جایگاه زن در ایران باستان

مردان ایران باستان بانوان خود را احترام بسیار می گذاشتند و در تمامی امور با آنها مشورت میکردند و برای ایده و عقیده آنها احترام بسزایی قائل بودند.
شنبه، 13 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جایگاه زن در ایران باستان
جایگاه زن در ایران باستان






 
جایگاه زن در ایران باستان
مردان ایران باستان بانوان خود را احترام بسیار می گذاشتند و در تمامی امور با آنها مشورت میکردند و برای ایده و عقیده آنها احترام بسزایی قائل بودند.
در ایران باستان اهمیت بســـیاری به مقام زن و مرد داده شده است . زن را بانوی خانه – مون پثنی – می نامیده اند و مرد را – مون بد – یا مدیر خانه می نامیده اند. در نسخه های دینی ایران باســــــتان زنان شوهردار از اجرای مراسم دینی معاف بودند . زیرا تشکیل خانواده و پرورش یک جامعه نیک کردار که یکی از ارکان آن تربیت مادر است بزرگترین عمل نیک در کارنامه زنان ثبت می شده است.
در زیر نمونه هایی از زنان پر افتخار ایران باستان آماده است :

یوتاب :

سردار زن ایرانی که خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشــــــاهی داریوش سوم بوده است. وی در نبرد با اسکندر گجــستک همراه آریوبرزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته است او در کوهـهای بختیاری راه را بر اسکندر بست . ولی یک ایرانی راه را به اسکندر نشان داد و او از مسیر دیگری به ایران هجوم آورد. با این حال هم آریوبرزن و هم یوتاب درراه میهن کشته شدند و نامی جاویدان از خود بر جای گذاشتند.

دریاسالار بانو ارتمیز :

نخستین و تنها بانوی دریاسالار جهان تا به امروز . او به سال ۴۸۰ پیــش از میلاد به مقام دریاسالاری ارتش شاهنشاهی خــشایارشاه رسید و در نبرد ایران و یونان ارتش شاهنشاهی ایران را از مرزهای دریایی هدایت میکرد .
تاریخ نویسان یونان او را در زیبایی برجستگی و متانت سرآمد تمامی زنان آن روزگار نامیده اند.

آتوسا :

ملکه بیش از ۲۸ کشور آسیایی در زمان امپراتوری داریـــــــــــوش بزرگ . هرودت پدر تاریخ از وی به نام شهبانوی داریـــــوش بزرگ یاد کرده است و آتوسا را چندین بار در لشکر کشی های داریوش یاور فکری و روحی داریوش بزرگ دانسته است.

آرتادخت :

وزیر خزانه داری و امور مالی دولت ایران در زمان شاهنشاهی اردوان چهارم اشکانی. به گفته کتاب اشکانیان اثر دیاکونوف روســــی خاور شناس بزرگ او مالیات ها را سامان بخشید و در اداره امور مالی کوچکتـــــرین خطایی مرتکب نشد و اقتصاد امپراتوری پارتیان را رونق بخشید.

ازرمی دخت :

شاهنشاه زن ایرانی در سال ۶۳۱ میلادی . او دختر خـــــــــسروپرویز پس از " گشناسب بنده " بر چندین کشور آسیایی پادشاهی کرد.

آذرناهید :

ملکه ملکه های امپراتوری ایران در زمان شاهنـــــــشاهی شاپور یکم بنیانگزارسلسله ساسانی. نام این ملکه بزرگ و اقتدارات دولتی او در قلمرو ایــــران درکتیبه های کعبه زرتشت در استان فارس بارها آمده است و او را ستایـش کرده است.

پرین :

بانوی دانشمند ایرانی . او دختر کی قباد بود که در سال ۹۲۴ قبل از مــیلاد هزاران برگ از نسخه های اوستا را به زبان پهلوی برای آیندگان از گوشه و کنار ممالک آریایی گردآوری نمود و یکبار کامل آن را نوشت و نامش در تاریخ ایران زمین برای همیشه ثبت گردیده است.

فرخ رو :

نام او به عنوان نخستین بانوی وزیر در تاریـــــخ ایران ثبت شده است وی از طبقه عام کشوری به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید.

گردافرید :

یکی از پهلوانان سرزمین ایران. تاریخ از او به عنوان دختر کژدهم یاد میــکند با لباسی مردانه با سهراب زورآزمایی کرد . فردوسی بزرگ از او به عـــنوان زنی جنگجو و دلاور سرزمین پاکان یاد میکند.

آریاتس :

یکی از سرداران مبارز و دلیر هخامنشیان در سالهای پیش از میلاد. مورخــین یونانی در چندین جا نامی از وی به میان آورده اند.

هلاله :

پادشاه زن ایرانی که به گفته کتاب دینی و تاریخی ( ۳۹۱ یشتا ۲۷۴+۱ یشتا ۲ ) در زمان کیانیان بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست . از او به عنوان هفتـــمین پادشاه کیانی یاد شده است که نامش را " همای چهر آزاد" نیز گفته اند.
پروین اعتصامی چنین می سراید :
که من پروین فروغ شهر ایرانم ..
نه پوراندخت، نه آذردخت، نه آتوسا، نه پانته آ بلکه آرتمیس سپهسالار ایران در نبرد پارس و یونانم
مرا گر در مقام همسری بینی نه یک همخواب و همبستر
که یک همراه و یک یار وفادارم
نه یک برده مکن اینگونه پندارم که جوشد خون آزادی به شریانم
بدون زن کجا میداشت تاریخ تو؟
آرش با کمانش؟
کاوه آهنگر با گرز و سندانش؟
بدون زن کجا میداشتی آن شاعر توسی؟
نگهبان زبان پارسی؟
استاد فردوسی؟
مرا گر در مقام مادری بینی
مگو با من که هست فرشی از بهشت زیر پایم
نگاهم کن که زیر پای من دنیا به جریان است
ز نور عشق من رخشنده کیهان است
که با دستان من گردون به جریان است
که جای پای من بر چهره سرخ و سپید و سبز ایران است
برو ای مرد دگر مبر آسان به لب نامم
که من آزاده زن فرزند ایرانم .......
در ایران باستان زنان به عنوان یکی از متمدن ترین اقوام جهان دارای جایگاه بسیار بلند و مقامی بس ارجمند بوده اند.
ایرانیان همچون اعراب زن را ننگ نمی دانستند بلکه او را موجودی مقدس و پاک که لازمه حیات است دانسته و مقام او را ارج نهاده اند.
از نشانه های عظمت و بزرگی کوروش تدوین اولین منشور حقوق بشر است که هم اکنون در موزه بریتانیا نگهداری می شود این منشور مدرکی است برای اثبات عدالت جنسیتی ، به گونه ای که کوروش توجه خاصی به مقام و شخصیت زن داشته است.
در زمان کوروش زن حامله حق کار کردن نداشته و به دستور وی برای زنان حامله جیره و حقوق ماهیانه تا هنگام تولد نوزاد در نظر گرفته شده بود.
زنان در طول تاریخ ایران دارای جایگاه و ارزش بوده اند تا آنجا که در کتاب مقدس زرتشتیان (اوستا) هیچ مردی از لحاظ اخلاقی و مذهبی بر زنان ارجحیت ندارد و شعار اصلی زرتشتیان یعنی گفتار نیک، کردار نیک و پنداریک برای مردان و زنان توصیه شده است . خصایل زن خوب ، پارسا و با عفت شعار اصلی زرتشتیان بوده است.
به جرات می توان گفت زن در ایران قبل از اسلام و در دوره ساسانی جایگاه بسیار بالایی داشته و به عنوان یکی از اعضاء مهم جامعه در مسایل مختلف شرکت می کرده است به گونه ای که گاه تصمیم گیریهای نهایی را انجام داده است .تا جایی که چند تن از پادشاهان ایرانی زن بودند که از جمله آنان "آذر میدخت " دختر خسرو پرویز را می توان نام برد.این موضوع نشان از برابری حقوق زن و مرد از هر لحاظ در این دوران دارد.
زنان در ایران باستان دارای آنچنان ارزش و شخصیتی بودند که حتی در میان ادیان جایی باز کرده بودند و بزرگ و ستودنی قلمداد می شدند ، چنانچه در آیین زرتشت یک روز از سال به نام روز زن نامگذاری شده است.
مردم ایران روز پنجم اسپندارمد "اسفند " را جشن می گرفتند و به آن عید زن می گفتند ، در این روز مرسوم بود که مردان باید برای زنانشان هدیه هایی ارزنده تهیه کرده و به آنان تقدیم کنند که این مراسم در ایران باستان "مزدگیران" نام داشت و تقدیر و تشکری از زحمات زن محسوب می شد.
یکی از ویژگی های دینی که اشو زرتشت آن را در نزدیک به چهار هزار سال پیش به مردم معرفی کرد، جایگاه والایی است که برای زنان قایل شده است.
در این آیین همواره زنان و مردان در کنار یکدیگر مورد توجه یا خطاب قرار گرفته اند. آن چه در پی می آید نمونه هایی از این ویژگی است:
• این زمین را که پناهگاه ما است، با زنانی که در آن هستند می ستاییم، ما زنانی را می ستاییم که از پرتو راستی ممتازند (گاتاها یسنای ۳۸ بند ۱)
کدبانوی پاک و سرور پاکی خانواده را میستاییم(یسنا ٢٦ بند ٨)
زن و فرزند خود را از تحصیل دانش و کسب هنر باز مدار تا غم و اندوه برتو راه نیابد و در آینده پشیمان نشوی (از پند نامه آدرباد ماراسپند)
ستایش به جای می آورم از برای فروهرهای پاک دینان و از برای زنان با گروه فرزندان (یسنای ۳۱ بند ۶)
با این نماز و ستایش فروهر نیک توانای مقدس پاک دینان را خواستار ستاییدن هستم و زنان کاردان با گروه فرزندان پیشرو را خواستار ستاییدنم (یسنای ۳۲ بند ۶)
کسی که در خان و مانش اشوی نیک زیبای درخشان به در آید، دختری زیبا پیکر، نیرومند، خوش اندام ، کمر بمیان بسته، بلند بالا، مجلل و آزاده نژاد، خرامان شود (فروردین یشت – فرگرد ۱۰۷)

هورمزد به زن فرمود:

ای زن تو آفریده شده ای که مردان نام آور و پارسا را به وجود آورده در آغوش پر از مهر و محبت مادرانه خود به پرورانی تا به وسیله آنان ریشه دشمن راستی و پاکی از جهان برکنده شود، پیروزی خواسته اهورایی بر مردم پدیدار شود. ای زن از بدی و گمراهی به پرهیز، به زاد و افزایش پارسیان به کوش من که هورمزد ، تواناترین توانایم، آیینی را در جهان استوار داشتم که از زایش فرزندان پاک و کاردان تو جهان از بدان پاک و داد راستین اهورایی بر مردم آشکار و بی گمان شود
بزرگداشت زن در آیین زرتشت، بزرگداشت اسپندارمذ یکی از هفت فرشته بزرگ است. با توجه به نقش ایزدبانوها در ایران باستان، احترام زرتشت به زن بسیار موجه است.
اسفند در آیین زرتشت مظهر بردباری و فروتنی اهورمزدا است و پنجم اسفند (اسفند روز) جشن زنان. ایرانیان باستان اسفند را سپنتا آرمئیتی می نامیدند. یعنی اندیشه درست پاک. به عبارت دیگر: سرچشمه پاکی و سازگاری و فروتنی.
نگاهی به جایگاه اسفند (اسفندارمذ) در ایران باستان می تواند سبب گزیدن اسفند روز را برای جشن زنان در ایران باستان توجیه کند.
زرتشت در گاتاها ۱۸ بار از اسفندارمذ یاد می کند. از مجموع این اشاره ها چنین برمی آید که آرایش بهشت نکاستنی با اسفندارمذ است، که یکی از هفت فرشته بزرگ آیین زرتشت است. اسفندارمذ سرگردانانی را که هنوز درست را از نادرست بازنمی شناسند یاری می دهد. حتی زرتشت از او می خواهد که در روز رستاخیز او و پیروانش را یاری کند تا آمرزیده شوند. زرتشت همچنین از این فرشته می خواهد تا به او توش و توان و نهاد راستین دهد.
اسفندارمذ گشایش بخش هستی است و در مقام فرشته موکل زمین به کشتزاران رامش می دهد. زرتشت از او می خواهد که تنها فرمانروایان خوب به فرمانروایی برسند ومردم زندگی پاکی داشته باشند و چارپایانی که مایه زندگی هستند پرورش یابند.
با توجه به نقشی که ایزدبانوهای مادر و مؤنث در ایران باستان دارند، احترام زرتشت به زن بسیار موجه است.
تاکنون هیچ سندی به دست نیامده است که در آن کرامت زن در آیین زرتشت زیر سؤال رفته باشد و یا سخن از برتری مرد به زن رفته باشد. البته زرتشتی گری مقوله ای دیگر است و بحث دیگری را می خواهد. و اگر در ذخیره اساطیری ادب مزدیسنا در قلمرو زندگی مادی پهلوانان نامدار را مردان تشکیل می دهند، قهرمانان زندگی معنوی بیشتر ایزدبانوهای ارجمندی هستند که ستایش آنها و توانای هاشان زیباترین اوراق غنایی ادب مزدیسنا را به خود اختصاص داده اند.
در آبان یشت (اوستای متاخر) آناهیتا (= نیالوده، پاک) زنی است زورمند و درخشان، سوار بر گردونه، لگام بر دست، روان در جست وجوی نام آوری. با چهار اسب بزرگ و سپید و یکرنگ و یک نژاد... اسب های گردونه آناهیتا را اهورمزدا از باد و باران و تگرگ و ژاله ساخته است. آناهیتا مطیع کیش اهورایی است و سزاوار است که در جهان مادی ستایش و نیایش شود، که جان افزاست و فزاینده گله و رمه و ثروت و گیتی و کشور. او نطفه همه مردها را پاک می کند و مشیمه زن ها را برای زایش بهتر پاک می کند، برای زایش آسان.
به زنان باردار شیر می بخشد. برای او بر روی تخت بستری زیبا و خوشبو با بالش های گسترده مهیاست. اهورمزدا آناهیتا را از نیروی خویش آفریده است تا خانه و روستا و کشور را بپروراند. بازوان سپید آناهیتا به ستبری شانه اسب ها است. او با شکوه و آراسته و نیرومند است. دختر جوان بسیار برومند و خوش اندامی است. کمربند به میان بسته، راست بالا، آزاده نژاد و شریف، که جبه ای گران بها و پرچین زرین در بر دارد. گوشواره ای دارد چهارگوش و زرین و طوقی زیبا بر گردن نازنینش و او کمربند می بندد تا سینه هایش هنجاری زیبا بگیرند و اندامش بالایی دلچسب بیابد. آناهیتا به فرمان اهورمزدا به زمین می آید تا دختران دم بخت و زنان جوان به هنگام آوردن بار از او یاری بطلبند.
چقدر باید دختران دم بخت و زنان جوان در نزد اهورمزدا ارجمند باشند تا فرشته ای از جنس خودشان را مامور آرامش آنها کند.
اوج نگاه زرتشت به زن در رفتار او با دخترش پوروچیستا به هنگام ازدواج او با جاماسپ پیداست. زرتشت از دخترش می خواهد، پس از یک اندیشه گماری نیکو و ژرف و مراجعه به خرد خویش تصمیم بگیرد... آنگاه زرتشت در کتابش به دوشیزگان در حال شوی گرفتن می گوید: هرکدام به خرد خود برای رستگاری تصمیم بگیرند...
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه می نویسد، مردها در جشن زنان به آنها ارمغان می دادند و در بسیاری از شهرهای ایران این روز را «مردگیران گفتندی، که به مراد خویش مرد گرفتندی».
هنوز هم هنجارهایی با این رنگ و بو به ویژه در میان روستاییان به چشم می خورد. اینک است که ما به آسانی می توانیم در نگاهمان به زن، به جای گشتن الگو در میان مغربیان، گدشته خودمان را بهتر بشناسیم. و فضیلت های آن را.
زن در اوستا به لقب «ریته سیه بانو» یا «اَشَه بانو» خوانده شده، که به معنی دارنده فروغ راستی و پارسایی است. امروز واژه نخستین در زبان پارسی حذف شده و فقط بانو که، به معنی فروغ و روشنایی است برای زنان به کار می بریم. باز واژه مادر در اوستا و سنسکرت «ماتری» است که به معنی پرورش دهنده می باشد و خواهر را «سواسری» یعنی وجود مقدس و خیرخواه می نامد و زن شوهردار به صفت «نمانوپنتی» یا نگهبان خانه، نامزد شده است.
زن درایران باستان (درمتون پهلوی) مقامی بسیار والا و ارجمند داشته است. مهریکی از ایزدان مادینه بوده که به شکل زن مهر آن نیز وجود دارد. اما بعدها نماد مردانه پیدا کرد. زن ایرانی در دوره هخامنشیان در کلیه امور همچون مردان به کار و پیشه مشغول بوده است. این را کشف سنگ نبشته های گلی در تخت جمشید به اثبات می رساند. جالب این که بدانید زنان در هنگام زایمان مرخصی با حقوق داشته اند و همچنین پس از زایمان به آنان پاداش های گران بها نیر داده می شد. در برخی از سنگ نبشته ها شاهد آن هستیم که مردان در خدمت زنان کار می کنند و ریاست کارها به زنان است و نیز می بینیم که زنانی معرفی شده اند که املاک وسیع و کارگاه های بزرگی داشته اند، همچنین زنان دوره هخامنشی می توانستند بدون هیچگونه دخالت شوهر در املاک و دارایی های خودهرگونه تصرفی که مایل بودند، بنمایند.
در ایران باستان، مقام زن در جامعه بسیاربالا بود و زن در بسیاری از شئون زندگی با مرد همکاری می کرد. بنابرنوشته کتاب نیرنگستان پهلوی، زنان می توانستند در سرودن یسنا و برگزاری مراسم دینی حتی با مردان شرکت کننده یا خود به انجام اینگونه کارها بپردازند. زنان حتی می توانستند درا وقات معینی به پاسداری آتش مقدس پرداخته و طبق کتاب ماتیکان هزاردادستان به شغل وکالت و قضاوت مشغول شوند. در فروردین یشت و دیگریشت ها و همچنین شاهنامه و دیگرحماسه های باستانی این سرزمین، اسامی بسیاری از این زنان نامدار و پهلوان و میهن پرست دین دار که به واسطه کارهای مفید و نیکشان در گروه زنده و روانان جاوید، درآمده اند – نام برده شده و برروان فرهمند آنان درود فرستاده می شود. در ایران باستان زنان همچون مردان می توانستند فنون نظامی را یاد بگیرند و حتی فرماندهی سپاهیان را بر عهده بگیرند (مانند: بانو آرتمیس که فرمانده سپاهیان ایران در برابر یونانیان بود، و گردآفرید که مرزدار ایران بود و در برابر سهراب صف آرایی کرد).
زیبایی تمدن ایران و فرهنگ انسانی اش در اینجا بیشترآشکار می شود که زنی ایرانی دارای شخصیت حقوقی و برابر با مردان بوده و می توانسته به شغل وکالت دادگستری بپردازد و حتی بر مسند قضاوت بنشیند. بنابه گفته کتاب هزار دستان (هزار ماده قانون) زنان دانشمند و باسواد به پیشه قضاوت مشغول بوده اند. این زیبایی تمدن دیدن چهره هایی درخشان از زنان ایرانی که بر جایگاه والای ایران تکیه زده اند نمایان تر می شود. چهره هایی همچون «هما»، «آذرمیدخت»، «پوراندخت»، «دنیاک» و نیز چهره هایی مشهوری که فرماندهی سپاهیان ایرانی را بر عهده داشته اند: همچون آرتمیس، کردیه، بانوگشسب، گردآفرید و... نیز زنان سیاستمدار و دانشمندی که به تنهایی و یا دوش به دوش مردان خود ایستادند و از این سرزمین پاسداری کردند، زنانی چون: آتوسا (همسرکورش بزرگ)، شهربانو استر، شهربانو موزا، پروشات، آتوسا (همسرسیاستمدارو هوشمند اردشیر دوم)، پانته آ، کتایون، سیندخت، فرنگیس، فرانک، شیرین، منیژه، ارنواز، شهرناز، رودابه، تهمینه، دوغدو، پورچیستا (چیستا دخترکوچک آشوزرتشت).
مقام زن در ایران باستان در ایران باستان همیشه مقام زن و مرد برابر و در کنار هم ذکرشده است، حتی گروهی از ایزدان مانند آناهیتا زن هستندو در میان امشاسپندان ، امرداد و خرداد و سپندارمذ ، که صفات اهورامزدا است زن میباشند. وآنچه در اوستا آمده است همه نشانه ای از همبستگی زن و مرد است، در فروردین یشت چنین آورده شده : اینک فروهر همه مردان و زنان پاک را می ستائیم آنان که روان هایشان در خور ستایش و فروهر هایشان شایسته است اینک فروهر همه مردان و زنان پاکدین را می ستائیم. در زمان شاهنشاهی هخامنشیان ، براساس لوح های گلی تخت جمشید زنان هم دوش مردان در ساختن کاخ های شاهان هخامنشی دست داشتند و دستمزد برابر دریافت می نمودند، پیشه بیشتر زنان در دوره هخامنشیان صیقل دادن نهائی سنگ نگاره ها و همچنین دوخت و دوز و خیاطی بوده است. بنابراین در شاهنشاهی بزرگ هخامنشی با برابری و تساوی حقوق زنان با مردان سر و کار داریم. باید خاطرنشان کرد که زنان در زمان بارداری و با بدنیا آوردن کودکی برای مدتی از کار معاف میشدند ، اما از حداقل حقوق برای گذران زندگی برخوردار می گشتند و علاوه بر آن اضافه حقوقی بصورت مواد مصرفی ضروری زندگی دریافت می نمودند، همچنین در گل نوشته های تخت جمشید شاهد آن هستیم که در کارگاههای خیاطی ، زنان بعنوان سرپرست و مدیر بودند و گاه مردان زیردست زنان قرار می گرفتند. اما زنان خاندان شاهی از موقعیت دیگری برخوردار بودند ، آنان می توانستند به املاک بزرگ سرکشی کنند و کارگاه های عظیم را با همه کارکنانش اداره و مدیریت می کردند و درآمدهای بسیار زیاد داشتند ، اما باید خاطرنشان کرد که حسابرسی و دیوان سالاری هخامنشی حتی برای ملکه هم استثنا قائل نمی شد و محاسبه درآمد و مخارج از وی مطالبه می کرد. در یکی از گل نوشته ها ( لوح های گلی ) رئیس تشریفات دربار داریوش بزرگ دستور تحویل ۱۰۰ گوسفند را به ملکه صادر می کند تا درجشن بزرگ تخت جمشید که ۲۰۰۰ مهمان دعوت شده بودند ، بکار روند. دریکی از مهرهای بدست آمده از تخت جمشید زنی بلندپایه در صندلی تخت مانندی نشسته و پاهایش را روی چهارپایه ای گذارده و گل نیلوفری در دست دارد و تاجی برسرنهاده که چادری روی آن انداخته شده است و به تقلید از مجلس شاه ، ندیمه ای در برابر او ایستاده و عود سوزی در آن دیده می شود. این مهر یکی از زنان ثروتمند دربار هخامنشی است که نقش مهمی در مدیریت جامعه داشته است و دستورات خود را به این مهر منقوش می کرده است. بنابراین با کمک گل نوشته های تخت جمشید تصویری کاملا نو از زنان و ملکه های هخامنشی بدست می آوریم که برخلاف ادعای نویسندگان یونانی ، که آنها را عروسکهایی محبوس در حرم سراها می دانستند، نه تنها همدوش مردان در آئین های مذهبی شرکت می کردند ، بلکه در صحنه زندگی و در اداره امور کشور هم نقش و شخصیت مستقل خویش را حفظ می کردند . بررسی دقیق لوح های دیوانی تخت جمشید نشان می دهد، که زن در دوران فرمانروائی هخامنشیان بویژه در زمان شاهنشاهی داریوش بزرگ از چنان مقامی برخوردار بودند که در میان همه خلق های جهان باستان نظیر نداشت .

چهره اقتصادی زنان در تاریخ ایران

زنان، قطعات گم و یا کمرنگ شده پازل تاریخ جهان هستند. در کتب تاریخ ایران نیز یا زنان حذف شده اند و یا تصویری که از آنان ارایه شده به دست مردان و با ذهنیتی مردانه بوده است. در حالی که زنان ایران از زمان ایران باستان تاکنون در همه زمینه ها و به ویژه در زمینه اقتصاد دارای نقش هایی بوده اند که کم تر در طول تاریخ ثبت شده است.
در دوره هخامنشیان با گردآمدن دارایی بسیار و وجود خدمه زیاد برای اجرای جزیی ترین امور، رفته رفته زنان کم تر خانه داری می کردند و وجود این خدام بود که با ایجاد تجمل پرستی در میان زنان آن ها را از انجام کار خانگی بازمی داشت.
با وجود این موضوع اما بافندگی و به طور کلی بافندگی پارچه اهمیت خود را از دست نداد و چون هر خانواده نیازمندی های ضروری خود را تا حد امکان تهیه و تامین می کرد در خانواده ها زنانی یافت نمی شدند که از بافندگی سر رشته نداشته باشند.
در این میان برخی دیگر از زنان نیز در دو سال آخر پادشاهی خشایارشاه که هنوز همه در حال بر پا کردن ساختمان ها بودند زنان و اطفال در کارهای ساختمانی و تولیدی مثل مردان شرکت داشته اند. مزد آن ها نیز کم تر از مزد مردان بوده است. در دوره اشکانیان نیز چنانچه از مجسمه های سنگ آهکی که از گورستان یک زن و شوهر در پالمیر به دست آمده می توان دریافت که زنان در آن دوران همچنان به رشتن نخ و بافندگی مشغول بوده اند و انجام این اعمال به صورت نوعی فضیلت و برتری محسوب می شده است. از دیگر کارهایی که زنان در این دوره به آن می پرداختند نیز نوازندگی بوده است.
در دوره صفویه نیز اگر چه انجام دادن تمام امور خانه به عنوان زمینه و بستر فعالیت زنان و خانواده به عنوان حدود روحانی فعالیت آن ها به کار تلقی می شود ولی در این دوره مورد بررسی نیز همانند اکنون به عنوان نقش محول به حساب نیامده و سامان خانه بر وجه لایق و اداره آن و تعهد خانه و اهل آن کار محسوب نمی شده است.
یکی از زنانی که در واقع با کار و کمک خود تاریخ صفویه را آغاز کرد زنی به نام اوبه بوده است که به شاهزاده خانم مارتا (عالمشاه بیگم) در کار ترتیب مراسم تدفین پسرش سلطان علی کمک کرد. در صفحه ۱۲۰ کتاب تشکیل دولت ملی در ایران۱۱) در این باره چنین آمده است: «ایبه سلطان و ترکمن های تحت فرمانش به شهر وارد شدند و به جست وجوی شاهزادگان پرداختند. اسماعیل (هفت ساله) در خانه قاضی احمد پنهان شد.
پس از سپری شدن چهار هفته پاشاخصتون (عمه اسماعیل)، ترتیب انتقال اسماعیل را به خانه زن دیگری به نام او به از طایفه ذوالقدر که پیشه اش زخم بندی و جراحی بود فرستاد و سرانجام صوفیان اسماعیل را با خود بردند اما ایبه سلطان دستور توقیف او به زخم بند را داد. زن بیچاره را در بازار به ضرب خنجر کشتند.»
یکی دیگر از زنان معروف این دوره که از پزشکی اطلاع داشت نیز ستی النساء بیگم خواهر طالب آملی است که در عقد یکی از دو برادر حکیم رکنای کاشی یعنی نصیران کاشی بود.
زنان در کار پزشکی با پزشکان مرد به رقابت می پرداختند و در صورت احساس خطر حتی آن ها را از صحنه بیرون می کردند. همچنین در این عصر از زنان دانشمند قرن دوازدهم هجری، اسیری اردکانی، دختر صدرالدین اردکانی است که جده اعلای سیدمحمد علی مدرس یزدی معروف به وامق، مولف تذکره میکده است. قاضی احمد قمی از اشتغال زنان در امر تعلیم و تربیت و کار معلمی زنان نیز خبر می دهد.
همچنین هر چند به نظر نمی رسد که کار تعبیر خواب مفهوم اشتغال یعنی کسب درآمد را داشته باشد ولی زنان در عصر صفوی در این عرصه نیز فعال بوده اند. دست آخر نیز از دیگر کارهای زنان در عصر صفوی که به آن اشتغال داشتند خوشنویسی و نسخه برداری از روی قرآن کریم و سایر کتب آن زمان بوده است. همچنین بعضی دیگر از زنان نیز به کار نقاشی و چهره نگاری در دربار اشتغال داشتند.
منبع: آفتاب http://www.aftabir.com

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.