پرودون پس از کمون پاریس

به دشواری می‌توان تأثیر افکار پرودون را، در دوره‌ی بعد از 1848 مشخص ساخت. کارل مارکس که تا این تاریخ هنوز غیرمعروف و تقریباً مجهول بود، پس از انتشار کتاب سرمایه‌اش در 1867، نماینده‌ی منحصر به فرد سوسیالیسم
دوشنبه، 15 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پرودون پس از کمون پاریس
 پرودون پس از کمون پاریس

نویسنده: شارل ریست
مترجم: کریم سنجابی



 

به دشواری می‌توان تأثیر افکار پرودون را، در دوره‌ی بعد از 1848 مشخص ساخت. کارل مارکس که تا این تاریخ هنوز غیرمعروف و تقریباً مجهول بود، پس از انتشار کتاب سرمایه‌اش در 1867، نماینده‌ی منحصر به فرد سوسیالیسم علمی و نظری شناخته می‌شود. وی در سال 1847، پرودون را مورد حمله شدید قرار داد، و در پاسخ کتاب تناقضات اقتصادی او که به عنوان ثانویش «فلسفه‌ی تیره‌روزی» بود با استهزاء کتاب «تیره‌روزی فلسفه» را منتشر ساخت. طبیعی است، نماینده‌ی مالکیت اجتماعی با پرچمدار خرده مالکی خصوصی، صاحب‌نظر مبارزه طبقاتی با هواخواه یگانگی طبقات، انقلابی با طرفداری اصلاحات مسالمت‌آمیز، هرگز نمی‌توانست سازش و هم‌آهنگی داشته باشد (1).
پیشرفت و پیروزی افکار و عقاید مارکس پس از 1868، تمام مسلک‌های اجتماعی اسلام را تحت الشعاع قرار داد. به نظر او پرودون «خرده بورژوای حقیری» بیش نبود. مع‌الوصف وقتی در سال 1864، انجمن شهیر بین‌الملل کارگران در شهر لندن تشکیل گردید، کارگران پارسی که در آن شرکت ورزیدند، هنوز کاملاً تحت تأثیر افکار و عقاید پرودون بودند. در نخستین کنگره بین‌المللی 1866 در شهر ژنو، نمایندگان کارگران پاریس، یادداشتی مشحون از اندیشه‌های پرودون تقدیم داشتند و قطعنامه‌های استنتاجی آن را به تصویب رساندند. ولی از کنگره بعدی (1867) با مقاومت شدیدتر مواجه شدند و در کنگره‌های بروکسل (1868) و بال (1869)، تفوق و برتری نفوذ مارکس مسلم گردید.
حتی جای تردید است، که افکار و عقاید پرودونی کارگران پاریس را که در کنگره‌ی 1866 از آن دفاع می‌کردند، بتوان قابل انتساب به پرودون 1848 دانست، شاید مناسب‌تر باشد، که آن‌ها را نتیجه‌ی آخرین کتاب وی منتشر شده در 1865 تحت عنوان: «شایستگی سیاسی طبقات کارگر» بدانیم. این کتاب خود بر اثر نهضت جدید کارگری 1862 پاریس و در نتیجه منشوری که به امضاء شصت تن از کارگران پاریس، به پرودون، به عنوان شاخص‌ترین نماینده‌ی سوسیالیسم فرانسه تقدیم شده بود، تألیف گردید. بنابراین رفتار کارگران فرانسه را در آغاز بین‌الملل کارگری باید نمودار مسلک پرودونی جدید، ناشی از کتاب مذکور دانست و نه نشانه پایداری عقاید و اندیشه‌های پرودون بعد از کودتای 1851 (2).
عمر مسلک جدید، به هر حال کوتاه بود. ولی از آغاز قرن بیستم که عقاید مارکس نیز به نوبه‌ی خود با انتقادات شدید مواجه شده است؛ بعضی از نویسندگان سوسیالیست توجه تازه‌ای، نسبت به عقاید و افکار پرودون پیدا کرده‌اند. این نویسندگان که مهمترین آن‌ها ژرژ سورل است، تکریم و تعظیم خود را در حق مارکس با احترام عمیق نسبت به پرودون توأم ساخته‌اند.
پرودون با آن که عموماً به عنوان سوسیالیست شناخته شده است، ولی در واقع مقدم بر هر چیز طرفدار مسلک اصالت فرد است. ایراد و اعتراض او به آزادی طلبی اقتصادی از این جهت است که نتوانسته‌ است آزادی و برابری را برای همه‌ی افراد تأمین کند. دولت با قدرت انحصاری و مطلقش به نظر او اساسی‌ترین خطر برای اجتماعات جدید است.
وی در دوره‌ی امپراطوری دوم و در مرحله‌ آخر عمر، کتاب «نظریه جدید مالکیت» (3) را نوشت و با تجدید نظر در عقاید گذشته خویش به این نتیجه رسید که «مالکیت بزرگ‌ترین نیروی انقلابی موجود، در برابر قدرت مطلقه‌ی دولت» است... و نیز می‌نویسد: «دولت هر چند، با عاقلانه‌ترین ترتیب و آزاد منشانه‌ترین قوانین، تشکیل شده، و دارای پاک‌ترین و خالص‌ترین نیات باشد، باز قدرت عظیم و سهمناکی است که اگر وزنه‌ی متقابلی نداشته باشد، ممکن است همه چیز را در پیرامون خود خرد و نابود کند. این وزنه‌ی متقابل چه چیز می‌تواند باشد؟ از کجا می‌توان قدرتی پیدا کرد که بتواند با قدرت وحشتناک دولت برابری نماید؟ هیچ چیز را نمی‌توان یافت، جز مالکیت را. مجموع قدرت‌های مالکان را جمع‌آوری کنید، قدرتی برابر با قدرت دولت خواهید داشت» بنابراین «اگر فقط نظر به منشأ آن باشد، مالکیت اصلی فاسد و ضد اجتماع است، ولی با تعمیم آن و به اتفاق بنیادهای دیگر، شالوده و محور اصلی تمام دستگاه اجتماعی خواهد شد».
مسلک خاص پرودون در واقع چیزی جز تعمیم نظام آزادی نیست، نظامی که در آن مبادله‌ی خدمات و کالاها دیگر دچار فساد انحصارات و امتیازات نباشد، فسادی که آزادی طلبی کنونی نتوانسته است از آن جلوگیری کند و یا آن را زایل سازد. این آزادی طلبی، رهاشده و شفا یافته، از معایب و بیماری‌های آزادی طلبی قدیم، برای هر فرد انسان ثروت‌ و مکنتی معادل آن چه تولید می‌کند و به جامعه می‌دهد تأمین می‌نماید. بدین ترتیب، پرودون در واقع پرشورترین و فصیح‌ترین نماینده‌ی افکار و آرمان‌های انقلاب بزرگ فرانسه است، و می‌خواهد اصول آن را شامل همه‌ی مظاهر زندگی اجتماعی بکند و به جهات سیاسی منحصر نماند. به سبب همین صفت است که حیثیت و نفوذ او به عنوان نویسنده، در بیست سال اخیر همواره رو به تزاید بوده است، چنان که نویسندگان احزابی که پرودون با آن‌ها همواره خصومت می‌ورزید، اکنون عقاید و آراء خود را منتسب به او می‌کنند. پرودون از این جهت مشخص‌ترین خصم مسلک سوسیالیسم دولتی است. این مسلک به تدریج تقریباً در همه کشورها کم‌ و بیش‌ پیروز شده، و کامل‌ترین نماینده‌ی آن در دوران معاصر ناسیونال سوسیالیسم آلمان و بولشویسم روسیه است.

پی نوشت ها :

1- در یکی از نامه‌هایش به کارل مارکس، مورخ 17 مه 1846 (مکاتبات، جلد 2، صفحه 199) راجع به اصطلاح «در لحظه‌ی عمل» که مارکس در نامه خود به آن اشاره کرده بود، پرودون بلافاصله عقیده‌ی خویش را مبنی بر مخالفت با هر نوع انقلاب اظهار کرده است: «شاید، شما هنوز بر عقیده خود باقی هستید که هیچ نوع اصلاحی فعلاً عملی نیست مگر با یک ضرب دست، مگر با آنچه سابقاً انقلاب نامیده می‌شد، ولی در واقع چیزی جز تکان و تزلزل نیست. من این را درک می‌کنم، می‌بخشم و از روی میل درباره‌ی آن بحث می‌نمایم. زیرا مدت‌ها خود بر این عقیده بوده‌ام. با وجود این اعتراف می‌کنم که بررسی‌های اخیر من مرا کاملاً از آن منصرف کرده‌اند. به گمان من، ما برای توفیق و پیروزی خود احتیاجی به آن نداریم و بنابراین جایز نیست، عمل انقلابی را وسیله‌ی اصلاح اجتماعی قرار بدهیم. زیرا این وسیله ادعایی چیزی جز توسل به زور و استبداد نیست و تناقض محض است. من در پیش خود مسئله را این طور مطرح کرده‌ام که باید: به وسیله ترتیبات و تنظیمات جدید اقتصادی، ثروت‌هایی را که در نتیجه‌ی تنظیمات و تنسیقات دیگر اقتصادی، از جامعه خارج شده‌اند، مجدداً وارد جامعه بکنیم» در محل دیگر (رساله‌ی اعترافات یک نفر انقلابی، صفحه 61) می‌نویسد «انقلاب، انفجار نیروی بدنی جامعه، تحولی از درون به خارج جامعه است. چنین دگرگونی جایز نیست، مگر آن که طبیعی، مسالمت‌آمیز و مطابق سنت باشد. چه آن را با زور سرکوب کنند و چه خود اعمال زور بکند در هر دو حال استبداد و ظلم است». راجع به رابطه‌ی عقاید مارکس و پرودون مراجعه شود به مقاله بورگن Bourguin، تحت عنوان «پرودون و کارل مارکس» در مجله اقتصاد سیاسی سال 1893.
2- در این باره مراجعه شود به کتاب پچ، تحت عنوان «پرودون و بین‌الملل کارگری، Puech, Proudhon et l' Internationale, Paris, 1907 (préface de Andler) و نیز مراجعه شود به مقدمه ماکزیم لوروی Maxime Leroy بر کتاب، شایستگی طبقات کارگری، در مجموعه‌ی کامل آثار، نشریه مارسل ریویر- پاریس 1924.
3- کتاب نظریه جدید مالکیت "Théorie Nouvelle de la propriété" در 1865 پس از مرگش انتشار یافت.

منبع: ژید، شارل؛ ریست شارل؛ (1380)، تاریخ عقاید اقتصادی(جلد اول)، ترجمه ی کریم سنجانی، تهران، دانشگاه تهران مؤسسه انتشارات و چاپ، چاپ چهارم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط