی جا بیندازند در حالی که این موارد چیزی جز یک «روش» برای ایدئولوژی اسلامی و دینی نبود. در تمام این موارد نیز این رهبری انقلاب بود که با مدیریت فکری خود و با مصادره این مفاهیم و ترمیم یا دوگانهسازی آنها، زمینه سوءاستفاده و انحراف را از بین برد.
4 . با طرح این سابقه و مقدمه باید گفت که اکنون رهبر معظم انقلاب با تغییر و تحول در مدیریت اجرایی کشور و حاکم شدن سلیقهای از جریانات مورد تایید نظام اسلامی با تبیین دقیق یکی از حساسترین موضوعات مورد توجه در سیاست خارجی، نه تنها ذرهای از اصول و آرمانهای حقیقی انقلاب اسلامی عدول نکرده اند و نه تنها آرمانگرایی را به قربانگاه واقعیتگرایی نبرده اند و نه تنها از تقابل با دشمن ذاتی کوتاه نیامده اند بلکه این بار نیز با خلق یک اصطلاح پر مفهوم، نقشه راه دیپلماسی و مواجه با دشمن را بر اساس سلیقه جریان حاکم در داخل کشور تبیین نموده و در حقیقت از برخی انحرافات احتمالی جلوگیری کرده اند.
از نگاه امام خامنهای، «نرمش» یک روش است برای هدف و غایت «پیروزی و قهرمانی» و این در حالی است که جنجال شبکههای ماهوارهای و دنبالههای داخلی آنها در تلاش است تا این «نرمش» را به عنوان «سازش» و ایدئولوژی معرفی کند.
در نگاه رهبری دوگانه «نرمش قهرمانانه و سازش ذلیلانه» در برابر هم قرار دارند. از نگاه ایشان «نرمش» یک تاکتیک و فن است برای پیروزی، در حقیقت «قهرمانانه» شرط مفید بودن این نرمش است. به عبارت دیگر، «نرمش» جنبه دیپلماتیک و «قهرمانانه» جنبه انقلابی این روش است. به عبارت دقیقتر، نتیجه این نرمش باید حفظ اصول، آرمانها و ایدئولوژی باشد.
بنابراین بر خلاف خطی که جریان رسانهای نظام سلطه و دنبالههای داخلی آنها به دنبال القای آن هستند، سیره عملی و همچنین بیانات صریح امام خامنهای نشان میدهد که از نگاه ایشان «نرمش» رفتاری غیر از «کرنش» است و البته هر دوی این مفاهیم در قالب روشها دیده میشوند. کما اینکه از نگاه رهبر معظم انقلاب، «سازش» و «مقاومت» نیز دو مقوله در برابر هم هستند که به عنوان دو ایدئولوژی مطرحاند.
اگر بخواهیم بیشتر به تبیین این موضوع بپردازیم باید گفت که سخن اصلی رهبر معظم انقلاب به دولتمردان جدید این است که مراقب باشند «روشها» به جای «ایدئولوژی» به آنها تحمیل نشود. نرمش قهرمانانه یعنی در مذاکرات دُر گرانبها ندهیم و آبنبات بی ارزش تحویل بگیریم، تانک ندهیم و آرپی جی تحویل بگیریم. چنین رفتاری نرمش قهرمانانه نیست!
5 . با این حساب باید سخن چند روز قبل امام خامنهای را هشداری دلسوزانه به دیپلمات های دولت یازدهم و حتی رییس جمهور محترم دانست که در میدان های پیش رو، وقتی شعار اعتدال در سیاست خارجی را بر روی دست می گیرند، از یاد نبرند که از این نرمش باید میوه قهرمانانه به دست آورند خصوصا در روزهای آینده که رییس جمهور و تیم دیپلماسی همراه وی به نیویورک و سازمان ملل سفر خواهند کرد. خصوصا که پیش از این در دوره ای که آقای روحانی فرمان مذاکرات هسته ای را در دست داشت، تمام تلاش خود را برای نرمش در برابر دشمن بکار گرفت اما این نرمش نه تنها نتیجه ای قهرمانانه نداشت بلکه نهایتا امام خامنهای مجبور به دخالت شد و تیم هسته ای را به برگرداندن وضعیت قبل از تعلیق غنی سازی ملزم کردند.
تجویز تاکتیک و روش «نرمش قهرمانانه» برای دولت یازدهم در حقیقت، فرصتی است که امام خامنهای در اختیار این دولت قرار داده تا با توجه به شعار اعتدال، در آینده بهانهای برای طرح ادعای «ما می توانستیم هزینه های بین المللی را کاهش دهیم اما سیاست های غیر اعتدالی اجازه نمی داد» نباشد. نرمش قهرمانانه نه تنها تعیین حد و مرز برای دستگاه دیپلماسی در محدوده موضوعات بین المللی است بلکه پیغام روشنی است به برخی از کشورها که در محاسباتشان روی کار آمدن تفکر اعتدالی را روزنه ای برای به کرسی نشاندن اهداف سلطه گرانه خودشان می پندارند اما باید بدانند که اگر قرار است به نام اعتدال نرمشی صورت گیرد، این نرمش نهایتا باید با نتیجه و خروجی قهرمانانه باشد.
6 . به کار بردن اصطلاح «نرمش قهرمانانه» از سوی امام خامنهای(مدظلهالعالی) به هیچ وجه حکایت از تغییر استراتژی ایشان در مواجهه با جریان سلطه ندارد کما اینکه پیش از این و در سال 75 نیز ایشان با به کار بردن همین واژه، خط و مشی مردان دیپلماسی دولت سازندگی را تبیین کردند آنجا که فرمودند:
«نمایندگان سیاسى جمهورى اسلامى ایران در جهان باید تیزتر از شمشیر، نرمتر از حریر و سختتر از سنگ و پولاد باشند، اما نرمشى که در برابر دشمن تیز باشد. بنا براین دیپلمات هاى ما باید در مواضع اصولى خود مستحکم بایستند، عرصه سیاست خارجى، میدان نرمشهاى قهرمانانه است و استقامت و پایمردى حضرت امام خمینى (رحمتاللهعلیه) را الگوى خود قرار دهند.»
از نگاه امام خامنهای(مدظلهالعالی) سیاست خارجی جمهوری اسلامی باید بر اساس سه رکن «عزت، حکمت و مصلحت» و با روش «استقامت، تدبیر و حوصله» یا همان تعبیر «شمشیر، پولاد و حریر» بنا نهاده شود و در این صورت پیروزی از آن ماست.
/ج